فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱۸٬۶۷۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی پاسخگویی به سؤال اصلی «روش شیخ محمدجواد خراسانی در نقد آموزه وحدت وجود چگونه تحلیل و نقد می شود؟» شکل گرفته است. پاسخ به این سوال درواقع مهم ترین بخش جهان بینی که هستی شناسی است را سامان دهی می کند. در همین راستا، جستار حاضر، با استفاده از ابزار کتابخانه، به تحلیل و نقد روش های خراسانی در نقد آموزه وحدت وجود پرداخته شده و پس از بررسی و تحلیل اندیشه خراسانی در آموزه وحدت وجود این نتیجه حاصل شد که تعریف ایشان از وحدت وجود خدشه دار است. نتایج نقد روش عقلی، عبارت اند از: وجود استدلال بر وحدت وجود، استدلال ناپذیر بودن آن را خدشه دار کرده و با توجه به تعریف عرفا از وحدت وجود و نفی دوئیت اشکالاتی مانند اتحاد خالق و مخلوق و تأثیر مخلوق بر خالق پیش نخواهد آمد؛ همچنین بسیط الحقیقه بودن خدا اثبات می شود. چراکه لازمه نفی آن ترکیب و ممکن الوجود شدن خداوند است. اشکال صحت همه مذاهب نیز این گونه پاسخ داده شد که با اثبات توحید حقیقی مذهب یگانه مذهبی است که مبتنی بر توحید باشد. براین اساس هیچ یک از عرفا قائل به صحت همه ادیان نیستند. نتیجه نقد روش نقلی، عبارت است از: منابع وحیانی نیز نه تنها منکر وحدت وجود نیستند، بلکه بعضی از آن منابع دلالت بر اثبات این آموزه می کنند. نتیجه نقد روش انتقاد به حافظ عبارت است از: انتقادات خراسانی به رفتار حافظ مبتنی بر برداشت ظاهرگرایانه از سخنان او بوده و از آنجاکه این برداشت با مستندات تاریخی اثبات نشده قابل استناد نخواهد بود. در مجموع انتقادات خراسانی در واقع غیر هستی شناسانه و قابل نقد جدی به نظر رسیده و برای رد آموزه وحدت وجود کافی ارزیابی نمی شود.
مطالعه تطبیقی معنا یابی خالقیت با تأکید بر آیل 49 سوره آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
253 - 277
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحثی که محل آراء مختلف می باشد، معنایابی خالقیت نسبت به غیر خدا است که اعتقاد به هر طرف دارای آثار متعددی بوده که حتی منجر به تشکیل نحله های مختلف فکری شده است. تعطیل و تشبیه دو فکر انحرافی در معرفه الله است که سفرای الهی از آن نهی کرده و هر دو را ابطال نموده اند و در برابر این اقوال قول به "تنزیه" را طرح نمودند؛ در تفکر اندیشمندان، گاهی خالقیت حقیقی به غیر خدا نسبت داده شده و گاهی خالقیت به نحو مجاز. در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی، به صورت تطبیقی، نظرات اهل سنت بیان شده و سپس مبانی کلامی اندیشمندان شیعی مورد بررسی قرار گرفته و اصلی از آن اتخاذ گشته که طبق آن اصل به تفسیر آیه «أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ» (آل عمران: 49) پرداختیم. با در نظر گرفتن مبانی کلامی شیعی از جمله، امکان و افتقار شیء متجزی (غیر مجرد)، عدم قابلیت خلق برای وجود حادث و انحصار علت فاعلی مستقل در خدا به این اصل دست یافتیم که اگر خلقت را به معنی درست آن _ که همان خلق و ایجاد لا من شیء است_ در نظر گرفتیم، پس چنین چیزی یک امر دفعی بوده و محال است مستند به دو فاعل و خالق باشد. بنابراین خالقیت فعل مخصوص خدا بوده و انتساب به غیر خدا به صورت مجازی می باشد.
