مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
قوای ادراکی
حوزه های تخصصی:
فلاسفه اسلامی نقش قوای ادراکی پیامبر در معرفت وحیانی را بررسی کرده اند. ایشان، با تفکیک قوة عاقله پیامبر و قوه متخیله وی، دیدگاه های مهمی را پیرامون نقش هر یک از قوا در معرفت وحیانی بیان نموده اند. در این پژوهش، سعی شده است ضمن تبیین و توضیح دیدگاه های مزبور، این دیدگاه ها در حد توان مورد ارزیابی قرار گیرد.
چگونگی نفوذ شیطان در قوای ادراکی آدمی و اقسام کنش های آن از منظر قرآن با تأکید بر دیدگاه موسوی خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
205 - 221
حوزه های تخصصی:
بر پایه عناوینی که در قرآن و نصوص دینی بر کنش های شیطان در وجود آدمی اطلاق شده است می توان به تنوع و چگونگی این کنش ها پی برد؛ از این منظر، اضلال و اغوای شیطان از طریق وهم و خیال و حس در قالب تدلیس، تلبیس، تسویل، تأییس و تسویف برای آدمی پیش می آید. قلب آدمی کانون القا و هجمه شیطان است که از طریق اندام ها و قوای حسی و شیطنتِ وهم رخ می دهد. نیل به معرفت توحیدی از طریق حجت درون و برون، که غایت آفرینش انسان دانسته شده، و مدیریت و اشراف عقل بر کارکرد قوای ادراکی، راه مقابله با نفوذ شیطان است. در خصوص این مقابله، موسوی خمینی بر لزوم نظارت بر قوه خیال و مهار آن و نیز تقویت و امارت عقل بر وهم تأکید می کند.
بررسی نقش قوای ادراکی و نحوه تعامل آنها در تحقق روِیا، وحی و سِحر (مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس انسان توانمندیهای شگفتی دارد که برخی از آنها در عرصه هایی ورای سطح فعالیتهای متداول و مرسوم ظاهر میشود. روِیا، وحی و سحر از جمله این توانمندیهاست و آنچه در این پژوهش مورد نظر است بررسی و مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا پیرامون تعامل قوای ادراکی برای تحقق این سه امر است. از نظر هر دو فیلسوف، در مسئله روِیا، قوای ظاهر، باطن و عاقله با هم تعامل دارند؛ در مسئله وحی، قوای ظاهر دخالتی ندارند و در سحر نیز همه قوای ادراکی در تعامل هستند. ملاصدرا بدلیل مبانی خاص خود علاوه بر تأثیر عقل فعال و نفوس سماوی بر قوای ادراکی، قائل به تأثیر عالم مثال منفصل بر این قوا نیز هست. همچنین، عدم التزام ابن سینا به لوازم بحث حرکت جوهری باعث شده که در خصوص ارتباط نفس با بدن، تبیین متفاوتی ارائه نماید. برغم این اختلافات، دیدگاه دو فیلسوف پیرامون نحوه تعامل قوا در موارد متعدد، بیکدیگر نزدیک است که میتواند برخاسته از توجه ایشان به متون دینی باشد. بکمک مباحث مطرح شده توسط دو فیلسوف، میتوان به راهکارهایی برای بهبود عملکرد قوای ادراکی و تعامل میان آنها مانند تقویت قوه عاقله، کنترل افکار و تعادل مزاج دست یافت.
تبیین فلسفی روایات مربوط به تأثیر محیط طبیعی بر دریافت های ادراکی انسان (براساس نفس شناسی ابن سینا)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در منابع روایی احادیثی وجود دارد که به نوعی بیانگر تأثیرات مستقیم یا غیرمستقیم زیست بوم انسان و موقعیت جغرافیایی وی بر شکل گیری ادراکات اوست. همچنین برخی از روایات نیز مستقیماً تأثیر خوردنی ها بر کارکرد و توانایی ادراکی انسان را خاطرنشان ساخته است. براساس تبیین عقلی ابن سینا از تأثیر طبیعت بر نفس، علت تأثیر این عوامل بر قوای ادراکی و نفس انسان، مشابهت عنصری بدن انسان و عناصر طبیعت ذکر شده است از نگاه ابن سینا نقش کلیدی بخشی از بدن، یعنی مغز در ادراکات انسانی و نیز مشابهت عنصری همه این موارد با یکدیگر، از دیگر علل تأثیر طبیعت بر نفس است. تأثیر مغز بر ادراک و تأثیر عناصر بر مغز باعث تغییراتی در قوای ادراکی می شود؛ به گونه ای که تفاوت عناصر موجب تفاوت کارکرد مغز و تفاوت کارکرد مغز نیز موجب قوت و ضعف یا تنوع و اختلاف در ادراک و معرفت می گردد.
مبانی ضعف بینشیِ انسان و اصول و روش های تربیتیِ اصلاح آن در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۰
133 - 162
حوزه های تخصصی:
حقیقت جویی و طلب دانش از ویژگی های ذاتی و فطریِ بشر است که براساس موقعیت او و میزان بهره مندی اش از پرورش، به صورت های متفاوت در وجودش رشد می کند. شدت و ضعف این ویژگی بر بینش افراد اثر می گذارد و مسئله ای قابل بررسی است. بسیاری از شاخصه های رفتاری نیز در بینش انسان ها ریشه دارند. تحقیق حاضر به منظور تبیین مبانی ضعف بینشیِ انسان، و اصول و روش های تربیتیِ اصلاح آن براساس قرآن کریم صورت گرفته است. این پژوهش به لحاظ رویکرد درزمره پژوهش های کیفی قرار دارد و برای انجام دادن آن از روش تحلیلی با به کارگیری روش تحلیل مضمون استفاده کرده ایم. جامعه مطالعاتیِ تحقیق، مشتمل بر نمونه هایی از آیات مرتبط با ضعف بینشیِ انسان بوده است. برای پاسخ گویی به سؤال ها داده های اولیه را کدگذاری کردیم و طبقه بندی مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر را در سه محور مبانی، اصول و روش ها انجام دادیم. طبق یافته های پژوهش، درحوزه مبانی ضعف بینشی، پنچ مبنا به دست آمد: ضعف قوای علمی از تولد تا پیری، تقلید کورکورانه، شرک ورزیدن به خداوند متعال، شک کردن به قرآن و تردیدداشتن در واقعی بودنِ عذاب های الهی. درحوزه اصول، پنج اصل، شامل ارتقای سطح معرفت متناسب با ظرفیت یادگیرنده، بصیرت، تعقل، تفکر و عدالت ورزی تعیین شد. درحوزه روش نیز هفت روش تربیتی، شامل گفت وشنود، بیان داستان های اخلاقی و ضداخلاقی، توجه دادن به منابع هوشیارکننده، تدبیر، تعلیم حکمت، تلاوت قرآن کریم توأم با تأمل در آن و انذار درباره مرگ شناسایی شد. براساس نتایج پژوهش، مبانی مذکور، خاستگاه اصول یادشده هستند و از اصولی که برشمردیم، روش های تربیتی استخراج شده اند که در شناخت و تسریع اصلاح ضعف های بینشی، مؤثرند.