منصور ایمان پور

منصور ایمان پور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۷ مورد.
۱.

تحلیل این همانی شخصی در دنیا و آخرت در فلسفه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: این همانی هویت شخصی ابن سینا ملاصدرا تشخص

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۲۰۳
مسئله این همانی شخصی افراد انسانی در طول حیات دنیوی و اخروی یکی از مباحث اساسی در تاریخ فلسفه و الهیات است. فیلسوفان از منظرهای مختلف به بررسی این مسئله پرداخته و آرای متعارضی در این زمینه مطرح کرده اند. این پرسش برای ابن سینا و ملاصدرا نیز تا حدودی مطرح بوده و هر دو فیلسوف در چارچوب نظام فلسفی خویش به بررسی آن پرداخته اند. ابن سینا بر این باور بود که انسان نوع واحدی است که نفس مجرد او، با عوارض و لواحقی، متشخص و متمایز می شود و هویت و تشخص فرد انسانی با بقای آن همچنان محفوظ است، هرچند بدن او تغییر کرده باشد یا به کلی از بین رفته باشد. ملاصدرا نیز طبق مبانی فلسفی خود، به ویژه حرکت جوهری، براین باور بود که هویت آدمی در تحول وجودی به سر می برد و حرکت اتصالی مساوقِ وحدت شخصی است. بنابراین با بقای این وجود متصل و جامع، هویت فرد در دنیا و آخرت محفوظ است و بر آن اساس می توان گفت که فرد اخروی همان فرد دنیوی است. گرچه هر دو نظر، بر اساس مبانی فلسفی خود، نکات برجسته و قابل دفاعی دارند، لکن از آنجا که طبق نظر هر دو فلسفه، در حیات اخروی، بدن مادی با ویژگی های دنیوی حضور ندارد، لذا شناسایی افراد در حیات اخروی توسط ناظر بشری و تطبیق آنها با افراد دنیوی با چالش مواجه است. بررسی این دو دیدگاه از جهات مختلف با رویکرد توصیفی-تحلیلی وظیفه ای است که این مقاله آن را بر عهده گرفته است.
۲.

Analysis of the Basis and Arguments of the Theory of "Active Intellect" in Islamic Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Intellect Active Intellect Aristotle actual intellect efficient cause tenth intellect

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۹
One of the influential topics in Islamic philosophy is the issue of "active intellect". This term has entered Islamic philosophy from Aristotle's philosophy and some interpreters of Aristotle's works. Islamic philosophers interpreted this issue in the context of their philosophical system and by expanding its concept from the field of natural and industrial (artistic) phenomena to the field of epistemology; they gave it a significant role. These philosophers have presented two types of arguments to prove the active intellect. Some of these arguments are formulated based on the theory of the nine spheres and according to the principle of causality. These arguments attemt to prove efficient causes for the existence of spheres and introduce ultimate causes for their rotational movements. Arguments of the second category also attempt to prove active intellect by relying on principles such as "every event and contingent needs an efficient cause" and "lacking a thing, it is not given to it". In this article, these arguments have been examined and finally, it has been concluded that the arguments of the first category are vulnerable and invalid due to the invalidity of their basis (planetary theory); and the arguments of the second category can only prove non-material and efficient cause or causes, provided that their premises are true, not the active intellect, i.e., the tenth intellect.
۳.

حدوث جسمانی نفس؛ بررسی و مقایسه دیدگاه شارحان ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس حدوث جسمانی ملاصدرا شارحان ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۳۷
ملاصدرا نفس را در مرحله پیدایش، جسمانی و در مرحله بقا، روحانی دانسته است. بعقیده وی، ماده جسمانی با حرکت جوهری، بتدریج مراتب کمال را طی میکند تا به حد تجرد میرسد. این نظریه انقلابی در تاریخ فلسفه اسلامی محسوب میشد. با توجه به اهمیت موضوع، شارحان ملاصدرا نیز نسبت به شرح و تبیین جسمانیهالحدوث بودن نفس از منظر ملاصدرا، اهتمام ویژه نموده اند و هر یک با توجه به نگرش و دریافت خودشان از موضوع، به شرح و تبیین این نظریه پرداخته اند و همواره اختلاف نظرهایی با یکدیگر داشته اند. بطور کلی، در تشریح معنا و ماهیت حدوث جسمانی نفس، شارحان آثار ملاصدرا را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: بعضی منظور از جسمانی در این نظریه را جسم طبیعی دانسته اند، برخی جسمانی را چیزی که تعلق شدید به جسم دارد، تفسیر کرده اند، و گروهی، معنای عامی از جسمانیت را بکار برده اند که شامل جسم طبیعی و موجود مجرد، هر دو میشود. تشریح دیدگاههای این سه گروه و بتبع آن، روشن ساختن معنای حقیقی حدوث جسمانی نفس، با روش تحلیلی توصیفی، محور اصلی پژوهش حاضر است.
۴.

