مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
کاوشگری
حوزه های تخصصی:
حل مساله و پژوهشگری با توجه به بستر و بافت مسایل، زمینه مناسبی برای پیدا کردن معنی در یادگیری ها؛ مشارکت در یادگیری ها و هم یاری در حل مساله می باشد. یافتن وحدت و ارتباط زمینه های موضوعی؛ آشنایی با زیر و بم مسایل شهروندی؛ دریافت عمیقی از تاریخ و تحولات اجتماعی؛ تقویت مهارتهای تفکر انتقادی؛ تصمیم گیری؛ فهم مطالب؛ و برقراری ارتباط و مفاهمه، همه و همه از طریق رویکرد حل مساله در درس مطالعات اجتماعی امکان پذیر می گردد. دروس اجتماعی، توانایی در اختیار قرار دادن امکانات غنی برای پیشبرد مهارت های تفکر به خصوص مهارت های تفکر سطح بالا چون حل مساله برنامه ریزی و تصمیم سازی را میان دانش آموزان دوره های مختلف دارند؛ اما به نظر می رسد کمتر برای این مقصود به کار می روند و اعلب در نظام های آموزشی و در میان مدارس و معلمان و مدیران به عنوان موضوع هایی با اولویت پایین درنظر گرفته می شوند و معمولا در قالب درس هایی جدا و رویکردی موضوع مدار که بر انتقال معلومات تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی تاکید دارند، در برنامه درسی قرار می گیرند.
در مورد رویکرد حل مساله و کاربرد آن در آموزش دروس مختلف به ویژه درس های اجتماعی و انسانی، برداشت دقیق و منسجمی وجود ندارد و معمولا تصوری خط کشی شده از مراحل رویکرد حل مساله و محدودیت آن در بکارگیری در کلاس های معمول وجود دارد؛ حال آن که رویکرد حل مساله در طیف گسترده ای از موقعیت یادگیری و در سطوح مختلفی از دشواری از سطح تفکر عملیاتی تا سطح تفکر فراانتزاعی، قابل به کارگیری است.
این مقاله به طور کلی برگرفته از پژوهشی است که توسط مولف در زمینه کاربرد رویکرد حل مساله در درس مطالعات اجتماعی دروه راهنمایی انجام شده است.
این مطالعه کوشش دارد تا از طریق بررسی جایگاه و ویژگی های رویکرد حل مساله در آموزش به ویژه حوزه مطالعات اجتماعی، همراه با شناسایی تجربیات و رویکردهای حل مساله در سطوح مختلفی از تفکر و پیچیدگی آن بپردازد. همچنین تلاش شده است تا زمینه های موضوعی و مضامین قابل ارایه در برنامه درسی مطالعات اجتماعی را در موقعیت های مختلف رویکرد حل مساله معرفی نموده، افزون بر آن در بخش پایانی مقاله نیز شرحی از برنامه درسی طراحی و تدوین شده مطالعات اجتماعی دوره راهنمایی براساس رویکرد حل مساله را در قالب معرفی راهنمای برنامه درسی و راهنمای تدریس تدوین شده، ارایه نماید.
اثربخشی الگوی تدریس کاوشگری بر باورهای خودکارآمدی دانش آموزان در حل مسائل درس فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از دانش آموزان معتقدند درس فیزیک، یک موضوع انتزاعی است که یاد گرفتن آن مشکل می باشد. لذا باور فراگیران به توانایی خود در زمینه حل مسائل فیزیک یک ضرورت است. در این میان استفاده از راهبردهای یاددهی- یادگیری فعال، مورد تأکید بسیار می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری بر باورهای خودکارآمدی دانش آموزان در حل مسائل درس فیزیک صورت پذیرفت. این پژوهش، شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه اول دوره متوسطه شهر فریمان (واقع در استان خراسان رضوی) در سال تحصیلی 90-89 می باشند. نتایج آزمون t همبسته در زمینه بررسی اثرگذاری الگوی کاوشگری بر میزان خودکارآمدی نشان داد که بین میانگین نمرات در پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (001 /0p<،44/4-= t) به طوری که میانگین نمرات خودکارآمدی دانش آموزان مورد بررسی و سایر مؤلفه های آن در پس آزمون از میانگین نمرات در پیش آزمون بیشتر بود. با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ارائه الگوی کاوشگری، عملکرد دانش آموزان را در زمینه خودباوری نسبت به توانایی هایشان در خصوص حل مسائل درس فیزیک، افزایش می دهد. لذا بکار گیری این الگو در تدریس درس فیزیک توصیه می گردد.
