مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
سنگ صبور
حوزه های تخصصی:
امروزه بحث درباره تطبیق آثار ادبی در حوزه های زبانی و جغرافیایی گوناگون از مهم ترین مباحث در تحقیقات ادبی است. در این پژوهش، نویسندگان می کوشند تا تطبیق دو اثر تأثیرگذار در حوزه ادبی فرانسه و ایران را وجهه همت خویش قرار دهند. هیچ ادبیّات پویایی، آشکار و نهان، از تأثیر ادبیات کشورهای دیگر برکنار نیست و، در این میان، ادبیات داستانی فرانسه و ایران جایی برای یک مطالعه تطبیقی اند. از میان داستان نویسان این دو کشور، امیل زولا، بانیِ مکتب ناتورالیسم و آغازگر بحث پوزیتیویسم در ادبیات، و صادق چوبک، نماینده این رویکرد در ایران، جلوه ای از تطبیق را می نمایانند. بررسی ها نشان می دهد که زولا در رمان ژرمینال بسیاری از اصول اساسی رویکرد پوزیتیویسم چون تجربه گرایی و اصالت دادن به مشاهده عینی، تحلیل جزء به جزء حقایق پیرامون، اعتقاد به عامل وراثت، علم ژنتیک و ساختار فیزیولوژیکی انسان را گنجانده است. چوبک نیز تلاش می کند تا با به کارگیری عناصر پوزیتیویستی از قبیل اصالت دادن به مشاهده و تجربه، جزئی نگری، خرافه ستیزی و اعتقاد به اصل وراثت در رمان سنگ صبور حرکت کند. امّا، تفاوت هایی در نحوه به کارگیری رویکرد پوزیتیویسم در این آثار وجود دارد. پژوهش حاضر در نظر دارد با روشی تطبیقی به این تفاوت ها بپردازد. در این جستار با رویکردی توصیفی تحلیلی با برشمردن جلوه های تشابه و تمایز در چگونگی بهره گیری از عناصر پوزیتیویستی در رمان های ژرمینال و سنگ صبور به مطالعه تطبیقی این آثار می پردازیم.
چندآوایی و چندزبانی باختینی و جلوه های آن در رمان سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از آموزه های نقد مدرن در تحلیل متون ادبی، به ویژه رمان و داستان، مفهوم چندآوایی و چندزبانی باختین است. چندآوایی و چندزبانی به عنوان ظرفیت بالقوة متن، این امکان را در اختیار خواننده قرار می دهد تا رمان و داستان را از نظر ویژگی های چندآوایی و چندزبانی واکاوی کند. در نوشتار حاضر، همت نگارندگان بر آن است تا یکی از رمان های مطرح معاصر، یعنی سنگ صبورصادق چوبک را از نظر ویژگی های چندآوایی و چندزبانی باختینی نقد و بررسی نمایند. برای نیل بدین منظور، چندآوایی و چندزبانی باختینی و جلوه های مختلف آن، اعم ازنقیضه پردازی، بینامتنیت ،هم آوایی اشخاص تاریخی ادبی و... را همراه با مصادیق و نمونه هایی از رمان سنگ صبورتبیین می کنیم و توضیح می دةم تا به این پرسش بنیادین پاسخ داده باشیم که با تکیه بر چه شواهد و مصادیقی از رمان سنگ صبورمی توان این رمان را واجد خصلت چندآوایی و چندزبانی و نیز جلوه های مختلف آن دانست؟
چندصدایی در رمان سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
259-281
حوزه های تخصصی:
طرح نظریه چندصدایی باختین در گستره نقد ادبی، نوع نگرش به متون ادبی دگرگون شد و با توجه به نیازهای جامعه مدرن، این گفتمان در کانون توجه اندیشه وران و نظریه پردازان متون ادبی قرار گرفت. چندصدایی، با امکانات فرازبانی ویژه خود، با رویکردی نو، بازاندیشی مخاطب را به ارمغان می آورد تا دریافتی متفاوت را تجربه کند. در این پژوهش، که بر پایه تحلیل محتوا و منطق مکالمه باختین، صورت گرفته، می توان سنگ صبور را به مثابه اثری چندصدا و دارای قابلیت مکالمه و گفت وشنود بررسی و تحلیل کرد. رمان سنگ صبور با ساختاری ویژه و متفاوت نسبت به دیگر آثار چوبک و بهره مندی از مؤلفه هایی چون کثرت آواها، بهره گیری از شیوه جریان سیال ذهن، تک گویی درونی، کارکردهای بینامتنی، گفتمان دوسویه، مکاتب ادبی و... داستانی چندصدایی است. سعی نگارنده بر آن بوده که بتواند مؤلفه های چندصدایی را در متن بیابد و تأثیر آن موارد را بر چندصداشدن متن نشان دهد.