تحلیل مسئله ربط متغیّر به ثابت و راه حلّی دیگر در این باب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متغیر ثابت ضرورت علی ملاصدرا حرکت جوهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۴۰
یکی از مباحث اساسی در فلسفه، تبیین تغییراتی است که در بخش های مختلف این جهان مشهود است. در مورد این تغییرات از جهات مختلف می توان سخن گفت؛ لکن یکی از مباحث اساسی در این زمینه، تببین رابطه دو بخش متغیر با ثابت است. فیلسوفان اسلامی، در طول تاریخ ، پاسخ هایی به پرسش مذکور داده اند. مسئله این مقاله این است که افزون بر راه حلّ های مورد مناقشه در این خصوص، چه راه حلّ قوی تری در این زمینه می توان ارائه نمود؟ این مقاله در پاسخ به این پرسش، ابتدا، با روش توصیفی – تحلیلی، آرای مطرح شده در این زمینه را دسته بندی و تحلیل نموده و در نهایت، نظری جدید براساس تلقی نهایی از حرکت جوهری ارائه نموده است. براساس این یافته، حرکت جوهری در تحلیل نهایی، همان اشتداد وجودی است و موجود متحرک، در این شکوفایی وجودی، پیوسته به سعه وجودیِ آن افزوده می شود و چیزی از هویّت و مقومات آن از بین نمی رود. آنچه در این مسیر، از بین می رود، همان نقص وجودی آن است. حال می توان گفت که علتِ ثابت، وجودی را افاضه می کند که در متنش، تجدد و شکوفایی نهفته است و در پرتو این تجدد نیز، زوال ِکمالِ وجودی رخ نمی دهد و در نتیجه، تخلف معلول از علت صورت نمی گیرد.
۵.

راه های وصول به حق تعالی در اندیشۀ ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وصول به حق تعالی ملاصدرا حکمت متعالیه سلوک تفکر سلوکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۰۶
در اندیشه ملاصدرا راه های وصول به حق تعالی عبارت اند از راه عمل و مجاهده، راه علم و معرفت و راه فیض و موهبت که هر یک از آن ها می تواند انسان را در سیر استکمالی خویش به سوی حق تعالی یاری کند. منظور از وصول به حق تعالی عبارت است از توجه استغراقی، عبودیت تام و فناء. از نظر ملاصدرا یکی از راه هایی که امکان وصول به حق را فراهم می آورد، راه عمل است. در اندیشه ملاصدرا اعمال شریعتی فناپذیر هستند، در حالی که اعمال طریقتی که رخدادی وجودی هستند و با حقیقت نفس مسانخت دارند، نقش مهمتری در وصول به حق ایفا می کنند. از نظر ملاصدرا یکی دیگر از راه هایی که امکان وصول به حق را فراهم می آورد، راه علم و معرفت است. اما پرسش این است که کدام نوع از علم و معرفت آدمی را در وصول به حق تعالی یاری می رساند؟ معرفت نظری یا عملی؟ یا تلفیقی از هر دو نوع معرفت؟ در اندیشه ملاصدرا هر یک از این دو مرتبه از علم و معرفت از مزایای خاص برخوردارند؛ ولی در عین حال حصر نظر به یکی از این دو مرتبه از معرفت چندان راه گشا نبوده است. لذا می توان گفت که در وصول به حق تعالی، تلفیق این دو مرتبه از علم و معرفت مورد توجه ملاصدرا است. ملاصدرا بر این باور است که وصول به حق تعالی از راه حکمت نظری و عملی طریقی تام است. در نگاه ملاصدرا این دو مرتبه از معرفت در طول هم هستند. درواقع ملاصدرا با طرح نظریه وصول توانسته با اتخاذ تنوع روشی و تلازم عقل و کشف، حجیّت راه های وصول به حق تعالی را تبیین کند. یافته های تحقیق نشان می دهد که ملاصدرا در بحث وصول فقط به سلوک عقلی بسنده نمی کند؛ بلکه با طرح حکمت فیض و تلفیق حکمت نظری و عملی، به فهم حقایق می رسد. این مقاله که با روش تحلیلی-توصیفی نگاشته شده، نشان می دهد که خوانش ملاصدرا از عمل طریقتی است و نسبت میان راه های وصول به حق در اندیشه ملاصدرا نسبت طولی است.
۶.

