مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
رشته روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن، صرف نظر از این که چه تعریفی از آن ارایه نماییم مسلما موجب تحولاتی شده که نیاز به شناخت از سوی محققان دارد. از سوی دیگر این تحولات می تواند برای کل علوم انسانی و بعضا علوم طبیعی پیامدهایی داشته باشد. در این نوشتار به دنبال بررسی رابطه مطالعات جهانی شدن و رشته روابط بین الملل در سه دهه گذشته هستیم. پرسش کلیدی نوشتار این است که در سه دهه اخیر، چه نوع تعاملی میان مطالعات جهانی شدن و رشته روابط بین الملل برقرار شده و اندیشمندان و نظریه پردازان روابط بین الملل چگونه به مفهوم بندی این تعامل پرداخته اند؟ نویسنده مدعی است به رغم تعامل محدود میان مطالعات جهانی شدن و رشته روابط بین الملل، جهانی شدن بر این رشته تاثیرگذار بوده و محققان این تاثیر را از طریق بازتعریف مفاهیم و تجدید نظر در نظریههای روابط بین الملل نشان داده اند. ابتدا به مفهوم جهانی شدن و برخی مهم ترین مباحث نظری آن می پردازیم. سپس برخی از مهمترین دیدگاه های موجود در مورد رابطه میان جهانی شدن و روابط بین الملل را با نگاهی نقد گونه به تصویر می کشیم. در بخش پایانی به جمع بندی با تاکید بر اشتراکات دیدگاه ها در مورد رابطه جهانی شدن و رشته روابط بین الملل، می پردازیم.
درآمدی بر علم بازتعریفی در نظریه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ جامعه/دولت ها می تواند در روندی متشکل از نوعی ساختارِ اخلاقیِ علمی/ نسبی، فرآیندِ اندیشیدن علمی، با دستورکارِ شناختِ پویای واقعیت پیش رود. اخلاق فوق الذکر، خود، روندی متشکل از رفعِ دشواری ها به عنوان ساختار، تعامل پویای دانسته های انسان ها، به عنوان فرآیند و دستور کار، ضرورت شناخت روا و پایا را هدف گرفته است. فرآیندِ اندیشیدن علمی هم به ترتیب از سازگاری دانش با امر واقع، تعامل پویا میان مفاهیم انتزاعی و انضمامی، و شناخت غیر مطلق گرا پدید آمده است. این ساختارها، فرآیندها و دستور کارها در حوزه مناظرات رشته روابط بین الملل، فرهنگ علمی به منظور تبیین و فهم روابط بین الملل را شکل داده و بازتعریف می کنند تا دانش این رشته، در عرصه نظری (تصمیم گیری) و در عرصه عملی (کنش و واکنش ها)، را در دامنه ای از اکتشاف/ چیستی (explorative)، توصیف/ چگونگی(descriptive)، و تبیین/ چرایی و پیش بینی هدف قرار دهد. در این پارادایم، ابزار و شیوه های دانش (روش و شناخت شناسی) و موضوع و محتوی (هستی شناسی) آن هم بازتعریف می شود.
هویت و حوزه های مفهومی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر هویت از جایگاهی مهم در علوم اجتماعی برخوردار شده است. در روابط بین الملل نیز به طور خاص از دهه 1990 تاکنون مباحث متعدد و دامنه دار حول هویت مطرح شده است. سوال اصلی این مقاله این است که هویت یا به بیانی بهتر، نگرش هویتمحور چه تاثیری بر مقوله های بنیادین روابط بین الملل دارد. به این منظور ابتدا در مقدمه بحث به اهمیت هویت در دهه اخیر و مباحث فرانظری و نظری درباره آن در روابط بینالملل میپردازیم. سپس مفهوم هویت را به طور خاص مد نظر قرار داده، میکوشیم دقایق بحث در باره آن را مشخص سازیم.