ظرافت های سلوکی "غذا" درمرام عارفان
منبع:
کاوشی در معرفت اجتماعی سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
116-141
حوزههای تخصصی:
غذا در رشد معنوی عارف تاثیر بسزائی دارد از این رو توجه عارفان مسلمان به غذا تنها از آن جهت که لازمه حیات است نبوده بلکه آن را ازعوامل موثر در رشد معرفتی سالک می دانستند و نسبت به آن توجه بسیاری نشان داده اند که خود نمونه ای از ظرافت های معرفتی سلوک است و درواقع برخاسته از یک نگاه معنوی و باطنی به غذا است. مبنای عرفا برای این توجه باطنی در غذا و جوانب آن؛ قران، روایات و تجربیات عرفا بوده است. این توجه باعث شده که غذا در نگاه عارفان علاوه بر آداب ظاهری، دارای جنبه های باطنی و معرفتی باشد. پژوهش پیش رو قصد دارد به توجهات معنوی وسلوکی عرفای مسلمان نسبت به غذا بپردازد که خود دارای ظرافت ها و جذابیت هایی است که ذیل عناوینی تبیین شده ازجمله: توجه معنوی به غذای حلال، حرام و مشتبه، نگاه معرفتی به کمیت ونوع غذا، غذا را هدف ندیدن، ذکر در هنگام غذا ، توجه باطنی عارف به آداب عمومی و خصوصی غذا
نقش گفت و گو در اصلاح اجتماعی از منظر قرآ ن و احادیث
حوزههای تخصصی:
گفت وگو به عنوان یک ابزار ارتباطی کلیدی در جوامع انسانی، نقشی اساسی در تقویت همبستگی اجتماعی و حل تعارضات ایفا می کند. این پژوهش به تحلیل تطبیقی اصول قرآنی و حدیثی در زمینه گفت وگو و تعاملات اجتماعی پرداخته و آن ها را با دیدگاه های معاصر مقایسه می کند. اصول قرآنی مانند «مجادله احسن»، «عدالت و انصاف»، «گفت وگوی آزاد»، «پرهیز از جدال بی فایده» و «صداقت»، به ویژه در آیات قرآن مانند آیه 125 سوره نحل و آیه 44 سوره طه، بر استفاده از حکمت، موعظه حسنه و نرم خویی تأکید دارند. همچنین اصول حدیثی چون «صداقت»، «احترام به کرامت انسانی» و «رعایت ادب و نرم خویی» به عنوان راهکارهایی برای برقراری روابط انسانی سالم در مواجهه با چالش های اجتماعی معرفی شده اند.در این تحلیل، این اصول با دیدگاه های معاصر مانند نظریه های «گفت وگوی میان فرهنگی»، «مدیریت تعارض»، «نظریه های اخلاقی مدرن» و «حقوق بشر» تطبیق داده شده اند. نتایج نشان می دهد که آموزه های قرآنی و حدیثی به ویژه در زمینه حل تعارضات، تقویت همبستگی اجتماعی و بهبود روابط بین فرهنگی، در دنیای معاصر کاربردهای عملی قابل توجهی دارند. این پژوهش به ویژه بر اهمیت «گفت وگو بر مبنای علم و آگاهی» و «گفت وگوی حکیمانه» به عنوان ابزارهای کارآمد در مواجهه با چالش های اجتماعی و فرهنگی تأکید دارد. از این رو، آموزه های اسلامی می توانند به عنوان راهبردهای عملی برای اصلاح اجتماعی، ارتقای روابط بین المللی و بهبود کیفیت تعاملات انسانی به کار روند.
معرفی شخصیت امام مهدی (عج) در کلام امام رضا (ع)
منبع:
موعودپژوهی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
69 - 78
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به مهدویت باور مشترک ادیان الهی است. تمام معصومین از پیامبر اکرم (ص) تا امام یازدهم (ع) به تبیین مهدویت پرداخته و با آشنا کردن شیعیان با آموزه های مهدوی آنها را برای دوران غیبت آماده کرده اند. در نوشتار حاضر، بحث مهدویت در کلام امام رضا (ع) با روش کتابخانه ای و توصیفی و بااستفاده از منابع روایی شیعه واکاوی شده است. اندیشه های مهدویت در دوره امام باقر (ع) و امام صادق (ع) تبیین شده بود، اما در زمان امام رضا (ع) جریان مهدویت توسط واقفیه و فرقه های ضاله دچار انحراف شد. ازاین رو، حضرت تلاش کرد تا مهدویت و معرفت مهدوی را در جریان و خط صحیحش بازگردانده و صیانت کند. در مقاله حاضر، روایات امام رضا (ع) پیرامون شخصیت و جایگاه امام مهدی (عج) بررسی می شود. موضوعات مطرح در این روایات مشتمل بر معرفی شخصیت حضرت حجت، وقایع آخرالزمان و فرج و ظهور است که راویان آن، افراد موثق و عالمان شیعی هستند تا رابطی برای انتقال مفاهیم و تفکر مهدویت به جامعه شیعی باشند.
