فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، تأثیر ادراک کارکنان را از مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر شفقت در محیط کار، با توجه به نقش میانجی عدالت رویه ای، عزت نفس سازمانی و تعهد عاطفی در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس بررسی می کند و ازلحاظ هدف، کاربردی با روش توصیفی- همبستگی و برحسب نحوه اجرا، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه کارکنان شاغل در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس اند (271 نفر) که طبق فرمول کوکران با روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 159 نفر به عنوان حجم نمونه آماری، انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش، پرسش نامه های استاندارد بود که پایایی آنها با روش ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تصدیق و روایی واگرا و همگرای مدل اندازه گیری نیز تأیید شد. یافته های پژوهش نشان داد ادراکات کارکنان از مسئولیت اجتماعی سازمان بر عدالت رویه ای، عزت نفس سازمانی، تعهد عاطفی و شفقت در محیط کار، تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، ادراک کارکنان از عدالت رویه ای باعث افزایش عزت نفس سازمانی و تعهد عاطفی کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس شد، ولی عدالت رویه ای به رفتار توأم با شفقت در بین کارکنان منجر نشد. همچنین، نتایج نشان داد عزت نفس کارکنان به تنهایی به تعهد عاطفی کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس منجر نمی شود. گفتنی است تعهد عاطفی کارکنان سبب شفقت در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس شد. درنهایت یافته های پژوهش مشخص کرد عدالت رویه ای در تأثیر مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر عزت نفس سازمانی و همچنین، در تأثیر مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر تعهد عاطفی، نقش میانجی دارد و البته نقش میانجی های متوالی در این پژوهش، تأیید نشد؛ بنابراین در پژوهش حاضر، مشخص شد ادراک کارکنان از مسئولیت اجتماعی سازمان، جنبه مهمی از ادراک آنها از عدالت سازمان نسبت به خود، عزت نفس مبتنی بر سازمان و تعهد عاطفی آنان است که این امر درنهایت طبق نظریه رویدادهای عاطفی، به تغییر نگرش و رفتار کارکنان، یعنی شفقت در محیط کار منجر می شود.
The Entrepreneurship Competencies: Neglected Curriculum in Teacher Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this paper is to understand of the presence of entrepreneurial competencies in the curriculum of teacher education in Iran. Methodology: approach – This was a qualitative research with an interview and content analysis approach. The research population consisted of two groups of entrepreneurs with teacher education and the curriculum syllabus a bachelor of teacher education. The research tools included a semi-structured interview, and a content analysis checklist. Findings: The research findings resulted in the extraction of 42 competencies in the form of three classes of knowledge, attitude and skill. Results also indicated that the presence of entrepreneurial competencies among the syllabus of teacher education curriculum does not meet a suitable level. Conclusion: Therefore, the officials and curriculum developers should take the necessary steps to revise the curriculum syllabus according to the addition of intended competencies in this area to push teacher students towards entrepreneurship.
بررسی رابطه رهبری زهرآگین با فرسودگی شغلی معلّمان به واسطه نقش میانجی انسداد و سکوت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر هدف بررسی رابطه رهبری زهرآگین با فرسودگی شغلی معلّمان بواسطه نقش میانجی انسداد و سکوت سازمانی است. روش پژوهش کمّی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش، معلّمان ناحیه سه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفیِ نظام دار و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 324 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های رهبری زهرآگین اشمیت[1] (2008)، انسداد سازمانی گیبنی و همکاران [2](2009)، سکوت سازمانی دیمیترس و وکولا[3] (2007) و فرسودگی شغلی مسلش و جکسون[4] (1981) استفاده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از الگوی معادله های ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و lisrel انجام شد. نتایج تحلیل نشان داد که متغیرهای رهبری زهرآگین، انسداد سازمانی و سکوت سازمانی اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر فرسودگی شغلی معلّمان دارند. همچنین، رهبری زهرآگین با نقش میانجی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر فرسودگی شغلی معلّمان دارد. یافته های پژوهش نشان داد که وجود رهبران زهرآگین در رأس سازمان های آموزشی و مدرسه ها باعث انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و در نهایت، فرسودگی شغلی معلّمان می شود. [1] Schmidt [2] Gibney et al [3] Dimitris & Vakola [4] Maslach & Jackson
