هدف تحقیق حاضر، بررسی نقش واسطه ای اهداف آموزشی در رابطه بین احساس طردشدگی و خودکارآمدی تحصیلی با عملکرد تحصیلیبود. روش پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری تحقیق، کلیهدانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهر اهواز( تقریبا 23000 نفر) بود که در سال تحصیلی 98-99 به تحصیل اشتغال داشتند که از بین آنها 200 نفر (100 دختر و 100 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. دادهها با کمک پرسش نامه احساس طردشدگی (1993)، پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی (1395)، پرسش نامه اهداف آموزشی(1395) و عملکرد تحصیلی جمع آوری شدند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان داد که بعد از حذف رابطه غیرمعنادار مسیر خودکارآمدی تحصیلی با عملکرد تحصیلی از مدل پیشنهادی، برازندگی مدل نهایی تحقیق اصلاح و تایید گردید. یافتههای روابط مستقیم مسیرهای بین متغیرها، نشان داد که احساس طردشدگی با عملکرد تحصیلی واهداف آموزشی رابطه منفی معنادار؛ و خودکارآمدی تحصیلی با اهداف آموزشی و به همین ترتیب اهداف آموزشی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت معناداری دارد. یافته ها، همچنین نشان داد که اهداف آموزشی در ارتباط بین احساس طردشدگی و عملکرد تحصیلی نقش واسطه ای را بازی می کند. تحقیق حاضر پیشنهاد می دهد که جهت اصلاح عملکرد تحصیلی به صورت مطلوب، احساس طرد شدگی را در دانش آموزان درگیر به حداقل رساند. همچنین با ارتقاء خودکارآمدی تحصیلی می توان زمینه توسعه اهداف آموزشی را هموار نمود و با اهتمام جدی به اهداف آموزشی، می توان انتظار عملکرد تحصیلی بهتری را داشت.