مختصات معنایی نظام فیض از دیدگاه فلوطین و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نظریه فیض» از ابداعات فلوطین و پاسخی بر مسأله ی صدور کثرات از واحد بود. از دیرباز تاکنون تبیین های متعددی از فیض، توسط حکما صورت پذیرفته است، اما تفسیر ابن عربی بسیار متفاوت است. پژوهشِ حاضر می کوشد مسأله ی: مختصات معناییِ نظام فیض را با موازنه ی آرای افلوطین و ابن عربی و با بهره گیری از روشِ: توصیف و تحلیلِ ارسطویی بررسی کرده و آن را در دو سطحِ مؤلفه ها و مبانی، تطبیق و ارزیابی کند. هدف از انجام این پژوهش: کشف و استنباط مؤلفه های نظام فیض در دو دستگاه معرفتیِ فلوطین و ابن عربی است، به-طوری که ارتباط مبانی و آرای این دو نشان داده شود. یافته های تحقیق: حاکی از آن است که نظام فیضِ فلوطین و ابن عربی از نظر مبنا و بِنا تفاوت های بنیادین و ساختاریِ عمیقی دارند، به این صورت که ابن عربی توانسته است با طرح نظریه ی فیض در بستر وحدتِ شخصیِ وجود، تحلیل دقیق تر و جامع تری از آن ارائه دهد. مهم ترین دستاورد و شاخصه ی فیضِ ابن عربی را می توان در گذرِ او از کثرات هستی و تبیین عمیق از ربط حق با خلق، و میزانِ حضور و فاعلیتِ حق دانست.
ادله اشتراک معنوی وجود؛ برهان یا مصادره به مطلوب؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اشتراک معنوی یا اشتراک لفظی وجود در بسیاری از آثار فلسفی و کلامی آمده است. برخی به اشتراک معنوی وجود باور داشته و سایر مسائل الهیاتی را بر آن استوار نموده اند. طرف داران نظریه اشتراک معنوی وجود برای اثبات مدعای خود در برابر قائلان به اشتراک لفظی، دلایلی اقامه کرده اند که جملگی مخدوش و نامعتبر به نظر می رسند. عناوین آن دلایل عبارت است از، ثابت ماندن علم به وجود چیزی با شک در خصوصیات آن؛ اولی التصور بودن وجود؛ مشترک معنوی بودن عدم که نقیض وجود است؛ صحت تقسیم وجود؛ نفی اشتراک معنوی مستلزم قبول آن است؛ تقسیم وجود به واجب و ممکن، موجب امتیاز آن دو است؛ تعمیم خصوصیت وجود رابط بر وجود مستقل؛ معنای واحد قافیه در اشعار. با بررسی و تحلیل درست این دلایل روشن می شود که تمام آنها مخدوش و اغلب آنها مبتلا به مغالطه مصادره به مطلوب اند. بااین وصف، هیچ یک از دلایل مذکور توان اثبات آن مدعا را ندارند. البته روشن است که نفی ادله، مستلزم نفی مدعا نیست. مدعای اشتراک معنوی وجود، همان طور که برخی از بزرگان حکمت گفته اند، به خودی خود بدیهی یا نزدیک به بدیهی است و صدق آن مسلّم است. در این مقاله فقط سخن بر سر دلایل اثبات آن است، نه درستی یا نادرستی اصل ادعا.
