مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
باختین
حوزه های تخصصی:
مفهوم «دیگری» یکی از مفاهیم بنیادین فلسفی است که به ویژه در قرن بیستم و در آثار هوسرل، هایدگر، سارتر و لویناس اهمیت معرفت شناختی و هستی شناختی پیدا کرد و سپس، به واسطه باختین، به حوزه ادبیات و نظریه های ادبی وارد شد. از چشم انداز «مفهوم دیگری»، می توان گفت پس از پیوستن ناصرخسرو به مذهب اسماعیلیه، طرحی آرمان شهری از دین و مذهب، حاکم و حکومت، شعر و شاعر، فلسفه و فیلسوفان و... در ذهن و زبان او شکل می گیرد و براین اساس، هرکس و هرچیزی از این خطوط مشخص پا را فراتر یا فروتر بگذارد از گزند تیغ تیز طرد و حذف و هجو ناصرخسرو در امان نمی ماند. در این نوشتار، پس از تبیین مبانی نظری مفهوم دیگری، به طرح آرمان شهر ناصری می پردازیم و پس از آن، از منظر مفهوم دیگری، به توصیف و تحلیل نحوه مواجهه ناصرخسرو با صنوف و طبقات مختلف سیاسی، اجتماعی و فلسفی و ادبی و... خواهیم پرداخت.
تحلیلی بر نقیضه پردازی در بازآفرینی روایت اساطیری و حماسی یوشتِ فریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های بیست و سی شمسی، سنگینی بار شکست، رنج از مرور گذشته و احساس دلهره از تصوّر آینده، نویسندگان روشن فکر ایرانی را به انواع گریز ها فرا می خواند. نویسنده نسل شکست می کوشد با داستان های تمثیلی و با پناه بردن به روایت های اساطیری، خوانندگان خود را تسلّی دهد. در این دوره، افسانه به دلیل غرابت و ابهام آن، موردتوجّه نویسندگان قرار می گیرد و اساطیر هم برای بازآفرینی شخصیّت و روحیه فروکوفته جامعه، بازروایت و حتّا بازسازی می شود. احسان طبری، از نویسندگان معاصر ایرانی است که غور او در عالم فلسفه و اشتغالش به کنش های سیاسی، سایه بر آفرینش های ادبی او افکنده و موجب شده است که آثارش کم تر از منظر نظریه های ادبی تحلیل شود. او که به لحاظ فلسفی تعلّق به نحله رئالیسم دارد، در آثار داستانیش هم راه با نشان دادن واقعیت، از طنز نیز بهره برده است. این گرایش به طنز، معلول فضای بسته سیاسی در عصر پهلوی است و همین عامل، نحوه بیان داستان های او را نیز تمثیلی می سازد. هرجا که طنز به اثر ادبی تزریق می شود، می توان حضور نقیضه گویی و نقیضه اندیشی را نیز پیش بینی کرد. نقیضه را می توان شگردی در میان انواع شیوه های طنزپردازی پرخاش گرانه دانست که در گونه های متنوّع ادبی نمایان می شود. در این مقاله برآنیم که جلوه های نقیضه را در داستان «یوشت فریان» اثر طبری، بررسی کنیم. «یوشت فریان» داستانی افسانه ای است که در کتاب سفر جادواثر احسان طبری آمده است. در این اثر، نویسنده با آشنایی زدایی از مفاهیم اسطوره ای، به نقیضه سازی روی آورده است. هدف نگارندگان در این مقاله آن است که نشان دهند نقیضه در اثر نویسنده چگونه خودنمایی کرده است. از آن جا که این داستان ظرفیّت های متنوّعی برای خوانش در اختیار قرار می دهد، پس از تعریف نقیضه و ویژگی های آن، به شیوة تحلیلی، جای گاه این داستان در نظریه های ادبی چون ساختارگرایی، ساخت شکنی و هم چنین منطق گفت وگویی بررسی می شود.
