مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رویکرد ترکیبی
حوزههای تخصصی:
احساس حضور دانشجویان عاملی مهم در موفقیت آموزش مجازی می باشد. یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر احساس حضور دانشجویان باورهای آموزشی استادان مجازی می باشد. این پژوهش با هدف بررسی نقش جهت گیری های برنامه درسی استادان بر احساس حضور دانشجویان در دوره های مجازی، طراحی و اجرا گردید. این مطالعه یک پژوهش ترکیبی از نوع متوالی می باشد. جامعه آماری شامل استادان و دانشجویان دانشگاه های، امیرکبیر، علم و صنعت، خواجه نصیرالدین طوسی و علوم و حدیث می باشند. در مرحله ی کمی، نمونه مورد بررسی به شیوه ی طبقه ای تصادفیْ تعداد 714 دانشجو و 63 استاد انتخاب شدند و در مرحله کیفی با استفاده از نمونه گیری دسترس تعداد 16 آزمودنی به شیوه ی اشباع نظری تعیین گردیدند. در مرحله ی کمی، تحقیق، جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه ی جهت گیری های برنامه درسی و پرسش نامه احساس حضور، انجام شد و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی با برنامه spss انجام شد. در مرحله کیفی تحقیق، از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته، جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد و برای تحلیل داده ها از شیوه ی تحلیل محتوای کیفی و روش تفسیری استفاده شد. آزمون های تحلیل واریانس چند متغیره، آزمون لوین و آزمون تعقیبی توکی به منظور تحلیل داده ها استفاده شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده های کمی و کیفی نشان داد که بین جهت گیری های برنامه درسی استادان و احساس حضور دانشجویان رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که استادانی که دارای جهت گیری برنامه درسی انسان گرایی و بازسازی گرایی اجتماعی و تلفیقی شوآب هستند، در مقایسه با استادانی که دارای سایر جهت گیری ها می باشند دانشجویانشان احساس حضور بالاتری دارند. بنابراین توجه به باورها و نگرش های آموزشی استادان جهت افزایش احساس حضور دانشجویان بسیار اهمیت دارد.
ملاحظات روش شناختی در مطالعات حوزه جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
آنچه یک پژوهش علمی را از یک پژوهش غیرعلمی جدا می کند و موجب اعتبار و یا بی اعتباری آن می شود، روش شناسی پژوهش است.بسیاری از مشکلات و چالش های اساسی به ویژه در مطالعات حوزه علوم انسانی ناشی از ابهام روش شناختی آنهااست. ملاحظات روشی به ویژه در پژوهش هایی مانند مطالعات حوزه جنسیت که در چارچوب یک رشته خاص علمی نمی گنجند، به دلیل ماهیت و ابعاد پیچیده آنها از دقت و حساسیت بیشتری برخوردار است. ازاین رو مقاله حاضر با نگاهی به جنبه های روش شناختی پژوهش های انجام شده درباره تأثیر متغیر جنسیت بر رضایت شغلی اعضای هیئت علمی،با استفاده از رویکرد کیفی و تکنیک مرور سیستماتیک تلاش کرده است به صورت عینی توجه محققان را به ضرورت، اهمیت و نقش ملاحظات روش شناختی در شناخت و تبیین عمیق تر مسئله پژوهش و دستیابی به پاسخ شفاف، دقیق و منطبق با واقعیت برای حل مسئله و دستیابی به هدف پژوهش جلب کند. یافته های این مطالعه حاکی از وجود دو مشکل عمده در پژوهش های مورد بررسی بوده است: یکی وجود ابهام و عدم شفافیت در بیان مسئله پژوهش و دیگری گرایش به استفاده از یک روش پژوهش واحد (کمی) بدون توجه به تفاوت ماهیت و ابعاد حوزه های مورد پژوهش. به نظر می رسد در پژوهش در مورد حوزه هایی مانند جنسیت، به منظور شناخت عمیق تر و دستیابی به پاسخی معتبر و شفاف تر، استفاده از رویکردترکیبی، گزینه مطمئن تری خواهد بود.
رویکرد ترکیبی ارزش افزوده اقتصادی و سود تقسیمی در بهینه سازی سبد سهام با استفاده از الگوسازی آرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اقدامات اساسی در راستای سرمایه گذاری صحیح در بازار سهام، توجه به معیارهای گوناگون در انتخاب سهام است. ازجمله این معیارها، ارزش افزوده اقتصادی را می توان نام برد. بدین منظور، شاخص های ریسک و بازده با معیارهای ارزش افزوده اقتصادی، سود تقسیمی و ضرایب کشیدگی و چولگی ترکیب و با استفاده از الگوسازی آرمانی، الگویی طراحی شد که به ترکیب بهینه ترین سبد سهام منجر می شود. محاسبه میزان اهمیت معیارهای الگو با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد. در این پژوهش، مقایسه ای در نتایج حاصل از حضور آرمان ارزش افزوده اقتصادی در قبال نبود آرمان سود تقسیمی و برعکس و حضور هر دو آرمان و الگوی مارکوتیز انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد حضور هر دو آرمان، نسبت بازده به ریسک بیشتری از دیگر الگو های مدّنظر این پژوهش مانند الگوی مارکویتز دارد و درنتیجه، بازده بیشتری را نیز به ارمغان می آورد.
