۱.
استبداد شرقی یکی از نظریه های شرق شناسانه ای است که درپی توضیح شرق از دیدگاه غربی است. در این پژوهش به بررسی نظریه ی استبداد شرقی ویتفوگل از منظر تفاوت های جغرافیایی در ایرانِ پیشامدرن پرداختیم. مبانی نظری و روش شناسی این پژوهش تحت تاثیر مکتب تاریخ نگاری آنال، با تاکید بر تفاوت های جغرافیایی نوشته شده است. انجام این پژوهش به صورت کتابخانه ای بوده و یافته های آن از آثار نویسندگان ایرانی استخراج شده است. برای نشان دادن چگونگی مواجهه ی صاحب نظران ایرانی با نظریه ی استبداد شرقی، سنت مردم شناسی (تاریخ نگاری میدانی) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته که در این سنت آثار جواد صفی نژاد و مرتضی فرهادی، مورد تاکید قرار گرفته است. حاصل این پژوهش، مشخص شدن نسبت صاحب نظران ایرانی و نظریه ی استبداد شرقی است. براساس یافته های این پژوهش، سنت تاریخ نگاری میدانی روایتی متفاوت از سازوکار کشاورزی، زمین داری و آبیاری در نقاط مختلف ایران بدست می دهد که متفاوت با پیش فرض ها و بنیادهای نظریه ی استبداد شرقی ویتفوگل است و می تواند مقدمه ای برای نگارش تاریخ میدانی و تاریخ های محلی باشد و مواد نگارش تاریخ های انتقادی را فراهم آورد.
۲.
نوشتارِ حاضر سعی می کند با بررسی خاستگاه های شرق شناسانه جامعه شناسی، امکان های نظری برای پژوهش درون ماندگار تاریخ و جامعه شناسی را ردیابی کند. بر همین اساس، ابتدا به خواستگاه های هگلی و اروپامحورِ جامعه شناسی می پردازیم و تناظرِ ماتریالِ آن در نظریه مارکس را نشان می دهیم. در گامِ بعدی پیوندِ جامعه شناسی و شرق شناسی را مورد توجه قرار می دهیم و نشان می دهیم با غلبه نظریه مدرنیزاسیون در جامعه شناسی و با ابتاء بر تاریخِ هگلی و تناظرِ مارکسیتی اش، تاریخ جوامعِ شرقی در فرایندی تک خطی قرار گرفت که پیش فرض هایش بر «سکون»، «ایستایی» و در نهایت «تاریخِ غیاب» استوار بود. بر همین اساس، این ادعا را مطرح می کنیم که جامعه شناسی در رایج ترینِ گونه هایش چیزی جز مطالعه آنچه غرب دارد و شرق فاقدِ آن است، نیست. در گامِ بعدی به این نکته اشاره می کنیم که فردِ تاریخیِ وبر می تواند مسیری را برای برون رفت از این مخمصه نظری ارائه دهد ولی فردِ تاریخی به دلیل تنش ها و تناقض های درونی وبر، در نهایت به نفعِ سوژه نوکانتی به عقب می نشیند. در گامِ نهایی به تبارشناسی فوکویی اشاره می کنیم و استدلال می کنیم که تبارشناسی فوکویی امکانِ نظری برای تاریخ درونماندگار را فراهم می کند.
۳.
در متن حاضر کوشیده ایم به بررسی رویکرد تبارشناسانه فوکو و کلیت پروژه انتقادی اش درمقام نوعی روش اندیشه انتقادی بپردازیم. ویژگی سرشت نمای این روش اندیشه انتقادی آن است که درمقام نوعی استراتژی، به «موضع گیری» دگرگونه سوژه پژوهنده در برابر جهان و پروبلماتیزه شدن اکنون می انجامد. بااین همه، این اکنون اکنونی گسسته از گذشته و آینده نیست که بشود آن را در یک انزوای روش شناسانه به بحث نشست. به عکس، به یک تعبیر می توان یکی از شاخصه های انتقادی روش تبارشناسی را نگاه همزمانش به گذشته و حال و آینده، آن هم تحت لوای مفهوم «قدرت»، دانست. لذا در متن حاضر، برای تشریح و توضیح همین مدعا سعی نموده ایم مواجهه فوکو با زمان گذشته، از خلال مقاله «نیچه، تبارشناسی، تاریخ»، مواجهه اش با زمان حال، از خلال مقاله «نقد چیست؟»، و مواجهه اش با زمان آینده، از خلال مقاله «روشنفکرها و قدرت»، را واکاویم و تأملی نیز داشته باشیم بر مفهوم قدرت که هر سه این مواجهات را در یک کلیت واحد و معنادار گرد هم می آورد و کلید فهم آن در گروی درک این نکته است که قدرت فوکویی از حیث هستی شناسانه نه به صورت مایملک گروه یا نهادی خاص، بلکه به صورت مناسبات نیرو قابل توجه و پیگیری است.
