مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
اصل امتناع تناقض
حوزه های تخصصی:
منطق فازی را اولین بار در سال 1965، پروفسور لطفی زاده در مقاله ای با عنوان « مجموعه های فازی» مطرح کرد که می توان آن را نخستین قدم در راه رسیدن به نگرش فازی در عرصه معارف بشری دانست. منطق فازی با نگاهی خاکستری به جهان واقعیت، در پی آن است که حقایق خارجی را بطور کامل و آنگونه که هست به تصویر بکشد. جنبه های معرفتی، فلسفی این نگرش که اساساً خاستگاهی فنی، مهندسی دارد بیشتر پس از موفقیت های چشمگیر در عرصه تولیدات صنعتی، مورد توجه قرار گرفت.
برخی و شاید همه نظریه پردازان فازی معتقدند که مبانی معرفتی منطق فازی را می بایست در تفکرات سوفسطایی یونان جستجو نمود و فازی در واقع ادامه همان جریان است. آنان این تفکر را بر اصولی بنا می کنند که نگاه معرفت شناسانه آن را برنمی تابد. این نظریه پردازان محصولات فراوان و چشمگیر فازی را وام دار چنین اصولی می دانند.
این نوشتار با تبیین این مبانی، با نگاهی معرفت شناختی به نقد و بررسی آن می پردازد و درباره این مساله بحث می کند که آیا اساسا منطق فازی _ همانگونه که این نظریه پردازان ادعا می کنند _ بر پایه چنین اصولی شکل می گیرد ؟
ملاحظاتی دربارة مقالة «تعبیرهای ارسطو از اصل تناقض»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«تعبیرهای ارسطو از اصل تناقض» عنوان مقاله ای است، به قلم مؤلّفین در مجلّه پژوهش های فلسفی ـ کلامی، شماره 31 و 32 که عهده دار بررسی نظر ارسطو درباره اصل امتناع تناقض می باشد. سه نتیجه اساسی در این مقاله أخذ شده است: 1) ارسطوتعبیر واحدی از این اصل ندارد، 2) ناهم سازگاری برخی دیدگاه های ارسطو در این زمینه، 3) گزاره نما بودن این اصل بنا به تقریر ارسطو. در این نوشته سعی بر این است تا از دو جهت ایده های مطرح شده دراین موضوعات به چالش کشیده شده و ناکافی بودن دلایل پشتیبان آن ایده ها را نشان دهم؛ الف) نشان دادن تفسیر به رأی های قطعات ارسطو که حکم مقدمات را در کل استدلال های آن مقاله ایفا می کنند و ب) استدلال علیه ایده های اصل مطرح شده در مقاله.
بررسى استدلال ناپذیرى قضایاى اوّلى و نتایج متفرّع بر آن از دیدگاه آیت اللّه جوادى آملى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قضایاى اوّلى، که از مهم ترین اصول اوّلیه مقدّمات برهان به شمار مى روند، نقشى اساسى در نظام معرفت شناسى مبناگرا ایفا مىکنند. برخى از حکما قائل هستند که این قضایا قابل اقامه برهان نیستند. در این مقاله، نظر آیت اللّه جوادى آملى مبنى بر استدلال ناپذیرى قضایاى اوّلى مورد بررسى قرار گرفته است. البته، چون این نظر را نخست فخر رازى و ملّاصدرا مطرح کرده اند و سپس آیت اللّه جوادى آملى آن را تکمیل کرده و به اشکالات واردشده بر آن پاسخ داده است، گذشته از بررسى تفصیلى نظر آیت اللّه جوادى آملى، دیدگاه فخر رازى و ملّاصدرا را نیز به اجمال بررسى کرده ایم. در پایان مقاله حاضر، به این نکته اشاره شده است که هیچ وجهى براى اولى الأوائل بودن اصل امتناع تناقض وجود ندارد.
تبیین وجودی اصل امتناع تناقض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در باب جنبه های منطقی اصل امتناع تناقض بحث های فراوانی مطرح شده است. به نظر می رسد حصر توجه به زوایای منطقی و عدم تبیین وجودی از اصل امتناع تناقض سبب تبدیل شدن آن به مسأله ای صرفاً منطقی گردیده که نقش آن در گزاره های فلسفی بیشتر به صورت غیر مستقیم و بالقوه نمایان می شود، در حالی که با تبیین وجودی نحوه ی شکل گیری این اصل بنیادین، علاوه بر تأمین جنبه ی هستی شناختی اصل امتناع تناقض، در پی توجیه ریشه و مبنای منطقی این اصل، می توان جایگاه فلسفی آن را نیز تغییر داد. تبیین وجودی اصل امتناع تناقض ناظر به تبیین دو طرف آن، یعنی وجود و عدم و هم چنین ""من"" به منزله ی فاعل شناسا است که در نهایت، منجر به شکل گیری اصل امتناع تناقض در ساحت وجودی فاعل شناسا می گردد و بر این اساس، فاعل شناسا همه چیز را از دروازه ی امتناع تناقض فلسفی می نگرد.