بررسی و نقد نظریۀ سویین برن دربارۀ علم مطلق خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم مطلق علم مطلق تعدیل شده گزاره های زمانمند اختیار سویین برن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۷۶
«علم مطلق» وصفی از خداباوری کلاسیک است که چگونگی فهم آن بر سایر آموزه های خداباوری کلاسیک، همانند تغییرناپذیری، اختیار خداوند، و اختیار انسان تأثیر گذار است. سویین برن، فیلسوف انگلیسی معاصر دین، بر این نظر است که تلقی کلاسیک علم مطلق، نگاه منسجمی نیست و با اختیار انسان، اختیار خداوند، گزاره های ناظر برشخصِ اول، گزاره های زمانمند و در نهایت متن مقدس ناسازگار است؛ لذا وی از تلقی کلاسیک «علم مطلق» گذر نموده و تبیینی تعدیل یافته تر از این مفهوم ارائه نموده است. وی معتقد است که چون محدود بودن علم خداوند یا به جهت قواعد منطقی یا برنامه هایی است که خداوند هنوز تصمیم نگرفته است؛ یا از این جهت است که خداوند خود علمش را محدود ساخته است، بنابراین چنین محدودیت هایی از پرستش او نمی کاهد. اما به نظر می رسد نظریه ی علم مطلق تعدیل یافته ی سویین برن با دیگر وصف خدا، یعنی خالقیت او سازگار نیست. همچنین سویین برن علم را منحصر در معرفت گزاره ای نموده است و از علم شهودی خدا، غفلت نموده است. از آنجا که سویین برن خداوند را زمانمند در نظر گرفته است برای زمانی که خداوند علم خود را محدود نموده است مرجحی نمی توان در نظر گرفت. توصیف و تفصیل منسجم مطالب فوق و بررسی آن ها به شیوه تحلیلی، موضوع و دغدغه اصلی این مقاله است.
۷.

تأملی بر تفسیر حرکت بر اساس مبانی حکمت متعالیه در نگاه شارحان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۱۶
یکی از مباحث مهم فلسفی، مبحث حرکت بوده است که مثبتین آن از یونان تاکنون همواره در تفسیر آن کوشیده اند. یکی از تفاسیر رایج آن در فلسفه اسلامی، تفسیر به «خروج تدریجی از قوه به فعل» است. اکنون سؤال این است که در نگاه شارحان معاصر بنا بر مبانی حکمت متعالیه، قوه و فعل چیست؟ و بنا بر هویت جدید قوه و فعل در حکمت متعالیه، حرکت چگونه تفسیر خواهد شد؟ در نوشتار حاضر با روش توصیفی – تحلیلی حاصل شد که بر پایه مبانی فلسفه صدرا و در نگاه شارحان معاصر حکمت متعالیه، قوه و فعل مفهومی انتزاعی و معقول ثانی فلسفی است که از مقایسه وجود ضعیف در حال حرکت با مرتبه بعدی آن، انتزاع می شود. با قرائت مذکور، تفسیر حرکت به معنای «خروج تدریجی از قوه به فعل» تفسیری معرفت شناسانه و حاکی از عالم اثبات و تعریف آن به «اشتداد در وجود»، تعریفی وجودشناسانه و حاکی از عالم ثبوت و واقع خواهد بود. تشریح و تبیین این نکات بنیادی، همان وظیفه ای است که این مقاله بر عهده گرفته است.
۸.

بررسی استدلال های سوئینبرن در اثبات انسجام نظریه شخص مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخص مجرد این همانی شخصیت انسان معلق آزمایش فکری سوئینبرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۲۰
ارائه تصویری منسجم از شخص مجرد برای سوئینبرن اهمیت فراوانی دارد، زیرا مبنای پذیرش حقایقی همچون خداوند، فرشتگان و نفس در فلسفه اوست. سوئینبرن با بهره گیری از آزمایش فکری ای مشابه «انسان معلق» ابن سینا، وجود شخص مجرد را امری ممکن و پذیرش چنین موجودی را امری معقول می داند. او در مقابل مخالفان نظریه شخص مجرد معتقد است که می توان صفاتی همچون امید و طلب را به شخص مجرد نسبت داد، هرچند ممکن است به صورت اوصاف پنهان در شخص مجرد باقی بمانند یا از طریق مداخله در عالم مادی بروز یابند. او نظریاتی که وجود شخص مجرد را با تمسک به عدم امکان تمایز آنها از یکدیگر زیر سؤال می برند عجولانه می داند و استفاده از حافظه و مغز به عنوان ملاک این همانی شخصیت را نادرست می شمارد. به نظر او، هرچند می توان از حافظه و مغز به عنوان ملاکی معرفت شناختی برای این همانی شخصیت استفاده کرد، اما به دلیل مواجهه با مشکلات فراوان، نمی توان آنها را ملاک هایی متافیزیکی در نظر گرفت. دیدگاه سوئینبرن در معرض انتقاداتی است که از جمله آنها می توان به مواردی همچون استفاده از مبانی متعارض، تصورناپذیری فرض انسان بدون بدن، و ضرورت وجود مغز برای هر گونه آزمایش فکری درباره حقیقت شخص اشاره کرد. این مقاله، با رویکردی تحلیلی-انتقادی مباحث فوق را مورد بررسی قرار داده است.
۹.