چندآوایی و چندزبانی باختینی و جلوه های آن در رمان سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از آموزه های نقد مدرن در تحلیل متون ادبی، به ویژه رمان و داستان، مفهوم چندآوایی و چندزبانی باختین است. چندآوایی و چندزبانی به عنوان ظرفیت بالقوة متن، این امکان را در اختیار خواننده قرار می دهد تا رمان و داستان را از نظر ویژگی های چندآوایی و چندزبانی واکاوی کند. در نوشتار حاضر، همت نگارندگان بر آن است تا یکی از رمان های مطرح معاصر، یعنی سنگ صبورصادق چوبک را از نظر ویژگی های چندآوایی و چندزبانی باختینی نقد و بررسی نمایند. برای نیل بدین منظور، چندآوایی و چندزبانی باختینی و جلوه های مختلف آن، اعم ازنقیضه پردازی، بینامتنیت ،هم آوایی اشخاص تاریخی ادبی و... را همراه با مصادیق و نمونه هایی از رمان سنگ صبورتبیین می کنیم و توضیح می دةم تا به این پرسش بنیادین پاسخ داده باشیم که با تکیه بر چه شواهد و مصادیقی از رمان سنگ صبورمی توان این رمان را واجد خصلت چندآوایی و چندزبانی و نیز جلوه های مختلف آن دانست؟
منطق گفتگویی و چندصدایی در رمان «گورستان غریبان» ابراهیم یونسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رمان گورستان غریبان نخستین رمان ابراهیم یونسی، نویسنده و مترجم معاصررکُرد ایرانی است.نویسنده در این رمان وضعیت اجتماعی و فرهنگی برخی از قومیت های ایرانی، طبقات وگروه های مختلف مردم و چگونگی تعامل و تقابل آن ها را با یکدیگر در کرونوتوپ (زمان مکان) دوران پهلوی اول و در بخشی از جغرافیای غرب کشور (کردستان) منعکس نموده است و بدین جهت اثر او به صورت اثری رئالیستی و تاریخی در آمده است. به نظر می رسد نویسنده در این اثر برای ایجاد گفتگو و خلق فضایی چندصدایی در جهان رمان خود، تمهیدهایی و تلاش هایی انجام داده است. برای پیگیری و اثبات این تصوّر پیشینی، رمان از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات و بر اساس نظریات باختین و خصوصاً دو نظریّة مشهور او، یعنی گفتگویی بودن و چندصدایی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هرچند رمان گورستان غریبان از حیث گفتگویی بودن و چندصدایی با رمان های داستایفسکی و رابله که باختین عمده نظریّات خود را از آثار این نویسندگان گرفته است «این همانی» کامل ندارد امّا در این رمان هم نویسنده از تمهیداتی بهره برده که اثر او را به اثری چندصدایی و گفتگویی نزدیک کرده است.
بررسی مصداق های چندصدایی در رمان دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان د کتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد، به قلم شهرام رحیمیان، اثری مدرن و از رمان های سیاسی درخور تأمل است که به بازنگری متفاوت کودتای 28 مرداد، با تکیه بر مسائل روانی شخصیت های سیاسی، می پردازد. در این جستار، با دقت در مؤلفه «چندصدایی» باختین، ضمن تبیین این اصطلاح، مصداق ها و کاربست آن را با شیوه توصیفی تحلیلی در رمان بررسیکرده ایم و کوشیده ایم در ابتدا به این سؤال که «چندصدایی چه مؤلفه هایی دارد و چگونه در رمان تجسم یا نمود می یابد» پاسخ دهیم. براین اساس، در این مقاله تأکید بر مؤلفه های چندصدایی، ازجمله ساختار مفاهیم متقابل، تغییر ناگهانی زاویه دید، چندصدایی در میان اقشار اجتماعی در رمان، حضور شخصیت های متفاوت و متضاد در یک فرد (چندشخصیتی)، چندزبانی، بینامتنیت و...، است. سپس، این شاخصه ها در رمان بررسی و تحلیل می شوند. برآیند این مقاله حاکی از آن است که رمان چندصدا با ابزارهایی که در اختیار خواننده قرار می دهد او را به دریافتی نو از متن رهنمون می کند.
