مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
برهان وجوب و امکان
اثبات وجود خدا از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ بشر در کنار مساعى انبیاء الهى در راستاى معرفى خداى حقیقى به انسانها، عقلاء و متفکرینى نیز بودهاند که حداکثر تلاش خود را جهت رهیافت عقل به وجود خداوند به کار گرفتهاند. در این میان ابن سینا به عنوان فیلسوفى مسلمان از منزلت رفیعى برخوردار است. در مقاله حاضر پس از بحث از نظرى بودن مسأله اثبات خدا و این که از میان انواع براهین فلسفى چگونه برهانى در این باره قابلیت دارد. به بیان تقریرهاى مختلف ابن سینا براى اثبات وجود بارى تعالى در مهمترین آثار او یعنى: «شفا» «اشارات»، «نجات» و «مبدأ و معاد» پرداخته و توضیح مىدهیم که همه این تقریرها قابل جمع به بیان واحدى هستند. ابن سینا برهان خود را «صدیقین» مىنامد که از این جهت مورد انتقاد ملاصدرا واقع شده است. از نظر بزرگان فلسفه، برهان ابن سینا نه لِمّ است و نه دلیل، بلکه شبه لمّ است. در پایان به برخى ایرادات وارد بر برهان پرداختهایم.
دلایل اثبات وجود خداوند در اندیشه های تفسیری زمخشری و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بررسی تطبیقی را پرتوی در فهم اندیشه های دو دانشمند مؤثر در تاریخ علم کلام و علم تفسیر اخذ می کند. زمخشری در الکشاف و فخر رازی در التفسیر الکبیر، به رغم وابستگی به دو نظام فکری مختلف، معرفت خدا را استدلالی دانسته و علاوه بر آن دلایلی «قرآن بنیان» در اثبات وجود باری ارائه داده اند. هر دو مفسر برهانهای فطرت، حدوث در اجسام و حدوث در صفات را به کار بسته اند، ولی رازی علاوه بر اینها از براهین فلسفی چون وجوب و امکان، امکان ذوات و اعراض و نیز برهانی مرکب از امکان و حدوث ذوات و اعراض بهره می گیرد. البته این اختلاف با توجه به مبانی روش شناختی دو مفسر قابل تبیین است، زیرا زمخشری متکلمی است که نسبت به روشهای فلسفی، بی مهری می ورزد و آن را بیهوده می انگارد. از این رو، روی آورد وی صرفاً کلامی است اما رازی متکلمی متأثر از فلسفه و متمایل به آن است، در نتیجه افزون بر اقامة براهین کلامی، براهین فلسفی نیز ارائه داده و بدین ترتیب گرایش به تکثر دلایل اثبات وجود خدا، در التفسیر الکبیر ملاحظه می گردد.
مقایسه تقریر برهان جهان شناختی بر اثبات خدا نزد ابن سینا و سویین برن
حوزههای تخصصی:
تقریرهای مختلفی از براهین جهان شناختی در اثبات وجود خدا ارائه شده که یکی از معتبرترین آن ها، برهان وجوب و امکان است. ابن سینا آن را در چند کتاب خود به ویژه در «اشارات و تنبیهات» به تفصیل مطرح کرده؛ و آن را برهان صدیقین نامیده است. فیلسوف دین معاصر، ریچارد سویین برن نیز در ذیل براهین جهان شناختی، این برهان را مورد اشاره قرار داده است. هر چند تقریر این دو فیلسوف از برهان مذکور دارای مبانی و پیش فرض های مشترکی است؛ از قبیل غیر بدیهی دانستن وجود خدا، اثبات پذیر دانستن آن و استفاده از یکی از ویژگی های عالم به نام امکان، اما تفاوت های عمده ای نیز میان آن دو وجود دارد: از جمله این که ابن سینا، با ارائه برهان وجوب و امکان که یک قیاس مبتنی بر بدیهیات است، وجود خدا را به صورت یقینی اثبات پذیر می-داند، اما سویین برن با تکیه بر روش استقرایی و ارائه مجموعه براهین به جای یک برهان، وجود خداوند را به صورت محتمل قابل اثبات می داند. در این مقاله، با بررسی و مقایسه این دو تقریر معلوم می گردد که تقریر ابن سینا از این برهان، بر تقریر سویین برن رجحان دارد.
