
مقالات
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین سؤالات درباره اوصاف و افعال الهی این است که آیا جهان بالفعل، بهترین جهان ممکن است؟ رابرت آدامز معتقد است که یک عامل اخلاقیِ کاملاً خیر می تواند جهانی را خلق کند که مادون بهترین جهانی است که قادر به آفرینش آن است. چنین چیزی نه مستلزم ظلم یا نامهربانی در حق بندگان است و نه حاکی از نقصی در ذات اوست. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی، به این پرسش پرداخته می شود که آیا دیدگاه آدامز در رابطه با عدم نیاز به آفرینش بهترین جهان ممکن قابل دفاع است؟ هدف مقاله، تشریح دیدگاه آدامز و سپس ارزیابی آن است. اهمیت دیدگاه آدامز در آن است که وی بحث خود را بر مبنای صفات اخلاقی الهی، آن طور که در ادیان ابراهیمی مورد قبول است، پیش می برد. اگرچه تا اندازه ای می توان با بخش اول استدلال آدامز همراهی کرد، بخش دوم استدلال او بدون اشکال نیست؛ زیرا: (1) بر مبنای دیدگاه خود آدامز، به نظر می رسد که تعبیر «لطف در مقام آفرینش» گرفتار ناسازگاری است؛ (2) با توجه به خنثی بودن صفت لطف، نمی توان ملاحظات شایسته محورانه را به کلی در انتخاب یک جهان خاص نادیده گرفت که چنین چیزی در نهایت به انتخاب بهترین جهان ممکن منجر خواهد شد. نتیجه آنکه صفت لطف نمی تواند توجیهی برای یک عامل اخلاقی کاملاً خیر در انتخاب جهانی مادون فراهم کند. بنابراین، دلیل لمّی در اثبات نظام احسن به قوت خود باقی خواهد ماند.
نقش سلاح نبوی در بازشناسی مدعیان مهدویت عصر حضور و حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیروان ادیان الهی به وجود منجی ای اعتقاد دارند که به گسترش عدل در سرتاسر جهان می پردازد. در میان شیعیان، مهدویت دارای جایگاهی سترگ است و هموست که حکومت الهی را در سرتاسر گیتی برپا خواهد کرد. این مقام سبب شد تا عده ای از عصر حضور ائمه تا کنون با مقاصد گوناگون برای رسیدن به این جایگاه تلاش کنند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به دنبال آن است تا مدعیان دروغین عصر حضور و حاضر را معرفی کرده و راهکارهای امامان برای بازشناسی مدعیان را با تکیه بر سلاح های نبوی معرفی نماید. فرقه هایی چون کیسانیه، زیدیه، باقریه، ناووسیه، واقفیه، بابیه و همبوشیه از جمله فرقه های عصر حضور و حاضرند که افرادی را به عنوان مهدیان آخرالزمان در باور خویش گنجانده اند. اهل بیت (ع) بنابر نقش هدایتگری شان، برای پیشگیری و مقابله، به معرفی پاره ای از معیارها با تکیه بر سلاح نبوی پرداخته اند که بر پایه آن می توان مدعیان دروغین مهدویت را بازشناسی کرد. این معیارها عبارت اند از: (1) استواری زره نبوی تنها بر قامت امام مهدی (ع)؛ (2) سلاح، میراث اختصاصی ائمه؛ (3) مطالبه گری نشانه ها و اسامی سلاح ها از مدعیان؛ (4) همانندی مُلک و تابوت در بنی اسرائیل با سلاح و امامت در اسلام؛ (5) قرار نگرفتن مدعیان در سیر انتقال سلاح؛ (6) سلاح نبوی مایه قدرت افزایی و اعجاز.