حقیقت هیولای اولی بر اساس مبانی فلسفه صدرا (از منظر شارحان معاصر حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هیولای اولی ماده المواد شارحان معاصر حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۱۹۷
ماده اولی یکی از ارکان فلسفه اسلامی است که در بسیاری از مسائل مهم هستی شناسی و معرفت شناسی آن، نقش سازنده ای دارد، لیکن هویت هیولا در حکمت متعالیه با چالش ها و ابهاماتی مواجه شده و همواره مورد اختلاف مفسرین حکمت متعالیه از جمله شارحان معاصر واقع شده است. اکنون پرسش این است که آیا از نظر شارحان معاصر، ماده اولی با همان تفسیر ارسطویی و مشائی همچنان مورد قبول این متفکران است یا تفسیر دیگری از آن ارائه شده است؟ و اگر هم اسمی و نامی از آن به میان می آید تنها اشتراک لفظی با تعبیر مصطلح و ارسطویی دارد؟ پاسخ این است که بر اساس رویکرد توصیفی- تحلیلی می توان گفت که ماده اولی، بر پایه مبانی فلسفه صدرایی به ویژه نظریه تحوّل و اشتداد وجودی، دیگر همان ماده المواد مرسوم و مشهور در بستر تاریخی و ارسطویی نیست و مفهوم ماده به عنوان یک مفهوم انتزاعی و معقول ثانی فلسفی از مقایسه وجود ضعیف در حال استکمال با مرتبه بعدی آن، انتزاع و حاصل می شود. تعبیرات صریحی نیز (مبتنی بر مبانی حکمت متعالیه) در آثار خود ملاصدرا و شارحان و مفسران آثار او وجود دارد که بر نفی هیولا به عنوان یک جوهر مستعد (مشائی) دلالت دارد و ماجرای حرکت را بر اساس تحول و شکوفایی وجود ضعیف و رقیقه تبیین می کند. تشریح و تبیین این نکته بنیادی، همان وظیفه ای است که این مقاله بر عهده گرفته است.
۱۰.

خدا در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون مفهوم خدا پاننتئیسم تئیسم الهیات سلبی خدای ناشناختنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳۴ تعداد دانلود : ۶۵۱
معانی مختلفی از واژه خدا در طول تاریخ فلسفه اراده شده است که بنا به تقسیم استقرائی می توان تصوراتی همچون تئیسم، پانتئیسم، پاننتئیسم و دئیسم و... ذکر نمود. پرسش این پژوهش این است که افلاطون چه تصویری از خدا در فلسفه خود ارائه کرده است؟ با توجه به بررسی رسائلی که بیشترین ماده الهیاتی را واجدند، می توان گفت افلاطون تلقی واحدی را مدّ نظر نداشته است. در رساله جمهوری با توجه به ذکر ویژگی هایی همچون بسیط بودن، متعالی بودن برای خدا، می توان گفت که تلقی وی به تئیسم نزدیک است. در رساله فایدون از آن جا که افلاطون هیچ نقشی به خدایان نمی دهد، می توان با توجه به این رویکرد، افلاطونِ بدون خدا را معرفی نمود. در رساله تیمائوس با دو کاندید صانع و روح جهان مواجه ایم. برخی صانع را اسطوره ای و روح جهان را خدای افلاطون درنظر می گیرند که با توجه به این تبیین می توان گفت افلاطون منشأ الهام پاننتئیست ها شده است. از طرف دیگر برخی روح جهان را اسطوره ای و صانع را خدای افلاطون معرفی می کنند که به تصور تئیسم نزدیک است. در رساله قوانین با توجه به اینکه افلاطون اوصافی همچون مطلق های سه گانه، منشأ تکالیف اخلاقی و... برای خدا ذکر می نماید می توان تصور وی را به تئیسم نزدیک دانست. از طرف دیگر «محرک اولای متحرک» تصوری پاننتئیستی از خدا ارائه می دهد. همچنین در رسائل متعدد وی می توان شواهدی به نفع خدای ناشناختنی الهیات سلبی ارائه نمود. بنابراین می توان تصورات متعددی از خدا در نزد افلاطون سراغ گرفت.
۱۱.

