مطالعات فرهنگی و ارتباطات
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال یازدهم پاییز 1394 شماره 40 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در عصر رقابت فزاینده میان رسانه ها، تولید محصولات باکیفیت و حضور در بازارهای رسانه ای، عاملی اثرگذار در ایفای نقش مطلوب و حرفه ای خبرگزاری ها به شمار می رود. وقتی به پیشینه تاریخی 180 ساله خبرگزاری های بین المللی می نگریم، از همان روزهای نخست فعالیت آنها از آژانس هاواس ( 1835 ) گرفته تا رویترز (1851) و آسوشیتدپرس (1846) حضور موثر در بازارهای باارزش مبادله اطلاعات، اخبار و کسب درآمدهای فراوان طرف توجه صاحبان و گردانندگان آنها بوده است. از چند دهه گذشته و در دوران اوج شکل گیری و فعالیت خبرگزاری های ملی بویژه از جنگ جهانی دوم به بعد، بسیاری از خبرگزاری های ملی با الگوبرداری از شیوه های تولید، عرضه و فروش محصولات متنوع خبری در خبرگزاری های بزرگ، وارد بازارهای رسانه ای در گستره های ملی و حتی بین المللی شده اند. در ایران، اما با گذشت بیش از 80 سال از تاسیس خبرگزاری رسمی و ملی ایران (با نام آژانس پارس و اکنون خبرگزاری جمهوری اسلامی) و در دوران رقابت گسترده خبرگزاری ها در عرصه تولید و فروش اطلاعات و اخبار، همچنان منبع تامین هزینه های ایرنا، بودجه دولتی بوده و میزان درآمدزایی این رسانه از محل حضور در بازارهای رسانه ای داخلی و بین المللی ناچیز به شمار می رود. در چنین شرایطی، این مقاله تلاش می کند وضعیت موجود ایرنا را به عنوان تنها خبرگزاری رسمی در ایران، از حیث شاخص بازارها، مشتریان و درآمدزایی در بستر رویکردی تطبیقی با سه خبرگزاری بین المللی آسوشیتدپرس، فرانس پرس و رویترز و خبرگزاری ملی هند (پی.تی.آی) مطالعهو سپس با مراجعه به آراء و نظرات صاحبنظران و خبرگان رسانه ای در ایران، آسیب های ایرنا را از این بعد، شناسایی و وضعیت مطلوب آن را ترسیم کند. نتیجه پژوهش که با روش کیفی و تلفیقی از مطالعه تطبیقی و مصاحبه عمقی با خبرگان انجام شده است، ایرنا را از انتشار تمامی اخبار و مطالب خبری روی وبسایت آن به صورت عمومی و رایگان منع و تاکید می کند که باید با فراهم کردن زیرساخت های لازم انتشار اخبار روی وبسایت را محدود کرد و در عوض، راهکارهایی را برای درآمدزایی از محل فروش تولیدات متنوع خبری مدنظر قرار داد. جذب آگهی در وبسایت ایرنا و ایجاد بنگاه و هولدینگ سرمایه گذاری در تولید محصولات چندرسانه ای، فروش عکس های خبری باکیفیت و آرشیوی، تولید فیلم های خبری باکیفیت و قابل فروش از جمله راهکارهای مورد تاکید صاحبنظران و خبرگان در این پژوهش است.
تحلیل تماتیک عوامل القای ترس از بازی های رایانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه چگونگی القای ترس به مخاطبان را از طریق بازی های رایانه ای مورد بررسی قرار می دهد. هدف نویسندگان در این مقاله کنکاش پیرامون چهار بازی رایانه ای مهم در ژانر ترس است که عبارتند از بازی های فراموشی، ترس 2، فضای مرده و تپه خاموش. با توجه به ماهیت ویژه بازی های رایانه ای (نوعی از رسانه های تعاملی)، از ترکیب دو روش کیفی مشاهده مشارکتی و تحلیل تماتیک برای رسیدن به هدف تحقیق بهره گرفته شده است. این مقاله الگوی القای ترس را براساس تحلیل سه تم اصلی مشخصه های محیطی، دشمن یا هیولا و شخصیت اصلی یا قهرمان از درون این 4 بازی ترسناک استنباط و استخراج کرده است. این الگو مشتمل است بر 13 مقوله ترس آور که در 3 عامل اساسی در ایجاد ترس خلاصه شده اند که عبارتند از: محدودیت، خشونت و ناشناختگی.