نقادی نظریه شیخ احمد احسائی در مورد استلزام وجود و ماهیت نسبت به خیرات یا شرور افعال انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ احمد احسائی با نگاهی هستی شناسانه، ریشه اختیار را وجود و ماهیت می داند. او که قائل به اصالت اصلین (وجود و ماهیت) است، معتقد است وجود اقتضای نیک رفتاری و ماهیت مقتضی بدرفتاری است و تردید میان نیک و بد و انتخاب یکی از آن دو، چیزی جز اختیار نیست. از سوی دیگر، او وجود را فعل بالذات حق تعالی می داند و ماهیت را بالعرض به خداوند نسبت می دهد؛ بنابراین، اسناد بدی ها و شرور به خداوند، اگرچه صحیح است، اما بالذات نیست. احسائی مسئله اراده انسانی و رابطه آن با خداوند را نیز با قوام وجودی انسان و افعال او به خداوند، و در عین حال قدرت بر انجام یا ترک آن از جانب انسان، توجیه می کند. در پژوهش حاضر که در گردآوری مطالب به شیوه اسنادی و در پردازش به شیوه تحلیلی و منطقی نگاشته شده است، نظریه احسائی در مورد تبیین اراده انسانی و رابطه آن با قدرت خداوند مورد نقادی قرار گرفته است.
بررسی مؤلفه های کلامی و فلسفی آفرینش و صدور از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین نحوه آفرینش و صدور کثرت از مبدأ هستی و رابطه کثرت و وحدت، از دغدغه های متکلمان و نیز یکی از چالشی ترین مباحث میان مکاتب فلسفی مشاء، اشراق، و حکمت متعالیه است و هر مکتبی تفسیر و تبیین متفاوتی از آن ارائه کرده است. همه این مکاتب در پذیرش و باور اصل واقعیت و وجود با یکدیگر هم داستان اند، اما در نحوه صدور کثرت و نسبت آن با نظریه دینی آفرینش، اختلاف نظرهایی وجود دارد. پرسش اصلی این تحقیق این است که مؤلفه های کلامی و فلسفی آفرینش از دیدگاه ابن سینا چیست و نظریه صدور کثرت از وحدت فلسفی چه نسبتی با نظریه دینی آفرینش در دیدگاه ابن سینا دارد؟ این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، ترسیم تلاش های ابن سینا در تبیین صحیح آفرینش و نظام صدور و ارائه جهان شناسی برآمده از دیدگاه وی را هدف قرار داده و بر این فرض استوار است که آفرینش و صدور در اندیشه ابن سینا، برخاسته از مبانی نظام فلسفی مشاء است، در عین حال صبغه کلامی گرفته و متأثر از آموزه های دینی در باب خلقت است و از این جهت، متمایز از دیدگاه ارسطو و افلوطین است. ابن سینا ارتباط حقایق عینی و وجودی با حضرت حق تعالی را با کلیدواژه های صفات الهی و علیت تبیین کرده است. او با قائل بودن به اصل آفرینش بر اساس صفات الهی و اصل علیت و بر پایه قاعده الواحد، صادر اول را عقل اول و مجرای کثرات می داند و خصوصیات کلامی خلقت، مانند فاعل بودن و مختار بودن علت، را در این صدور و آفرینش داخل می داند.
بازخوانی تحلیلی «حدیث غدیر» و دلالت های آن از دیدگاه زیدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدیث غدیر، به عنوان یکی از مهم ترین نصوص روایی در اثبات حقانیت و امامت امام علی (ع)، از پیامبر اکرم (ص) صادر شده و صدور آن مورد اتفاق نظر مذاهب کلامی است. در میان فرقه های اسلامی، زیدیه به دلیل اشتراکات فراوان با شیعیان دوازده امامی در مسئله امامت و رهبری امام علی (ع)، از اهمیت بالایی برخوردار است. آنان در بسیاری از آثار خود، اعم از کتب کلامی، تفسیری، حدیثی، فقهی، و تاریخی، به این حدیث پرداخته و آن را حدیثی مشهور و متواتر برشمرده اند. نقطه مشترک و محور اصلی میان تمام کسانی که در زمینه این حدیث قلم زده اند، بحث ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) است. در این پژوهش، با رویکردی توصیفی-تحلیلی، به واکاوی حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» که به حدیث غدیر مشهور است، از منظر زیدیه پرداخته می شود و به این پرسش نیز پاسخ داده خواهد شد که این حدیث چه آثار و نتایجی را در پی دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که زیدیه حدیث غدیر را حدیثی صحیح و متواتر می دانند و آن را دلیلی بر امامت و جانشینی حضرت علی (ع) پس از پیامبر اکرم (ص) برمی شمارند. آنان در تفسیر و دلالت های این حدیث، با ارائه قرائن مختلف، بر ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) و نفی ولایت غیر ایشان تأکید می کنند و عصمت، افضلیت، و مرجعیت علمی ایشان را نیز از این حدیث استنباط می نمایند.