مقایسه نظریات ابن سینا و ملاصدرا درباره نفس و تطبیق آن با آزمایش راجر اسپری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان و ویژگی های خاص وی در طول تاریخ نظر فلاسفه را به خود جلب کرده و خواهد کرد. فلاسفه اسلامی هم که ضمن سیراب شدن از منابع قدسی، از اصول فلسفی نیز سود جسته اند، از این مهم مستثناء نیستند. دو فیلسوف شهیر مسلمان یعنی ابن سینا به عنوان نماینده مکتب مشاء و ملاصدرا به عنوان بنیان گذار حکمت متعالیه در این باب آراء بدیعی دارند. به طور کلی در فلسفه اسلامی سبب صراحت منابع اسلامی، در خصوص خلود نفس مجرد بعد از جسد اختلاف نظر نیست. بیشتر تضارب آراء مربوط به کیفیات نفس در طول حیات آدمی است. یکی از دقیق ترین نظریات راجع به نفس نظر جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء صدرالمتألهین می باشد که به کمال گام به گام نفس قائل است. امروزه با پیشرفت دانش اطلاعاتی به دست آمده که موید نظر ایشان است. از جمله مسئله رشد تا آخرین لحظه زندگی در روانشناسی تحولی و آزمایش راجر اسپری که مبتنی بر روانشناسی فیزیولوژیک است. لیکن با تخصصی شدن دانش بشری شاهد پدیده ای هستیم که جامعه شناس مشهور امیل دورکیم آن را آنومی خواند، یعنی گسست رابطه ارگانیک بین شاخه های متعدد دانش، که چاره ای جز پژوهش میان رشته ای ندارد. حالتی که سبب شده پژوهش تجربی متفاوت و مفارق با روش فلسفی فرض شود. پژوهش پیش رو به روش میان رشته ای، با بهره گیری از اصول فلسفی و روانشناسی فیزیولوژیک سعی بر اثبات جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء ملاصدرا را دارد آن هم به روش معهود علوم تجربی یعنی تجربه آزمایشی که همان آزمایش راجر اسپری می باشد. نظر به برخی شباهت های آراء شیخ الرئیس با این اصل، پژوهش به نظریات ایشان هم معطوف است البته به روش تطبیقی و مقایسه ای.
لوازم عرفانی سع وجودی انسان در پرتو حدیث وعاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نفس ناطقه ی انسانی و ظرفیت های آن به عنوان نزدیکترین راه شناخت حق متعال در مجموعه معارف دینی و در حکمت و عرفان، جایگاهی ویژه دارد. «هدف» این مقاله که با «روش تحلیلی توصیفی» و با اتکا بر منابع کتابخانه ای انجام می شود. این است. که با تکیه بر حدیث شریف «وعاء» که از کانون اطمینان بخش معرفت دینی، حضرت علی (ع) صادر شده است. به بررسی گستره وجودی انسان از رهگذر ترابط حقیقت علم و نفس ناطقه ی انسانی به عنوان ظرف علم و کیفیت اتحاد صورت های علمیه با نفس و مقام «لایقفی» نفس ناطقه و هویت نوری علم بپردازد.گستره حقیقت نفس ناطقه ی انسانی به عنوان حقیقتی تشکیکی تا کجاست؟ و دارای چه ظرفیتی است؟ تعابیری مانند حقیقت جامعه و مظهریت اسم واسع و خلافت الهی چه رابطه ای با ظرفیت وجودی انسان دارد. این معارف هستی شناختی عرفانی با الهام از حدیث وعاء که حاکی از ظرفیت و ساحت های گوناگون و گستره ی وجودی انسان است. مورد کند و کاو قرار می گیرد. از نظر «پیشینه شناسی» مساله نیز با نگرشی به تحقیقات فلسفی و کلامی با این واقعیت مواجهیم که گرچه در گستره فلسفه در مورد ماهیت نفس و ابعاد مختلف آن تحقیقاتی دراز دامن انجام شده است. اما واکاوی ها نشان می دهد تا کنون ارتباط این تحقیقات با حدیث گرانسنگ «وعاء» مورد بررسی قرار نگرفته است.
جستاری دربارل موارد انحصار مستند مشهور فقهای امامیه در فقه رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
117 - 138
حوزههای تخصصی:
فقه رضوی از کتبی است که پیوسته اعتبار و حجیت آن محل بحث و تبادل نظر میان دانشمندان اصول و حدیث شناسی بوده است. اولین بار این کتاب در قرن یازدهم توسط محقق مجلسی به صورت جدی وارد عرصه کتب حدیثی و فقهی شد و ایشان درباره محتوای آن ابراز می دارد که «بسیاری از احکامی که اصحاب ما بیان فرموده اند لکن مستند آن معلوم نیست در این کتاب ذکر شده است.» به رغم تحقیقات گسترده ای که درباره فقه رضوی شده ولی تا کنون هیچ پژوهش مستقلی در زمینه استخراج احکامی که مستند آن ها منحصر در فقه رضوی باشد صورت نگرفته است. این در حالی است که واکاوی چنین مهمی می تواند به بازشناسی نقش فقه رضوی در فقه امامیه کمک شایانی نماید. در این نوشتار، برخی احکام و آدابی که مستند آن ها منحصر در فقه رضوی است مورد پژوهش و تحقیق قرار گرفته است. تخییر بین رد و ارش در خیار عیب، اولی بودن امام راتب به امامت، لزوم استنشاق جنب جهت دفع کراهت از خوردن و آشامیدن، تفصیل پیرامون کفاره جدال در حال احرام، فاصله انداختن بین اذان و اقامه با خطوه و اشتراط متوالی بودن سه روز حیض، برخی از احکام و آدابی هستند که مستند آن ها منحصر در فقه رضوی است.
