فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
رمان تنها حوزه ی آفرینش ادبی است که نه همچون علوم اجتماعی و فلسفه آلوده تعقل شده است و نه مانند شعر و افسانه یکسره حیاتی مستقل از زندگی عملی روزمره انسان دارد و براین اساس دارای بیشترین ظرفیت برای بازنمایی زندگی انسان معاصر است. مقاله ی حاضر به دنبال نقد جامعه شناسانه ی سرمایه های شخصیت های زن در رمان دل فولاد نوشته ی منیرو روانی پور است. رهیافت نظری این مقاله ایده ی انواع سرمایه ی پیر بوردیو جامعه شناس، مردم شناس و فیلسوف فرانسوی است. بوردیو بر این باور است.وی علاوه بر ایده ی مارکسیستی سرمایه ی اقتصادی انواع دیگری از سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و نمادین را نیز بر می شمرد. بنابراین در این مقاله در پرتو نظریه فوق انواع سرمایه های زنان، تولید، بازتولید و تبدیل آن ها بررسی می گردد و با توجه به حجم و ترکیبی که زنان از این سرمایه ها در اختیار دارند فرادستی یا فرودستی آنان در فضای اجتماعی نشان داده می شود.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که سرمایه ی اقتصادی زنان سیری منفی را سپری می کند، آنان درتولید و بازتولید سرمایه ی نمادین با بحران ناباروری مواجه اند، سرمایه ی اجتماعی شان نیز زخم خورده ی انواع کنترل های اجتماعی و اشکال متفاوت خشونت است، تنها سرمایه های فرهنگی زنان است که در سطحی محدود ومنحصر روندی پویا را در دو سوی افقی و عمودی نشان می دهد.
بررسی هرمنوتیک اشلایر ماخر در اشعار جان کیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردریش اشلایر ماخر، نخستین پژوهشگری بود که نظریه ی عام تفسیر را مطرح نمود. از نظر او هرمنوتیک براساس دوشاخص موازنه و تنزیل استوار است، موازنه به قیاس مفاهیم وکلمات می پردازد وتنزیل به معنای تجسم جسمانی هرچیز در عالم مکان می باشد. در حقیقت، تنزیل تجسم عینی آن چیزی است که در عالم معنا تجلی دارد. در هردو مفهوم نوعی نونگری به مفاهیم وتعینات گذشته مشهود است. به عبارت دیگر، این شیوه های جدید نگریستن به عالم طبیعت و اشیاء راه را برای مشاهدات و دریافت های تازه ای هموار می سازد که اگرچه به سرعت تحقق نمی یابند، لیک خوانندگان را بر آن می دارد تا با تأمل بیشتر در مفاهیم جدید به درک بهتر آنها نائل آیند. از این حیث، درنگ و تعلل در درک مفاهیم جدید از ویژگی های اصلی نظریه تفاوط ژاک دریدا به حساب می آید. لذا این مقاله می کوشد تا نشان دهد هرمونتیک ، کنش کلامی و تفاوط به چه شیوه هایی با یکدیگر ارتباط دارند وچگونه در اشعار کیتس نمایان شده اند؟
«عناصر مضمون آفرین در پنجاه غزل برگزیده از بیدل «(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیدل دهلوی شاعر معروف سبک هندی ، به منظور مضمون آفرینی، از هر شیء یا پدیده ای که در طبیعت می دیده بهره گرفته است تا اصول عرفانی، ارزشهای اخلاقی و سنت های عاشقانه را که همواره در متون ادبی موضوع سخن بوده است با تصاویری متنوع، بازآفرینی نماید. تداعی معانی در این میان نقش بسزایی دارد و شبکه هایی از تصاویر را ایجاد می کند که از سنت های شعری سبک هندی است، دراین مقاله به معرفی سه گروه از عناصر مضمون آفرین در پنجاه غزل از بیدل و شیوه مضمون آفرینی شاعر از آنها پرداخته ایم.گروه نخست، عبارتند از اشیاء نوساخته مانند آینه های شیشه ای، ظروف چینی، عینک، تفنگ- گروه دوم، عناصر عمومی شامل پدیده هایی مانند آبله و حباب یا شیئی مانند بوریاست گروه سوم؛عناصرهنری مانند سواد ، تصویر، نسخه. نگاه ژرف اندیش و تخیل نیرومند شاعر، به کشف روابطی پنهانی میان اشیاء و پدیده ها می انجامد که شاعر را به استفاده از اسلوب معادله، ناگزیر می سازد، آینه در گروه نخست از این بن مایه ها بیشترین بسامد را دارد، در گروه دوم؛ بوریا و درگروه سوم هنر نقاشی داری بیشترین بسامد است. کوشش بیدل در مضمون آفرینی بر ارشاد وتهذیب استوار است وبر وارستگی تاکید ویژه دارد.
