مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی مدل آمادگی ازدواج بر اساس متغیرهای هویت یافتگی، صمیمیت مبتنی بر تمایزیافتگی، تمایل به ازدواج و خوش بینی است. روش این پژوهش از نوع پیمایشی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان مجرد دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی، شهید بهشتی و تهران تشکیل داده اند که به شیوه غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. نمونه های هر دو جنس در بازه سنی 20 تا 35 سال قرار داشتند. در این مطالعه 597 آزمودنی پرسش نامه های مربوطه را تکمیل کردند که از این میان پاسخ 37 شرکت کننده ملاک های خروج را احراز کردند و از نمونه حذف شدند و درنهایت 560 نفر به ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه هویت یافتگی بنیون و آدامز، سیاهه روان شناختی قدرت ایگو، رغبت سنج ازدواج، پرسش نامه خوش بینی و معیارهای آمادگی ازدواج پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق معادله های ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد متغیر های پژوهش، واریانس بالایی از آمادگی ازدواج را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: از این پژوهش می توان نتیجه گرفت هویت یافتگی، صمیمیت، تمایل و خوش بینی به ازدواج تأثیر مثبت معناداری بر آمادگی ازدواج جوانان دارد و بر حسب آن ها می توان آمادگی ازدواج در جوانان را بررسی و تقویت کرد.
نقش تعدیلگر تجربه اعتماد از ازدواج پیشین در رابطه سبک دلبستگی و اعتماد به همسر در ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر نقش ابعاد دلبستگی (به عنوان متغیر درون فردی) در کنار تجربه اعتماد در ازدواج قبلی (به عنوان متغیر میان فردی) در نحوه شکل گیری اعتماد در ازدواج مجدد را بررسی کرده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد ساکن شهر تهران بودند که ازدواج مجدد داشتند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران ۱۹۰ نفر تعیین شد و به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه دلبستگی در روابط بزرگسالی فرالی و همکاران (2000)، تجربه اعتماد در ازدواج پیشینِ هیوستون و لارزلی (1989) و تجربه اعتماد در ازدواج مجدد رمپل و هولمز (1996) بود. داده ها پس از گرد آوری با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته های این پژوهش از نقش تعدیلگر تجربه اعتماد در ازدواج پیشین با دلبستگی اجتنابی و اعتماد در ازدواج مجدد حمایت کرد و نشان داد که تجربه اعتماد در ازدواج پیشین می تواند تأثیر دلبستگی اجتنابی را تقویت و تأثیر دلبستگی اضطرابی را خنثی کند. به بیان دیگر، باتوجه به نگرش محافظه کارانه افراد با دلبستگی اجتنابی، تجربه اعتماد در ازدواج قبلی به آن ها کمک می کند که در ازدواج مجدد سطوح بالاتری از اعتماد را تجربه کنند. از طرف دیگر، اثر تعاملی تجربه اعتماد در ازدواج قبلی با دلبستگی اضطرابی از تأثیر منفی آن کاسته و به نوعی آن را خنثی می کند.
ظرفیت ذهنی سازی و سبک های هیجانی در افراد متأهل با و بدون تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظرفیت ذهنی سازی مهارتی اساسی در روابط متقابل، پایدار و قابل اعتماد است. هدف اصلی پژوهش، بررسی و مقایسه ظرفیت ذهنی سازی و سبک های هیجانی (سلامت هیجانی) افراد متأهل «با» و «بدون» تعارض زناشویی بود. در این پژوهش از دو گروه زنان و مردان متأهل با و بدون تعارض زناشویی 160 شرکت کننده (هر گروه 40 زن و 40 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. هر دو گروه به صورت انفرادی به پرسش نامه های سبک های هیجانی کسبیر و همکاران (2019) و ذهنی سازی دیمیتریویچ و همکاران (2018) پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) نشان داد که بین ظرفیت ذهنی سازی و نیم رخ مؤلفه های سبک های هیجانی (نگرش به زندگی، تاب آوری، شهود اجتماعی، خودآگاهی، حساسیت به زمینه و توجه) افراد متأهل با و بدون تعارض زناشویی، تفاوت معناداری وجود دارد. وجود تعارض های حل نشده در روابط زناشویی موجب کاهش ظرفیت ذهنی سازی و سلامت هیجانی افراد در رابطه می شود. ازاین رو، این نتایج لزوم فراهم سازی تمهیداتی برای ارتقای ظرفیت ذهنی سازی و سبک های هیجانی زوجین پرتعارض را آشکار می سازد.
