مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
فراملی گرایی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی تحول در نقش بازیگران دولتی و غیردولتی از منظر حقوق بین الملل و تئوریهای روابط بین الملل می باشد. به طور سنتی، وقتی از سیاست در روابط بین الملل سخن گفته می شود، روابط میان دولتها مطرح است، اما فراملی گرایی بر روابطی در ورای روابط دولتها و میان بازیگرانی غیر از دولتها تاکید دارد. این روابط و بازیگران، بر بازیگران دولتی و روابط میان آنها نیز تاثیر می گذارند. بازیگران غیردولتی، طیف وسیعی از وظایف را بر عهده گرفتهاند که در اغلب موارد، بدون رضایت اولیه دولتهای میزبان، در مسایل داخلی آنها مداخله بشردوستانه نموده اند. در این مقاله، پس از تشریح تاثیر پایان جنگ سرد و فرایند جهانی شدن بر روابط بین الملل، تحول در نقش بازیگران دولتی و غیردولتی را از منظر تئوریهای روابط بین الملل و همچنین حقوق بین الملل، مورد بررسی قرار میدهیم.
امنیت و روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
امنیت مفهومی پیچیده و متعارض است و عمیقاً بر ارزش ها و احساس متکی است. از این مفهوم تعریف های متعددی ارائه می شود و آن را با واژه های متعددی ترکیب می کنند. امنیت بین المللی، امنیت ملی، امنیت اجتماعی، امنیت انسانی و امنیت زیست محیطی نمونه هایی از ترکیب امنیت با مفاهیم دیگر است که معمولاً برای تخصیص امنیت مطرح می شوند. تعریف آرنولد ولفرز از امنیت که مورد قبول بیشتر دانشوران این حوزه است، در برداشت عینی، به معنای فقدان تهدید در کسب ارزش ها و در برداشت ذهنی، به معنای فقدان ترس از مورد تهدید قرارگرفتن این ارزش ها می باشد. با توجه به اینکه تشخیص ارزش ها، برداشت از تهدید و شکل مقابله با آن به عوامل متعددی بستگی دارد، آیا می توان امنیت را به صورت حوزه مستقل بشری بررسی کرد؟ موضوع اصلی این است که فهم از امنیت چگونه شکل می گیرد و چه ارتباطی بین امنیت و علم روابط بین الملل وجود دارد؟
دایاسپوراها و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دایاسپوراها گونه ای خاص از بازیگران غیردولتی به شمار می آیند که در زمره جوامع دور از وطن دسته بندی می شوند. در دوره معاصر این بازیگران نقش بسزایی در سیاست و اقتصاد بین الملل ایفا کرده اند؛ اگرچه نقش آفرینی آن ها صرفاً محدود به این دو حوزه نمی شود. از طرف دیگر این پدیده و تفاوت های آن با دیگر گروه های مهاجر هنوز به درستی در میان محققان، دولتمردان و رسانه های ایران شناخته شده نیست. با این پیش فرض ها سؤال اصلی این مقاله عبارت است از اینکه مفهوم دایاسپورا چه تعریف و مصادیقی دارد و رابطه آن با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در عصر جهانی شدن چیست؟ در پاسخ باید گفت نوع این ارتباط بیش از هر چیز در تعامل با یکسری عوامل تعیین خواهد شد که در صدر آن ها داشتن فهمی درست از این پدیده و بعد اتخاذ راهبردی حساب شده در تعامل با آن است. بر این اساس و در سطح تحلیل نخست این مقاله ارائه دهنده تبیین مفهومی مصداقی از دایاسپورا در فضای جهانی شدن است و بعد به تحلیل اهمیت و جایگاه این جوامع در ارتباط با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد پرداخت.
