فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
اپیدمی کووید 19، عصر حاضر را با مخاطراتی جدید و دامن گستر مواجه کرده است. پژوهش حاضر، ابتدا تجربه زیسته شهروندان اصفهانی از آسیب پذیری دوران کرونا را واکاوی می کند و سپس میزان آسیب پذیریِ گروه های مختلف اجتماعی را در جامعه آماری کل شهروندان اصفهانی می سنجد. پژوهش حاضر، از نظر روش شناسی یک تحقیق ترکیبی از نوع متوالی کیفی-کمی است. روش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. بر این اساس با استفاده از تکنیک نمونه گیری هدفمند[1] ، تعداد 30 نفر از افرادی انتخاب شدند که به اقتضای شرایط خویش، تجربه آسیب دیدگی بیشتری از کروناویروس داشتند . مصاحبه ها از نوع نیمه ساختاریافته بود. پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تبدیل گفت وگوها به متن، داده ها با استفاده از روش تحلیل داده کولایزی[2] کدگذاری و تفسیر شد. در بخش کمی، با انجام تحقیق پیمایشی، میزان «آسیب پذیری شهروندان اصفهانی از مواجهه با کرونا» بر نمونه ای معرف از کل شهروندان 19 تا 64 ساله شهر اصفهان، سنجش شد. با استفاده از فرمول کوکران و شیوه نمونه گیری سهمیه ای، 483 نفر از شهروندان مطالعه شدند. نتایج بخش کیفی نشان داد شهروندان اصفهانی طی زندگی در شرایط کرونایی و برهمکنشی های اجتماعی با این شرایط، آسیب های مختلفی را تجربه کرده اند که در پنج مقوله آسیب های اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و نهادی قرار گرفته اند. نتایج آزمون فرضیات نشان داد در آسیب های اقتصادی، شغلی و اجتماعی، میانگین نمرات پاسخگویان از حد متوسط نرمال پایین تر است و گویای آن است که شهروندان اصفهانی از لحاظ اقتصادی و اجتماعی آسیب پذیری کمتری داشته اند، اما در حوزه آسیب های فرهنگی، نهادی و آموزشی، میانگین نمرات پاسخگویان بالاتر از حد متوسط نرمال است. میزان آسیب پذیری در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، در بین طبقات مختلف اجتماعی به گونه ای معنادار متفاوت است، اما در دیگر ابعاد تفاوت معناداری در بین طبقات مختلف اجتماعی وجود ندارد. بنابراین، آسیب پذیری شهروندان اصفهانی از شرایط همه گیری کرونا، ناشی از فقدان نظام منسجم و کارآمد مدیریت بحران در کشور، بیشتر از نوع فرهنگی و نهادی است، حال آنکه در سطوح اجتماعی و اقتصادی توانسته اند خود را با شرایط اپیدمی سازگار کنند. این نتایج تلویحات کاربردی در تدوین مداخلات برای بحران های کنونی و آینده کلان شهر اصفهان و چه بسا جامعه ایران خواهد داشت. [1]. Purposive sampling [2]. Colaizzi’s method of data analysis
Determinants of Perceived Well-being in Friendship Relationships during Emerging Adulthood: Testing a Structural Model Based on Self-Determination Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
181 - 195
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aimed to investigate the critical determinants of perceived well-being in friendship relationships during emerging adulthood.
Methodology: A sample of 726 undergraduate students at Ferdowsi University of Mashhad was selected during the Fall semester of 2021-2022 through the convenience sampling method.They completed the Interpersonal Behaviors Questionnaire (IBQ; Rocchi et al., 2017), the Compassionate and Self-image Goals Scale (CSIGS; Crocker & Canevello, 2008), the Basic Need Satisfaction in Relationships Scale (BNS-RS; La Guardia et al., 2000), the Interpersonal Needs Questionnaire (INQ-10; Bryan., 2011), the Friendship Self-Regulation Questionnaire (SRQ-F; Ryan & Connell, 1989), Interpersonal Behaviors Questionnaire-Self (IBQ-self; Rocchi et al., 2017), the State Level Subjective Vitality Scale (SVS-SL; Ryan & Frederick, 1997), the Perceived Relationship Quality Component (PRQC; Fletcher et al., 2000), and the The Basic Empathy Scale (BES; Jolliffe & Farrington, 2006). Data analysis was conducted using Partial Least Squares Structural Equation Modeling. All statistical analyses were conducted using SPSS.25, AMOS.24, and SmartPLS 3.3.3.
Findings: The perceived support of basic psychological needs by friends (β=.204), the perceived thwarting of basic psychological needs by friends (β=-.147), the goal in friendship relationships (β=.234), the satisfied basic psychological needs (β=.124), the frustrated psychological needs (β=-.116), and the friendship self-regulation (β= .023) had significant indirect effects on perceived well-being in friendship relationships (p<0.05).
Conclusion: The findings demonstrate that self-determination theory provides a coherent framework for explaining perceived well-being in friendships.
The Role of Teaching Models in Academic Performance and Responsibility Among Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aimed to determine the role of teaching models in academic performance and responsibility among students.