بررسی وزن های شبه دوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بیناخوانش تا بینامتنیّت؛ روایت شناسی میراث عاشورا در آثار داستانی محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات از هیچ زاده نشده است! هر متنی هنگام تولّد بر گسترة سفید کاغذ یا حتّی بر صفّة ذهن، از متون قبل از خود متأثّر شده است. این امر سبب شده تا مفاهیم بدیعی از قبیل بینامتنیّت و بیناخوانش در حوزة نقد نو جلوه گر شوند. در ادبیّات داستانی، آن دسته از منابع که استوارتر و جذّاب ترند، بنمایة خلق آثار دیگر می شوند. حماسة عاشورا از این زمره است. بر کسی پوشیده نیست که ذهن و اندیشة ایرانیان مسلمان با واقعة عاشورا عجین و به شدّت از آن متأثّر است. ادبیّات، به ویژه ادبیّات داستانی نیز به عنوان آیینه ای از باورها و رخدادهای اجتماعی، این واقعه را در خود بازتاب داده است و به ایجاد گستره ای انجامیده که آن را «ادبیّات عاشورا» نام نهاده اند. در این گستره، برخی از آثار به شکلی مستقیم به شرح وقایع عاشورا و قیام امام حسین(ع) می پردازند؛ مثل اشعار رثایی یا اشکال مختلف تعزیه. امّا دولت آبادی رمان نویس است و از همین رو، در مقام قیاس، تأثیرپذیری او از واقعة عاشورا شکل پیچیده و پنهان تری دارد. او با بهره گیری از قابلیّت های گوناگون این واقعه در زمینة خلاّقیّت ادبی، عناصری را از آن وام گرفته است. همان گونه که خود او نیز اذعان دارد، نقش تجربة شخصی وی در حوزة نمایش، به ویژه تعزیه در این میان انکارناپذیر بوده است. در این مقاله، در نظر داریم تا از دیدگاهی تطبیقی و با تکیه بر نظریّات بینامتنیّت و بیناخوانش، منبعث از ژرار ژنت و ژان بل من نوئل، نحوة بازتاب واقعة عاشورا را در آثار دولت آبادی بررسی کنیم.
پرسش از پرسش گونه ها و کارکرد پرسش در دیوان حکیم ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش، علاوه بر برخورداری از ویژگی های بلاغی و زبانی، یکی از عوامل ایجاد تفکر خلاق است. هدف از طرح پرسش در تفکر خلاق را عواملی همچون کنترل غیرمستقیم مخاطب، کسب اطلاعات از او، بررسی و آزمون، بیدارکردن اندیشه، به حرکت درآوردن و راهبری فکرها در جهتی معین و آشنایی با طرز فکر مخاطب می توان برشمرد. در فضای غیرگفت وگویی کمتر پرسشی عنوان می شود اما در فضای گفت وگو و دیالوگ، آنچه بیش از همه در سلامت بنیان گفت وگو تأثیر دارد، طرح سؤال است. هدف این مقاله، بررسی شیوه های هدایت ذهن ازطریق به کارگیری پرسش در دیوان ناصرخسرو است. ازاین رو، با روش کاربردشناسی تربیتی و زبانی و همچنین، با نگاهی به رویکرد علم معانی، انواع پرسش به دو گروه پرسش بلاغی و پرسش فلسفی شامل تمثیل، قیاس و استقراء تقسیم شده است. در پایان، ضمن اشاره به ویژگی پرسش های بلاغی به عنوان پرسش بسته یا همگرا و پرسش های فلسفی به مثابه پرسش باز یا واگرا، این نتیجه حاصل شد که ناصرخسرو از پرسش به منظور ایجاد «خودپنداری مثبت» در مخاطب بهره برده است. بدین معنی که با درنظرگرفتن تفاوت های فردی میان یادگیرندگان، باورهای پیشین آنان را پوچ و بی ارزش جلوه نمی دهد، بلکه با یادآوری ارزش موضوع گفت وگو، از مخاطب می خواهد که به بازنگری درباره آن یا توجه به ابعاد دیگر موضوع بپردازد.