بیمه های اتکایی: بهره برداری از فرصت های بین المللی سازی در راستای امنیت اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
صنعت بیمه به دلیل ماهیتی که دارد یکی از کلیدی ترین پدیده های اجتماعی در راستای تضمین امنیت اجتماعی است. از این میان اشکال مختلف بیمه، بیمه اتکایی از تاثیرگذاری بیشتری بر امنیت اجتماعی برخوردار است. با توجه به گسترش پدیده جهانی شدن از یک سو و با عنایت به نقش تاثیرگذار بیمه های اتکایی بعنوان یکی از ابزارهای خط مشی گذاری عمومی در تضمین امنتی اجتماعی، این پژوهش با هدف طراحی مدل بیمه های اتکایی جهت ورود به بازارهای بین المللی انجام می شود. این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی است که از لحاظ ماهیت و شکل اجراء با رویکرد کیفی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 10 نفر از خبرگان و کارشناسان صنعت بیمه می باشد که با استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه دلفی جهت غربال شاخص ها بوده است. برای تحلیل داده های بدست آمده از روش تحلیل محتوا و نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. نتایج تحلیل کیفی توسط نرم افزار مکس کیودا نشان داد که ابعاد و مؤلفه های طراحی مدل بیمه های اتکایی در بازارهای بین المللی شامل سرمایه گذاری، بازاریابی بین المللی، استراتژ ی ها، توسعه بازار، بین المللی سازی، نگرش بین المللی شدن، کارآفرینی بین المللی و ورود به بازارهای بین المللی می باشند. همچنین جهت این مؤلفه ها تعداد 48 شاخص به تأیید نهایی خبرگان رسید. نتایج حاصل از تحلیل مقوله های فرعی پژوهش نشان داد که شاخص های عمل به تعهدات بین المللی، شفاف سازی، استقبال از ایده و خلاقیت در مورد دور زدن تحریم ها، توجه و اهمیت به فناوری اطلاعات، برقراری ارتباطات مطلوب و معرفی خود در سطح بین الملل از بیشترین اولویت برخوردارند.
دانشگاه فنی و حرفه ای در موقعیت دانشگاه کارآفرین؛ در جستجوی سناریوی تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه کارآفرین یکی از سناریوهای مطلوب برای مشارکت نظام آموزش عالی و دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی در فرایند توسعه ملی پایدار است. دانشگاه فنی و حرفه ای به عنوان بزرگ ترین دانشگاه سراسر دولتی مهارتی ایران، بر مبنای اساسنامه و سابقه فعالیت، یک دانشگاه کارآفرین و جامعه محور است که می تواند با تعامل هم آفرین با جامعه، بیش ازپیش ارزش آفرین باشد. در این پژوهش، برمبنای «چارچوب راهنمای دانشگاه نوآور و کارآفرین»، محصول کمیسیون اروپایی و سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه، سطح کارآفرینی دانشگاه فنی وحرفه ای و کم وکیف تقرب آن به معیارهای دانشگاه کارآفرین به روش مطالعه موردی ملاک محور، ارزیابی شده است. در برهه زمانی اجرای برنامه ششم توسعه، دستاوردهای چشمگیر و جهش کیفی مناسبی نظیر دریافت مجوز شورای برنامه ریزی آموزشی، انتقال ردیف بودجه به بخش آموزش عالی، استقلال هیئت امنا، ساماندهی گروه های آموزشی، ارتقای تجهیزات و تسریع در جذب هیئت علمی، در حیطه رسالت دانشگاه حاصل شده است. به رغم دستاوردهای متعدد، سطح کارآفرینی این ابر دانشگاه در حد انتظار ارزیابی نشده است. غلبه کمیت گرایی، کمبود هیئت علمی، تقاضامحور نبودن برخی رشته ها و برنامه ها، کم توجهی به تحول دیجیتال، کمبود شدید منابع مالی، قدمت تجهیزات کارگاهی و آزمایشگاهی، ضعف تعاملات با صنعت و بازار، ضعف تحرکات بین المللی، غلبه نگاه عمدتاً سیاسی- محلی بر رویکرد حرفه ای- ملی در گسترش و حکمرانی واحدها، کمبود زیرساخت های پشتیبانی، چالش های مسیر کارآفرینی این دانشگاه هستند. برای تحقق دانشگاه کارآفرین، یک برنامه تحولی میان مدت با پشتیبانی مجلس شورای اسلامی، دولت و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، موردنیاز است. این برنامه باید در راستای بهره برداری بیشتر از ظرفیت ها و دستاوردها و رفع چالش های موجود باشد.
