فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
در کتاب های تاریخی رشته ی روابط بین الملل روایتی مسلّط در دهه های گذشته ارائه شده است. بر مبنای این روایت، مکتبِ آرمان گرایی در سال های میانی دو جنگ جهانی، در عرصه فکری تسلّط کامل داشت و پس از آن حذف گردید. این روایتِ مسلّط، دلیلِ شکست مکتب آرمان گرایی را جدایی از عینیّت و خوش بینی ذکر کرده است. از نظر واقع گرایان، مناظره ی اوّل مابین آن ها و آرمان گرایان اتّفاق افتاده است. مناظره ای که با پیروزی واقع گرایان به پایان رسید. در دهه ی گذشته، در نتیجه انقلاب روش شناسانه، امکانِ بازخوانیِ تاریخِ شکل گیریِ رشته ی روابط بین الملل را فراهم شد. بر مبنای این نگاهِ تازه، نه تنها برچسب آرمان گرایی برای فهمِ متفکّرانِ این دوران مناسب نیست بلکه عکس آن؛ ما با جریان های گوناگون فکری روبه رو هستیم. بنابه این روایتِ تازه، این نظریّه ها در کنارِ یکدیگر و در دسته ای یکسان جای نمی گیرند. به همین دلیل عنوانِ آرمان گرایی نه روشنگر؛ که خود برچسبی نادرست برای این دوران پرشور است.
سازه انگاری الکساندر ونت: امتناع گذار از بن بست های تئوریک روابط بین الملل و دست یابی به راهی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الکساندر ونت متفکر اصلی نظریه سازه انگاری (Constructivism) در روابط بین الملل محسوب می شود. دغدغه ونت ایجاد راهی میانه یا پلی بین دو جریان اصلی مناظره کنونی حاکم بر روابط بین الملل یعنی خرداگرایی و انعکاس گرایی است. مقاله حاضر ضمن ارائه تصویری مختصر از نظریه سازه انگاری ونت، چگونگی برآمدن این رهیافت و کاستی های مفهومی و تجربی آن برای دستیابی به یک راه میانه یا نظریه جدید در روابط بین الملل را مورد واکاوی قرار می دهد. در این مقاله نشان داده می شود که پویش فکری ونت به تقویت جایگاه فرهنگ و هویت و چگونگی تأثیرگذاری این مؤلفه ها بر منافع و رفتار بازیگران انجامیده است. با این حال کاستی های سامان فکری – فلسفی ونت از حیث فقدان توانمندی در ارائه یک دستور کار تحقیقاتی و گزاره های قابل ارزیابی علمی، گذار از دوگانگی ماتریالیسم/ ایده آلیسم و دستیابی به راه میانه در فرآیند نظریه پردازی روابط بین الملل را مبتنی بر اندیشه وی با امتناع مواجه می سازد. نقد و بررسی آراء ونت در مقاله حاضر با تمرکز بر اثر اصلی وی یعنی کتاب « نظریه اجتماعی سیاست بین الملل » صورت می گیرد.
شاخص های سنجش تفکر محافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق رسیدن به شاخص هایی برای تعریف و تعیین شیوه تفکر محافظه کاری به خصوص در آلمان است. روش تحقیق کتابخانه ای است، لیکن برای اجرای آن از رویکرد موضوع گرا استفاده شد، به این ترتیب که با استفاده از منابع گوناگون ویژگی های زیر برای شیوه تفکر محافظه کاری تعیین گردید: مخالفت با لیبرالیسم، با برابر خواهی، با نظام دموکراتیک، با آزادی فردی، با فردگرایی، با کثرت گرایی، با پارلمانتاریسم و سرانجام با سرمایه داری. ضمناً تفکر محافظه کاری خلق گرا، تمرکزگرا، اقتدارگرا و نخبه گراست، ضمن آن که اقتصاد تعاونی را بر نظام سرمایه داری ترجیح می دهد و از تمایلات نژادپرستی برخوردار است. در همان حال به انسان بدبین است و تمایلات دینی دارد.