۴.
اعتراضات دی ماه سال ۹۶ نمونه ای از شگل گیری جنبشهای نوین اجتماعی در ایران است. ویژگی این جنبش ها، غیر ایدئولوژیک بودن، فقدان رهبری واحد، پراکندگی، داشتن ساختاری شبکه ای در اعضا و نیز استفاده از شیوه های نوین ارتباطی بر بستر فضای مجازی است. این اعتراضات در مدت زمان کوتاهی ده ها نقطه از کشور را در برگرفت و موجب شد تا صدا و سیما ظرف دو روز از شروع ناآرامی ها در بخش خبری ۲۰:۳۰ به آن واکنش نشان دهد. در این تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی بهره برده ایم. روش کیفی بر مبنای الگوی جان فیسک در مطالعه متون تصویری، الگویی ترکیبی برای تحلیل متون ارائه میشود که مرکب از الگوهای کِیت سلبی، ران کادوری، رولان بارت، نورمن فرکلاف و تئو ون دایک است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که تصویری که از معترضان در پر مخاطب ترین بخش خبری سیمای جمهوری اسلامی نشان داده میشود، با شیوه هایی همراه است که از خلال آنها، معترضان به مثابه «دیگریِ» سازمان یافته به دست دشمنان نمایش داده می شوند. بازنماییِ مطالبات صورت گرفته در این اعتراضات نیز در روند تقلیل و طبیعی سازی قرار گرفته و عملاً نمی تواند موضوعی برای گفتگو و نزدیکی معترضان و مسئولان شود.
۵.
احساس شادی و نشاط از جمله اساسی ترین نیازه ا و خواسته های انسان است و می تواند تأثیرات انکارناپذیری بر جنبه های گوناگون زندگی همه افراد از جمله معلمان داشته باشد. با توجه به نقش و جایگاه مهم معلمان در تربیت و جامعه پذیری دانش آموزان، تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر اعتماد اجتماعی خانواده بر نشاط اجتماعی معلمان متاهل دبیرستان های شهر تهران در سال 1398 انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد. تعداد 382 نفر از جامعه مورد مطالعه بر اساس فرمول کوکران تعیین گردیده که لینک پرسشنامه در اختیار پاسخگویان قرار گرفته است. همچنین برای تعیین پایایی گویه ها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. از نرم افزار 22 SPSS و نرم افزار LISREL 8.5 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان داد که سطح اعتماد اجتماعی بین خانواده معلمین و همچنین نشاط اجتماعی معلمین مطلوب و بالاتر از میانگین معیار مورد بررسی (نمره 3 میانگین طیف لیکرت) است؛ همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که اعتماد اجتماعی خانواده تأثیری معنادار و افزایشی بر نشاط اجتماعی معلمان دارد. به عبارت دیگر با زیادشدن میزان اعتماد اجتماعی، میزان نشاط اجتماعی معلمان افزایش پیدا می کند.
۶.
