مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
آموزش فلسفه
حوزه های تخصصی:
اگر یک نظام آموزشی بر آن است تا دانش آموختگان آن از آموزش و پرورشی متوازن و متعادلی بهره مند شوند، طبیعی است که به برنامه های مناسب تربیت فلسفی، فکری و استدلالی آن نظام به طور جدّی توجه شود تا بروز خلّاقیت ها و شایستگی های نهفته آنها امکان پذیر شود و این ضرورتی است که بسیاری از کشورها به آن توجّه کرده اند. در حال حاضر توسعه مهارت ها و برنامه های آموزش فلسفه برای کودکان در کشورهای مختلف جهان از روند در حال رشدی برخوردار شده، و کشورهای مختلف با توجّه به نیازهای آموزشی و بافت اجتماعی خود شکل خاصی از این برنامه را در کشور خود پیاده کرده اند. لذا با توجّه به این مهم در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی رویکردهای مختلف این برنامه بررسی و نسبت آنها با برنامه درسی رسمی تبیین شد. نتایج که به طور کلی دو رویکرد فلسفه در مقام فلسفیدن و فلسفه در مقام آموزش آراء فلاسفه در آموزش های فلسفی مطرح است. که به رویکرد فلسفیدن به واسطه برنامه فلسفه برای کودکان در کشورهای مختلف توجّه شده است. امّا حضور این برنامه در برنامه درسی کشورهای مختلف تفاوت هایی را در پی داشته و به سه شیوه به آن توجّه شده است: 1. به عنوان واحد درسی مستقل در برنامه درسی رایج؛ 2. به عنوان جاری شدن روش و روح فلسفیدن در کل برنامه درسی؛ 3. به صورت ترکیبی یعنی هم به عنوان واحد درسی مستقل و هم به صورت تلفیق در دروس دیگر.
آموزش فلسفه با رویکرد پرورش تفکر انتقادی و مقایسه آن با سبک سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های فعال و نوین آموزش تفکر فلسفی، روش «تفکر انتقادی» است. این شیوه از ابداعات ماتیو لیپمن و رابرت انیس است که مبتنی بر اصول کنجکاوی اندیشمندانه، عینیت گرایی، انعطاف پذیری، گستردگی فکر، شک گرایی معقول و روشمند بودن است. مسئله مهم و قابل طرح این است که فیلسوفان اسلامی و به طور مشخص ابن سینا به عنوان فیلسوف مروج تفکر فلسفی تا چه اندازه شیوه ی تفکر انتقادی را در مسیر ترویج فلسفه و رشد تفکر فلسفی به کار بسته است. با بررسی آثار ابن سینا و شیوه های عملی او مشخص می شود که وی در نقد و تحلیل اندیشه های عوام و خواص، در نحوه ی برخورد با نقادان معاصرش، در مناسبات علمی با شاگردانش، در تثبیت و ترویج تفکر منطقی (برهانی) در فلسفه به شیوه ی «تفکر انتقادی» برخورد کرده است.
اثربخشی آموزش فلسفه به شیوه حلقه کندوکاو بر تفکر انتقادی در دانشآموزان دوره ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش فلسفه به شیوه حلقه کندوکاو بر تفکر انتقادی و ابعاد آن در دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهر یزد بود. جامعه موردمطالعه این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه پنجم شهر یزد در سال تحصیلی 95-1394 بودند. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. بدین منظور 30 دانش آموز با بهره گیری از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش برای گردآوری داده ها، پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون -گلیزر بود. آموزش فلسفه به شیوه حلقه کندوکاو طی ۱۲ جلسه ۶۰ دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا گردید. نتایج بررسی فرضیه ها از طریق تحلیل کوواریانس (سطح معناداری 05/0) نشان داد که آموزش فلسفه بر تفکر انتقادی و ابعاد آن (استنباط، استنتاج، تعبیر و تفسیر و ارزشیابی استدلال های منطقی) مؤثر است و باعث بهبود آن ها شده است.
