مطالب مرتبط با کلیدواژه

پروا


۱.

بررسی مفهوم زمان نااصیل (مبتذل) در هستی شناسی بنیادین هایدگر و ناکامی وی در فراروی از فهم مابعدالطبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مابعدالطبیعه زمان مندی پروا برون خویشی زمان جهانی زمان نااصیل (مبتذل) چرخش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸۵ تعداد دانلود : ۸۸۵
هایدگر در هستی و زمان با تحلیل هستی شناختی- اگزیستانسیال زمان مندی دازاین در پی طرح معنای هستی است. وی در بخش نخست کتاب، پروا را به عنوان معنای هستی دازاین طرح می کند و ساختار سه وجهی، متکثر و بندبند آن را نشان می دهد و در بخش دوم با طرح مسأله زمان مندی به عنوان معنای پروا سعی می کند تا زمان مندی را به عنوان بنیاد وحدت این ساختار متکثر و معنای هستی دازاین نشان دهد. خاستگاه تحلیل هایدگر تقسیم هستن دازاین به اصیل و غیراصیل است و در زمان مندی نیز در پی تحلیل زمان مندی اصیل و غیراصیل می رود. هایدگر در ادامه مفهوم غالب مابعدالطبیعی از زمان به عنوان توالی آنات یکسان و مسطح را مفهومی زمان نااصیل (مبتذل) می داند و آن را بنیاد یافته در زمان مندی غیر اصیل معرفی می کند. در این مقاله در نظر است تا نشان داده شود که تلاش هایدگر در فراروی از فهم مابعدالطبیعی موفق نیست؛ چرا که تحلیل خود وی نیز مبتنی بر خواست دازاین در فراروی از عدم اصالت به اصالت است و هم چنان در دایره اصالت فاعل شناسایی (سوبژکتیویسم) و به تبع مابعدالطبیعه قرار دارد. در نهایت نشان خواهیم داد که فروکاست طرح هستی و زمان به اراده و خواست دازاین علت اصلی شکست هستی و زمان و طرح چرخش در اندیشه هایدگر است.
۲.

زمان مندی در اندیشه متقدم هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان زمان مندی هایدگر متقدم معنا اُنتولوژیک پروا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۶ تعداد دانلود : ۷۰۸
هایدگر متقدّم، در راستای تأسیس اُنتولوژی بنیادی، تا حدودی از بررسی فهم عامیانه زمان چشم پوشی می کند و به تحلیل زمان مندی می پردازد. او معتقد است که فهم عامیانه زمان، تنزّل زمان جهانی و خود زمان جهانی، تنزّل زمان مندی است. هایدگر در هستی و زمان ، زمان مندی را به «معنای اُنتولوژیک پروا» تعبیر میکند. در این جا، برای تحلیل زمان مندی در اندیشه هایدگر، بر همین عبارت سه جزئی تکیه می شود. اُنتولوژیک در تقابل با اُنتیک قرار می گیرد. پژوهش اُنتیک، پژوهشی است که هستومند را چونان چیزی فرادست و متعیّن در نظر می گیرد، امّا در مقابل پژوهش اُنتولوژیک، معطوف است به چطور هستن هستومندی که با افکندن خود بر امکان هایش، دائماً از خودش پیشی می جوید. معنا، آنی نیست که در انتهای کنش فهمیدن، آشکار گردد؛ بلکه آنی است که فهم پذیری هر چیز خودش را در آن حفظ می کند؛ یعنی شرط امکان فهم پذیری یک چیز است. پروا، دلالت می کند بر چیزی که به جنبه های ساختاری دازاین، کلیّت و وحدت می بخشد. پروا که معنای هستن دازاین است، ازطریق سه مؤلفه اگزیستانس، واقع بودگی و سقوط کردگی تقویم می شود. زمان مندی، معنای اُنتولوژیک پروا است؛ یعنی شرط امکان فهم پذیری آن. هایدگر برای توضیح این سخن، دست به تحلیل اگزیستانس اصیل می زند. ساختار اُنتولوژیک اگزیستانس اصیل، «مصمّمیّت پیشی جوینده به سوی مرگ» است. اگزیستانس مصمّمی که بر مرگ پیشی می جوید، خودش را در سه برون خویشی آینده سویی، بودگی، و حاضرساختن عیان می کند. هر یک از این سه برون خویشی، به ترتیب، بنیان و معنای یکی از مؤلفه های پروا است. درنتیجه، زمان مندی در وحدت اش، بنیان و معنای اُنتولوژیک کلّ پروا است.
۳.

دستاوردهای پدیدارشناسی هایدگر در علوم انسانی و پژوهش سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انتولوژی قصدیت شهود مقولاتی امر پیشینی پدیدارشناسی هرمنوتیک در-جهان-هستن فهم تفسیر حال یافت گفتار پروا اضطراب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۳ تعداد دانلود : ۶۵۲
پدیدارشناسی برجسته ترین گرایش فلسفی قرن بیستم و حتی قرن فعلی است. برخی از مدعیات این نحله فلسفی بنای بسیاری از گرایشات پیشین فلسفی که در علوم انسانی آنها را به کار می بردیم ویران نموده است. ولی متاسفانه شاهد آنیم که پژوهشگران علوم انسانی بدون توجه به انتقادات وارده از جانب پدیدارشناسان بزرگی همچون هایدگر به راه غلط پیشین خود گام گذاشته و دستاوردهای ابطال شده قبلی را همچنان بسط و گسترش می دهند. هدف این نوشتار نشان دادن این موضوع است که پدیدارشناسی هایدگر به عنوان منطقی برسازنده می تواند این نقص بنیادین گرایشات سنت فلسفی غرب را بر طرف ساخته و با طرح انتولوژی بنیادین شیوه هستی دازاین در جهان را مورد واکاوی قرار داده و خلا بسیاری از روش شناسی های معمول در علوم انسانی را پر کرده و باعث شود تا این روش شناسی های از مدعیات پیشین خود مبنی بر دست یافتن به حقیقتی جدید دست بردارند و مداقه بیشتری درباره ماهیت هستی انسان داشته باشند.