نقش سبک های هویتی در تبیین هویت ملی (مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان هویت ملی در میان اقشار جوان و نخبه دانشگاهی یکی از دغدغه های پیش روی دولت ها و جوامع چند فرهنگی همچون ایران است. این مسأله یعنی میزان احساس تعلق خاطر و آگاهی نسبت به مؤلفه های سازنده هویت ملی نیازمند بررسی معرف ها و عوامل روان شناختی، فرهنگی، جامعه شناختی و سیاسی تأثیرگذار برآن به ویژه در میان نسل های سوم و چهارم انقلاب است. به همین منظور پژوهش حاضر تلاش دارد با رویکردی تازه مبین های روان شناختی و جامعه شناختی هویت ملی را از دریچه سبک های هویتی بازبینی کند. چارچوبی که به زعم نظریه پردازان آن، افراد تجارب زندگی خود را متناسب با آن، معنا و تفسیر می کنند و اهداف زندگی خود را تعیین می کنند. به نظر می رسد نوع کاوش، جستجو، تعهد و تصمیم گیری درباره آن چه باید ارزش ها، باورها و اهداف ملی باشند و به دنبال آن، درگیر شدن کنش ها، تکالیف و انتخاب های مهم سیاسی و اجتماعی افراد؛ بتواند میزان هویت ملی در میان دانشجویان را تبیین کند. لذا سؤال اصل این است که آیا سبک های هویتی می تواند هویت ملی دانشجویان را پیش بینی کند و احتمالاً کدام سبک یا سبک های هویتی با افزایش و یا کاهش احساس و آگاهی نسبت به تاریخ، سیاست، فرهنگ و اجتماع افراد در ارتباط است؟ پاسخی که می تواند از طریق مطالعه بین رشته ای، راه حل هایی را برای افزایش هویت ملی دانشجویان بازنمایی کند. روش به کار رفته در این پژوهش از نوع پیمایشی است که در میان244 نفراز دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی93-94 انجام گردید. یافته ها نشان می دهد سبک های هویتی می تواند تا 31درصد از هویت ملی دانشجویان را تبیین کند. در این میان سبک هنجاری بیشترین تأثیر مثبت و هم افزا را داشت و سبک اجتنابی در جهت کاهش هویت ملی دانشجویان عمل کرد. این در حالی است که خودبسندگی، اکتشاف و جستجوگری فعالانه یعنی سبک هویتی اطلاعاتی نتوانست نقش معناداری در جهت افزایش یا کاهش هویت ملی ایفا کند.
درک مفهوم پژوهشگری از دیدگاه اعضای هیئت علمی؛ پژوهشی با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
29 - 60
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر مفهوم پژوهشگری را از دیدگاه استادان رشته های مختلف موردبررسی قرارداد. به این منظور یک رویکرد ترکیبی متوالی اتخاذ گردید. بخش اول پژوهش با اهداف اکتشافی، روش پدیدارنگاری و مصاحبه با 30 نفر از اعضای هیئت علمی که در رشته های علمی مختلف تدریس و پژوهش می کردند انجام شد. به دنبال آن، به منظور تعمیم نتایج، پژوهش با استفاده از روش توصیفی پیمایشی با نمونه ای120 نفره از اعضای هیئت علمی ادامه یافت. ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نتایج بخش کیفی بود. نتایج بخش کیفی گویای آن بود که پنج الگوی متفاوت از تجربه پژوهشگری استادان دانشگاهی می توان احصا نمودکه عبارت اند از: تحقیق به مثابه مسئولیت حرفه ای، کار هنری، سفر به ناشناخته ها، جورچین و داوری. پژوهشگران همچنین توانستند از داده های بخش کمّی نیز پنج عامل را به شرح ذیل استخراج نمایند که تقریباً با مفاهیم بخش کیفی معادل بودند: کشف حقیقت، گردآوری اطلاعات، حل مسئله، بازکاوی و برداشت نادرست از تحقیق. الگوها و عامل های احصاءشده از مفهوم پژوهشگری در تحقیق حاضر شیوه ای برای درک مشکلات یا عدم تکمیل دروس و دوره های پژوهشی به دلیل عدم تناسب مفاهیم استاد و دانشجو فراهم می کند. ازآنجا که هر الگو، گونه مختلفی از جهت گیری را در ارتباط با فرآورده های پژوهشی در بر دارد، چارچوب تحقیق حاضر ابزاری مفید در مباحث مربوط به بررسی عملکرد پژوهشی اعضای هیئت علمی فراهم می کند. اشارات کاربردی مطرح شده در پژوهش حاضر مبنایی را برای درک برخی پدیده های مرتبط با پژوهش در نظام آموزش عالی ارائه می کند که تاکنون به صورت کامل درک نشده است.
