فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the role and importance of establishing knowledge management in various organizations, the purpose of this research was to provide a model of factors affecting the establishment of knowledge management in the sailing federation. Methodology: This study was of applied method in terms of purpose and quantitative in terms of execution. The study community was the employees of the Iran Rowing Federation in 1401, 20 of whom were selected as a sample using targeted and snowball sampling methods having conditions to enter the study. The samples responded to the researcher-made questionnaire of the factors affecting the establishment of knowledge management in the sailing federation (44 items) and its validity and reliability were evaluated appropriately. Data were analyzed with exploratory factor analysis and structural equation modeling methods in SPSS and Smart PLS software. Findings: The findings showed that the factors affecting the establishment of knowledge management in the sailing federation have 14 factors of understanding and insight in employees, expertise of employees, committed managers, participation of employees, motivation of human resources, expertise in knowledge management processes, strategic processes, rules and internal processes, functional processes, innovative processes, technological capabilities, technological infrastructures, technological communication and recognition of knowledge management technologies. Also, the factor load of all factors was higher than 0.50, the convergent validity of all factors with the average variance extracted method was higher than 0.40, and the reliability of all factors with the combined method was higher than 0.70. In addition, the model of factors affecting the establishment of knowledge management in the sailing federation had a good fit, and the effect of all paths was evaluated as appropriate. Conclusion: According to the results of this study, an effective step can be taken to improve the establishment of knowledge management in the sailing federation through the identified factors.
طراحی و اعتباریابی مدل استقرار مدرسه صالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
113 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: مدرسه صالح مدرسه ای برای تحقق حیات طیبه و دستیابی به جامعه سالم است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی مدل استقرار مدرسه صالح بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر زمانی مقطعی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه پژوهش صاحب نظران مدرسه صالح استان هرمزگان در سال 1400 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 17 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای مدل استقرار مدرسه صالح 546 مفهوم در 29 زیرمقوله و 14 مقوله شناسایی شد. مقوله ها شامل ارتقای جایگاه آموزش وپرورش و عناصر آن (با دو زیرمقوله ارتقای جایگاه و ارزشمندی آموزش وپرورش و ارتقای منزلت و جایگاه معلمان و مدیران)، مدیریت و ارتقای عملکرد (با چهار زیرمقوله توجه به مدیریت مدارس، هماهنگی و ارتباطات، ارتقاء نظارت و ارتقاء روابط و رفتارها در مدرسه)، سیاست، ساختار و سیستم اداری (با دو زیرمقوله توجه به مسائل سیاست گذاری و ساختار و ارتقای سیستم اداری)، توجه به تربیت و پرورش دینی (با یک زیرمقوله توجه به تربیت و پرورش دینی و ملی)، منابع، فضا و تجهیزات (با سه زیرمقوله توجه به مسائل و ملزومات فضای کالبدی کلاس و مدرسه، تأمین منابع مالی و بهره گیری از تجهیزات و فناوری ها)، بهره گیری از ظرفیت ها و توجه به نیازها (با دو زیرمقوله توجه به ظرفیت ها و زیست بوم مناطق و نیازمحوری)، نیروی انسانی (با سه زیرمقوله بهره گیری از نیروی انسانی توانمند، توانمندسازی و ایجاد انگیزه و جذب و بکارگیری)، برنامه و هدف محوری (با چهار زیرمقوله توجه به برنامه درسی ملی و بومی، توجه به هدف و برنامه محوری، نهادینه کردن ارزش و اهمیت سند و عملیاتی کردن اهداف و مولفه های سند تحول)، توجه به کیفیت و پیامدهای نظام آموزشی (با دو زیرمقوله توجه به پیامدها و خروجی های نظام آموزشی و غنی سازی و ارتقای کیفیت برنامه ها و فعالیت های مدارس)، توجه به تجربه ها و پژوهش ها (با دو زیرمقوله استفاده از دیدگاه های نوین و تجارب ملی و بین المللی و پژوهش محوری در نظام آموزشی)، مشارکت ذی نفعان و نخبگان (با یک زیرمقوله مشارکت ذی نفعان و نخبگان)، تفاوت های فردی (با یک زیرمقوله رعایت تفاوت های فردی)، انعطاف پذیری (با یک زیرمقوله انعطاف پذیری در برابر تغییرات) و روش ها و شیوه های آموزشی (با یک زیرمقوله روش ها و شیوه های آموزش و تدریس) بودند که با توجه به مقوله ها و زیرمقوله ها مدل استقرار مدرسه صالح طراحی شد. همچنین، نسبت روایی محتوایی 84/0 و شاخص روایی محتوایی 89/0 بر اساس نظر صاحب نظران حاکی از اعتبار مناسب مدل استقرار مدرسه صالح بودند.بحث و نتیجه گیری: با توجه به مقوله ها و زیرمقوله ها مدل استقرار مدرسه صالح شناسایی شده در این پژوهش، مدیران و برنامه ریزان آموزش وپرورش می توانند گام موثری در جهت ارزیابی میزان تحقق مدرسه صالح و تلاش برای استقرار آن بردارند.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