بررسی عوامل شکل دهنده به سیاست هسته ای دولت اعتدال براساس نظریه پیوستگی جیمز روزنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پیوستگی جیمز روزنا است. وی که در مدل های نظری تجزیه و تحلیل سیاست خارجی نماینده تلفیق دو سطح تحلیل خرد و کلان به شمار می رود، بر این باور است که در بررسی و تحلیل سیاست خارجی هر کشوری بایستی به پنج دسته متغیرهای اصلی فرد، نقش، حکومت، جامعه و در نهایت نظام بین الملل توجه شود. در همین راستا ما ابتدا در مبحث اول این مقاله به بررسی اجمالی رهیافت های خرد و کلان در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی دولت ها خواهیم پرداخت، سپس در مبحث دوم به ارائه چهارچوب نظری بحث یعنی مدل پیوستگی روزنا می پردازیم، سپس در مبحث پایانی این مقاله به بررسی سیاست هسته ای جمهوری اسلامی ایران در دوران دولت اعتدال (ریاست جمهوی آقای روحانی) خواهیم پرداخت. در این مبحث به تفصیل اشاره خواهیم کرد که در راستای فهم کامل این سیاست هسته ای بایستی به نقش افراد تصمیم گیرنده و باورهای ذهنی آنها (برداشت های آقای روحانی، ظریف و تیم مذاکره کننده)، نقشی که آنها ایفا می کنند (نقش ریاست جمهوری، وزیرامورخارجه و...) نوع نظام سیاسی و برداشت از نقش آن (نظام جمهوری اسلامی با تأکید بر عنصر اسلامیت) جامعه (نقش افکار عمومی و جهت گیری های ارزشی عمده) و در نهایت متغیرهای محیطی در عرصه نظام بین الملل بسیار مهم است. این پژوهش یک پژوهش تحلیلی توصیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات در آن از طریق استفاده از منابع کتابخانه ای و مجازی است
سودمندگرایی سیاسی و مردم سالاری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن 16 میلادی تا اوایل قرن بیستم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی کلیات جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی نظریه های روابط بین الملل سایر
«سودمندگرایی سیاسی» در عداد گرایش های کلیدی در رویکرد به مردم سالاری شناسایی شده است. این اصل به یک معنا، نقشی محوری و تاریخی در تعین بخشی به نظریه های جدید مردم سالار بر عهده داشته است. مردم سالاری دینی، نظریه ای مردم سالار به حساب می آید؛ با این حال و به رغم اهمیت و نقش سودمندگرایی در اندیشه مردم سالاری، به نظر می رسد بحث محصل و مؤثری در باب نسبت سودمندگرایی و مردم سالاری دینی ارائه نشده است. با لحاظ این مسئله، این نوشتار به امکان تطبیق سودمندگرایی سیاسی بر مردم سالاری دینی می پردازد. بنا بر ادعای نوشتار سودمندگرایی سیاسی، به ویژه آنگونه که در شناخته شده ترینِ تقاریر آن توسط جان استوارت میل توضیح یافته است، بر بنیاد نظام های اخلاقی بنا نهاده می شود؛ نظام هایی که از جمله می توانند دینی باشد. این دیدگاه در مقابل رویکرد شناخته شده، اما کمتر مورد پژوهش واقع شده ای در جامعه علمی ما قرار می گیرد که سودمندگرایی را در تضاد با دین و نظام اخلاقی برآمده از آن معرفی می کند. تذکر این نکته ضروری است که این نوشتار در پی توضیح نسبت معرفتی میان سودمندگرایی سیاسی میلی و مردم سالاری دینی است. طبعاً برای اثبات نحوه سازگاری یا توافق یک نظام ویژه اخلاق دینی با سودمندگرایی، به حسب موضوع باید تلاش و بررسی تازه ای انجام گیرد و از جمله، دلالت های مردم سالاری دینی به صورت تطبیقی با دلالت های سودمندگرایی مورد تأمل و موضع تحقیق قرار گیرد.