شبکه اجتماعی را می توان عرصه پیچیده از روابط انسانی قلمداد کرد که در عصر حاضر و در میان کنشگران اجتماعی ظهور کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی مولفه های اصلی تشکیل دهنده حوزه عمومی و تطبیق آن با شبکه اجتماعی تلگرام می باشد. این تحقیق با روش کیفی و بهره گیری از رویکرد تحلیل محتوا صورت گرفته است؛ برای این پژوهش در بازه زمانی یک هفته تعداد 9 گروه تلگرامی بصورت هدفمند انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. مطالعات نشان می دهد شبکه اجتماعی تلگرام علارغم ظرفیت های بالقوه و بالفعل خود که فرصت مناسبی برای انتشار و نقد و بررسی مطالب مربوط به واقیعت های اجتماعی، امکان آزادی بیشتر و ... را دارد. این شبکه را نمی توان به مثابه حوزه عمومی قلمداد کرد، اما می تواند به امر شکل گیری حوزه عمومی کمک شایانی داشته باشد. قابل ذکر است که از میان مولفه های حوزه عمومی؛ " مطرح شدن موضوعات مدنی" بیش از سایر مولفه ها به حوزه عمومی نزدیک شده است اما مولفه" آزادی بیان، برابری در گفتگو و ایجاد فضای گفتمانی" شکل تضیف شده و تغییر شکل یافته ای از حوزه عمومی را به نمایش می گذارند.
۷.
در این مقاله، نتایج گزارش کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه هیات ویژه گزارش ملی سیلاب ها در خصوص عملکرد مطبوعات، خبرگزاری ها، رادیو و تلویزیون، شبکه های اجتماعی و روابط عمومی ها در مدیریت بحران سیلابهای سال 98 ارزیابی و به صورت مقایسه ای مطالعه شده است. روش، اسنادی و از نوع «مروری» با رویکرد مقایسه ای در داخل و خارج از کشور بوده است. ارزیابی نتایج گزارش مذکور و مقایسه آن با دیگر مطالعات مشابه داخلی در ایران حاکی از آن است که اگرچه جنبه های مهمی از «مدیریت بحران» با محوریت مخاطرات طبیعی در عرصه نظری– تحلیلی، سیاستگذاری و ارائه مدل و نیز تحقیقات تجربی مبتنی بر محوریت نقش رسانه های مختلف در مراحل سه گانه بحران به صورت پراکنده و منفک همواره مورد توجه بوده، اما نکته متمایز و برجسته گزارش «رسانه» هیات ویژه گزارش ملی سیلاب ها، پرداختن همه جانبه به رسانه ها در سه مرحله پیش، حین و پس از بحران بوده است. همچنین مقایسه با یک نمونه خارجی در رابطه با پژوهش زلزله 2015 نپال، نقاط اتصال خوبی را با گزارش «رسانه» هیات ویژه گزارش ملی سیلابها نشان می دهد که از جمله آنها می توان به «عدم تمهیدات لازم برای مواقع بحرانی توسط رسانه ها»، «ضرورت تعامل بین مسئولان و روزنامه نگاران»، «سطح ضعیف آموزش رسانه ها»، «عدم حمایت مناسب دولت از زیرساختهای رسانه ای و نیز روزنامه نگاران»، «فقدان آموزش روزنامه نگاری بحران» و «نگاه سطحی رسانه ها به رویدادها» اشاره کرد. اگر پیشنهادهای گزارش مذکوردر سطوح مختلف مدیریتی اجرایی گردد، می توان انتظار داشت سازمانها و رسانه های ایرانی در بحرانهای بعدی بتوانند بر اساس ساختار و ماهیت خود، نقش موثرتری ایفا کنند.
۸.
رسانه ها به کمک تکنیک های برجسته سازی، میزان اهمیت یک مسئله و اینکه افکار عمومی و سیاستمداران باید به چه موضوعاتی بیندیشند را تعیین می کنند. پژوهش های علمی بسیاری درباره ی نحوه پوشش اخبار اقلیمی در رسانه های مختلف کشورهای دیگر صورت گرفته اما در ایران به عنوان یکی از ۱۰ کشور نخست انتشاردهنده گازهای گلخانه ای که به دلیل موقعیت جغرافیایی خود جزء کشورهای آسیب پذیر جهان در برابر تغییر اقلیم نیز است چنین پژوهش هایی به ندرت انجام شده و این پژوهش یکی از اولین مطالعات علمی جهت فهم دقیق این مسئله است که تغییرات آب وهوایی چگونه و به چه میزان در روزنامه های ایران برجسته شده اند. برای رسیدن به این هدف، از نظریه برجسته سازی و روش تحلیل محتوای کمّی استفاده شد و با مرور ۱۵ روزنامه شناخته شده ایران طی دو هفته خبری قبل تا دو هفته خبری بعد از برگزاری نشست های تغییر اقلیم بُن ۲۰۱۷، پاریس ۲۰۱۵، کپنهاگ ۲۰۰۹ و مونترال ۲۰۰۵ ، ۳۹۰۵ مطلب زیست محیطی سرشماری شد که ۳۸۸ مطلب آن درباره تغییر اقلیم بود. یافته های این پژوهش نشان داد که مطبوعات ایران در برجسته سازی تغییر اقلیم عملکرد ضعیفی داشته اند و تنها ۹/۹ درصد از مطالب زیست محیطی مربوط به تغییر اقلیم بوده است. میزان پوشش خبری نشست ها از کپنهاگ تا بن کاهش یافته بود و این نشان می دهد که با افزایش گرمایش جهانی و پیامدهای آن، توجه مطبوعات ایران به این موضوع کاهش یافته است. همچنین، دیدگاه سیاسی روزنامه ها در نحوه برجسته سازی اخبار اقلیمی تأثیرگذار ارزیابی شد و تفاوت معناداری در نحوه پوشش اخبار اقلیمی بین روزنامه ها وجود داشت.