آموزش فلسفه برای کودکان
حوزه های تخصصی:
کودکی یکی از دوران های سرنوشت ساز و حساس زندگی انسان می باشد. در دنیایی که بسیاری از افراد بزرگسال از ناراحتی جسم و روان و تبعات آن رنج می برند، توجه به دوره های حساس کودکی و نوجوانی برای آموزش فلسفه به افراد، امری ضروری به نظر می رسد. برای آم وزش تفک ر به کودکان برنامه های متع ددی ت دوین و اس تفاده ش ده است. یکی از موفق ت رین و پرک اربردترین برنام ه ه ای موجود برنامه «فلسفه برای کودکان » است. فلسفه ب رای کودکان، شاید تازه ترین و بزرگترین گامی اس ت ک ه در راستای تلاش برای ک اربردی ک ردن فلس فه و آم وزش عملی تفکر انتقادی و با هدف تقویت و بالا بردن مهارت های استدلال، داوری و قدرت تمیز برداشته ش ده اس ت. این برنامه، نمونه روشنی از کاربرد فلسفه در تربیت است اما با دیگر برنامه های فلسفه کاربردی تفاوت اندکی دارد و آن اینکه این برنامه می خواهد به شاگردان کمک کند تا خودشان کار فکری انجام دهند و مسائل را خودشان حل کنند در ادامه به رویکردهای حاکم بر برنامه درسی فلسفه برای کودکان اشاره شد. ه دف کل ی برنامه فلسفه برای کودکان، ایج اد مباحث ه فلس فی ب ه وسیله آفرینش اجتماع پژوهشی در سطح ک لاس اس ت. در ادامه ضمن ذکر پژوهش های متعدد در این زمینه نتیجه گرفتیم آموزش فلسفه برای کودکان قابل انجام و ضروری است و پیشنهاد می شود به عنوان یکی از برنامه های درسی اجباری برای دانش اموزان در نظر گرفته شود.
طراحی و آزمون برنامۀ آموزش فلسفه برای والدین و اثربخشی آن با برنامۀ آموزش فلسفه برای کودکان در جهت گیری هدفی دانش آموزان دختر پایۀ ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۸ شماره ۸۳
2149-2161
حوزه های تخصصی:
زمینه : جهت گیری هدفی در دانش آموزان از مسائل بسیار مهم است، اما مسئله اینست، آیا برنامه ی آموزش فلسفه برای والدین می تواند بر جهت گیری هدفی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی تأثیرگذار باشد؟ هدف : طراحی و آزمون برنامه ی آموزش فلسفه برای والدین و اثربخشی آن با برنامه ی آموزش فلسفه برای کودکان در جهت گیری هدفی دانش آموزان دختر است. روش : پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دانش آموزان دختر مدارس دورۀ ششم ابتدایی و مادران آنان در شهر ایلام بود. 100 نفر از دانش آموزان به همراه مادرانشان به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامۀ جهت گیری هدف وندی ویل (1997)، و مک گریگور (2001) . تجزیه و تحلیل داده ها با روش (تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره) انجام شد. یافته ها: برنامه ی آموزش فلسفه بر جهت گیری یادگیری، عملکرد گرایشی، عملکرد گریزی ، بلاتکلیفی تأثیر داشت (0/0001 > P ). نتیجه گیری : والدین و دانش آموزانی که در برنامه ی آموزش فلسفه شرکت کردند در جهت گیری هدف بهبود قابل ملاحظه ای نشان دادند.
اثربخشی آموزش فلسفه بر رشد قضاوت اخلاقی، رفتار جامعه یار و مهار خشم در دانش آموزان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
97 - 122
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش فلسفه بر رشد قضاوت اخلاقی، رفتار جامعه یار و مهار خشم در دانش آموزان شهر اهواز انجام شده است. روش پژوهش تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و با انجام مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم (پایه دهم و یازدهم) شهر اهواز در سال تحصیلی 97-96 بودند، که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از 160 نفر دانش آموز 40 نفر انتخاب و به روش تصادفی ساده در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه گواه (20 نفر) اختصاص یافتند. گروه آزمایش تحت 10 جلسه برنامه آموزش گروهی فلسفه (یک بار در هفته و به مدت 90 دقیقه) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. پس از آموزش فلسفه، پس آزمون و یک ماه و نیم پس از مداخله، مرحله پیگیری انجام شد. برای گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه های رشد اخلاقی لطف آبادی (1385)، پرسشنامه رفتار جامعه یار کارلو و همکاران (2003) و پرسشنامه خشم آیزنگ و ویلسون (1975) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) و روش تجزیه و تحلیل تک متغیری آنکوا انجام شد. نتایج پژوهش در سطح معنی داری (0.001>p) نشان داد آموزش فلسفه بر رشد قضاوت اخلاقی، رفتار جامعه یار و مهار خشم در دانش آموزان تاثیر مثبت داشت و این نتیجه در مرحله پیگیری ماندگار بود. آموزش فلسفه قدرت قضاوت اخلاقی در کودکان را افزایش داد، علاوه بر این سبب بهبود ارتباطات، مسئولیت پذیری اجتماعی و کنترل خشم گردید.