مردمی یا مرد، می نقد و تحلیل بیتی از رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودکی سمرقندی از سرآمدان قلمرو شعر پارسی در سده سوم و چهارم هجری است که از انبوه اشعار او تنها حدود هزار بیت، آن هم به گونه پراکنده و برگرفته از میان آثار دیگر به دست ما رسیده است. فقدان نسخه کهن و اصیل، فاصله زمانی، دگرگونی های زبان فارسی، ضبط های مختلف منابع ثانوی و ... سبب شده است تا قرائت و مفهوم برخی از همین بیت های اندک این شاعر دشوار و دیریاب گردد. در این جستار قرائت های گوناگون و معانی ارائه شده مصححان از یک بیت از خمریّه مشهور رودکی به روش مقایسه ای تحلیلی نقد و بررسی شده است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که بر اساس موازین سبک شناسی، قواعد دستور تاریخی زبان فارسی، شواهد درون متنی و شواهد برون متنی قرائت متعارف بیت رودکی مقرون به صحت نیست. در نهایت، این مقاله ضبط صحیح بیت را پیشنهاد کرده، معنا و تفسیر آن را با این قرائت به دست داده است.
نقد اسطوره شناختی «گنبد سیاه» هفت پیکر نظامی
حوزههای تخصصی:
در این جستار، یکی از داستان های هفت پیکر نظامی با عنوان «گنبد سیاه» براساس نقد اسطوره شناختی یا کهن الگویی تحلیل می شود. نخست این قصه را از نظر شکل و ساخت داستانی و خط سیر رویدادهای داستان براساس هرم فریتاگ بررسی کرده ایم. ساختار روایتی قصه گنبد سیاه مانند دیگر داستان های کلاسیک و پیشامدرن، از سیری خطی پیروی می کند که دارای سه مرحله شروع، اوج و فرود یا نقطه پایان است. سپس خوانشی دیگرگونه براساس آرکی تایپ های اسطوره ای آورده ایم ؛ چون مقوله سفر، آب، عدد، رنگ سیاه، اسرار و هبوط انسان که ریشه در ناخودآگاه جمعی انسان ها دارند و در این داستان سمبولیکی، ابزار روایت قصه قرار گرفته اند. آنچه موجب خوشی دیگرگونه از این قصه می شود، بررسی و تفسیر کهن الگوهایی است که به طور ناخودآگاه در بافت و روایت داستان به کار رفته اند برای نمونه، کهن الگوی سفر که یکی از مهم ترین بن مایه های اسطوره ای در دنیای اساطیر و افسانه ها و داستان هاست و کلیت داستان براساس همین مقوله سفر شکل گرفته است.
مقاله به زبان فرانسه: ویرانی سازنده مطالعه درونمایه هستی شناسی ""تئاتر و همزادش"" اثر آنتونن آرتو (Un fléau salutaire Étude de l’ontologie phénoménologique du théâtre et son double d’Artaud)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتونن آرتو، نویسنده و نظریه پرداز به نام فرانسوی، تئاتر حقیقی را تئاتری عصیانگر می داند که علیه نظامهای فکری می شورد و خواستار رهایی ناب است تا طرحی نو دراندازد. به این منظور می بایست نخست صحنه تئاتر و نیز ذهن تماشاگر را از حضور ساختارهای از پیش تعریف شده پالود تا امکان رویارویی اصیل با پدیده های دنیا فراهم آید. آرتو کتاب "" تئاتر و همزادش"" را با تشبیهی این چنین آغاز می کند: تئاتر به مثابه طاعون شاید که از پس ویرانگری به استعلای وجود بیانجامد، به امکان بس گانگی معنای هستی هر هستنده در هر لحظه و هر مکان. این مقاله بر آن است درونمایه هستی آفرین چنین تعبیری از صحنه تئاتر را به کمک نظریه های فلسفه پدیدارشناسی بررسی نماید.
فرو پاشی بیناذهنیّت در سلوک محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان سلوک اثر محمود دولت آبادی، از نمونه های خوبی است که می تواند از دیدگاه نظریه های روایت شناسی شناختی تحلیل و تفسیر شود. مسأله اصلی در این رمان بازنمایی کنش های ذهنی شخصیت محوری است. راوی سوم شخص نشان می دهد چگونه قِیس از طریق مرور رابطه با معشوقه پیشین خود، در تلاش است دلایل از هم پاشی تنها تجربه بیناذهنی زندگی خود را دریابد. آن طور که از گفتگوهای درونی او پیداست، تمایل سیری ناپذیر قِیس به شناخت دیگری سبب شکل گیری تئوری های ذهنی او نسبت به دیگران می شود تا از انگیزه ها، افکار و رفتار آنها سر در بیاورد. با توجه به اینکه میزان بازنمایی آگاهی و فعالیت های ذهنی شخصیت های داستانی از مشخصه های بنیادین تعریف روایت در روایت شناسی شناختی به شمار می رود، مقاله حاضر از یک سو در تلاش است نقش بازنمایی کنش های ذهنی شخصیت اصلی را در صورت بندی پیرنگ سلوک نشان دهد؛ و از سوی دیگر، دلایل شکل گیری و ازهم پاشی رابطه بیناذهنی قیس و نیلوفر را از منظر ذهن قیس بررسی می کند.
