مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
روش کمی
حوزه های تخصصی:
انقلاب اطلاعاتی در دو موج 75 – 1945 و 95 – 1975‘ تمامی مناسبات اجتماعی را در پهنه جهانی دگرگون کرد. این فرآیند که همجنان ادامه دارد با جهانی کردن نوعی از فرهنگ‘ مقاومتهای بی شماری را چه در کشورهای مبدأ و چه به ویژه در کشورهای پیرامونی بر انگیخت. ضرورت توسعه تکنولوژیک از یک سو و ناهمسازی تکنولوژی جدید با فرهنگ سنتی از سوی دیگر‘ سرچشمه بحران عمومی هویت فرهنگی در کشورهای در حال توسعه بوده است که کلید حل آن تا اندازه زیادی در گسترش و تعمیق مطالعه فرهنگی کاربردی است. انسان شناسی کاربردی در همان حال که گرایش عمومی علوم انسانی به کاهش مرزبندی بین رشته های گوناگون و رویکرد چندگانه و بین رشته ای به موضوع واحد تحقیق را می پذیرد‘ بر آن است که با یافتن یک راه حل روش – شناختی مناسب‘ با ایجاد موازنه میان دو رویکرد کمی و کیفی‘ عام گرا و فردگرا‘ عمق لازم را به مطالعات خود بدهد و در عین حال اعتبار علمی این مطالعات را نیز حفظ کند. تحقق این ام تنها با درک روشن و آینده نگری کافی نسبت به فرایندهای فرهنگی معاصر ممکن است.
روش های تحقیق ترکیبی در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش های تحقیق کمی و کیفی در بسیاری از موارد تفاوت های چشمگیری با هم دارند، اما در بسیاری از موارد دیگر همدیگر را تکمیل می کنند. به دنبال افزایش انتقادات از روش های کمی و کیفی، امروزه شاهد افزایش تمایل به کارگیری روش های تحقیق ترکیبی در علوم اجتماعی به طور عام و علوم سیاسی به طور خاص هستیم. بسیاری از طرفداران تکثرگرایی در تلاش برای پر کردن شکاف بین روش های کمی و کیفی از روش های ترکیبی بهره می گیرند. این نوشتار بر آن است تا ضمن معرفی و تعریف روش های تحقیق ترکیبی، الگوها و مدل های مختلف ترکیب روش های کمی و کیفی را ارائه کرده سپس نقاط قوت و ضعف این روش ها را بررسی نماید و سرانجام به کاربرد و بررسی چشمانداز آینده این روش ها در علوم سیاسی پرداخته می شود.
درآمدی به روش شناسی تلفیقی در پژوهش های میان رشته ای علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
روش شناسی علوم اجتماعی چالش های بنیادینی را پشت سر نهاده است؛ ابتدا پارادایم اثبات گرایی و رویکرد های کمی در شناخت پدیده های اجتماعی را تجربه نموده و پس از مدتی این رویکرد را برای بررسی تمام ابعاد یک پدیده اجتماعی مناسب ندانسته است. بنابر این، با الهام از تفسیر گرایی به روش های کیفی روی آورده و توجه خود را از لایه های بیرونی واقعیت اجتماعی به لایه های درونی تر معطوف نموده است. همزمان با تقویت رویکرد های کیفی در روش شناسی، شکافی نسبتا« عمیق میان دیدگاه های روش شناسان کمی و کیفی پدید آمده است. این تفاوت در دیدگاه ها، ابتدا به شکل تقابل و سپس به شکل تعامل بروز نموده و منجر به پدید آمدن موج سوم روش شناختی شده است. این موج، تلفیق گرایی روش شناختی و مبتنی بر پارادایم عمل گرایی است. روش شناسان تلفیق گرا بر آنند تا بدون تاکید بر روشی خاص و با ترکیب روش های کمی و کیفی به شناخت عمیق تری از پدیده ها دست یابند. با این حال، ما در پژوهش های درون رشته ای و میان رشته ای علوم اجتماعی در ایران شاهد غلبه رویکرد های کمی و بروز مساله ی پس افتادگی روش شناختی هستیم. این مقاله با روش اسنادی، مبانی نظری روش شناسی تلفیقی را به عنوان راه حل کارآمدی برای رفع این پس افتادگی مطرح می نماید.
شناسایی مؤلف متون کهن ادبی با مراجعه به ساختار های نحوی موجود در آن (مطالعه ی موردی: تذکره الاولیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات کهن فارسی آثاری وجود دارد که به دلیل قدمت تاریخی و وجود نسخه های متعدد از آن ها، ضروری است نسخه ی اصل و صحیح این آثار مشخص گردد. از آنجایی که آثار کهن وظیفه ی انتقال دانش و فرهنگ را عهده دار می-باشند، تعیین نسخه ی صحیح این آثار اهمیتی ویژه می یابد. در روش های معمول از طریق مقایسه ی نسخه های گوناگون با یکدیگر(نسخه شناسی) و همچنین بررسی سبک اثر (سبک شناسی) تلاش می شود نسخه ی اصل مشخص شود. در این روش های عموماً کیفی بیشتر عوامل تاریخی، فرهنگی ، اجتماعی و حتی سیاسی آن دوره مد نظر قرار می گیرند. در دهه های اخیر، روش هایی برای تعیین مؤلف متون مورد استفاده قرار گرفته اند که کمی بوده و در آنها تنها عوامل زبانی مورد توجه قرار می گیرد. بدیهی است که استفاده از این روش ها به نتایجی دور از هرگونه تفسیر و تأویل منجر خواهد شد. در این پژوهش روشی کمی برای شناسایی مؤلف ملحقات تذکره الاولیاء به کار گرفته شده است. انتساب بخش ملحقات به عطار به دلایلی مورد تردید است. در پژوهش حاضر، ساختار های نحوی قسمت هایی از دو بخش اصلی و ملحقات این اثر استخراج ، توصیف و سپس مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از طریق آزمون آماری chi square تحلیل گشتند. براساس یافته های این پژوهش نسبت بخش های الحاقی به عطار مورد تایید قرار نگرفت.
روش تلفیقی برایند نقد روش های کمّی و کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش شناسی جدیدی که از تلفیق روش های کمّی و کیفی تشکیل شده را «روش تلفیقی» نام نهاده اند. پس از آنکه انتقادات فراوانی به «روش کمّی» وارد شد، جنبش دوم روش شناسی با عنوان «روش کیفی» در دهه های90-1970میلادی گسترش یافت. این روش شناسی برخلاف روش شناسی اول که به کمیت گرایی و تجربه گرایی بها می داد، بیش تر بر آن شد تا نواقص و ایرادات وارده بر روش شناسی اول (که تا دهه1970 این روش شناسی غالب بود)، عدم توانمندی آن در پرداختن به ابعاد انسانی و کیفیت واقعیت های حیاتی انسانی بود را رفع نماید. جنگ پارادایمی بین محققان کمّی (اثبات گرایی و پسا اثبات گرایی) و کیفی (تفسیرگرایی،انتقادگرایی،فمنیسم و پست مدرنیسم) باعث شد که علوم اجتماعی به دنبال پارادایم جدیدی بیفتد. جنبش سوم روش شناسی، بر این اساس شکل گرفت که جهان واقعی را تنها از راه یک روش علمی (اثباتی یا تفسیری) نمی توان شناخت. لذا، به ترکیب دو جنبش روش شناسی کمّی و کیفی می پردازد. از دهه1990 میلادی موج سوم روش شناسی، «روش شناسی ترکیبی یا تلفیقی» نام گرفت.
روش فازی در پژوهش، پلی ما بین روش های کمی و کیفی پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق فازی[1] یک نوع منطق چندارزشی است که ریشه در افکار افلاطون و فلسفه شرقی دارد، اما نخستین بار در سال 1965 میلادی، دانشمند ایرانی الاصل و استاد دانشگاه برکلی(پروفسور لطفعلی عسگرزاده) ملقب به پروفسور«زاده»[2]، منطق فازی را مطرح کرد. برخلاف منطق دو ارزشی ارسطویی که به دنبال پاسخ آری و یا نه برای تعمیم به تمام پدیده ها می باشد(همچون پوزیتیویسم)، منطق فازی جهان را همان گونه که هست معرفی می کند. منطق فازی با طبیعت، سرشت و فطرت انسان قرین تر بوده و به فلسفه ی شرقی و ادیان نزدیک تر است. با وجود منفعت های زیاد منطق فازی(به دلیل نقش برجسته ریاضیات در آن)، مشکل عمده ی این منطق ریاضی این است که تولیدکننده ی الگوهای فکری بشری نیست. زیرا الگوهای فکری بشری اغلب شهودی هستند و ریاضیات از درک پیچیدگی های آن عاجز است. در روش فازی، رویکرد کمی و کیفی حضور همزمان دارند و این روش پلی بین روش کمی و کیفی برقرار می سازد.
دلایل افول دیدگاه فضایی- کمی در مطالعه های جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی بروز انقلاب فضایی کمی در علم جغرافیا، تحول هایی در اندیشه و روش شناسی این علم به وجود آمد. این دیدگاه بر شاخه های تخصصی جغرافیا به شکل های گوناگون تأثیر گذاشت. جغرافیای سیاسی در دهه های 1950 و 1960 همچنان جهت گیری سنتی یعنی دیدگاهی محیطی و ناحیه ای داشت، اما پس از وقفه ای طولانی، انقلابی در آن ایجاد شد. درواقع، زمانی دیدگاه فضایی کمی در پژوهش های جغرافیای سیاسی به کار گرفته شد که روند تکاملی خود را در دیگر شاخه های جغرافیا طی کرده بود و از درون آن، رویکردهای فضایی و سیستمی بیرون آمده و جغرافیای رفتاری متأثر از آن شکل گرفته بود. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی بررسی می کند که چرا دیدگاه فضایی با تأخیر در مطالعه های جغرافیدانان سیاسی به کار گرفته شد و پس از آن نیز در دهه 1970 از محوریت مطالعه ها خارج شد. نتایج نشان می دهد عواملی مانند ناسازگاری پژوهش های بنیادی با روش پوزیتیویستی در جغرافیای سیاسی؛ تناسب نداشتن نظریه های محوری در دیدگاه فضایی- کمی با مسائل مطرح در جغرافیای سیاسی؛ نادیده گرفتن قدرت و سیاست در دیدگاه فضایی موجب شدند این دیدگاه با تأخیر به مطالعه های جغرافیدانان سیاسی وارد شود. همچنین تغییر الگو در علم جغرافیا در دهه 1970 و تغییر در نظام بین الملل، موجب شد دیدگاه فضایی در دهه 1970 از محور مطالعه های جغرافیدانان سیاسی خارج شود؛ هرچند امروزه جایگاه خود را به عنوان یکی از دیدگاه های مطرح حفظ کرده است.