تاثیر آموزش فلسفه به روش پژوهش مشارکتی بر کاهش باورهای غیرمنطقی دانش آموزان
منبع:
فناوری آموزش و یادگیری سال سوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۹
53 - 62
حوزه های تخصصی:
تحقیقی نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است.هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش فلسفه به شیوه مشارکتی بر کاهش باورهای غیر منطقی دانش آموزان بوده است.جامعه ی مورد مطالعه : دانش آموزان دختر دوره متوسطه مدارس دولتی تهران 94-93 بوده است.که از روش نمونه برداری چند مرحله ای تعداد50 نفر از دانش آموزانی که باورهای غیر منطقی آنها بالاتراز سطح متوسط است انتخاب و به حکم قرعه یک گروه به عنوان گروه آزمایش(25 نفر)و یک گروه دیگر تحت عنوان گروه گواه (25نفر)انتخاب شدند. برنامه آموزش فلسفه ( p4c ) روی گروه آزمایش در 8جلسه 90دقیقه ای اجرا شد در حالی که گروه کنترل ، هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد . بعد از مداخله در مرحله پس آزمون هر دو گروه (آزمایش و گواه) پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونزرا تکمیل نمودند. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس بین گروهی )استفاده شد. ضمن تایید فرضیه اصلی تحقیق،نتایج پژوهش نشان داد آموزش فلسفه به روش پژوهش مشارکتی باورهای غیر منطقی دانش آموزان دختر دوره متوسطه را کاهش داده است.
تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر دانش، حساسیت و نگرانی محیط زیستی دانش آموزان پایه هفتم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، مطالعه تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر دانش، حساسیت و نگرانی محیط زیستی دانش آموزان پایه هفتم دوره اول متوسطه شهر کرج بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری داده ها، نیمه آزمایشی بوده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه هفتم در ناحیه 4 شهر کرج بود که تعداد 60 نفر از آن ها به عنوان نمونه در دسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ویسی و همکاران (1391) بود که روایی صوری و محتوایی آن با توجه به کاربرد آن در تحقیقات پیشین و نظرخواهی از 18 نفر از متخصصین مورد تأیید قرار گرفت و ضریب پایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ، 86/0 به دست آمد. سؤال های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی، میانگین، درصد و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS22 مورد تحلیل قرار گرفتند (05/0P
بررسی وضعیت آموزش فلسفه در برنامه ی درسی سه ساله اول دوره ی ابتدایی از دیدگاه معلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۸
121-140
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان استفاده از مؤلفه های آموزش فلسفه در برنامه درسی سه ساله اول دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل 280 نفر از معلمان دوره ابتدایی شهرستان لامرد در سال تحصیلی 1395-1394 می باشد که از این بین 162 نفر با استفاده از فرمول کوکران و با استفاده از روش تصادفی منظم اعضای نمونه مشخص شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بر اساس اهداف برنامه ی آم وزش فلسفه لیپمن می باشد. به منظور بررسی روایی، پرسشنامه در اختیار 30 نفر از متخصصان حوزه ی تعلیم و تربیت و سرگروه های آموزشی قرار گرفت و پس از انجام اصلاحات و تأیید روایی، پایایی ابزار با استفاده از روش آلفای کرونباخ 88/. محاسبه شد. نتایج این پژوهش که حاصل 153 پرسشنامه عودت داده شده بود نشان داد میزان استفاده از مؤلفه های توانایی تعقل، پرورش خلاقیت، رشد فردی و میان فردی و مؤلفه ی درک اخلاقی در برنامه درسی سه سال اول دوره ابتدایی در سطح نسبتاً مطلوبی می باشد. همچنین میزان استفاده از توانایی مفهوم یابی در تجربه برای برنامه درسی پایه ی اول و سوم در سطح نسبتاً مطلوب و برای پایه دوم در سطح نامطلوبی ارزیابی شد.