«من» و معیار تشخیص آن از «غیر» از منظر سهروردی، ملاصدرا، دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان من خودآگاهی علم حضوری سهروردی ملاصدرا دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷ تعداد دانلود : ۲۴۲
پژوهش حاضر به بیان هویت و مصداق «من» و نیز ملاک تشخیص «منِ حقیقی» از غیر، از دیدگاه سهروردی، ملاصدرا و دکارت پرداخته است. از نظر این سه فیلسوف، «من» هویت ظاهر و خودپیدایی است که انسان با علم حضوری بدان خودآگاهی می یابد. مصداق منِ حقیقی نزد سهروردی نور مجرد است که با ظهور دائمی ذات، از خودآگاهی مستمر برخوردار میباشد. در فلسفه ملاصدرا، مصداق آن مرتبه یی از وجود است که در بستر حرکت جوهری دائماً متطور بوده و مملکتی ذومراتب است که هویتی ثابت ندارد، و نزد دکارت بُعد مجردی است که بنحو دائمی در حال اندیشیدن است. بنابرین، در واقع هر سه فیلسوف «من» حقیقی را منِ مدرک، عالم و اندیشنده میدانند. ملاک تمییز منِ حقیقی نیز نزد آنها یکی است، زیرا سهروردی و ملاصدرا علم مستمر و عدم غفلت از خود را که در واقع همان خودآگاهی است، ملاک تمییز منِ حقیقی میدانند، اما ملاک دکارت وضوح و تمایز است که بنظر میرسد همان أمری است که سهروردی و ملاصدرا آن را علم حضوری مستمر یا خودآگاهی مینامند. در نتیجه، میتوان گفت که ملاک تمایز «من حقیقی» از نظر هر سه فیلسوف یکسان است.
۱۲.

بررسی معنای سرمدیت خدا از نگاه سوئین برن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمدیت سوئین برن فرازمانی زمان مند بودن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۰ تعداد دانلود : ۱۷۰
سرمدیت به معنای «حیات نامحدود مستمر فرازمانی» در الهیات فلسفی کلاسیک، یکی از اوصافی است که خداوند به آن متصف می شود؛ لکن برخی فیلسوفان به دلیل عدم انسجامی که در آن به نظر می رسد، از این تعبیر فاصله گرفته اند و قید «فرازمانی» را نامعقول دانسته اند. سوئین برن نیز از این قید اجتناب کرده و معتقد است اگر سرمدیت خداوند به نحو فرازمانی تعبیر شود، مستلزم تالی های فاسدی نظیر عدم امکان ارتباط خداوند با زمان، ناسازگاری با متن مقدس، هم زمانی پدیده های زمانیِ متقدم و متأخر، ناسازگاری با مقوله های دینی مانند عفو و بخشش، مجازات و پاداش می شود. سوئین برن جهت انسجام خداباوری کلاسیک، از سرمدیت فرازمانی به سرمدیت زمان مند گذر می کند. با بررسی دلایل وی، می توان گفت: نخست آن که سوئین برن بیش از حدّ به ظاهر متن مقدس توجه کرده و به عنوان متن گرا، ظاهر شده است. درباب ارتباط خداوند فرازمان با زمان نیز می توان راه حل هایی دیگری مانند؛ جعلِ وجود زمان مند (رویکرد صدرایی) اندیشید. درباب هم زمانی پدیده های زمانی مختلف نیز می توان گفت پدیده های زمانی، حقیقت شان به نحو بسیط نزد خداوند حاضر است، نه وجود فیزیکی شان؛ لذا حضور آن ها نزد خداوند منجر به هم زمانی پدیده های متفاوت نمی شود. هم چنین نقدهای سوئین برن بر استدلال های طرفداران فرازمانی بودن خداوند موجه به نظر نمی رسد. در نتیجه، باید گفت سرمدیت زمان مند سوئین برن، تقریر موجّهی جهت تبیین سرمدیت خداوند به نظر نمی رسد.
۱۳.

استعاره مفهومی و مسئله زیادت وجود بر ماهیت در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی زیادت وجود سهروردی فلسفه مشاء ماهیت ملاصدرا وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۲ تعداد دانلود : ۴۷۳
مبحث زیادت وجود بر ماهیت، نخستین بار در آثار فارابی پا به عرصه مباحث متافیزیکی نهاده و در فلسفه ابن سینا جایگاهی رفیع یافته است. تعبیر «عروض وجود بر ماهیت»، که نخستین بار ابن سینا آن را برای تبیین این رابطه به کار برده است، فیلسوفان پس از وی را دچار ابهام هایی کرده و در این میان عده ای را بر آن داشته است تا وجود را عرضی خارجی تلقی کنند. در این تلقی از رابطه وجود و ماهیت که نویسندگان این مقاله آن را «استعاره ذهنی باربری» نامیده اند، این رابطه همچون سایر ترکیبات رایج در فلسفه ارسطویی، رابطه «موضوع» و «عرض» است. درمقابل، ناقدان این دیدگاه با توجه به محذوراتی که این نوع نگرش ایجاد می کند، قائل به «زیادت ذهنی وجود بر ماهیت» شده اند. براساس دیدگاه زیادت ذهنی، وجود معقول ثانی منطقی است و در خارج هیچ مصداقی ندارد، اما در اثر نوآوری های سهروردی در فلسفه، ملاصدرا نگرش دیگری را درخصوص وجود، و رابطه میان وجود و ماهیت بیان کرده است. ملاصدرا اوصافی را که سهروردی از طریق نور محسوس به نور حقیقی نگاشت کرده بود، به وجود نگاشت می کند؛ ازاین رو از دیدگاه او وجود و ماهیت به «حد و محدود» شبیه شده است و مجدداً نظریه زیادت خارجی در قالب جدیدی مطرح می شود که در آن اشکالات زیادت خارجی مشائی مرتفع می شود. این قرائت جدید، که از استعاره ذهنی «وجود نور است» حاصل شده، در این تحقیق زیادت خارجی متافیزیکی نامیده شده است. پس بر این اساس می توان گفت سه قرائت تاریخی «زیادت خارجی وجود»(مشائی)، «زیادت ذهنی وجود» و «زیادت خارجی متافیزیکی وجود»، حاصل دو استعاره ذهنی درخصوص رابطه وجود و ماهیت است که نگارندگان مقاله، استعاره نخست را «استعاره باربری» نامیده اند، و استعاره دوم نیز در ادبیات فلسفی به «استعاره نور» مشهور شده است.
۱۴.

