پژوهش حاضر، با توجه به اهمیت و تاثیر رویکردهای رفـتارگرایی، شـناخت گرایی و ساخت گرایی در حوزه ی فعالیت های آموزشی و با هدف مقایسه ی تاثیر هر یک از رویکردهای مذکور بر شکل گیری و تغییر نگرش دانش آموزان شکل گرفته است. روش پژوهش، طرح آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه ی آماری پژوهش، تمام دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 84- 1383 بود. برای نمونه گیری از جامعه ی هدف از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد و در نهایت، 12 کلاس (گروه) به صورت تـصادفی انتخاب شدند که کلاس های مورد آزمون مجموعاً شامل 306 نفر دانش آموز بودند. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، یکی از درس های تعلیمات اجتماعی سال سوم راهنمایی براساس سه رویکرد رفتارگرایی، شناخت گرایی و ساخت گرایی به صورت برنامه های آموزشی کامپیوتری طراحی و اجرا شـده است. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه های نگرش سنج انجام یافته و با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه وآزمون تبعی LSD مورد تحلیل قرار گرفته و در سطح معنی داری 05/0 نتایج زیر حاصل شده است: 1ـ تاثیر طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساخت گرایی بر شکل گیری و تغییر نگرش دانش آموزان بیشتر از تاثیر طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد شناخت گرایی است (001/0P). 2ـ تاثیر طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساخت گرایی بر شکل گیری و تغییر نگرش دانش آموزان بیشتر از تاثیر طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد رفتار گرایی است (001/0P). 3ـ تفاوت معنی داری در شکل گیری و تغییر نگرش دانش آموزانی که براساس رویکرد رفتارگرایی آموزش دیده اند با دانش آموزانی که براساس رویکرد شناخت گرایی آموزش دیده اند، وجود ندارد (05/0P).