صادق چوبک و دلهره های هستی (خوانش رمان سنگ صبور برمبنای نظریه روانکاوی اگزیستانسیال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب روان درمانی اگزیستانسیال یا درمان وجودی، که اروین یالوم پایه گذار اصلی آن است، یکی از تازه ترین رویکردهای پویه نگر پسافرویدی است. این مکتب خلاف نظر فروید، اساس تعارض های اصلی بشری را در چهار دلواپسی غایی بشری: «مواجهه با غیرقابل اجتناب بودن مرگ و هراس از آن، هراس و پی بردن به تنهایی انسان در همه حال، دلهره آزادی و مسئولیت انتخاب، دلهره حاصل از پی بردن به پوچی و بی معنایی زندگی» می داند و در عین استفاده از نظریات فروید مبنی بر منشاء گرفتن اعمال و افکار مهم بشری از تنش های درونی انسان، با نگاهی متفاوت به منشاء این تنش ها، که فروید آن را لیبیدو می داند، می نگرد. در این جستار پس از معرفی این نظریه و تفاوت های آن با نظریه روان کاوی فروید، رمان سنگ صبور صادق چوبک، به سبب مضامین محوری روانی- فلسفی، از منظر روان کاوی اگزیستانسیال بازنگری می شود. همچنین با توجه به دیدگاه های اصلی این مکتب روان کاوی-فلسفی، بخصوص دلهره آزادی و مسئولیت انتخاب، که در داستان بر آن تأکید می شود، جبر ناتورالیستی در این داستان مشاهده نمی شود؛ بنابراین براساس دستاورد این مقاله، ناتورالیستی دانستن رمان مردود است.
نقد آثار صادق چوبک براساس نظریه ساختارشکنی ژاک دریدا با تکیه بر تنگسیر و سنگ صبور
حوزه های تخصصی:
نظریه ساختارشکنی یکی از نظریه های ادبی رایج در اواخر دهه 1960 به شمار می رود که نخستین بار توسط ژاک دریدا بنیان نهاده شد. هدف ساختارشکنی، بازسازی و بازیابی معنای متن، واسازی و آشکار ساختن تناقض های حاضر در متن است. دریدا با به چالش کشیدن آرای نظام یافته ای از نشانه ها در قالب تقابل های دوگانه، بازی بی پایان دال ها، واسازی، بحث تعدد تعابیر، چندمعنایی بودن متن و مواردی چون آن، شالوده های عقل گرا و خردمدار را درهم ریخت و عنوان کرد که هرگز نمی توان به معنای نهایی و مدولول غایی در یک متن دست یافت. بازی بی پایان دال ها، واسازی، تقابل های دوگانه، ضمیمه، سر- نوشتار، رد و مواردی از این قبیل، از بنیان های نظریه دریداست. در پژوهش حاضر برآنیم تا دواثرصادق چوبک تحت عنوان تنگسیر و سنگ صبور را واسازی کنیم تا بدین گونه قابلیت های ادبیات فارسی برای آزموده شدن توسط این نظریه نشان داده شود و به رهیافت های دیگری از دو متن براساس نظریه دریدایی دست یابیم.
بررسی تطبیقی اگزیستانس در رمان کوری و سنگ صبور
حوزه های تخصصی:
«کوری» رمان تمثیلی، اثر ژوزه ساراماگو است. در این رمان از اهریمن کوری که حیوانیت درون را حاکم ساخته، سخن رفته است. ساراماگو در این رمان با استفاده از تمثیلهای فراوان رؤیا گونه و با طنزی تلخ وگزنده، زندگی یکنواخت و بی افق را برجسته نموده است. چوبک در رمان «سنگ صبور» نیز کابوسی هولناک از جامعه پیشرفته و صنعتی با تمام امکانات بازآفرینی شده را به تصویر می کشد. جامعه ای که کرامت انسانی در آن فراموش گردیده و به دوران بربریت بازگشته است. مطالب دو رمان حاکی از تأثیر جهان بینی ساراماگو و چوبک از آرای فیلسوفان اگزیستانس است. فلسفه اگزیستانس تحلیل خود از سرنوشت بشررا بر سه استنباط مهم استوار ساخته و سه نشانه هستی برای آن در نظر گرفته است. هدف این مقاله روشنگری سه اصل اگزیستانس (استحسانی، اخلاقی وایمانی) دراین دو رمان است. دست آوردهای پژوهش بیانگر آن است که رمان سنگ صبور و کوری سراسر پر از مؤلفه های اگزیستانس نظیر؛ مرگ، رنج، ترس وگناه است. شخصیت های این دو رمان در نتیجه رنج و گناه هایی که در زندگی تجربه کردند در آزمون بلا تطهیر یافتند و با گذر از مرحله اگزیستانس استحسانی به اگزیستانس اخلاقی و سپس اگزیستانس ایمانی نائل گردیدند.