بازیگران فرو ملی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷ (پیاپی ۵۷)
121 - 142
حوزه های تخصصی:
دولت محوری طی قرن های متمادی گفتمان غالب در روابط بین الملل بوده و تنها کنشگر نظام بین الملل دولت ها بوده ا ند. پس از پایان جنگ جهانی دوم بسترهای نظری و برخی واقعیت های عملی منجر به کم رنگ شدن دولت و ظهور کنشگران جدید شد. کنشگرانی که در نظریات ضدرئالیستی روابط بین الملل از جمله لیبرالیسم و شاخه های منبعث و تئوری هایی نظیر پست مدرن به رسمیت شناخته شده و با طرح مفاهیمی نظیر جامعه مدنی جهانی، فراملی گرایی، جهانی شدن و قدرت نرم زمینه ساز بروز تغییراتی در شکل و ماهیت روابط بین الملل شدند. علاوه بر این بسترهای نظری، برخی واقعیت های عملی مثل نفوذپذیری حاکمیت دولت ها و طرح موضوعات جدیدی مانند حقوق بشر، محیط زیست به این تغییرات سرعت بخشیدند. تغییراتی که به پررنگ شدن نقش عناصر فروملی در سیاست خارجی کشورها انجامید. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز متأثر از کنشگرانی است که به انحاء مختلف بر سیاست خارجی کشور تأثیر بگذارند. اما بازیگران فروملی چگونه بر سیاست گذاری خارجی جمهوری اسلامی ایران تأثیر می گذارند؟؛ نقش آفرینی بازیگران فروملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از طرق مشارکت در دیپلماسی عمومی کشور، ترویج فرهنگ ایرانی اسلامی، اقدامات انسان دوستانه و حمایت گرانه، هنجارسازی، انعقاد توافقات و مبادلات فنی تجاری صورت پذیرفته است.
بررسی و تحلیل ساختارمند روابط بریتانیا و اتحادیه اروپا از عضویت تا برگزیت (براساس رویکردهای بین حکومت گرایی و فراملی گرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
949 - 968
حوزه های تخصصی:
رابطه بریتانیا و اتحادیه اروپا از ابتدای عضویت این کشور بسیار پیچیده و پرفرازونشیب بوده است. علاوه بر مؤلفه های تاریخی و غرور آنگلوساکسونی که موجب شد این کشور هیچ گاه خود را در حد اتحادیه اروپاپایین نکشد، نوع نگرش دولت های مختلف، رسانه ها و افکار عمومی بریتانیا نسبت به اتحادیه اروپا و حتی دانش و اطلاعات کم در زمینه سازوکارهای اتحادیه اروپا موجب ظهور برچسبی با عنوان «بی میل اروپایی» یا «شکاک اروپایی» شد. بریتانیا از همان اوایل دهه 1950 در راه پیوستن به جامعه زغال و فولاد بی میل بود و در ادامه نیز پس از پیوستن به این جامعه در سال 1973 این بی میلی را در ناسازگاری با سیاست های مشترک (همچون سیاست های مشترک کشاورزی،تجاری،شیلات، سیاست دفاعی- امنیتی و ...) و نپیوستن به مهم ترین نمادهای همگرایی این اتحادیه همچون منطقه یورو و شنگن نشان داد. این مقاله با بهره گرفتن از نظریات منطقه گرایی بین حکومت گرایی و فراملی گرایی این فرضیه را مطرح می کند که تمایلات بیشتر فراآتلانتیکی بریتانیا که در «روابط ویژه» با ایالات متحده خود را نشان داده است و همچنین تمرکز بیش ازحد قدرت در نهادهای اتحادیه که به واگذاری هرچه بیشتر حاکمیت منجر می شد، از مهم ترین عوامل بی میلی و در نهایت رأی به خروج این کشور در همه پرسی 23 ژوئن 2016 بود. این مقاله از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و از روش شناسی استنباطی به منظور نیل به اهداف تحقیق استفاده شده است.