طرحواره های تصویری رابطه هستی شناسانه عقل و قلب در روایات
منبع:
کلام اهل بیت سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
5 - 20
حوزههای تخصصی:
رابطه ابعاد وجودی انسان در دانش انسان شناسی بر پایه نقل بخش مهم و مبنایی است. از مهم ترین این روابط، رابطه عقل و قلب است. در روایات برای نشان دادن رابطه هستی شناسانه قلب و عقل از سه طرحواره استفاده شده است. طرحواره ظرفیت، طرحواره اسکان و طرحواره معدن. طرحواره ظرفیت نشان می دهد عقل در قلب قرار گرفته اما قرار گرفتن چیزی درون چیز دیگری خود به شکل های گوناگون صورت می گیرد. دو طرح واره دیگر یعنی طرحواره معدن و مسکن مشخصات دقیق تری از رابطه وجودشناختی عقل و قلب را ارائه می کنند. بررسی معنای اصلی لغت معدن مشخص می کند مراد از آن استقرار و ثبوت است. پس این طرحواره رابطه عقل در قلب را ثبوت و استقرار می داند؛ مانند استقرار مردم در مکانی که از آن خارج نمی شوند. طرحواره مسکن نیز رابطه سکونتی میان عقل و قلب را به تصویر می کشد. به این ترتیب قرار گرفتن عقل در قلب به شکل محیطی است بسته که چراغی در آن روشن است. یعنی قلب محیطی توخالی تصویرسازی شده که در وسط آن عقل قرار گرفته. اطراف عقل با قلب اتصال ندارد و بخشی از عقل از قلب بیرون نزده است. قلب نیز به صورت کامل عقل را احاطه کرده است. اما رابطه ظرفیتی عقل و قلب به شکل قرار گرفتن شیء بی جان در قلب نیز نیست بلکه عقل مانند انسانی دانسته شده که در مکانی مثل خانه سکونت کرده است. بنابراین می تواند در خانه فعالیت ها و تأثیراتی داشته باشد.
بررسی نقادانه آفرینش انسان از منظر انسان شناسی پویشی با تأکید بر آرای علامه طباطبایی (ره) و استاد مصباح یزدی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
42 - 61
حوزههای تخصصی:
آفرینش انسان و جهان، از بحث های چالش برانگیز در تاریخ اندیشه است. با آغاز دوران مدرنیسم، آفرینش انسان وجهه ای طبیعت گرایانه و الحادی به خود گرفت. در این بین، الهی دانان پویشی در تلاش برای برپاداشتن وفاق بین دیدگاه طبیعت گرایانه و خداباورانه در مسأله های گوناگون، ازجمله آفرینش انسان برآمدند. آن ها با ناچیز جلوه دادن قدرت الهی و ادعای قدرت استقلالی انسان، آفرینش بدون ماده پیشین را رد کردند و با طرح تأثیر ناچیز خداوند در آفرینش انسان، به خودآفرینی و آفرینش تدریجی و تکاملی انسان قایل شدند؛ اما توجه به مبانی عقلی و فلسفی اندیشمندانی چون علامه طباطبایی; و استاد مصباح یزدی; در رابطه با مسأله هایی همچون وجوب ذات الهی و فقر ذاتی انسان، دیدگاه آنان را با اشکالات کلانی روبه رو می کند. این پژوهش، با روش توصیفی _ تحلیلی و انتقادی، در نهایت به این نتیجه می رسد که مبانی چنین دیدگاهی، افزون بر نبود دلیل در برخی موارد، با قواعد عقلی اثبات کننده قدرت مطلق الهی هم ناسازگاری دارد. همچنین میان وجود شر و قدرت مطلق الهی، هیچ تنافی ای وجود ندارد.