تجربه زیسته چالش های پرورش فرزند ناشنوا از دیدگاه پدران شنوا: پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرزندپروری مؤثر باعث ارتقای سلامت جسمی، عاطفی، روانی و اجتماعی کودکان می شود. این پژوهش بر اساس رویکرد پدیدارشناسی توصیفی انجام شد و هدف از اجرای آن، بررسی تجربه زیسته مشکلات پرورش فرزند ناشنوا از دیدگاه پدران شنوا بود. حجم نمونه هفت نفر بود و ملاک های اصلی برای انتخاب شرکت کنندگان، زندگی با همسر و فرزندان، داشتن حداقل یک فرزند با آسیب شنوایی شدید یا عمیق و حسی عصبی مادرزادی و داوطلب بودن برای شرکت در پژوهش بود. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده و تجربه های زندگی شرکت کنندگان بررسی شد. برای تحلیل مصاحبه ها از روش کلایزی استفاده شد. نتایج مصاحبه ها پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی، در پنج مقوله اصلی تحت عنوان پذیرش کودک توسط والدین، موقعیت اجتماعی، آگاهی والدین، شبکه های حمایتی و چالش های زندگی طبقه بندی شدند. در مجموع، واکاوی تجربه زیسته والدین شنوای دارای کودک ناشنوا نشان داد آن ها به روش های مختلفی تحت تأثیر وضعیت ناشنوایی فرزند خود قرار می گیرند. بنابراین از این مقوله ها می توان به منظور تدوین برنامه های آموزشی و روان شناختی برای کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا استفاده کرد.
نقش میانجی واکنش های روانی مقاومت و تسلیم در رابطه بین ادراک از سبک های فرزندپروری و پیوند والدینی با رفتار جامعه پسند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی واکنش های روانی تسلیم و مقاومت در رابطه بین ادراک از سبک های فرزندپروری و پیوند والدینی با رفتار جامعه پسند انجام شد. روش مطالعه حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر در مقطع دوم دبیرستان در مناطق 2 و 5 شهر تهران، در سال تحصیلی 1401- 1400، تشکیل می دادند، که از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، تعداد 258 نفر انتخاب و وارد تحلیل شدند و پرسش نامه های سبک های فرزندپروری، پیوند والدینی، واکنش روانی و رفتار جامعه پسند را پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داد ه ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS به روش تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج نشان داد، بین ادراک از سبک های فرزندپروری، پیوند والدینی، واکنش روانی و رفتار جامعه پسند رابطه وجود دارد. به عبارتی، سبک های والدینی مستبد بر روی رفتار جامعه پسند، به طور مستقیم و غیرمستقیم دارای اثرات منفی و معنادار است و با افزایش واکنش روانی ، باعث کاهش رفتار جامعه پسند می شود. سبک والدینی مقتدر و پیوند والدینی به واسطه واکنش روانی، بر رفتار جامعه پسند اثرات غیرمستقیم معنادار می گذارد و با کاهش واکنش روانی باعث افزایش رفتار جامعه پسند می شود. لذا از طریق هدایت سبک های والدینی می توان به منظور ارتقای رفتار جامعه پسند در نوجوانان و کاهش واکنش های روانی در آن ها، که در آینده شان تأثیر بسزایی دارد، اقدام کرد.
مقایسه حمایت تحصیلی، خودتنظیمی عاطفی و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر تک والد و دووالد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه حمایت تحصیلی، خودتنظیمی عاطفی و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر تک والد و دووالد بود. طرح پژوهش علّی مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول و دوم شهر اردبیل بود که از بین دانش آموزان تعداد 150 نفر (75 نفر از دانش آموزان تک والد و 75 نفر از دانش آموزان دووالد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. سپس به پرسش نامه های حمایت تحصیلی ساندز و پلانکت (2005)، راهبردهای خودتنظیمی عاطفی مارس (1988)، شایستگی اجتماعی برمستر و همکاران (1998) پاسخ دادند. یافته ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری ﺗﺠﺰﯾﻪ وﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪ. نتایج نشان داد که میزان حمایت تحصیلی، خودتنظیمی عاطفی و شایستگی اجتماعی دانش آموزان پسر دووالد بیشتر از دانش آموزان پسر تک والد است. نتایج تلویحاً نشان می دهند توجه به انواع حمایت های تحصیلی و طراحی و اجرای مداخله های آموزشی در جهت بهبود خودتنظیمی هیجانی و شایستگی اجتماعی می تواند به بهبود عملکرد دانش آموزان تک والد کمک کند.
نقش واسطه ای حرمت خود و تنظیم هیجان در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه مادران و تعارض های مادر- نوجوان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای حرمت خود و تنظیم هیجان در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه مادران و تعارض های مادر-نوجوان دختر بود. جامعه مورد پژوهش همه دانش آموزان دختر در مقطع متوسطه دوم شاخه نظری در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 و مادرانشان بود. تعداد 315 نفر از دانش آموزان دختر و مادرانشان به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به آن ها پرسش نامه رفتار تعارض (CBQ) و به مادرانشان پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ)، پرسش نامه حرمت خود روزنبرگ (SES)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS) داده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار Lisrel و با روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که طرحواره های محرومیت هیجانی، نقص/شرم و منفی بینی مادران بر تعارض های میان آن ها و دختران نوجوانشان اثر مستقیم معنادار دارند. طرحواره منفی بینی علاوه بر اثر مستقیم، اثر غیرمستقیم معنادار نیز بر تعارض والد-نوجوان می گذارد. طرحواره های وابستگی و خویشتن داری ناکافی اثر مستقیمی بر تعارض والد-نوجوان ندارند، اما به واسطه تنظیم هیجانی اثر غیرمستقیم معنادار بر تعارض می گذارند. همچنین اثر مستقیم طرحواره های نقص و وابستگی بر روی حرمت خود معنادار است، اما حرمت خود اثر معناداری بر تعارض ندارد. نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه مادران در ایجاد تعارض میان مادران و نوجوانانشان نقش بسزایی دارد. همچنین به نظر می رسد حرمت خودِ پایین در مادران صرفاً می تواند سبب کاهش ارتباط آن ها با نوجوانانشان شود و قادر نیست در ایجاد تعارض میان والدین و نوجوانان دختر نقش بسزایی داشته باشد. این یافته ها می تواند در تبیین بهتر تعارض های والد فرزندی و تدوین پروتکل های مداخلاتی و درمان خانواده کمک کننده باشند.
اثربخشی برنامه آموزشی پردازش حسی مبتنی بر الگوی دان به مادران کودکان پیش دبستانی مضطرب بر نشانگان اختلال های اضطرابی کودکان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سبک های پردازش حسی مبتنی بر الگوی دان به مادران، بر کاهش مشکلات اضطرابی فرزندان پیش دبستانی آن ها انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و با طرح های پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، مادرانِ کودکان مضطرب مهدکودک های شهر کرج بود. نمونه پژوهش شامل مادران چهل کودک مبتلا به اضطراب مقطع پیش دبستانی بود که به روش در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی (PAS) و پرسش نامه پردازش حسی فرم کودک (CSP) بود. گروه آزمایش با استفاده از بسته آموزشی سبک های پردازش حسی مبتنی بر الگوی دان مورد مداخله قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند.
تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های زیرمقیاس های اضطراب جدایی، ترس ناشی از جراحات جسمانی، اضطراب اجتماعی و اضطراب تعمیم یافته در پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و گواه (001/0= p، 26/21، 32/33، ،56/24، 14/11= F) تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). باتوجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر و باتوجه به کاهش معنادار اضطراب کودکان می توان نقش آموزش سبک های پردازش حسی را بر کاهش نشانگان اضطرابی کودکان مبتلا به اضطراب اثرگذار دانست.
کیفیت رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی: نقش تعدیل کننده تمایزیافتگی و همدلی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش تعدیل کننده تمایزیافتگی و همدلی زناشویی در رابطه بین کیفیت رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی در زنان متأهل شهر اهواز بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل ۲۰ تا ۵۰ ساله شهر اهواز بودند که حداقل یک سال از ازدواجشان گذشته بود و بر این اساس، ۲1۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان این پژوهش مقیاس تمایزیافتگی (DSI_R)، مقیاس کیفیت رابطه مادر شوهر و عروس (QMDRS)، مقیاس همدلی زناشویی(BEA) و مقیاس کیفیت روابط زناشویی(MMQ) را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق همبستگی ساده و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرم افزار 22SPSS/ انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین کیفیت رابطه عروس و مادرشوهر و کیفیت رابطه زناشویی، همبستگی مثبت وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد همدلی زناشویی کیفیت رابطه عروس و مادرشوهر و کیفیت رابطه زناشویی را تعدیل می کند؛ اما تمایزیافتگی تعدیل کننده رابطه بین کیفیت رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی نیست. بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت به رغم اینکه کیفیت رابطه زناشویی با متغیرهای مختلفی مرتبط است و از آن ها اثر می پذیرد، همدلی زناشویی در رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی به عنوان یک عامل مؤثر و تسهیل کننده عمل می کند و باعث کمترشدن تعارض ها در این رابطه می شود.
فلسفه وجودی حقوق خانواده از منظر اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازدواج و تشکیل خانواده از مهم ترین انتخاب های غیربازاری افراد در طول زندگی است که آثار اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی خاص خود را به همراه دارد. این انتخاب غیربازاری در بستری از نهادهای رسمی و غیررسمی صورت می پذیرد. منظور از نهاد، قاعده ی بازی است. این مقاله به دنبال آن است تا با استفاده از ادبیات علمی «اقتصاد خانواده» و «تحلیل اقتصادی حقوق»، به بررسی فلسفه وجودی حقوق خانواده بپردازد. از منظر اقتصادی، ازدواج را می توان به مثابه ی قرارداد بلندمدتی تلقی کرد که در آن، زوج و زوجه ملزم به انجام تعهداتی در قبال یکدیگرند و در نتیجه ی ایفای تعهدات خود، منافعی به دست می آورند. البته کسب این منافع، بستگی به سرمایه گذاری طرفین در رابطه دارد و ازهمین رو، هزینه ها و ریسک هایی را در پی خواهد داشت. نبودِ تقارن میان هزینه های ایجاد منافع در ازدواج و ریسک بهره مندی از آن ها در طول زمان، زمینه ی رفتار فرصت طلبانه را که همان مصادره منافع ناشی از ازدواج است، در زوج فراهم خواهد کرد (به ویژه در سال های آغازین ازدواج). در همین راستا، نهادهای متفاوتی در گذر زمان به منظور پوشش ریسک زوجه و جلوگیری از رفتار فرصت طلبانه ی زوج در جوامع مختلف ایجاد شده اند. از منظر اقتصادی، فلسفه ی وجودی حقوق خانواده، ایجاد سازوکار مناسب برای مدیریت و پوشش ریسک مزبور برای زوجه و ایجاد مانع بر سر راه رفتار فرصت طلبانه در زوج است که به طور مشخص در بسیاری از نظام های حقوقی در قوانین مربوط به طلاق تبلور می یابد.