فهم مدارا در اجتماع علمی علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش فهم مدارا در اجتماع علمی علوم اجتماعی است. مدارا دارای ابعاد و وجوه متفاوتی است. در این مقاله بیشتر به مدارای علمی در میان اساتید علوم اجتماعی پرداخته شده است. مبانی نظری تحقیق باتاکید بر نظریه کنش ارتباطی تدوین شده است. پژوهش با بهره گیری ازرویکرد پژوهش کیفی و با استفاده از نظریه مبنایی انجام و داده ها از طریق مصاحبه با اساتید علوم اجتماعی دانشگاه های شهر تهران حاصل شده است. نتایج این پژوهش گویای آن است که براساس درک اساتید مورد مطالعه مدارای زیادی در بین اساتید صورت نمی گیرد. این مسئله تحت تاثیر عللی مانند: عدم وجود فرهنگ مدارا، شرایط سیاسی، شرایط اقتصادی و انحصارگرایی ویا گروه گرایی است. همچنین شرایطی همچون جنسیت، سن و سلسله مراتب علمی در تشدید و یا کنترل مدارا در اجتماع علمی موثر است. کنشگران با اتخاذ استراتژی هایی همچون فاصله گیری و مدارای اجباری سعی در مواجهه با این پدیده دارند.
تحلیل ابزارهای بلاغی در بازی های رایانه ای هدفمند: مطالعه ی موردی بازی مک دونالد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازی های رایانه ای هدفمند گونه ای از بازی های رایانه ای هستند که قابلیت سرگرم سازی بالقوه در این رسانه ی نوین را درجهت تحقق کارکردهای مشخصی در زمینه های مختلف آموزشی، مهارت بخشی، ترویجی، ایدئولوژیک و نظایر آن به خدمت می گیرند. این بازی ها، از شکلی از بلاغت رسانه ای بهره می برند که به طور انحصاری به اقتضائات تکنولوژیک، رسانه ای و ارتباطی بازی رایانه ای مربوط می شود. هدف این پژوهش ایجاد آگاهی انتقادی درخصوص چگونگی عملکرد متقابل عناصر ساختاری بازی های رایانه ای هدفمند در قالب ابزارهای بلاغی برای تحقق کارکرد متن بوده است. ابزارهای بلاغی، ساختارهایی پدید آمده از همنشینی عناصر تشکیل دهنده ی بازی رایانه ای به مثابه ی متن رسانه ای هستند. در این مقاله، پس از مرور ادبیات نظری موجود، با ترکیب رویکردهای روش شناختی و نظری همساز در مطالعات رسانه ای، بلاغی و بازی شناسی، روشی برای تحلیل بلاغت در بازی های رایانه ای پیشنهاد شد. سپس با استفاده از این روش پیشنهادی، بازی رایانه ای بازی مک دونالد به عنوان مطالعه ی موردی، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در طراحیبازی مک دونالد، ازطریق ترکیب عناصر زیباشناختی در سه لایه ی نشانه ای، روایی، و رویه ای متن، تمهیدات متنوعی برای خلق ابزارهای بلاغی، به کار رفته است. برخی از این تمهیدات عبارتند از: استفاده از نام ها، لوگوها، و هویت های حقوقی شناخته شده در جهان واقعی و تاریخی در جهان متن؛ محدودسازی جهان بازی؛ ارائه ی اطلاعاتی درباره ی جهان تاریخی و بازی کردن با آنها در جهان متن؛ القای نوعی منطق و طرز تفکر درباره ی موضوعی مشخص که بین جهان متن و جهان واقعی و تاریخی مشترک اند.