تحلیل تجارب زیسته اعضای هیئت علمی دانشگاه از پیوند آموزش و پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۱۰۰-۷۸
حوزههای تخصصی:
مسئله و هدف: با وجود اهمیت آموزش و پژوهش به عنوان دو کارکرد اصلی دانشگاه ها و پذیرش این مفروضه جهانی که پژوهش برای آموزش سودمند است و همچنین مبهم بودن جایگاه این دو در سیاست و عمل آموزش عالی، هدف اصلی این پژوهش، تحلیل تجارب زیسته اعضای هیئت علمی گروه علوم انسانی (الف) از پیوند آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد است. روش کار: برای دست یابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی، از نوع پدیدارشناسی توصیفی بهره گرفته شد. کلیه اعضای هیئت علمی گروه علوم انسانی (الف) سرآمد آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد جامعه موردمطالعه را تشکیل دادند که مشتمل بر 48 نفر بودند. از این میان، 20 نفر به عنوان مطلعان کلیدی و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های موردنیاز از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. داده های حاصل با استفاده از شیوه کدگذاری باز و محوری تحلیل شد. یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش، چهارده مقوله اصلی با هدف درک ماهیت آموزش و ماهیت پژوهش، هفت مقوله اصلی حول محور رابطه آموزش و پژوهش و چهارده مقوله اصلی به عنوان عوامل پیش برنده و بازدارنده رابطه آموزش و پژوهش شناسایی و استخراج شد. نتیجه گیری: نظر به تجارب زیسته اعضای هیئت علمی موردمطالعه بین آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد رابطه وجود دارد و جهت این رابطه به دو شکل مثبت و منفی قابل ملاحظه است. به نظر می رسد رابطه بین پژوهش و آموزش برحسب مقطع تحصیلی و ماهیت رشته تحصیلی نسبی است. چنانکه این رابطه در سطح دکتری قوی ترین و در سطح کارشناسی ضعیف ترین حالت را به خود اختصاص داده است.
برساخت و بازنمایی سوبژکتیویته در آثار ویلیام فاکنر (با تمرکز بر رمان خشم و هیاهو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی روند برساخت سوبژکتیویته و هویت همواره یکی از دغدغه های محوری برای رهیافت های گوناگون انتقادی در علوم انسانی به طور عام و در جامعه شناسی و روان تحلیلگری به طور خاص بوده است و از منظر های متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر بر آن است تا به بررسی فرایند شکل گیری ذهنیت و بازنمایی هویت شخصیت های رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر از منظر پارادایم ساختارگرای لاکانی بپردازد. تمایزات نظری فروید و لاکان به مثابه ی دو نظریه پرداز بزرگ حوزه ی روانکاوی، راه را برای تحلیل های متفاوت در این خصوص گشوده است. مبانی نظری پژوهش حاضر عبارت است از بررسی مفاهیم انتقادی و تمایزات نظام اندیشه ی فروید و لاکان به ویژه درباره ی تعریف امر ناخودآگاه و بازتاب آن در زندگی اجتماعی سوژه و نیز نخستین مراحل روند انقیاد سوژه در محیط اجتماعی. بدین منظور رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر از میان شاهکارهای ادبیات داستانی به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شده است. بررسی حاضر نشان می دهد شیوه مواجهه والدین و بزرگ ترها با کودکان و نوجوانان نقش به سزایی در برساخت سوبژکتیویته و هویت آ نها ایفا می کند. با به کارگیری مفاهیم نظری رویکرد مورد استفاده در پژوهش حاضر نظیر امیال سرکوب شده، ساختار ناخودآگاه، بیگانگی زبان شناختی، قانون نام پدر به مثابه ی نیروی ناگزیر اجتماعی و نیز دال های بزرگ نظام زبانی در نقد و بررسی رمان مذکور، نقش محوری و تاثیر اجتناب ناپذیر محیط اجتماعی در روند شکل گیری هویت سوژه ها بیش از پیش نمایان می شود. بستر اجتماعی-فرهنگی که در آن فرزندان کامپسون پرورش یافته اند در امیال ناخودآگاه و رفتار ملموس آنها قابل ملاحظه است.
تبیین ارزش ها و کنش های زنان ساکن در سه منطقه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۸۸-۵۵
حوزههای تخصصی:
مقد مه: در سال های اخیر شاهد بروز تفاوتهایی بین ارزش های زنان و کنشهای آنان هستیم. برخی از زنان کنشهایی مطابق ارزشهای خود دارند و برخی دیگر کنشهایی کاملا متفاوت با ارزشهای خود بروز می دهند. ارزشهای زنان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که در این مقاله با استفاده از نظریه فشار رابرت مرتون به مقایسه این کنشها در سه منطقه شهر تهران پرداخته شده است. روش: این تحقیق کمی بوده و با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. جامعه آماری شامل زنان ساکن در سه منطقه تهران در شمال، مرکز و جنوب شهر بود. نمونه آماری شامل تعداد 390 نفر بود که از هر منطقه 130 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. یافته ها: عوامل ترس و نگرانی، تبعیض جنسیتی، عدم پذیرش اجتماعی، دل بستگی به خانواده و ضعف اعتقادات مذهبی و افول ارزشهای اخلاقی بر کنش زنان مؤثرند. این عوامل درمجموع موجب شکل گیری انواع چهارگانه کنشهای زنان، یعنی کنشهای هم نوایانه، کنشهای نوآورانه، کنشهای شکل گرایانه و کنشهای آنومیک شده است. نتایج آزمونها نشان داد رابطه معناداری بین متغیرهای ارزشی با انواع کنشهای زنان وجود دارد. بحث: نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد بین ارزشها و کنشهای زنان در مناطق سه گانه تهران در برخی موارد شاهد تشابه ها و در مواردی شاهد تفاوتهایی هستیم. درواقع کنشهای زنان تحت تأثیر ارزشهای آنان می تواند به صورت یکی از این اشکال چهارگانه بروز پیدا کند. در منطقه مرفه تهران اغلب کنشها حالتی شکل گرایانه و آنومیک داشت درحالی که در منطقه میانی تهران کنشها ماهیتی نوآورانه و شکل گرایانه داشت و در منطقه جنوب تهران، کنشها ماهیتی هم نوایانه و نوآورانه داشت. در تمام مناطق کنشهای چهارگانه با تفاوتهایی دیده می شود و این موضوع نشان دهنده تحول در ارزشهای زنان است.