بررسی عنصرهای کارناوالی رمان های نوجوان ایرانی، بر اساس نظریه ی میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل رمان های نوجوان ایرانی، در چارچوب نظریه ی کارناوال باختین است. «امپراطور کلمات»، «هستی» و «دختره ی خل وچل» به دلیل داشتن کنش و فضای کارناوالی، به صورت هدفمند از میان رمان های نوجوان ایرانی انتخاب شدند. به دلیل اهمیت توانمندسازی نوجوان و پرورش صدای متمایزش، پرداختن به این نظریه ضروری است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با روی کرد توصیفی تحلیلی است. براساس یافته ها، «امپراطور کلمات» با پدیدآوردن فضایی کارناوالی، اقتدار بزرگسال را می شکند و نوجوان را توانمند می کند. نوجوانان با درنوردیدن مرزها، نژادها و طبقه های مختلف را کنار هم قرار می دهند، اما مرزهای آهنین هنجارها، شکستنی نیستند و نه تنها نوجوانان که بزرگسالان را نیز محدود می کنند. در «هستی»، کنش های هنجارشکنانه ی نوجوان، در جامعه ای که نوجوانان ستم دیده اند، رسمیت و قدرت بزرگسالان را خدشه دار می کند. هنجارشکنی نوجوان، معطوف به قانون های خانه و جامعه و در زمینه ی جنسیت، دگرپوشی و گزینش هویت مردانه برای رسیدن به هویت زنانه در جامعه ی مردسالار اتفاق می افتد. در «دختره ی خل وچل»، طنز کارناوالی، قدرت مردانه را به نفع زنان رنج کشیده به سخره می گیرد. جنون نوجوان، زبانش را بی پرواتر و کنش هایش را کارناوالی تر می کند، اما تمسخر، تنها شکست هنجارها را یادآور می شود و تغییر دیگری در مناسبت های جامعه ی مردسالار به وجود نمی آورد. در نگاهی مقایسه ای، هنجارشکنی نوجوان در «هستی»، نتیجه بخش تر بوده است.
تقابل و تعامل «خود» و «دیگری» در رُمان «مادرم دو بارگریست» از ابراهیم یونسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل مطلق میان «خودی» و «دیگری» از ویژگی های جهان بینی سنتی است و تعامل و گفتگو، مفاهیمی مدرن اند. متون ادبی کلاسیک بستر تقابل «دوگانه » هاست. اما رمان به معنای واقعی کلمه، محصول تعامل است. رمان های ابراهیم یونسی به سبب رئالیستی بودن، رسمیّت وجود وحقوق «دیگری» ها را مورد توجه قرار داده است. او در رمان «مادرم دو بار گریست» زندگی جوانی کُرد را توصیف می کند که از دیار «خود» آواره می گردد. نویسنده برخورد شخصیّت او را در پیوند با «دیگری» به صورت ویژه ای بازنمایی می کند. درک «دیگری» از منظر یک تبعیدی به مثابة یک «خود» مستقل و نیز «تقابل و تعامل» او با آن دیگری، مسأله اساسی رمان و همچنین مقالة حاضر است. در این پژوهش چگونگی رفتار شخصیّت های رمان با هویّت های مختلف و با تکیه بر نظریة «دیگربودگی باختین» در دو طیف «خودی» و «دیگری» از حیث تقابلی و تعاملی بودن بررسی شده است. نتیجة بررسی نشان می دهد کنش ارتباطی «خود» با دیگری به مثابة «عرب» و «حکومت پهلوی» در این رمان تقابلی و غیرگفتگویی است. اما «خودی» های دیگر با وجود نداشتن شناخت کافی از «دیگری»، توانسته اند به سبب همزیستی ناخواسته و دست یابی به شناختی نسبی از «دیگری»، با یکدیگر کنش ارتباطی غیرتقابلی و مبتنی بر گفتگو و تعامل داشته باشند.
گفت و گو؛ از جدل فلسفی تا کنش تربیتی
منبع:
مطالعات معارف اسلامی و علوم تربیتی (علوم تربیتی از دیدگاه اسلام) سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱
135-158
حوزه های تخصصی:
گفت و گو پدیده دیرپای انسانی است که بر پایه ماهیت معرفت شناختی خود، انگاره های فلسفی و نظریه های گوناگونی را به خود اختصاص داده و آنها متناسب با دیدگاه اندیشه گران به انسان و جایگاه او در ساخت واقعیت، تحول یافته اند. از این رو شناسایی جایگاه گفت وگو در آموزش، نیازمند بررسی نظریه های یاد شده و رویکردهای تبیینی آن هاست که مقاله حاضر به شیوه تحلیلی بدان می پردازد. و در پی آن با شناسایی دیالکتیک به عنوان رویکرد روش شناختی سقراط، پایه گذار آموزش مبتنی بر گفت وگو، عرصه های گوناگون کاربرد آن را در گفت وگوگرایی باختین، تأویل هرمنوتیک گادامر و کنش تفاهمی هابرماس، بررسی می کند و در نهایت بر پایه اصول نظری قابل استنتاج از آن ها، الگوی عملی آموزش مبتنی بر گفت وگو در دیدگاه فریره، را ارائه می نماید.