Methodology: The research method was quasi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population consisted of all master's students in the Faculty of Psychology and Educational Sciences at Allameh Tabataba'i University in the academic year 2018-2019. The research sample included all students present in two classes selected by convenience sampling. One class was designated as the experimental group and the other as the control group. The experimental group received 12 educational sessions, each lasting 90 minutes, based on the Effective University Teaching Model (Lumen, 1995). The control group was taught using traditional methods without an explicit educational model. The Student Responsibility Questionnaire (Soroush, 2012) was used to measure students' responsibility levels. The students' final exam scores were used as an index of academic performance. The collected data were analyzed using descriptive statistics (minimum, maximum, mean, and standard deviation) and inferential statistics (covariance analysis test).
Findings: The mean post-test scores for academic performance and responsibility (individual and social) significantly increased compared to the pre-test in the experimental group. However, the mean post-test scores for academic performance and responsibility (individual and social) did not significantly increase compared to the pre-test in the control group. Additionally, the effect size for academic performance (Eta = 0.755), individual responsibility (Eta = 0.718), social responsibility (Eta = 0.710), and overall responsibility (Eta = 0.661) was noted.
Conclusion: The teaching model can have a positive and significant role in enhancing academic performance and individual and social responsibility among students.
مطالعه عوامل اجتماعی-فرهنگی مؤثر بر اقدام به خودکشی در استان ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
77 - 100
حوزههای تخصصی:
خودکشی به مفهوم اقدام به اتمام حیات انسانی، از زندگی روزمره و جهان هستی و قدم گذاشتن در جهانی دیگر است، علت این امر بسیار پیچیده و نیازمند واکاوی جامعه شناختی است و در ایلام میزان و آمار اقدام به خودکشی بسیار بالا است، هدف پژوهش، مطالعه عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر اقدام به خودکشی در استان ایلام (شهرستان ایلام) است. روش پژوهش از نوع کمی پیمایش، ابزار آن پرسشنامه محقق ساخته و استاندارد (ترکیبی) است. حجم نمونه ۳۸۴نفر به روش فرمول کوکران انتخاب و به صورت خوشه ای تصادفی بین شهروندان توزیع شده است نتایج نشان می دهد که کاهش تعلق اجتماعی (0.156)، فشار هنجارهای سنتی (0.234)، انتقام از خانواده (0.125)، احساس ناامنی شغلی (0.281) و ناکامی اجتماعی-اقتصادی (0.123) با اقدام به خودکشی رابطه معنا داری وجود دارد. نتایج نشان می دهد که انتقام از خانواده (فشار بر خانواده) با بتای 0.200، ناکامی اجتماعی-اقتصادی با بتای 0.177، احساس ناامنی شغلی با بتای 0.156، کاهش تعلق اجتماعی با بتای 0.115 و فشار هنجارهای سنتی با بتای 0.100 درصد از تغییرات اقدام به خودکشی را تبیین نماید و (شاخص کلی)، توانسته 0.174 درصد از وضعیت اقدام به خودکشی را پیش بینی کنند. می توان نتیجه گرفت که بهبود فضای کسب وکار خانگی، کارآفرینی شغلی اجتماع، تقویت نظام خانواده از طریق اشتغال زایی پایدار؛ تقویت بینه های نظام خانواده و ایجاد فضای صمیمت محور و ارتقای نشاط اجتماعی استان، از مناسب ترین سازوکارها برای کاهش خودکشی محسوب می شود.
مطالعه جامعه شناختی نگرش شهروندان نسبت به مهاجران افغانستانی در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
129 - 160
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر برگرفته از یک تحقیق می باشد، که با هدف بررسی مطالعه جامعه شناختی نگرش شهروندان نسبت به مهاجران افغانستانی در شهر شیراز انجام شده است. این تحقیق از نوع مطالعه ای توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را شهروندان شهر شیراز در سال 1402 تشکیل داده اند. روش نمونه گیری در این پژوهش روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته 26 سوالی، جهت ارزیابی نگرش شهروندان شیرازی نسبت به مهاجران افغانستانی در ایران است. محققان در این مقاله در پی پاسخ به این پرسش می باشند که آیا رابطه معناداری بین سطح سواد، قومیت، نوع مذهب (شیعه و سنی)، وضعیت اقتصادی، احساس امنیت شهروندان و نگرش آنها نسبت به مهاجران افغانی وجود دارد؟ نتایج آماری حاصل آزمون همبستگی پیرسون، به وسیله نرم افزار spss بیانگر آن است که، رابطه معناداری (همبستگی معناداری) بین سطح سواد ، قومیت، نوع مذهب (شیعه و سنی)، وضعیت اقتصادی و احساس امنیت شهروندان و نگرش آنها نسبت به مهاجران افغانی وجود دارد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد راهنمایان گردشگری (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
411 - 451