بیکاری، توسعه نابرابر منطقه ای و الگوهای فضایی مهاجرت داخلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
41 - 65
حوزههای تخصصی:
مهاجرت و جابه جایی داخلی در پاسخ به دامنه گسترده ای از عوامل با اثربخشی های متفاوت رخ می دهد. یکی از بسترهای مهم و کلیدی شکل گیری مهاجرت های داخلی، نابرابری فضایی در امکانات، فرصت ها و مؤلفه های توسعه ای است. در این راستا، مقاله پیش رو با استفاده از تحلیل ثانویه داده های سرشماری 1395 در سطوح استانی و شهرستانی به بررسی تأثیر بیکاری جوانان و توسعه نابرابر منطقه ای بر مهاجرت داخلی در ایران می پردازد. نتایج بیانگر خوشه های فضایی بیکاری و توسعه نیافتگی در کشور و نابرابری در برخورداری از منابع و فرصت های اقتصادی و اجتماعی از یکسو و تفاوت های منطقه ای در میزان های مهاجرت از سوی دیگر است. بالاترین سطح توسعه یافتگی و کمترین میزان بیکاری جوانان و همچنین مهاجرپذیری بالا مربوط به مناطق مرکزی کشور، به ویژه پایتخت است. در مقابل، مناطق مرزی غرب، شمال غربی، شرق و جنوب شرقی کشور، کمترین سطح توسعه یافتگی و بالاترین میزان بیکاری و مهاجرفرستی را دارند. از این رو مهاجرت داخلی، فرایندی پویا، چندبُعدی و برخاسته از شرایط ساختاری و نابرابری های منطقه ای است.
تحولات خانواده در ایران معاصر با تأکید بر ازدواج و طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
95 - 126
حوزههای تخصصی:
نهاد خانواده در ایران طی چند دهه اخیر، با تغییرات مهمی، مانند گذار از خانواده گسترده به هسته ای، افزایش سن ازدواج، کاهش میزان ازدواج، افزایش تجرد قطعی، تغییر در معیار های همسرگزینی و افزایش طلاق روبه رو بوده است. هدف این مطالعه، ارائه تصویری از تحول خانواده و معرفی رویکردهای نظری با تأکید بر وضعیت ازدواج و طلاق است. برای تبیین تحولات خانواده، از سه رویکرد نظریِ «تئوری نوسازی»، «نظریه گذار جمعیتی دوم» و نظریه «پست-مدرن» استفاده شده است. در این مطالعه از دو روش «اسنادی» و «تحلیل ثانوی» استفاده شده است. ابتدا برای مباحث مربوط به پیشینه، ادبیات و نظریه های تحقیق، از منابع موجود علمی استفاده شده است. سپس با مراجعه به داده های نتایج سرشماری ها، سازمان ثبت احوال و گزارش پیمایش، ملی خانواده، تحولات ازدواج و طلاق مورد تبیین قرار گرفته است. نتایج نشان داد که طی چهار دهه اخیر، سهم خانواده های گسترده و میزان خالص ازدواج، کاهش یافته، میانگین سن ازدواج و میزان های طلاق، افزایش داشته است و نیز معیار ها و شیوه های همسرگزینی و نگرش به طلاق از ابعاد سنتی به سمت مدرن تغییر کرده است. برای سیاست گذاری جهت افزایش میزان ازدواج، کاهش سن ازدواج و کاهش میزان طلاق، چون علل اکثر تغییرات پدیدآمده، جنبه اجتماعی- فرهنگی دارند، پیشنهاد می گردد که به جای ارائه وام و تسهیلات برای ازدواج و یا صدور بخشنامه برای کاهش طلاق، در زمینه مسائل فرهنگی و تغییر مؤلفه های سبک زندگی در کشور، اقدامات ویژه به عمل آید.