آموزش درس اصول روابط بین الملل در دانشگاه های ایران: آسیب ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های ارتقای هر رشته علمی، وجود ارتباط مستمر میان اهل آن اعم از اساتید و دانشجویان و محققان است. در صورتی یک رشته علمی می تواند گسترش یابد و بالنده باشد که اهل آن علم در ارتباط با هم به چالش دیدگاه ها، رهیافت ها ونظریه ها از یک سو و روش های مطالعه و پژوهش از سوی دیگر بپردازند. این امر مستلزم وجود راه های ارتباطی نهادینه شده و نظام مند میان اهل آن علم است. یکی از این راه ها انجام تحقیقات در مورد وضعیت هر رشته علمی از حیث آموزش و پژوهش و اعلام نتایج آن به جامعه علمی می باشد. درس اصول روابط بین الملل اولین درسی است که تلاش دارد تا دانشجویان کارشناسی رشته علوم سیاسی را با مبحث روابط بین الملل آشنا سازد و مانند سایر دروس پایه ای ار اهمیت بسیار برخوردار است. در این مقاله به دنبال آن هستیم تا با استفاده از روش پیمایشی به مطالعه کمی و کیفی در جهت آسیب شناسی شیوه و محتوای آموزش درس اصول روابط بین الملل به عنوان یکی از دروس اصلی و پایه ای رشته علوم سیاسی در دانشگاه های ایران بپردازیم. مهم ترین پرسش های این مقاله عبارتند از:
الف) منابع درسی- اعم از اصلی و فرعی- اصول روابط بین الملل در دانشگاه های مختلف کدام است، ب) مباحث تدریس شده تا چه میزان به روز و کاربردی است و بالاخره ج) میزان رضایت مندی دانشجویان از شیوه تدریس این درس به چه میزان است. از آنجا که این تحقیق از نوع اکتشافی و توصیفی است، قاعدتاً نمی تواند دارای فرضیه ای مشخص باشد و تنها هدف آن جمع آوری اطلاعات و آسیب شناسی شیوه تدریس درس اصول روابط بین الملل و ارائه راه کارهایی برای بهبود وضعیت موجود آموزش این درس می باشد. این تحقیق داده های خود را از دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی، امام صادق (ع)، آزاد تهران، بین المللی امام خمینی، فردوسی مشهد، یزد، اصفهان، شیراز، باقرالعلوم (ع)، مفید و موسسه امام خمینی (ره) در فاصله سال های 1385 - 1380 کسب کرده است. روش جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه می باشد.
تدریس روابط بین الملل در ایران: چالش ها و چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از یک قرن است که رشته روابط بین الملل بیشتر به عنوان رشته فرعی علوم سیاسی در ایران تدریس می شود؛ با این حال تقریباً هیچ تحقیق جامعی در مورد چگونگی تدریس رشته روابط بین الملل در ایران وجود ندارد. این مقاله با استفاده از روش تحقیق پیمایشیِ مبتنی بر پرسشگری، نظرسنجی از طریق پرسشنامه و مصاحبه، درصدد پاسخ به پرسش های تحقیق است؛ همچنین درصدد کشف این مطلب است که آیا نظریه هایی غیر از نظریه های جریان اصلیِ رشته روابط بین الملل در ایران تدریس می شود یا خیر، آیا نظریه پردازیِ ایرانی ـ اسلامی در رشته روابط بین الملل که در ایران تدریس می شود، وجود دارد یا خیر؟ چه چالش هایی بر سر راه تدریس رشته روابط بین الملل در ایران وجود دارد و در نهایت چشم انداز تدریس این رشته در ایران به ویژه در مساعدت به تقویت نظریه های غیرغربی روابط بین الملل، چیست؟ این مقاله مبتنی بر پژوهش مقدماتی است که می تواند فتح بابی برای پژوهش های بعدی در این زمینه باشد.
تحول در جنگ های نیابتی در دوران پساجنگ سرد و مدلول های آن برای رشته روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ نیابتی به عنوان جنگی که در آن عملیات جنگی به کنشگرانی احاله می شود که به نمایندگی یا به نفع کنشگران دیگر عمل می کنند، از پدیده های رایج در روابط بین الملل محسوب می شود که دانشوران روابط بین الملل از ابعاد مختلف به آن توجه داشته اند و به دلیل تفاوت هایی که با جنگ های متعارف دارد، توجه رشته روابط بین الملل را به طور خاص جلب کرده است. اما تأثیر این پدیده بر رشته روابط بین الملل به صورت نظام مند بررسی نشده است. استدلال اصلی این مقاله آن است که هم خود این جنگ و هم تغییراتی که در این پدیده در دوران پس از جنگ سرد شکل گرفته، باعث شده زمینه برای ظهور تغییرات مفهومی و نظری در رشته روابط بین الملل فراهم شود. به علاوه تفاوت های میان دو دوره نشان می دهد که چگونه جنگ نیابتی نوین بسیاری از مفروضات پایه جریان اصلی روابط بین الملل را به چالش می کشد که از آن جمله می توان به آثار ناشی از تکثر کنشگران درگیر در جنگ، کمرنگ شدن مرز میان داخل و خارج، و سطوح تحلیل درهم تنیده اشاره کرد. همچنین تنوع رویکردها در تبیین جنگ نیابتی نشان می دهد که چگونه این پدیده برای نظریه های اصلی روابط بین الملل حداقل به شکلی بالقوه، زمینه ای نوین برای غنای بیشتر نظری فراهم ساخته است.