واکاوی عشق به برند و بررسی تأثیر تداعی ها، رضایت و اعتماد بر عشق به برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برندها نقش محوری در رفتار مصرف کننده ایفا می کنند و ایجاد روابط قدرتمند بین مشتری و برندهای منتخب آنها، تأثیر شگرفی بر رفتار مشتری و ترجیج برند دارد. ایجاد چنین روابط قدرتمندی در پاره ای از مواقع موجب شکل گیری پیوندهای احساسی عمیق و در نهایت عشق به برند می شود. ایجاد و تقویت پیوندهای قدرتمند عاطفی، مشریان را به مدافعانی سرسخت برای برند تبدیل می کند که نتیجه آن ایجاد سرمایه ای هنگفت برای شرکت است. هدف این پژوهش واکاوی ماهیت عشق به برند و بررسی رابطه مفاهیم تداعی های ناشی از برند، اعتماد، رضایت و عشق به برند است. برای این منظور بر اساس مرور گسترده ادبیات، مدل مفهومی شکل گرفت. در فاز نخست پژوهش، بر اساس مصاحبه های انجام گرفته با نمونه ای هدفمنداز افرادی که وابستگی عمیق به برند داشتند، پرسشنامه تداعی های ناشی از برند شکل گرفت. در فاز دوم که رویکرد کمّی در آن حاکم بود، دانشگاه ها، مراکز خرید و مشتریانی که به نمایندگی های برندها مراجعه می کردند، بر اساس نمونه گیری در دسترس، بررسی شدند. بعد از واکاوی عشق به برند و ارتباط آن با عشق انسانی، در ادامه نتایج به دست آمده از تکنیک معادلات ساختاری حاکی از آن بود که تداعی های برند، رضایت و اعتماد به برند با شدت های مختلف بر یکدیگر و بر عشق برند تأثیر داشتند. این پژوهش ضمن واکاوی مفهوم عشق به برند و افزودن بر غنای ادبیات در این زمینه، نشان دهنده این امر است که تداعی های برند، ضمن اثرگذاری بر اعتماد و رضایت از برند، عاملی مهم در ایجاد عشق به برند است
شناسایی عوامل موثر برارتقای فرهنگ کارآفرینی در مدارس کاردانش و فنی و حرفه ای: رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر ارتقای فرهنگ کارآفرینی در مدارس از دیدگاه متخصصان و بررسی وضعیت موجود مدارس کاردانش و فنی و حرفه ای از دیدگاه معلمان است. روش این پژوهش رویکرد ترکیبی(کیفی- کمی) از نوع راهبرد اکتشافی متوالی هست به این صورت که روش مرحله کیفی تحلیل محتوای عرفی بوده و در تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز و محوری استفاده شد. در این مرحله ۱۴ مصاحبه شونده که شامل کارآفرین ها، مدرسان مباحث کارآفرینی در مدارس، مدرسان آشنا به کارآفرینی در دانشگاه، مدیران و مسئولان مدارس فنی و حرفه ای و کاردانش شهر تبریز، به صورت هدفمند انتخاب و برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شدکه در نتیجه مرحله کیفی 5 عامل آموزشی، پرورشی، نگرشی، مالی و ساختاری به عنوان عوامل موثر بر فرهنگ کارآفرینی شناسایی شدند. روایی یافته های حاصل از این مرحله با روش تطبیق توسط اعضا و بررسی همکار تضمین شد. در مرحله کمی پژوهش که روش آن توصیفی پیمایشی بود از بین ۱۱۵۲ نفر از معلمان نواحی آموزش و پرورش شهر تبریز ۲۸۸ نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه انتخاب گردیده و با استفاده از پرسشنامه ای که از نتیجه تحلیل یافته های مرحله کیفی تنظیم گردیده بود مورد آزمون قرار گرفتند. جهت تعیین روایی صوری و سازه پرسشنامه در بخش کمی از نظرات خبرگان و تحلیل عاملی تاییدی و پایاییآن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 91/0 برآورد گردید. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت عوامل آموزشی، پرورشی، نگرشی و اعتقادی در حد مطلوبی قرار دارند و عامل مالی در حد متوسط و عامل ساختاری در حد مطلوبی نیست و نتایج آزمون فریدمن نشان داد که عامل آموزشی از میان عوامل موثر فرهنگ کارآفرینی در بالاترین رتبه و عوامل پرورشی، نگرشی و اعتقادی، مالی و ساختاری در رتبه های بعدی قرار دارند.