بررسی وضعیت همباشی در ایران: فراترکیب پژوهش های همباشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
71 - 99
حوزههای تخصصی:
انقلاب جنسی اواخر دهه 1960به تغییر گفتمان جنسی و تغییر اساسی در نگرش ها، اخلاق و رفتار جنسی در بسیاری از کشورهای غربی منجر شد. یکی از مهم ترین پیامدهای آن گسترش روابط جنسی پیش از ازدواج در این کشورها بوده است. این الگوی روابط جنسی پیش از ازدواج به تدریج نقاط دیگر جهان را نیز فراگرفت. این دگرگونی از رابطه جنسی اسطوره زدایی کرد و علاوه بر افزایش سن ازدواج، زمینه های پیدایی همباشی را به وجود آورد. ایران اسلامی نیز از تحولات در امان نمانده است و نزدیک دو دهه است که زمزمه هایی از رواج این الگوی ازدواج در ایران شنیده می شود و پژوهش هایی را که عمدتاً به روش کیفی انجام شده است، برانگیخته است. این مطالعه قصد دارد با ترکیب یافته های این پژوهش ها به درک بهتر این پدیده و ارائه تصویری کلی از وضعیت همباشی در ایران اقدام کند. این مطالعه با روش فراترکیب انجام شده است. جست وجو در مهم ترین پایگاه های اطلاعات فارسی با کلیدواژه همباشی، هم خانگی، هم بالینی و ازدواج سفید در محدوده زمانی بین سال های1380 الی 1400 انجام شد. از مجموع مقالات به دست آمده نهایتاً 14 مقاله با توجه به معیارهای ورود و خروج تحقیقات انتخاب شد. همباشی در ایران در میان طبقات متوسط شهری، گروه های سنی جوان و تحصیل کردگان دانشگاهی رواج یافته است. تجربیات جهانی از روند افزایشی آن حکایت دارد. در ایران اسلامی به دلیل غیرقانونی بودن و مجازات شدید در صورت افشای آن، از میزان آن اطلاعی در دست نیست ولی بررسی داده های نگرش سنجی حاصل از پیمایش های ملی در دهه نود نشان از افزایش موافقت با این پدیده در سطح نگرشی دارد. در تحلیل این پدیده بایستی به سنخ های متفاوت همباشی توجه کرد. حداقل با دو سنخ از همباشی در ایران روبه رو هستیم؛ سنخ اول بیشتر در قالب یک نوع الگوی روابط پیش از ازدواج قابل طبقه بندی است و سنخ دوم همباشی به عنوان بدیل ازدواج محسوب می شود.
فهم سوگیریهای تصمیم گیری مبتنی بر رویکرد علوم شناختی (مورد مطالعه: صنعت مشاوره مدیریت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، فهم سوگیری های تصمیم گیری مشاوران سازمانی مبتنی بر رویکرد علوم شناختی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش کیفی بود. جامعه آماری پژوهش، مشاوران سازمانی یک شهرک صنعتی واقع در استان تهران در سال 1399 بودند. حجم نمونه 10 نفر به دلیل اشباع نظری و از طریق نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه ساختاریافته برای تعیین پایایی از روش پایایی بین دو کدگذار (ضریب کاپای کوهن) استفاده شد، که عدد 0.86 بدست آمد و مورد تائید قرار گرفت. روایی نیز بر اساس پروتکل مصاحبه بود. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز معادل تحلیل محتوای کیفی در نرم افزار Maxqda 11 صورت گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه با مشاوران شامل: 3 مقوله اصلی، 8 مقوله فرعی، 28 مفهوم و 161 کد اولیه بود که (3 مقوله اصلی؛ اطلاعات بیش از حد، نیاز به سریع عمل کردن و فقدان معنا) و (8 مقوله فرعی؛ در دسترس بودن، چارچوب بندی، اثر مرجع، تائید، نمایندگی، پافشاری، تعهد و توهم کنترل) بودند.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد برای هر سه مقوله اصلی بدست آمده تجویزهای راهبردی وجود دارد، که با به کار بردن آن ها می توان تا حد زیادی سوگیری های را کاهش داد. برگزاری کارگاههایی مانند تفکر انتقادی یا نقادانه به دلیل ساختارشکنی در چارچوب ذهنی افراد، شناخت تیپ شخصیتی خود و دیگران، روشن کردن اهداف قبل از دیدن و بررسی گزینه ها، تخمین منابع اطلاعاتی به صورت موشکافانه و افزایش زمان برای تصمیم گیری باعث کاهش در بروز این سوگیری ها می شود.
بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین فاکتورهای موفقیت با انگیزش پیشرفت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
122 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین فاکتورهای موفقیت با انگیزش پیشرفت دانش آموزان بود.روش شناسی: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان دختر پایه ی یازدهم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 بود. از این جامعه، 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی دانش آموز جینک و مورگان(1999)، هویت تحصیلی موفق واز و ایزاکسون(2008)، باورهای معرفت شناختی شومر(1990)، نیازهای اساسی روانشناختی گاردیا و همکاران(2000) و انگیزش پیشرفت هرمنس(1987) بود. داده ها با استفاده از روش آماری مدل معادلات ساختاری، در نرم افزار SPSS24 و Amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که برازش مدل اندازه گیری و مدل ساختاری پژوهش، تأیید شد. نتایج نشان داد که باورهای معرفت شناختی، هویت تحصیلی موفق و نیازهای اساسی روانشناختی بر خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزش پیشرفت اثر مستقیم و معنادار داشتند، همچنین خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزش پیشرفت، باورهای معرفت شناختی بر هویت تحصیلی موفق و نیازهای اساسی و نهایتا نیازهای اساسی بر هویت تحصیلی موفق تأثیر مثبت و معنی داری سطح 95 درصد اطمینان معنادار دارد(05/0 > P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، دانش آموزانی که دچار افت تحصیلی شده و انگیزش پیشرفت و موفقیت در آنها روند کاهشی دارد را می توان با استفاده از برنامه های آموزشی و مشاوره ای در جهت بهبود هویت تحصیلی، باورهای معرفت شناختی و نیازهای اساسی روانشناختی مورد مداخله قرار داد و زمینه پیشرفت تحصیلی را در آنها محیا کرد. نتایج این پژوهش همچنین می تواند زمینه برنامه ریزی مناسب در جهت اتخاذ راهکارهای آموزشگاهی مناسب در جهت افزایش انگیزش پیشرفت دانش آموزان و به تبع آن کاهش افت و بی میلی تحصیلی را به همراه داشته باشد.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با تاب آوری تحصیلی در دانشجویان: نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
187 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری تحصیلی نقش مهمی در سایر عملکردهای تحصیلی دارد. در نتیجه، هدف این پژوهش تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان بود.روش شناسی: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه بر اساس نظر Kline (2015) 201 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش فرم کوتاه مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه Young (1994)، پرسشنامه تاب آوری تحصیلی Samuels (2009) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان Garnefski, Kraaij and Spinhoven (2001) بود و داده های حاصل از اجرای آنها با روش تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل طرحواره های ناسازگار اولیه با تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان برازش مناسبی داشت. هر پنج طرحواره ناسازگار اولیه شامل جدایی و طرد، خودگردانی مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی بر تنظیم شناختی هیجان سازگار و تاب آوری تحصیلی دانشجویان اثر مستقیم و منفی و بر تنظیم شناختی هیجان ناسازگار آنان اثر مستقیم و مثبت داشت و علاوه بر آن، تنظیم شناختی هیجان سازگار بر تاب آوری تحصیلی دانشجویان اثر مستقیم و مثبت و تنظیم شناختی هیجان ناسازگار بر تاب آوری تحصیلی آنان اثر مستقیم و منفی داشت (01/0P
