مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
اسلام و غرب
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است ضمن تحلیل و نقد شرق شناسی ادوارد سعید، نشان دهد از هنگام انتشار شرق شناسی در سال 1978، موقعیت اسلام در فضای جهانی به شدت تغییر کرده و در کانون توجه نظریه پردازان سیاست جهانی قرار گرفته است. انقلاب اسلامی ایران، معضل حل نشده فلسطین و گرایش هرچه بیشتر مقاومت فلسطین به اسلام و شعارهای اسلامی در جریان انتفاضه ها، نبرد مجاهدان افغان در مقابل ابرقدرت کمونیست، ایجاد جنبش های اسلامی در جای جای جهان اسلام، عملیات تروریستی تحت پوشش اسلام و از همه مهم تر عملیات یازدهم سپتامبر و واکنش قهرآمیز غرب طی اشغال دو کشور اسلامی افغانستان و عراق، همه و همه موقعیت اسلام و غرب را در فضای جهانی به شدت تغییر داده است. این تغییرات با دسته هایی دیگر از تحولات در فضای جهانی همراه شد که در پی انتشار فزاینده امواج جهانی شدن به وجود آمده است. ضمن بررسی همه این عوامل، این نوشته در پی بررسی این نکته است که آیا این تحولات اساسی توانسته شرق شناسی را وارد پارادایم جدیدی کند که گرچه از پارادایم قبلی موارد زیادی را به ارث برده امادر عین حال قوانین و ساختارهای جدیدی را با خود به ارمغان آورده باشد. در پایان، نگاه های سالم دیگری که اخیراً در غرب مطرح شده مورد کنکاش قرار می گیرد تا ضمن ردِ نظریه ثنویت غرب و اسلام، جایگزین های موفقی هم برای آن معرفی شده باشد
مبانی و ریشه های تاریخی اسلام هراسی غرب
حوزه های تخصصی:
بی تردید امروزه، « اسلام هراسی » یکی از راهبردی ترین دغدغه های جهان غرب و دنیای مسیحیت است. ظهور انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) و پی آمدهای فکری و سیاسی آن در جهان معاصر، شوق مطالعه و پژوهش درباره اسلام و تشیع را به شدت افزایش داد. فروپاشی رقیب قدرتمند غرب، یعنی اتحاد جماهیر شوروی در ادامه آن و رشد حرکتهای اسلامی متأثر از اندیشه انقلاب اسلامی، عطف توجه بیشتر غرب به خاورمیانه اسلامی و بازخوانی مجدد تاریخ اسلام، خصوصاً روابط تاریخی اسلام و مسیحیت را ضروری تر نمود. نمایش چهره ای هولناک از مسلمانان و «دیگر بودگی» آنان از نظر مسیحیان، «اسلام هراسی» را روز به روز شدت بخشید. با این حال نمی توان انکار کرد که «اسلام هراسی» در یک بستر طولانی تاریخی شکل گرفته و پرورش یافته است. مسأله اساسی تحقیق حاضر آن است که خاستگاه اولیه «اسلام هراسی» چیست و مبانی فکری آن کدام است. نگارنده بر آن است که گر چه شناخت مسیحیان و غربی ها از اسلام، از رهگذر بیزانس و سیسیل و اندلس را نباید نادیده گرفت، ولی جنگهای دویست ساله مشهور به صلیبی بیشترین سهم را در شکل گیری ذهنیت تاریخی پر غلط مسیحیان داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا نقش و جایگاه جنگهای صلیبی را که یکی از بنیادی ترین عناصر «اسلام هراسی» غرب است بررسی کند.
بازتاب نظریه منازعه تمدن ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه منازعه تمدن ها از جمله نظریات حوزه سیاست بین الملل است که مورد توجه بسیار پژوهش گران و کارگزاران سیاسی در سطح جهانی قرار گرفته است. در این پژوهش، بازتاب نظریه منازعه تمدن ها در میان گروه های سیاسی و روشنفکران دانشگاهی ایرانی مورد بررسی واقع شده است. تحلیل بازتاب این نظریه در ایران می تواند نشانه هایی برای شناخت جهت گیری های ایرانیان بخصوص در باب نحوه تعامل با غرب در اختیار ما قرار دهد. بدین ترتیب پرسش این پژوهش آن است نظریه منازعه تمدن ها چه واکنش هایی در میان گروه های سیاسی و محافل آکادمیک ایران برانگیخت. فرضیه پژوهش آن است که نظریه منازعه تمدن ها موجب موضع گیری متفاوت گفتمان های سیاسی رقیب در ایران شد به نحوی که یکی آن را مؤید ضرورت منازعه با غرب و دیگری آن را مؤید ضرورت تنش زدایی در روابط با غرب شمرد. در این پژوهش با ارجاع به اظهارنظرهای شخصیت ها و افراد وابسته به دو جناح سیاسی موجود در ایران و نیز پژوهش گران دانشگاهی علوم سیاسی و روابط بین الملل در مورد نظریه منازعه تمدن ها و شاخص سازی از این نظرات، تلاش می شود تا پاسخ سوال پژوهش یافته شود.