تحلیل فلسفی بحران ناشی از «کرونا ویروس»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کروناویروس شرور شر وجودی خیر و شر خداشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۳ تعداد دانلود : ۶۹۴
ماجرای اخیر «کرونا ویروس» در عصر جدید، یادآور یکی از مسائل همیشگی در تاریخِ فلسفه و کلام است.فیلسوفان و متفکرین حوزه دین پژوهی، این قبیل امور را تحت عنوان «شرور» مورد بحث و موشکافی قرار داده اند. این مقاله نیز بحران ناشی از رفتار این ویروس را تحت همین عنوان بررسی کرده و ابعاد مختف آن را در ساحت باورها و عواطف تحلیل نموده است. در حوزه معرفتی و فکری، راه حلّ های مختلفی در این خصوص ارائه شده است. هیچ یک از این راه حلّ ها به تنهایی قادر به پاسخگویی به همه اشکالات و توجیه کننده همه اقسام شرور نیستند؛ لکن به نظر می رسد در تبیین شرور رایج، ترکیبی از آن ها را در چارچوب یک جهان بینی جامع، می توان به کار برد. در حوزه عاطفی و وجودی نیز که براساس آن، فرد پدیده شرّ یعنی درد و رنج را با تمام وجودش تجربه می کند، هم تحلیل ها و تبیین های ناظر به حوزهباورهادر جهت معنا بخشی بهاین درد و رنج ها، کارساز هستند و هم مراقبت های اخلاقی و عاطفی و روان شناختی، مفید و اثربخش اند و به تسکین و تقلیلِ درد و رنج افرادِ گرفتار کمک می کنند. پدیده «کروناویروس»، از منظری دیگر نیز دارای آثار و پیامدهای مختلف و مخرّب در حوزه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی، اقتصادی و جهان گردی است که حلّ آن ها، نیازمند تدابیر هوشمندانه و هماهنگ است.
۱۵.

نحوه و حدود معرفت به موجودات بر مبنای اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری معرفت اصالت وجود شناخت وجود معرفت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۳۳۰
بدون تردید، مبنای نخست حکمت متعالیه در بعد هستی شناسی، همان اصالت وجود است که بر اساس آن، چیزی جز وجودها و آثار وجودی آن ها، در دار هستی یافت نمی شود. ملاصدرا در جاهای مختلف آثار خویش، بیان می کند که معرفت حقیقی به وجودات تنها از طریق علم و کشفِ شهودی میسّر است. پرسشی که اینجا، خودنمایی می کند، این است که چگونه می توان بر اساس اصالت وجود، به وجودات، علم حضوری و حصولی پیدا کرد و چنین علمی تا چه حدّی می تواند ما را به شناخت حقیقی رهنمون شود؟ پاسخ اجمالی این است که علاوه بر علم حضوری با همه اقسامش، از طریق معقولات ثانیه فلسفی و مفاهیم ماهوی نیز می توان تا حدودی به موجوداتِ خارجی معرفت پیدا کرد و افزون بر ادراکات حضوری و حصولی عقلی، از طریق حواس نیز با موجوداتِ محسوس مواجه می شویم و از طریق همین مواجهه، به آن ها علم پیدا می کنیم. بنابراین اقسامی از علم حضوری و مفهومی (عقلی) و حسی به موجودات داریم؛ لکن باید دانست که هر معرفتی حدّ و چارچوب خاصّی دارد و دانستن این حدّها، خود، بخشی از حکمت است.
۱۶.