فراملی گرایی و جنسیت: واکاوی مشارکت زنان دیاسپورای ایرانی در توسعه زادگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰۵ و ۱۰۶
101-114
حوزه های تخصصی:
سرمایه فکری و سرمایه انسانی به عنوان عامل اصلی ایجاد مزیت رقابتی پایدار و محرک اصلی رشد و توسعه جوامع مختلف است. مهاجرت زنان تحصیل کرده و متخصص به عنوان مسئله ای اجتماعی تاثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر توسعه ملی دارد و در سالهای اخیر روندی رو به افزایش یافته است که نیازمند بررسی و تحلیلی جامع و یکپارچه به منظور دستیابی به مدلی برای مدیریت این موضوع است. در این مقاله تلاش خواهد شد، تا با تاکید بیشتر بر سیاست های جذب و مشارکت استعدادها به عنوان یکی از شاخص های اصلی سرمایه فکری، به ارتباط مفهومی مهاجرت و توسعه زادگاهی پرداخته شود. با توجه به نظریات فراملی گرایی، مهاجران ایرانی در دیاسپورا به عنوان عامل مهمی از عوامل توسعه پایدار، با سرمایه های متنوع اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فرصت های گرانبهایی هستند که می توانند با شکل دهی به جریان ارسال پول، تجارب، مهارت ها و دانش روز دنیا، کمک بزرگی به توسعه کشور نمایند. حمایت همه جانبه از مهاجران متخصص به ویژه زنان به عنوان حاملان فرهنگی جامعه و تلاش در جهت جذب آنان به هر طریق ممکن، تضمین کننده توسعه و پیشرفت پایدار جامعه می باشد. پژوهش پیش روی از نظر هدف کاربردی و از نظر روش مطالعه اسنادی است و با تمرکز بر رابطه بین مهاجرت های بین المللی و توسعه پایدار در سرزمین مادری، درصدد آسیب شناسی ارتباط دوسویه و موثر زنان مهاجر در دیاسپورای ایرانی با کشور مبدا می باشد.
آشنایی زدایی مفهوم هویت در مثنوی بر مبنای تأویل قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
81 - 92
حوزه های تخصصی:
یکی از مطالب عمیق و درخور بحث و تحقیق در بسیاری از علوم انسانی، موضوع هویت است. مفهوم هویت هرچند جدید و نوظهور است، ریشه های آن به قرون گذشته و حتی زمان پیش از اسلام بر می گردد. مولانا شاعر معناگرای بزرگ قرن هفتم، برمبنای اثرپذیری تأویلی از قرآن، تعبیر و تفسیر دیگری از مفهوم وطن و هویت دارد. هویت در قرآن بیشتر بر مبنای خودشناسی و بازگشت به فطرت الهی انسان است و همچنین به مقام والای انسان در پهنه هستی توجه می شود. نگاه قرآن به هویت جمعی، بیشتر به صورت «امت واحده» و اتحاد بین امت ها است. قرآن دلیل برتری انسان ها و امت ها را تفاوت های ظاهری بیان نمی کند؛ بلکه در برتری تقوا، کسب دانش و جهاد فی سبیل الله معرفی می کند. در اندیشه مولانا عشق به ذات احدیت و انسانیت مبتنی بر نظریه جهان وطنی موج می زند؛ بنابراین نباید انتظار داشت او با تأکید بر ملی گرایی، آدمیان را به زندگی مادی و سرزمین مادری محدود کند. در نظر او، پس از ارج نهادن به هویت الهی، ذاتی و فردی، فراملی گرایی یا هویت جمعی اهمیت خاصی پیدا می کند. مولانا در مثنوی از مفهوم وطن به نوعی آشنایی زداییِ معنایی کرده است؛ از این رو آشنایی زدایی در حوزه معنا و تأویل های جدید از واژه ها و مفاهیم نیز نمود دارد. در این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای سروده های مولانا در مثنوی، جنبه های متفاوت هویت بررسی شده اند.
