مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
حمل حقیقت و رقیقت
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
این مقال کوشیده است تا تقسیمات مشهوری را که در کتب معتبر منطقی در باب حمل صورت گرفته، جمعآوری کند. در ذیل هر تقسیم، وجه تسمیة اقسام و خاستگاه آن تقسیم، اگر در کلمات منطقدانان آمده باشد، ارائه
شده است.
در مواردی برای برخی اقسام حمل تعاریف متعددی مطرح شده است که در این مقاله همگی آنها ارائه شدهاند.
البته در مورد حمل، یکی دو تقسیم نیز در غیر کتب منطقی آمده که بدانها نیز پرداخته شده است.
«حمل» از دیدگاه آیت الله جوادی آملی با تأکید بر حمل عرفانی ظاهر و مظهر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حمل یکی از مباحث مهمی است که در تبیین مسائل منطقی، فلسفی و عرفانی کاربرد فراوانی دارد. این مبحث در طول زمان دچار دگرگونی های بسیاری شده است. این مقاله دیدگاه آیت الله جوادی آملی را دراین باره تبیین، آن را با دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی مقایسه می کند و نوآوری هایش را برمی شمرد. یکی از نوآوری ها این است که حمل ظاهر و مظهر، قسم مستقلی از اقسام حمل است که در تبیین منطق عرفان باید از آن استفاده کرد. تبیین آیت الله جوادی آملی از حمل ظاهر و مظهر در قاعده بسیط الحقیقه، با تبیین ملاصدرا تفاوت دارد. این تفاوت از تفاوت در مبانی این دو فیلسوف در تبیین حقیقت وجود رابط، تقریر وحدت شخصی وجود و تبیین حقیقت مظاهر نشأت می گیرد.
تحول «حمل» در فلسفه اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث منطقی که با پذیرش اصالت وجود دستخوش تحول جدی می شود مسئله «حمل» یا «هوهویت» است. ملاصدرا در این مسئله با بهره گیری از اصالت وجود و فروع برآمده از آن، نظریه جمهور حکما را اصلاح و متناسب با مبانی وجودی خود بازسازی کرده است. در فلسفه ملاصدرا بر خلاف دیدگاه جمهور حکما، حقیقت هر حملی نوعی اتحاد در وجود است، همچنین علاوه بر وحدت و کثرت، رکن سومی در تحقق حمل دخالت دارد و آن رجوع وحدت به کثرت است. ملاصدرا در آثار خود حمل اولی را به سطحی بالا ارتقا داده که مختص به فلسفه او است و تنها بر مبنای اصالت و تشکیک وجود می تواند به کار گرفته شود؛ در این سطح، حمل اولی، اتحاد در وجود اجمالی و حمل شایع، اتحاد در وجود تفصیلی است. همچنین او حمل حقیقت و رقیقت را به عنوان قسمی مستقل به اقسام حمل افزوده است.
تعریف حمل به «ارتباط میان مراتب ادراکی انسان» در برابر تعریف متداول آن به «اتّحاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
29 - 47
حوزه های تخصصی:
یکی از ابزارهای فلسفی برای شناخت حقایق عالم، حملی است که در قضایا میان موضوع و محمول صورت می پذیرد. این ابزار همانطور که می تواند با استفاده به جا پرده از حقایق عالم بردارد و بسیاری از نزاعاتی را که میان عرفا و حکما وجود دارد همچون مشترک لفظی یا معنوی بودن وجود را مرتفع نماید، استفاده نابه جا از آن نیز موجب انحراف در درک واقعیات عالم می گردد، به گونه ای که موجب معرکه آراء در میان اصاله الوجودی ها در رابطه با نحوه وجود ماهیت گشته است. در این تحقیق ابتدا ملاک تحقق حمل که اتحاد است یا ارتباط مورد بررسی قرار می گیرد و با اتخاذ مبنا، اقسام حمل و نقش آنها در شناخت حقایق عالم هستی مورد بحث قرار می گیرد به گونه ای که می توان به نحوه صحیح حمل اسماء و صفات بر خداوند دست یافت و از افراط و تفریط در این زمینه مصون ماند. یکی از زمینه های افراطی در استفاده از حمل در دلالت حمل بر نحوه وجود ماهیت است که با اتخاذ مبنای صحیح در باب ملاک حمل و میزان دلالت آن بر حقایق می توان دیدگاه صحیح از سقیم را در این رابطه تشخیص داد.
تبیین کل الکمال بودن حقیقت وجود و مظاهر آن با نگاهی به چالش ها و رهیافت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۶
89 - 108
حوزه های تخصصی:
نوشتار کنونی بر آن است که با استفاده از اصولی نظیر استقلال و بساطت محض حقیقت وجود، «کل الکمال بودن حقیقت وجود» را اثبات کند. با اثبات کل الکمال بودن حقیقت وجود، می توان به حکم عدم تناهی این حقیقت، «معیت قیومیه» حقیقت وجود را با مظاهرش نتیجه گرفت و به حکم این معیت، مظاهر حقیقت وجود را نیز به نحو رقیقت کل الکمال دانست. لکن اثبات کل الکمال بودن مظاهر حقیقت وجود تنها به واسطه عدم تناهی حقیقت وجود و معیت قیومیه آن با مظاهر نمی باشد؛ بلکه با استفاده از اصولی نظیر عدم تناهی صفات واجب تعالی، صرافت وجود، عدم تخلل عدم در هستی، سنخیت ظاهر با مظهر، تطابق عوالم، قاعده اعطاء و احسن بودن نظام هستی نیز می توان «کل الکمال بودن مظاهر حقیقت وجود» را به نحو رقیقت به اثبات رسانید. البته «کل الکمال بودن مظاهر حقیقت وجود» با چالش هایی نظیر «لزوم وجوب وجود در مظاهر حقیقت وجود»، «عدم ادراک کمالات مظاهر وجود» و «محدودیت قدرت واجب تعالی» مواجه است که به نظر نگارنده می توان با توجه به مبانی و اصولی نظیر «حمل حقیقت و رقیقت»، «محدودیت قوای ادراکی انسان»، «اشتداد پذیری ادراک» و «عدم تعلق قدرت واجب تعالی به امور محال» رهیافت های مناسبی برای این چالش ها یافت.