عملکرد حرفه ای راهنمایان، عامل کلیدی موفقیت تجربیه گردشگری است؛ لذا، بهبود عملکرد راهنمایان، یکی از دغدغه های سازمان های گردشگری محسوب می گردد که آنها می توانند با شناسایی عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد، توجه ویژه ای به آن عوامل مبذول نموده و در نتیجه عملکرد راهنمایان گردشگری را ارتقا دهند. پژوهش پیش رو، با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد راهنمایان گردشگری شهر تهران انجام پذیرفت. نوع پژوهش حاضر براساس هدف، کاربردی بوده و ماهیت توصیفی دارد. با توجه به نوع داده های گردآوری شده و دیدگاه استقرایی-قیاسی مورداستفاده، رویکرد پژوهش، ترکیبی (کیفی-کمی) محسوب می گردد. جامعیه آماری، شامل خبرگان در حوزیه راهنمایی گردشگری در انجمن صنفی راهنمایان تور شهر تهران می گردد که 15 نفر خبره شناسایی و با توجه به تعداد کم آنها به صورت سرشماری برگزیده شده اند. با استفاده از ادبیات پژوهش و نظرات خبرگان، 15 عامل مؤثر بر بهبود عملکرد راهنمایان گردشگری شناسایی شدند. عوامل شناسایی شده، در قالب پرسش نامیه سلسله مراتبی تدوین گردیدند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، تکنیک سلسله مراتبی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که عوامل سازمانی به مثابیه مهم ترین عوامل اصلی، آموزش به عنوان مهم ترین عامل سازمانی، رضایت شغلی به منزلیه مهم ترین عامل فردی و عوامل قانونی به عنوان مهم ترین عوامل محیطی مؤثر بر بهبود عملکرد راهنمایان گردشگری شهر تهران تلقی گردیدند. در پی شناسایی عوامل براساس دیدگاهی یکپارچه و با اولویت بندی انجام شده، عوامل دارای اهمیت و اولویت بیشتری آشکار شدند که برای بهبود عملکرد راهنمایان، مورد توجه ویژه ای قرار خواهند گرفت.
بررسی عوامل موثر بر استفاده بهینه از کانون تهدیدهای نوین آموزشی در آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
16 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی عوامل موثر بر استفاده بهینه از کانون تهدیدهای نوین آموزشی در آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی می باشد.
روش شناسی: پژوهش حاضر یک پژوهش آمیخته یعنی کیفی و کمّی بود. در بخش کیفی، جامعه پژوهش خبرگان آموزش وپرورش و آموزش عالی استان آذربایجان غربی بودند که 15 نفر آنان بر اساس اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمّی، جامعه پژوهش همه کارکنان آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی بودند که 384 نفر آنان بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند.
یافته ها: الگوی مطلوب جهت استفاده بهینه از کانون تهدیدهای نوین آموزشی بر اساس یافته های حاصل شده دارای مولفه های تشویق (مادی و معنوی) معلمان، تغییر در باورهای فرهنگی جامعه، هماهنگ کردن محتوی کتب درسی با نیاز دانش آموزان، توجه به روش های نوین تدریس، بهبود ساختار تشکیلاتی نظام آموزشی، توجه به نیروی انسانی متخصص و کار آزموده، سرمایه گذاری در آموزش و پرورش، تقویت زیرساخت تکنولوزی و مجازی و اینترنت میباشد. بر اساس مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته، با افراد خبره می توان نتیجه گرفت که عدم استفاده از تئوری های علمی آموزش و یادگیری و عدم آگاهی و استفاده از اینترنت و فضای مجازی به عنوان الویت های اول تهدیدات نوین آموزشی می باشد و در مدل نهایی متغیر بهبود ساختار و تشکیلات آموزش و پرورش حذف شد.
نتیجه گیری: عوامل شناسایی شده در این مطالعه می تواند به متخصصان و برنامه ریزان آموزش و پرورش در شناخت بهتر وضع موجود و برنامه ریزی برای ارتقای آن کمک نماید.
راهبردهای بقا در میان جوانان محله های محروم شهرکرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
گزارش ها نشان می دهد بیکاری گسترده و مداوم جوانان، در شهر کرمانشاه شایع است، در بسیاری از محلات کم برخوردار، جوانان برای تأمین معاش از حمایت خانواده برخوردار نیستند. این مطالعه به بررسی راهبردهای معیشت و بقا در میان جوانان فرودست محلات محروم شهر کرمانشاه می پردازد. داده های پژوهش از طریق روش کیفی و با استفاده از تکنیک های مصاحبه و مشاهده گردآوری شده اند، حجم نمونه 30 نفر از جوانان ساکن در محلات محروم شهر کرمانشاه می باشد، از روش تحلیل موضوعی یا تماتیک به عنوان استراتژی تحلیل داده ها استفاده شده است. در این تحقیق استراتژی های بقای جوانان ساکن در محلات محروم کرمانشاه در چند دسته مهم بررسی شده است: راهبرد تامین مسکن، ازدواج، تحصیل،خوراک، استقراض و معیشت سیال. برخی از مهمترین مقولات پژوهش حاضر عبارتند از : نگاه منفعت گرایانه و کارکردگرایانه به مقوله ازدواج، بی کارکرد شدگی تحصیل در بازار کار، سرپناه محقر و بی کیفیت و اتخاذ راهبردهایی برای حفظ وضعیت موجود، فقر غذایی و خارج شدن خوراک باکیفیت از سفره جوانان، توسل به قرض در رویارویی با مشکلات، پنداشت منفی از قرض و بدهی و عدم قرض از اقوام و ترجیح قرض از دوستان و در نهایت معیشت سیال و ناایمن که موجب شده جوانان مورد مطالعه وضعیت زندگی بی ثباتی داشته باشند. جوانان ساکن در محلات محروم عموما نه تنها درگیر فقر همه جانبه خود هستند، بلکه می بایست به رفع چالش های مرتبط به اعضای خانواده خود نیز بپردازند.
