۱.
هدف اصلی این پژوهش تهیه ابزاری استاندارد به منظور ارزیابی کمّی عملکرد مدیریتی مدیران و فرماندهان ناجا مبتنی بر شاخصهای عملکرد مدیریتی نظام شایسته سالاری بر اساس روشهای جدید اندازه گیری است. بدین منظور از نمونه ای 664 نفری از مدیران و فرماندهان ناجا از تمام استانهای کشور و ستادفرماندهی ناجا صورت تصادفی طبقه ای درخواست شد که میزان تناسب هر یک از شاخصهای عملکرد مدیریتی نظام شایسته سالاری را روی پیوستار مشخص کنند. در مرحله تجزیه و تحلیل داده ها، پس از سرند و بررسی مفروضه های آماری داده های معتبر ویژگیهای روانسنجی شاخصها و سؤالات طبق نظریه کلاسیک (CTT) و نظریه سؤال- پاسخ (IRT) با استفاده از نرم افزارهای آماری Statistica و Multilog تعیین، و بخشی از شاخصها بدین طریق حذف شد. در ادامه با استفاده از شیوه تحلیل عاملی اکتشافی، شاخصهای عملکرد مدیریتی فرماندهان و مدیران به 41 شاخص کاهش یافت و در هفت عامل شناخت سازمانی، مهارت هدایت، رهبری و ایجاد انگیزش، مهارت برنامه ریزی و تصمیم گیری، مهارت ارتباط و تعامل سازمانی، مهارت نظارت و کنترل، به کارگیری فناوری، مهارت روابط اجتماعی دسته بندی شد.
۲.
این پژوهش با مطالعه در مورد 1562 مدیر و فرمانده ناجا انجام شده است که اعضای شورای اداری استان در گستره تمامی استانها قرار داشتند و هدف اصلی آن اعتباریابی پرسشنامه توانمندسازی ساختاری برگرفته از لاسچینجر و همکاران (2001، 2004) و کاهاله و گیثر (2007) و تعیین میزان هرکدام از عوامل ششگانه آن شامل فرصت، اطلاعات، پشتیبانی (حمایت)، منابع، قدرت رسمی و قدرت غیررسمی در میان شرکت کنندگان بوده است. در این پژوهش پس از ترجمه پرسشنامه و اعتباریابی ترجمه آن و نیز جمع آوری داده ها از روش آماری وارسی اعتبار (Cross Validation ) بهره برده شده است؛ بدین منظور پاسخگویان به دو قسمت به صورت تصادفی تقسیم شدند و در مورد نمونه اول، تحلیل عامل اکتشافی و در مورد نمونه دوم، تحلیل عامل تأییدی انجام شد. علاوه بر تأیید عوامل ششگانه، میزان هر یک از عوامل و هبستگی آنها مورد تأیید قرار گرفت.
۳.
یکی از ابزارهایی که در زمینه ارزیابی و تحلیل داده ها می تواند بسیار سودمند باشد، داده کاوی است که در سیر تحول فناوری اطلاعات به عنوان یکی از ابزارهای کارا برای استخراج دانش مفید سازمانی معرفی شده است. استفاده از شیوه های داده کاوی امکانات قابل توجهی در کنترل و نظارت کارامد مدیران فراهم می کند و دانش مفید برای پایش کارامد را در اختیار مدیران قرار می دهد. در این مقاله با تمرکز بر کاربرد داده کاوی در استخراج دانشی که در کنترل و نظارت کارامد مدیران در این سازمان مفید واقع شود، چارچوبی کاربردی از شیوه های داده کاوی در مرکز نظارت همگانی 197، ارائه شده است. نتایج اجرای این چارچوب نشان می دهد که الگوهای به دست آمده معتبر و قابل اعتماد است و می تواند به منظور عملکرد بهتر این سازمان مورد استفاده قرار گیرد؛ هم چنین چارچوب ارائه شده می تواند در سایر سازمانهای عمومی و دولتی خدماتی برای کنترل و نظارت کارامد مدیران مورد استفاده قرار گیرد.
۴.
این تحقیق با هدف بررسی میزان تأثیر رسیدگی به شکایات و گزارشهای مردمی بر ارتقای نظارت و کنترل کارکنان کلانتریهای ناجا انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی ، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه و جامعه آماری 250 نفر از کارکنان کلانتریهای شهرستان خرم آباد و 260 نفر از کارکنان رسیدگی به شکایات مراکز بازرسی در همه استانها، یگانهای مستقل و پلیسهای تخصصی ناجا بوده است که تعداد یک صد نفر از آنان به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با تخصیص متناسب انتخاب شده اند. با اتکا به مبانی نظری ، پرسشنامه ای با 13 سؤال مرتبط با فرضیه تحقیق طراحی شد که پس از تأیید روایی و پایایی، بین نمونه آماری توزیع گردید و در نهایت نتایج داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که فرضیه تحقیق مبنی بر تأثیر مثبت رسیدگی به شکایات و گزارشهای مردمی بر ارتقای نظارت و کنترل کارکنان کلانتریهای ناجا تأیید شد.
