فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱۸٬۶۷۸ مورد.
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
515 - 531
حوزههای تخصصی:
چگونگی دریافتِ محسوسات همواره در فلسفه اسلامی مورد بحث بوده است. چهار نظریه در تبیین فرایند ادراک حسی پایه ریزی شده است. پیش از شیخ اشراق، مشائیان در ادراکات حسی به انطباع و ریاضی دانان در خصوص ادراک بصری به خروج شعاع قائل بودند. سهروردی با نقد نظریات پیش از خود در خصوص ادراک بصری، بر اضافه اشراقی و ارتباط مستقیم نفس انسانی با مبصَرات خارجی تأکید دارد. او گرچه درباره کیفیت ادراک بصری به تفصیل سخن گفته است، اما به طور آشکار درباره کیفیت ادارک در دیگر حواس ظاهری سخنی به میان نیاورده است. این امر موجب شده است عده ای در تعمیم نظریه او به دیگر ادراکات حسی تردید کنند. ما در نوشتار پیش رو کوشیده ایم شواهدی بر تعمیم نظریه ابصار سهروردی به دیگر حواس ظاهری اقامه کنیم. و برای آنکه میزان اثر گذاری این نظریه را در نظام فلسفی او نشان دهیم، برخی از کارکردهای این نظریه را در نظام فلسفی او مورد مطالعه قرار داده ایم. در این نوشتار، سه شاهد بر تعمیم نظریه او به دیگر حواس ظاهری اقامه می کنیم که از میان این سه شاهد، دو شاهد از نوآوری های این نوشتار به شمار می رود. و در پایان،کارکردها این نظریه را در نظام الهیاتی فلسفی سهروردی مورد کنکاش قرار خواهیم داد.
رابطه توکل و دلبستگی به خدا با بهزیستی روان شناختی و عملکردهای تحصیلی در بین دانشجویان
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
127 - 144
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مطالعه رابطه توکل و دلبستگی به خدا با بهزیستی روان شناختی و عملکردهای تحصیلی در بین دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند که تعداد ۲۰۰ نفر از آنان به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. از مقیاس های توکل بر خدای زارعی متین، دلبستگی به خدای غباری بناب و حدادی، بهزیستی روان شناختی ریف و همکاران و عملکردهای تحصیلی درتاج و همکاران برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل رگرسیون هم زمان نشان داد که هم دلبستگی و هم توکل به خدا پیش بینی کننده های معنی دار مثبتی بر بهزیستی روان شناختی دانشجویان دارند. اما در زمینه عملکردهای تحصیلی فقط توکل به خدا تنها متغیر پیش بینی کننده عملکرد تحصیلی دانشجویان بود، و دلبستگی به خدا پیش بینی کننده نبود. به نظر می رسد متغیرهای دلبستگی و توکل بر خدا در حوزه سلامت و بهزیستی روان شناختی نقش مهمی را ایفا می کند، اما در ارتباط با عملکردهای تحصیلی با وجود نقش توکل بر خدا بر عملکرد تحصیلی، متغیر دلبستگی به خدا نقشی بر آن ندارد. در نتیجه سایر عوامل تأثیرگذار مثل سطوح انگیزشی، صفات شخصیتی و عوامل زمینه ای مورد بررسی قرار گیرند.