سرشت انسان از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آثار ملاصدرا، چهار دیدگاه متفاوت درباره سرشت انسان مشاهده می شود. انسان، در برخی از عبارات، نیک سرشت و در برخی دیگر بدسرشت معرفی شده است. صدرا بر اساس نظریه لوح سفید، در برخی موارد، به بالقوه بودن انسان از نظر نیکی و بدی قائل است که در مرحله بعد، نیکی یا بدی او فعلیت می یابد. دیدگاه چهارم صدرا این است که انسان ها از سرشتی واحد برخوردار نیستند، بلکه هر فرد سرشت ویژه خود را داراست. پژوهش حاضر، با تأسی به طریقه صدرالمتألهین در جمع آرای متشتت پیشینیان و نهایتاً بیان دیدگاه خاص طبق نظام فلسفی خویش، تلاش می کند تا با ارائه تفسیری مرتبط و مناسب، همه اقوال او در این زمینه را تبیین کرده و نظریه ای واحد در این مسئله ارائه نماید که مبتنی بر مبانی فلسفه صدرایی است. در این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، برای نخستین بار نشان داده می شود که ملاصدرا در مسئله فطرت، دیدگاه چهارمی را اتخاذ کرده و این دیدگاه او از سازگاری بیشتری با مبانی فلسفی اش برخوردار است. افزون بر آن، می توان گفت این دیدگاه، جامع سایر دیدگاه های وی در مسئله فطرت نیز می باشد.
نقش توحید ربوبی در برنامه ریزی راهبردی پیامبران اولواالعزم از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداوند، بر اساس ربوبیت خود، پیامبران را ارسال و قوانین را از طریق آن ها نازل کرده است. پیامبران اولواالعزم، حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و محمد (ع)، برنامه ریزی راهبردی متأثر از توحید ربوبی را بر اساس سه محور شناخت وضع موجود، ترسیم وضع مطلوب، و راهبردهای نیل به وضع مطلوب اجرا کرده اند. مقاله حاضر با بهره گیری از روش میان رشته ای، مراحل بالا را تجزیه و تحلیل کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که پیامبران اولواالعزم (ع) برای نیل به وضع مطلوب، اقدام به طرح و ارائه راهبردهای گوناگونی همچون ابلاغ صریح مأموریت، حفظ سرمایه انسانی، استقامت و اتکال به خدا، پیوند دادن بین امور معنوی و مادی، بیان نقاط قوت سازمان خود، بسترسازی تداوم چشم انداز توحیدی در قرون آینده، انتخاب جانشین و استمرار سازمان، تشکیل حکومت، و تمدن سازی داشته اند. برنامه ریزی راهبردی پیامبران اولواالعزم (ع) در قضایایی همچون توجه به تمام نیازهای کارگزاران، اهمیت دادن به کار تیمی، پشتیبانی از سرمایه انسانی، توجه به عوامل معنوی، نهادینه سازی باورهای سازمان برای رقبا، و نهادینه سازی فاکتورهای معنوی در سازمان، نسبت به برنامه ریزی راهبردی دانش مدیریتی، از امتیازات انسانی، سازمانی، و محیطی برخوردار است.