نجم الدوله و اولین کتاب درسی فلسفه جدید در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۵ بهار و تابستان۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
37 - 48
به رغم تصور اولیه، نوشته هایی که در دوره قاجار به فلسفه های جدید پرداخته اند اندک اند. از میان این نوشته ها، تنها کتابی که به قصد آموزش فراهم آمده دوره اصول حکمت فلسفه نام دارد که نسخه خطی آن به دست ما رسیده است. این متن در اصل ترجمه ای است به قلم میرزاعبدالغفار نجم الدوله به فارسی از یک کتاب درسی فرانسوی. احتمالاً او کتاب را به طور خاص برای تدریس در مدرسه دارالفنون ترجمه کرده باشد؛ هرچند اطلاعی در این باره در دست نیست. اما نسخه فرانسوی کتابی است مفصل که برای دانش آموان سال آخر دبیرستان نوشته شده بود و مترجم فقط بخش های ابتدایی آن را ترجمه کرده است. نجم الدوله هم چون اغلب مترجمان آثار فلسفی در دوره قاجار آشنایی چندانی با فلسفه نداشته است؛ چنان که خود نیز بدان تصریح دارد. این مقاله در نظر دارد ضمن معرفی این ترجمه، با رجوع به متن موجود و مطابقت آن با کتاب فرانسوی به اجمال به دیدگاه مترجمِ آن بپردازد
اثربخشی آموزش فلسفه به نوجوانان بر پرورش باورهای زیبایی شناختی و قضاوت های اخلاقی دانش آموزان دوره متوسطه: به روش حلقه کندوکاو فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش فلسفه برای نوجوانان با روش کندوکاو فلسفی با بهره گیری از داستان های متون کلاسیک فارسی بر پرورش باورهای زیبایی شناختی و قضاوت های اخلاقی دانش آموزان دوره متوسطه انجام یافته است. روش پژوهش از نوع طرح شبه تجربی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تبریز می باشد که از بین مناطق 5 گانه، ناحیه 4 شهر تبریز انتخاب و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای دو مدرسه و از هر مدرسه یک کلاس انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه باورهای زیبایی شناسی تقی زاده و بابایی (1396، به نقل از احمدی، 1396) و پرسشنامه قضاوت اخلاقی دورگانداسینها و میراوارما((Dorgandacinha & Miravarma,1998 استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که میانگین گروه ه آزمایش با مقدار اتای (61/0) در متغیر باورهای زیبایی شناسی و مقدار اتای (322/0) در متغیر قضاوت اخلاقی از میانگین گروه کنترل بالاتر است و تفاوت معنی داری با یکدیگر دارند. برنامه آموزش فلسفه برای نوجوانان به روش حلقه کندوکاو فلسفی بر باورهای زیبایی شناختی و قضاوت اخلاقی نوجوانان تاثیر مثبت دارد. پس می توان نتیجه گرفت که از طریق آموزش فلسفه برای نوجوانان می توان باورهای زیبایی شناختی و قدرت قضاوت اخلاقی آنان را تقویت کرد.
اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر همدلی و حل مسئله اجتماعی دانش آموزان پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۶
117 - 134
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، فلسفه و کودک تحت عنوان فلسفه برای کودکان در زمینه آموزش و فلسفه مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت آموزش برای کودکان در فلسفه معاصر، این مطالعه به بررسی اهمیت تدریس فلسفه برای کودکان پرداخته است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر برنامه آموزشی «فلسفه برای کودکان» (P4C) بر همدلی و حل مسئله اجتماعی در دانش آموزان بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام شد و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان حسن آباد تهران بودند. با استفاده از روش در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفته شدند. در ابتدا هر دو گروه به پرسشنامه تجدیدنظر شده همدلی دیویس و حل مسئله اجتماعی دزوریلا پاسخ دادند. در مرحله بعد گروه آزمایش، تحت آموزش فلسفه برای کودکان قرار گرفتند (5 جلسه) و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. پس از پایان جلسات آموزشی، دوباره پرسشنامه ها در اختیار هر دو گروه شرکت کننده قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. در پایان مشخص شد که اجرای این برنامه می تواند به ارتقا همدلی و مهارت کلی حل مسئله اجتماعی دانش آموزان تأثیر معناداری بگذارد (P<0/05). نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مشارکت در برنامه آموزشی «فلسفه برای کودکان» منجر به بهبود همدلی و مهارت کلی حل مسئله اجتماعی می شود.