125 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری(یک ماهه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار (شهر کرد) در سال تحصیلی 400- 1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 75 نفر از دانش آموزان پسر در دو گروه آزمایش گروهی کاوشگری، مفهوم آموزی و یک گروه کنترل (هر گروه 25 نفر) بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از 3 مدرسه و 3 کلاس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی جنکینز و مورگان (1999) و مداخله نیز روش آموزش گروهی کاوشگری و آموزش گروهی مفهوم آموزی به مدت 10 جلسه (هر جلسه 45 دقیقه) که برای هر دو گروه آزمایش اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هم آموزش گروهی کاوشگری و هم مفهوم آموزی در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش نمرات خودکارآمدی تحصیلی شدند(05/0>P). ولی بین میانگین نمرات آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی تفاوت معناداری وجود نداشت. به عبارتی دیگر، هر دو روش آموزش گروهی کاوشگری و آموزش گروهی مفهوم آموزی به یک اندازه موجب افزایش نمرات خودکارآمدی تحصیلی شدند بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان در درس علوم می شود. بنابراین برنامه ریزان درسی می توانند این روش ها را بیشتر مورد توجه قرار دهند و همچنین معلمان دوره ابتدایی می توانند در آموزش درس علوم از این روش های آموزشی جهت خودکارآمدی تحصیلی آنان استفاده نمایند.
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد های اسکوپ برای دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به رشد روزافزون استفاده از بازی های دیجیتال و غیردیجیتال، هدف این مطالعه طراحی الگوی برنامه درسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد های اسکوپ برای دانشجو معلمان بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر زمان، مقطعی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه خبرگان و متخصصان برنامه درسی و بازی های آموزشی بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش تحلیل کدگذاری در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی برنامه درسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد های اسکوپ برای دانشجو معلمان 79 مفهوم، 24 زیرمقوله و 11 مقوله داشت. در این الگو، برای اهداف برنامه درسی 28 مفهوم، 9 زیرمقوله و 4 مقوله شامل رشد ذهنی کودک (با 2 زیرمقوله بهبود مهارت های شناختی و رشد ذهنی)، بهبود مهارت های اجتماعی و عاطفی کودک (با 2 زیرمقوله مهارت های عاطفی و شخصیتی و مهارت های اجتماعی)، بهبود انگیزه و آمادگی (با 2 زیرمقوله آماده سازی کودک و فعالیت کودک) و رشد معنوی و فرهنگی کودک (با 3 زیر مقوله رشد معنوی، رشد فرهنگی و رشد و توسعه کلی)، برای محتوای برنامه درسی 23 مفهوم، 6 زیرمقوله و 3 مقوله شامل آموزش شناختی (با 2 زیرمقوله آموزش آکادمیک و مهارت های ذهنی)، موضوع های اجتماعی و هنری (با 2 زیرمقوله مهارت های اجتماعی و آموزش هنری) و آموزش و رشد کلی (با 2 زیرمقوله موضوع های کلی و رشد جسمانی)، برای روش های یاددهی و یادگیری برنامه درسی 18 مفهوم، 5 زیرمقوله و 2 مقوله شامل روش های گروهی و فعال (با 3 زیرمقوله آموزش از طریق بازی، آموزش گروهی و روش های فعال) و روش های فردی و مستقیم (با 2 زیرمقوله روش هنری و روش شناختی) و برای ارزشیابی برنامه درسی 10 مفهوم، 4 زیرمقوله و 2 مقوله شامل روش های غیرفعال (با 2 زیرمقوله مشاهده و روش های کتبی) و روش های فعال (با 2 زیرمقوله روش های عملکردی و روش های گروهی) شناسایی شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه درباره الگوی برنامه درسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد های اسکوپ برای دانشجو معلمان می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان جهت بهبود برنامه درسی مبتنی بر بازی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت بر پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
139 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: پرخاشگری در نوجوانان پسر پدیده ای شایع است و اعتیاد به بازی های الکترونیکی می تواند سبب افزایش پرخاشگری آنان شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت بر پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش نوجوانان پسر مراجعه کننده به کلوپ های بازی های کامپیوتری شهر ساری در سال 1400 بودند که از میان آنها تعداد 30 نفر پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی ساده با کمک قرعه کشی در دو گروه مساوی (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای به مدت دو ماه (هفته ای یک جلسه) درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت را بر اساس مدل استارک و کندال (1996) دریافت کرد و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل آزمون اعتیاد به پابجی دسوزا و همکاران (2019) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری )1992) بودند که شاخص های روانسنجی آنها مناسب و مطلوب بودند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری در نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میان گروه های آزمایش و کنترل از نظر پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت باعث کاهش پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG شد (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر یعنی اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG، برای کاهش مشکلات هیجانی نوجوانان از جمله پرخاشگری می توان از روش درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت در کنار سایر روش های درمانی استفاده کرد.
ترسیم شبکه ارتباطی سنجش تحول در دوره میانی کودکی (مورد مطالعه: دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
275 - 284
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ترسیم شبکه ارتباطی سنجش تحول در دوره مبانی کودکی انجام گردید.
روش شناسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع روانسنجی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان شهر تهران در مقطع ابتدایی (سن 6 تا 12 سال) در سال تحصیلی 1399- 1398 بودند. افراد نمونه 585 نفر به بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای اتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سنجش تحول کودکی میانی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی ساختار پنج عاملی (انعطاف پذیری، صمیمیت و دوستی، اوقات فراقت، سلامت جسمانی و همدلی) تحلیل شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد.
یافته ها: در این پژوهش 585 نفر به عنوان گروه نمونه به صورت خوشه های چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش سنجش تحول در دوره میانی کودکی بود. برای بررسی روایی مقیاس از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، روایی ملاکی، روایی همگرا- واگرا استفاده شد و برای بررسی پایایی با دو روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و ثبات نتایج (بازآزمایی) با فاصله زمانی دو هفته صورت گرفت. تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه های اصلی و چرخش واریماکس به استخراج 5 عامل (همدلی، انعطاف پذیری، صمیمیت و دوستی، سلامت جسمی و اوقات فراغت) منجر شد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج تحلیل عاملی تاییدی، نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی را تایید کرد. تحلیل پایایی آزمون نشان داد ضرایب آلفای کرونباخ خرده مقیاس ها بالاتر از 7/0است. همچنین در تمام خرده مقیاس ها ضریب همبستگی پیرسون بین دو بار اجرا بالاتر از 85/0 بود. همبستگی بین خرده مقیاس های سنجش تحول در دوره میانی کودکی شواهد همگرای پرسشنامه را مورد تایید قرار داد. بر اساس نتایج پژوهش شواهد پژوهشی از بررسی هم زمان و تلقی کردن هر پنج خرده مقیاس نسخه فارسی سنجش تحول در دوره میانی کودکی، حمایت می کند.
شناسایی عناصر و شاخص ها و اعتباریابی الگوی جامع برنامه درسی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
418 - 433
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، اهمیت بهره گیری از برنامه درسی آنلاین افزایش پیدا کرده است. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی عناصر و شاخص ها و اعتباریابی الگوی جامع برنامه درسی آنلاین بود.روش: این مطالعه کاربردی از نوع کیفی بود که با روش سنتزپژوهی انجام شد. در پژوهش حاضر از میان پژوهش های مرتبط با حیطه پژوهش تعداد 75 مورد با روش هدفمند انتخاب و یادداشت برداری از آنها جهت دستیابی به یک جمع بندی مناسب درباره الگوی جامع برنامه درسی آنلاین صورت پذیرفت. همچنین، برای بررسی اعتباریابی الگوی مذکور از 32 نفر از خبرگان استفاده شد که آنان درباره اهمیت هر یک از 31 پرسش درباره اعتبار الگوی جامع برنامه درسی آنلاین نظر دادند. در نهایت، داده ها با روش های سنتزپژوهی و دلفی فازی تحلیل شدند.یافته ها: یافته های سنتزپژوهی نشان داد که برای برنامه درسی آنلاین 174 شاخص در 13 عنصر شامل اهداف (با 10 شاخص)، دانش آموز (با 12 شاخص)، معلم (با 14 شاخص)، محتوا (با 15 شاخص)، پشتیبان (با 12 شاخص)، گروه بندی (با 17 شاخص)، حضور (با 11 شاخص)، فناوری (با 11 شاخص)، زمان (با 11 شاخص)، محیط یادگیری (با 12 شاخص)، تعامل (با 23 شاخص)، مواد و منابع (با 8 شاخص) و ارزشیابی (با 18 شاخص) شناسایی شد. یافته های دلفی فازی در دور دوم نشان داد که از 31 پرسش درباره اعتباریابی الگوی جامع برنامه درسی آنلاین، الگوی مذکور دارای اعتبار مناسبی بود.نتیجه گیری: الگوی جامع و معتبر برنامه درسی آنلاین این مطالعه می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان درسی جهت بهبود آموزش آنلاین مورد استفاده قرار گیرد.
کاربست دانش سبک زندگی در بازطراحی دروس معارف اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲شماره ۱۷
103 - 118
حوزههای تخصصی:
یافته های علمی در ارتباط با دروس معارف اسلامی از این حقیقت حکایت دارد که این دروس به رغم توفیقاتی که در رسیدن به اهداف خود داشته، نسبت به محتوا و شیوه ارائه آن انتقاداتی وجود دارد. بر اساس برخی از این پژوهش ها، گذراندن این دروس نتوانسته به تقویت رفتارهای اخلاقی، پاسخگویی به نیازهای هویت یابی دینی، نیازهای رفتاری و کسب شیوه های عملی زیست دینی دانشجویان منجر شود. این در حالی است که گنجاندن دروس معارف اسلامی به عنوان دروس عمومی در برنامه درسی دانشگاه ها باهدف، اثرگذاری در حیطه های شناختی، عاطفی روان شناختی و رفتاری دانشجویان بوده است. «دانش سبک زندگی»، دانشی میان رشته ای است و دارای رویکردهای مختلف روانشناسی، جامعه شناسی و دینی است. این دانش با توجه به ویژگی های منحصربه فردی که دارد، می تواند نقش بی بدیلی در انسجام بخشی، کارآمد سازی و اثربخشی به دروس معارف اسلامی داشته باشد. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی در پی آن است، مهم ترین دلایل این ادعا را تبیین کرده و ظرفیت دانش سبک زندگی اسلامی را در بازطراحی دروس معارف اسلامی آشکار سازد.
رابطه ی فعالیت های توسعه ای و مهاجرت های داخلی در ایران معاصر: (مطالعه ی موردی استان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
147 - 180
حوزههای تخصصی:
مدیریت فرآیند توسعه به واسطه ی مداخله ها و دسترسی های نابرابر نخبگانی و عملکرد نهاد سیاست باعنوان محرک توسعه، عامل تاثیرگذار در برخورداری و عدم برخورداری از مواهب توسعه در مناطق قلمداد می شود. عدم تعادل در بهره مندی از مواهب توسعه، تحرک جمعیتی را به دنبال خواهد داشت و موجب مهاجرت فزاینده به مرکز و کلان شهرها بوده و روند سیاست گذاری های توسعه ای را به نقاط مرکزی معطوف می کند.
در این مقاله ضمن اشاره به مبانی نظری و مرور تحقیقات انجام شده، جنبه های تجربی و اقدامات توسعه ای دولت ها را بر اساس رهیافت استقرایی در روش ترکیبی، با دو روش کیفی شامل مطالعه اسناد، داده ها و اطلاعات ثبتی، و مصاحبه ی کیفی مورد بررسی قرار داده ایم. در بررسی عوامل ساختاری و تصمیمات سیاسی تأثیر گذار بر مهاجرت، از داده های ثبتی موجود در اسناد تدوین شده ی سازمان برنامه و بودجه استفاده شد و در خصوص علل و مهم ترین دلایل گرایش افراد به مهاجرت، از مصاحبه ی کیفی استفاده شده است.
یافته های تحقیق بیانگر تسلط الگوی تمرکزگرا در سیاست گذاری های توسعه بوده و بررسی شاخص ها، گویای این است که توزیع متعادل و برابر توسعه در بین شهرستان های استان صورت نگرفته و مهاجرت ریشه در عدم توزیع عادلانه ی امکانات، متناسب با پتانسیل ها و توان مندی های مناطق دارد.
دین باوری، انتساب به خدا، و پذیرش بی اخلاقی های منفعل: بررسی آسیب شناختی باورهای بدون آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
1 - 29
حوزههای تخصصی:
پژوهش-های پیشین درباره رابطه دین-باوری و اخلاق به یافته-های ضدونقیض رسیده-اند و این نشان می-دهد که اثر دین-باوری بر اخلاق نمی-تواند مستقیم باشد. پس برای آسیب-شناسی دین-باوری باید دید کدام ویژگی-های دین-باوری در چه شرایطی می-توانند به کدام شکل-های بی-اخلاقی کمک کنند. پژوهش کنونی فرض کرد که انتساب به خدا توجیه بی-اخلاقی-های منفعل (ترک فعل-ها) را آسان-تر می-کند و سبب می-شود که بی-اخلاقی-های منفعل، پذیرفتنی-تر به نظر بیایند. با هدف آزمون این فرضیه و در یک طرح همبستگی، 499 آزمودنی (230 مرد) با میانگین سنی 37 سال از میان 30 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل ساکن تهران و کرج گزینش و به گونه تصادفی به دو گروه بی-اخلاقی منفعل (که شش داستانک درباره بی-اخلاقی-های منفعل خواندند) و بی-اخلاقی فعال (که شش داستانک درباره بی-اخلاقی-های فعال خواندند) گمارش شدند. دین-باوری با مقیاس باورهای فراطبیعی (جانگ، بلومکه، و هالبرستات، 2013)، و انتساب به خدا و پذیرش بی-اخلاقی با پرسش-نامه پژوهشگرساخته اندازه-گیری شد. تحلیل-های رگرسیون نشان داد آزمودنی-هایی که دین-باوری آنها بیشتر بود، بیشتر از آزمودنی-هایی که دین-باوری آنها کمتر بود، بی-اخلاقی-های منفعل را به خدا نسبت دادند، انتساب به خدا توانست پذیرش بی-اخلاقی را پیش-بینی کند، و دین-باوری پس از کنار گذاشتن واریانس انتساب به خدا با پذیرش بی-اخلاقی رابطه منفی داشت. همچنین الگوی میانجی-گری تعدیل-شده نشان داد که انتساب به خدا می-تواند توضیح دهد که چرا دین-باوران، بی-اخلاقی منفعل را آسان-تر می-پذیرند. این یافته-ها نشان می-دهند که باورهای دینی اگر با آموزه-های دینی کامل نشوند می-توانند به بی-اخلاقی کمک کنند.
تحلیل گفتمان بازنمایی خانواده در سریال میکائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
45 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت نظم و ترجیح گفتمانی بازنمایی شده از خانوده ایرانی در سریال میکائیل انجام شده است. روش تحقیق در این مطالعه تحلیل گفتمان است. واحد تحلیل سریال و واحد مشاهده مناسبات گفتمانی موجود در فیلم است. اجزاء این روش عبارت اند از: شناسایی دال های محوری، مفصل بندی و تعیین گفتمان، شناسایی دال شناور، رابطه گفتمانی، فرجام تقابلِ گفتمانی و رابطه با متن (زمینه اجتماعی). یافته های پژوهش نشان می دهد که در سریال میکائیل، سه گفتمان حق طلبی، محافظه کار و افراطی مورد بازنمایی قرار گرفته و فرجام گفتمانی با برتری گفتمان حق طلب خاتمه یافته است. اصلی ترین دال های محوری گفتمان حق طلبی عبارت بودند از انعطاف پذیری در سنت ها، استقلال زنان، سبک حل مسئله مثبت اندیش، حمایت حق طلبانه و خانواده گرایی؛ دال های محوری گفتمان محافظه کار تقدیرگرایی، احترام و حرمت نگه داشتن، ترس و احساس ناامنی، بی اعتمادی به پلیس، خانواده دوستی، حمایت محافظه کارانه و دال های محوری گفتمان افراطی خانواده نیز شامل جمود فکری و سنت گرایی افراطی، مرد سالاری، کینه توزی و انتقام، سبک حل مسئله خشونت آمیز، انگ و برچسب زنی و قانون-گریزی بوده اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که یک بازنمایی واحدی از خانواده ایرانی وجود ندارد و با تکثری از گونه های خانواده در ایران مواجه هستیم و به همین منوال در این سریال ها نیز به تقابل های گفتمانی از این نوع خانواده ها می پردازند و در پایان سریال با توجه به گفتمان مدنظر، به دنبال برتری گفتمان و نوع خانواده مدنظر خود هستند.
مؤلفه های خانوادگی مرتبط با مُدگرایی در میان دختران جوان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
151 - 165
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مد و مدگرایی از فراگیرترین و مهم ترین نیروهای تغییرات فرهنگی و اجتماعی معاصر است و پیامدهای مهمّی در تغییر سبک زندگی و تعاملات روزمره جوانان و خانواده ها دارد. والدین و خانواده به عنوان الگوهای نقش برای فرزندان، نقش زیادی در پیروی جوان از مد در پوشش و رفتاردارد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه مؤلفه های خانوادگی با مدگرایی در میان دختران جوان شهر یزد است.
روش و داده ها: روش تحقیق از نوع کمّی- پیمایشی است و داده ها به وسیله پرسشنامه گردآوری شد. با شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی، ۳۰۰ دختر 15 تا 29 ساله از مناطق سه گانه شهر یزد به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسشنامه را تکمیل کردند. داده ها در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
یافته ها: متغیرهای تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، اشتغال پدر، مصرف گرایی خانواده، مدگرایی خانواده، دینداری والدین و شکاف نسلی با مدگرایی جوانان رابطه معنادار دارد. نتایج آزمون چندمتغیره نشان داد مدگرایی خانواده، مصرف گرایی خانواده و شکاف نسلی مهم ترین متغیرهای خانوادگی تبیین کننده مدگرایی جوانان است.
بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه، روابط والدین و فرزندان و گرایش مصرفی در خانواده می تواند سبک زندگی و هنجارهای کنشگران جوان در خانواده را تحت تأثیر قرار دهد.
پیام اصلی: جهت گیری مصرفی والدین، تعاملات خانواده و روابط والدین و فرزندان، یکی از عوامل مهم گرایش جوانان به کنش های نمایشی و مصرفی از جمله مدگرایی است.
کاوشی زمینه مند از فرایند های منتهی به سودمحوری ازطریق بازاریابی رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
67 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی فرایند های منتهی به سودمحوری ازطریق بازاریابی رسانه های اجتماعی است. برای رسیدن به هدف مزبور، نویسندگان مقاله از روش شناسی کیفی و رویکرد نظریه داده بنیاد استفاده کرده اند. جامعه هدف، مدیران بازاریابی شرکت ها و صاحبان کسب وکار در شبکه های اجتماعی بودند که با نمونه گیری نظری و هدفمند، تعداد 15 نفر آنها برای اخذ مصاحبه عمیق انتخاب شد. فرایند نمونه گیری در این تحقیق تا مرحله اشباع اطلاعات ادامه یافت، به شکلی که مصاحبه جدید تأثیری در پیشبرد نظریه نهایی نداشت. داده های جمع آوری شده در این تحقیق با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و نتایج آن در قالب 11 مقوله اصلی و 1 مقوله نهایی، به همراه مدل پارادایمی، خط داستان و مدل نظری ارائه شد. یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که «توسعه بازار فرامکان» به عنوان پدیده مرکزی به دنبال مجموعه عواملی چون تعامل آنلاین با مشتریان، نیروی انسانی متخصص در بازاریابی، توسعه تحقیقات بازاریابی، استراتژی های بازاریابی، سرمایه گذاری بر تبلیغات و کیفیت مطلوب وب سایت به همراه مجموعه ای از عوامل زمینه ای و مداخله گر ایجاد می شود. این بازار فرامکان به منظور حفظ پویندگی های حاکم بر خود، متکی بر راهبرد هایی چون برندسازی شبکه ای و اصلاح کانال های توزیعی است که پیامدی چون انگیزش مشتریان را به دنبال دارد. این نتایج همچنین نشان می دهند پویندگی های سودمحور بازارهای شبکه ای براساس کنش های عقلانی معطوف به هدف شرکت ها و متخصصان آنها عمل می کند. طرح واره نظری و مدل پارادایمی، درک بهتری را از نتایج فوق به دست می دهند.
The Relationship between Electronic-governance Foresight and Managers' Organizational Transparency in Order to Present a Model (Case Study: Saderat Banks of Tehran province)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Organizational transparency plays an important role in improving the performance of various organizations, especially service organizations. Therefore, the purpose of this study was to determine the relationship between e-governance foresight and the organizational transparency of managers in order to present a model. Methodology: This research was applied in terms of purpose and mixed (qualitative and quantitative) in terms of implementation method. The qualitative part of the community was experts related to the field of research, 12 people were selected as a sample according to the principle of theoretical saturation with non-random sampling and snowball methods. In 2017, there were 7170 people in the quantitative sector of managers of export banks in Tehran province, of which 365 people were selected as a sample according to the table of Karjesi and Morgan by simple random sampling. The research tool was semi-structured interview in the qualitative part and researcher-made questionnaires in the quantitative part, whose psychometric indicators were confirmed. Qualitative part data were analyzed with open, axial and selective coding method in MAXQDA software and quantitative part data were analyzed with exploratory factor analysis and structural equation modeling methods in SPSS and Smart PLS software. Findings: The findings of the qualitative section showed that the e-governance foresight has 75 indicators and 17 components in 6 dimensions: organizational, technical, information and data, marketing, resources and perspective and organizational transparency, 60 indicators and 15 components in 6 dimensions: information transparency, economic transparency, transparency The client had management transparency, organizational transparency and human resources transparency. Also, the findings of the quantitative section showed that the factor load and average variance extracted of all dimensions and components were higher than 0.70 and 0.50, respectively, and their reliability was calculated higher than 0.60 with Cronbach's alpha and combined methods. In addition, the relationship model of e-governance foresight with managers' organizational transparency had a good fit, and e-governance foresight and all its 6 dimensions including organizational, technical, information and data, marketing, resources and perspective had a positive and meaningful effect on managers' organizational transparency (05 /0P<). Conclusion: According to the results of this study, e-governance foresight had a positive effect on the organizational transparency of managers. Therefore, to improve organizational transparency, it is possible to improve the foresight of e-governance and its components including organizational, technical, information and data, marketing, resources and perspective.
Presenting a Model for Recognizing Phishing Sites and Privacy Violations in the Tourism Industry(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Electronic Tourism is one of the important components of expanding Tourism by synchronizing this industry with information technology. It has not been long since its emergence. Methodology: this field is a combination of tourism and information technology that is one of the most common types of income-generating businesses which is producing job opportunities in the modern world. The advancement of science alongside communication and information technologies presented many opportunities and threats to this field due to tech such as smartphones and sensors, virtual and augmented reality tools, NFC, RFID, etc. Findings: The disclosure of the tourists' information and the possible abuse of it is one such threat. Therefore privacy and non-disclosure of information should be important factors. Recognition of reputable sites is an important factor in solving this problem. In this study, we have presented a model for recognizing fake and phishing sites which use the CFS+PSO and a combination of Info+Ranger alongside their results to reduce the test dataset features so that it could present a model for categorizing and higher accuracy in recognizing phishing sites by using the Multilayer Perceptron method. The proposed model was successful in recognizing 95.5% of phishing sites. Counclusion: The effect of information technology on the tourism industry and the usage of internet websites for selling and providing tourism services to tourists have created new security challenges. Protecting the privacy and personal information of people and tourists is one of these challenges and the disclosure of such information could lead to abuse by unqualified people and dissatisfaction and distrust of such systems.
Educational Challenges of Afghan High School Students in Iran from the Perspectives of English Language Teachers: Tehran Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: It is more than 30 years that Afghan people immigrate to Iran. This paper aims to find out the educational challenges Afghan High School students face in Iranian schools based on English teachers’ perspectives in Tehran province. Methodology: This research is qualitative and its kind is deductive. Based on the theoretical foundations of migration, relevant studies, especially the research of Sadegh Mousavi et al. (2019), Shishehgran and Haji Dehabadi (2018), and Songhori et al (2014) components of educational challenges were compiled. Guba and Lincoln indices (1994, quoted by Mohsenpour, 2013) were used to validate the components. The tool of this study is a Semi-structured interview based on the accredited components. Data analysis has been done by the use of Braun and Clarke’s thematic method (2006). The number of English teachers who have taught Afghan students for more than four years in public schools and participated in this study was about 32 (17 female and 15 male). Findings: The findings show that parents of these students rarely come to school to ask about the educational progress of their students, Afghan students adapt to the content of Iranian textbooks and the curriculum as the result of having a close relationship with Iranian culture, some students work after school to help their family financially. Regarding citizenship, Afghan students consider themselves differently as first-class Iranian citizens, second-class citizens, and some do not care about the issue of citizenship in Iran because they consider life in Iran to be temporary and intend to immigrate to European countries. Among the female students, no delinquency or victimization was observed by the English teachers, but the male teachers had heard of a few cases such as buying and selling drugs and consuming them. Considering that Afghan students are interested in learning English and its skills, it is necessary to take advantage of the presence of English teachers in reducing the educational challenges of students. Conclusion: This can be achieved by holding compensatory classes by these teachers themselves. This leads to more social communication between students and their English language teachers and to a large extent causes a kind of social control in preventing the occurrence of delinquency and delinquency. It is also suggested that the English language curriculum should pay attention to multiculturalism and anti-racism, and the necessary programs to familiarize school administrators, parents of students, teachers, and Iranian students, as well as parents of Afghan students and the students themselves should be provided.
واکاوی زمینه های شکل گیری و شیوع فساد در نظام بهداشت و درمان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
71 - 100
زمینه و هدف: فساد به عنوان معضل جهانی، وقت و هزینه زیادی را از دست اندرکاران قضایی، اجتماعی و سیاسی کشورها به خود اختصاص داده است و هزینه بسیاری را نیز در ابعاد مختلف، به مردم وارد می کند. هدف اصلی این تحقیق، واکاوی زمینه های شیوع فساد در نظام بهداشت و درمان ایران است. روش بررسی: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. میدان تحقیق، خبرگان حوزه ستادی وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بود. برای این منظور، با 13 نفر از خبرگان این حوزه، مصاحبه عمیق انجام شد و نمونه ها نیز با شیوه نمونه گیریِ نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. یافته ها: براساس تحلیلِ داده ها، شش مقوله مرتبط با فرآیندِ شیوع فساد در نظام بهداشت و درمان ایران، عبارت اند از: ضعف آموزش رسمی و غیررسمی، ضعف سیاست گذاری، مدیریت و حکمرانی در نظام بهداشت و درمان، اقتصاد معیوب و فاقد نظام توزیع عادلانه در نظام بهداشت و درمان، ضعف قوانین و ناکارآمدی دستگاه های نظارتی، ساختارهای ضعیف و فسادپرور در نظام بهداشت و درمان و حوزه دارویی فسادزا در نظام بهداشت و درمان. مقوله های ذکرشده، ذیلِ مقوله هسته «سیستم فسادزای بهداشت و درمان» دسته بندی شد. نتیجه گیری: این تحقیق نشان می دهد فساد در سیستم بهداشت و درمان ایران، ساختاری و نظام مند شده است و بسیاری از فسادها در رویه های کاملاً قانونی انجام می شوند و به دلیل ضعف ها و خلأهای قانونی، قوانین بازدارندگی لازم را برای جلوگیری از وقوع فساد ندارند.
نسبت فرم و هندسه تزییناتِ آجریِ جداره های حیاط اندرونیِ خانه های نیمه دومِ حکومتِ قاجار در تبریز با وضعیت معیشتی مالکین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
34 - 61
حوزههای تخصصی:
شرایط اقتصادی در هر دوره تاریخی، یکی از عوامل تاثیرگذار بر نظام معماری و شهرسازی بوده و تزیینات به عنوان جزیی از معماری از این قاعده مستثنی نیستند. هدف این پژوهش که با روش تفسیر تاریخی به انجام رسیده بررسی تاثیر وضعیت معیشتی مالکین بر تزیینات آجری حیاط اندرونی خانه های قاجاری تبریز است. برای دستیابی به این هدف تلاش شد به سوالی با این مضمون پاسخ داده شود که چه نسبتی بین فرم و هندسه تزیینات آجرکاری با سطح اقتصادی زندگی مردم برقرار است؟ با تقسیم خانه ها به دو طیف مربوط به قشر مرفه و عادی، با مشاهدات میدانی به بررسی تزیینات آجری - نمای حیاط های اندرونی آن ها از دو منظر فرم اجرا و هندسه کلی پرداخته شده و سپس نسبت بین این تزیینات با سطح معیشتی مالکان بررسی شد. طبق یافته های پژوهش از منظر فرم اجرا، الگوهای تکرارشونده جزو الگوهای مشترک بین هردو قشر بوده است. الگوهای گسترش یافته تنها مختص قشر مرفه جامعه آماری بوده و الگوهای واحد و الگوهای چندتایی نیز غالباً در خانه های قشر مرفه به کار رفته است. از بعد فرم هندسی نیز چند الگوی هندسی مشخص مابین هر دو قشر مشترک بوده و برخی الگوها هم مشخصاً به یک قشر خاص تعلق داشته است. در نهایت این نتیجه کلی حاصل شد که تمایزاتی بین الگوهای تزییناتی دو قشر وجود دارد که هیچ یک از نمونه ها به سمت خلق الگوهای غیر معمول و استفاده افراطی از آن ها گام برنداشته و به نحوی نیست که اقشار مختلف جامعه را از هم جدا کند و نمایانگر شکاف طبقاتی میان آنها باشد.
پیش بینی کمال گرایی بیمارگون (بیشینه خواهی) بر اساس بخشش، قدردانی و وابستگی در متأهلین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
327 - 344
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین بیشینه خواهی بر اساس متغیرهای بخشش، قدردانی و وابستگی در متأهلین بوده است. روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی، از انواع روش های پیش بینی بوده است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده متأهلین ساکن شهر تهران بوده است. برای این منظور، 220 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس و داوطلبانه انتخ اب ش دند و ب ه پرسش نامه بیشینه خواهی شوارتز و همکاران، (M S، ۲۰۰۲)، پرسش نامه بخشش احتشام زاده و همکاران (IFI-25، 1389)، پرسش نامه قدردانی مک کالوف و همکاران (GQ -6، 2002) و پرسش نامه وابستگی بین فردی هیرشفلید و همکاران (BDI، 1997) پاسخ دادند. نتایج به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که مؤلفه های بخشش، قدردانی، و وابستگی، در مجموع 55/31 درصد بیشینه خواهی را در سطح معناداری 001/0>p پیش بینی می کنند. مؤلفه های بخشش با ضریب بتای برابر با 189/0، در سطح ۰۱/۰ معنادار است. با این حال، ضریب بتای قدردانی برابر با 044/0- محاسبه شده که معنادار نیست و ضریب بتای وابستگی نیز برابر با 435/0 است که در سطح ۰۱/۰ معنادار است. نتایج نشان می دهد متغیرهای بخشش، قدردانی و وابستگی بیشینه خواهی را پیش بینی می کنند.
تحلیل فرآیند توانمندسازی مددجویان (از دیدگاه مددکاران نهادهای حمایتی و خیریه ای مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداخت کمک های رفاهی به صورت مقرری ماهیانه نه تنها وابستگی های ناسالمی را ایجاد می کند بلکه نیاز به منابع گسترده ای دارد. نهادهای حمایتی از رویکردی جامع جهت توانمندسازی برخوردار نیستند و هر کدام بر برخی از عناصر توانمندسازی توجه دارند. مطالعات موجود بیشتر به صورت مفهومی به موضوع توانمندسازی پرداخته اند و به فرآیند توانمندسازی توجه کمتری شده است. هدف این پژوهش واکاوی ابعاد فرآیند توانمندسازی مددجویان در نهادهای حمایتی و خیریه ای به منظور تدوین فرآیند عملیاتی است.این مطالعه با روش کیفی و بر اساس رهیافت نظریه زمینه ای انجام شد. نمونه گیری تحقیق به شیوه نمونه گیری نظری بود. با مدیران 20 نهاد حمایتی شهر مشهد در سال 1399 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. متن مصاحبه ها با رویکرد اشتراوس و کوربین و به کمک نرم افزار ماکس کیو دی ای 10 تحلیل شد.ابعاد شناسایی شده فرآیند توانمندسازی عبارتند از منابع محیطی، شناسایی توانمندی های فرد، احساس خودکارآمدی، انتظارات و ارزش ها، انتخاب و عمل و دستاوردها.توانمندسازی فرآیندی تدریجی و چرخشی است و افراد با سطوح متفاوت توانمندی و قابلیت وارد این چرخه می شوند. افراد در هر چرخه توانمندی جدیدی کسب می کنند، در نتیحه احساس خودکارآمدی و انتظاراتشان برای انتخاب و عمل جهت کسب توانمندی بعدی افزایش می یابد.