بررسی تحلیلی نقش ادراکات اعتباری در فرایند عمل از منظر علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشهور فلاسفه مسلمان، صدور فعل اختیاری انسان را فرایندی چندمرحله ای دانسته و هر مرحله را یک «مبدأ» می نامند. این مراحل اجمالاً عبارت اند از: مبدأ علمی، مبدأ شوقی، مبدأ عملی. علامه طباطبایی (ره) معتقد است که صدور فعل اختیاری به صرف این مبادی ضروری نمی شود، بلکه نوع خاصی از ادراک و اذعان لازم است تا صدور فعل از انسان ضرورت یابد. ایشان نام این سنخ از ادراکات را «ادراکات اعتباری»، «آراء اعتباری»، یا «علوم عملی» نهاده اند. این مقاله، به هدف پاسخ به این سؤال که از نظر علامه (ره)، ادراک اعتباری دقیقاً در چه مرحله ای از فرایند عمل قرار داشته و چه نسبتی با صدور فعل اختیاری دارد، با روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای سامان یافته است. در راستای تحلیل جانمایی دقیق ادراک اعتباری در مبادی عمل از نظر ایشان، یافته های پژوهش نشان می دهد برخی از عبارات علامه (ره) چنین دلالت می کند که ایشان ادراک اعتباری را مؤخر از مبدأ شوقی و به نحوی متأثر از آن می داند، درحالی که از برخی عبارات دیگر می توان برداشت کرد که ادراک اعتباری، جزء اخیر مبدأ علمی و مقدم بر مبدأ شوقی است.
مداقه ای در رویکرد محی الدین ابن عربی و لوازم آن در مودت اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیه قرآن کریم و روایات فریقین، تنها خواست و پاداش رسالت پیامبر خاتم (ص) از مسلمانان، مودت نزدیکان آن جناب است و در برابر ابلاغ رسالتش هیچ پاداشی جز آن نخواسته است. محی الدین ابن عربی معتقد است که اگر کسی به تنها خواسته پیامبر اکرم (ص) توجه نکند، نمی تواند روز قیامت به صورت آن جناب بنگرد و توقع و امید شفاعت ایشان را داشته باشد. این مقاله ضمن مشخص کردن رویکرد شیخ در محبت و مودت اهل بیت و استخراج آن از منابع دسته اول، لوازم دیدگاه ایشان را مورد واکاوی و تحلیل قرار داده و به پرسش های ذیل پاسخ داده است: معنای مودت اهل بیت چیست؟ با توجه به معنایی که او از مودت ارائه کرده است، رویکرد ایشان چه لوازمی دارد؟ آیا شیخ به این لوازم ملتزم است؟ اگر ملتزم است، آن ها را با صراحت بیان کرده است؟ در پاسخ به این پرسش ها، به این نتیجه رسیده است: مودت اهل بیت، عبادت و از ارکان شریعت است. مودت ایشان به هیچ رو قابل انفکاک از محبت خود پیامبر اکرم (ص) نیست. مهر نورزیدن به آن بزرگواران، خیانت به پیامبر و نافرمانی از دستورات آن حضرت است و از همه مهم تر اینکه مودت، پایداری در محبت اهل بیت (ع)، امانت الهی و به معنای اطاعت و پیروی از فرامین و رهنمودهای ایشان است که فرجام آن، نافرمانی و سرپیچی از فرمان رسول خدا (ص) و خروج از شریعت آن جناب است.
تحلیلی فلسفی از نسبت لذت و معنای زندگی بر اساس نظریه های طبیعت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سخن گفتن از معنادار بودن یا نبودن زندگی به حرف روز بدل شده است؛ اما این مفهوم چه نسبتی با لذت دارد؟ مقوله ای که آن هم در توصیف زندگی بشر فراوان استفاده می شود و جزو آرمان های اصلی زندگی وی قلمداد می گردد. ازآنجاکه درباره معنای زندگی نظریه های گوناگونی مطرح شده است، ناگزیریم در مقام پاسخ به این پرسش، به این نظریه های مختلف توجه کنیم. بر این اساس، این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نسبت لذت با تلقی نظریه های طبیعت گرا از معنای زندگی پرداخته است. نوشتار نتیجه گرفته است که میان مصادیق لذت و معناداری زندگی، طبق نظریه های طبیعت گرای انفسی، نسبت تساوی برقرار است؛ نکته ای که به نوبه خود نشان دهنده تلازم میان صورت ادراکی دو مفهوم مذکور است. میان مصادیق لذت و معنای زندگی، طبق نظریه های طبیعت گرای آفاقی، نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار است؛ نکته ای که در نهایت نشان می دهد صورت ادراکی معنای زندگی طبق این نظریه ها مستلزم لذت است، نه بالعکس.
بررسی چالش اخلاقی بودن دعا از دیدگاه ساول اسمیلنسکی و دنیل پترسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های مهم فلسفه دین در موضوع دعا، پرسش از اخلاقی بودن برخی از درخواست هایی است که اجابت آن از سوی خداوند به نوعی منتهی به آسیب و رنج دیگران خواهد شد. ساول اسمیلنسکی از فیلسوفانی است که دعا را نه یک آرزوی صرف، بلکه اقدامی عملی برای وصول به خواسته ها می داند و ازاین رو، از موضع یک فیلسوف اخلاق نتیجه گرا، اخلاقی بودن برخی از دعاها را به سبب نتایج خسارت بار آن برای دیگران مورد تردید قرار داده است. در مقابل، دنیل پترسون ضمن پذیرش نظریه اسمیلنسکی مبنی بر تلقی دعا به مثابه نوعی اقدام عملی، از همان موضع نتیجه گرایی، تلاش می کند تا با تکیه بر صفات علم، قدرت، و خیرخواهی مطلق خداوند، از اخلاقی بودن این نوع از درخواست ها دفاع کرده و نتایج آسیب زای این نوع از درخواست ها را نفی کند. در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی تلاش شده است تا دیدگاه این دو فیلسوف دین درباره دعا مورد نقد و بررسی قرار گیرد. این نقد و بررسی هم از منظر تمرکز بر مبانی الهیات دعا و هم از منظر فلسفه اخلاق انجام شده است. به نظر می رسد مهم ترین نقطه ضعف هر دو دیدگاه، یکسان انگاری دعا با اقدام عملی برای وصول به هدف است و چالش اصلی دیدگاه اسمیلنسکی، قضاوت اخلاقی در خصوص درخواست از خداوند بر اساس مناسبات و روابط انسانی است.
خداباوری فطری و روش های اثبات آن در قرآن کریم با رویکرد پاسخ به شبهات آتئیست ها در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهم در حوزه دین پژوهی و علم کلام، مسئله فطرت است. این موضوع از زوایای متفاوتی مورد توجه اندیشمندان دین قرار گرفته است؛ از جمله فطرت و دین، فطرت و گرایش به خدا، و همچنین پاسخ به این سؤال که آیا گرایش به خدا در ضمیر انسان نهاده شده است یا خیر؟ در نحوه نگرش به هستی، دو دیدگاه مهم وجود دارد: یکی با نگرش مادی، آفرینش را از ماده و به طور کاملاً تصادفی عنوان می کند که بر اساس آن نیازی به آفریننده نیست. آتئیست ها طرفدار این دیدگاه هستند. دیدگاه دوم آفرینش را مجموعه ای از پدیده ها می بیند که نیازمند آفریننده است. خداباوران طرفدار این دیدگاه هستند. بر پایه نگرش آن ها، گرایش به خدا مقوله ای صرفاً اکتسابی نیست؛ بلکه با سرشت آدمی هماهنگ بوده و بر پایه برهان و استدلال عقلی استوار است. آن ها برای اثبات جهان بینی خود استدلال هایی آورده اند که به دو دسته کلی قابل تقسیم است: برخی مبتنی بر برهان عقلی و برخی ریشه در فطرت انسان دارد. نوشتار حاضر که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی-تحلیلی سامان یافته است، تلاش می کند با مقوله خداباوری فطری یا گرایش فطری به خدا و روش های اثبات آن از منظر قرآن کریم، مثل روش استدلال شهودی، روش تذکر، روش مقایسه، و روش تفکر، به شبهاتی چند از آتئیست ها مانند «همه کودکان آتئیست هستند و خداناباور به دنیا می آیند» و «با رشد علم و تکنولوژی شاید در آینده دینداری و اعتقاد، نوعی اختلال روانی قلمداد شود» در فضای مجازی پاسخ دهد.