آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۶

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین هوش هیجانی و بازدهی کارگروهی صورت گرفت. تعداد 91 مهماندار و 34 خلبان (49 زن، 76 مرد) در این پژوهش شرکت داشتند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس هوش هیجانیEIS (1997)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانCERQ (2006) و مقیاس بازدهی کارگروهیHPTS (2007) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هوش هیجانی با بازدهی کارگروهی رابطه مثبت معناداری دارد (P<0.05). هوش هیجانی با راهبردهای انطباقی و غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار داشت (P<0.05). راهبردهای انطباقی و غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان نیز با بازدهی کارگروهی به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار داشتند (P<0.05). تحلیل آماری داده ها نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین هوش هیجانی و بازدهی کارگروهی نقش واسطه ای دارند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش هیجانی بالا در افراد یک گروه کاری منجر به استفاده از راهبردهای انطباقی تر تنظیم شناختی هیجان می شود و نهایتاً بازدهی کار گروهی را افزایش می دهد.

تبلیغات