مهارت های تفکر فلسفی در شعر کودک و نوجوان غلامرضا بکتاش و ناصر کشاورز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرورش تفکر فلسفی در کودکان و آموزش برنامه های فکری به دلیل آنکه به گسترش و تقویت ابعاد ذهنی روحی کودک می انجامد یکی از برنامه های اساسی تعلیم به کودکان به حساب می آید. آموزش مهارت های فلسفی در شعر برخی از شاعران کودک و نوجوان نیز مشاهده می شود. این پژوهش با بررسی شعر کودک غلامرضا بکتاش و ناصر کشاورز بر آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که چه مهارت ها و مؤلفه های تفکر فلسفی در شعر کودک این دو شاعر به کودکان آموزش داده شده است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و برمبنای اطلاعات کتابخانه انجام شده ا ست ، نشان می دهد مهارت های تفکر فلسفی به صورت غیر مستقیم در شعر این شاعران به کودکان آموزش داده می شود و کودکان با خواندن این اشعار می توانند قدرت استدلال پیدا کرده و با کنجکاوی و مهارت کشف بیش تری امور معمولی زندگی را دنبال کنند؛ در نتیجه اعتماد به نفس خویش را تقویت نمایند. والدین و مربیان با خواندن این نمونه اشعار برای کودکان می توانند کمک شایانی به آن ها کرده تا از این طریق برخی از مسائل زندگی را تجزیه و تحلیل نمایند. و در برقراری ارتباط با دیگران و تصمیم گیری مهارت بیشتری از خود نشان دهند.
شناسایی و تدوین الگوی برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان (پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر شناسایی و تدوین الگوی برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان بود. این پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود که جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی کلیه خبرگان دانشگاهی و صاحب نظران آموزش و پرورش بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 21 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی آموزش وپرورش شهر تهران بودند که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 420 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود و در بخش کمی، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی بود که با استفاده از نرم افزارهای SPSS-v21، Smart Pls-v3 و Lisrel-v8 تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان شامل سه بعد کلی عوامل تشکیل دهنده(ذهنیت فلسفی، گفت و گوی فلسفی و تعلیم تربیت فلسفی)، عوامل تاثیرگذار(برنامه درسی، معلم و مدیریت) و عوامل تاثیرپذیر(تفکر انتقادی، خردمندی و خودکارآمدی) است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است.
ارائه مدل آموزش فلسفه برای کودکان با تأکید بر حل مسئله اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۴
67 - 86
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل آموزش فلسفه برای کودکان به روش مشارکتی با تاکید بر حل مسئله اجتماعی بر روی دانش آموزان ابتدایی آموزش و پرورش منطقه پنج استفاده شد. جامعه آماری در این بخش از پژوهش، خبرگان جامعه علمی دانشگاهی و متخصصان آموزش و پرورش بود که از سوابق اجرایی در سطوح تصمیم گیری برخوردار بوده و به اصطلاح خبرگان آگاه نام دارند. این گروه برای انجام بخش کیفی پژوهش انتخاب شد و در فرایند مصاحبه با استفاده از روش دلفی شرکت می کنند؛ روش نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش حاضر به صورت هدفمند بوداستراوس و کوربین (1990) کدگذاری باز را این گونه توصیف می کنند "بخشی از تحلیل که مشخصاً به نام گذاری و دسته بندی پدیده از طریق بررسی دقیق داده ها مربوط می شود". به عبارت بهتر در این نوع کدگذاری مفاهیم درون مصاحبه ها و اسناد و مدارک بر اساس ارتباط با موضوعات مشابه طبقه بندی می شوند. نتیجه این مرحله، تقطیر و خلاصه کردن انبوه اطلاعات کسب شده از مصاحبه ها و اسناد به درون مفاهیم و دسته بندی هایی است که در این سؤالات مشابه هستند. نتایج نشان می داد که شناخت انسان ، نسبت مفاهیم با یکدیگر ، حل مسئله اجتماعی ، تعریف مفاهیم ، استدلال در مورد مفاهیم و تفکر انتقادی به ترتیب بالاترین بار عاملی و وزن عاملی را بر روی عامل مرتبه دوم مدل شش عاملی آموزش فلسفه برای کودکان به روش مشارکتی دارند.
آموزش برخطِ دانشجویان الهیات و فلسفه؛ روش ها و مسائل در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
159 - 174
حوزه های تخصصی:
تا کنون پژوهشهای مختلفی درباره مسائل فلسفی و الهیاتیِ ناظر به کرونا انجام شده است؛ اما مسئله بررسیشده در این نوشتار، آموزش فلسفه و الهیات در دوره کرونا است که تا کنون به آن پرداخته نشده است. این پژوهش از دو بخشِ آموزشی - روشی و مسائل فلسفی - الهیاتی تشکیل شده و هدف آن، پاسخ به این دو پرسش است: 1. با توجه به شیوع این همهگیری و رویآوریِ دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی به آموزش برخط، روند این آموزش چه فرصتها و تهدیدهایی بهطور خاص برای دانشجویان الهیات و فلسفه پدید آورده است؟ 2. از نگاه این دانشجویان، کرونا چه مسائل فلسفی - الهیاتی را فرارویِ بشر نهاده است؟ یافتههای این نوشتار با رهیافتی تجربی و مطالعهای میدانی گردآوری شدهاند. درباره هدف نخست، این مؤلفههای شناختی تحلیل شدند: 1. نگرش، تأثیر و انگیزش؛ 2. رصد و مهار رفتاریِ مفروض (شامل استفاده از فناوری، خودکارآمدی و قابلیت دسترسی) و 3. تعامل شناختی. در این بخش، دادهها درمجموع از 270 دانشجو به دست آمدند. یافتهها نشان دادند چگونه تبیین درست از نقش این دانشجویان بر افزایش این مؤلفهها مؤثر خواهد بود. پاسخ 157 دانشجو برای تحقق هدف دوم، اینگونه دستهبندی و تحلیل شد: 1. رشد دیدگاههای وجودی؛ 2. افزایش مسائل مربوط به معنای زندگی؛ 3. بحران فلسفه سیاسی - مدیریتی مانند دوگانه سلامت/اقتصاد؛ 4. آزمون الهی دانستنِ رنجهای نوپدیدِ بشری و 5. زمینههای تمدنی و حکومتیِ ویروس کرونا.
کارآمدی فلسفه صدرایی در مباحث کلامی- عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۶
61-78
حوزه های تخصصی:
این پژوهش می خواهد جایگاه معرفت شناختی کشف عرفانی در فلسفه صدرالمتالهین را واکاوی نماید و نیز بررسی شود که براساس این جایگاه، آیا می توان از این فلسفه در نفی و اثبات های الهیاتی-عقلی برای عموم مردم بهره گرفت؟ این تحقیق به روش تحلیلی-توصیفی است که گردآوری اطلاعات بر اساس روش کتابخانه ای انجام شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که در باب جایگاه کشف در روش شناسی حکمت متعالیه بین صدراپژوهان اختلاف نظر است؛ هر چند کشف در مقدمه استدلال فلسفی وارد نمی شود، اما نقش طهارت روح و لطافت طبع و کشف در فهم آموزه های عمیق عقلی صدرا، باعث می شود که فهم این فلسفه از دسترس عموم (افراد غیر مکاشف یا کسانی که اهل ریاضت و طهارت نفس نیستند) خارج شود و بر این اساس بهره گیری از آن در نفی و اثبات های عقلی- الهیاتی برای عموم مردم کارایی لازم را نداشته و آموزش گسترده آن کم ثمر باشد.
تأثیر آموزش فلسفه بر خودتنظیمی و مهارت اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱شماره ۱
161 - 179
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش فلسفه بر خودتنظیمی و رشد مهارت اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه اول قم در سال تحصیلی 99-1398 انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه بوده است. جامعه آماری مورد نظر شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم در سال ۹۹-۱۳۹۸ بود. اعضای نمونه به صورت جایگزینی تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند؛ بدین ترتیب در هر گروه تعداد 20 دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول حضور داشت. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس یادگیری خودتنظیمی پنتریچ و دی گروت (۱۹۹۰) و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ایندر بیتزن و فوستر (۱۹۹۲) بوده است. اعضای گروه آزمایش در 12 جلسه 60 دقیقه ای برنامه آموزش فلسفه شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش فلسفه تأثیر معناداری بر خودتنظیمی و رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه دارد. بر اساس یافته های پژوهش، آموزش فلسفه به نوجوانان موجب بهبود خودتنظیمی و رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر می شود.