Interrelationship between Human Rights and Peace Two Mistaken Conceptions of Human Rights in both Islam and the West(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The first mistaken conception is this. Some Muslim theorists argue that only God can proclaim what justice, right, and rights are; hence parliaments and other state institutions lack the sovereignty to create laws and to proclaim rights. They presume that Western states in their legislation and the UN in their Universal Declaration of Human Rights of 1948 claim such sovereignty. Many Western theorists share their view, differing only in the evaluation. But human rights imply that states must follow them and lack the sovereignty for legislation incompatible with them. The German constitution is explicit on this lack of human sovereignty. It declares in Art.1: “The following basic rights shall bind the legislature, the executive, and the judiciary as directly applicable law.” Hence, the idea of human rights implies that human rights and basic principles of legislation are valid not because states have declared them but because of their inherent qualities. It also implies that states are legitimate only if they conform to such basic principles and excludes the idea that the principles are legitimate because states or mankind have accepted them. Therefore, Western and Islam conceptions of law and sovereignty are less different than they seem. Second, it is generally accepted in Islam and the West that there is a right and even the duty of every human being to fight for justice and the protection of human rights. But there are two conceptions of such a fight both in Islam and the West. The model of the fight for human rights in the centralist conception is a bureaucracy that imposes its rules on the cases it administers. The model in the autonomous conception is a scientific community that solves its differences by principles developed in the community itself.
نظریه برخورد تمدن ها؛ چارچوب مفهومی درک اسلام هراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام هراسی (Islamophobia) غالباً به «خصومت و دشمنی بی اساس و غیرمنطقی با مسلمانان و مظاهر اسلامی» تعریف می شود. برخی محققان اصالت این تعریف خصوصاً قید "بی اساس و غیرمنطقی" آن را مورد مناقشه قرار داده اند و با استناد به برخی مبانی نظری و چارچوب های مفهومی شناخته شده و دواعی ایدئولوژیک ریشه دار، آن را خصومتی موجه، منطقی و تبیین پذیر ارزیابی کرده اند. جهت شناخت بهتر و بررسی دقیق تر این مبانی، مراجعه به متون کلاسیک و معاصر متضمن آن اجتناب ناپذیر می نماید. این نوشتار در صدد است تا با بهره گیری از روش اسنادی در مقام گردآوری اطلاعات و روش تفسیری و تحلیلی برای واکاوی محتوای یافته ها، یکی از مهم ترین مبانی نظری اسلام هراسی، یعنی نظریه یا پارادایم «برخورد تمدن ها» به ویژه قرائت های مشهور و رایج آن یعنی آراء ساموئل هانتینگتونو برنارد لوئیسرا به همراه شرح برخی شارحان و نقد منتقدان مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. به ادعای بعضی اندیشمندان، این نظریه در دو دهه اخیر، نحوه برخورد افکار عمومی غرب، خطی مشی رسانه های جمعی، سیاست های دولت ها و مواضع مقامات کشورهای غربی را در رابطه با اسلام و مسلمانان شکل داده و تئوریزه کرده است.
دیپلماسی فرهنگی و جایگاه بین المللی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
149 - 179
حوزه های تخصصی:
با توجه به مزیت های فرهنگی- تمدنی ایران، استفاده از دیپلماسی فرهنگی می تواند نقش مهمی در بهبود قدرت نرم و تأمین منافع ملی این کشور داشته باشد. در عمل، تاکنون نتایج حاصل از دیپلماسی فرهنگی در مقایسه با پتانسیل های عظیم کشور رضایت بخش نبوده است. با وجود بعضی دستاوردهای مهم، این دیپلماسی نتوانسته در تقویت وضع «پذیرش بین المللی» ایران نقش قدرتمندی بازی کند. بر این مبنا، سؤال مقاله این است که چرا دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نتوانسته در بهبود جایگاه بین المللی ایران تأثیر چشمگیری داشته باشد. در پاسخ به این پرسش، مقاله به مشکلات و چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران می پردازد. فقدان استراتژی منسجم، غفلت از بخش خصوصی، ضعف کارگزاران دولتی، غلبه نگاه ایدئولوژیک و تعدد نهادهای سیاستگذاری مهمترین عوامل دخیل در تضعیف دیپلماسی فرهنگی کشور هستند. این مقاله پس از بررسی و تحلیل مسائل، به پیشنهادهایی برای کارآمدسازی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران خواهد رسید.