منطق فازی راه گشای سیستم های توصیه گر کلاسیک
حوزه های تخصصی:
تعداد فزایندهای از سایتهای تجارت الکترونیک در اینترنت، اطلاعات مازادی را برای ما به ارمغان میآورند. این موضوع یافتن اطلاعات مفید را برای مصرفکنندگان محصولات خاص که همواره در تلاش برای خرید اینگونه اقلام میباشند دشوار ساخته و سطح رضایت آنان را از این نوع کاوش کاهش داده است. همچنین نابسامانی در وضعیت این نوع کاوشها، به همان اندازه حجم فروش محصول در حوزه تجارت الکترونیکی را با تنزل همراه ساخته است. ازاینرو، به جهت فائق آمدن بر این معضل همهگیر این مقاله یک سیستم توصیه گر شخصیسازیشده مشتق شده از روش منطق فازی را پیشنهاد نموده است. این سیستم پیشنهادی، بهطوری هوشمندانه اطلاعاتی را در مورد ویژگیهای تب لتهای مورد انتظار مشتریان واکاوی نموده و سپس خدمات پیشرفته و بهینهای را به خریداران بالقوه توسط سامانه توصیه گر محصولات بر اساس نیازهای شخصی هر فرد ارائه میدهد. همچنین در این سیستم برای اندازهگیری میزان شباهت بین نیازهای مصرفکننده و ویژگیهای محصولات در راستای توصیه محصولات مطلوب به خریداران بالقوه، از مفهوم فشردگی نزدیک فازی استفادهشده است. درنهایت نتایج تجربی بهدستآمده از بررسی نمودن 60 تبلت متشکل از برندهای اپل، سامسونگ، مایکروسافت، ایسوس و لنوو، اثربخشی سامانه توصیه گر هوشمند عنوانشده را تثبیت نموده است.
ارائه مدلی برای پرورش شخصیت پژوهشی دانش آموزان ابتدایی کشور ( مورد مطالعه: استان بوشهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۰
35 - 58
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای پرورش شخصیت پژوهشی دانش آموزان ابتدایی استان بوشهر انجام شده است. روش مورد استفاده به صورت کیفی – کمی بود. در مرحله اول مولفه های استخراج شده از ادبیات موجود در اختیار 20 نفر از صاحبنظران تعلیم و تربیت که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند قرار گرفت و با اجرای فن دلفی و محاسبه ضریب همبستگی 7 بعد شامل " فرهنگ مسئله محوری "وقار علمی" "کاوشگری" "ارتباطات" "سواد فن آوری" "ارزشیابی" "اشتراک گذاری" و 67 مولفه شناسایی شدند. در مرحله دوم در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته حاصل از نظرات صاحبنظران بر روی یک نمونه 357 نفری به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص متناسب از جامعه آماری 5107 نفری مدیران، معاونین و معلمان دوره ی ابتدایی از استان بوشهر اجرا شد. برای تحلیل داده های مربوط به تعیین ابعاد و مولفه های شخصیت پژوهشی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی با کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. در نهایت مدل پرورش شخصیت پژوهشی بر اساس نتایج حاصل از اجرای رگرسیون میان ابعاد شخصیت پژوهشی تدوین شد. برای آزمون و تأیید مدل مفهومی پژوهش نیز از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار LISREL استفاده شد.