واکاوی معنای روابط فرازناشویی از دیدگاه افراد متأهل (مطالعه موردی: افراد متأهل درگیر در رابطه فرازناشویی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
197 - 217
روابط فرازناشویی در میان جوامع، فرهنگ ها و حتی افراد متفاوت معنا و تفسیر یکسانی نداشته و همواره مورد اختلاف بوده است. براساس نتایج تحقیقات اینکه افراد چه تعریفی از رابطه فرازناشویی دارند و آن را چگونه تفسیر می کنند پیش بینی کننده درگیری آن ها در این روابط خواهد بود. لذا، یکی از مهم ترین وجوه بررسی روابط فرازناشویی پرداختن به دیدگاه افراد درباره این روابط است. براین اساس در مقاله حاضر بر آن شدیم با بهره گیری از روش کیفی به بررسی تفسیر و معنابخشی افراد متأهل درباره این روابط بپردازیم. بدین منظور با هجده فرد متأهل ساکن شهر تهران مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. این افراد بایستی حداقل یک بار تجربه درگیری در یکی از روابط جنسی، عاطفی یا جنسی-عاطفی در فضای واقعی یا مجازی را می داشتند. نتایج تجزیه و تحلیل روایت مشارکت کنندگان که از طریق تحلیل تماتیک انجام شد نشان می دهد معنا و تفسیر این افراد شامل تقلیل روابط فرازناشویی به آمیزش جنسی، ناچیزانگاری روابط فرازناشویی، همه گیرپنداری روابط فرازناشویی، بی اعتبارسازی وفاداری زناشویی و رابطه فرازناشویی به مثابه یک توافق ضمنی بوده است. افراد مورد بررسی طی این فرایند معنابخشی به برچسب زدایی از روابط فرازناشویی به مثابه یک امر غیراخلاقی پرداخته و درگیر این روابط شده بودند. بررسی یافته های این تحقیق نشان می دهد این افراد از طریق برچسب زدایی تلاش نداشته اند عنوان بی وفایی را از رفتار خیانتکارانه خود بردارند بلکه سعی داشته اند از طریق این استراتژی درگیری خود در این روابط را توجیه نمایند.
تأثیرات اجتماعی احداث مجموعه های فرهنگی و هنری (نمونه موردی: تئاتر شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۹
113 - 144
حوزههای تخصصی:
اوقات فراغت جزئی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره است. حکومت ها در تلاشند با ایجاد مراکز تفریحی و فرهنگی، فضای سالمی برای برآوردن این نیاز فراهم نمایند. در همین راستا شناسایی عوامل مؤثر در جهت افزایش تقاضای فضای فرهنگی در اجرای موفق این مراکز و درنتیجه رضایت شهروندان نقش مهمی دارد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است: ساخت تئاتر شهر کرج چه تأثیراتی را در پی خواهد داشت و چگونه می توان از تأثیرات منفی احتمالی کاسته و بر تأثیرات مثبت آن افزود؟ رویکرد روشی این پژوهش، ترکیبی و برای گردآوری داده ها از روش های کمی و کیفی استفاده شده است. در راستای اهداف پژوهش، تأثیراتی شناسایی شده در 5 بعد اجتماعی، فرهنگی، محیطی- کالبدی، اقتصادی و روانشناختی دسته بندی و با بهره گیری از نظرات متخصصان (روش دلفی) اهمیت هر یک از متغیرها مشخص شده است. تنش فرهنگی، طولانی شدن فرایند ساخت، متکدیان و کودک کار، تغییر طراحی و غلبه کاربری تجاری، مخالفت برخی نهادها و سازمان ها، افزایش هزینه ساخت و نگهداری، سرقت و دزدی، افزایش اجاره بهای مسکن، آلودگی هوا و صوتی، تجمع ارازل و اوباش، انحصار فضا به نفع گروهی خاص و کاهش امنیت (رتبه حداکثری)، افزایش دستفروشی، نزاع و درگیری، و کاهش احساس تعلق اجتماعی (رتبه بالا) و خالی از سکنه شدن محله و کاهش رضایت شهروندی (در رتبه معتدل) به عنوان مخاطرات این پروژه شناسایی شده است.
بازنمایی زیست مجازی کودکان اینفلوئنسر در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۶)
155 - 183
حوزههای تخصصی:
با گسترش شبکه های اجتماعی و به ویژه اینستاگرام فعالیت کودکان اینفلوئنسر در سال های اخیر رشد قابل توجهی داشته است. کاربران شبکه های اجتماعی از این کودکان به عنوان "کودکان کار اینستاگرامی" یاد می کنند که تبدیل به منبع درآمدی برای خانواده هایشان شده اند. از همین رو هدف پژوهش حاضر نحوه بازنمایی زیست مجازی کودکان اینفلوئنسر در اینستاگرام است. در همین راستا نحوه فعالیت روزانه کودک، چگونگی تبلیغات، هویت بخشیدن و برندسازی مادر و تعاملات آن ها با فالوورها مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با توجه به هدف اصلی به صورت تحلیل محتوای کیفی با روش نتنوگرافی انجام شده است. بنابراین فضای اینستاگرام به عنوان میدان تحقیق در نظر گرفته شد و از طریق مشاهده و خواندن نوشتارها، دیدن تصاویر، عکس ها و ویدئوهای منتشرشده، 20 صفحه از کودکان اینفلوئنسر و شش صفحه از والدین کودکان اینفلوئنسر در بازه زمانی شش ماهه مورد بررسی قرا گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد در صفحات کودکان اینفلوئنسر، زیست مجازی کودکان اینفلوئنسر بر روی چهار محور اصلی جذب فالوور، نقش آفرینی والدین، هویت بخشی مجازی و تبلیغات و کسب درآمد متمرکز است و در صفحات والدین کودکان اینفلوئنسر دو مقوله بازنمایی خانواده ای خوشبخت در فضای مجازی و ارتباط با فالوور خودنمایی می کند. کودکان اینفلوئنسر در خواب، موقع بازی، مسافرت، تفریح، کسب مهارت های اولیه رشدی و ... در حال تبلیغ و جذب فالوور هستند و می توان از آن ها به عنوان مقوله بهره کشی در لحظه یاد کرد. همچنین می توان گفت هدف تمام فعالیت های صفحات کودکان اینفلوئنسر در نهایت کسب تبلیغات و منفت مالی است.
بررسی پدیدارشناختی تحول خانواده در دوران پاندمی کرونا: نمونه موردی شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
21 - 37
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده نخستین بستری است که ذخیره واژگانی، اندوخته های فرهنگ و تمدن و ارزش های اخلاقی را به فرد انتقال می دهد. از همین رو خانواده محمل اولیه شکل گیری معنا محسوب می شود، و در خط مقدم وقایع عظیم و تحولات فرهنگی قرار دارد. یکی از مهم ترین وقایع مهم عصر حاضر که همه عرصه های زندگی بشر به ویژه نهاد خانواده را دستخوش تغییر ساخت فراگیری پاندمی کرونا بود. در جریان فراگیری کرونا خانواده ایرانی معنایی متفاوت از چیزی پیدا کرد که طی دهه های قبل صورت بندی شده بود. مسئله اصلی پژوهش حاضر بررسی تحولات معنای خانواده در دوران همه گیری کرونا و تغییرات آن است. روش: ازآن جاکه بررسی کیفی به صورت گسترده و پرداخت آن در مقیاس های کلان ممکن نیست تمرکز مطالعه حاضر به صورت خاص بر شهر تهران متمرکز است. در این مقاله از روش پدیدارشناسی توصیفی (استعلایی) استفاده شده است. نمونه گیری این تحقیق به صورت نظری بوده است بدین صورت که نمونه های این تحقیق 17 خانوار بوده اند که در سال های 1399 تا 1400 از میان خانواده های ساکن مناطق مختلف شهر تهران انتخاب شده اند. روش جمع آوری داده ها نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است و داده ها با روش کدگذاری به شیوه موستاکاس تحلیل شده اند. یافته ها: مبنای تحلیل یافته های کیفی این تحقیق می توان تحول خانواده را در دوران همه گیری کرونا به شرح زیر صورت بندی کرد: بازسازی خانواده (به دو شکل پویا و پذیرا)، آشکارسازی چهره های پنهان خانواده، گسست در میان اعضا، مجازی شدن کاکردهای خانواده، بازاندیشی در ارزشهای خانواده. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که پاندمی کرونا با واداشتن افراد به بازاندیشی عمیق در ساختار، ارزش ها و کاکردخانواده در پی تحول در شبکه روابط، قرنطینه، گسترش استفاده از فضای مجازی، ترس از مرگ و بحرانی شدن زندگی روزمره باعث تغییرات عمیق در مفهوم و عملکرد و انتظارات خانواده شد و تجربه ای متفاوت از زندگی خانوادگی را شکل داد که با افشاگری از موارد نادیده گرفته یا انکار شده درون خانواده بود.
پیامدهای ازدواج زودهنگام در زنان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
33 - 59
حوزههای تخصصی:
ازدواج زودهنگام در سطح جهانی با پیامدهای مختلف بهداشتی و اجتماعی برای دختران نوجوان همراه است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه پیامدهای ازدواج زودهنگام در زنان شهرستان اهواز است. روش پژوهش، کیفی است و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، داده ها با 22 مصاحبه به اشباع رسید. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای ارزیابی کیفیت نتایج، از معیارهای اعتمادپذیری «لینکن» و «گوبا» استفاده شد. در تحلیل اطلاعات از الگوی تحلیل توصیفی- تفسیری سه مرحله ای «اسمیت» استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده از کدگذاری مصاحبه های انجام شده، پیامدهای ازدواج زودهنگام شامل 63 مفهوم بود که در قالب سیزده مقوله فرعی و دو مقوله اصلی بروز آسیب ها و مشکلات مختلف برای زنان در زندگی زناشویی (نداشتن قدرت تصمیم گیری و حل مسائل زندگی، مداخله دیگران در زندگی به دلیل سن پایین دختر و پسر، فقدان شناخت و آگاهی از مسائل و مشکلات زندگی، نداشتن آمادگی لازم برای فرزندپروری، نداشتن شناخت نسبت به نحوه تعامل با همسر و اطرافیان، مشکلات روحی، مشکلات جسمی و تجربه ناخوشایند از رابطه جنسی به دلیل مشکلات روحی) و تحقق نیافتن خواسته ها و علایق فردی (ناتوانی در ایجاد شرایط مناسب برای فرزندان و قربانی شدن آنان، عدم امکان گذراندن دوران تحصیلی و داشتن شغل، تجربه زودهنگام زندگی مشترک و حسرت تجربه های ویژه سن، آسایش و فراغت خاطر نداشتن و بی توجهی به ظاهر و بدن خود) دسته بندی شد. همراهی و حمایت دولت و سازمان های مرتبط از قبیل وزارت آموزش و پرورش، بهزیستی، وزارت علوم و وزارت کشور برای مقابله با پدیده کودک همسری و بسترسازی مناسب برابری جنسیتی، ضروری است.
مستند شناسی نظریه بطلان کودک همسری مطابق با فتوای آیت الله مکارم شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۹
51 - 70
حوزههای تخصصی:
مساله ی تزویج ولایی از فروعات فقهی پر دغدغه ای است که بازخوانی دیدگاه های فقهی را ضرورت می بخشد. آیت الله مکارم شیرازی در کتاب انوار الفقاهیه که نظر متقدّم ایشان می باشد ، همسو با نظر مشهور فقها و حقوق دانان ، قائل به عدم نفوذ تزویج ولایی مستلزم مفسده یا عدم مصلحت هستند؛ امّا در استفتای متاخّر از ایشان ، نظریّه ی بطلان نکاح زیر سنّ 13 سال مطرح شده که این مقاله به بررسی این دیدگاه اختصاص یافته است. گردآوری داده های اصیل از منابع فقهی و حقوقی با روش توصیفی تحلیلی به این یافته ها منتج شده که محوری ترین گزاره ی نظریّه ی مذکور، بطلان مطلق تزویج ولایی به شمار می آید؛ که به نظر نگارنده برخی از ملاک های احتمالی آن همچون: «مبنا قرار دادن قاعده ی وجود مجیز صالح حین العقد»،« مصلحت صغار، موضوعِ حکم جواز تزویج زیر سنّ 13 سال»، و «حکم حکومتی دانستن استفتای مذکور » مبانی معتبری به شمار نمی آیند و با دقّت نظر در استفتاء و تحلیل آن، می توان دو مبنای «تاثیر مقتضیّات زمانی و مکانی» و «قاعده ی مقتضی و مانع» را استخراج کرد که نظریّه ی بطلان کودک همسری با این دو مبنا سازگار بوده و عناصر آن قابل تطبیق بر استفتای معظّم له مبنی بر «بطلان کودک همسری» می باشد.
تیپ شناسی روان شناسان اینستاگرامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
231 - 264
حوزههای تخصصی:
امروزه رسانه های اجتماعی نقشی پررنگ در زندگی ما یافته اند و از جهاتی گوناگون ما را تحت تأثیر قرار می دهند؛ یکی از رسانه های اجتماعی محبوب در ایران اینستاگرام است و یکی از موضوعات محبوب طرح شده در اینستاگرام ادعاهای روان شناختی هستند. وقتی گزاره های روان شناسی در رسانه ای اجتماعی برای عموم مردم مطرح می شوند با پدیده ای تحت عنوان روان شناسی عامه پسند طرف هستیم. به رغم انتشار گستردیه ادعاهای روان شناختی در اینستاگرام، ما هیچ مطالعه ای در باب روان شناسان اینستاگرامی یا تیپ شناسی آنان نیافتیم؛ بنابراین بر آن شدیم تا در این مطالعه بر مبنای معیارهایی توصیفی، انواع تیپ های مختلف روان شناسان عامه پسند اینستاگرامی را شناسایی کنیم. شیویه مطالعیه ما نتنوگرافی بود. نتنوگرافی، نوعی مردم نگاری در بستر اینترنت است که تکنیک اصلی مورداستفاده در آن، مشاهدیه مداوم و عمیق است. ما از طریق مشاهدات مداوم و عمیق و نیز با اتکا به اصول منطقی و شواهد علمی، درنهایت شش تیپ از روان شناسان عامه پسند اینستاگرامی را شناسایی کردیم که عبارت اند از: روان شناسان شواهدمحور اینستاگرامی، روان شناسان عقل سلیم اینستاگرامی، روان شناسان شبه علمی نهان اینستاگرامی، روان شناسان شبه علمی آشکار اینستاگرامی، روان شناسان زرد اینستاگرامی و روان شناسان تیپ آمیختیه اینستاگرامی؛ بدین ترتیب ما نشان دادیم که روان شناسی عامه پسند اینستاگرامی ابداً پدیده ای یکدست نیست، نمی توان همیه روان شناسان اینستاگرامی را زرد یا غیر علمی تلقی کرد، بلکه روان شناسی اینستاگرامی در قالب تیپ هایی متفاوت نمود می یابد، همچنین نشان دادیم برخی از این تیپ ها سودمندی بیشتری دارند و برخی نیز به شدت زیان بارند. پژوهشگران بعدی می توانند به اعتبارسنجی کمّی این تیپ ها بپردازند، تیپ های احتمالی دیگری را شناسایی کنند یا مشخصه ها و پیامدهای مثبت و منفی هر تیپ را به نحوی ژرف تر مورد واکاوی قرار دهند.
