مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
فلسفه ورزی
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
خدمات متقابل دینداری و فلسفه ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشته نخست سه دیدگاه مختلف درباره ارتباط فلسفه ورزی و دینداری مطرح می شود : عدم تداخل این دو، تداخل ناسازگارانه آنها، و تداخل سازگارانه آنها. سپس به خدمات متقابل این دو به یکدیگر، که البته فقط در چهارچوب دیدگاه سوم قابل طرح است، پرداخته می شود، و از میان آن خدمات، شش خدمت مورد بحث واقع می شوند : سه خدمت دین داری به فلسفه ورزی، و سه خدمت فلسفه ورزی به دینداری. سه خدمت دینداری به فلسفه ورزی عبارتند از اینکه دینداری : نقش تکمیل گری برای فلسفه ورزی دارد؛ زمینه ساز فلسفه ورزی است؛ و نقاط ضعف فلسفه ورزی را آشکار می کند و سه خدمت فلسفه ورزی به دینداری عبارتند از اینکه فلسفه ورزی : به عقلانی سازی دین کمک می کند؛ زمینه ساز دینداری است؛ و آزاداندیشی دینی را توسعه و تعمیق می دهد.
نظام فلسفی بابا افضل: طرحی نو در فلسفه اسلامی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سده ششم را در تاریخ فلسفه اسلامی-ایرانی می توان نقطة عطفی به شمار آورد، در این سده فلسفه با قرائت مشائی آن که در آثار فارابی و به ویژه ابن سینا ساخته و پرداخته شده بود، در مواجهه با انتقادات شدید غزالی دچار رکود شد و رفته رفته زمزمه تفکرات فلسفی تازه ای در قالب هایی غیر از نظام ارسطویی - ابن سینایی از جانب کسانی مانند شیخ شهاب الدین سهروردی به گوش می رسید. یکی از اندیشمندان ایرانی که در این سده ظهور کرد افضل الدین محمد مرقی کاشانی بود. گرچه در تاریخ فلسفه اسلامی - ایرانی نامش به آوازه دیگر متفکران سدة ششم نیست، اما باید توجه داشت که او فیلسوف نوپردازی است که سبک فلسفه ورزی خاصی دارد. بابا افضل به فراست دریافته بود که پس از انتقادات غزالی، تداوم تفکر فلسفی به شیوه مرسوم آن روزگار، یعنی به سبک مشائیان، آسان نیست و فلسفه مقبولیت خود را نزد مخاطبان از دست داده است. او به این اندیشه افتاد که طرحی نو در فلسفه دراندازد و راهی تازه پیش روی اندیشه ورزان و دانش وران بگشاید. بابا افضل ایراد اصلی را در ستیز و مخالفت کسانی مانند غزالی و دیگران با فلسفه نمی دید، بلکه معتقد بود که فلاسفه رسالت اصلی خود را فراموش کرده اند و در انجام کاری می کوشند که از عهده فلسفه بیرون است.
فلسفه برای کودکان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
موضوع مورد تحقیق در این مقاله، «فلسفه برای کودکان» است. این عنوان که با کوتاه نوشت «فبک» یا p4c، نشان داده می شود، برنامه ای آموزشی است، که هدفش پرورش قدرت تفکر و استدلال در کودکان است و روش خود را بر اساس پژوهش گروهی (حلقة کندوکاو، نشستن حوزوی) پایه گذاری کرده، و درصدد تربیت انسان هایی متفکر، آگاه، هدفمند، باشعور و خداجوست. اصطلاح فلسفه در این کاربرد، نه به معنای عقاید و آرای فلسفی، بلکه اشاره کننده به جنبة دیگر فلسفه، یعنی مهارت فلسفه ورزی است. ما پیش از ورود به بحث، «فلسفه برای کودکان» را تعریف، و در ادامه، اهداف و فواید آن را بررسی کرده ایم، و سپس به بیان ضرورت اجرای طرح پرداخته ایم. ازآنجاکه در قرآن کریم امر به تفکر شده و در اسلام تفکر عبادت به شمار می رود، نهایتاً نتیجه گرفتیم که این برنامه با اهداف و روح کلی حاکم بر آموزش و پرورش اسلامی هماهنگ است و می تواند جزئی از نظام آموزشی و تربیتی اسلامی به شمار آید.