آسیب شناسی فرهنگی جشنواره فیلم فجر از منظر سینمای تمدنی: مطالعه موردی چهلمین دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
349 - 376
حوزه های تخصصی:
فیلم های سینمای ایران، به ویژه آثار ارائه شده در جشنواره فیلم فجر، عمدتاً پیشرو «در مقام کشف و نمایش» مسائل و معضلات جامعه هستند و کم تر به منزله هنر پیشرو «در مقام راهگشایی» عمل می کنند. در ایران، چندان به موضوع راهبردی سینمای تمدنی پرداخته نشده است؛ سینمایی که می تواند در سه بُعد انگیزه هنرمندان سینما، محتوای فیلم ها و نیز توجه به ظرفیت های مغفول نزد مخاطبان، افق و مسیر آینده سینما را وسعت بخشد و تعمیق کند. این مقاله با استفاده از روش های دلالت پژوهی و تحلیل مضمون قیاسی به واکاوی مؤلفه های ضروری سینمای تمدنی و نیز انحراف از معیارها در فیلم های جشنواره فجر(با نمونه گیری هدفمند از میان فیلم های چهلمین دوره) پرداخته است. به این منظور، از رویکرد نظری «حیات معقول» برای نشان دادن مصادیق آسیب های فرهنگی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که جشنواره فیلم فجر که به نام انقلاب اسلامی برگزار می شود، با سینمای تمدنی فاصله دارد. برخی اِعراض های صریح از قواعد فقهی نیز هم در سیاست گذاری جشنواره و هم در فرآیند تولید، انتخاب و نمایش آثار قابل شناسایی هستند. بعضی عوامل سیاسی و بینشی از مهم ترین موانع استمرار سینمای تمدنی معرفی شده اند. همچنین، مقاله در تلاش است تا رسالت هنرمندان جشنواره را نسبت به وظیفه فراملّی و برون-مرزی شان در سطح جهان اسلام(و به دنبال اهداف تمدنی مندرج در بیانیه گام دوم) نشان دهد.
مطالعه بازتاب انقلاب اسلامی ایران برمنطقه قفقاز جنوبی با تاکید بر نظریه پخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار، تبیین بازتاب های انقلاب اسلامی بر منطقه ی قفقاز جنوبی با تأکید بر مسلمانان و شیعیان بر اساسِ نظریه پخش است، از این رهگذر، انقلاب اسلامی به عنوان مبدأ پخش و قفقاز جنوبی به عنوان مقصد، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی موردبررسی قرار گرفته است. در موضوع پخش نیز با ارائه ی شواهدی عینی در مسیر اثبات بازتاب های انقلاب بر این منطقه به این سؤال پرداخته می شود که انقلاب اسلامی ایران چه تأثیراتی بر منطقه قفقاز جنوبی داشته است؟ روش تحقیق کیفی و رویکرد تحلیل اسنادی روشی است که این پژوهش از آن بهره برده است.
تمایزات هویت تمدنی و انگاره زدایی از شرق شناسی در گفتمان سیدحسن نصر الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان دوره یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
183 - 208
حوزه های تخصصی:
شرق شناسی در راستای مقاصد امپریالیسم کمک شایان توجهی به تحکیم و سلطه تمدن غرب کرده است. هدف اصلی عبارت از هویت و تمدن زدایی از شرق(به معنای اخص اسلام) بوده است. این اغراض نه تنها در ابعاد سیاسی-اقتصادی، بلکه در ابعاد معرفتی-دانشی(مثلاً برخی از نظریه های علوم اجتماعی) از سوی غرب دنبال شده است. این مقاله تلاش می کند تا نشان دهد چگونه در گفتمان سیدحسن نصرالله نوعی ساخت زدایی و انگاره زدایی از شرق شناسی و توجه دادن به تمایزات هویت تمدنی اسلامی پیگیری شده است. برای این منظور، از روش تحلیل گفتمان(با تأکید بر تحلیل گفتمان استعماری) و روش نمونه گیری کامل در میان 853 سند الکترونیکی از بیانات سیدحسن نصرالله استفاده شده است. یافته ها و نتایج در 12 محور صورت بندی شده اند: 1- وجوه سازنده هویت 2- عوامل تهدیدکننده هویت 3- وارونه سازی هویتی توسط استعمارگران 4- خنثی سازی هویتی توسط جبهه اسلامی 5- ماهیت و ابعاد فرهنگ اسلامی 6- اهمیت و جایگاه انقلاب اسلامی ایران 7- گفتمان آینده شناسانه آخرالزمانی 8- رویارویی تمدنی حق و باطل 9- ابعاد و مصادیق پروژه های دشمن چند-وجهی 10- ابعاد و مصادیق وضعیت واقعی دشمنان 11- عوامل و مصادیق تقویت کننده تمدنی و فرهنگی اسلام 12- گفتمان فقهی.