بررسی برخی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی دانشجویان (مورد مطالعه: دانشجویان پیام نور استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
163 - 192
یکی از نیازهای مهم افراد جامعه و به ویژه دانشجویان، نشاط اجتماعی است. نشاط اجتماعی، مجموعه ای از شرایط فردی و اجتماعی است که باعث نگرش های مثبت افراد نسبت به محیطی می شود که آن ها را فراگرفته است. این پژوهش با هدف "بررسی برخی عوامل موثر بر نشاط اجتماعی دانشجویان" با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. حجم نمونه تعداد 400 نفر تعیین گردید و نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استفاده شد. میانگین نشاط اجتماعی دانشجویان 31/2 بوده است. یافته های تحلیل دو متغیری نشان داد بین متغیرهای احساس امنیت، سلامت اجتماعی، احساس بی عدالتی، سرمایه اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، میزان استفاده از فضای مجازی، احساس بیگانگی اجتماعی، پایبندی دینی با نشاط اجتماعی دانشجویان رابطه معنی دار وجود دارد. اما بین سن و نشاط اجتماعی دانشجویان رابطه معنی داری وجود نداشته است. همچنین نشاط اجتماعی دانشجویان برحسب جنس و وضعیت تأهل دانشجویان تفاوت معنی داری وجود داشته است. یافته های تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد بجز متغیرهای احساس محرومیت نسبی، وضعیت تأهل، احساس امنیت، سرمایه اجتماعی و میزان استفاده از فضای مجازی سایر متغیرهای مستقل از معادله رگرسیون خارج شدند. این متغیرها توانسته اند 28 درصد واریانس متغیر وابسته نشاط اجتماعی دانشجویان را تبیین کنند.
سیر حافظه جمعی در شکل گیری فرهنگ سوگواری در جامعه دینیِ ایران مبتنی بر نظریه «حافظه جمعی» موریس هالبواکس با مطالعه موردی «مراسم عاشورا و سیاووشان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
251-279
حوزههای تخصصی:
انسان در چهارچوب یک فرآیند تحول بزرگ تاریخی و اجتماعی زیست میکند و در امتداد نسلهایی از گذشته قرار دارد که همگی از والدین خود آموزههای زیستی و آیینی را آموخته و از تجربه خود نیز در موقعیتهای مختلف اجتماعی، دینی و تاریخی نیز بهره برده است. لذا دلیل ایجاد یک جامعه یکپارچه میتواند ذهن هرکس را به سمتوسوی فرایندی قاعدهمند هدایت کند که از حافظهای جمعی نشأت گرفته است. موریس هالبواکس ازجمله فیلسوفانی است که نظریه خود در باب حافظه جمعی را بر اساس سه مرحله توصیف کرده است. 1-بومیسازی حافظه 2- یادبود بر اساس یک داستان تاریخی و3- تشکیل حافظه دینی طبق باورهای پیشینیان؛ درواقع حافظه انسان میتواند ظرفیت کامل ذهنی را برای یادآوری حوادث و تجربیات گذشته بازیابی کند. هدف از این پژوهش، بررسی سیر حافظه جمعی در شکل گیری آیین سوگواری با استعانت از حافظه جمعی بر اساس نظریات هالبواکس است که به روش تحلیلی-توصیفی و با منابع کتابخانهای انجامشده و در پایان به این نتیجه رسیده است که جامعه دینی همواره از منشاء دینی خود پیروی میکند و در هر مرحله با تغییراتی به همان ماهیت اصلی خود رجوع کرده و با یک اندیشه دینی و محوری، همبستگی یک جامعه را تضمین میکند.
مسئولیت مدنی بدون تقصیر دولت در بلایای طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
118 - 131
حوزههای تخصصی:
نظریه های سنتی مسئولیت مدنی به لحاظ اینکه دولت در ایجاد بلایای طبیعی نقشی ندارد و فعل زیانبار مفقود است، قادر به پوشش خسارت ناشی از آنها نمی باشد .طبع سیال حقوق مسئولیت مدنی و با الهام گرفتن از اندیشه های نظری حقوق عمومی، مثل نظریه دولت رفاه و نظریه همبستگی اجتماعی، و سوابق فقهی و قانونی مسئولیت مدنی بدون تقصیر دولت، به جهت حرمت جان و مال شهروندان، و با دخالت صنعت موفق بیمه و تاسیس صندوق بیمه همگانی حوادث طبیعی با مشارکت دولت و مردم، می توان به مسئولیت مدنی بدون تقصیر دولت در بلایای طبیعی قائل شد. دولت، که قدرت عمومی به نمایندگی از مردم در دست اوست و خدمت عمومی را هدف خود قرار داده، نمی تواند نسبت به خیل عظیم خسارات وارده از حوادث طبیعی بی تفاوت باشد. جبران خسارت در این مسئولیت، به شرایط اقتصادی و بودجه عمومی دولت و مشارکت مردم و منابع مالی صندوق بیمه حوادث طبیعی بستگی دارد و به همین دلیل، نظام ترمیمی بر آن حاکم است نه نظام جبران کامل خسارت. نظریه های سنتی مسئولیت مدنی به لحاظ اتکای آنها به فعل زیانبار اشخاص ظرفیت پوشش خسارت ناشی از بلایای طبیعی را ندارند. به لحاظ اینکه شاخصه های یک زندگی معمولی از قبیل کار و اشتغال، بیکاری، تولید، آموزش و پرورش، فقر و به طور کلی تامین اجتماعی، عده ای در اثر حوادث طبیعی در جامعه، دچار اختلال می شود به استناد نظریه های دولت رفاه و همبستگی اجتماعی، دستگیری بلادیدگان از طریق ایجاد «نظام ترمیمی خسارت» می تواند مسئولیت مدنی دولت را توجیه نماید.
ارائه الگوی تدریس دوره های فنی و عملی دانشکده هنر در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
434 - 443
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف ارائه الگوی تدریس دوره های فنی و عملی دانشکده هنر در عراق انجام شده است.
روش: این پژوهش از نظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش گردآوری داده ها یک پژوهش غیرآزمایشی (توصیفی) است که با شیوه پیمایش مقطعی انجام است. برای دستیابی به هدف پژوهش از طرح پژوهش کیفی استفاده گردید. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید، معلمان، مدیران مدارس و متخصصان آموزش هنر عراق بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در نهایت پس از 10 مصاحبه به اشباع نظری دست پیدا شد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان استفاده گردید. روایی بخش کیفی براساس پیشنهاد لینکلن و گوبا، چهار معیار اعتبارپذیری، انتقال پذیری، تاییدپذیری و اطمینان پذیری از دیدگاه داوران ارزیابی و تایید شد. برای بررسی پایایی بخش کیفی و کدگذاری مصاحبه های انجام شده ضریب هولستی 712/0 برآورد شد که مورد تایید است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش گراندد تئوری در نرم افزار MAXQDA استفاده شد که با استخراج مقوله های اصلی و فرعی پژوهش با استفاده از نتایج تحلیل کیفی داده بنیاد، مدل نهایی ارائه گردید.
یافته ها: براساس نتایج بدست آمده مشخص گردید که شرایط علی شامل عوامل محیطی، سازمانی، آموزشی و انسانی می باشند. شرایط مداخله گر شامل نظام آموزش سنتی و شرایط زمینه ای شامل بسترهای آموزش فنی و عملی شناسایی شد.
نتیجه گیری: همچنین نتایج نشان داد پدیده محوری شامل تدریس دوره های فنی و عملی، راهبرد ها شامل برنامه ریزی راهبردی تدریس و در نهایت پیامدها شامل پیامدهای آموزشی، فردی، اجتماعی می باشند.
سنجش تأثیر تجربه شغلی بر شکاف خود واقعی و آرمانی دانشجویان و دانش آموختگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
587 - 618
حوزههای تخصصی:
شکل گیری خودواقعی و آرمانی در مسیر تجربه شغلی یکی از مهم ترین مراحل جامعه پذیری شغلی است. هدف این مطالعه سنجش شکاف بین خودواقعی و آرمانی دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه، پیش و پس از تجربه شغلی است. روش این مطالعه کمی از نوع پیمایش است. شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی است و 354 نفر از دانشجویان و دانش آموختگان دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران از 4 رشته تحصیلی بر اساس تقسیم بندی بچر، از علوم مختلف نرم محض، نرم کاربردی، سخت محض و سخت کاربردی انتخاب شدند. نتایج حاصل نشان می دهد به طور میانگین ارزیابی پاسخگویان از وضعیت خود واقعی نمره 70/94 و ارزیابی از خود آرمانی نمره 86.9 به دست آمده است. تحلیل میانگین نمره شکاف بین خود واقعی و خودآرمانی حاکی از آن است که متغیر دانش آموختگی و گذراندن دوره جامعه پذیری دانشگاهی از یک سو و شاغل بودن به ویژه اشتغال مرتبط با رشته تحصیلی و جامعه پذیری شغلی مرتبط از سوی دیگر، عوامل مهمی در درک واقعیت ها و کاهش شکاف است، همچنین یا دانشجویان شاغل به تحصیل در رشته های نرم (روان شناسی و حقوق) کمتر از شاغلان به تحصیل در رشته های سخت (شیمی و مهندسی کامپیوتر) شکاف خود آرمانی تا خود واقعی را تجربه می کنند. این مطالعه تأثیرات مثبت جامعه پذیری دانشگاهی و شغلی بر کاهش شکاف خودواقعی و خود آرمانی در طول تجربیات تحصیلات دانشگاهی و شغلی در بین دانشجویان و دانش آموختگان مطالعه شده را تأیید می کند.