نگرش لاهوتی و ناسوتی نسبت به مرگ: مطالعه ی مرگ اندیشی نمونه ای از دانشجویان با روش نظریه ی زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ، پدیده ای فراگیر است و همواره یکی از دغدغه ها و پرسش های اصلی بشر بوده است. درعین حال اندیشه های مرتبط با مرگ در یک زمینه ی اجتماعی شکل می گیرند؛ و سنت های دینی یکی از منابع اصلی برای پاسخگویی به مسئله ی مرگ و غلبه بر تجربه های ناخوشایند مرتبط با آن بوده اند. درعین حال، با اشاعه ی نظام های معنابخش غیردینی در جامعه ی جدید، این پرسش مطرح می شود که افراد در نظام های معنابخش غیردینی چگونه با مسئله ی مرگ و دغدغه های مرتبط با آن مواجه می شوند. این مقاله، مرگ اندیشی دانشجویان را با توجه به وضعیت دین داری شان مطالعه می کند. داده های پژوهش با نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری و از طریق مصاحبه باز و عمیق گردآوری شده و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده، از روش نظریه ی زمینه ای استفاده شده است. نتایج مطالعه در هشت مقوله ی عمده صورت بندی شده اند. «مرگ اندیشی معطوف به زندگی» به عنوان مقوله ی هسته مطرح شده و مرگ اندیشی دانشجویان در دو نگرش لاهوتی (دینی) و ناسوتی (غیردینی) باهم مقایسه شده است.
سواد رسانه ای انتقادی و فعالیت سایبر زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مطالعه سواد رسانه ای انتقادی فعالان سایبر زن در ایران و هدفمندی آن ها پرداخته است. هدف اصلی دست یابی به سطح سواد رسانه ای انتقادی چه در بخش مصرف و چه در بخش تولید فعالان سایبر زن است؛ سواد رسانه ای این توانایی را به زنان می دهد تا بتوانند در مقابل عرضه شدگی رسانه ها هر آن چه که به او عرضه می شود را مدیریت و کنترل کند و همچنین آن ها را در استفاده از اینترنت به نفع خود و رساندن صدایشان به گوش دیگران توانا می سازد. به منظور آگاهی از سطح سواد رسانه ای انتقادی زنان فعال در فضای سایبر و هدفمندی آن ها از روش پیمایش استفاده شده است. پرسشنامه الکترونیکی به صورت آنلاین بر روی شبکه های اجتماعی و از طریق ایمیل در اختیار زنان فعال در فضای سایبر گذاشته شده است. برای تصادفی بودن نمونه مورد مطالعه روزهای هفته به صورت تصادفی انتخاب شد و تعداد 429 پرسشنامه قابل قبول با استفاده از نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بعد از تجزیه و تحلیل مشخص شد که بین گروه های سنی مختلف و سطح سواد رسانه ای انتقادی در بخش مصرف تفاوت معنادار وجود دارد اما در مورد سواد رسانه ای انتقادی در بخش تولید تفاوت معناداری وجود ندارد. بین گروه هایی با تجربه استفاده از اینترنت و سواد رسانه ای انتقادی چه در بخش مصرف و چه در بخش تولید تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین بعد از آزمون فرضیات مشخص شد سواد رسانه ای انتقادی مصرف و تولید با هدفمندی فعالیت ها رابطه دارد.
بررسی رابطه ی بین سرمایه ی فرهنگی و ارتباط و پیوستگی مردم شهر ارومیه با طبیعت دریاچه ی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریاچه ی ارومیه بزرگ ترین دریاچه ی خاورمیانه و دومین دریاچه ی حاوی آب شور در جهان می باشد. این دریاچه در سال های اخیر با خطر خشکی روبرو گشته است. خشکی این دریاچه می تواند زیان های جبران ناپذیری را بر طبیعت، اقتصاد، ساخت جمعیتی و در کل موجودیت منطقه وارد سازد. اما مسئله ای که در کنار خشک شدن دریاچه ی ارومیه مطرح می باشد، این است که ارتباط و پیوستگی مردم با این دریاچه در چه حد است؟ آیا مردم از نظر فکری و فیزیکی و نیز در عمل، با این دریاچه و وضعیت بحرانی فعلی آن درگیرند و یا نسبت به آن بی تفاوت اند؟ پاسخ به این سوال کلی و نیز یافتن رابطه ی بین سرمایه ی فرهنگی با ارتباط و پیوستگی مردم با این دریاچه هدف این مقاله بوده است. روش تحقیق پژوهش حاضر، پیمایش بوده و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. جامعه آماری نیز شامل تمامی شهروندان پانزده سال به بالای شهر ارومیه می باشد، که از بین آن ها، 384 نفر از طریق فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی مطبق، به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. نتایج تحقیق حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS نشان داد که میزان ارتباط و پیوستگی شهروندان با طبیعت دریاچه ی ارومیه در حد بالایی بوده است و متغیر مذکور، با دو بعد تجسم یافته و عینیت یافته ی متغیر سرمایه ی سرمایه ی فرهنگی همبستگی معنی دار داشته است. همچنین، متغیرهای باقی مانده در مدل رگرسیونی توانسته اند 23 درصد از تغییرات متغیر وابسته ارتباط و پیوستگی با طبیعت را تبیین نمایند.
مطالعه نشانه شناختی برنامه کلاه قرمزی، از منظر رویکرد آموزش اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه کلاه قرمزی از جمله پرمخاطب ترین برنامه های کودک سیماست که مورد استقبال همه اعضای خانواده در گروه های سنی مختلف قرار گرفته است. این برنامه در رده تئاتر نمایشی کودک قرار دارد و انتظار می رود برای کودک محتوای آموزشی داشته باشد. این مقاله درصدد مطالعه رویکرد آموزش اخلاقی در برنامه کلاه قرمزی است. در این راستا چارچوب نظری مقاله از رویکرد سازنده گرایی در علوم تربیتی بهره گرفته است. با توجه به سؤال اصلی، تمامی قسمت های برنامه مشاهده و سه سکانس به صورت هدفمند برای تحلیل محتوای کیفی با تکنیک نشانه شناسی انتخاب شد که محتوای آنها شامل آموزش امر اخلاقی راستگویی و مسئولیت پذیری است. نشانه شناسی در این مقاله با توجه به الگوی سلبی و ران کاودری انجام شد. نتایج مقاله حاضر نشان می دهد رویکرد آموزشی دریافت شده از روابط بین شخصیت ها، زمانی که به عروسک های نمایش آموزش داده می شود، عمدتا به رویکرد سازنده گرایی نزدیک است. این رویکرد، یادگیرنده محور محسوب می شود و به ارتباط و تجربه مستقیم یادگیرنده با جریان آموزش نیاز دارد. اما از آنجایی که تلویزیون رسانه ای تعاملی نیست، مسلما نمی تواند از طریق رویکردهای یادگیرنده محور به مخاطبان آموزش اخلاقی دهد. لذا وقتی مخاطبان کلاه قرمزی، «بچه های توی خونه»، مورد خطاب قرار می گیرند از توضیح مستقیم استفاده می شود. علاوه بر این، مخاطبان مشاهده می کنند که در خلال برنامه، برخی رفتارهای شخصیت های نمایش تشویق یا تقبیح می شود؛ لذا می توان گفت در زمینه آموزش به مخاطبان کودک، برنامه به رویکرد یادگیری شناختی- اجتماعی آلبرت باندورا نزدیک تر است.