هدف پژوهش حاضر، تعیین روابط ساختاری سبک های دلبستگی با افسردگی با توجه به نقش میانجی نظریه ی ذهن در دانشجویان بود. این مطالعه از نوع توصیفی همبستگی بود که در راستای آن تعداد ۳۰۰ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 96-97 به شیوه ی نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای انتخاب گردیده و پرسش نامه های افسردگی بک، دلبستگی بزرگسالان ، تکلیف داستان های عجیب و تکلیف تشخیص اشتباهات سهوی را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل اندازه گیری شده با مدل نظری برازش نسبتاً مطلوب دارد (RMSEA=0.07,CFI=0.87,IFI=0.87) ، به نحوی که سبک های دلبستگی ناایمن علاوه بر نقش مستقیم، توانستند به واسطه ی نظریه ی ذهن نشانه های اختلال افسردگی را به طور معنی دار پیش بینی کنند. مبتنی بر این یافته ها می توان نتیجه گرفت که کیفیت رابطه با مراقبان، توانایی کودک برای درک و فهم حالات ذهنی و هیجانی دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد. از سوی دیگر، نقایص نظریه ی ذهن، ظرفیت شناختی فرد را تحت تأثیر قرار داده و فرد درکی منفی از دیگران و حالات ذهنی آن ها داشته و در نتیجه استعداد فرد برای ابتلا به افسردگی افزایش می یابد. با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت که اتّخاد روش های مناسب جهت شناسایی عوامل خطر و تداوم بخش افسردگی و نهایتاً پیشگیری یا تعدیل این عوامل خطر از طریق ملاحظات بالینی، مفید و سودمند به نظر می رسد.