تربیت بنات و فرایند تمدن گستری تحلیل گفتمان اصلاح گرایانه درباری در عهد ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله ی زن در هر گفتمانی، در مقاطع مختلف تاریخی، به اشکال گوناگونی صورتبندی شده است. از عهد ناصری به این سو با نظام دانش جدیدی پیرامون مسئله زن مواجه هستیم که بر تربیت نسوان و دختران تاکید دارد. به طور خلاصه می توان چنین نظام دانشی را در عنوان"تربیت بنات" خلاصه کرد. در این مقاله درصدد هستیم تا شرایط امکان ظهور چنین گفتارهایی را مورد بررسی قرار دهیم. با رویکرد تبارشناسی فوکو و تکنیک تحلیل گفتمان فوکوئی به بررسی اسناد مرتبط با تربیت نسوان که در فاصله سالهای 1290-1340ه.ق.م نگاشته شده اند پرداختیم. یافته ها نشان داد که وقایعی همچون گسترش بیماری های همه گیر، سفلیس، وبا، وضعیت نابسامان اقتصادی و جنگ و قحطی زمینه ظهور گفتمانهایی را که بر تربیت نسوان تاکید داشتند فراهم ساخت. با بررسی پایگاه اجتماعی و اقتصادی نویسندگان کتب و روزنامه هایی که بر مسئله تربیت نسوان تاکید داشتند، دریافتیم که چنین گفتارهائی در فضای دربار پررنگ تر بود. گفتارهای اصلاح گرایانه درباری در قالب آموزش علم به نسوان،(آداب رفتاری و شیوه رفتار باهمسر، خانه داری و بهداشت) کد های اخلاقی جدیدی برای زنان تعریف می کرد و با بازخوانی علم، اخلاق، دین و اقتصاد، مسئله تربیت نسوان با تمدن و ترقی ملی پیوند می داد. در این مقاله از ادبیاتی که نوربرت الیاس پیرامون فرایند تمدن گستری و جامعه ی درباری و تغییر موازنه قدرت میان دوجنس فراهم آورده، بهره برده ایم و گفتگوئی با پژوهش های انتقادی جنسیت و مدرنیته ی ایرانی داشته ایم
نقش مصرف رسانه ای در مهارت های زندگی (مورد مطالعه: میزان و نوع استفاده از اینترنت و فضای مجازی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مطالعه نقش مصرف رسانه ای طراحی و اجرا شده است. پژوهش حاضر از نظر روش، پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان ساکن شهر تهران است که طبق آخرین سرشماری سال 1395 8,693,706 نفر است. یافته ها نشان داد افرادی که معمولا به منظور جستجوهای علمی و دریافت محتوای آموزشی در اینترنت و فضای مجازی وقت می گذرانند از: مهارت خود آگاهی، روابط بین فردی، تصمیم گیری، بهداشت و سلامت روانی، مهارت های حرفه ای، نحوه گردآوری اطلاعات، مهارت های مربوط به رعایت و بکارگیری نکات ایمنی، و درکل از مهارت های زندگی بیشتری برخوردارند. افرادی که به منظور جستجوی اخبار و اطلاعات در اینترنت وقت می گذرانند از: مهارت های مربوط به ارتباط های انسانی، روابط بین فردی، تصمیم گیری، مهارت در حل مسئله، تفکر انتقادی، نحوه گردآوری اطلاعات، نشان دادن رفتارهای اجتماعی، مهارت های حرفه ای، شرکت در فعالیت هایی که منافع را بهبود می بخشد، درکل از مهارت های زندگی بیشتری برخوردارند. افرادی که به منظور چت و گفت و گو با دوستان، اقوام و خویشاوندان و همکاران در اینترنت وقت می گذرانند از: روابط بین فردی، نشان دادن رفتار های اجتماعی، بیشتری برخوردارند. افرادی که به منظور دانلود و آپلود تصاویر، فیلم ها و ویدئوهای گوناگون در اینترنت وقت می گذرانند از: مهارت مشارکت همگانی، نشان دادن رفتار های اجتماعی، بیشتری برخوردارند. افرادی که معمولا به منظور وب گردی در شبکه های اجتماعی گوناگون و رصد کردن محتوای تولید شده توسط دیگران در اینترنت وقت می گذرانند از: روابط بین فردی کمتری برخوردارند.
مطالعه تطبیقی تحولات علم اجتماعی در عصر توتالیتاریسم (تجربه آلمان، شوروی و چین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاکمیت های توتالیتر دارای مشخصات خاص خود هستند که در حد امکان این مشخصات را در عرصه های دیگر به ویژه علم و نظام دانشگاهی بازتولید می کنند. مطالعه چالش بین علوم اجتماعی و حاکمیت توتالیتر می تواند در زمینه رشد علم اجتماعی راهگشا باشد. هدف این مطالعه مقایسه تطبیقی تاریخی این رابطه در برهه ای از حاکمیت توتالیتر در آلمان، شوروی و چین است. روش مطالعه مقایسه تطبیقی تاریخی بوده و تجربیات گزارش شده در سه مورد آلمان نازی، اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین موردمقایسه تاریخی قرار گرفته اند. گردآوری داده ها از منابع دست دوم صورت گرفته و تحلیل ها به شیوه مقایسه تاریخی ارائه شده اند. یافته های تحقیق برخی شباهت ها و تفاوت ها را بین توتالیتاریسم نازیستی و کمونیستی نشان داد. توتالیتاریسم نازیستی ذهنیت منفی نسبت به علم اجتماعی داشته و از هرگونه نهادسازی اجتناب کرده و با ایجاد انسداد در مقابل فعالیت دانشمندان زمینه را برای هجرت اندیشه اجتماعی فراهم کرده است، درحالی که توتالیتاریسم کمونیستی ذهنیت مثبت به علم اجتماعی داشته و سعی کرده است با نهادسازی برای تولید علم اجتماعی همسو، دانشمندان این حوزه را جذب کند. هردو شکل توتالیتاریسم در اوج استبداد خود طالب علم اجتماعی وابسته به حاکمیت، غیرانتقادی، کمی گرا، کاربردی و مفید برای تداوم قدرت بوده اند.