برهان های وجوب و امکان و قاعده «ذوات الاسباب لاتعرف إلاّ بأسبابها»
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان و منطق دانان از یکسو، برهان را معطی علم یقینی دائمی میدانند، و از سوی دیگر، علم به ذوسبب را جز از راه سبب آن ممکن نمیدانند. آنان همچنین برهان را به «لم» و «ان مطلق» و «دلیل» تقسیم کرده و معتقدند: دلیل ـ در واقع ـ برهان نبوده و معطی یقین نیست. نیز فیلسوفان از راه علم به ممکنات (معلول) برهانی بر وجود واجب میآورند. بنابراین، اشکال میشود که برهان از راه علم به ممکنات از نوع دلیل است و یقین آور نبوده و اساسا واجب برهان پذیر نیست. برخی از فیلسوفان مانند شیخ الرئیس در پاسخ به این اشکال، برهان «وجوب و امکان» را نوعی برهان لمّی دانسته و برخی دیگر مانند بهمنیار و علّامه طباطبائی آن را برهان انّی مطلق تلقّی کرده اند. صدرالمتألّهین آن را نوعی دلیل یقین آور در برابر دلیلی که یقین آور نیست، دانسته است.
مطالعه تطبیقی شروح نهج البلاغه در برهان فسخ عزایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گزارش تجربه گونه امیرمؤمنان علی(ع) از شناخت خدا به سست شدن عزیمت ها وگشوده شدن بسته ها راهی نو در خداشناسی است. مواجهه شارحان نهج البلاغه با این روایت، مسأله تحقیق حاضر است. بررسی تطبیقی شروح نهج البلاغه مواضع اختلافی و اشتراکی آنان در فهم کلام امام علی(ع) را توصیف و تبیین میکند. آنان با سه رهیافت درون دینی، فلسفی و کلامی به تقریر و تحلیل شناخت خداوند به فسخ عزایم پرداخته اند. تفسیر روایت به شناخت از طریق معرفت نفس، حاصل رهیافت درون دینی است که بر اساس آن، تجربه حضور تدبیر الهی در خویشتن به دست میآید.این رهیافت مبتنی بر برخی از آیات قرآن وروایات معصومین (ع) است که عده ای از شارحان بدان استناد جسته اند. رهیافت فلسفی مفاد روایت را به برهان وجوب و امکان تحویل میدهد و رویکرد کلامی، آن را به برهان حدوث برمیگرداند. شارحان نهج البلاغه در بیان مدلول طریق فسخ عزایم نیز اختلاف دارند. اثبات صانع، اثبات تدبیرالهی، قدرت الهی و یکتایی خداوند، نتیجه این طریق دانسته شده است.
تفوق برهان صدیقین ابن سینا بر براهین اثبات خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاد براهین وجودی، از تقریر آنسلم گرفته تا تقاریر متأخر آن در فلسفه اسلامی، نوعاً عبارت از استیفاء حقیقت وجود بالفعل واجب الوجود از نفس مفهوم آن است. موضوع این مقاله بررسی و نقد این براهین نیست بلکه مسئله اصلی آن است که چگونه می توان از مفهوم وجود، وجود واجب الوجود را اثبات کرد. نهایتاً به دست میآید که هر گونه تلاش برای دفاع از این براهین ناموفق بوده و ناچار باید از فرض یک موجود بالفعل، وجود واجب الوجود را اثبات کرد که این ویژگی تنها در برهان وجوب و امکان ابن سینا موجود است و براهین وجودی بدون ابتناء به آن راهی برای خروج از مفهوم وجود و اثبات وجود عینی ندارند، چه رسد به اثبات وجود واجب تعالی.
برهان وجوب و امکان ابن سینا با فرض یک موجودٌ ما و استعانت از نفی سفسطه، دور و تسلسل، وجود بالفعل واجب الوجود را اثبات می نماید و در عین حال خاستگاه براهین وجودی است بدون آن که از قبیل آن ها به شمار آید. نهایتاً با تحلیل فلسفی کیفیت درک مفهوم وجود و ابتناء اخذ آن بر ادراک حسی، می توان ادراک آن را نشانه ای بر تحقق موجود محسوس بالفعل دانست و از این نقطه با انضمام برهان وجوب و امکان ابن سینا به آن، وجود بالفعل واجب الوجود را استیفاء کرد.
تحلیل انتقادی برهان وجوب و امکان ابن سینا و نقد ملاصدرا بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
برهان وجوب و امکان را فارابی ابداع و ابن سینا به کمال رساند. برهان فارابی مبتنی بر امتناع تسلسل است؛ اما ابن سینا در ضمن برهانِ خویش به ابطال تسلسل می پردازد. بنابراین، پذیرش برهان سینوی منوط به پذیرش استحاله تسلسل به عنوان یک اصل نیست و این یکی از تفاوت های برهان سینوی با برهان وجوب و امکان فارابی است. اگرچه ابن سینا در اشاراتمدعی فراتر از این نوآوری است و می گوید تقریر اشارات، وجود واجب را حتی با فرض جواز تسلسل اثبات می کند، اما به نظر می رسد اولاً، برهان وجوب و امکان ابن سینا در اشارات، برخلاف ادعای او و تصور رایج ، امتیاز چشم گیری نسبت به تقریر های این برهان در مبدأ و معادو نجاتندارد و ثانیاً، این ادعای او در مورد هیچ یک از تقریرهایش صدق نمی کند. یکی دیگر از ایراد های برهان سینوی نادرستیِ مبنای او در بابِ نیاز معلول به علّت است. در عین حال، نقدِ «ممکن الوجود نبودنِ سلسله ممکنات» را نیز نمی توان از ملاصدرا پذیرفت؛ زیرا اوّلاً فرضِ مساوقت وحدت و وجود که استدلال او مبتنی بر آن است، نمی تواند حد وسط قرار گیرد و ثانیاً این نقد با نظریه او در باب وحدت حقیقی عالم ناسازگار است.
برهان «وجوب و امکان» سینوی؛ رهیده از تسلسل، گرفتار ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از براهین قابل اعتماد نزد غالب فیلسوفان اسلامی برای اثبات خدای متعال، برهان «وجوب و امکان» است. ابن سینا در کتاب الاشارات و التنبیهات به نحوه خاصی این برهان را ارائه داده است، که به نظر خویش در این برهان، خلق، واسطه اثبات حق قرار نگرفته، بلکه با نظر به خود وجود، وجود خدا را اثبات کرده و این نوع از برهان را «صدیقین» نامگذاری کرده است. به نظر می رسد فلاسفه متأخر همین اصطلاح را پذیرفته اند و با معیار خود ابن سینا به نقد صدیقین بودن این برهان پرداخته اند. دو اشکال اساسی که در نقد قرار گیری عنوان «صدیقین» بر این برهان طرح شده است یکی ابتنای این برهان به ابطال دور و تسلسل و دیگری ابتنائش به مفهوم موجود و حیثیت ماهیت است. در این مقاله با بررسی این دو اشکال معلوم می شود که این برهان مبتنی به ابطال دور و تسلسل نیست ولی آن چنان که شیخ الرئیس ادعا می کند بر وجوب وجود از خود وجود استفاده نشده است و مفهوم موجود و حیثبت ماهیت در این استدلال نقش بازی می کند. در نتیجه اگر چه این برهان را در دستگاه فلسفی صدرا نمی توان «صدیقین» نامید ولی در دستگاه فلسفی مشا، بی واسطه ترین برهان بر اثبات وجود خداست.