تجزیه وتحلیل انگیزه های مشارکت در بازاریابی خیرخواهانه با تأکید بر فعالان ورزش زورخانه ای: رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۳)
703 - 722
حوزههای تخصصی:
از ادوار گذشته خیرخواهی و کمک به نیازمندان با روح ورزش زورخانه ای عجین بوده و است. هدف پژوهش حاضر تجزیه وتحلیل فعالان ورزش زورخانه براساس انگیزه های مشارکت در بازاریابی خیرخواهانه با استفاده از رویکرد ترکیبی است. در گام اول با استفاده از رویکرد کیفی (تحلیل محتوا)، 50 کد به عنوان انگیزه های مشارکت در بازاریابی خیرخواهانه استخراج و با توجه به مشابهت و قرابت معنایی در 10 عامل دسته بندی شدند و بر مبنای آن پرسشنامه پژوهش طراحی شد. در گام دوم از رویکردهای کمی در علم داده کاوی (تشریحی و پیش بینی) به منظور بررسی جامعه آماری استفاده شد. به منظور تشریح جامعه پژوهش، 393 فعال این ورزش با استفاده از شاخص دیویس-بولدین در دو خوشه مجزا از هم خوشه بندی و بررسی شدند. همچنین به منظور طراحی مدل پیش بینی کننده رفتار فعالان ورزش زورخانه ای در فعالیت های خیرخواهانه از شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در خوشه اول به ترتیب عمل متقابل، تمایل به سرگرمی و کسب لذت، اهمیت احساسی و در خوشه دوم به ترتیب آموزه های مذهبی، نیاز به کمک دیگران و تمایل به مشارکت اجتماعی بیشترین مراکز خوشه ها را به دست آورده اند. به کارگیری شبکه های عصبی نشان داد متغیرهای مستقل پژوهش حاضر از قابلیت پیش بینی کنندگی بالایی برخوردارند و با استفاده از آنها می توان تغییرات متغیر وابسته را با دقت 958/0 پیش بینی کرد. همچنین نتایج تحلیل حساسیت اهمیت متغیرهای جمعیت شناختی، نمادین و آموزه های مذهبی در مشارکت فعالان ورزش زورخانه ای در فعالیت های خیرخواهانه را تأیید کرد.
درک مفهوم پژوهشگری از دیدگاه اعضای هیئت علمی؛ پژوهشی با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
29 - 60
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر مفهوم پژوهشگری را از دیدگاه استادان رشته های مختلف موردبررسی قرارداد. به این منظور یک رویکرد ترکیبی متوالی اتخاذ گردید. بخش اول پژوهش با اهداف اکتشافی، روش پدیدارنگاری و مصاحبه با 30 نفر از اعضای هیئت علمی که در رشته های علمی مختلف تدریس و پژوهش می کردند انجام شد. به دنبال آن، به منظور تعمیم نتایج، پژوهش با استفاده از روش توصیفی پیمایشی با نمونه ای120 نفره از اعضای هیئت علمی ادامه یافت. ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نتایج بخش کیفی بود. نتایج بخش کیفی گویای آن بود که پنج الگوی متفاوت از تجربه پژوهشگری استادان دانشگاهی می توان احصا نمودکه عبارت اند از: تحقیق به مثابه مسئولیت حرفه ای، کار هنری، سفر به ناشناخته ها، جورچین و داوری. پژوهشگران همچنین توانستند از داده های بخش کمّی نیز پنج عامل را به شرح ذیل استخراج نمایند که تقریباً با مفاهیم بخش کیفی معادل بودند: کشف حقیقت، گردآوری اطلاعات، حل مسئله، بازکاوی و برداشت نادرست از تحقیق. الگوها و عامل های احصاءشده از مفهوم پژوهشگری در تحقیق حاضر شیوه ای برای درک مشکلات یا عدم تکمیل دروس و دوره های پژوهشی به دلیل عدم تناسب مفاهیم استاد و دانشجو فراهم می کند. ازآنجا که هر الگو، گونه مختلفی از جهت گیری را در ارتباط با فرآورده های پژوهشی در بر دارد، چارچوب تحقیق حاضر ابزاری مفید در مباحث مربوط به بررسی عملکرد پژوهشی اعضای هیئت علمی فراهم می کند. اشارات کاربردی مطرح شده در پژوهش حاضر مبنایی را برای درک برخی پدیده های مرتبط با پژوهش در نظام آموزش عالی ارائه می کند که تاکنون به صورت کامل درک نشده است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه شرکت های تعاونی روستایی با استفاده از رویکرد ترکیبی در شهرستان سراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
158 - 169
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت بخش تعاون در اقتصاد ایران، عوامل مؤثر بر این ظرفیت بیش ازپیش اهمیت یافته است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه شرکت های تعاونی روستایی بود. برای دستیابی به این هدف از رویکرد ترکیبی (کیفی به کمی) استفاده شد. به این ترتیب، در مرحله اول با استفاده از مصاحبه با مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره شرکت های تعاونی شهرستان سراب و نیز خبرگان و استفاده از رویکرد تئوری داده بنیاد، عوامل مؤثر بر توسعه شرکت های تعاونی شناسایی شدند. برای انتخاب نمونه ها در این مرحله از نمونه گیری هدفمند استفاده شد و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. در مرحله دوم پرسشنامه ای که شامل شاخص های شناسایی شده بود، بین نمونه ای از مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره تعاونی های روستایی شهرستان سراب به روش نمونه گیری تصادفی توزیع و در این مرحله نیز حجم نمونه درنهایت 86 مورد شد. در ادامه جهت اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه و ارتقای شرکت های تعاونی روستایی با استفاده از روش AHP فازی چانگ ایجاد و عوامل شناسایی شده در مرحله قبل، اولویت بندی گردیدند. با توجه به نتایج به دست آمده عوامل مدیریتی، سازمانی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی، قانونی، بازاریابی و آموزشی بر توسعه تعاونی های روستایی مؤثر است. همچنین اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه تعاونی های روستایی نشان داد که عوامل سازمانی با امتیاز 235/0 دارای بالاترین اهمیت و معیارهای مدیریتی، اقتصادی، قانونی، فرهنگی و اجتماعی، بازاریابی و عوامل آموزشی به ترتیب در اولویت های بعد قرار دارند. با توجه به نتایج این پژوهش، شرکت های تعاونی روستایی برای توسعه بایستی عوامل شناسایی شده در این پژوهش را موردتوجه قرار دهند.