پوشاک و نقش آن در انعکاس تمایزات اجتماعی عصر قاجار براساس نظریه تمایز بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
146-115
حوزههای تخصصی:
پوشاک اگرچه همیشه ضرورتی حیاتی و انکارناپذیر برای بشر بوده، اما کارکردهای دیگری نیز در زندگی او داشته است. در دوره قاجار پوشاک علاوه براین که نیاز مبرم و اساسی زندگی هر ایرانی بود، اما ازسوی دیگر وسیله ای برای نشان دادن تخصص و تمایز طبقاتی نیز بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با کاربست نظریه «تمایز اجتماعی» پیر بوردیو به این سؤال پاسخ داده می شود: آیا پوشاک در میان ایرانیان عصر قاجار صرفاً کالایی برای رفع نیازهای اساسی زندگی همچون حفاظت در مقابل سرما و گرما یا جلوگیری از برهنه ماندن بوده است یا این که علاوه براین، کارکردهای دیگری همچون نشان دادن تمایز اجتماعی نیز داشته است؟ فرضیه پژوهش این است که لباس علاوه براین که وسیله ای برای رفع نیازهای اساسی زندگی بوده است، اما ازدیگرسو ابزار مناسبی برای نشان دادن تفاخر و تشخّص اشرافی و درنتیجه انعکاس تمایزات اجتماعی میان طبقات بالا و پایین جامعه بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد اگرچه طبقات فرودست در ایران عصر قاجار بیشتر براساس طبع ضرورت پسند خود به لباس به چشم کالایی برای رفع نیازهای اساسی زندگی همچون حفاظت در مقابل سرما، گرما و جلوگیری از برهنگی می نگریستند یا براساس شغل و حرفه خود به دنبال لباس ارزان و بادوام بودند، به همین خاطر آنان نمی توانستند توجه چندانی به رویکرد هنری و زیباشناختی لباس داشته باشند، اما طبقات فرادست که نیازهای اولیه شان برآورده شده بود، در مقابل با به خرج دادن سلیقه ای هنری و زیباپسند، توجه خود را بیشتر معطوف به گران قیمت بودن، زیبایی و استفاده از تجملات در لباس های خود کردند تا از این طریق تشخّص و تمایز اجتماعی خود نسبت به طبقات فرودست را نشان دهند.
نظریه های انحطاط تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
236-189
حوزههای تخصصی:
برآمدن و برافتادن تمدن های گوناگون بشری از حوادثی بوده که توجه بسیاری از اندیشمندان در حوزه تاریخ، تمدن پژوهی و جامعه شناسی را به خود معطوف کرده است. تمدن اسلامی نیز که در سده هایی از تاریخ، از درخشش خیره کننده علمی برخوردار بود، اما در ادامه حیات خویش به افول علمی دچار شد، اذهان اندیشمندان و پژوهشگران را به پرسش در چگونگی و چرایی علت افول یا انحطاط آن درگیر ساخت. پرسش قابل طرح این است که آیا در بررسی انحطاط تمدنی اسلام، جدای از علل و عواملی که استدلال شده، نظریه یا نظریه هایی مطرح شده است؟ هدف این مقاله، ارائه و دسته بندی نظریه های انحطاط تمدن اسلامی از خلال علل و عوامل گوناگونی است که در این باره مطرح شده است. یافته پژوهش نشان داده است که از دیدگاه های مطرح شده در چرایی افول تمدن اسلامی می توان نظریه هایی را برساخت که یا نگاه به عوامل درون تمدنی دارند یا به عوامل برون تمدنی نظر کرده اند.
مطالعه کیفی درباره زباله گردی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
167 - 197
در پژوهش حاضر هدف اصلی مطالعه کیفی درباره زباله گردی در شهر تهران است. مطالعه به روش کیفی انجام شده است و در گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. در نهایت با 15 نفر مصاحبه به عمل آمده و تحلیل داده ها بر مبنای تکنیک تحلیل مضمون انجام شده است. داده ها در 4 سطح مضامین اولیه، اصلی، مرکزی و هسته ای تنظیم شده اند. در مجموع 184 مضمون اولیه استخراج، و در مرحله کدگذاری اصلی این مضامین ذیل 9 مضمون اصلی ادغام شدند. یافته ها حاکی از آن است؛ فقرگریزی در مبداء و انتخاب ناگزیر زیست فرودستانه، زباله گردی از چشم دیگران، فشار روانی زیاد، تقویت چرخه بی میلی تحصیلی و بی سوادی، فرسودگی جسمی و عدم آرامش، افق نامعلوم و سرگردانی خوجی ها، ابهام قانونی و تعاریف و قراردادهای عرفی، گلایه از نهادهای ذی ربط، ورود مافیا و شکل گیری رانت و فساد از جمله مسائل و مشکلات زباله گردان تلقی شده است. این مضامین در نهایت تحت مضمون هسته ای ساختار به لحاظ اجتماعی آسیب زا و به لحاظ نهادی غیرقانونمند، پدیده زباله گردی را توضیح داده اند.