تحلیل و بررسی دیدگاه اشاعره معاصر کردستان ایران نسبت به فلسفه ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه اشاعره کردستان ایران نسبت به فلسفه ورزی انجام شد. برای نیل به این هدف، از روش پژوهش کیفی مبتنی بر پدیدارشناسی استفاده شد که با ابزار مصاحبه صورت گرفت و در آن از 12 نفر از متکلمان صاحب نظر حوزوی و دانشگاهی معاصر کردستان در رابطه با فلسفه ورزی مصاحبه به عمل آمد. سؤالات مصاحبه مبتنی بر اهداف تحقیق، طرح و پرسیده شد. یافته ها نشان داد ند نگرش متکلمین اشعری کردستانی در بخش علمای حوزوی، حاکی از تبعیت آنان از روش سنتی اشاعره در مخالفت با فلسفه ورزی است و در طرح و آموزش مسائل کلام قدیم و جدید، تکیه بر قرآن و سنت و نگاه عقلی مبتنی بر متون دینی را کافی و پیروی از فلسفه ای با ریشه یونانی و تقلیدی را کاری عبث می دانستند؛ اما در جامعه دانشگاهی اشعری مسلک به دلیل تعامل با دانشگاهیان در رشته های علوم انسانی و اساتید و محتوای دروس فلسفی دانشگاهی به فلسفه ورزی تمایل بیشتری داشتند؛ بنابراین، با توجه به روند گسترش فلسفه ورزی در بین اشاعره معاصر جهان، اشاعره کردستان بر همان رویه سنتی مخالفت با فلسفه ورزی اهتمام داشتند.
مقایسۀ گفتمان اشاعرۀ معاصر جهان اسلام(عرب زبان) با اشاعرۀ کردستان ایران در رابطه با فلسفه ورزی (مطالعه ای تاریخی- تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین و تحلیل تاریخی و مقایسه ای گفتمان اشاعره معاصر اسلام(جهان عرب) با آراء اندیشمندان معاصر اشاعره مسلک استان کردستان ایران می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش های اسنادی - کتابخآن های و توصیفی - تحلیلی، تاریخی و تطبیقی، بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که نگرش برخی از متکلمان معاصر جهان اسلام مانند طه عبدالرحمن، ابوزید، آرکون، جابری و شیخ عبده به دلیل تعصب در عربیّت، با فلسفه ارسطویی مخالف و به فلسفه ای با ریشه ای برگرفته از متون دینی موافق اند. البته اشاعره عرب زبان جهان معاصر اسلام، به دلیل تعامل فکری با جهان غرب در شرایط کنونی با فلسفه و فلسفه ورزی ارتباط بهتری داشته و مخالفت های اشاعره سنتی با فلسفه را نمی پذیرند. امّا در میان اشاعره معاصر کردستان، جدای از خاندان تختی مردوخی - که به واسطه اقتدار خاندانی خود به فلسفه ورزی علاقه نشان داده و بحث های فلسفی را تدریس می نمودند - سایر متکلمان مانند مصنف چوری، محمود مدرس و باقر بالک، تمایلی به فلسفه ورزی نشان نداده و دلیل آن، شرایط حاکم بر حوزه های سنتی و تعامل ضعیف با دانشگاهیان به نسبت اشاعره معاصر عرب زبان جهان اسلام و همچنین به واسطه شرایط سنتی حاکم برحوزه های علمیه در کردستان می باشد و تنها تعدادی از حوزویان امروزی که تحصیلات دانشگاهی دارند، به فلسفه تمایل داشته ولی همچنان علاقه ای به طرح دیدگاه خود در جامعه، ندارند.
آیت الله مصباح یزدی نظریه پرداز در فلسفۀ اسلامی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ دی ۱۴۰۱ شماره ۳۰۱
9-13
برای آشنایان با فلسفه اسلامی شکی نیست که آیت الله مصباح یزدی از چهره های شاخص فلسفه اسلامی در عصر حاضر هستند. آثار متعدد و شاگردان بسیار او در این رشته گواه این مدعاست. آنچه نیاز به بحث و تبیین دارد این است که نشان داده شود آیت الله مصباح یزدی چه جایگاهی در فلسفه اسلامی دارد و چه سهم و نقشی در این حوزه ایفا کرده است. رویکرد او به فلسفه چیست، تفکر فلسفی او چه ویژگی هایی دارد، دستاوردهای او در این زمینه چیست و چه درس هایی می توانیم از سیره فلسفی او بیاموزیم؟ در نوشتار حاضر که به روش تحلیلی توصیفی به اختصار و فهرست وار انواع فعالیت های فلسفی او، ویژگی های تفکر فلسفی او و دستاوردهایش بررسی می شود.
منافع و مضرات رواج فلسفه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
105 - 120
«فلسفه» در بحث رواج فلسفه یا نوعی شیوه اندیشیدن است یا محصولات فلسفی است که در کتب به ودیعت نهاده شده است. بحث از جواز یا عدم جواز رواج فلسفه به هر دو معنا در حوزه فعالیت عقل عملی قرار می گیرد. بعضی رواج فلسفه را دارای مفاسدی می دانند؛ مثل این که به دین داری مردم، نظم اجتماعی و شاید آرامش روانی افراد آسیب می رساند. در مقابل، برخی به مزایای آن مانند استقلال انسان در تصمیم گیری ها، کاهش سوءاستفاده از جهل و ساده اندیشی مردم و کمتر شدن هزینه های تغییرات اجتماعی و استحکام بیشتر عقاید اشاره می کنند. در دوره جدید، با گسترش وسایل ارتباطی و اطلاعاتی، پنهان نگاه داشتن محصولات عقلی ممکن نیست و همه مردم ازجمله جوانان در معرض افکار و عقاید متفاوتی قرار دارند. تنها راه مصون ماندن از خطرات یا کاستن آسیب ها مجهز شدن به فلسفه به هر دو معناست. اگر دیروز می توانستیم بین ترویج یا ممنوعیت فلسفه یکی را انتخاب کنیم، امروز تنها یک راه داریم و آن لزوم رواج فلسفه است. با این همه، می دانیم که همه مردم توانایی فلسفه ورزی ندارند؛ بنابراین اول باید با آموزش، توانایی تأمل فلسفی را افزایش داد و سپس افراد ضعیف را هم در مقابل سیل اطلاعات درست و نادرست رسانه های مختلف به روش های دیگر مصون ساخت. اهمیت پرداختن به این موضوع از آن جهت است که رواج هر رشته علمی، سرمایه های مادی و معنوی فراوانی به خود اختصاص می دهد؛ پس برای تصمیم گیری درمورد ترویج یا ممنوعیت هر رشته ای، ازجمله فلسفه که مخالفان و موافقانی دارد، تأمل در باب منافع و مضرات آن ضروری است. روش این نوشته استنادی و تحلیلی عقلی است.
مواجهه ای انتقادی با دغدغه های فلسفه دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است با تکیه بر پژوهش ها و آموزش هایی که در گروه فلسفه دانشگاه تهران صورت گرفته است، عناصر و مؤلفه های فلسفه دانشگاهی در ایران صورت بندی شوند و بر پایه اصل «معاصر بودن در فلسفه ورزی» مورد بررسی انتقادی قرار گیرند. گروه فلسفه دانشگاه تهران، در این نوشته، از آن رو نماد فلسفه دانشگاهی قلمداد شده است که این نهاد، نخستین گروه رسمی و تثبیت شده فلسفه در ایران بوده و بسیاری از استادانی که در دیگر گروه های فلسفه در سطح کشور مشغول تدریس شده اند از دانش آموختگان این گروه بوده اند. ازاین رو توجه به دغدغه های آموزشی-پژوهشی این گروه می تواند در فهم پدیدار فلسفه دانشگاهی ایران بینش آفرین و رهگشا باشد. در این مقاله بحث شده است که از پیشینه یک صدساله گروه فلسفه دانشگاه تهران شش ویژگی قابل استخراج است که کمابیش می توانند در پیوند با یکدیگر عناصر و مؤلفه های فلسفه دانشگاهی در ایران به شمار آیند. این عناصر عبارت اند از: ۱. کانونی بودن توجه به مسائل مابعدالطبیعی؛ ۲. حضور پررنگ فلسفه اسلامی، تاریخ و لوازم آن (زبان عربی، منطق، کلام و عرفان اسلامی)؛ ۳. حضور دائمی فلسفه تطبیقی با همه تنوعاتش؛ ۴. دغدغه هایی ناظر بر مسائل فلسفی معاصر (در مقیاسی به مراتب کمتر از سه ویژگی پیشین)؛ ۵. جهت گیری تدریجی و بطئی از رویکردی عمومی و کلی به رویکردی تخصصی و فنی با تاریخ و مسائل فلسفی در هر دو حوزه آموزش و پژوهش؛ و ۶. حضور برخی از چهره های گروه فلسفه در ساختار قدرت سیاسی. مؤلفه های مذکور در بخشی دیگر از این مقاله با این پرسش ها مواجه شده اند که تا چه حد مسائلی که فلسفه دانشگاهی در حوزه های مذکور با آن ها سروکار داشته است، مسائل فلسفی امروز آن حوزه ها بوده اند؟ شیوه فلسفه خوانی در فلسفه دانشگاهی آیا اصولاً واجد امکانی برای دعوت به فلسفه ورزی بوده است؟ اگر قرار بر صورت بندی «شرایط امکان تأسیس تفکر فلسفی در ایران» باشد، فلسفه دانشگاهی آیا می تواند خود را همراه چنین دغدغه ای بداند و مشارکتی در آن داشته باشد؟