تحلیلی بر نقش و کارکرد الهیات تکاملی در توسعه هندسه معرفتی دین و تأثیر آن بر فلسفه دین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
102 - 120
حوزههای تخصصی:
دانش عقلانی الهیات، هماهنگ کننده دین وحیانی ثابت و فرهنگ متغیری است که یک متأله در آن زیست می کند و امکان مشارکت مؤمنانه را در فرایند شناخت دین فراهم می کند. از این رو، یک دانش واسطه ای است. با صورت بندی دانش الهیات، توصیف مستند و روش مند از همه آنچه که دین برای آن نازل شده است، ممکن می شود، اما کارکرد توصیفی و حتی تبیینی منحصر در بُعد اعتقادی نیست، بلکه همه خطابات دین را در سه سطح ارزش های اخلاقی، اعتقادات ایمانی، احکام تکلیفی در مقیاس فردی و اجتماعی را در برمی گیرد. از آن جا که در این پژوهش، دین به تناسبات جریان ولایت و تولی در مقیاس فردی و جامعه معنا شده است، در نتیجه، الهیات مربوطه نیز مفسِّر این تناسبات از متن دین خواهد بود. بدون الهیات روش مند، حجیت مند و نظام مند الگوی مطمئنی برای فهم درست دین وجود ندارد. در نتیجه، با تکامل مقیاس حضور الهیات و منقّح شدن گستره حضور دین، می توان تأثیر آن را در فلسفه دین اسلامی هم دید. این پژوهش با تحلیل عقلانی، با رویکرد تحقیقات کتابخانه ای و گردآوری اطلاعات به دست آمده است.
دیدگاه کانت در دفاع از دفاعیۀ مبتنی بر اختیار و تطبیق آن با مبانی انسان شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
187 - 199
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین پاسخ ها به مسئله شرّ اخلاقی دفاعیه مبتنی بر اختیار است که در معرض انتقادات جدی قرار دارد. عدم ملازمه بین اختیار و شرور اخلاقی و همچنین بی عدالتی در اعطای ظرفیت روحی به انسان ها در استفاده از اختیار خویش از جمله این انتقادات است که به ویژه در دوران معاصر متوجه دفاعیه مبتنی بر اختیار شده و پذیرش آن را با چالش مواجه کرده است. ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی قرن هجدهم، نقش آزادی اراده در وقوع شرور اخلاقی را به گونه ای به تصویر می کشد که می توان پاسخ به این اشکالات را از مبانی وی در فلسفه اخلاق و همچنین آثار مستقلی که در این رابطه به رشته تحریر درآورده استخراج کرد. تکامل اخلاقی نوع بشر در طول تاریخ با عنوان خیر عظیمی است که به اعتقاد کانت وقوع شرور اخلاقی را که نه از تمایلات حیوان گونه بشر بلکه صرفاً از آزادی اراده او برخاسته توجیه می کند. این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از ترجمه آثار کانت و برخی از کانت پژوهان معاصر، پس از ارائه گزارشی از اندیشه کانت در مورد دفاعیه مبتنی بر اختیار، تطابق آن را با مبانی انسان شناسی اسلامی روشن می کند و نقاط ضعف و قوت دیدگاه کانت را ارائه می دهد.
سنجش خداناباوری عاطفی ناشی از مسئلل اختفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
217 - 228
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های الهیاتی مؤمنان در همه ادیان توجه خداوند به نیایش های آن هاست. در متون مقدس، خداوند حاضر و تأثیرگذار در نظام هستی و دوست دار مخلوقاتش معرفی شده است. اما قابل رؤیت بصری برای انسان ها نیست. این امر باعث شده برای برخی از باورمندان به وجود خداوند و نیز بسیاری از ناباوران به وجود خداوند این تلقی ایجاد شود که خداوند یا اساساً وجود ندارد یا به هر دلیل از انسان ها مخفی است. اختفای الهی چونان چالشی جدّی پیامدهای معرفت شناختی و روان شناختی متعددی به همراه داشته است. در جستار حاضر تلاش می شود به پیامدهای روان شناختی این موضوع توجه شود و برای تردیدهای روانی و عاطفی ناشی از باور به اختفای الهی برون رفت هایی بر اساس مباحث مطرح در روان شناسی و روان شناسی دین ارائه شود. احساس دور بودن خداوند از انسان، احساس محبوبِ خداوند نبودن، احساس اینکه ممکن است خداوند به وعده هایی که در کتب مقدس به انسان ها داده عمل نکند، و احساس اینکه خداوند اساساً نجوای انسان ها را نمی شنود و نمی خواهد خیرخواه انسان باشد از جمله تردیدهای عاطفی ناشی از باور به وجود خداوند می تواند باشد. اما این تردیدها غالباً ناشی از باورهای نادرستی است که انسان درباره خداوند و نحوه ارتباط او با انسان در ذهن خود ترسیم می کند. با داشتن تحلیلی درست از این سوءباورها و جایگزین کردن آن ها با باورهای درست درباره خداوند، می توان بر تردیدهای عاطفی ناشی از اختفای الهی فائق آمد.
بررسی امکان تبیین علمی معجزه در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معجزات یکی از مسائل مهم در رابطه بین علم و دین هستند. مسئله این است که آیا معجزات را می توان به نحو علمی تبیین کرد یا خیر. در این مقاله، بر اساس مبانی حکمت متعالیه، امکان تبیین علمی معجزه بررسی می شود. خوارق عادات، اعم از خیر و شر، مانند همه پدیده های طبیعی، نیاز به علل حقیقی و معد دارند. اما خوارق عادات دو ویژگی هستی شناختی دارند که آنها را از امور عادی متمایز می کند: یکی فاعلیت نفوس و دیگری اعداد غیرمتعارف. به دلیل همین ویژگی فاعلیت نفوس، که جزو امور ماورائی هستند، تبیین علمی، که مقید به طبیعت گرایی روش شناختی است، امکان ندارد. به علاوه، در معجزات و خوارق عاداتِ خیر، به دلیل شکست ناپذیر بودنشان، اعداد غیرمتعارف نیز قابل شناخت و تبیین علمی نیست. به عبارت دیگر، حکمت الهی اقتضا می کند حتی با چشم پوشی از فاعلیت نفوس، معدات و عوامل طبیعی معجزه قابل شناخت نباشد. در نتیجه معجزات را باید خارج از قلمرو توانمندی های علم دانست.
بازخوانی دیدگاه استاد فیاضی در زمینه حکایت گری روح
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
77 - 102
حوزههای تخصصی:
استاد فیاضی بر این باور است که انسان مرکب از روح و نفس (نباتی) و جسم است و ادراک از خاصیت های روح انسان است. ایشان معتقد است که در علوم حصولی، روح حاکی است و حکایتگری آن نیز علم حصولی است؛ نه صورت ذهنی. صورت ذهنی از نظر ایشان، نه حاکی (علم حصولی) و نه محکی (معلوم به علم حصولی) است؛ بلکه وجودِ ذهنی محکی است. براین اساس، علم حصولی کلی است؛ نه به این معنا که محکی های بی شمار بی واسطه (بالذات) و باواسطه (بالعرض) دارد؛ بلکه به این معنا که محکی هر علم حصولی می تواند وجودهای متعدد ذهنی و عینی داشته باشد. از نظر ایشان، محکی یا معلوم بالعرض بی معناست. محکی چه هنگامی که در صقع وجود عالم به وجود علمی یا ذهنی موجود شود و چه زمانی که خارج از صقع وجود عالم به وجود خارجی موجود شود، بالذات (بی واسطه) است؛ ازاین رو، میان علوم حصولی، چه تصوری و چه تصدیقی، و معلوم هیچ خطایی راه ندارد. خطا اولا فقط در علوم حصولی قضیه ای معنا دارد و ثانیا میان معلوم و مصداق (وجود عینی معلوم) اتفاق می افتد. در این نوشتار، پس از بیان بعضی از مقدمات و مبانی استاد فیاضی، نظریه ایشان در باب علم حصولی، موسوم به «حکایتگری روح»، تبیین و نقد شده است.