رابطه صور ارتسامی با آفرینش موجودات از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صورمرتسمه صدور اسباب و مسببات تعقل متغیرات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۳ تعداد دانلود : ۳۹۹
بدون تردید، یکی از دغدغه های اساسی ابن سینا در الهیات بالمعنی الاخص، همان تبیین نظام مند علم واجب تعالی بود. او درصدد ارائه طرحی بود که بدون خدشه به بساطت ذات واجب تعالی، علم مطلق او را هم تبیین کند؛ علمی که در عین جامعیت، از غبار تغییر نیز در امان باشد. شیخ الرئیس برای دستیابی به این هدف، نظریه «صور ارتسامی» را مطرح کرد. این «صور» از منظر ابن سینا، از تعقل ذات واجب تعالی برخاسته و لوازم ذات و اسباب موجودات عینی محسوب می شوند و علم واجب تعالی به موجودات از طریق علم به آن صور حاصل می شود. شالوده اصلی این رأی، همان رابطه سببیت و مسببیت میان صور مذکور و موجودات عینی است. اگرچه این رابطه، هم در آثار ابن سینا منعکس شده است و هم در تفاسیر شارحان و منقدان نظر شیخ، ولی همین نکته در ماجرای آفرینش موجودات کثیر به کلی نادیده گرفته شده است و ابن سینا هیچ اشاره ای به نقش و سهم صور ارتسامی در آفرینش عقل نخست و عقول و افلاک نمی کند و به صراحت می گوید که عقل نخست بی واسطه از واجب تعالی صادر می شود و عقول و افلاک و متغیرات نیز از هم دیگر صادر می شوند؛ بنابراین، در بحث علم واجب تعالی، از سببیت صور مرتسمه بر موجودات سخن گفته شده است و در هنگام تشریح نحوه صدور موجودات از واجب الوجود بسیط، از نقش صور ارتسامی در آفرینش موجودات سخنی به میان نیامده است و همین امر، ناسازگاری موجود در این طرح را به ذهن متبادر می کند.
۱۷.

نظام صدور از منظر سهروردی و ملاحظاتی در باب آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سهروردی آفرینش عالم انوار نور و ظلمت نظام صدور

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۱۱۹۹ تعداد دانلود : ۶۶۳
مسئله ی آفرینش به ویژه چگونگی پیدایش موجودات فراوان از علت واحد و بسیط، یکی از مسائل مهم و همیشگی فیلسوفان اسلامی است. فیلسوفان مشائی اسلامی در چارچوب مبانی فلسفی خویش و با اعتقاد به منشأ اثر بودن تعقل(علم فعلی) و ترکیب هر یک از عقول از وجود و ماهیت(و در نتیجه، تعقلات دو/سه گانه ی آن ها) به تفسیر و تبیین ماجرای آفرینش و پیدایش کثرت از وحدت می پرداختند. اما شیخ اشراق با عدول از فلسفه ی مشائی در حوزه مفاهیم و مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی، طرح نو در انداخت و با اصطلاحات اشراق، مشاهده، فقر و غنا به تشریح نظام صدور پرداخت. او با اعتماد به نفس مثال زدنی، انوار طولیه را بی شمار دانست و فلک نخست را به جنبه ی فقر و استظلام نور اول نسبت داد و فلک ثوابت(فلک دوم) را محصولِ مشترک ترکیب اشعه ی انوار طولیه به ویژه اشعه ی ضعیف با جهات فقر آن ها دانست و مثلِ افلاطونی را به ترکیب عجیب اشعه ی انوار طولیه با جهات استغنا و قهر آن ها و مناسبات شگفت انگیز میان خود اشعه نسبت داد و بقیه ی موجودات یعنی افلاک هفت گانه، موجودات عالم مثال، انوار مدبره، غاسقات و هیئآت آن ها را به جنبه های اسرارآمیز ارباب انواع مبتنی کرد. تشریح مطالب فوق و طرح مناقشاتی در باب آن ها، وظیفه ای است که این مقاله به عهده گرفته است.
۱۸.

نقش نظریه افلاک در آراء فلسفی فیلسوفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معاد جسمانی افلاک رؤیا عقول طولیه ربط حادث به قدیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰۳ تعداد دانلود : ۱۴۲۹
یکی از مسلّماتی که در برخی از مباحث و آراء فیلسوفان مسلمان، نقش برجستهیی ایفا کرده است، نظریه افلاک با محوریت زمین میباشد. این نظریه، تأثیرات چشمگیری در برخی از آراء مهم فیلسوفان اسلامی داشته است؛ بگونهیی که فیلسوفانی همچون فارابی و ابن سینا بمنظور تفسیر نحو صدور افلاک و نفوس آنها، به انطوای جهات سه گانه در هر یک از عقول بالاتر از عقل دهم معتقد شدند و براساس آن، نحوه صدور عقل پایینتر و جسم و نفس فلکی را تفسیر نمودند.همان فیلسوفان با توجه به تعداد افلاک و زمین مستقرّ در مرکز آن، تعداد عقول طولیه را در عدد ده منحصر دانستند و شیخ اشراق نیز با توجه به همین افلاک و کواکب موجود در برخی از آنها، به تکثر بیشمار عقول طولیه معتقد شد. ربط حادث به قدیم و متغیر به ثابت نیز از جمله مسائلی است که فیلسوفان اسلامی(بویژه فیلسوفان مشائی و اشراقی) در تفسیر و توجیه آن، به حرکت دوری افلاک متوسل شدند و حکمای حکمت متعالیه نیز هرچند مسئله مذکور را با تمسک به حرکت جوهری حل و هضم نمودند، اما تأثیر حرکات دوری افلاک در عالم تحت قمر را بکلّی انکار ننمودند. فیلسوفان اسلامی در تفسیر رؤیا نیز بنحو مؤثری از نظریه افلاک استفاده نمودند. آنها افلاک و نفوس فلکی را الواح و مخزن ادراکات جزئی دانسته و رؤیا و اطلاع از امور غیبی را محصول ارتباط و اتصال نفوس انسانی با نفوس فلکی میدانند. افزون بر آن، برخی از این فیلسوفان (سهروردی) مسئله تذکر و یادآوری امور فراموش شده را از طریق همان ارتباط با مخزن علوم جزئی یعنی نفوس فلکی میسر میدانند. مسئله معاد جسمانی برخی از نفوس بشری نیز از جمله مسائلی است که برخی از فلاسفه مسلمان با تمسک به اجسام فلکی به تفسیر آن پرداخته اند و بر این باور بوده اند که نفوس جاهله با پیوستن به اجرام فلکی، عقاید و کارهای دنیوی خود را تخیل نموده و بدینطریق به لذّت یا الم خیالی دست مییابد. تفسیر و تشریح مسائل مذکور و نقد و بررسی رویکرد فیلسوفان اسلامی در این زمینه، موضوع و وظیفهیی است که این مقاله بعهده گرفته است.
۱۹.