نسبت واقع گرایی علمی با رویکردهای تبیین کننده پیشرفت علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۸)
109 - 134
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث مطرح شده در مطبوعات فلسفه علم مناقشه واقع گرایی و پادواقع گرایی علمی است. همچنین در سال های اخیر ادبیات نسبتاً مفصلی در خصوص رویکردهای تبیین کننده پیشرفت علم به وجود آمده است. هدف این مقاله بررسی نسبت واقع گرایی/پادواقع گرایی علمی با رویکردهای تبیین کننده پیشرفت علم است. در این مقاله منظور از واقع گرایی علمی واقع گرایی معرفتی است، که ادعا می کند نظریات علمیِ بالغ و موفق توصیفی (تقریباً) صادق از جهان ارائه می دهند. در مقابل، مدافعان پادواقع گرایی معرفتی امکان کسب معرفت از هویات مشاهده ناپذیر را رد می کنند. رویکردهای تبیین کننده پیشرفت علم با توجه به هدفی که برای علم در نظر گرفته اند، در این چهار دسته ارائه شده اند: رویکرد معرفتی، رویکرد معنایی، رویکرد حل مسئله (کارکردی) و رویکرد مبتنی بر فهم. در این مقاله استدلال می شود که دو رویکرد معرفتی و معنایی با توسل به مفهوم صدق در زمره دیدگاه های واقع گرایانه قرار می گیرند. رویکرد حل مسئله نیز به دلیل جایگزینی معیار توانایی حل مسائل با صدق، رویکردی پادواقع گرایانه به شمار می آید. ادعای اصلی مقاله این است که گرچه در ابتدای امر به نظر می رسد که رویکرد مبتنی بر فهم از مفهوم صدق در شرح دیدگاه خود استفاده کرده، اما نشان داده می شود که این رویکرد در تعیین اولویت میان صدق و فهم، فهم را اولویت خود قرار می دهد. این ادعا بدان معناست که در این رویکرد ملاک انتخاب نظریه ارجح نه تقرب به حقیقت، بلکه چگونگی فهم آن است. بنابراین رویکرد مبتنی بر فهم رویکردی پادواقع گرایانه است.
بررسی دیدگاه سیدمرتضی درباره آیات مربوط به اعتراض موسی (ع) نسبت به هارون و تأثیر مبنای کلامی ایشان در دیدگاه مربوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
53 - 80
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش این است که علت توبیخ شدید موسی نسبت به هارون در داستان گوساله پرستی بنی اسرائیل چیست؟ سیدمرتضی معتقد است از آنجا که هارون، شریک موسی در رسالت بود و داراى سود و زیان مشترک بودند، موسی او را همچون خود فرض و همان گونه که انسان به هنگام خشم با خود رفتار مى کند، با او رفتار کرد؛ و ممکن است در آن زمان، گرفتن سر و کشیدن آن بی احترامی محسوب نمی شده است و احتمال دارد گفتن عبارت «لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلابِرَأْسِی...» ازسوی هارون به علت ترس وی از گمان نادرست بنى اسرائیل مبنی برعتاب موسی نسبت به وی باشد یا اینکه مضمون این سخن، دلدارى و دعوت موسی به صبر باشد. نگارنده معتقد است دیدگاه ایشان دچار تأویل دور و بعیدی است. ظاهراً آنچه باعث چنین تفسیری از سیدمرتضی شده، مبنای کلامی ایشان درباره عصمت مطلق انبیاء (ع) است؛ نگارنده بر این باور است که می توان تحلیلی ارائه کرد که هم با این مبنا و هم با ظاهر آیات سازگارتر باشد و باید به این نکته توجه داشت که میدان تأویل آیات، میدان وسیع و فراخ دامنی نیست و فقط در حد اضطرار و ضرورت است. به نظر می رسد توبیخ شدید موسیG نسبت به هارون وسیله ای ب رای ب یدار کردن بنی اسرائیل بود تا به شدت و بزرگی اشتباه خود در گوساله پرستی پی ببرند.
تحلیل و بررسی دیدگاه فاضل قوشجی پیرامون «حدیث التهنئه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
241 - 270
حوزههای تخصصی:
«حدیث التهنئه» با عبارت «سَلِّمُوا عَلَى عَلِی بِإِمْرَهِ الْمُؤْمِنِین»، از جمله نصوص جلیه بر امامت امیرالمومنین(ع) و یکی از قرائن و شواهد قطعی بر مراد از مولی در حدیث متواتر «من کنت مولاه فعلی مولاه» است. قوشجی متکلم اشعری در «شرح تجرید» با توجه به صراحت این سخن رسول خدا(ص) در خلافت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین(ع)، برای پاسخ از استدلال به این حدیث تلاش فراوانی کرده است. مهم ترین دستاویز برای نفی نصوص جلیه بر امامت امیرالمؤمنین(ع) از جمله «حدیث التهنئه» اقدام صحابه به تعیین خلیفه است. این مقاله که عمدتاً مبتنی بر مصادر قابل قبول اهل سنت است بعد از تبیین استناد به حدیث التهنئه به عنوان نص جلی بر خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی(ع) به تفصیل شبهات قوشجی را پاسخ داده و با تأمل در حجیت فعل صحابه ثابت می کند در بحث امامت نمی توانیم فعل صحابه را ملاک و مستند قرار دهیم و تنها راه صحیح استخراج ملاک و میزان از قرآن و سنت قطعیه است برای بررسی آنچه بعد از رسول خدا ص واقع شده است.
بررسی ابعاد توحید نزد وهابیت و شیعه در بستر اندیشه های قرآنی علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
283 - 304
حوزههای تخصصی:
در بیشتر آثاری که به نقد وهابیت اختصاص دارند، آن دسته از اعمال مسلمانان که ازنظر وهابیان مصداق شرک محسوب می شوند، موردبررسی قرار گرفته اند. گرچه نقدهایی که به این صورت مطرح شده اند، تصویر نادرست وهابیان از اعتقادات سایر مسلمانان را نشان می دهند؛ اما آنچه ضروری است نقد مبانی اندیشه وهابیت است. ازآنجایی که محورهای اصلی تفکر وهابیت عبارت اند از: توحید ربوبی، توحید الوهی و تعریف عبادت، بنابراین نقد رویکرد آنان در این موارد در اولویت قرار دارد. در آثار علامه جوادی آملی، به نقد مبانی رویکرد وهابیت توجه شده است که در مقاله حاضر به آن پرداخته شده است. بر اساس این تحقیق وهابیت در تبیین توحید ربوبی و الوهی، معیار و مرز بین توحید ربوبی و شرک ربوبی، تعریف عبادت، ارتباط توحید ربوبی و الوهی و عدم توجه به قید استقلال، دارای انحرافاتی است که منظومه فکری آنان را غیرتوحیدی می نماید.
مقایسه تطبیقی چگونگی شعر در بوطیقای ارسطو و فن شعر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
93 - 112
حوزههای تخصصی:
رساله فن شعر ارسطو یا بوطیقا که ساختار تئاتر را تبیین می کند، رساله ای معتبر پیرامون نقد شعر است که نظریه پردازان تئاتر غرب از دیرباز توجه بسیاری به آن داشته اند. پس از اسلام با انتقال بوطیقا به حوزه اسلامی، حکمای بسیاری ازجمله فارابی و ابن سینا به شرح و تلخیص آن پرداختند. شرح فن شعر فارابی در باب ورود امر خیال به فن شعر و ویژگی شعر است. خیال نزد فارابی قوه ای عهده دار حفظ صور محسوس، تجزیه و ترکیب آنها و محاکات از محسوس و معقول توسط صور محسوس است. پاسخ فارابی به این پرسش است که شاعران چگونه امکان می یابند حقیقت را از طریق ابزارهای غیرمستقیم انتقال دهند؟ این پژوهش در قامت تحقیقاتی بنیادی تلاش دارد با بررسی رسالات شعری فارابی و فن شعر ارسطو ضمن بیان کردن دیدگاه آنها تصویر روشن تری از نظریات آنان درباره شعر به دست دهد. نهایتاً پژوهشگر به این نتیجه دست یافته که تحریر و تلخیص فارابی بر بوطیقا، پیش از هرچیز متوجه تلاش او برای فهم بوطیقای ارسطو و تطبیق آن با عناصر فرهنگ اسلامی است.
دارایِ وجود بودنِ وجود و استدلال تسلسل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
165 - 188
حوزههای تخصصی:
صدرا در أسفار استدلالی را علیه موجودیت وجود به سهروردی نسبت می دهد که از این قرار است: «موجود» یعنی دارای وجود؛ حال اگر وجود موجود باشد دارای وجود است و از تکرار این استدلال، تسلسل وجودها لازم می آید؛ پس وجود موجود نیست. حامیان حکمت متعالیه پس از صدرا و تقریباً همه معاصران این استدلال را به تبع صدرا به سهروردی نسبت داده اند. دلایلی تاریخی می آورم که این استدلال از آنِ سهروردی نیست. مشخصاً سهروردی نسخه های متفاوت این استدلال را به مخالفان اتباع مشائیان و خصوصاً ابن سهلان نسبت می دهد. بیش از این، او اظهار می کند که اتباع مشائیان به این استدلال ها پاسخ های درخور داده اند. شواهدی ارائه می کنم این انتساب های سهروردی مقرون به صحت هستند. همچنین با تحلیل استدلال های تسلسل سهروردی نشان می دهم که هیچ کدام از استدلال های تسلسلی که سهروردی بر آن صحه گذاشته است، مبتنی بر مقدمه ای درباره مفهوم «موجود» نیستند. به جای آن این استدلال ها همگی دارای مقدمه های متافیزیکی اصیلی هستند. از این یافته ها نتیجه می گیرم که استدلال تسلسل یاده شده تفسیر نادرستی از متن سهروردی در حکمه الإشراق است. ریشه این تفسیر نادرست را می توان تا شرح قطب رازی ردیابی کرد. در ادامه تفسیر مطلوبی از استدلال او در حکمه الإشراق ارائه می کنم. دلایلی اقامه می کنم که این استدلال دشوارتر از آن است که از ابتدا به نظر می رسیده است: به نظر می رسد که این استدلال تسلسل راه گریز ساده ای جز قائل شدن به وحدت شخصی وجود برای حامی موجودیت وجود باقی نمی گذارد.
بررسی مفهوم آیدوس در محاورات افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
205 - 225
حوزههای تخصصی:
افلاطون در مجموعه آثارش در رابطه با پژوهش های اخلاق شناختی دو رویکرد متفاوت دارد؛ نخست رویکردی است که در مقابل سوفسطائیان در پیش گرفته بود و منکر آموختنی بودن فضیلت (arete) است و از یگانگی آریته در مقابل چند گانگی آریته نزد سوفسطائیان سخن می گوید همه را شایسته تربیت نمی داند و بر انحصار تربیت تاکید دارد. دوم رویکردی است که بر اساس آن معتقد به آموزش با راهکارهای عملی تراست که همه مردمان را شایسته بهره مندی از فضیلتی مانندآیدوس (aidos)، (shame) می داند و آموزش آن را از طریق معلمان حقیقی فضیلت، مایه ی استواری دولتشهر و سعادتمند شدن آن معرفی می کند. در دوره آثار افلاطون، دیدگاه سه متفکر که عبارتند از پروتاگوراس، سقراط و افلاطون در رابطه با مفهوم آیدوس مطرح شده است. در رساله سقراطی خارمیدس از مجموعه محاورات به طور مستقیم این سوال مطرح شده است که آیا آیدوس فضیلت محسوب می شود یا خیر؟ در رساله پروتاگوراس به موضوع آموختنی بودن فضیلت آیدوس پرداخته شده است و در آن اشاره شده است آیدوس فضیلتی است که مانند دیگر هنرها تخصصی نیست بلکه فضیلتی است که همگان باید از آن بهره مند باشند البته به این شرط که با آموختن بتوانند آن را در خود پرورش دهند و به طبیعت اجتماعی آیدوس و نقش آن در حمایت از نظم مدنی می پردازد. در رساله جمهور و فایدروس در مبحث نظریه سه جزئی نفس انسان درونی سازی احساس شرم بیان شده است اما در هیچکدام از این دیالوگ ها شرح خاصی از ماهیت آیدوس بیان نشده است.
علامه طباطبایی و امکان تحقق جامعه دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
112 - 152
حوزههای تخصصی:
بدون تردید علامه طباطبایی از معدود متفکران معاصری است که از دو ویژگی برجسته برخوردار بوده است؛ یکی جامعیت نظری ایشان در علوم پایه اسلامی و دیگری پیشگامی در طرح مباحث نو که در مواجهه با افکار فلسفی غرب به وجود می آمد. به همین جهت دور از انتظار نیست که به برخی مسائل مهم فلسفه سیاست نیز پرداخته باشند. البته ایشان کتابی تحت این عنوان ندارند، اما در مجلدات مختلف تفسیر "المیزان" و رسائلی در باب روابط اجتمایی و رسالت شیعه به موضوعات مختلفی در ساحت فلسفه سیاست توجه کرده اند. از جمله این توجهات، پاسخ به این سؤال است که "با توجه به یک نمونه موفق در اداره جامعه که تمدن غربی است، چرا باید دنبال تحقق جامعه دینی بود که در تاریخ هیچ گاه بروز موفقیت آمیزی نداشته است؟پاسخ به این سؤال که شاید در شرایط امروز ایران نیز به نحو دیگری مطرح است، نیازمند درک مبانی تفکر فلسفی و قرآنی ایشان در بعد سعادت فرد و جامعه می باشد. اما اجمالاً علامه ریشه دو گونه نگاه جامعه دینی و تمدن غربی را در این نکته می دانند که جامعه دینی حق گرا و عقل گرا ست و تمدن غربی لذت گرا و احساسی است. ازاین جهت نقد ایشان به نقد فیلسوفانی نظیر «مکین تایر» درباره تمدن غربی مشابهت دارد.در این مقاله با توجه به نیاز امروز ایران به این مقوله و از طرفی موقف منصفانه علامه در حوزه اندیشندگی، به تجزیه و تحلیل و نقد أراء ایشان پرداخته شده است.
مسئله اتصاف ماهیت به وجود از دیدگاه سیدصدرالدین دشتکی و ارزیابی روایت ملاصدرا از او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
103 - 120
حوزههای تخصصی:
حل مسئله اتصاف ماهیت به وجود در دیدگاه دشتکی، بصورت درهم تنیده یی با نظریه حمل، مشتق و قاعده فرعیه در ارتباط است. دشتکی با تفکیک وجود مصدری از وجود بمعنای موجود، و تمییز عروض نفس الامری از عروض بحسب اعتبار ذهن، به تحلیل مسئله اتصاف همسو با عناصر پیش گفته پرداخته است؛ او عروض وجود بر ماهیت را تنها در وجود بمعنای موجود و در ظرف اعتبار ذهن میپذیرد. ملاصدرا غالباً دیدگاه دشتکی در مورد اتصاف، نظریه حمل، مشتق و لزوم ثبوت مبدأ محمول برای موضوع را بطور ناقص روایت کرده و تنها در یک موضع به تبیین همه عناصر آن پرداخته است. او در تحلیل قاعده فرعیه کاملاً متأثر از دشتکی است. بنظر میرسد صدرالمتألهین برغم تلاش بسیار برای ارائه روایتی منسجم از دشتکی، نتوانسته برخی عناصر را بصورت سازگار در نظریه خویش حفظ نماید.
تقابل ایمان و کفر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
5-7
حوزههای تخصصی:
بحث ما درباره ملاک ارزش های اخلاقی از نظر اسلام و سایر مکاتب اخلاقی بود و اینکه این ارزش ها در چه شرایطی ثابت می شود. ارزش های اخلاقی می توانند مطلوب، نامطلوب، مثبت یا منفی باشند و دارای مراتب اند و اسلام برای آنها حد نصابی قائل است که همه موظفند آن را شناخته، با توجه به آن، برنامه های خود را تنظیم کنند. حد نصاب ارزش ها مؤیدات و مقدمات ارزش های اصلی محسوب می شوند. بعضی از مراتب نیز مخصوص انبیا و اولیای خاص خداست که امثال ما از درک آنها عاجزیم، اما بسیاری از مراتب ارزش ها را می توان درک و تعریف کرد و لوازم آن را برشمرد. روح همه ارزش هایی که مورد قبول اسلام است، ایمان به خداست. به میزان دخالت ایمان در هرکاری، ارزش آن کار معین می شود. البته ایمان با علم (دانستن) تفاوتی ظریف دارد؛ زیرا علم با کشف واقعیت برای انسان هرچند بی اختیار و بدون تلاش حاصل می شود، اما در ایمان عنصر اختیار وجود دارد؛ یعنی بعد از علم، انسان باید آن را بپذیرد و به لوازم آن ملتزم باشد. ازاین رو ممکن است با وجود علم، ایمان وجود نداشته باشد. همچنان که فرعون می دانست حضرت موسی(ع) پیامبر است، اما می گفت: «مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی» (قصص: 38) یا «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی» (نازعات: 24).
نقش سنت در اسلامی سازی علوم انسانی با تأکید بر اندیشه های علامه مصباح یزدی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت کلامی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
141 - 160
حوزههای تخصصی:
سنت پیامبر و امامان معصوم(ع) یکی از منابع اصلی برای دستیابی به آموزه های دین است که بدون آن، رسیدن به آموزه های دین وحیانی اسلام امکان پذیر نیست. از سوی دیگر، با توجه به جامعیت دین اسلام در هدایت انسان، استنباط آموزه های دینی مربوط به علوم انسانی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است که امروزه فرایند آن با عنوان «اسلامی سازی علوم انسانی» دغدغه پژوهشگران شده است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی نقش سنت پیامبر و امامان معصوم(ع) در اسلامی سازی علوم انسانی با تأکید بر اندیشه های متفکر بزرگ جهان اسلام، علامه مصباح یزدی را وجهه همت خود قرار داده است. اگرچه همگان بر منبع بودن سنت برای دستیابی به آموزه های دینی تأکید دارند، اما ادله حجیت و نیز دامنه سنت از مسائلی است که نیازمند تأمل جدی است، ضمن آنکه به لحاظ روش شناسی استناد به سنت برای اسلامی سازی علوم انسانی از دشواری های خاص خود برخوردار است که در این مقاله به آنها اشاره شده است.
نظریه «عقل فعال» در اندیشه اسکندر افرودیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
203 - 222
حوزههای تخصصی:
اسکندر افرودیسی از شارحان ارسطو با رساله ای با عنوان فی العقل علی ارسطوطالیس و درباره النفس، از آغازگران نظریه پرداز در مبحث عقل و عقل فعال است. مبحث «عقل فعال» از حیث حقیقت و چیستی و از حیث غایت انگاری و نسبتش با انسان مورد بحث است. «حقیقت عقل فعال» چیست؟ آیا وابسته به انسان یا مستقل از انسان است؟ فاعلیت عقل فعال چگونه است و چه جایگاهی وجودی و معرفتی و غایت انگاری در نظریه عقل اسکندر افرودیسی دارد؟ در این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی به این یافته ها دست یافتیم که فاعلیت عقل فعال وجودی و معرفتی است. عقل فعال جنبه خارجی به خود می گیرد و جایگاه عقل الهی و فسادناپذیر دارد و از حیث معرفتی، عقل فعال هم خود را می شناسد، هم سبب شناخت معقول می شود و از حیث غایت انگاری نیز کمال وجود انسان اندیشیدن به بالاترین متعلق است. برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا نظریه عقل اسکندر را به اجمال معرفی کرده و سپس به نظریه عقل فعال می پردازیم.
مقایسه آیین های دینی کاتولیک و شیعه از منظر تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
59 - 74
حوزههای تخصصی:
«تربیت اخلاقی» از مباحث بسیار مهم در رسیدن انسان به کمال واقعی و سعادت نهایی است. ازاین رو همه ادیان و مذاهب به آن توجه خاص داشته اند، به ویژه با آیین های دینی که برای پیروان خود لحاظ نموده اند. مسئله مقاله حاضر بررسی شباهت ها و تفاوت های موجود در آیین های دینی کاتولیک و شیعه از حیث تربیت اخلاقی است. برای پاسخ به این مسئله، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی ضمن بهره گیری از منابع دینی کاتولیک و شیعه و همچنین آثار برخی از پژوهشگران، آیین های دینی کاتولیک و شیعه از حیث تربیت اخلاقی بررسی شده و شباهت ها و تفاوت های میان آن دو تحلیل گردیده است. بدین روی چهار آیین «تعمید»، «اعتراف»، «ازدواج» و «عشای ربانی» از مذهب کاتولیک و در مقابل، چهار آیین «شهادتین»، «توبه»، «ازدواج» و «نماز» از مذهب شیعه بررسی شده است. شباهت های تربیتی زیادی میان این آیین ها مشاهده شد، ولی تفاوت های بسیاری هم میانشان وجود دارد. در این میان از نظر تربیت اخلاقی آیین های دینی شیعه برتری قابل توجهی دارد و ضمن برخورداری از تمام وجوه مثبت تربیت اخلاقی در آیین های مذهب کاتولیک، فاقد نقاط ضعف آنهاست.