تصویرگری به مثابۀ ابزار آموزشی فلسفه به کودکان: تحلیل تصویرنوشتار در سه اثر از شل سیلوراستاین و ولف ارلبروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
96 - 112
حوزه های تخصصی:
این مقاله به صورت کیفی کاربرد تصویرگری در کتاب کودک را به عنوان میانجی دریافت عقلی و تفکر انتقادی معرفی می کند تا اهمیت آموزش فلسفه ورزی به کمک تصویرگری را نشان دهد. آموزش فلسفی از طریق کتاب های تصویری، امکان رشد قوای شناختی کودکان را فراهم می آورد و کمک می کند آنها مطابق با نیازهای جامعه ای که در آن زندگی می کنند فکر و عمل کنند. در مورد آموزش فلسفه به کودکان نظریه پردازانی همچون متیو لیپمن برنامه هایی تدوین کرده اند که در سال های اخیر، کاربرد نیز یافته اند. در این نوشتار، علاوه بر شرح روش لیپمنی که بر متن ادبی تاکید دارد، امکانات آموزش از طریق تصویر گری بررسی می شود. روش گردآوریِ داده های این پژوهش مبتنی بر اطلاعات برآمده از مطالعه کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی است که ضمن تبیین ویژگی های تصویرگری در آموزش فلسفه به کودکان، رابطه مفاهیم با تصاویر را به صورت انتخابی در دو اثر از سیلوراستاین و یک اثر از ولف ارلبروش توصیف و تحلیل می کند. یافته ها نشان می دهند ابهام اَشکال انتزاعی در آثار سیلور استاین و نیز تفسیرپذیریِ دلالت های رنگ در اثر ارلبروش می توانند امکان پرسش گری، تفکرورزی و متعاقب آن شناخت درونی و در نهایت، رشد فکری کودکان را فراهم آورند و آنها را برای خودشناسی، خودسازی و برای ساختن جامعه ای بهتر آماده سازند. به این ترتیب، لازم است به تمام ابعاد و عناصر کتاب کودکان توجهی ویژه شود تا رابطه ای مستقیم میان کتاب و کودک شکل بگیرد.
رویکردها و روش های آموزش تفکر فلسفی به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
129 - 149
حوزه های تخصصی:
هدف : اصطلاح «فلسفه برای کودکان» به دنبال بیرون کشیدن فلسفه از وضعیت انتزاعی و آوردن آن به جامعه است. درعین حال می خواهد رویکرد جدیدی به نظام آموزشی ارائه دهد تا مشکلات و ضعف های اساسی نظام آموزشی را که مدت ها پیش غیرقابل درمان به نظر می رسید، حل کند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارائه رویکردها و روش های آموزش تفکر فلسفی به کودکان می باشد. روش پژوهش : روش پژوهش حاضر به صورت توصیفی - تحلیلی بوده و بر اساس مرور مقالات و منابع قبلی، مهم ترین رویکردها و روش های آموزش تفکر فلسفی به کودکان ارائه گردیدند. یافته ها : بر اساس پژوهش حاضر مهم ترین رویکردها و روش های آموزش تفکر فلسفی به کودکان از قبیل فلسفه در مقام آموزش آرای فلاسفه، فلسفه در مقام فلسفیدن، رویکرد حذفی، رویکرد انفعالی جذبی، رویکرد بومی سازی برنامه، رویکرد انتگرال به برنامه فلسفه برای کودکان (به عنوان رویکردهای آموزش فلسفه به کودکان) و قصه و داستان، روش بازی، کتاب های درسی و غیردرسی، فیلم ها و انیمیشن های آموزشی، روش جدال و مناظره، یادگیری مشاهده و تحلیل مشاهده، روش اکتشافی، پرسش و پاسخ (در قالب روش های آموزش فلسفه به کودکان) می باشند. نتیجه گیری : بر اساس مباحث مطرح شده در پژوهش حاضر نظام های تربیتی جوامع به عنوان نهادهایی که وظیفه خلق و پرورش انسان در مفهوم واقعی آن را بر عهده دارند، باید نوع نگرش خود به انسان به طور عام و کودک به طور خاص را متحول کنند. نظام های تربیتی باید درصدد باشند تا از این پس به جای تربیت مصرف کنندگان دانش، قدرت تولید دانش و قابلیت پژوهش و تفکر را در افراد پرورش دهند.