«تحلیل نشانه شناختی گفتگو در فیلمنامة داستانی دوازده رخ هوشنگ گلشیری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم اهمیت فیلمنامة داستانی و توجه پژوهشگران ادبی بر اولویت آن و خواندن آن همچون گونه ای از داستان روایی، این عرصه کمتر مورد نقد و تحلیل علمی قرار گرفته است. این مقاله بر آن است تا با توجه به جنبه های کاربردی نظریات گردآوری شدة کر الام در نشانه شناسی متن با تمرکز بر عنصر گفتگو و عوامل بافتی بیش از عرصه های دیگر در آن و بررسی اصولی چون؛ نظام نشانه ای فرا زبان (رمزگان مشترک، لهجة فردی، محدودیت زبان)، جهت گیری اشاره ای، صنایع بلاغی، تضمین دریافت و اصول مکالمه گرایس به تحلیل نشانه شناختی فیلمنامة داستانی دوازده رخ هوشنگ گلشیری بپردازد. داشتن نقش محوری کارکردهای نشانه ای گفتگو در این فیلمنامه آن را به اثری حائز اهمیت برای بررسی های نشانه شناختی اشاره شده تبدیل کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد شخصیت آقاجان در گفتگو با سایر شخصیتهای فیلمنامه علی رغم حضور فعالانه در گفتگو و درک شنونده و موقعیت گفتگوها (جهت گیری های اشاره ای) با زمینه سازی برای ایجاد نظام فرازبان با دو زیر مجموعة رمزگان و محدودیت زبان، نقض اصول مکالمه گرایس در چهار زمینة کمیت، کیفیت، ارتباط و شیوه، استفاده از صنایع بلاغی در چهار مورد (: این رانندة احمق، رستم، پیران و گم شدن)، بر آن است تا نشان دهد که چگونه با آشکارا ناقص کردن یا ناکامل بودن گفتار خود به بیش از آنچه گفته است نظر دارد ولی شخصیت های دیگر نمی توانند معنایی را که در ظاهر کلمات او وجود ندارد درک کنند.
جهان بینی اسطوره ای؛ اسطوره زدایی و اسطوره زایی در داستان های بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگاه اول، جهان اسطوره، جهان علم و جهان سیاست هستی های موازی هستند، که با تغییر ذائقه زیباشناختی بشر و نیاز های او اولویت و اعتبارشان متغیر می شود، اما به دلیل جهانشمول بودن تجربه های اسطوره ای و نقش ارتباطی و رسانگی آن در اتصال انسان به تمامیت کیهان شناختی، جهان اسطوره، هماره مطلوب گم شده بشر و رابط او با جهان راز آلود و امر مقدس بوده و هست. افراط تفکر مدرن در اسطوره زدایی، بشر را به بازگشت به اسطورهای کهن چه در قالب بازتولید و باز خوانی بینش و کاراکتر اسطوره ای و چه در قالب خلق و آفرینش اسطورهای جدید کشاند. جستار حاضر با توجه به سریان و جریان اسطوره در ادبیات معاصر به کند و کاو و باز نگری جهان بینی اسطوره ای در داستان های بیژن نجدی و تبیین سازوکار های اسطوره زایی و اسطوره زدایی در آنها می پردازد. بازخوانی و بازآفرینی اسطوره ها در داستان های نجدی چندلایه و درهم تنیده است و تکرار صرف اسطوره های باستان نیست. او زایش اسطوره ها را در بستر های تقابلی، در تقابل با اسطوره های جهان مدرن (اسطوره علم و سیاست) معنادار می سازد و با اسطوره زدایی از دوره مدرنیته، و با تکیه بر مانایی، جاودانگی و تأثیرگذاری اسطوره های کهن، کاراکترهای داستانش را از حصار جهان کرانمند می–گذراند و به جهان بی کران پیوند می زند.
