مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
ادغام اجتماعی
حوزه های تخصصی:
نقش ها و کارکردهای زندان زنان بیان گر آن است که برغم اینکه یک نظام نظارت رسمی مبتنی بر قوانین جنایی و مجازات زندان برای حفظ نظم اجتماعی ضروری است، اصلاح و باز پروری نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مطالعه موردی پژوهش حاضر زندان زنان شهر اراک می باشد و جامعه آماری آن را کل زنان زندانی تشکیل می دهند که تعداد آنها چهل و چهار نفر است . این پژوهش در بهار ۱۳۹۴ با روش پیمایشی از طریق پرسشنامه انجام شده است . بر اساس فرضیات این پژوهش به نظر می رسد میزان رضایت زندانیان زن از محیط زندان در سطح متوسطی است؛ مشکلات روحی قبل از ورود به زندان در ارتکاب جرم زندانیان مؤثر است؛ همچنین سلامت روان مسئولین زندان با رضایت زندانیان از زندان رابطه دارد؛ و روش های بازپروری می تواند در بازگشت زندانیان به جامعه تأثیر گذار باشد. داده ها و اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید؛ و در نتایج به دست آمده فرضیات مورد تایید قرار گرفته اند.
بررسی تأثیر سیاست های تحصیل اتباع افغانستانی در ایران (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، شناسایی امکانات و موانع موجود در دسترسی اتباع افغانستانی به خدمات آموزشی و تأثیر سیاست های کنونی بر جامعه ایران است. برای جمع آوری اطلاعات با 116 نفر از اتباع افغانستانی ساکن شهر تهران در قالب مصاحبه های نیمه ساختاریافته مصاحبه شده است. نتایج نشان می دهد: آن دسته از اتباع افغانستانی که به صورت قانونی در ایران زندگی می کنند، اگرچه منع قانونی برای تحصیل ندارند، با موانعی چون فقدان توان مالی پرداخت شهریه، مقاومت مردم محلی، الزام به ترک کشور پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه یا عدم امکان اشتغال با مدرک تحصیلی روبرو هستند. اتباع غیرمجاز نیز در مدارس دولتی امکان ثبت نام ندارند و تعداد محدودی از آنها در قالب مدارس خودگردان تحصیل می کنند. با توجه به حضور پرتعداد مهاجران قانونی و غیرقانونی افغانستانی در ایران و تداوم مهاجرت به ایران، پیامدهای منع کودکان آنها از تحصیل متوجه جامعه ایرانی خواهد بود. شکل گیری نسلی کم سواد و کم مهارت و سرخورده از جامعه ایران می تواند حتی برای امنیت ملی کشور مخاطره آمیز است.
تحلیل تماتیک رفتارهای بدنی در بین دختران و زنان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هشتم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۸
147 - 170
حوزه های تخصصی:
بررسی حاضر حول این سؤال اساسی سامان یافته است که افراد چگونه و چه معانی ای به رفتارهای بدنی خود الصاق می کنند؟ اهمیت این بررسی کیفی از آن روست که غالب بررسی های صورت گرفته داخلی در چارچوب این برنامه ی پژوهشی، مدیریت بدن را از موضعی بیرونی و با تمرکز صرف بر فراوانی بروز رفتارهای بدنی و تبیین آن به واسطه ی عوامل فردی و اجتماعی کاویده اند و در نتیجه تکثر معنایی این رفتارها و مدیریت آن ها از منظر کنشگران بررسی نشده است. نتایج حاصل از این بررسی کیفی که با استفاده از مصاحبه ی عمیق با 27 نفر از دختران و زنان 20 تا 34 ساله تهرانی و با بهره گیری از تحلیل تماتیک انجام شده است حاکی از آن است که سه سبک مدیریّت بدن بر اساس معانی اطلاق شده به رفتار بدنی و بروز عملی رفتارهای بدنی قابل تشخیص است که عبارتند از: مدیریت هویت محور، مدیریت ارزش محور و مدیریت نظم محور.
بازگشت به وطن یا ماندن جوانان افغانستانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۳)
119 - 150
حوزه های تخصصی:
مهاجرت بازگشتی موضوعی مهم اما کمتر مطالعه شده در مطالعات مهاجرتی است. مقاله پیش رو به دنبال بررسی بازگشت به افغانستان یا ماندن در ایران و عوامل تعیین کننده آن در میان جوانان افغانستانی است. داده های تحقیق با اجرای پیمایش نمونه ای و به شیوه مصاحبه رو دررو با 620 جوان افغانستانی 29-15 ساله ساکن در شهرهای تهران و مشهد گردآوری شد. نتایج بیانگر تمایل و قصد پایین جوانان افغانستانی (بویژه نسل دوم مهاجران) به بازگشت به کشورشان و ماندگاری اکثر آنها در جامعه ایران به ویژه در برهه زمانی کوتاه مدت و میان مدت است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد عوامل مختلفی نظیر جنسیت، تحصیلات، وضعیت نسلی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانوار، طول مدت اقامت خانواده در ایران، الگوهای سازگاری، رضایت اجتماعی، تجربه تبعیض، و بستر محلّه ای و شهری بر گزینه ها و استراتژی های مختلف مهاجرتی جوانان افغانستانی تأثیرگذارند. بطور کلی از مقاله می توان نتیجه گرفت که مهاجرت بازگشتی نه تنها تحت تأثیر عوامل فردی و جمعیت شناختی است، بلکه به شدّت تحت تأثیر عوامل و بسترهای زمینه ای و ساختاری است.
الگوهای فراغتی و هویت ملی؛ مطالعه موردی جوانان استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
97 - 116
الگوها و تجربه های فراغت در کنار آرامش بخشی و غنای شخصی، حاوی کارکردهای اجتماعی تعلق اجتماعی، همبستگی اجتماعی و درک متقابل است و می تواند به مکانیسمی در جهت جذب و ادغام اجتماعی عمل کرده و افراد را به شهروند فعال و یا منفعل بریده از اجتماع بدل کند. این مقاله، با نظر به کارکردها و دلالت های هویتی گذران فراغت در چارچوب دیدگاه کریس روجک، به واکاوی الگوهای گذران فراغت و تأثیر آن بر هویت ملی جوانان استان کردستان پرداخته است. پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه، در مورد 400 نفر نمونه از جوانان 18 تا 29 سال ساکن در شهرهای سنندج، بانه و قروه انجام گرفت که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. بر مبنای یافته های توصیفی، بیش از دو سوم جوانان مورد بررسی، نگرش مثبتی به هویت ملی دارند و میانگین ابعاد سه گانه ی هویت ملی، در سطح بالا ارزیابی می شود. هم چنین جوانان بیش از یک سوم وقت خود را صرف فراغت کرده اند. بررسی رابطه ی الگوهای فراغت با هویت ملی نشان می دهد که فراغت عادی رابطه ی مستقیمی با هویت ملی دارد؛ درحالی که رابطه ی فراغت غیرعادی با هویت ملی معکوس است. رابطه الگوهای فراغت با ابعاد هویت ملی بیانگر آن است که الگوهای فراغت عادی و غیرعادی بیش ترین تأثیر را بر بُعد جذب درون گروهیِ هویت ملی دارد. در میان ابعاد فراغت غیرعادی، بُعد نابهنجار بیش ترین اثر منفی بر بعد جذب درون گروهی و اشتراک درون گروهی دارد.
موانع ادغام اجتماعی نوجوانان افغانستانی در جامعه ایرانی (مطالعه موردی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۵
101 - 124
حوزه های تخصصی:
مهاجرت بین المللی پدیده ای است کهن که به شکل ها و هدف های گوناگون انجام گرفته و به دلایل مختلف همچنان ادامه دارد. به دلیل گستردگی مهاجرت در دنیای امروز، همه جوامع بشری به نحوی با چالش های مربوط به مهاجرت روبه رو هستند، ماهیت مهاجرت اغلب با دشواری هایی برای مهاجرین همراه است و نوجوانی به عنوان دوره ای حساس و دارای مسائل ویژه خود، آن هنگامی که با مهاجرت پیوند می خورد، منجر به مشکلات متنوعی می شود. بیش از سی سال است که مهاجران افغانستانی در جامعه ایران حضور دارند. در این پژوهش با روش نظریه زمینه ای با 30 نفر نوجوان افغانستانی مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده ها به روش اشترواس و کوربین به منظور شناخت موانع ادغام اجتماعی صورت گرفت. مهمترین موانع ورود نوجوانان افغانستانی به جامعه میزبان از نظر خودِ آن ها عبارت بودند از نداشتن مهارت های اجتماعی در روابط خود، مقاومت خانواده ها در برابر تغییر، تجربه تبعض، توهین، طرد شدن و برچسب های اجتماعی در جامعه. در نهایت نتایج حاصل نشان داد که این موانع وابسته به شخص نوجوان، خانواده وی، جامعه میزبان، جامعه میهمان و قوانین مهاجراتی است. بر همین اساس به منظور تسهیل ورود این افراد به جامعه می توان در هر یک از ابعاد مطرح شده، برنامه ای مناسب تدوین نمود.
بررسی رابطه نابرابری های اجتماعی- اقتصادی و طرد اجتماعی گروه ها در کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرد اجتماعی پدیده ای فرآیندی، رابطه ای، چندبعدی، نسبی، مبتنی بر عاملیت است که در سطوح مختلف و در هر زمان و مکان ممکن، در بین گروه های مختلف اجتماعی رخ می دهد. فرآیند طرد/ ادغام اجتماعی گروه های اجتماعی همواره عامل مهمی در نظم اجتماعی جامعه و رفاه و به سامانی گروه ها و افراد است. ازاین رو بررسی وضعیت طرد/ادغام گروه ها و عوامل مؤثر بر آن در کلانشهرها می تواند در تدوین بهتر سیاست های مرتبط با ادغام و رفاه اجتماعی اثرگذار باشد. به این منظور طرد/ادغام گروه های هویتی/ قومی کلانشهر اصفهان در پیوند با دسترسی به فرصت های اجتماعی اقتصادی و در مقایسه با ساکنان بومی برابری اجتماعی سنجش و تبیین گردید. یافته های تحقیق نشان داد همه گروه ها دسترسی یکسانی به منابع ندارند و برخی گروه ها تبعیض اجتماعی بیشتر و طرد اجتماعی به مراتب شدیدتری را تجربه می کنند و بین برابری اجتماعی، دسترسی به منابع و ادغام اجتماعی رابطه مثبتی وجود دارد. با این اوصاف لازم است دولت و جامعه با حمایت های اقتصادی و آموزشی و فرهنگ سازی در راستای برابری اجتماعی، از طرد اجتماعی گروه های آسیب پذیر و ایجاد بی نظمی های اجتماعی و سیاسی ممانعت به عمل آورند.
تحلیلی جامعه شناختی از کیفیت زندگی مهاجران افغانستانی ساکن اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش کیفیت زندگی، یکی از دلایل اصلی مهاجرت افراد و گروه ها محسوب می شود. با این حال، به نظر می رسد که مهاجران در فرایند مهاجرت به عنوان یک فرآیند پیچیده و پرتنش، با فرصت ها و چالش های مختلفی روبه رویند که نقش مهمی بر کیفیت زندگی آنها دارد. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی کیفیت زندگی مهاجران افغانستانی و برخی از عوامل اجتماعی تبیین کننده آن است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسش نامه انجام شده است. حجم نمونه شامل 321 نفر از مهاجران افغانستانی است که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، از میان ساکنان منطقه زینبیه شهر اصفهان انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان داد ادراک، تبعیض و دین داری، به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق ادغام اجتماعی) بر کیفیت زندگی مهاجران افغانستانی تأثیر دارند. ادغام اجتماعی نیز به صورت مستقیم، بر کیفیت زندگی مهاجران افغانستانی تأثیر داشت. در پایان، پیشنهاد هایی برای سیاست گذاری مناسب در رابطه با کیفیت زندگی مهاجران افغانستانی ارائه شده است.
تعلیق شدگان بی بازگشت؛ تحلیل جامعه شناختی مقاومت پیوندهای اجتماعی مهاجران نسل اول در کشاکش میدان هویتی ایران-آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 33
حوزه های تخصصی:
یکی از پرچالش ترین جنبه های مهاجرت، نسبت هویتی مهاجران با جامعه مقصد است. چالش های هویتی مهاجران به این دلیل اهمیت دارد که از یک سو می تواند به ادغام در جامعه مقصد کمک کند و از سوی دیگر به تعلیق ناتمام او می انجامد. موضوع بازگشتن یا بازنگشتن نخبگان نیز در گام بعدی بسیار مهم است؛ چراکه نرخ مهاجرت و بازگشت مهاجران معیار و زیرساخت توسعه یافتگی یک جامعه و دلایل آن، بازنمای شرایط سازنده این وضعیت است. بر این اساس، مسئله این مطالعه، واکاوی فرایند، زمینه ها و شرایط مؤثر در مهاجرت، چالش های هویتی و همچنین پیامدهای آن در زمینه ادغام و تصمیم به بازگشت مهاجران است. هویت اجتماعی در مطالعه حاضر به مثابه پیوندهای سیالی است که مبتنی بر ارزیابی های زمینه مند نسبت به پدیده های اجتماعاً قابل ارزیابی بوده و در فضایی مقایسه محور برساخته می شود. چالش های هویتی مهاجران در پارادایم تفسیری و با استفاده از روش نظریه زمینه ای مطالعه شده است. داده های به دست آمده که حاصل مصاحبه روایتی با 19 مهاجر ایرانی در آلمان است با استفاده از تکنیک کدگذاری سه مرحله ای تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که مهاجران ایرانی با نگاه به غرب به عنوان یک محیط مرجع، به بازاندیشی در وضعیت جامعه مبدأ دست می زنند و به این دلیل دچار فک شدگی هویتی می شوند. چالش های هویتی در مقصد می تواند به دو سرنوشت منتهی شود: جامعه پذیری تناقض آمیز مضاعف (تعلیق ناتمام) در مقصد یا جامعه پذیری موفق در مقصد. در حالت موفق، بازگشت مهاجران به مبدأ منتفی است، اما با تجربه تعلیق ناتمام، مهاجران یا به زندگی اقتصادی در مقصد ادامه می دهند و شرایط درمیان بودگی را تجربه می کنند، یا با فشار پیوندهای اجتماعی خود در مبدأ و توفیق نیافتن در پیوندیابی در مقصد به مبدأ بازمی گردند.