ارزیابی مقایسه ای رویکرد مارکویتز با یک روش ترکیبی به منظور تشکیل پرتفوی بهینه با کاربرد یادگیری عمیق DNN و الگوریتم جستجوی گرانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
165-188
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد روشی ترکیبی نوآورانه با عملکرد بهینهسازی سبد سهام، به روش معمول مارکوییتز است. بدین منظور، ابتدا با استفاده از یک شبکه یادگیری عمیقDNN، و متغیرهای تکنیکی سهام برای بازه 2/4/1397 تا 2/6/1397، به پیشبینی قیمت آتی سهام پرداخته شد. سپس بر اساس قیمتهای آتی سهام، بازده و ریسک سهام محاسبه و سود پرتفو با قید ریسک، و با روش الگوریتم گرانشی حداکثر شد. این عمل منجر به ایجاد پرتفویهای ریسک گریز تا ریسکپذیر روی مرز کارای پارتو میشود. پس از آن بازدهی آتی پرتفوها برای دو ماه آینده محاسبه و فرایند ذکر شده برای 30 هفته به شکل پنجره غلطان و با گامهای یک هفتهای تکرار شد. این نتایج با نتایج حاصل از روش عادی مارکوییتز و با بهینه سازی از طریق الگوریتم جستجوی گرانشی مبتنی بر شاخصهای تکنیکی برای 30 دوره مقایسه شد. نتایج نشان داد که روش مبتنی بر پیشبینی قیمت سهام با استفاده از شاخصهای تکنیکی، و همچنین روش مارکویتز تنها در پرتفوی ریسک گریز عملکرد بهتری نبست به میانگین شاخص بازار ارائه می دهد.
ارائه الگوی پیشنهادی توانمندسازی نیروی انسانی در راستای بهره وری شرکت ملی گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و ارزیابی مدل توانمندسازی نیروی انسانی در راستای بهره وری شرکت ملی گاز ایران بود که با رویکرد ترکیبی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت، پیمایشی و از نظر پارادایمی، تحقیق ترکیبی- اکتشافی است. روش جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. در بخش کیفی طی مصاحبه با 18 نفر از افراد خبره صنعت، مهم ترین شاخص های مؤثر بر توانمندسازی نیروی انسانی استخراج گردید که عبارت بودند از: عامل مدیریتی، عامل گروهی، عامل فردی، عامل محیطی، عامل ساختاری، عامل سازمانی و عامل اخلاقی. در بخش کمّی برای تعیین میزان اهمیت نسبی متغیرهای مدل، پرسشنامه ای طراحی شد و بین نمونه 337 نفری از کارکنان شرکت ملی گاز ایران توزیع شد و نتایج آن با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی تحلیل شد که مهم ترین عوامل به مؤلفه های مدیریتی، گروهی، سازمانی، محیطی، اخلاقی، فردی و عامل ساختاری اختصاص یافت.
شناسایی و ارزیابی موانع مدیریت جانشین پروری در شرکت پتروشیمی شیراز با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی موانع مدیریت جانشین پروری در شرکت پتروشیمی شیراز بود. روش پژوهش از نوع ترکیبی بود. در مرحله کیفی، با روش تحلیل مضمون و ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته به بررسی موانع جانشین پروری پرداخته شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر اساس قاعده اشباع ؛ نظرات 30 نفر از صاحب نظران کلیدی و باتجربه این شرکت دریافت شد. بر اساس نتایج تحلیل مضمون، عدم حمایت و پشتیبانی مدیران اجرایی، سیاستهای سازمانی، تغییرات سریع سازمانی، تشریفات زائد اداری، دید کوتاه مدت و عدم وضوح و شفافیت، به عنوان موانع جانشین پروری شناسایی شدند. از معیارهای اعتبارسنجی کیفی؛ قابل قبول بودن و قابل اعتماد بودن و تحلیل عاملی تائیدی برای بررسی اعتبار مضامین استفاده شد. در بخش کمی پژوهش و برای اولویت بندی موانع جانشین پروری از روش پژوهش توصیفی پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری در این بخش تمام کارکنان شرکت را شامل بود که بر اساس فرمول کوکران 183 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در این بخش، مقیاس محقق ساخته بر اساس تحلیل مضامین بخش کیفی بود. برای تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوا و برای تعیین پایایی آن از روش آلفای کرونباخ (با مقدار کلی 0/96) استفاده شد. نتایج این بخش با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی نشان داد که مشکل عدم حمایت از جانشین پروری دارای بالاترین میانگین و مشکل تشریفات زائد دارای پایین ترین میانگین بودند.
طراحی مدل گردشگری پزشکی در دوران کوئید ۱۹ با استفاده از رویکرد ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری پزشکی، شکل جدیدی از توریسم است که تا قبل از پاندمی کوئید ۱۹ به طور فزاینده ای رشد پیدا کرده بود. گردشگری پزشکی ب ه منظور بهبود سلامتی افراد و در مک انی خ ارج از محل سکونت آن ها انجام می شود. هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل گردشگری پزشکی در دوران کوئید ۱۹ با استفاده از رویکرد ترکیبی است. مواد و روش ها: در این تحقیق پژوهشگر از رویکرد ترکیبی استفاده کرده است. برای این منظور، در مطالعه اول، برای شناخت مؤلفه های بازاریابی گردشگری پزشکی از رویکرد داده بنیاد و در مطالعه دوم، به آزمون مدل با استفاده از روش کمی پرداخته شده است. ابزار جمع آوری داده های مورد نیاز در مطالعه اول، پروتکل و مصاحبه عمیق، با بیست مدیر مرکز گردشگری و در مرحله بعد، داده های مورد نیاز بین 384 بیمار مرکز گردشگر توزیع و نتایج توسط نرم افزار ایموس تحلیل شده است. یافته ها: محقق با انجام پانزده مصاحبه به اشباع نظری و در نهایت 100 کد باز استخراج و بر اساس ادبیات نظری اقدام به کدگذاری محوری و انتخابی کرده و نتایج را در قالب شش بعد اصلی و سی و یک بعد فرعی ارائه کرده است. نتیجه گیری: محقق تحقیق خود را در قالب یک مدل شامل شش بعد: رضایت از برند مرکز گردشگری، اعتماد به برند درمانی مرکز گردشگری پزشکی، تنوع خدمات درمانی، بازاریابی گردشگری پزشکی، بسته درمانی مناسب، وفاداری به برند مرکز درمانی؛ و سی و یک بعد فرعی ارائه کرده است. نتایج تحقیق نشان داده است که کم هزینه ترین اقدام جهت بهبود وضعیت صنعت توریسم پزشکی، برنامه ریزی و ضرورت بخشی به ارائه خدمات حرفه ای در خور نیاز بیماران خارجی و همراهان آنها توسط افراد متخصص این حوزه باشد.
طراحی و تبیین الگوی راهبردی توسعه برند ملی در صنایع غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
192 - 219
حوزههای تخصصی:
امروزه در اقتصاد جهانی، برند پدیده ای رایج و برندسازی ملی روش هوشمندانه تجارت و بخش مهمی از راهبردهای تجاری کشورهای پیشرفته است. این در حالی است که صنایع غذایی کشور علی رغم برخورداری از پتانسیل های بسیار جهت تولید و ارائه محصولات خود به بازارهای خارجی، به دلیل عدم برخورداری از برند ملّی قوی با چالش های فراوانی مواجه اند. پژوهش حاضر با توجه به نیاز پژوهشی موجود، با رویکردی ترکیبی (کیفی- کمّی) و به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی و معادلات ساختاری درصدد تدوین و تبیین الگوی راهبردی توسعه برند ملّی صنایع غذایی کشور است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی و فعالان صنایع غذایی و در بخش کمی مدیران و کارشناسان شرکت صنایع غذایی تبرّک است. نتایج به دست آمده بیان گر آن است که توسعه برند ملی صنایع غذایی کشور تحت تأثیر 5 دسته عوامل کلیدی 1) عوامل مرتبط با صنعت؛ 2) عوامل کلیدی مرتبط با شرکت؛ 3) عوامل مرتبط با برند؛ 4) سیاست ها و حمایت های دولتی و 5) عوامل کلان محیطی اثرگذار بر برند ملی، است. یافته های بخش کمی بیانگر برازش مناسب الگوی پژوهش و تأیید همه ی فرضیات آن است.
مروری بر پژوهش های ارزیابی موتورهای کاوش: رویکرد کمّی، کیفی و ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه ارزیابی نظام های بازیابی اطلاعات به ویژه موتورهای کاوش به یکی از مهم ترین پژوهش ها در حوزه علوم اطلاعات تبدیل شده است. با وجود این پژوهشی که به مرور پژوهش های ارزیابی موتورهای کاوش بپردازد، مشاهده نشد. از این رو، هدف از این پژوهش آن است تا تحلیلی از پژوهش های ارزیابی موتورهای کاوش با استفاده از روش های پژوهش کمی، کیفی و ترکیبی ارائه شود. روش شناسی: این پژوهش مطالعه ای مروری است که برای مرور مقالات مرتبط، واژه های «ارزیابی موتورهای کاوش»، «ارزیابی موتورهای جستجو» «ارزیابی نظام بازیابی اطلاعات»، «ارزیابی ربط»، «موتور کاوش»، «موتور جستجو» در پایگاه های اطلاعاتی مگ ایران و سید جستجو شد. همچنین واژه های «evaluation search engine»، «evaluation information retrival»، «method and information retrieval»، «research and search engine» و «relevance» در گوگل اسکالر جستجو شد و سپس مقالات بازیابی شده مطالعه گردیدند. در نهایت، پژوهش های ارزیابی موتورهای کاوش عمومی منتشر شده به زبان فارسی و انگلیسی از سال 1377(1998) تاکنون با استفاده از روش کتابخانه ای و با رویکردی تحلیلی بررسی شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که در پژوهش های بررسی شده، ارزیابی موتورهای کاوش با یکی از رویکردهای کمی، کیفی و ترکیبی انجام شده است. از حوزه های پژوهشی رویکرد کمی می توان از موضوع هایی چون پوشش و همپوشانی، کیفیت چکیده سازی و نمایه سازی، الگوریتم بازیابی، نظام توصیه گر، رابط کاربری و کیفیت رتبه بندی مدارک در موتورهای کاوش نام برد. در رویکرد کیفی نیز دو نوع پژوهش قوم نگاری و نظریه زمینه ای مشاهده شد که در پژوهش های قوم نگاری به توصیف رفتار اطلاع یابی کاربران پرداخته شده است. در نوع دیگر از رویکرد کیفی یعنی نظریه زمینه ای دو حوزه پژوهشی پایبند به اصول کیفی و نیمه پایبند به اصول کیفی قابل تشخیص است. از این رو یورلند (2010)، پژوهشگرانی را نقد کرده است که پژوهش های خود را متعلق به رویکرد کاربرگرایی و کیفی می دانند ولی از کلیه اصول خود پیروی نکرده اند. نتیجه : همان گونه که در حوزه روش پژوهش، ابتدا روش کمی و سپس روش کیفی مطرح شده است و در نهایت روش ترکیبی برای استفاده از نقاط قوت هر دو روش ارائه شده است. به نظر می رسد که این روند تغییر در روش های پژوهشی از کمی به کیفی و سپس از کیفی به ترکیبی بر ارزیابی بازیابی اطلاعات به ویژه موتورهای کاوش نیز تأثیرگذار بوده است؛ زیرا در پژوهش های بازیابی اطلاعات نیز ابتدا رویکرد نظام گرا در ارزیابی نظام های بازیابی اطلاعات مطرح شده است و سپس برخی از پژوهشگران این رویکرد را به نقد کشیده اند که در نتیجه رویکرد کاربرگرایی در توجه به کاربران ارائه شده است و در سال های اخیر نیز پژوهشگرانی چون ساراسویک (2007) و ثورنلی (2012) توجه به هر دو رویکرد را ضروری دانسته و به رویکرد دوگان محوری در پژوهش های ارزیابی بازیابی اطلاعات اشاره کرده اند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تعامل بانک ها و فناوری های نوین مالی (فین تک ها) با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
171 - 196
حوزههای تخصصی:
امروزه ارائه دهندگان خدمات فناوری مالی سعی در ارائه خدمات نوین بانکی مطابق با نیازهای روز مشتریان دارند، لذا بانک ها درصدد برقراری تعامل با آن ها می باشند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل موثربر تعامل بانک ها و فناوری های نوین مالی به روش ترکیبی اکتشافی متوالی انجام شده است. بدین منظور داده ها در دو مرحله جمع آوری شده اند. در بخش کیفی از طریق مصاحبه با 11 تن از مدیران بانک ها و ارائه دهندگان خدمات فناورانه مالی که به صورت نمونه گیری قضاوتی هدفمند انتخاب شده اند، داده ها جمع آوری و کدگذاری گردید. چهار دسته عوامل شامل ویژگی های ذینفعان، عوامل محیطی، عوامل سازمانی و عوامل مالی شناسایی شدند. سپس در مرحله کمّی به شیوه توصیفی پیمایشی، بر مبنای یافته های حاصل از مرحله کیفی، پرسشنامه ای طراحی و پس از سنجش روایی و پایایی بین83 نفر از مدیران بانک ها و ارائه دهندگان خدمات فناوری مالی که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند، توزیع گردید، برای بررسی عوامل و رتبه بندی آن ها از آزمون های ناپارامتریک دوجمله ای و فریدمن استفاده شده است یافته ها نشان می دهد که کلیه عوامل شناسایی شده در حد مطلوبی بر این ارتباط اثر گذارند همچنین، ویژگی های ذینفعان بالاترین رتبه و عوامل محیطی، عوامل مالی و عوامل سازمانی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند.
اثربخشی الگوی مسئولیت اجتماعی شرکت ها در صنعت خودروسازی با رویکرد ترکیبی (مطالعه موردی: شرکت ایران خودرو در استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸)
1096 - 1121
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی الگوی مسئولیت اجتماعی شرکت ها با رویکرد ترکیبی می باشد. در بخش کیفی تعداد 20 نفر از خبرگان و سیاست گذاران صنعت خودروسازی در زمینه مسئولیت اجتماعی شرکت ها در مصاحبه های نیم ساخت یافته شرکت نمودند. پس از انجام مصاحبه ها، به استخراج مفاهیم از مصاحبه ها توسط نرم افزار Maxqda پرداخته شد و کدهای مربوطه استخراج و با برقراری ارتباط میان کدهای استخراج شده در مرحله کدگذاری باز و حذف شاخص های تکراری و ادغام شاخص های مشابه، به تم های اصلی و فرعی دست یافته شد. براساس نتایج پژوهش، مولفه های مسئولیت اجتماعی، مسئولیت اقتصادی، مسئولیت زیست محیطی، مسئولیت اخلاقی، مسئولیت بشردوستانه، مسئولیت قانونی، آگاهی از برند، وفاداری به برند، کیفیت ادراک شده و تداعی برند به عنوان مقوله پدیده محوری انتخاب شدند. همچنین نتایج نشان داده است مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت با ایجاد تعهد مدیریتی و توانمندسازی کارکنان موجب بهبود فرایندهای درون سازمانی می شود. با بهود فرایندهای سازمانی نیز ملاحظات اجتماعی و محیطی، اقدامات مسئولیت پذیرانه و رفتارهای حمایتی مصرف کننده از برند بهبود پیدا خواهد کرد. این عوامل موجب رشد و توسعه پایدار شرکت شده و در نهایت به بهبود ارزش ویژه برند منتهی می شود.
ارائه مدلی مبتنی بر تجربه هوشمند خرید مشتری در مراکز خرید شهر تهران با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
جدیدترین پژوهش های صورت گرفته در مراکز خرید، تجربه هوشمند مشتری را به عنوان یک مزیت رقابتی پایدار مورد توجه قرار داده اند. برای دستیابی به این هدف، مدیران ابتدا باید درک دقیقی از مفهوم تجربه هوشمند داشته باشند. مراکز خرید که امروزه خدمات مهمی را به مشتریان ارائه می دهند نیازمند توجه خاصی به مشتری هستند. هدف این پژوهش، طراحی مدل مطلوب تجربه هوشمند خرید مشتری در مراکز خرید شهر تهران است. ابتدا در فاز کیفی تحقیق، با اجرای روش پدیدارشناسی و انجام ۱۶ مصاحبه عمیق با استفاده از پروتکل و براساس روش نمونه گیری هدفمند چندگانه، داده ها از مراکز خرید شهر تهران، جمع آوری شدند. همچنین با استفاده از روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم افزار ATLAS.ti، به تعیین مقولات و مضامین پرداخته شد. در فاز کمی پژوهش برای تأیید مدل اولیه، ۲۹۸ نفر به صورت تصادفی و کاربرد پرسشنامه استاندارد انتخاب شدند. تحلیل داده های کمی با استفاده از نرم افزار لیزرل (مدل معادلات ساختاری و تحلیل عاملی) صورت پذیرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که متغیرهای درون داد؛ شامل دانش مشتری، کیفیت ادراکی، ارتقای فروش و محیط مراکز خرید تأثیر مثبتی بر متغیرهای برون دادها شامل؛ تبلیغات شفاهی، رضایت مشتری و ارزش ویژه برند در ایجاد تجربه هوشمند در مراکز خرید شهر تهران دارند.
مطالعه فرایند شکل گیری دولت در عصر جمهوری اسلامی (1357- 1368)، با تأکید بر عاملیت رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
380-339
حوزههای تخصصی:
در این مقاله فرایند شکل گیری دولت در دهه نخست عصر جمهوری اسلامی (۱۳۵۷-۱۳۶۸)، با تکیه بر عاملیت رهبری مطالعه شده است. مدعایِ این تحقیق آن است که پس از فروپاشیِ نظمِ قانونی گذشته در 22 بهمن 1357، فرایند دولت سازی با محوریتِ عاملیت رهبری برایِ نگارش قانون اساسیِ ۱۳۵۸ شروع شد و دوگانگی بدنه اجرایی در قانون اساسی تعبیه شد. سؤال این مقاله به این صورت بیان شده است که «عاملیت آیت الله خمینی در فرایند شکل گیری دولت بعد از انقلاب ۱۳۵۷ چگونه بود؟». مطابق با مدعای نظری این متن دولتی که بعد از انقلاب ساخته شد، قابل تطبیق با ویژگی های یک دولت تام کیفی است که در آن امکان بوروکراتیزه شدن، به معنای حُکم رانی قوانین فارغ از مداخلات شخصی، به حداقل می رسد و از سویِ دیگر برقراری ارتباط با جامعه پیوسته به اشکال مختلف صورت می پذیرد. این متن به لحاظ روش شناسی ، بر رویکرد ترکیبی استوار است که داده های تاریخی در دو سطح درون موردی و بین موردی تحلیل شده است. در تحلیل درون موردی به تحلیل رواییِ پنج دوره از فرایند شکل گیری دولت در دوره معین تاریخی پرداخته ایم و در تحلیل بین موردی چگونگی شکل گیری دولت تام کیفی را با رویکرد علیت همایندی تبیین علّی کرده ایم. شواهد نشان می دهد که در دو دوره اولِ شکل گیری دولت امکان حرکت به سمت دولتی دموکراتیک با مشارکت اکثریت نیروهای درگیر انقلاب بیشتر از دوره های بعد بوده است. در دوره اول عاملیت رهبری از منظری وحدت بخش به همه نیروهای انقلاب محقق می شود و عاملیت قانون گذارانه رهبری از دوره سوم به بعد آشکارا قانون گذارانه می شود. پس از بازنگری در قانون اساسی ویژگی های دولت تام کیفی با اقتداری دوگانه که برآمده از شکاف در خودِ قوه مجریه است، تکمیل می شود.
ارائه الگوی رشد حرفه ای کارکنان در سازمان های دولتی ایران در راستای سیاست های کلی نظام اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست های راهبردی و کلان سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۹
508 - 535
حوزههای تخصصی:
ایجاد فرصت هایی برای رشد حرفه ای کارکنان ابزاری راهبردی برای موفقیت در عصری است که سرمایه انسانی عامل اصلی دستیابی به اهداف متعالی سازمان ها محسوب می شود. در این پژوهش، الگوی رشد حرفه ای کارکنان در سازمان های دولتی کشور ارائه شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی توسعه ای، از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، پیمایشی مقطعی و از نظر شیوه گردآوری داده ها نیز، آمیخته (کیفی کمّی) است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل استادان مدیریت منابع انسانی و مدیران باتجربه وزارت کشور به تعداد 18 نفر است. نمونه گیری بخش کیفی با روش هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. جامعه آماری در بخش کمّی نیز شامل کارکنان وزارت کشور بود که تعداد 296 نفر براساس جدول مورگان و در راستای انتخاب نمونه با روش نمونه گیری تصادفی تعیین گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه با مقیاس طیف لیکرت استفاده شد. پایایی پرسش نامه مبتنی بر دو روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تأیید شد. همچنین برای اعتبارسنجی پرسش نامه از روایی هم گرا و واگرا بهره گرفته شد. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش نظریه داده بنیاد و برای اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. براساس الگوی پارادایمی پژوهش، ابعاد اصلی رشد حرفه ای کارکنان در سازمان های دولتی کشور عبارت است از: شرایط علّی (نیاز به آموزش و یادگیری مداوم، مدیریت ارتباط با ذی نفعان سازمانی، تغییر و تحولات محیطی، برنامه ریزی مسیر پیشرفت شغلی، شرایط و الزامات محیط کار)، شرایط زمینه ای (ویژگی های شخصی کارکنان، زیرساخت فناوری اطلاعات، راهبرد های کلی سازمانی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، جوّ اعتماد)، شرایط مداخله گر (وظیفه شناسی یا وجدان کاری، حمایت درک شده سازمانی، مدیریت استعدادها، سیستم پاداش های سازمانی)، پدیده محوری (رشد حرفه ای شناختی، رشد حرفه ای عاطفی، رشد حرفه ای رفتاری، رشد حرفه ای مهارتی)، راهبردها (راهبردهای مهارت محور، راهبردهای انگیزه محور، راهبردهای فرصت محور) و پیامدها (بهبود عملکرد، دیدگاه راهبردی و آینده نگرانه، تحقق اهداف سازمانی، ماندگاری منابع انسانی).
ارائه مدل حسابرسی عملکرد در سازمان های بخش عمومی ایران با رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری دولتی سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای حسابرسی عملکرد در سازمان های بخش عمومی ایران است.در پژوهش حاضر سعی شده است تا از موضوع مؤلفه های حسابرسی عملکرد شامل صرفه اقتصادی، کارایی و اثربخشی و تبیین و کمی سازی آنها فراتر رفته و اصل حسابرسی عملکرد به همراه اقتضائات و عوامل دخیل در اجرای آن مورد بررسی قرار گیرد تا در پایان به مدلی برای کمک به حسابرسان در انجام حسابرسی عملکرد نائل گردید. روش پژوهش: پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد ترکیبی و از نوع کاربردی با اتخاذ روش توصیفی-پیمایشی است. ابعاد، مؤلفه و شاخص های مدل با استفاده از روش های مصاحبه با پنل خبرگان، پرسشنامه و دلفی فازی مثلثی شناسایی گردید. یافته های پژوهش: نتایج حاکی از شمول تأمین پاسخگویی و تهدید آن در قالب ناکارآمدی ها و کژکارکردهای در مدل پژوهش بوده و متعاقباً توجه به محیط بخش عمومی و ویژگی های محصولات و خدمات بخش عمومی، سودمندی ادراک شده در سطح عوامل دورنی و بیرونی، تضادهای نقش بالقوه در حسابرسی عملکرد، پیامدهای ناخواسته حین ارزیابی عملکرد، عارضه های مبتلابه ارزیابی و انتقادهای به نفس حسابرسی عملکرد سایر اجزای مدل در سطح ابعاد را تشکیل می دهند. نتیجه گیری، اصالت و ارزش افزوده آن به دانش: ضرورت توجه به ابعاد مختلف اثرگذار بر حسابرسی عملکرد و لحاظ عوامل محیطی و محاطی و امعان شرایط بخش عمومی ایران می تواند زمینه انجام اثربخش آن را به همراه داشته باشد.