۵.
این پژوهش با هدف بررسی میزان تأثیر شایستگی مدیران برتحلیل رفتگی شغلی کارکنان ناجا انجام شد. در این ارتباط 80 نفر از کارکنان ادارات حوزه ستادی ناجا با معیارهای حداقل مدرک تحصیلی لیسانس و بیست سال سابقه خدمت انتخاب شدند. آزمودنیها به دو پرسشنامه: 1- پرسشنامه میزان شایستگی مدیران 2- پرسشنامه تحلیل رفتگی شغلی کارکنان، هریک حاوی 25 سؤال پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد که ویژگیهای شایستگی مدیران شامل دانش، مهارت، تجربه و توانایی مدیران در مراحل تحلیل رفتگی شغلی کارکنان هرچند اثر منفی و کاهشی دارد، و از نظر آماری، معنادار نیست (05/0P>). یافته های جانبی پژوهش نیز مؤید این است که تحصیلات مدیریتی و سابقه خدمتی مرتبط در موفقیت مدیران تأثیر معناداری دارد. از طرفی تجربه مدیران براقتدارگرایی آنها تأثیر منفی معناداری به دنبال دارد. هم چنین این یافته ها حاکی است که بین کارکنان سنین 38 تا 42 سال عدم توانایی مدیران برخستگی روحی کارکنان تاثیر منفی معناداری دارد و در عامل تجربه خدمتی بین 20 تا 23 سال، تجربه مدیران با خستگی روحی کارکنان همبستگی منفی و در بین افراد باتجربه خدمتی 28 تا 30 سال متغیر دانش مدیران با خستگی روحی کارکنان همبستگی منفی معناداری وجود دارد (05/0P<).
۶.
در این مقاله سعی بر این است که ضمن شناسایی عوامل تأثیر گذار بر فساد پلیس، روابط علت و معلولی بین آنها مورد بررسی قرار گیرد. به همین منظور با استفاده از روش پژوهشی کیفی و به روش نمونه گیری گلوله برفی به منظور مشخص شدن عوامل با سیزده نفر از خبرگان و افسران ارشد ستاد ناجا در تهران، مصاحبه صورت گرفت که نتایج شامل شش دسته عامل خانواده، رسانه، سیاستهای دولتی، سیاستهای سازمانی، شخصیت و نگرش است. رابطه علی بین این عوامل و اهمیت هر کدام به کمک روشDEMATEL فازی گروهی بررسی، و مشخص شد که سیاستهای سازمانی بیشترین اهمیت و تأثیر را بر عوامل دیگر داراست.
۷.
هدف این تحقیق بررسی و شناسایی علل اعمال خشونت علیه مأموران پلیس در هنگام اجرای وظیفه است. برای بررسی موضوع با تحقیق کاربردی و استفاده از روش توصیفی- پیمایشی از بین کارکنان نیروی انتظامی ج.ا.ا و شهروندان تهرانی، جامعه آماری با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به تعداد 305 نفر انتخاب، و پرسشنامه بین آنان توزیع شد. سپس نتایج با استفاده از مقیاس معتبر مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(با آزمون فریدمن) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این تحقیق ابتدا بیش از 100 علت اعمال خشونت از تحقیقات و مقالات علمی معتبر استخراج گردید و با نظر تنی چند از استادان حقوق دانشگاه تهران و تعدادی از خبرگان و مسئولان نیروی انتظامی تعداد 26 مورد از آنان که مبتلابه کار مأموران نیروی انتظامی نیز بودند انتخاب شدند و پس از طراحی پرسشنامه و توزیع آن بین 150 نفر از طیفهای گوناگون مأموران پلیس راهور و پلیس پیشگیری قرار گرفت که به زعم نویسنده بیشتر در معرض قربانی خشونت، قرار داشتند و هم چنین تعداد 155 نفر از اقشار گوناگون شهروندان تهرانی نیز گروه دوم پاسخ دهندگان را تشکیل دادند. نتایج نشان داد مهمترین علّت اعمال خشونت علیه مأموران نیروی انتظامی هنگام اجرای وظیفه از نظر هر دو گروه پاسخ دهنده "بی اطلاعی از مقررات و قوانین ناظر بر مشکل پیش آمده" است.