تأثیر تدریس با روش معکوس در مقایسه با روش های همیاری، کاوشگری و سخنرانی بر یادگیری علوم تجربی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر استفاده از روش های معکوس، همیاری، کاوشگری و سخنرانی بر یادگیری علوم تجربی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شده است. این پژوهش کاربردی، با رویکرد کمی و به روش شبه آزمایشی با استفاده از سه گروه آزمایش و یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری، کلاس های پایه ششم مدارس ابتدایی پسرانه شهرستان نیشابور بودند که در این پژوهش، 40 دانش آموز از چهار کلاس در مدارس ابتدایی پسرانه در شهرستان نیشابور، که معلمان آن ها به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، مشارکت داشتند. در هر مدرسه ده نفر از دانش آموزان پایه ششم که با نظر معلمان از هوش متوسطی برخوردار بودند، انتخاب شدند. گروه های آزمایش با استفاده از روش های تدریس کاوشگری، همیاری و معکوس و گروه گواه به روش سخنرانی در پنج جلسه 45 دقیقه ای با استفاده از پروتکل های طراحی شده آموزش دیدند. لازم به ذکر است دو جلسه هم به آموزش معلمان برای اجرای صحیح پروتکل های آموزشی اختصاص یافت. مدت این دوره پنج هفته و محتوای آن درس نهمِ کتاب علوم تجربی، مبحث انرژی بود. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل پروتکل های طراحی شده تدریس در روش های همیاری، معکوس و کاوشگری و فرم های پیش آزمون و پس آزمون هر کدام با ده سوال بود؛ که روایی آن با استفاده از نظر معلمان مورد بررسی قرارگرفت. جهت تحلیل داده های آماری از شاخص های آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس تک متغیره، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی جهت بررسی معناداریِ تفاوت میانگین بین گروه ها) استفاده شد. در رابطه با سوالاتِ تحقیق، نتایج نشان داد؛ بین روش های تدریس معکوس، کاوشگری، همیاری و سخنرانی در یادگیری دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در مبحث انرژی علوم تجربی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن بود که بین اثرِ روش معکوس با اثرِ سایر روش ها تفاوت معناداری وجود دارد. این پژوهش کاربرد روش تدریس معکوس را برای تدریس مباحث مختلف در کنار روش های دیگری همچون همیاری و کاوشگری برای درس علوم تجربی پیشنهاد می کند.
بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری در درس تاریخ بر مهارتهای فراشناختی دانش آموزان
منبع:
پژوهش در آموزش تاریخ دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
7 - 32
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری در درس تاریخ بر مهارتهای فراشناختی صورت گرفته است. در این پژوهش از روش نیمه تجربی و طرح پیش آزمون و پس آزمون از گروه کنترل و آزمایش گرفته شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر و دختر، دوره دوم آموزش متوسطه نظری شهرستان شهرضا از شهرستان های استان اصفهان بوده جهت انتخاب نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای ابتدا از بین دبیرستان های مختلف شهررضا، چند دبیرستان مشخص گردید؛ سپس با کنترل متغییرهای جمعیت شناختی، مدارس کنترل و آزمایش انتخاب شدند. در نهایت 56 نفر در گروه آزمایش و 56 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داد ه ها، پرسشنامه های مهارتهای فراشناختی در4 حوز، شامل: آگاهی فراشناختی، راهبرد فراشناختی ، برنامه ریزی و بررسی خود تنظیمی، مورد استفاده قرار گرفته است. پایایی این پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 93/0 محاسبه گردیده است. در پژوهش حاضر برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه در دو سطح توصیفی و استنباطی از نرم افزار آماری 17SPSS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روش تدریس کاوشگری درس تاریخ بر مهارتهای فراشناختی (آگاهی فراشناختی، راهبرد فراشناختی ، برنامه ریزی و بررسی خود) تاثیری معنادار دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش به روش استقرایی، کاوشگری، همیاری، بدیعه پردازی و سنتی بر میزان خلاقیت دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: روش تدریس مناسب از مهم ترین پایه های کیفیت بخشی آموزش محسوب می شود. بسیاری از روان شناسان تربیتی و مربیان آموزشی اعتقاددارند، موقعیت یادگیری باید چنان سازمان دهی شود که هر شاگرد بر اساس توانایی خود به فعالیت بپردازد. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش به روش استقرایی، کاوشگری، همیاری، بدیعه پردازی و سنتی بر میزان خلاقیت دانش آموزان می باشد. روش ها: پژوهش حاضر مطالعه ای نیمه آزمایشی با به کارگیری طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه های آزمایشی و کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان سراوان در سال 01-1400 بود. از جامعه ی یاد شده 100 نفر از دانش آموزان، در 5 کلاس درس، به عنوان گروه های آزمایشی و گروه کنترل با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. گروه های آزمایشی به مدت 12 جلسه آموزش دیدند. از همه گروه ها آزمون خلاقیت تورنس فرم (ب) در مرحله پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون روش های استقرایی، کاوشگری، همیاری و بدیعه پردازی در مقایسه با روش سنتی باعث پرورش خلاقیت دانش آموزان می شود ولی در مقایسه جفتی تفاوتی بین روش ها مشاهده نگردید. نتیجه گیری: اجرای موثر برنامه های درسی و آموزشی نیازمند فراهم کردن بسترها و به کارگیری ابزارهای مناسب می باشد. هر روش تدریس به مثابه چاقوی دو لبه ای است که برای رسیدن به بعضی اهداف مناسب و برای بعضی از اهداف نامناسب است.
بررسی تاُثیر روش تدریس کاوشگری بر میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان دخترپایه ی هشتم متوسطه ی اول شهر موسیان در سال تحصیلی 98-99
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
20 - 37
حوزه های تخصصی:
امروزه آموزش،آماده کردن دانش آموزان برای زندگی در دنیایی ثابت و ایستا نیست، بلکه مهیا کردن آن ها برای مقابله با تغییرات زندگی امروز و آینده است. در آموزش به روش سنتی هدف،تسلط بر محتوا بدون تأکید بر روی توسعه مهارت ها و نگرش ها بود و دانش آموزان در واقع فقط گیرنده دانش معلم خود بودند. اما آموزش به روش کاوشگری در اصل معتقد به آماده ساختن فرد برای یادگیری مستقل است .پژوهش حاضر به بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری برخلاقیت و پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان دختر متوسطه ی اول پایه ی هشتم شهر موسیان استان ایلام در سال تحصیلی 99-98،صورت گرفت.پژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود و جامعه آماری به تعداد 95 نفرشامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه هشتم می باشد. 76نفر ازاین دانش آموزان به شیوه های تصادفی ساده انتخاب شدند و دردو گروه آزمایش و کنترل توسط ابزارهای اندازه گیری شامل دو پرسشنامه خلاقیت تورنس-مادسیج و پیشرفت تحصیلی مورد آزمایش قرار گرفتند. در ابتدا از هر دو گروه آزمایش و کنترل پیش آزمون به عمل آمد سپس طی 12 جلسه، تدریس علوم گروه آزمایش به روش کاوشگری و گروه کنترل به روش سنتی ،پس آزمون از هر دو گروه انجام شد. دراین پژوهش از نرم افزار spss استفاده شد.روش تدریس کاوشگری نسبت به روش تدریس سنتی، تأثیر بیشتری بر روی میانگین خلاقیت،پیشرفت تحصیلی، میزان سیالی، ابتکار، انعطاف پذیری و بسط دانش آموزان داشته است. کلید واژه ها: کاوشگری،خلاقیت، پیشرفت تحصیلی ،آموزش علوم ، ایلام.
بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری در درس تاریخ بر مهارت های فراشناختی دانش آموزان
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری در درس تاریخ بر مهارتهای فراشناختی صورت گرفته است. در این پژوهش از روش نیمه تجربی و طرح پیش آزمون و پس آزمون از گروه کنترل و آزمایش گرفته شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر و دختر، دوره دوم آموزش متوسطه نظری شهرستان شهرضا از شهرستان های استان اصفهان بوده جهت انتخاب نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای ابتدا از بین دبیرستان های مختلف شهررضا، چند دبیرستان مشخص گردید؛ سپس با کنترل متغییرهای جمعیت شناختی، مدارس کنترل و آزمایش انتخاب شدند. در نهایت 56 نفر در گروه آزمایش و 56 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داد ه ها، پرسشنامه های مهارت های فراشناختی در4 حوز، شامل: آگاهی فراشناختی، راهبرد فراشناختی، برنامه ریزی و بررسی خود تنظیمی، مورد استفاده قرار گرفته است. پایایی این پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 93/0 محاسبه گردیده است. در پژوهش حاضر برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه در دو سطح توصیفی و استنباطی از نرم افزار آماری 17 SPSS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روش تدریس کاوشگری درس تاریخ بر مهارت های فراشناختی(آگاهی فراشناختی، راهبرد فراشناختی، برنامه ریزی و بررسی خود) تاثیری معنادار دارد.
مقایسه، تطبیق و تلفیق الگو های پیش سازمان دهنده و کاوشگری علمی با نگاه کاربردی در آموزش ابتدایی
حوزه های تخصصی:
الگوهای تدریس، گروه بندی و تنوع فراوانی دارد که یک معلم می تواند بر اساس شرایط، موقعیت، سطوح سنی، توانمندی های فراگیران و موضوع تدریس، یکی از الگوها و یا تلفیقی از الگوهای گوناگون را برای انتخاب روش تدریس خود استفاده نماید. هدف این مقاله ارائه یک روش تلفیقی با استفاده از الگوهای پیش سازمان دهنده و کاوشگری برای دانش آموزان دوره ابتدایی می باشد که با روش پژوهش اسنادی و با استفاده از ابزار فیش برداری و چک لیست، اطلاعات لازم جمع آوری، جمع بندی و سنتز پژوهی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از تلفیق الگوی کاوشگری -که اثر بخش ترین الگو بوده و کمتر مورد توجه قرار گرفته- و الگوی پیش سازمان دهنده -که به عنوان الگوی قابل توجه در نظام آمورشی مراکز تربیت معلم در نظر گرفته شده است- الگویی بدست می آید که می تواند با بهره گیری مناسب از امواج بتا و گاما در شرایط سنی و سطح دانش فراگیران، علاوه بر دانش افزایی، به افزایش مهارت پژوهشگری دانش آموزان نیز منجر شود. در نتیجه ی تلفیق دو الگوی پیش سازمان دهنده و کاوشگری، الگویی به دست آمده است که در پیشرفت تحصیلی و توسعه ی علمی و فردی دانش آموزان می تواند مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
125 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری(یک ماهه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار (شهر کرد) در سال تحصیلی 400- 1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 75 نفر از دانش آموزان پسر در دو گروه آزمایش گروهی کاوشگری، مفهوم آموزی و یک گروه کنترل (هر گروه 25 نفر) بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از 3 مدرسه و 3 کلاس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی جنکینز و مورگان (1999) و مداخله نیز روش آموزش گروهی کاوشگری و آموزش گروهی مفهوم آموزی به مدت 10 جلسه (هر جلسه 45 دقیقه) که برای هر دو گروه آزمایش اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هم آموزش گروهی کاوشگری و هم مفهوم آموزی در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش نمرات خودکارآمدی تحصیلی شدند(05/0>P). ولی بین میانگین نمرات آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی تفاوت معناداری وجود نداشت. به عبارتی دیگر، هر دو روش آموزش گروهی کاوشگری و آموزش گروهی مفهوم آموزی به یک اندازه موجب افزایش نمرات خودکارآمدی تحصیلی شدند بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان در درس علوم می شود. بنابراین برنامه ریزان درسی می توانند این روش ها را بیشتر مورد توجه قرار دهند و همچنین معلمان دوره ابتدایی می توانند در آموزش درس علوم از این روش های آموزشی جهت خودکارآمدی تحصیلی آنان استفاده نمایند.