فلسفه تکنولوژی و نظریه روابط بین الملل: به سوی یک هستی شناسی نوین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از ماهیت تکنولوژی و نسبت آن با نظریه پردازی روابط بین الملل در بسترهای زمانی و مکانی مختلف اهمیت یکسانی نداشته است. تحولات مربوط به انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات، به جهت تأثیرگذاری عمیق بر فرماسیون اقتصادی اجتماعی جوامع و بازصورت بندی نظام اقتصاد سیاسی بین الملل، موضوع تکنولوژی و مکانیسم عملکرد آن را از حاشیه به متن فرایند نظریه پردازی این حوزه آورده است. در این راستا پرداختن به جایگاه و نقش تکنولوژی در روابط بین الملل نیازمند تأمل و تعمق فلسفی در باب سرشت تکنولوژی و نسبت آن با واقعیت روابط بین الملل است. مفروض فلسفه تکنولوژی این است که پدیده مذکور را نمی توان به چهره تکنیکی و مصنوع آن تقلیل داد، بلکه این پدیده با ساخت و تکوین واقعیات و معنابخشی به آن یعنی با مبانی فرانظری هستی شناسانه و معرفت شناسانه تفکر سروکار دارد. پرسشی که در مقاله حاضر پردازش می گردد این است که تحولات تکنولوژیک چه تأثیری بر ساختار اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل برجای گذاشته و چه نسبتی با فرایند نظریه پردازی در این حوزه برقرار می کند؟ مدعای مقاله این است که تحولات تکنولوژیک به مثابه عنصر اصلی بازصورت بندی نظام اقتصاد سیاسی جهانی چهارچوبی را برای تحلیل در اختیار فرایند نظریه پردازی اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل قرار می دهد.
هویت در سازه انگاری و دیپلماسی عمومی؛ مطالعه موردی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر چین به بازیگر مهم در امور جهانی تبدیل شده و تلاش می کند به طور گسترده از دیپلماسی در حال پیشرفت، مؤثر و قوی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند. در این راستا در پیش گرفتن دیپلماسی عمومی توسط چین بدان دلیل در دستور کار این کشور قرار گرفته که در اذهان و افکار عمومی چهره ای منفی از چین به نمایش گذاشته شده و این کشور به عنوان تهدید قلمداد شده است. چین به منظور ترمیم این وجهه منفی، اذهان عمومی را هدف قرار داده و سعی دارد با تحت تأثیر قراردادن مردم کشورهای گوناگون این احساسات منفی را تغییر دهد و هویت خود را نزد مردم و دولت های آنان بازسازی کند.
مدرنیته و نظریه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط بین الملل در مقام یک رشته دانشگاهی که در سده بیستم، ظهور و توسعه یافته، غالباً در پی پاسخ به سؤال ها و رسیدگی به دغدغه هایی بوده که ریشه در تفکر و حیات مدرن بشر دارند. چیستی ریشه های جنگ و ناامنی بین المللی و چگونگی برقراری صلح و امنیت بین المللی، مهم ترین سؤال هایی هستند که جریان اصلی و مسلط نظریه های روابط بین الملل در پی پاسخ به آنها بوده است. عقلانیت فایده گرایانه و گرایش به روش های علمی ـ اثباتی از ویژگیهای کلیدی نظریه های جریان اصلی هستند؛ ویژگیهایی که عمیقاً ریشه در مدرنیته دارند؛ ازاین رو، مفروضات مدرنیته در شکل گیری و قوام یابی تئوری روابط بین الملل نقشی بسیار تعیین کننده دارند. در دهه های اخیر، طیف گسترده ای از محققان روابط بین الملل این رویکرد غالب در نظریه روابط بین الملل را به چالش کشیده اند؛ درحالیکه برخی شامل پست مدرن ها به نسبیگرایی محض کشیده شده اند، گروه دیگری شامل هواداران نظریه انتقادی برآنند که میتوان با بازبینی مدرنیته، قرائت اخلاقیتر و انسانیتری از آن ارائه داد و نظریه روابط بین الملل را از عقلانیت فایده گرایانه و ابزاری به سمت عقلانیت اخلاق گرایانه و عدالت خواهانه سوق داد.