منطق الطیر عطار: چندصدایی یا هم صدایی (نگاهی به تقدیر تراژیک نظریه های ادبی در ایران: مطالعه موردی منطق مکالمه باختین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۷۷
37-56
حوزه های تخصصی:
نظریه های ادبی (ساختارگرایی، تبارشناسی، شالوده شکنی و ...) و کاربست آنها در تحقیقات ادبی به دلیل روش شناسی متفاوت و تازه آنها در مقایسه با رویکرد پوزیتیویستی حاکم بر پژوهش های ادبی، امروزه با استقبال بسیاری از پژوهشگران ایرانی روبه رو گردیده است. اما این کاربست نظریه به دلایلی چون بی توجهی به مبانی فلسفی جامعه شناختی نظریه ها خالی از ایراد هم نیست؛ به عنوان نمونه می توان به پژوهش هایی که بر اساس نظریه منطق مکالمه باختین و بر روی آثاری چون منطق الطیر عطار انجام گرفته است، اشاره کرد.بر اساس نظریه باختین، چندصدایی، محصول و نتیجه جامعه مدرن است؛ جامعه ای که در آن تفاوت افراد با یکدیگر و پذیرش این تفاوت ها، سبب گفتگو و مکالمه می شود و این درست بر خلاف جوامع پیشامدرن است که شباهت افراد جامعه به یکدیگر تک صدایی را تبدیل به گفتار حاکم بر جامعه و متون ادبی آن می سازد؛ اگر باختین رمان را واجد خصیصه چندصدایی می داند، به دلیل تقارن و همزمانی آن با دوران مدرن است. آنچه بسیاری از پژوهش های ادبی ایرانی را به گمراهی کشانده، بی توجهی به همین نکته بنیادین است که سبب گردید ه برخی از آنها، چندصدایی را در عصر پیشامدرن و در آثاری چون منطق الطیر جست وجو نمایند؛ امری که نه تنها با واقعیت متونی از این دست مغایرت دارد، بلکه برخلاف نظریه باختین نیز هست.
معنا و مبنای دیالوگ در جنبش فلسفه برای کودکان: کوششی در تدوین نظریه یادگیری و آموزش دیالوجیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش فلسفه برای کودکان از آغاز، مبانی دیالوجیک خود را بر پایه روش سقراطی و برخی از مفهوم های نظریه رشد ویگوتسکی همچون درونی سازی و منطقه تقریبی رشد استوار ساخته است. اما روش گفت و گوهای سقراطی و دیدگاه ویگوتسکی در نگاه های جدیدتر فلسفی و روان شناسی، به پرسش کشیده شده و این انتقادها به جنبش فلسفه برای کودکان نیز راه یافته است. از همین رو برخی از اندیشمندان قلمرو فلسفه برای کودکان مبنای دیالوجیک باختینی را همچون واپسین جایگزین گفت و گوهای سقراطی پیشنهاد کرده اند. در این مقاله پس از نقد رویکردهای سقراط، ویگوتسکی و باختین به دیالوگ و برای چیرگی بر کاستی های این رویکردها، می کوشیم با خوانشی دوباره از نظریه تمرکززدایی پیشنهادی تازه برای مبنای دیالوجیک حلقه کندوکاو ارائه دهیم؛ مبنایی که می تواند به نقطه آغازی برای تدوین نظریه یادگیری و آموزش دیالوجیک بدل شود. در پرتو این نظریه، دیالوگ دارای دو ویژگی است: نخست آن که مونولوگ و دیالوگ بر روی پیوستاری قرار دارند که در هر نقطه آن رویدادی آمیخته از «مونولوگ-دیالوگ» در گذر است. دوم این که دیالکتیک و دیالوگ نیز پیوستاری اند و همچون مونولوگ و دیالوگ در هر نقطه ای به نسبت آمیخته اند. در این پیوند آنچه در حلقه کندوکاو یادگیری رخ می دهد، نوسان میان دیدگاه های گوناگون است که در واقع همان مسیر نوسان میان تمرکزگرایی و تمرکززدایی را می پیماید. همچنین در پرتو این نظریه برای چیرگی بر کاستی های دو مفهوم درونی سازی و منطقه تقریبی رشد ویگوتسکی به مثابه مبانی دیالوجیک برنامه فلسفه برای کودکان، دو جایگزین «از آن خود کردن» و «منطقه تقریبی دیالوگ» را پیشنهاد می دهیم. مهم ترین اِشکال مفهوم درونی سازی ویگوتسکی لغو سویه تمرکززدایی در فرایند نوسان ذهن میان تمرکزگرایی و تمرکززدایی است، و انتقاد به مفهوم منطقه تقریبی رشد از این رو است که به چیرگی صدای اول یعنی صدای مابان، آموزگار و مربی بر صدای دوم، یعنی صدای کودک، دانش آموز و کارآموز می انجامد.