علاّمه طباطبائی: معرفت شناسی مبناگرا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
علاّمه طباطبائی در معرفت شناسی خویش، توجّه و التفات خاصّی نسبت به «بدیهیّات» نشان می دهد. وی در این زمینه با تأکید بر «تصدیقات بدیهی» و نقش مبنایی آنها در ساختار معرفت، به ارائة مبناگرایی خویش می پردازد. خطاناپذیری «تصدیقات اوّلی» و اهمیّت آنها در معرفت شناسی علاّمه طباطبائی سبب شده است تا دیدگاه وی را به صورت «مبناگرایی خطاناپذیر» آشکار نماید. بی شک مسئلة «شناخت یقینی» و ارزش معرفت بخشی آن در معرفت شناسی علاّمه طباطبائی، جولانگاه اصلی وی در انتخاب این نوع از مبناگرایی بوده است. تسلسل ناپذیری «تصدیقات نظری»، به عنوان مهم ترین دلیلی است که علاّمه طباطبائی در اثبات دیدگاه مبناگرایانة خویش، بدان تمسّک می جوید. وی در این زمینه، رابطة «تصدیقات نظری» با «تصدیقات بدیهی» را بر اساس رابطة توالد مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. این در حالی است که چنین رابطه ای را بین «تصدیقات بدیهی» و «اصل امتناع تناقض» منتفی می داند. در معرفت شناسی علاّمه طباطبائی، «اصل امتناع تناقض»، نه به عنوان یک «باور پایه»، بلکه به عنوان «اُمّ القضایا» و مهم ترین پشتوانة فکری و منطقی حاکم بر اندیشة بشر لحاظ می گردد که بدون توجّه به آن، اساس هر گونه آگاهی و تفکّری نیز منتفی خواهد شد.
لزوم و ضرورت در تفکر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
111 - 135
حوزه های تخصصی:
در تفکر ابن سینا ماده قضایا سه نوع است: امکان، ضرورت و امتناع. در یک تقسیم بندی صرفاً ساختاری با ضرورت منطقی و ضرورت فلسفی مواجه ایم، ملاک این تقسیم بندی، محمول بکار گرفته شده در قضایا است. اگر به ضرورت با ملاکی ساختاری نگریسته نشود، باز دو نوع ضرورت خواهیم داشت. ضرورت منطقی ای که ملاک آن اصل امتناع تناقض است. محمولاتی که چنین خاصیتی را دارا هستند ذاتیات باب ایساغوجی اند. ابن سینا علاوه بر ذاتیات باب ایساغوجی، عوارض ذاتی لازم را نیز که از سنخ ذاتی باب برهان اند در شمول محمولات ضروری قرار می دهد. اما برای آن ها ملاکی مانند اصل امتناع تناقض ذکر نمی کند. در اینجا مایلیم این نوع ضرورت را فلسفی بنامیم که ملاک آن، دیگر اصل اینهمانی یا عدم تناقض نیست. ابن سینا به عوارض ذاتی عنوان لازم می دهد و آن ها را ضروری می داند. اما برای ضروری بودن لزوم، نه دوام و نه اصل امتناع تناقض، به کار نمی آیند.
تبیین علم بلامعلوم خداوند در سایه کشف انسان از استحاله اجتماع نقیضین براساس نظر میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استحاله اجتماع نقیضین یکی از پایه ای ترین بدیهیات اولیه به شمار می رود. میرزا مهدی اصفهانی با نگاهی متفاوت به بداهت این قضیه، به تبیین علم بلامعلوم در دایره علم انسان پرداخته و معتقد است می توان از علمی سخن گفت که معلوم آن هیچ نوع تحققی در هیچ موطنی ندارد. او با تکیه بر این علم و آیه قرار دادن آن، علم خدای متعال پیش و پس از خلقت را علمی تفصیلی و بدون معیت معلومات می داند. در نتیجه، ذات پروردگار را از هر گونه تقرر معلومات به هر نحوه ممکن اعم از اجمالی و تفصیلی، تنزیه می کند. بر این اساس می توان گفت نظریه علم بلامعلوم میرزا مهدی اصفهانی در صورتی که چالش های پیش روی خود را به درستی حل نماید، رقیبی برای نظریه ثابتات ازلی معتزله، اعیان ثابته عارفان و نیز نظریه علم اجمالی در عین کشف تفصیلی ملاصدرا است.