«نشانه های فراملی گرایی در اندیشه های ابوریحان بیرونی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
75-94
حوزه های تخصصی:
ابوریحان بیرونی دانشمند، ریاضی دان، ستاره شناس و آگاه به مسائل تاریخی و اجتماعی در نیمه دوم قرن چهارم هجری در بیرون خوارزم چشم به جهان گشود. باوجود اشتغال به کارهای سیاسی از جمله وزارت خوارزمشاه و منجّمی سلطان محمود، روحیّه کنجکاوی، تیزبینی و جستجوگری خود را نسبت به حقیقت ازدست نداد و در خلق آثار ارزشمند، خلاقیّت ذاتی خود را نشان داده است. مطالعه زندگینامه و ویژگی های اخلاقی شخصیت های برجسته، خصوصاً کسانی که در گستره جهانی درخشیده اند؛ ضمن اینکه روشنی بخش راه نسل های جدید است، در دریافت و شناختی علمی تر از آثار ایشان بسیار تأثیرگذار است. هرچند که در حوزه نقد ادبی، بعضی از نظریه ها تأکید بر متن، فارغ از مؤلف و زندگینامه او دارند. مهم ترین ویژگی شخصیّتی او آزاداندیشی، عدم تعصّب و افکار فراملی گرایانه اوست که در بیشتر آثارش، خصوصاً در کتاب «تحقیق ماللهند» تجلّی پیداکرده است. بدون شک نظام فکری او متأثر از باورهای دینی و آیات قرآنی نیز بوده است. اساسی ترین پرسش نگارنده در این مقاله این است که چه نشانه هایی مبنی بر اندیشه آزادمنشانه و فراملی گرایانه او در «تحقیق ماللهند» وجود دارد؟ این پژوهش به روش تحلیل محتوای متن انجام شده است.
بازنمایی وطن در میان ذهنیت مهاجران: رهیافتی نظری به دیاسپورای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۷
115 - 154
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر مهاجرت به تجربه زیسته بسیاری از ایرانیان مبدل شده است. مطالعه دیاسپورای ایرانی پیش درآمد فهم روابط فراملی و همچنین بازگشت به عنوان استراتژی مهاجران در ارتباط با کشور مبدأ است. این پژوهش با تمرکز بر جامعه مهاجران ایرانی در کشور آلمان به دنبال شناخت مختصات دیاسپورای ایرانی است که از خلال آن تصویری جامع از میان ذهنیت مهاجران نسبت به مفهوم وطن، ارتباط با آن و همچنین فهم تعاملات دیاسپوریک ارائه نماید. این مطالعه در چارچوب پارادایم کیفی و با رویکردهای مردم نگارانه به صورت میدانی انجام شده و تکنیک های گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته (48 مهاجر ایرانی ساکن آلمان) و مصاحبه متخصصان (9 انجمن فعال مهاجران)، مشاهده مشارکتی و بررسی های اسنادی است. دلایل متعددی همچون زمان مهاجرت، انگیزه های خروج از کشور، تنوع قومیتی، مذهبی، سوگیری های سیاسی و ایدئولوژیک، مرزبندی های نسلی، وضعیت اقامتی، پایگاه طبقاتی و همچنین نحوه ارتباط با کشور مبدأ منجر به پررنگ شدن مرزهای هویتی در میان مهاجران ایرانی شده به طوری که دیاسپورایی ناهمگون، متنوع، پیچیده، چهل تکه و چندلایه را شکل داده است. این مسأله در مصرف فرهنگی مهاجران و همچنین جغرافیایی زدایی از وطن نمود یافته و به ضعف هویت دیاسپوریک و تعاملات درون دیاسپورا منجر شده است. همچنین مفهوم وطن به عنوان برساختی متصور در میان ذهنیت دیاسپورا ایرانی در آلمان سه بعد معنایی عاطفی/فرهنگی، ملی/جغرافیایی و مذهبی/سیاسی داشته و وابستگی مهاجران به وطن در سه سطح وابستگی قوی، وابستگی پاندولی و وابستگی ضعیف قابل تحلیل است.