واکاوی مفهوم کارناوالیسم در آرای باختین و بررسی امکان مقاومت در زبان عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی امر کارناوالی در فرهنگ عامیانه و بررسی امکان مقاومت در برابر قدرت سیاسی مسلط و تک صداست. پارادایم غالب در ساحت اندیشه ورزی دوران جدید، زبان را ابزار جدید فهم جهان معرفی می کند و آن را موقعیت مند و برآیند بافتار اجتماعی اش می داند و صداها بیانگر منافع، علائق و ایدئولوژی های متفاوت اند و در نتیجه، زبان حوزه ی منازعات سیاسی-اجتماعی تلقی می شود. بنا به رأی باختین، دو گفتمان عمده در جامعه وجود دارد: گفتمان جدی و رسمی و گفتمان غیررسمی و خنده. گفتمان نخست غالباً دلالت بر دستگاه حکومت و نهادهای قدرت دارد که عبوس و صامت تلقی می شوند و گفتمان دوم نیز بر زندگی روزمره، زبان و ادبیات عامیانه. باختین کارناوال را بهترین محل نمود و شکل گیری مقاومت و تحقق چندصدایی می داند. محقق در این پژوهش کوشیده است به دنبال ردیابی و واکاوی عناصر کارناوالیته، از جمله مهم ترین مؤلفه ی آن، یعنی «چندصدایی»، با تبیینی جامعه شناختی، مسئله ی شکل گیری مقاومت در زبان عامیانه را ارزیابی کند. بنا به رأی باختین، میان بروز چندصدایی (پلورالیسم آوایی) در وضعیت استبدادی و وجود طنز در زبان عامیانه رابطه ی ایجابی وجود دارد. این پژوهش وجود چنین رابطه ای را تحقق امکان مقاومت در زبان عامیانه می داند.
استعاره و گفت وگومندی در رجزهای شاهنامه بر اساس نظریۀ باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان انواع بلاغی کاربردی در شاهنامه ، استعاره یکی از تأثیرگذارترین نمونه های بلاغی است که فردوسی با استفاده از آن توانسته در آنِ واحد به تخیل سازی، اغراق، حرکت و تصویرسازی بپردازد و از آن به عنوان ابزاری جهت ایجاد فضای گفتمانی بهره ببرد و با کاربرد آن، فضایی گفت وگومحور به وجود آورد. از آنجایی که در رجزهای شاهنامه با متن گفتمانی روبه رو هستیم، درمی یابیم که هر کلمه نقبی است به ادراک کلمۀ پیشین و راهی است به سوی ادراک کلمۀ آتی. هر واژه یا با واژۀ دیگر و بیگانه برخورد می کند یا اینکه نظام اعتقادی و ذهنی مخاطب را هدف می گیرد. در رجز هر دو حالت وجود دارد. پس رجز نظامی گفت وگومدار است و گفت وگوهای آن به سوی استعاره سازی حرکتمی کند؛ یعنی بخشی از استعاره سازی های رجزهای شاهنامه به ایجاد نوعی فضای گفت وگومدار منجر شده اند. با توجه به نظریۀ باختین، میان گفت وگومندی و چندصدایی رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد و زبان نیز در سرشت خود «گفت وگو» است، صرف نظر از اینکه چه پاسخی به صورت بالفعل ارائه خواهد شد. چندصدایی نیز ویژگی گفت و گومندی است و شاهنامه نیز متن گفت وگومدارِ چندصداست. هدف از تحقیق پیش رو این است که با تکیه بر نظریۀ گفت وگومداری باختین و ارتباط آن با استعاره سازی، به بررسی ارتباط رجزهای شاهنامه با روایت سازی بپردازد و نشان دهد که این ویژگی چگونه در بازپردازی وجوه کنش، تعلیق و تعویق آن ها دخالت دارد و می تواند سبب بروز فضای گفت وگومدار و گسترش آن برای انتقال کنش ها شود.
شاهنامه نمود حذف، غیاب یا حضور دیگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «دیگری» به وسیله میخائیل باختین به حوزه ادبیات و نظریه های ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمان های داستایفسکی را واجد شرایط گفت وگویی و حضور «دیگری» می پنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمان های تولستوی فاقد خصلت مکالمه ای می داند. او معتقد است بنیاد آثار حماسی بر پایه حذف و طرد دیگری استوارست. در مقاله حاضر کوشیدیم با رویکردی سلبی و ساختارشکنانه به رأی باختین در باب آثار حماسی، نمودهای «دیگری» در شاهنامه را نشان دهیم. این نمودها را در ساحت های متفاوتی می توان بررسی کرد که عبارت اند از: 1) آفرینش شاهنامه به مثابه نمود صدایی دیگر در برابر صدای حاکم؛ 2) شاهنامه تلاقی ژانرهای مختلف در کنار هم؛ 3) نهاد پهلوانی در برابر نهاد شاهی؛ 4) ازدواج با بیگانگان. همه این مؤلفه ها گواهی بر حضور دیگری و وجود چندصدایی و گفت وشنود در شاهنامه است.
رمان جنگ در ایران از منظر حضور «دیگری» با تکیه بر آرای باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۹
54 - 31
حوزه های تخصصی:
«دیگری» در زمره دغدغه های اصلی باختین و آثار اوست. در این پژوهش، با هدف ارتقای کیفی آثار، ضمن واکاوی تلقی فلسفی باختین از دیگربودگی، به جستجوی حضور یا عدم حضور «دیگری» در رمان های جنگ پرداخته ایم و این آثار را به روش توصیفی تحلیلی مطالعه کرده ایم. یافته ها نشان می دهد که رمان های جنگ را از این منظر می توان به سه دسته تقسیم کرد: 1 آثاری که «دیگری» به طور کمرنگ و غیرمستقیم مطرح شده است. 2 آثاری که «دیگری» نمونه های متعددی در میان شخصیت ها دارد، اما سرانجام، تحت تأثیر صدای مؤلف قرار گرفته است و با قضاوت او محکوم شده است. 3 آثاری که «دیگری» علاوه بر حضور متنوع در قالب شخصیت ها، جایگاهی برابر با مؤلف یافته، اثر را به سوی چندصدایی سوق داده است. در مقاله حاضر، سه اثر سفر به گرای 270 درجه، زمستان 62 و شطرنج با ماشین قیامت به عنوان مصادیق هر دسته تحلیل شده است.
تحلیل آثار وحید چمانی بر مبنای مفهوم بدن گروتسک در اندیشه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک جهان، حاصل درونی شدن نشانه های اجتماعی و سپس، بازخوانی و به کار گرفته شدن آن ها به وسیله کنش گران اجتماعی، از خلال یک بدن انجام می گیرد. بنابر این، بدن را باید محوری دانست که امکان درک نسبت با جهان را به وسیله انسان ممکن می کند. بدن گروتسک، یکی از مفاهیم اصلی میخائیل باختین، ادیب روسی، در حوزه نقد و نظریه ادبی و قابل اطلاق به مباحث دیگر از جمله هنرهای تجسمی است. در این نوشتار، نمود بدن گروتسک در آثار وحید چمانی، نقاش معاصر، از منظر باختین با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش، بیان قابلیت انطباق نظریات باختین با حیطه هنرهای تجسمی است که به واسطه آن، می توان وضعیت گروتسک را -که متاثر از شرایط پیرامونی است- در حوزه هنر مورد تحلیل قرار داد. باختین با طرح مفهوم کارناوال، نگاه طنزآمیز و وهم آلودی را نسبت به آنچه در جامعه اتفاق می افتد، بیان می کند. در آثار چمانی با تن هایی گروتسک مواجه هستیم؛ که گاه، چشم ندارند؛ گاه، دهان آن ها مانند حفره ای ترسیم شده و یا اندام های آن ها، به طور کامل، شکل نگرفته اند؛ بدن گروتسک، دایما در حال شدن و صیرورت است. هیچ گاه، پایان نمی پذیرد و هرگز، کامل نمی شود. بدن های گروتسک چمانی با داشتن ماسکی بر چهره، حالتی مسخ یافته دارند و وجوهی دوگانه، همراه با ابهامی از مرگ را در فضایی کارناوال گونه، نه به معنای جشن و سرور، بلکه فضایی از جنس وارونگی و تضادهای کارناوالی به نمایش می گذارند. چنین بدنی، شامل قلمروهای ناشناخته جدید است و نگرشی جدید از زندگی اجتماعی به ما ارائه می دهد.
تحلیل نشانه - اسطوره شناختی عکس و سرخط روزنامه های ایران انتخابات ریاست جمهوری سال 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال دهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
67 - 93
حوزه های تخصصی:
موضوع این مطالعه، اسطوره شناسی عکس و سرخط اصلی روزنامه های سراسری کشور پس از اعلام نتیجه ی انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 است. رویکرد نظری پژوهش، نظریه ی نشانه- اسطوره شناختی دو مرحله ای بارت است. روش نمونه گیری، کل شماری تمام روزنامه های سراسری است که در روز اعلام نتیجه ی انتخابات انتشار یافته اند. حجم نمونه ، 39 عکس و تیتر روزنامه است. روش تحلیل اطلاعات در سطح نشانه شناسانه ی پنج رمزگان تحلیل نشانه شناختی بارت و در سطح اسطوره شناسانه ی بازتعریف این رمزگان ها در مطالعه ی موریارتی و دیگران است. تحلیل اسطوره شناختی تبیین می کندکه :1- ملت ایران، در فرهنگ زبانی دال حاضرند، اما همین ملت در دال های تصویری یا فرهنگ تصویری از اساس دال غایب هستند. 2- عکس روحانی نماد مردم یا همان ملت بزرگی است که دال اصلی زبانی در سرخط روزنامه های اصولگراست، اما در سازه های تصویری متناظر، این دال غایب است؛ روحانی خود دال جایگزین ملت است. 3- مدلول ملت ایران، دال تهی دارد: این دال، تصویر دیگری یا همان بزرگان است. 4- زنان ایرانی در تمام این تصویرها و متن ها دال غایب هستند. 5- دلالت اسطوره شناختی تبیین می کند که مردم یا ملت در زبان رسانه ای روزنامه های ایرانِ امروز، همان مردان هستند.
تحلیل گفتمان زنانه در رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی پور با رویکرد گفتگومندی میخائیل باختین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
گفتگومندی از ویژگی های یک متن بالغ و رسا محسوب می شود. در یک متن گفتگومند مخاطب آواهای گوناگون و آرای متناقض و متقابل را در کنار هم دریافت می کند و خود به عنوان عنصری فعال در کنار سایر عناصر سازنده متن وارد کنه متن می شود. در این نوع رمان نویسنده متکلم وحده نیست بلکه در کنار سایر عناصر و خواننده سیر داستان را می سازد. این نظریه را میخاییل باختین از نظریه پردازان تاثیرگذار قرن بیستم در عرصه پژوهش های علمی ادبی، مطرح نمود. وی رمان را بستری مناسب برای تبلور یک متن گفتگومند می داند. در این پژوهش، رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی پور، ضمن بررسی ساختار گفتمان زنانه در سبک نویسنده از منظر منطق گفتگویی میخاییل باختین بررسی شده است. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و روش جمع آوری داده ها اسنادی - کتابخانه ای است. این پژوهش دریافت که نویسنده با قلمی زنانه به کمک شگردهای مختلف از جمله چرخش زاویه دید و بینامتنیت، دوصدایگی و چند زبانی، یک اثر گفت وگومند و چند آوا را آفریده است.
چگونگی رابطه خود / دیگری در ایران سده اخیر: با کاربست الگوی باختین و رهیافت شانتال موف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده یکی از مهمترین مسائلی که ذهن روشنفکران و اندیشمندان ایرانی را از سال ها پیش از مشروطه تاکنون به خود مشغول ساخته است، مواجهه "ما" با "دیگری" می باشد. مقاله حاضر، در پی طرح این مسئله است که مبحث "خود جمعی" یا درک بودن ما "درکنار" یا "در برابر" دیگری"، از نظرگاه میخائیل باختین چگونه صورت بندی می شود؟ بدین منظور، برای فهم و تفسیر کیفیات رابطه خود با دیگری، تلاش داریم با کالبدشکافی گزاره های مندرج در اندیشه باختین و با استعانت از رهیافت شانتال موف در خصوص امر سیاسی، این فرضیه را مورد آزمون قرار دهیم که علی رغم تلاش هایی که اندیشمندان و رجال سیاسی این دوران در خصوص فهم و شناخت غیر" (به مثابه تجدد) طی دوران معاصر داشته اند، نوع مواجهه "ما" با "دیگری" در خصوص مبحث هویت و گفتمان توسعه ، در نهایت منجر به تقویت گفتمانی مونولوگ -تخاصمی از سوی حاکمیت ها گردیده و گفتگومندی(دیالوگ) با "غیر"در برخی دوره ها به صورت بسیارضعیف و شکننده تحقق یافته است. به نظر می رسد مفهوم دیالوجیسم باختینی همراه با زبان سیاسی موف، قابلیت توضیح و استفاده برای انسداد گفت و گو در جامعه امروز ایران را در خصوص سویه های این رویارویی دارند.
بررسی مؤلفه های کارناوال باختین در شعرحافظ
حوزه های تخصصی:
کارناوال ها، جشن های عامیانه و عمومی هستند که در آن ها، طبقات اجتماعی واژگونه می شوند . دلقک ها، پادشاه؛ احمق ها ،خردمند ومقدّسین، مسخره می شوند . به این ترتیب،نسبی بودن همه ادعاها با طنزی شیرین به نمایش گذاشته می شود.میخائیل باختین، منتقد بزرگ قرن بیستم،نخستین بار،نظریه کارناوال گرایی را که زیر مجموعه فرهنگ عامه و طنز می شود، در ادبیات مطرح کرد.با این فرض که می توان خوانشی دیگر مبتنی بر نظریه کارناوال گرایی در ادبیات بر شعر حافظ داشت؛ محقق در این مقاله کوشیده است به ردیابی مؤلفه های کارناوال از جمله: حضور محتوای فلسفی،غیر مذهبی بودن،وجود شخصیتی بهلول وار،قلمرو آرمان شهری،و گروتسک ،در شعر حافظ بپردازد.به این منظور، با روشی تحلیلی پس از توضیح درباره نظریه کارناوال گرایی باختین و مؤلفه های آن به بررسی و تحلیل این مؤلفه ها با ذکر شواهد در شعر حافظ،پرداخته می شود.
بازتعریف گفتگومند ی د ر آثار اسماعیل جلایر د ر د وره قاجار با آراء میخاییل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
د ر زمان معاصر یکی از رویکرد های مطالعه تفسیر تصاویر گفتگو است و ازجمله موضوعاتی است که به طور عمد ه برای تفسیر د ر آثار هنری استفاد ه شد ه است. عرصه نقد هنر د ر د وره معاصر د ر طی چند د هه اخیر شاهد تحول و تقویت معنا و آثار هنری بود ه است. تقابل تفسیر آثار هنری با رویکرد های مختلف زمینه مطالعه مباحث میان رشته ای بود ه است. هد ف از پژوهش حاضر مطالعه و تفسیر گفتگومند ی د ر آثار اسماعیل جلایر نقاش د وره قاجار بود ه است. مفروض پژوهش حاضر تحول معانی و جایگاه آن د ر تفسیر نقاشی های جلایر نقاش می باشد که به علت کمبود ن آثارش گمنام و مهجور ماند ه است. او نقاش و خوشنویس ایرانی د ر سد ه سیزد هم ه.ق، نیمه د وم سد ه نوزد هم میلاد ی است و د ر آثار نقاشی او نمایش حالات د رونی د ر پیکره ها د ید ه می شود . د ر جستجوی این مسأله ابتد ا مقولات کلید ی د ر حوزه نظری براساس آرا میخاییل باختین به عنوان گرایش نظری این پژوهش مورد واکاوی قرار گرفته و براین مبنا تحول جایگاه گفتگو تک گویه و چند گویه د ر آثار نقاشی جلایر مورد تحلیل قرار گرفته است. محتوای پژوهش حاضر کیفی است و براساس روش شناسی توصیفی- تحلیلی و شیوه گرد آوری کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج یافته ها د ر این پژوهش نشان می د هد که آثار جلایر براساس سوژه انسانی کار شد ه است و د ر آثار او گفتگو گرایی انسان بر مبنای تک گویه و گفتگومند ی د ید ه می شود . گفتگوها د ر عین گفتگو بیشتر بر تک گویه تأکید د ارد و نقاشی و گفتگو گرایی د ر آثار او برمبنای شرایط زمانی هنر د ر د وان قاجار است.