ارزیابی نظریّة انواع ادبی فارسی: کلید نگارش تاریخ ادبیّاتی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیّت رستم بر اساس داستان رستم و اسفندیار در شاهنامه و نظریّة «خودشکوفایی» آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره روشنفکران و متفکّران مکاتب مختلف به قصد ترسیم سیمای انسان کامل، مؤلّفه هایی را ارائه کرده اند. آبراهام مزلو از پایه گذاران روانشناسی انسان گرا، برای انسان کامل مورد نظر خود ک ه از آن به فرد خ ودش کوفا تعبیر می کند، ویژگی هایی را عرض ه می کند که طبق دیدگاه وی، در م ورد بیشتر افراد موفّق مصداق دارد. رس تم یکی از موفّق ترین و ک امیاب ترین شخصیّت های شاهنامه است و عناصر اصلی ویژة افراد خودشکوفای مزلو دراندیشه ها، رفتار و گفتار وی قابل بازیابی است. این مقاله، در آغاز «آبراهام مزلو»، نظریّة خودشکوفایی و عناصر آن را معرّفی می کند و آنگاهدر قسمت اصلی مقاله، به توصیف و تحلیل شخصیّت رستم (با تکیه بر داستان رستم و اسفندیار) مطابق با الگوهای معرّفی شده می پردازد. در واقع، این پژوهش رستم را به عنوان الگوی ایرانی برای نظریّة مزلو معرفی می کند که به نمونه هایی از داستان رستم و اسفندیار مستند شده است. به نظر می رسد که فردوسی در طرح این داستان که در واقع، آخرین حضور جدّی رستم در صحنه است، خواسته تا برتری جسمی، روحی، شخصیّتی و معنوی رستم را به نمایش بگذارد.
جایگاه زن و خانواده در ضرب المثل های بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ضرب المثل ها در شناخت جنبه های مختلف فرهنگ مردم نقش مؤثری دارد؛ زیرا در آن ها، فرهنگ هر قوم و ملتی به تصویر کشیده می شود. هدف از این پژوهش، بررسی خانواده و جایگاه زن در ضرب المثل های بختیاری با رویکرد نقد فمینیستی است. در ضرب المثل های بختیاری زن گاه جایگاه فرادست، گاه فرودست و گاه برابر با مردان دارد. وقتی سخن از مسائل درون خانه و حیطه خصوصی به میان می آید، زن موجودی قدسی و فراتر از مرد است و در ضرب المثل هایی که از حیطه عمومی و جایگاه اجتماعی افراد بحث می شود، زن جایگاه فرودستی نسبت به مردان دارد. در ضرب المثل هایی که از مسائل عام زندگی سخن گفته می شود، جایگاه زنان با مردان برابر است. همچنین در بسیاری از این ضرب المثل ها، نگاه مردسالارانه حاکم است و اندیشه های مطلوب جامعه مردسالار برای زنان نهادینه می شود. ازدواج، مذموم شمردن چندهمسری، شناخت همسر پیش از ازدواج، نحوه شناخت همسر و وظایف زوجین، ازجمله مسائل مربوط به خانواده هستند که در مَثل های بختیاری انعکاس یافته اند.
تحلیل کهن الگویی داستان زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل آثار ادبی بر بنیاد دیدگاه های جدید باعث فهم جنبه های ناشناخته اثر ادبی می شود. داستان زال و رودابه، که در آن با مهارتی خاص لطافت عاشقانه با صلابت حماسه درهم آمیخته، ترکیبی نوآیین و شگفت به وجود آمده، تاکنون از چشم انداز نقد روانکاوانه مورد تحلیل واقع نشده است. بررسی روانکاوانه ی این داستان بر اساس دیدگاه یونگ و تحلیل کهن الگوهای آن، می تواند دریچه های تازه ای از معانی نهفته در شاهنامه را بر روی مخاطبان بگشاید. در این جستار ابتدا مبانی نظری دیدگاه یونگ و کهن الگوهای مورد نظر او باختصار معرفی شده اند. آنگاه کهن الگوهای آنیما و آنیموس، نقاب، سایه، پیر فرزانه و در نهایت فرایند فردیت در داستان زال و رودابه جُسته، به روش کتابخانه ای مورد تحلیل واقع شده اند.
نتایج تحقیق نشان می دهد که زال، برای آن که بتواند پدر جهان پهلوان شاهنامه، رستم، باشد، به نوعی خرد ملکوتی دست می یابد از سنگینی زمین و ماده رها می شود تا به خودیابی(فردانیت) برسد. با رسیدن او به این مرحله، زمینه برای آمیزشی روحانی فراهم می شود و نتیجه ی این پیوند، جهان پهلوان شاهنامه است.
بررسی بن مایه های پیوسته و آزاد در روایت«گنبد سیاه»و «گنبد مشکین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: