مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
پراپ
ولادیمیر پراپ، فولکلورشناس روسی می اندیشید که در بررسی قصه عامیانه باید از اسلوب مطالعاتی علوم طبیعی استفاده کرد. وی معتقد بود که طبقه بندی قصه ها حاصل کارهای پژوهشی بسیاری است که در پایان مطالعه به دست می آید، ولی عموم محققان ابتدا موضوع را دسته بندی می کنند، سپس مواد کار را در قالب این طبقه بندی تحمیلی می گنجانند. پراپ خود به بررسی ریخت شناسیک صد قصه از مجموعه ای از قصه های روسی پرداخت که آفاناسی یف آنها را جمع آوری کرده بود. وی دریافت که تمامی کارهای موجود در قصه به سی و یک عملکرد محدود می شود. او می پنداشت که در زیر ظاهر آشفته روایات، قوانینی بر زایش و تکامل این نوع قصه حاکم است که باید فرمول بندی شود و این دستاورد آغازگاه علم روایت شناسی به شمار می آید. پراپ برای هر یک از این عملکردها نمادی تعیین می کند و با در کنار هم قرار دادن آنها فرمول نهایی ساخت قصه های پریان را به دست می آورد. کاربرد مدلهای روش شناختی نقد مدرن در ادبیات کلاسیک همیشه با دشواریهایی روبه رو بوده است. این نوشته با توجه به اینکه جزو اولین نمونه های به کارگیری روش ریخت شناسی است، سعی دارد علاوه بر آزمایش این مدل در حوزه ادبیات تطبیقی از دشواریهای این کار درگذرد. مواد کار این نوشته یکی از حکایتهای جامع هزار و یک شب است که افزون بر حکایت اصلی، سه حکایت دیگر را نیز در بر دارد. در تحلیل این حکایت علاوه بر استفاده از نمادهای ریخت شناسی پراپ، بنا به مقتضای تحلیل، نمادهای دیگری به آن مجموعه افزوده، و در پایان هم نمودار ریخت شناسی حکایت به دست داده شده است. به کارگیری این روش علاوه بر اینکه آزمونی برای نظریه ریخت شناسی به شمار می رود، می تواند با توجه به مدل ساختاری به دست آمده، حکایات الحاقی را از اصلی جدا کند.
ریخت شناسی داستان پیامبران در تفسیر طبری و سورآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی به مفهوم بررسی اجزای سازنده قصه ها، روابط متقابل سازه ها با یکدیگر و کل قصه است. پراپ معتقد است اگرچه در قصه های پریان شخصیت های متفاوت و گوناگونی دیده می شود، اما عناصری در آنها وجود دارد که پیوسته در قصه تکرار می شوند. او این عناصر را خویشکاری (Function) می نامد.
اگرچه ریخت شناسی پراپ بر روی قصه های پریان صورت گرفته است اما این الگو کم و بیش در قصه های عامیانه و رمزی قابل انطباق است. در ادبیات، داستان پیامبران، در زمره داستان های رمزی قرار می گیرد و خویشکاریهای (همانندی ها) در آن دیده می شود. مقاله حاضر 26 مورد خویشکاری داستان پیامبران را در تفاسیر طبری و سورآبادی بررسی کرده و به بیان شباهتهای آنها پرداخته است و به این نتیجه می رسد که در میان متون مقدس روابط بینامتنی محکمی وجود دارد.
شکل شناسی سه داستان از گرشاسب نامه بر بنیاد نظریه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، تحلیل حکایاتی از گرشاسب نامه با به کارگیری روش ریخت شناسی پراپ است. کاربرد این روش، آزمونی برای نظریه ریخت شناسی در نوع ادبی «اسطوره» به شمار می رود. بسیاری از اجزا و کنش های بررسی شده در روایات گرشاسب نامه با روایت شناسی پراپ یکسان است. همچنین با بررسی تطبیقی ساختار حکایات، همگونی هایی در زیر ظاهر آشفته و گوناگون آنها نمایان می شود.
ریخت شناسی حکایت های کلیله و دمنه ی نصرالله منشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی «ریخت شناسی حکایت های کلیله و دمنه ی نصرالله منشی» بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ (1970 - 1895م.) است. تعیین ساختار حکایت های کلیله و دمنه، شناخت بهتر ساختار حکایت های هندی، درک بهتر ساختار کلیله و دمنه و تشخیص ساختار حکایت های هندی از ایرانی، از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. اهمیت نثر کلیله و دمنه ی نصرالله منشی، نقش آن در پیدایش و روند نثر فنی، تقلیدهای فراوان از این اثر و مواردی از این دست، از دلایل انتخاب این اثر به شمار می رود.روش پژوهش، توصیفی است و نتایج بر اساس تکنیک تحلیل محتوا، به شیوه ی کتابخانه ای و بر اساس روش پراپ، تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه ، بیان گر این است که پنجاه و هفت حکایت این اثر، دارای سی و چهار خویشکاری و صد حرکت است و سادگی یا پیچیده بودن حکایت ها به ترکیب حرکت ها بستگی دارد. همچنین بررسی ها نشان می دهد که ساختار دو حکایت اصلی باب «بازجست کار دمنه» و «زاهد و مهمان او» با حکایت های دیگر متفاوت است. با توجه به نبودن این حکایت ها در پنچه تنتره و تفاوت ساختاری آن ها با کلیله و دمنه، به نظر می رسد این داستان ها در ایران، به ترجمهی کتاب افزوده شده اند.
بررسی و تحلیل ساختار روایی هفت خوان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، داستان هفت خوان رستم از منظر ساختارگرایان، تحلیل و بررسی شده است. در بررسی ساختار روایت و داستان، ضمن پژوهشِ روابط حاکم میان اجزای روایت، به شناخت سازه های داستانی و دریافت الگوی مشترک و محدود می توان دست یافت. در این مقاله، داستان هفت خوان رستم از منظر سه تن از روایت شناسان ساختارگرا؛ یعنی پراپ، گرماس و تودوروف بررسی شده است. در روش پراپ جستجوی خویشکاری ها و حوزه های عمل اشخاص برجسته تر است. از نظر گرماس داستان ها دارای کنشگرهای شش گانه و سه زنجیره اجرایی، میثاقی و انفصالی هستند. تودوروف نیز در بررسی روایت، تمام داستان ها را به قضایا و جمله هایی تقلیل می دهد که شامل یک نهاد و یک گزاره است، نهاد نقش عامل را دارد و اغلب معادل یک اسم خاص است، گزاره نیز شامل یک صفت یا فعل است. هفت خوان رستم از منظر پراپ دارای مراحل آغازی، میانی و پایانی است و هفت حوزه عمل و خویشکاری های متعددی در آن دیده می شود؛ شش کنشگر مورد نظر گرماس عبارتند از: فرستنده: زال + فاعل: رستم+ هدف: نجات کیکاووس + یاریگر: جهان آفرین، رخش و اولاد( بعد از اسیر شدن) + رقیب: همه نیروهای شرور در هفت خوان اعم از شیر، اژدها، تشنگی، زن جادوگر، اولاد، ارژنگ دیو و دیو سپید +گیرنده: کیکاووس؛ از منظر تودوروف این داستان را به قضیه های زیر می توان تقلیل داد: Kشاه است؛ R پهلوان است؛ D دیو و نیروهای شرور است؛ K گرفتار D می شود؛ R، D را می کشد؛ R، K را از دست D نجات می دهد.
بررسی و نقد توالی خویشکاری های قهرمان در نظریه ی ریخت شناسی پراپ (با تکیه بر ریخت شناسی سه قصّه از شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر به روش تحلیلی– انتقادی و بر اساس ریخت شناسی سه قصه از شاهنامه، به بررسی و نقد اصل «توالی خویش کاری های قهرمان» در نظریه ی ریخت شناسی پراپ می پردازد. به این منظور، نخست سه قصه از قصه های شاهنامه از دیدگاه ریخت شناسی، بررسی می شود که خویش کاری قهرمانان آن ها یکسان است و ظاهراً ساختار یکسانی دارند؛ اما در عناصرِ متغیر آن ها تفاوت هایی وجود دارد و پس از تحلیل اشتراکات و اختلافات آن ها، به این نتیجه می رسد که در رده بندی قصه ها، تنها توجه به خویش کاری نمی تواند آن ها را در یک رده قرار دهد و باید تأثیر برخی ازعناصر متغیر هم بر آن در نظر گرفته شود؛ چون هر چند در این قصّه ها خویش کاری های قهرمانان محدود (کوچ، عشق، آزمایش، ازدواج، بازگشت) و یکسان است، اما برخی از عناصر متغیر مانند محیط اجتماعی و یا هویت قهرمان و شخصّیت اصلی، بر توالی این خویش کاری ها تأثیر گذاشته است.
ریخت شناسی داستان زال و رودابه، بهرام گور واسپینود، گشتاسب و کتایون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه، این جاودانه اثر فردوسی، قرن هاست بر تارک ادبیات ایران و حتی جهان جای دارد، در این بین ماجراهای عاشقانهی شاهنامه با توجه به تم غالب حماسی آن، کمتر کنکاش شده است. این جستار به بررسی وتحلیل داستان ""زال ورودابه"" و دو داستان مشهور دیگر شاهنامه، یعنی ""بهرام گور و اسپینود""، ""گشتاسب و کتایون"" میپردازد. ماجراهای فوق از مشهورترین قصّه های عاشقانهی شاهنامهی فردوسی می باشند. برای دستیابی به نتایج دقیق از این پزوهش، داستان ها را به شیوه ریخت شناسی تا حدّ ممکن به وسیله جداول و نمودارها مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم. سپس نتایج به دست آمده را بر همدیگر تطبیق می کنیم. هرچند از لحاظ ساختاری ویژگی های مشترکی بین سه داستان مشاهده می شود ولی چند ویژگی اصلی مانند تسلیم مسالمت آمیز قدرت و تغییر دین یکی از شخصیت های اصلی، اسپینود، از موارد اختلاف بین داستان ها می باشد که قابل توجه است.
مقاله به زبان عربی: تحلیل و بررسی ساختار روایی منظومه های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی بر اساس خویشکاری شخصیت های اصلی آن (مطابق با نظریه پراپ) (تحلیل البنیة السردیة لدیوانی ""خسرو وشیرین""، و""لیلی ومجنون"" لنظامی الکنجوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرصه پهناور ادبیات داستانی، منظومه های غنایی نظامی گنجوی با جنبه های داستانی بی نظیر خود از جمله آثار کلاسیک ادب فارسی است که با توجه به ساختار و بن مایه های داستانی هر یک می توان آنها را مطابق با اصول و موازین ساختارگرایی مورد نقد و بررسی قرار داد .
در این پژوهش منظومه های ""خسرو و شیرین"" و ""لیلی و مجنون"" به عنوان نمونه ای از دل انگیزترین و زیباترین منظومه های عاشقانه ادب فارسی مورد تحلیل ساختاری قرار گرفته است، بنابراین پس از ذکر نکاتی پیرامون مقوله روایت و عناصر و واحدهای آن، به بررسی و مقایسه عناصر روایی این دو منظومه - از منظر روایت شناسی ساختارگرا که اساس کار ولادیمیر پراپ نظریه پرداز روسی، در تحلیل ریخت شناسی قصه های پریان است - پرداخته ایم. از این روی با تبیین شخصیت ها یا به گفته پراپ نقش مایه های داستان و نیز کارکردها و خویشکاری های قهرمان های قصه به تحلیل ساختارروایی دست زدیم. بدین منظور مقولاتی نظیر پیرنگ، شخصیت، زمان بندی روایت، نظم و ترتیب ، تداوم، راوی (راوی دانای کل، روایت سوم شخص محدود، من روایت/اول شخص) در این آثار مورد بررسی قرار گرفت تا به این نتیجه دست یابیم که این عناصر در ترکیب نحوی خود چگونه از شکل خام داستان یا به تعبیر فرمالیست ها، فابیولا، به طرح روایی (به تعبیر فرمالیست ها، سیوژه) تغییر می کند و در این شیوه بیان محتوای غنایی داستان بر این عناصر روایی چه تأثیری داشته است.
ریخت شناسی «هفت خوان رستم از شاهنامه فردوسی» بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی قصه های عامیانه در سال 1928م. توسط فرمالیست روسی «ولادیمیر پراپ» آغاز شد. اساس کار وی بر پایه اعمال شخصیّت های قصه نهاده شده و در سال های اخیر، یکی از شیوه های رایج در تحلیل ساختاری قصه ها بوده است. در این مقاله، هفت خوان رستم که از جمله قصه های پرماجرای شاهنامه فردوسی بشمار می رود و موضوع آن یاری رساندن رستم به کیکاووس برای رهایی از بند دیو سپید است، مورد بررسی قرارگرفته است. برای این منظور ابتدا مقدمه ای درباره تعریف و تبیین ریخت شناسی، پیشینه تحقیق و معرّفی هفت خوان رستم مطرح شده، سپس قصه بر اساس الگوی پراپ مانند: وضعیت آغازین، غیبت، کسب خبر و . . . مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت فرم داستانی شامل: پی رنگ، زاویه دید، زمان و مکان و . .. بررسی شده است. این پژوهش بیان گر این است که هفت خوان رستم تا حدودی زیاد دارای ویژگی های قصه های عامیانه است و الگوی ساختاری موافق با الگوی پراپ نیز در آن دیده می شود.
تجزیه و تحلیل داستان حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم براساس نظریة پراپ و گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه مطالعة منظم طرح داستان توسط صورت گرایان و به خصوص با بررسی پراپ وارد دنیای ادبیات گردید، پس از پراپ روایت شناسان ساختارگرا از جمله گریماس در تلاش بودند تا ضمن رفع ایرادات مطالعة پراپ، به الگویی جامع برای مطالعة روایت ها دست یابند. پژوهش حاضر ضمن بررسی داستان حضرت یوسف (ع) برمبنای دیدگاه پراپ و گریماس در متن قرآن تلاش دارد به این سؤالات پاسخ دهد که: آیا یافته های پراپ با داستان های قرآن مطابقت دارد؟ آیا می توان زنجیره های سه گانة گریماس را در داستان های قرآن هم یافت؟ آیا پس از تحلیل داستان حضرت یوسف (ع) به عنوان نمونه ای از قصص قرآن می توان گفت میزان کارایی کدام دیدگاه در تحلیل قصص قرآن بیشتر است؟ داده ها از ترجمة محمدرضا صفوی از قرآن جمع آوری و سپس به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی گرفته است. نتایج حاکی از این است که: 1. دیدگاه پراپ اگرچه قابلیت زیادی در تحلیل داستان ها دارد، ولی تحلیل داستان های قرآن برمبنای آن مستلزم ایجاد تغییراتی اساسی در آن است؛ 2. زنجیره های گریماس با توجه به این که وابسته به نوعی خاص از متون روایی نیستند، در داستان های قرآن کریم هم یافت می شوند؛ 3. با توجه به تحلیل داستان حضرت یوسف (ع) به عنوان نمونه ای از قصص قرآن می توان گفت میزان کارایی دیدگاه گریماس نسبت به دیدگاه پراپ در تحلیل قصص قرآن بیشتر است.
بررسی ساختار روایی خورشید و مهپاره براساس دیدگاه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خورشید و مهپاره اثر میرزا محمد سعید طبیب قمی از شاعران قرن یازدهم هجری قمری به عنوان یکی از منظومه های عاشقانه ی ادب فارسی که گاه داستان هایی از سنخ فولکلورند، قابلیت بررسی با بسیاری از نظریات تحلیلی فولکلور از جمله الگوی تحلیل ساختاری روایت پراپ را دارد. ضرورت تحقیق در اینست که آشنایی با ساخت یک اثر ناشناخته یا کمتر شناخته شده را به عنوان بخشی از ادب غنایی ما ممکن می سازد. الگوی پراپ در صدد بررسی عناصر اصلی سازنده قصه های عامیانه است که رهاورد آن استخراج 31 خویشکاری بنیادین در قصه های عامیانه روسی بوده است. در بررسی قصه حاضر که به شیوه ی تحلیل و توصیف متن، بر اساس الگوی مذکور انجام شده است این نتیجه ی کلی به دست آمد که این قصه اکثر خویشکاری های پراپ را با همان تعریف و توالی دارد به جز دو خویشکاری که در اغلب منظومه های غنایی فارسی معمولا دیده نمی شوند.
ریخت شناسی قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بایستگی استفاده از دانش های نوین ادبی در ارزیابی متون قرآنی و نوشته های برآمده از معارف قرآنی در جهان امروز بر پژوهشگران مسلمان آشکار و گریزناپذیر است. در پژوهش حاضر ساختار قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری با استفاده از نظریه ریخت شناسی پراپ تحت ارزیابی قرار گرفته است. برای رسیدن به نتیجه ای مناسب تر، این قصه به چهار داستان بخش شده و شخصیت ها و خویش کاری های آنها در هر داستان هدف تحلیل انتقادی قرار گرفته است. شمارگان شخصیت های قصه و چگونگی خویش کاری های آنها تطابق ساختاری این قصه را با نظریه پراپ و تبصره های نظریه او به روشنی نشان می دهد. حرکت های سه داستان از چهار داستانِ این قصه از الگوهای حرکتی شش گانه پراپ پیروی کرده است؛ تنها در داستان دوم این قصه حرکتی دو مقطعی دیده می شود که با الگوهای حرکتی پراپ هم خوانی ندارد و حرکت تازه ای به شمار می رود. پراپ در آرای خود به ریشه های دینی قصه ها توجه زیادی داشته و نظریه ریخت شناسی او در مطالعه قصه یوسف(ع) بسیار کار گر افتاده است. ازآنجاکه پراپ به ساختار ها توجه داشته نه روساخت ها و جزئیات کمّیت زای قصه ها، آرای او در مطالعه قصه هایی غیر از قصه های پریان نیز کار گشاست. نگارنده در پایان پیشنهاد می کند، با بهره گیری از آرای پراپ، همه قصه های قرآنی و تفاسیر این قصه ها ارزیابی ساختاری شوند تا ساختار بنیادین این قصه ها به دست آید.
ریخت شناسی همای نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همای نامه از منظومه های پهلوانی نه چندان شناخته شدة متعلّق به قرن ششم یا هفتم ادب فارسی، از نویسنده ای ناشناس است. پشتوانة نظری این پژوهش، روش «ولادیمیر پراپ»، «آرتور آسا برگر» و «پل ریکور» از ساخت گرایان معروف در ریخت شناسی داستان ها و قصّه های عامیانه، اساطیری و پهلوانی است. نتایج تحلیل نشان می دهد که این داستان دربردارندة وضعیّت آغازین، روی دادهای ناشی از کم بود و شرارت و پایانی خوش برای قهرمان تشکیل یافته است. می توان توالی کنش ها در منظومه را بر مبنای عناصر مهمّ شخصیّت، انگیزش، کارکرد، حرکت و تکرار، ریخت شناسی کرد. هفت شخص این داستان با در نظر گرفتن چند وجهی بودن شخصیّت آنان، شامل اشخاص یادشده در نظریة پراپ است؛ با این تفاوت که به جای «قهرمان دروغین»، شخصیّت «جانشین قهرمان» حضور دارد. تعداد عناوین کارکردهای اصلی با تکرار، هشتاد و سه کارکرد است، با این تأکید که بعضی از آن ها در مقایسه با نظریة پراپ تازه است و در تعدادی کارکردها با عنوان مشابه، مفاهیم جدید ارائه شده است. کارکرد «جنگ» و «پیروزی» بیش ترین عناصر تکرارشوندة داستان است و حرکت ها از ترکیب سه شیوة حرکت های داستانی و الگوی حرکت «برگر» بهره برده است. بنابراین، می توان به نمونه ای از ساختار منظومه های پهلوانی بخصوص عاشقانه- پهلوانی (رمانس پهلوانی) دست یافت و آن را در آثار مشابه جست وجو کرد.
مقایسه ساختاری داستان های همای و همایون خواجوی و سلامان و ابسال جامی براساس نظریه ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختاری پراپ روش عملی و دقیقی است که می توان آن را بر روی قصّه های ادب فارسی، به خصوص منظومه های غنایی و حکایات عرفانی و تعلیمی نیز اعمال کرد. هدف از این تحقیق آن است که همای و همایون خواجوی کرمانی و سلامان و ابسال جامی طبق الگوی پیشنهادی پراپ و براساس نقد ساختار گرایانه وی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. برای این منظور ابتدا مقدمه ای دربارة تعریف و تبیین ریخت شناسی، روایت شناسی، روش مطالعاتی پراپ، و معرفی خواجوی کرمانی و قصّة همای و همایون و معرفی جامی و قصّة سلامان و ابسال مطرح شده است. برای مقایسة ساختاری این دو داستان از نظر کارکردها، صحنة آغازین، راه های ترکیب حکایات، بسط داستان، شخصیّت ها و صفات شخصیّت ها جداولی تنظیم گردید تا تفاوت ها و شباهت های ساختاری این دو اثر براساس جدول ها، تحلیل و بررسی شود. یافته های این پژوهش گویای تطابق داستان همای و همایون و سلامان و ابسال با کارکردهای ریخت شناسانة پراپ است. مقایسة ساختاری داستان همای و همایون با سلامان و ابسال بیانگر این است که هر دو اثر از نظر خویشکاری ها، شخصیّت ها، و صفات اشخاص قصَه، ساختار حکایات، نوع بسط و صحنة آغازین ساختاری مشابه دارند.
خویشکاری های موجود در داستان های قرآن برمبنای دیدگاه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه پردازی را می توان نخستین هنر آدمی در عرصه ی کلام دانست. قرآن کریم نیز برای پند و راهنمایی بشر از بیان قصه استفاده نموده و زندگی بسیاری از پیامبران را در قالب قصه آورده است. پژوهش حاضر، ضمن بررسی خویشکاری ها در متن داستان های قرآن برمبنای دیدگاه پراپ (1982) تلاش دارد به این سؤالات پاسخ دهد که: آیا هر سی و یک خویشکاری پراپ را می توان در داستان های قرآن یافت؟ آیا با توجه به خویشکاری های یافته شده می توان اولویت های قرآن را ترسیم کرد؟ آیا پس از تحلیل داستان های قرآن با دیدگاه پراپ می توان گفت چه شباهت ها و تفاوت هایی بین متن داستان های قرآن با سایر داستان ها وجود دارد؟ به طور کلی، خویش کاری یعنی، عمل شخصیتی از اشخاص قصه که در پیشبرد قصه حائز اهمیت و از نظر پراپ کوچک ترین جزء سازنده ی قصه های پریان است. تحلیل داستان های قرآن که از ترجمه ی محمدرضا صفوی اقتباس شده، نشان می دهد که: به طور کلی، می توان کلیه ی خویشکاری های پراپ را در داستان های قرآن یافت، اما ماهیتاً متفاوت است و بعضی از این خویشکاری ها در قرآن دارای انواعی است که در دیدگاه پراپ اشاره نشده است. در قرآن ترسیم هنجارها (بایدها و نبایدها)، خبرگیری و خبردهی از عقاید و تلاش برای اصلاح عقاید ناصواب، احساس کمبود افراد و التیام این کمبودها، شرارت گمراهان و در نهایت مجازات آنان و ارائه ی نشانه هایی ماورایی بر نبوّت پیامبران از اولویت های اساسی هستند. علی رغم شباهت هایی همچون به کارگیری خویشکاری های کلی پراپ در سیر پیشبرد داستان ها و نیز وجود جفت هایی همچون خبرگیری-خبریابی، شرارت-مجازات و کمبود- التیام کمبود، اختلافاتی نیز مشهود است. تفاوت در ماهیت خبرگیری و خبریابی، عوامل ماورایی و پاداش های بیشتر معنوی از جمله تفاوت های داستان های قرآن با یافته های پراپ هستند.
ریخت شناسیِ حکایت های عاشقانه بخشِ «مَکرِ زنان» در «هزار و یک شب» برپایه نظریّه رواییِ پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی رویکردی ست ساختار گرا که به دنبالِ یافتنِ نظامِ حاکم بر انواعِ روایی و ساختارِ بنیادینِ روایت است. یکی از بر جسته تر ین پژوهش ها در زمینه روایت شناسی، پژوهشِ پراپ روی صد قصّه فولکلورِ روس است که به صدورِ حکم هایی در موردِ ساختِ بنیادینِ قصّه های پریان و رده بندیِ آن ها انجامیده است. پژوهشِ حاضر، با نگاه به نظریّه پراپ، به دنبالِ بر رسیِ وجود یا عدمِ ساختارِ رواییِ کلّی در حکایت های عاشقانه بخشِ «مَکرِ زنان» در «هزار و یک شب» و بر رسیِ کار آمدی یا نا کار آمدیِ نظریّه رواییِ پراپ در تبیینِ ساختار های رواییِ این حکایت ها بر آمده است. بدین منظور ابتدا روایت و برخی عناصرِ ساختاریِ آن تعریف شده و پس از مروری بر تاریخچه روایت شناسی و مهمّ تر ین آراءِ روایت شناسان، نظریّه روایتیِ پراپ و برخی نقد های صورت گرفته به آن بیان شده است. سپس تک تکِ قصّه ها تحلیل و به قصدِ مقایسه، جدول بندی شده است. نتایجِ برآمده از جدول بندیِ قصّه ها نشان داده است حکایت های بر رسی شده، از نظرِ نوعِ خویشکاری ها، ساختارِ مشابهی منطبق بر الگوی پراپ دارند، امّا از نظرِ توالیِ خویشکاری ها، از توالیِ موردِ نظرِ پراپ پیروی نمی کنند.
بررسی ساختارگرایانة پیرنگ حکایت های مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی داستان و داستان واره های کهن فارسی، بر پایة روش ساختارگرایانه می تواند از منظری کلّی به شناسایی گونه های روایت پردازی در متون مختلف بینجامد. این نگاه کلّی، امکان مقایسه و تحلیل ساختارهای گوناگون روایات را فراهم می آورد و با بررسی متون مختلف از این منظر، می توان تحوّلات و سیر تکامل روایت پردازی در ادبیّات فارسی را به صورت تاریخی پیگیری کرد. در این مقاله، پیرنگ حکایت های مرزبان نامه بررسی می شود. این بررسی با نگاهی به روش ولادیمیر پراپ و با توجّه به نظریّات فرمالیست ها و ساختارگرایان در باب روایت انجام می شود. همة حکایت های مرزبان نامه در دو ساختار کلّی جای می گیرند. همچنین، کارکردهای هر یک از این دو الگو نیز مورد بررسی قرار گرفته اند. در الگوی اوّل کارکردهای آزمون، یاری و توفیق (یا نبودِ توفیق) و در الگوی دوم کارکردهای ادّعا، آزمون، یاری، اثبات (یا نفی) وجود دارند. به نظر می رسد در پیرنگ داستان های این متن، علاوه بر توالی و علّیّت، عنصر دیگری وجود دارد که باور نامیده شده است.
تبیین و تحلیل بن مایه های اساطیری در ساختار قصّة «ماه پیشانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماه پیشانی از شناخته شده ترین قصّه های ایرانی است که روایت های گوناگونی از آن در ایران و جهان وجود دارد. مقاله حاضر به تبیین و تحلیل ساختار های این قصّه بر پایه نظریّه ریخت-شناسی پراپ می پردازد و شخصیت ها و خویش کاری های آن ها را در ژرفنای زمان پی می گیرد. گر چه ساختار کلّی این قصّه با نظریّه پراپ هم خوانی دارد و این نظریّه مطالعه قصّه را سامان می دهد، امّا در آن موتیف بسیار مهمّی یافته شده که از الگوی نموداری پراپ پیروی نکرده است. بنابراین، بهره گیری از ریخت شناسی پراپ در دیرین شناسی قصّه، گاهی بسندگی لازم را ندارد و تحلیل های فراساختاری را ناگزیر می کند. نگارنده، پس از کاویدن کهن الگو ها و موتیف-های قصّه، نشست های تاریخی و دینی عصر پارینه سنگی (عصر شکار)، عصر نو سنگی (عصر مادر سالاری)، دین قدیم آریایی و آیین مزدیسنا را بر پیکره آن، نشان داده است.
ریخت شناسی خاوران نامة ابن حسام خوسفی بیرجندی با تکیّه بر نظریة پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ریخت شناسی (Morphology)، تأثیر محتوا بر ساختار و شکل ظاهری آثار و نیز تأثیر ساختمان اثر بر محتوا و مضمون بررسی می شود. ساختار هر اثر ارتباط تنگاتنگی با مضمون آن دارد، به طوری که هر مفهوم خاص در قالبی خاص گنجانده می شود. خاوران نامه، از حماسه های دینی کهن شیعه است که موضوع اصلی آن، داستان هایی است از سفرها و حملات حضرت علی (ع)به سرزمین خاوران، با همراهی مالک اشتر و ابوالمحجن و جنگ با قباد، پادشاه خاورزمین و امرای دیگری، مانند تهماسپ شاه، جنگ با دیو و اژدها و امثال این وقایع حکایت می کند. با توجّه به مطابقت ساختار داستان های خاوران نامهبا تعریف خاصّ پراپ از قصة پریان، نگارندگان در این جستار کوشیده اند تا به شیوة توصیفی تحلیلی الگویی را که ابن حسام در سرایش داستان هایش به کار برده است، مشخّص سازند. همچنین، شباهت ها و تفاوت های این الگو را با الگوی قصّه های پریان مقایسه و تحلیل نمایند. در مطالعة حاضر، ضمن تطبیق ریخت شناسی پراپ با ساختار این قصه، به بررسی خویشکاری های دینی مذهبی آن توجّه شده است که مسلماً در طبقه بندی پراپ وجود نداشته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مثنوی حماسی مذهبی خاوران نامهبا وجود مذهبی بودن، بسیاری از کارکردهای خاصِّ قصّه های پریان را دارد و علاوه بر این، از کارکردهای دیگر که مختص حماسه های مذهبی است، از جمله دعوت به دین، پذیرش دعوت، نپذیرفتن دعوت و... برخوردار است.