تحلیلی بر آمایش سرزمین شهرستان مرودشت با رویکرد اصلاح روش کمی در نرم افزار GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمایش سرزمین و استفاده صحیح و متناسب با ویژگی های محیطی در سطح منطقه و کشور، از اصول اولیه و مهم توسعه پایدار به شمار می آید. با توجه به جمعیت زیاد، تغییر کاربری ها در شهرستان مرودشت زیاد می باشد. مقاله بر آن است تا مقایسه ای بین کاربری اراضی موجود و نقشه آمایش تهیه شده برای شهرستان انجام دهد. روش تحقیق از نوع ""توصیفی- تحلیلی"" می باشد و برای جمع آوری داده ها از ابزار کتابخانه ای، پرسشنامه و مطالعات و مشاهدات میدانی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با نرم افزارArcGis9.3 صورت گرفته است. مقایسه توان زیست محیطی شهرستان با کاربری اراضی از طریق روی هم گذاری لایه های مختلف اطلاعاتی با استفاده از مدل مخدوم و با روش کمی آمایش به کمک GIS صورت گرفت و نقشه آمایش سرزمین منطقه تهیه گردید. لازم به ذکر است اصلاحاتی در فرایند آمایش نظیر عدم تهیه واحدهای زیست محیطی و بهره گیری از نقشه کاربری فعلی انجام پذیرفت. نتایج نشان می دهد که کاربری کشاورزی آبی و سپس اکوتوریسم از بیشترین اولویت (مجموع سناریوها) و تنها گستره کاربری نزدیک به کاربری فعلی، توسعه شهری و صنعتی و روستایی (حدود 4/0 درصد) می باشد. هم چنین بهره برداری در عرصه کشاورزی آبی (40%) و حفاظت (5/1%) کمتر از توان محیطی بهینه منطقه و در عرصه جنگلداری (22%) و مرتعداری (32%) بهره برداری بیش از توان محیطی می باشد.
روش تحلیل محتوا ، از کمی گرایی تا کیفی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل محتوا، فرآیند تبدیل کیفیت ها به کمیت ها و سپس تبدیل همین کمیت به کیفیت است. این روش، بیش تر در روند پژوهی، پژوهش های تلفیقی، بررسی تصویر واقعیت ها و نیز بررسی میزان انطباق برنامه ها با ویژگی ها و ویژگی های ساختاری و محتوایی بکار برده می شود. روش تحلیل محتوا بر این فرض بنا شده است که با تحلیل پیام های زبانی می توان به کشف معانی، اولویت ها، نگرش ها، شیوه های درک و سازمان یافتگی جهان دست یافت. این روش که در رشته های گوناگون علوم اجتماعی همچون ارتباطات، جامعه شناسی، علوم سیاسی و روان شناسی، کاربرد دارد، پژوهشگران نسبت به آن ( به منزله روشی انعطاف پذیر برای تحلیل داده ها )، توجهی ویژه دارند. روش تحلیل محتوا، بین دو قطب عینی و ذهنی قرار می گیرد. به بیان دیگر، رویکرد تلفیقی تحلیل محتوا، امروزه می تواند کاربردی تر (از کمی گرایی یا کیفی گرایی صرف در تحلیل محتوا) باشد.
کیفی یا کمی: تأملی بر امکان ادغام روش شناسی های کیفی و کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
دانشمندان علوم مختلف در سال های اخیر نه تنها به سودمندی های بهره گیری همزمان از رویکردهای کمی و کیفی، بلکه به مزایای تلفیق معنایی این دو رویکرد درون بسترِ شناختیِ واحد، پی برده اند. رویکرد پسامدرن، متضمن نوعی چارچوب شناختی نوین با مدل ذهنی تازه ای در تحلیل پویایی های نوظهور است و با زیر سؤال بردن تقسیم های سنتی میان کمی/کیفی یا عینی/ذهنی، در پی توسعه فضای آگاهی بشر و گشودن امکان های معرفت شناختی تازه ای به روی دانش می باشد. این پژوهش، کوششی برای بررسی امکان ادغام هستی شناسانه روش شناسی های کمی و کیفی در بستر میان رشته ای (با تأکید بر دانش آینده پژوهی) است. مدیریت عدم قطعیت های فزاینده و پدیدارشونده، پیشران اصلی مسیر تطور روش های آینده پژوهانه بوده است و ایجاد رابطه ای تکاملی و رفت وبرگشتی میان اذهان خبرگان و نرم افزارهای بسیار پیشرفته و هوشمند می تواند کلیدی برای گسترش محتوایی مفهوم منابع دانشی در آینده ای نه چندان دور باشد. یک ایده اولیه در این مسیر، مثال «دلفی پابرجا» است که با تکیه بر همین امکان، سیستم های خبره را مکمل افراد خبره ساخته و می کوشد مزایای دو روش دلفی و برنامه ریز پابرجا را در قالب روش شناختی تازه ای، با هم ترکیب کند
برآورد کمّی ریسک خطوط انتقال گاز با استفاده از تحلیل های مکانی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتقال گاز از محل تولید به موقعیت مصرف کنندگان نیازمند شبکة توزیع گسترده ای است. رشد و توسعة مناطق مسکونی و صنعتی سبب افزایش مصرف گاز و متراکم ترشدن شبکة خطوط لولة گاز شده و خطرهای ناشی از خرابی خط لوله و نشت گاز رو به افزایش است. به منظور جلوگیری از خسارت مخاطرات احتمالی و کاهش آنها، مطرح کردن چارچوبی برای برآورد ریسک ضروری است. روش کمّی یکی از دقیق ترین و پیچیده ترین روش های ارزیابی ریسک خط لوله به شمار می رود. در این روش، ریسک با استفاده از دو کمیت احتمال خرابی خط لوله و احتمال مرگ ومیر ناشی از پیامدهای حوادث نشت گاز محاسبه می شود. هدف اساسی این تحقیق عرضة چارچوبی مناسب برای برآورد کمی ریسک خط لولة گاز است. در بیشتر مطالعات در زمینة ریسک خطوط انتقال گاز، محاسبات فقط برای یک خط لوله انجام شده است. نوآوری این تحقیق ارتقای برآورد کمّی ریسک در نقاط مجاور خط لوله، با به کارگیری تحلیل های مکانی در محیط GIS و بررسی آثار تجمعی چندین خط بر ریسک در یک نقطة معین است. نتایج نهایی در قالب نقشة ریسک برای خط لوله و محیط اطراف آن تهیه شده است. بر طبق نقشة تولیدشده، محدوده ای از منطقه ریسک بالاتر از 1E-05 دارد که دلیل آن قرارگرفتن در راستای میانگین جهت وزش باد در منطقه و اثر تجمعی چندین قسمت از خط لوله است. با استفاده از نقشه های تولیدشده می توان در جهت به حداقل رساندن سطح ریسک و مدیریت ایمنی خطوط لولة موجود اقدام کرد و بدین ترتیب پیاده سازی روش کمّی برآورد ریسک در GIS، توانایی تشخیص و بصری سازی فواصل خطرناک، محدودة آسیب پذیری و مناطق پرخطر بر اثر پیامدهای گوناگون نشت گاز را فراهم آورد.
نگاهی فلسفی به روش تحقیق در روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۸
105 - 137
موضوع این مقاله تبیین فلسفی مراحل و گونه شناسی روش تحقیق در روانشناسی است. روش این تحقیق، تحلیل محتوای کیفی متون و منابع روانشناسی و بررسی انتقادی آنها با روش عقلی فلسفی است. یافته های این پژوهش در چهار بخش: گزارش، تحلیل، طبقه بندی و نقد ارائه شده است. مراحل روش تحقیق را می توان در چهار عنوان برشمرد: بیان مسئله؛ پیشینه پژوهی؛ جمع آوری اطلاعات؛ و تحلیل، تفسیر و ارزیابی اطلاعات. در رویکردهای پژوهشی سه گانه کمّی، کیفی و ترکیبی، ماهیت کمّیت، یکی از اعراض نه گانه فلسفی است که عدد، شکل و زمان از اقسام آن است و ریشه در پارادایم اثبات گرایی دارد. کیف نیز یکی از اعراض است و در پژوهش های کیفی با سه دسته کیف های محسوس، استعدادی و نفسانی سروکار داریم. بنیان های فلسفی پژوهش کیفی در تفسیری بودن، ارتباطی بودن، انعکاسی و کیفی بودن است. هرچند روش های کمّی و کیفی ناظر به پارادایم های متفاوت هستند، امّا معطوف بودن به مسئله واحد و مکمل بودن آنها دلیل بهره گیری از آنها در رویکردهای ترکیبی است.
تبیین مفروضه های فلسفی پژوهش های کمی و کیفی در جغرافیای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی همواره مسئله ای بغرنج و موضوعی مورد منازعه بوده است. متفکران حوزه علوم انسانی مبتنی بر بنیان های فلسفی و تلقی پارادایمی، رویکرد پژوهشی خاصی را در واکاوی موضوعات انتخاب کرده اند. از این منظر، هدف نوشتار حاضر، بررسی دو رویکرد پژوهشی عمده در عرصه روش شناسی با توجه به مفروضه های فلسفی است.در این مقاله، اصول موضوعه الگوهای پژوهش در دو رویکرد عمده کمی و کیفی، ویژگی های پژوهش، ابعاد عینی و ذهنی در مفروضات فلسفی پیرامون روش تحقیق، مقایسه روش شناسی پژوهش های کمی و کیفی، جنبه های هستی شناسی و معرفت شناسی روش های پژوهشی در جغرافیای انسانی مورد بحث قرار گرفته است. در این رهگذر دیدگاه دستگاه فلسفی موسوم به پوزیتیویسم با فراپوزیتیویسم اندیشان مقایسه گردیده است.تأکید این توشتار بر این است که پژوهشگر بدون درک دیدگاه فلسفی روش های پژوهشی نمی تواند به فهم عمیق الگوهای فلسفی روش شناسی دست بیابد. نهایتاً از آنجا که اکثر پژوهش های علوم اجتماعی و در نتیجه جغرافیای انسانی بر روش های تجربی-تحصلی تکیه دارند، مشخص خواهد شد که برای درک و فهم پدیده ها، علاوه بر روش های متعارف، الگوهای فلسفی فرا اثباتی نیز نیاز ضروری هستند. به بیانی گادامری "روش (اثبات گرایی) همه آن چیزی نیست که ما به آن نیاز داریم و روش برای درک حقیقت دارای حق انحصاری نیست".
تبیین رابطه الگوی پراکنش شهری با توسعه پایدار– مطالعه موردی شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
107 - 130
حوزه های تخصصی:
مهاجرت روستایی و غیر روستایی به شهرها موجب گسترش کالبدی آن می شود. مناطق روستایی و اراضی کشاورزی و غیر کشاورزی مجاور آن با گسترش شهر به محدوده شهر اضافه می شوند. برایند آن مسائلی مانند کمبود مسکن، رشد نسنجیده شهر، بورس بازی زمین، کمبود تاسیسات زیربنایی، خدمات نامناسب، حاشیه نشینی و ، ، ، می باشد. اهداف پژوهش، شناسایی روند توسعه کالبدی شهر ساری، تاثیر الگوی گسترش شهر در توزیع کاربری ها، تاثیر الگوی گسترش شهر در توزیع فضایی جمعیت و خدمات در نواحی مختلف شهر است. سؤال پژوهش عبارت از : الگوی گسترش شهرساری ونحوه پراکنش خدمات و جمعیت بر مبنای الگوی توسعه کالبدی چگونه است ؟ بر این اساس فرضیه پژوهش: گسترش افقی شهر، توزیع نامناسب خدمات و توسعه در پیرامون شهر است. روش تحقیق ارائه شده کمی و مبتنی بر توصیف و تحلیل داده های جمعیتی و توزیع کاربری های بر اساس داده های طرح جامع و تفصیلی شهر ساری است .به این منظور از مدل هایی مانند آنتروپی شانون، هلدرن، امتیاز استانداردشده، ویلیامسن، ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شده است.نتایج بدست آمده از شاخص ویلیامسن در شهر ساری، توزیع نامناسب کاربری ها را نشان می دهد .علاوه براین ضریب اسپیرمن به دست آمده 15/0 بوده که نشان دهنده ارتباط ضعیف بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات درسطح نواحی ساری است، رشد عمودی در بعضی نواحی و رشد پراکنده در غالب نواحی درطی زمان موجب توزیع نامناسب خدمات در سطح شهر و ساخت و سازهای بی رویه در حاشیه شهرها شده است.