درآمدی بر نظریه پردازی دینی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت تدوین نظریه دینی روابط بین الملل، این سئوال را فرارو نهاده است که چگونه می توان برمبنای منابع معتبر و روش علمی مقبول اندیشمندان دینی، به نظریه ای منسجم دست یافت؛ به گونه ای که انتظارات جامعه علمی روابط بین الملل را نیز پاسخگو باشد؟ با این وجود، نفوذ تفکر دین گریز در این قلمرو علمی و ابهامات ناشی از مفهوم و جایگاه علمی تئوری دینی بر این مباحث سایه افکنده است. نوشتار حاضر به عنوان مدخلی بر نظریه پردازی دینی روابط بین الملل تلاش می نماید تا دو سئوال اساسی را بررسی نماید. نخست آنکه چرا نمی توان در فهم و تبیین مناسبات بین الملل به نظریه های موجود این علم اکتفا نمود؟ دیگر آنکه نظریه دینی روابط بین الملل از چه ماهیت دیسیپلینی برخوردار است؟ از این رهگذر با تفکیک میان نظریه پردازی و امکان سنجی آن در حوزه تئوری دینی روابط بین الملل، اهمیت و ضرورت دو سطح از فعالیت را تبیین نموده و با تشریح جغرافیای بحث، درصدد است تا جایگاه این نوع نظریه پردازی در مباحث علوم اجتماعی و نسبت آن با دیگر دانش های این حوزه و سایر دانش های اسلامی، و ماهیت دیسیپلینی نظریه دینی روابط بین الملل را تشریح نماید.
چارچوبی تحلیلی برای مفهوم امنیت از منظر سازه انگاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعات امنیتی سازه انگاری در روابط بین الملل، کار خود را با نقد برداشت عقلانیت گرایانه نئورئالیست ها و نئولیبرال ها آغاز می کند. سخن روشن اندیشمندان سازه انگاری این است که تصمیمات و مواضع بازیگران، بر اساس برداشتی است که طی تعامل با دیگران به دست می آورند و پیش از شروع تعامل، هویت و منافع قابل تصور نیست. به گفته نیکلاس اونف، جهان پیش رو جهانی است که ما می سازیم نه اینکه خود قواعد لایتغیری داشته باشد. این ما هستیم که جهان را معنا و اداره می کنیم. تحلیل سازه انگارانه از مفهوم امنیت به دلیل ظهور و گسترش جامعه شبکه ای و پسا صنعتی و همچنین با توجه به تاکید بر نقش محوری انگاره ها، ساخت بین الاذهانی واقعیت و مرتبه برجسته هویت، توانسته است نگرش مکانیکی نئورئالیستی را تعدیل و تحلیلی کیفی از مفهوم امنیت ارایه دهد.
مبانی سازه انگارانه همکاری های نوین منطقه ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ساختار کلاسیک و سنتی امنیت در خاورمیانه از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون کما بیش بر پایه نگاهی رئالیستی تدوین شده است. جنگ اعراب و اسرائیل، مناقشه بر سر سرزمین های اشغالی، جنگ ایران و عراق، جنگ عراق و کویت، نبرد ایالات متحده با طالبان و صدام و بحران هایی دیگری از این دست، الگوی منازعه دایم را به منزله بخشی از ساختار امنیت در منطقه تحکیم ساخته است. اما نوشتار حاضر بر این اعتقاد است که ظهور برخی از پدیده ها و متغیرهای جدید در خاورمیانه می تواند بستری سازه انگارانه برای ایجاد نوعی چرخش امنیتی در منطقه فرض شود.
بر این اساس، حضور نیروهای آمریکائی در عراق و افغانستان و به تبع آن ناخرسندی دول منطقه از ایده خاورمیانه بزرگ از یک سو و تقویت یافتن امواج جدید بنیادگرایی از سوی دیگر، ضمن برجسته تر کردن دوباره نقش دولت، ملت ها در منطقه، دکترین های امنیتی بر پایه نهادگرایی، همگرایی و سازه انگاری را جایگزین دکترین های پیشین مبتنی بر موازنه وحشت و نئورئالیسم ساخته است. در پرتو چنین تحولی، به رغم شکاف های ایدئولوژیک، سیاسی، تاریخی و قومی، با برجسته تر شدن دوباره نقش دولت- ملت به مثابه اصلی ترین بازیگر، مقدمات شکل گیری همگرایی های نوین منطقه ای بر مبنای رهیافت سازه انگارانه در حال تکوین است.