«اصل واقعیت» و جایگاه معرفت شناختی آن در اندیشه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
5 - 28
حوزه های تخصصی:
«اصل واقعیت» در دیدگاه آیت الله جوادی آملی قضیه بدیهی اوّلی است. با توجه به جایگاه قضیه بدیهی اوّلی در بنای معرفت، شناخت مصادیق آن در معرفت شناسی، مهم و اثرگذار است. این مقاله، برپایه روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات به همراه تحلیل عقلی، «اصل واقعیت» را در اندیشه استاد جوادی آملی شناسانده است. در این تحقیق، مفاد «اصل واقعیت» و چرایی بدیهی اولی بودن آن تبیین و منشأ ادراک «اصل واقعیت» نمایانده شده است؛ سپس برای شناساندن فراگیرترِ ارزش معرفت شناختیِ این اصل، نسبت آن با «اصل امتناع تناقض» از منظر آیت الله جوادی آملی بررسی شده است. این پژوهش نشان داده است که بداهت «اصل واقعیت» به معنای بداهت تحقق واقعیت یا وجود مطلق در خارج نیست، ازاین رو افزون بر یافت های معرفت شناختی، در ساحت هستی شناسی نیز نتایج اثرگذاری فراهم آورده است.
انگیزه ها و استدلال های پریست در دفاع از دوحقیقت باوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوحقیقت باوری(dialetheism) دیدگاهی است که می گوید برخی از تناقض های صادق وجود دارند. ازآنجایی که در منطق سنتی(ارسطوئی-کلاسیک) اصل امتناع تناقض(LNC) معتبر و برقرار است، این دیدگاه چالش برانگیز است. در این مقاله سعی می شود که مسئله ی اساسیِ دوحقیقت باوری توضیح داده شود، و استدلال ها و انگیزه های گراهام پریست را در عدم پذیرش اصل امتناع تناقض و روی آوردن به منطق های فراسازگار بررسی شود. بنابر این، در بخش های پی در پی، سعی می کنیم وجودِ دوصدقه ها یا تناقض های صادق را در نظام های حقوقی، زبان طبیعی و زبان فرمال و جهان خارج نشان دهیم و دلایل پریست برای پذیرفتنِ آن ها و نقدِ وی از دیدگاه های رقیب را بیان کنیم. با انجام این کارها به نظر می رسد برای مان مشخص می شود به شرط آنکه نقضی بر استدلال های پریست وارد نباشد، دیدگاه پریست در پذیرشِ تناقض های صادق، می تواند پذیرفتنی یاشد. واژگان کلیدی: دوحقیقت باوری، گراهام پریست، اصل امتناع تناقض، منطق فراسازگار
تاملی بر منطق های چند ارزشی گزاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اوایل قرن بیستم، ایده هایی مبنی بر تخطی از «اصل دو ارزشی» منطق ارسطویی شکل گرفت. البته خود ارسطو نیز با اشاره به مسئله صدق یا کذبِ جملاتی که در مورد آینده اطلاعی می دهند، به این موضوع که بعضی جملات نه ارزش «راست» و نه ارزش «دروغ» دارند اشاره کرده بود. اما این مسئله تقریباً تا دوره رنسانس بطور کلی فراموش شد و از دوره رنسانس تا اوایل قرن بیستم، بعضی مبانی فلسفی برای آن بیان شد. تخطی از «اصل دو ارزشی» پای منطق های مختلفی از جمله منطق های چندارزشی را به حوزه منطق باز کرد. در این مقاله، پس از مرور مختصر سیر تکاملی ایده های مربوط به منطق های چند ارزشی در قرن بیستم و بررسی اهدافی که بعضاً این منطق ها بدنبال آن هستند، با مداقه روی مجموعه ارزش های درستی و عملگرهای مختلفی که نقش تعابیر رابط های منطقی را بازی می کنند، سعی می کنیم دید جامع تری نسبت به منطق های چند ارزشی کسب کنیم.