۹.
شناسایی فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر جریان انتخابات و سوژه های تبلیغاتی احزاب، گروه ها و شخصیت های سیاسی حائز اهمیت است، زیرا در مبارزه انتخابی از ترفندهای مختلف برای توجیه و توضیح ایده های خود استفاده می کنند. این پژوهش برآن است تا با استفاده از روش نشانه شناسی بر اساس الگوی بارت و تحلیل گفتمان الگوی پدام (دکتر بشیر)، سکانس های برگزیده شده از فیلم های تبلیغاتی نمایندگان دو جریان اعتدال طلب واصول گرا را در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ای ران بررسی کند تا ضمن تعیین محورهای مهم گفتمانی هر کدام از دو نامزد حاضر در انتخاب ات، دالهای مرکزی گفتمان آنان را نیز شناسایی کند. درجریان مستند تبیلغاتی دکتر رئیسی مشاهده می شود با قرار گرفتن " عدالت" به عنوان دال مرکزی مفصل بندی گفتمان جناح اصول گرا، نظم گفتمانی "نفی اشرافی گری"، " کرامت"، "مبارزه با فساد" ،" ساده زیستی" و"رعایت انصاف" مفصل بندی شده است. آقای روحانی نیز با قرار دادن "تعادل" به عنوان دال مرکزی مفصل بندی جناح اعتدال طلب، نظم گفتمانی"شور و مشورت"،" برابری در حقوق قومیت هاو جنسیت ها "،"مبارزه با سانسور و فیلترینگ"،"نقد و انتقاد"،"صلح و آشتی بین المللی و مبارزه با ایران هراسی"،"میانه روی ودوری ازتند روی و افراطی گری"و"دیپلماسی جایگزین نظامی گری"را تشکیل داده است.
۱۰.
با توجه به اهمیت تربیت جنسی در توانمندسازی و آگاه سازی کودکان، والدین به عنوان تسهیلگر نیازمند دریافت اطلاعات صحیح و متناسب با ویژگی های فرهنگی جامعه هستند. هدف این پژوهش دستیابی به الگوی بومی تربیت جنسی ازطریق رسانه برای آموزش، آگاه سازی و توانمندسازی والدین است؛ به طوری که ویژگی های فرم و محتوای تربیت جنسی رسانه ای شناسایی شوند. رویکرد پژوهش، کیفی است و از نظریه زمینه ای استفاده می کند. داده های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 13 نفر از صاحب نظران و دست اندرکاران آموزش تربیت جنسی در رسانه به روش تحلیل خرد شامل کدگذاری باز و محوری تحلیل، و 646 برچسب مفهومی یا کدباز استخراج می شوند. این یافته ها بر اساس پرسش ها و اهداف پژوهش طبقه بندی و در مقوله ها و زیرمقوله ها جای گذاری می شوند. محاسبه ضریب کاپای کوهن (0.6) حاکی از پایایی قابل قبول داده هاست. نتایج نشان می دهند که وضعیت آموزش تربیت جنسی در رسانه های داخلی نیازمند توجه است. استفاده از قالب های رسانه ای مختلف با ارجحیت تلویزیون و پیام رسان های موبایلی، آموزش غیرمستقیم و متناسب سازی فرم ارائه اطلاعات با گروه های مختلف مخاطبان به عنوان ویژگی های فرمی در تربیت جنسی از طریق رسانه شناسایی می شوند. به لحاظ محتوایی نیز، متناسب بودن با فرهنگ و عرف جامعه، اتخاذ نگاه علمی به موضوع، لزوم آموزش خودمراقبتی و بدن آگاهی، پرهیز از افراط و تفریط و آموزش تدریجی واجد اهمیت معرفی می شوند. همچین نتایج نشان می دهند که برای توانمندسازی کودکان آموزش بهنگام، آموزش نقش های جنسیتی و ارائه الگوهای مناسب لازم هستند. در پایان براساس تحلیل داده ها «الگوی ارتباطی برنامه های آموزش تربیت جنسی در رسانه» ترسیم می شود.
۱۱.
« غیرت» نوعی احساس و ارزش فرهنگی در نظام خانوادگی ایران است. با وقوع تغییرات فرهنگی در طول چند دهه گذشته، مواجهه زنان با این انگاره دچار دگرگونی شده است. مقاله حاضر به دنبال این هدف است که درک زنان از غیرت مردان را تفسیر کند و بدین منظور مخاطبان فیلم سینمایی «مَلی و راه های نرفته اش» را مبنا قرار داده است. روش جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته است؛ برای نیل به هدف، از روش تحلیل روایت استفاده می شود و تکنیک تحلیل، روش ویلیام لبوف است. باتوجه به اینکه تفسیر زنان از غیرت، روایی است، یافته ها نشان می دهد که زنان، غیرت را به مثابه «حمایت الزامی» درک می کنند؛ یعنی حمایتی همه جانبه که همراه با اعتماد، عدم حرمت شکنی، عدم بدبینی و عدم شکاکیت است. زنان این نوع غیرت را برای زندگی خود لازم می دانند زیرا آن را نماد دوست داشتن و علاقه همسر تلقی می کنند. از نظر زنان، مردان غیرت را نوعی کنترل بر زنان دانسته و نتیجه آن تحمیل خشونت است. این عدم تقارن در فهم غیرت برای زوج ها، بحران ساز است. خوانش مخاطبان از فیلم نیز دوگانه است. برخی از راویان، با شخصیت «ملیحه» در فیلم احساس همدلی می کردند چون زندگی شبیه او را تجربه کرده بودند و برخی دیگر فیلم را اغراق آمیز می دانستند. این امر نشان می دهد که درک مخاطبان از فیلم ملهم از تجربیات واقعی زندگی شان است.
۱۲.
در سال های اخیر، تأمین مالی فعالیت های فرهنگی به دلیل کاهش درآمد شهرداری ها ناشی از وقوع پدیده رکود تورمی با مشکل مواجه شده است. به علاوه، شرایط نامناسب اقتصادی جامعه باعث شده تا شهروندان تخصیص بودجه به سازمان های فرهنگی دولتی و عمومی را با حساسیت بیشتری دنبال کنند و به آن واکنش نشان دهند. از این رو، افزایش بهره وری و رشد نسبت ستاده به نهاده با کاهش هزینه ها و افزایش کارایی و اثربخشی سازمان های فرهنگی دولتی و عمومی نه یک ضرورت، بلکه به یک الزام تبدیل شده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف ارائه یک الگوی سنجش بهره وری در سازمان های فرهنگی ایران، به شناسایی مؤلفه های سنجش بهره وری در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در سال 1398 پرداخته است. برای این منظور، داده های لازم از مطالعات تجربی مرتبط با کلید واژه بهره وری و ابعاد آن جمع آوری و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد عوامل مرتبط با سنجش بهره وری در سازمان های فرهنگی را می توان ذیل 5 مؤلفه اصلی (1) سبک مدیریت، (2) عوامل فردی، (3) عوامل اقتصادی، (4) عوامل محیطی و (5) عوامل فرهنگی و اجتماعی و 58 مؤلفه فرعی دسته بندی کرد. خاطرنشان می شود، استفاده از این نتایج می تواند بهره وری در سازمان های فرهنگی را افزایش دهد و زمینه صرفه جویی در منابع دولتی و بخش عمومی را فراهم نماید. مضافاً، کارایی و اثربخشی فعالیت های فرهنگی را افزایش دهد.