مطالعات پسا استعماری، نقد و ارزیابی دیدگاه های فرانتس فانون، ادواردسعید، و هومی بابا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعات پسااستعماری یکی از جدی ترین حوزه های مطالعاتی جدید در زمینه فرهنگ کشورهای در حال توسعه و متمرکز بر رابطه فرهنگ و امپریالیسم در این کشورها در دوره پس از پایان حاکمیت استعماری عمدتا غربی است. امپریالیسم فرهنگی تاثیر قاطعی بر تشکیل هویت، شیوه زندگی و زیست فرهنگی مردم در سراسر جهان داشته است. فرانتس فانون، ادوارد سعید و هومی بابا سه چهره اصلی و شاخص مطالعات پسااستعماری و نیز رویکرد فرهنگی - روانشناختی امپریالیسم به ویژه از منظر شرقی می باشند. این حوزه از مطالعات بیش از عوامل اقتصادی، بر نقش عوامل شناختی و فرهنگی تکیه می کند و با تاکید بر عامل دانش در مقابل جوامع غربی، غیریت سازی می نماید و نه تنها بر عوامل مادی ایجاد سلطه استعماری، بلکه بر نقش گفتمان و ایدئولوژی تاکید می کند. نوشتار حاضر ضمن بحث پیرامون مطالعات پسااستعماری، به بررسی اندیشه های فانون، سعید و هومی بابا و نیز تاثیر و تاثر آن ها می پردازد.
درآمدی بر نظریه پردازی های اثباتگرایانه و پسااثباتگرایانه در سیاست و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد یاس ۱۳۸۸ شماره ۱۸
حوزه های تخصصی:
پایبندی به قواعد نظام بین الملل از چشم انداز نظریه های خردگرای روابط بین الملل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر مساله پایبندی به قواعد نظام بین الملل در نظریه های روابط بین الملل و به نوعی در بخشی از مطالعات حقوق بین الملل مورد توجه قرار گرفته است. نظریه های موجود رهیافت های متفاوتی را در مورد چرایی و یا چگونگی پایبندی یا عدم پایبندی بازیگران داخلی و بین المللی به قواعد نظام بین الملل ارایه می دهند که برای ارتقا درک انگیزه های رفتاری مرتبط با آن مفید هستند. این نظریه ها بر اساس منطق تاثیرگذار بر رفتار همراه با پایبندی به صورت کلی قابل تفکیک به دو دسته نظریه های خردگرا و نظریه های هنجاری هستند. در این نوشتار نظریه های مختلف خردگرا در مورد پایبندی بررسی خواهد شد.
نقد و ارزیابی نظریه نظام جهانی: موافقان و منتقدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پیش فرض اصلی دیدگاه نظام جهانی این است که جهان جدید از یک اقتصاد جهانی سرمایه داری تشکیل شده و دولت های ملی بخش هایی از یک کل هستند و برای فهم تعارض های طبقاتی داخلی و نزاع های سیاسی دولت خاص باید اقتصاد جهانی شناخته شود. بدین ترتیب است که والرشتاین، این سوال تحقیقی را پیش روی خود قرار می دهد که تاثیرات اقتصاد جهانی از قرن شانزدهم بر توسعه مرکز، پیرامون و غیرپیرامون چگونه بوده است؟ این دیدگاه با گشایش یک مسیر جدید تحقیقاتی برای طرفداران آن سهم شایسته ای در ادبیات توسعه ایفا نموده است. با این وجود از اواسط دهه 1970 به تدریج گروهی از منتقدین همچون «موریس زایتلین»، «چارلز تیلی»، «ثدا اسکاچپل» و...، دیدگاه نظام جهانی را به ارائه یک مفهوم سخت و شی گونه از نظام جهانی و غفلت از موارد خاص توسعه و برجسته نمودن تحلیل اقشار اجتماعی در مقابل تحلیل های طبقاتی، متهم ساخته اند که به برخی از آن ها توسط والرشتاین پاسخ داده شده است. در نوشتار حاضر تلاش شده است ضمن نقد و ارزیابی نظریه نظام جهانی به بررسی دیدگاه موافقان و منتقدان این نظریه پرداخته شود.
