پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر رویکردهای یادگیری سطحی، عمیق و راهبردی دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر یزد انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش-آزمون و پس-آزمون بود. به همین منظور نمونه ای به حجم 57 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر یزد انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پس از 12 جلسه آموزش راهبردهای خودتنظیمی، اطلاعات مربوط به رویکردهای یادگیری با استفاده از پرسشنامه رویکردهای یادگیری انتویسل و رامسدن (2000) جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد1)بین میانگین نمرات رویکرد یادگیری سطحی دو گروه در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری مشاهده می شود، بنابراین میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد یادگیری سطحی در گروه آزمایش (با اندازه اثر 28/.)، پایین تر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد یادگیری سطحی در گروه گواه است. 2)بین میانگین نمرات رویکرد یادگیری عمیق دو گروه در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری مشاهده می شود. بنابراین، میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد یادگیری عمیق در گروه آزمایش (با اندازه اثر 50/.)، بالاتر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد یادگیری عمیق در گروه گواه است. 3)بین میانگین نمرات رویکرد یادگیری راهبردی دو گروه در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری مشاهده می شود. بنابراین، میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد یادگیری راهبردی در گروه آزمایش (با اندازه اثر 47/.)، بالاتر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد راهبردی در گروه گواه است. بنا بر نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی می تواند باعث ارتقای رویکردهای یادگیری سطحی، عمیق و راهبردی دانش آموزان اول دبیرستان شود.