نقدی بر یک نقد؛ بازخوانی نظریه «قرب الهی» آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بازخوانی دیدگاه «قرب گرایی» آیت الله مصباح یزدی را با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد ارزیابی نقدهای جدید این نظریه وجهه همت قرار داده است. ازجمله نقدهایی که اخیراً بر این دیدگاه وارد شده عبارت است از: خروج بی جهت مفاهیم ماهوی از جملات اخلاقی و انحصار آنها به معقولات ثانیه فلسفی، عدم تفکیک میان الزام و لزوم و در نتیجه بروز مشکل نارسایی نظریه در الزام به غایت، که مرتبط با بعد منطقی نظریه است. در بعد معرفت شناسی، تحلیلی دانستن برخی گزاره های اخلاقی و در بعد هستی شناسی، عدم منشئیت حب ذات در گرایش های اخلاقی و نارسایی تعیین قرب الهی به مثابه مصداق کمال نهایی به سبب عدم امکان سنجش کمال حقیقی انسان در پرتو آن، ازجمله مهم ترین نقدهاست. بازخوانی دیدگاه آیت الله مصباح یزدی نشان می دهد برخلاف تصور ناقد، موارد به ظاهر نارسا و ناقص، ازجمله نقاط قوت نظریه محل بحث است، جز اینکه در برخی موارد به خاطر اجمال، برخی ابهامات و تناقضات ظاهری احساس می شود که در مقاله حاضر این موارد شرح و بسط یافته است.
بررسی انتقادی رابطۀ عقل و جنبۀ عاطفی ایمان از منظر جان کاتینگهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جان کاتینگهام، فیلسوف معاصر انگلیسی، توجه به ساحت عاطفی ایمان را از دو جهت ضروری می داند: تأثیر ساحت عاطفی در تحول انسانی و تبیین مسئله شر، و توجه به زبان دین و کارکرد آن در مسائل فلسفی. از نظر وی تحول یک فرآیند اجباری نیست و از طریق پذیرش درونی حاصل می شود، ولی این پذیرش با صرف شنیدن استدلال های عقلی حاصل نمی گردد، بلکه پاسخی از مجموع جنبه های فکری، عاطفی، اخلاقی و معنوی یک فرد است. کاتینگهام مسئله شر را نیازمند تبیین عاطفی در قالب نظریه جهان مبتنی بر مشیت و عشق الهی می داند. وی همچنین معتقد است باورهای دینی دارای محتوای گزاره ای و شناختی هستند، ولی این محتوا در لایه هایی از استعاره های مجازی و ادبی و به صورت زبان نمادین بیان شده، و کشف و استخراج آن از این لایه ها روش مختص به خود را می طلبد. بر این اساس، تحلیل تحت اللفظی این عبارات باعث سوءفهم از آن ها می شود. توجه به ساحت عاطفی در تحول انسانی نکته ای ارزشمند است، ولی تضعیف ساحت عقلانی در این زمینه در نهایت به نفع دین داری نیست و این از نقاط ضعف مهم کار فکری کاتینگهام است. ناظر به تبیین عاطفی از مسئله شر، تعمیم آن درباره همه انسان ها، خصوصاً انبیای الهی، صحیح نیست. همچنین تمامی مضامین دینی را نمی توان با زبان نمادین فهم کرد، بلکه دین مشتمل بر گزاره های متعددی است که بسیاری از آن ها دارای معنایی تحت اللفظی هستند.
روش مندی جریان شناسی انحراف در عرصه مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
116 - 136
حوزههای تخصصی:
روش مندی جریان شناسی جریان های انحرافی مهدویت، درباره روش جریان شناسی، در مقام ارائه مدل و الگو بحث کرده است. یکی از واقعیت های عینی جامعه، وجود جریان های انحرافی در عرصه مهدویت است که باید مورد مطالعه قرار گیرند. این نوشتار با هدف ارائه روش بمثابه الگوی مطالعاتی، جریان شناس را در جریان یابی و جریان شناسی یاری می کند. طبق این مدل؛ جریان شناس با لایه های پنهان علت ها و روند معلول ها آشنا شده و ارزیابی دقیقی از جریان خواهد داشت. الگوی ارائه شده در این پژوهش؛ با استفاده از روش تحلیل لایه ای علت ها و با بهره از روش تحلیل تأثیر روند در آینده پژوهشی است. این روش به جریان شناس توان آن را می دهد که از زوایای مختلف به طراحی سؤال بپردازد و پس از پاسخ یابی برای سؤالات، ارزیابی نهایی را انجام دهد. ارکان اصلی در روش مندی جریان شناسی عبارتند از: جریان یابی، ارزیابی جهت کلی جریان، علت یابی با سه رویکرد: علل پیدایش، گسترش و گرایش، روند پژوهی با دو مرحله تحلیل روند جریان و تحلیل تاثیر بر روند.