نوشرق شناسی؛ بازتحلیلی از نشانه های تغییر در روند شرق شناسی سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است ضمن تحلیل و نقد شرق شناسی ادوارد سعید، نشان دهد از هنگام انتشار شرق شناسی در سال 1978، موقعیت اسلام در فضای جهانی به شدت تغییر کرده و در کانون توجه نظریه پردازان سیاست جهانی قرار گرفته است. انقلاب اسلامی ایران، معضل حل نشده فلسطین و گرایش هرچه بیشتر مقاومت فلسطین به اسلام و شعارهای اسلامی در جریان انتفاضه ها، نبرد مجاهدان افغان در مقابل ابرقدرت کمونیست، ایجاد جنبش های اسلامی در جای جای جهان اسلام، عملیات تروریستی تحت پوشش اسلام و از همه مهم تر عملیات یازدهم سپتامبر و واکنش قهرآمیز غرب طی اشغال دو کشور اسلامی افغانستان و عراق، همه و همه موقعیت اسلام و غرب را در فضای جهانی به شدت تغییر داده است. این تغییرات با دسته هایی دیگر از تحولات در فضای جهانی همراه شد که در پی انتشار فزاینده امواج جهانی شدن به وجود آمده است. ضمن بررسی همه این عوامل، این نوشته در پی بررسی این نکته است که آیا این تحولات اساسی توانسته شرق شناسی را وارد پارادایم جدیدی کند که گرچه از پارادایم قبلی موارد زیادی را به ارث برده امادر عین حال قوانین و ساختارهای جدیدی را با خود به ارمغان آورده باشد. در پایان، نگاه های سالم دیگری که اخیراً در غرب مطرح شده مورد کنکاش قرار می گیرد تا ضمن ردِ نظریه ثنویت غرب و اسلام، جایگزین های موفقی هم برای آن معرفی شده باشد
درآمدی بر علم بازتعریفی در نظریه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ جامعه/دولت ها می تواند در روندی متشکل از نوعی ساختارِ اخلاقیِ علمی/ نسبی، فرآیندِ اندیشیدن علمی، با دستورکارِ شناختِ پویای واقعیت پیش رود. اخلاق فوق الذکر، خود، روندی متشکل از رفعِ دشواری ها به عنوان ساختار، تعامل پویای دانسته های انسان ها، به عنوان فرآیند و دستور کار، ضرورت شناخت روا و پایا را هدف گرفته است. فرآیندِ اندیشیدن علمی هم به ترتیب از سازگاری دانش با امر واقع، تعامل پویا میان مفاهیم انتزاعی و انضمامی، و شناخت غیر مطلق گرا پدید آمده است. این ساختارها، فرآیندها و دستور کارها در حوزه مناظرات رشته روابط بین الملل، فرهنگ علمی به منظور تبیین و فهم روابط بین الملل را شکل داده و بازتعریف می کنند تا دانش این رشته، در عرصه نظری (تصمیم گیری) و در عرصه عملی (کنش و واکنش ها)، را در دامنه ای از اکتشاف/ چیستی (explorative)، توصیف/ چگونگی(descriptive)، و تبیین/ چرایی و پیش بینی هدف قرار دهد. در این پارادایم، ابزار و شیوه های دانش (روش و شناخت شناسی) و موضوع و محتوی (هستی شناسی) آن هم بازتعریف می شود.
تحول در نقش بازیگران دولتی و غیردولتی از منظر حقوق بین الملل
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی تحول در نقش بازیگران دولتی و غیردولتی از منظر حقوق بین الملل و تئوریهای روابط بین الملل می باشد. به طور سنتی، وقتی از سیاست در روابط بین الملل سخن گفته می شود، روابط میان دولتها مطرح است، اما فراملی گرایی بر روابطی در ورای روابط دولتها و میان بازیگرانی غیر از دولتها تاکید دارد. این روابط و بازیگران، بر بازیگران دولتی و روابط میان آنها نیز تاثیر می گذارند. بازیگران غیردولتی، طیف وسیعی از وظایف را بر عهده گرفتهاند که در اغلب موارد، بدون رضایت اولیه دولتهای میزبان، در مسایل داخلی آنها مداخله بشردوستانه نموده اند. در این مقاله، پس از تشریح تاثیر پایان جنگ سرد و فرایند جهانی شدن بر روابط بین الملل، تحول در نقش بازیگران دولتی و غیردولتی را از منظر تئوریهای روابط بین الملل و همچنین حقوق بین الملل، مورد بررسی قرار میدهیم.