قاعده الواحد و مسئله نخستین افاضه باری تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خداشناسی علیت قاعده الواحد صادر نخست آفرینش نخستین نظریه فیض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۸ تعداد دانلود : ۶۰۹
قاعده الواحد، یکی از قواعد کلی و ثمربخش فلسفه اسلامی است که نقشی اساسی در تفسیر مسئله» پیدایش منظّم موجودات از همدیگر، بویژه پیدایش نخستین معلول بر عهده دارد. فیلسوفان اسلا می با تحلیل و اثبات این قاعده، آفرینش نخستین معلول بواسطه واجب تعالی را اصلیترین مصداق این قاعده معرّفی میکنند و معتقدند که بر اساس این قاعده از واجب الوجود بسیط تنها یک معلول بنحو بیواسطه صادر میشود. گرچه قاعده مذکور از لحاظ محتوا و ادله، متین و استثنا ناپذیر است، لکن تأمّل در مفاد و ادله آن و تدبر در اصول و مبانی فیلسوفان جهان اسلا م، نشان میدهد که سخن و نظر آنها در زمینه جریان این قاعده در مسئله آفرینش نخستین با نظر و مبانی آنها درباره استمرار فیض باری تعالی و نیازمندی معلولها بعلّت در بقا و انطوای حقایق همه معلولها در ذات علت نخستین بنحو اشرف و ابسط، و قاعده بسیط الحقیقه سازگار به نظر نمیرسد.
۲۰.

ضرورت و ملاک بدیهیات در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی بدیهیات تصورات معرفت ادراک تصدیقات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۱۹ تعداد دانلود : ۱۶۳۶
یکی از مباحث مهم و تاثیر گذاری که در فلسفه اسلامی وجود دارد و امروزه، تحت عنوان «معرف شناسی» قابل طرح است، مسئله بدیهیات در حوزه تصورات و تصدیقات است. این مساله با وجود اهمیت فراوان و نقش بی بدیلش در نظام معرفتی فیلسوفان ما، از زوایای مختلف و به نحو کامل مورد بحث قرار نگرفته است به گونه ای که به جهت ابهامات نهفته در ملاک تفکیک آنها از ادراکات نظری، گاهی یک قضیه نظری به جای یک قضیه بدیهی می نشیند و گاهی یک قضیه بدیهی در جای قضیه نظری قرار می گیرد و مورد چون و چرا واقع می شود. تبیین جایگاه بدیهیات در نظام فکری فیلسوفان اسلامی و ارایه و تشریح و ارزیابی ملاک های اصلی مرزبندی بدیهیات از غیر بدیهیات مساله ای است که این مقاله به عهده گرفته است. پاسخ اجمالی این مقاله به مساله فوق آن است که اولا، بدیهیات، اساس و خمیرمایه نظام معرفت یقینی را تشکیل می دهند و درغیاب آنها هیچ شناخت یقینی و قابل وثوقی حاصل نخواهد شد. ثانیا، گرچه در زمینه تفکیک آنها از معارف غیر بدیهی، ملاک هایی در کتب متفکران اسلامی مطرح شده است، لکن اصلی ترین ملاک در تشخیص بدیهیات تصوری ، بساط این مفا هیم در حوزه بدیهیات عقلی است و اصلی ترین ملاک در تشخیص قضایای بدیهی نیز، تصدیق پذری الزامی و بی درنگ آنها توسط عقل بدون نیاز به تصدیقات و استدلال های خارجی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان