خودزایشی واقعیت اجتماعی و نقد رئالیسم انتقادی: مارگارت آرچر و اندرو سه یر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، دیدگاه هستی شناختی مارگارت آرچر و رویکرد معرفت شناختی اندرو سه یر در باب واقعیت اجتماعی داوری و نقد می شود. برای تبیین پویایی جهان اجتماعی، آرچر نظریه مورفوژنتیک اجتماعی را بنا نهاد که طبق آن، جهان اجتماعی محصول تعامل میان فرهنگ، عاملیت و ساختار است. همچنین اندرو سه یر علاوه بر تأکید بر پیچیدگی ماهیت واقعیت اجتماعی، مدلی نو برای معرفت شناسی اجتماعی ارائه کرد. مدل او مبتنی بر تعامل چندگانه میان محقق (سوژه)، موضوع تحقیق (ابژه) و دیگر سوژه هایی است که در یک اجتماع زبانی مشترک با محقق قرار دارند.روش پژوهش مقاله حاضر از نوع مقایسه ای- تحلیلی است.این مقاله دیدگاه هردو نظریه پرداز را به این جهت که توانایی خودزایشی واقعیت اجتماعی را در این فرایندها نادیده می گیرند، نقد می کند. هم هستی شناسی آرچر و هم معرفت شناسی سه یر، نقش فعال واقعیت اجتماعی را در بازتولید خود نادیده می گیرند.یافته های این مقاله نشان می دهد ویژگی خودزایشی واقعیت اجتماعی از طریق سه مکانیسم «اعمال اجبار بر کنشگر»، «انعطاف پذیری» و «هرمنوتیک مضاعف» می تواند در بازتولید خود مؤثر باشد و کنشگر انسانی-اجتماعی را مقید کند.