عاطفه «شادی» در طرحواره های تصویری سه داستان (فارسی، انگلیسی و عربی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقاله پیشِ رو کوشیده است با جستجو در استعاره های مفهومی سه داستان از سه زبان که به شیوه جریان سیال ذهن نگاشته شده اند، نشان دهد که چگونه کارکردهای ذهنی، در میان سه زبان مشابهت های نسبی را در طرحواره های تصویری رقم می زند و نیز متقابلاً چگونه فرهنگ های هر اقلیم بر ایجاد تفاوت های ساختاری در طرحواره های تصویری اثرگذار است. در پژوهش حاضر روش پیکره ای به کار گرفته شده است و استخراج داده ها با جستجوی کلیدواژه های مربوط به حوزه (مقصد) «شادی» و با توجه به بافت زبانی مرتبط صورت پذیرفته است. توصیف و تحلیل نمونه های دارای استعاره، برای بررسی حوزه های مبدأ و نام نگاشت های موجود به شیوه مقایسه ای انجام گردیده است. داده های این تحقیق در سه داستان سنگ صبور، خشم و هیاهو و میرامار، با استفاده از فهرست طرحواره های تصویری ایوانز (2006) مشخص می کند که صادق چوبک (فارسی) از پنج طرحواره تصویری «حرکت، نیرو، وجود، حجم و فضا»، ویلیام فاکنر (انگلیسی) از چهار طرحواره تصویری «وجود، حجم، نیرو و حرکت» و نجیب محفوظ (عربی) از سه طرحواره تصویری «وجود، حجم و نیرو» برای بیان احساس «شادی» استفاده کرده اند. شباهت های موجود نشان دهنده جهانی بودن و تفاوت ها، بیانگر فرهنگ ویژه بودن طرحواره های تصویری مورد بحث است.
ردّ پای ناتورالیسم در «سنگ صبور» و «زقاق المَدَق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
145 - 162
حوزه های تخصصی:
ناتورالیسم به نوعی دنباله مکتب رئالیسم محسوب می شود و به دلیل نزدیکی بسیار این دو مکتب، تشخیص آثار رئالیستی از ناتورالیستی دشوار می گردد. یکی از مشکلات نقد داستان های چوبک ، به ویژه رمان «سنگ صبور» همین است. برخی آن را اثری رئالیستی و برخی ناتورالیستی می دانند. ادبیات معاصر عربی هم از قاعده تجلی چندین مکتب ادبی در بطن رمان های اش مستثنی نبوده است؛ «زقاق المدق» نجیب محفوظ نیز داستانی رئالیستی است که ردپایی از ناتورالیسم در خود دارد. ما در این مقاله تلاش کردیم ضمن معرفی دو رمان «سنگ صبور» و «زقاق المدق» به تطبیق آن دو با هم پرداخته و نشانه های مکتب ناتورالیسم را در آن دو بیابیم.
جبرِ فقر یا فقر اراده؟: مطالعه ی جامعه شناختی سنگ صبور و جود گمنام بر اساس نظریه پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
193 - 217
حوزه های تخصصی:
مطالعه انسان در جامعه به عنوان موجودی جمعی تنها به رشته جامعه شناسی محدود نمی شود. بازنمایی انسان ها در جوامع و بررسی دغدغه ها، نگرانی ها و ترس های آنها در ارتباط با دیگران همیشه یکی از تلاش های عمده آثار ادبی بوده است. نقد جامعه شناسانه آثار ادبی حوزه مطالعاتی جدیدی است که با تمرکز بر این ارتباط درک متفاوتی از دو حوزه را سبب شده است. پی یر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، جامعه را متشکل از میدان های مختلفی می داند که افراد برای کسب مرتبه و جایگاه بهتر (سرمایه ها) در آن تلاش می کنند. سرمایه ها در نظریه او، به سرمایه اقتصادی محدود نمی شود و سه شکل دیگر، یعنی سرمایه اجتماعی، فرهنگی و نمادین را نیز شامل می شود. در مقاله حاضر، نگارندگان با استفاده از مفاهیم نظریه بوردیو تلاش می کنند تحلیل و خوانش متفاوتی از رمان های سنگ صبور اثر صادق چوبک و جود گمنام اثر تامس هاردی ارائه کنند. هر دو رمان از برجسته ترین آثار مکتب ناتورالیسم ایران و انگلستان به شمار می روند که همیشه در نقدها بر جبرگرایی زیست محیطی آنها تأکید شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شخصیت های اصلی رمان ها از انباشت اولیه سرمایه برخوردار نیستند و تلاش آنها برای کسب این سرمایه ها، خصوصا سرمایه فرهنگی، نه کاملا به خاطر جبر زیست محیطی که به دلیل حماقت ها و بهره نبردن از فرصت های زندگی-شان به نتیجه نمی رسد. نتیجه دیگر آنکه جامعه ایران در سنگ صبور بسیار سرکوبگرتر از جامعه انگلستان در جود گمنام است. در جامعه ایران، با وجود جبر سنگین حاکم، شخصیت های مرد در ناکامی خود مقصرند و زنان چاره ای جز تسلیم سرنوشت رنج آور تحمیل شده به آن ها توسط جامعه مردسالار و خرافه پرست را ندارند.