بررسی تطبیقی روش علامه طباطبایی و شیخ محمد عبده در حل تعارض قرآن و علم
حوزههای تخصصی:
با گسترش و پیشرفت علوم تجربی و قطعی تلقی شدن هر نظریه ای در این علوم و توارد این تفکر از سمت دنیای غرب به جهان اسلام، یکی از شبهات امروزی، شبهه تعارض علم و قرآن است به این معنا که گاهی بین گزاره های این دو در موضوع واحد، ناسازگاری ظاهری نه واقعی، وجود دارد؛ از آن جا که اندیشمندان اسلامی از جمله علامه طباطبایى و شیخ محمد عبده، برای رفع تعارض ظاهری علوم تجربی و قرآن راه حل هایی در نظر گرفته اند، پژوهش حاضر در صدد برآمد مبانی و روش این بزرگان را در حل تعارض، با روش توصیفی- تحلیلی، بررسی، نقد و مقایسه نماید. در این راستا، برخی از دیدگاه ها عبارتند از: از نظر علامه، علوم تجربی نمی توانند درباره آیات مرتبط با ماوراء طبیعت قضاوتی داشته باشند و در تطبیق بین علوم تجربی و آیات علمی قرآن نیز، باید تفکیک بین مسلمات و غیر مسلمات علمی مد نظر قرار گیرد. عبده معتقد است قرآن همگام با اندیشه بشری به تکامل می رسد؛ از این رو تغییر برخی احکام به اقتضای علوم تجربی، گریز ناپذیر است؛ چنان که به همین دلیل، تأویل برخی مفاهیم غیبی قرآن مجاز است
نقش مبانی فلسفی ملاصدرا در شرح اوصاف متقابل خداوند (با تکیه بر شرح اصول کافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
131 - 147
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به نقش مبانی فلسفی ملاصدرا در تفسیر اوصاف متقابل خداوند که در اصول کافی مرحوم کلینی (کتاب التوحید) ذکرشده است (اوصافی نظیر «اول و آخر بودن» و یا «ظاهر و باطن بودن») می پردازد و تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا همچون «اصالت وجود» و انشعابات آن نظیر «تشکیک»، «وجود ربطی» و «وحدت وجود» را بر تفسیر این اوصاف بررسی می کند. مطابق یافته های این پژوهش اصل اصالت وجود و فروعات آن، به نحوی معانی اوصاف موردنظر را رقم می زند که نه تنها تقابل حقیقی بین اوصاف به ظاهر متقابل، برطرف می گردد، بلکه معنای هر یک از اوصافِ به ظاهر متقابل، مکمل معنای صفت مقابلش می شود. همچنین اثبات می شود که آراء صدرا در اینجا هیچ نوع ناسازگاری با سایر آراء وی در حوزه خداشناسی ندارد. به نظر می رسد تعریف و تبیین ارائه شده از سوی ملاصدرا علاوه بر این که تقابل اوصاف و ناسازگاری با توحید را برطرف می سازد، تأکیدی بر مراتب توحید و فهم عقلانی متون دینی نیز محسوب می گردد.
بررسی چالش های پیشِ روی کاربرد قانون دوم ترمودینامیک در مقدمات براهین جهان شناختی
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
129 - 154
حوزههای تخصصی:
با کشف قانون دوم ترمودینامیک بسیاری از اندیشمندان پی بردند که این قانون می تواند مؤیدی برای آغازمندبودن جهان باشد و با بهره گیری از برهان حدوث می تواند در مسیر اثبات وجود خداوند به کار برده شود. یکی از دانشمندانی که این مسیر را پیموده، ولیلیام کریگ است. وی در اثبات حدوث عالم دو دلیل فلسفی و دو دلیل تجربی ارائه می دهد که در بخش دلایل تجربی، به این قانون متوسل می شود.
در این نوشتار امکان مطرح نمودن تمام چالش های پیشِ رو نبود؛ لکن سعی شده است با بیان چهار چالش اصلی، دنبال این پرسش باشیم که آیا احتمال نقض این قانون و به تبع زیر سؤال بردن براهینی که از این قانون در مقدمات خود بهره می گیرند، وجود دارد یا خیر؟ شواهد امر نشان می دهند، اغلب چالش های پیشِ رو، پاسخ درخور یافته اند؛ لکن یافته های جدید در عرصه فیزیک کوانتوم و نقض این قانون در سطح نظری، باعث می شود با احتیاط بیشتری نسبت به قطعیت این قانون و به تبع پیامدهای الهیاتی آن بپردازیم.
اصل دلیل کافی از نگاه پروس و بررسی نقدها
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
173 - 186
حوزههای تخصصی:
اصل دلیل کافی، یکی از بنیان های عقلانی فکر انسانی است که در مباحث کیهان شناختی، از ارکان مهم تلقی می شود.
این نگاشته بر آن است تا با ارائه جدیدترین براهین مدافعین و منتقدین کارآمد این اصل، به ویژه افرادی مانند الکساندر پروس، به عنوان یکی از مهم ترین اندیشمندان خداباور و نگاه های نئوهیمیستی و مکتب ذات گرایی، منشأ تقابل این دو نوع نگاه را به بوته نقد و نظر بگذارد.
در نگاه پروس، عدم پذیرش این اصل مخاطب را به سوی نوعی شک گرایی مفرط در حیطه شواهد عینی، خواهد کشاند. وی معتقد است که در صورت غلط بودن این بنیان، حقایق طبیعی دیگر بدون علت اتفاق خواهند افتاد و با تصادفی شدن این رخدادها ، دیگر هیچ گونه دریافت معرفتی، ممکن نخواهد بود. همچنین در صورت بطلان این اصل، معتقد است که ما یک نوع ناقضی داریم (Defeater) که ممکن نیست نقض شود (Defeater’s defeater) که خود از بین برنده اعتبار علوم تجربی (Science) است. در نگاه منتقدین، پذیرش این اصل باوجود مثال های نقض، منطقی نیست. تبیین نگاه پروس و اعتبارشناسی پاسخ گویی وی به شبهات خداباوری، از داشته های مهمِ این نوشتار خواهد بود.
تصویرسازی نظام هستی با نمودار دایره وار در فلسفه اسلامی و واکاوی ایرادها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۷)
1 - 32
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی معقول به محسوس، تلاش فنی و هنرمندانه در طی تاریخ فلسفه الهی است. حکمای اسلامی این مهارت را در ترسیم استعاری دایره وار مراتب وجود، با دو قوس نزول و صعود، نشان داده و با آموزه های وحیانی غنی ساخته اند. با همه تفاوت های مبنایی و روشی آنان، محوریت باورمندی به مبدأ و معاد ، سبب اتفاق در ترسیم این دایره شده است. زیرنهاد بودن اصل اصیل باور به مبدأ و معاد، فروغیابی از متون وحیانی؛ آیات و روایات، و برخی انگاره های فلسفی همانند تشکیک وجود، از اصول مشترک در همه مکاتب فلسفه اسلامی است که فرایند تبیین در این نگاشته، مبتنی بر این اصول است. مقاله ای با عنوان «نگاهی انتقادی به رویکرد فیض محور در فلسفه اسلامی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت» با برداشت سطحی، ناقص و التقاطی از برخی از آموزه ها در برخی مکاتب فلسفی، این تصویر را «طرح مشکل زا» و «توضیح نه چندان ماهرانه»، قلمداد نموده تا ناکارآمد جلوه دادن کلیت فلسفه اسلامی در مبناسازی و نظام پردازی در امر تعلیم و تربیت را تأمین کند. در بیان دیدگاه حکمای اسلامی و بررسی ایرادهای آن مقاله در ارتباط با آموزه تشکیک وجود و نزول فیض حق تعالی، از اصل نقد مبتنی بر تبیین پیروی خواهد شد.