مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نقیضه
حوزه های تخصصی:
نقیضه و پارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح نقیضه یکی از فنون عمده طنز، در ادبیات فارسی معادل پارودی در ادبیات غرب قرار گرفته است؛ اما از بسیاری جهات با آن تفاوت دارد. در ادبیات فارسی همه مقوله های پارودی، بورلسک، تراوستی و... زیر عنوان نقیضه جای می گیرند و نقیضه به تنهایی بار تمامی این اصطلاحات را به دوش می کشد. نوشتار حاضر ضمن بررسی انواع اصطلاحات مربوط به حوزه نقیضه، به مشخص کردن این تفاوت ها پرداخته و ضمن به کارگیری اصطلاح نقیضه در همان مفاهیم معمول و سابق آن ، مناسب تر دانسته است که نقیضه معادل بورلسک به کار برده شود نه پارودی.
نقیضه در گستره نظریه های ادبی معاصر
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی جایگاه نقیضه درگستره نظریه های ادبی معاصر پرداخته می شود. برخی از نظریه های ادبیِ معاصر از نقیضه به عنوان گونه¬ای ادبی برای تشریح روندها و سازوکارهای حاکم بر سخن ادبی استفاده می کنند و برخی از آن¬ها نیز همچون نظریه ساخت شکنی، خود به مانند نقیضه عمل می کنند. از نظر فرمالیست¬های روسی، نقیضه در حکم گونه ای ادبی است که دگرگونی و تطوّر انواع ادبی و آشنایی زداییِ متون ادبی را به بهترین وجه به گونه ای آشکار به نمایش می گذارد. میخاییل باختین نیز نقیضه را در بطن منطق گفت وگویی خود می گذارد. از نظر او، هر نقیضه ای آمیزه زبانی مبتنی بر منطق گفت وگویی عامدانه است که در بطن آن، زبان ها و سبک های گوناگونی نهفته است. از نظر ساختگرایان نیز نقیضه از گونه های ادبی ثانویه و پیچیده است که مسئله بینامتنیّت را نمایان می کند. رابطه میان نقیضه و ساخت شکنی نیز به شیوه عملکرد این ها مربوط است؛ هر دوی این ها با رخنه کردن و اقامت گزیدن در متون پیشین باعث نقض و ازهم گسیختن ساختارهای آن ها می شوند.
اسلوب و ساختار اخلاق الاشراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق الاشراف عبید زاکانی با سایر آثار او هم در روش طنزپردازی و هم در زمینه ها و مضامین طنز متفاوت است. در این رساله، عبید با استفاده از نقیضه سازی از سخن شاعران و نویسندگان پیشین، به توصیف وضعیت طبقات مختلف اجتماع خصوصاً طبقات فرادست جامعه می پردازد و با توجه به انحطاط اخلاق و مرگ فضیلت ها، به طریق کنایه و تهکم، اخلاق را مایه تباهی و بی اخلاقی را مایه سعادت می داند. باژگونگی مفاهیم و مسلمات دینی و اخلاقی و نیز اصرار عبید بر فضاسازی های هزل آمیز از اجتماع عصر خود، نشان از موقعیت سیاسی- اجتماعی ایران در عصر او دارد. انحطاط اخلاق در قرن هفتم و هشتم، علی رغم نگارش کتاب های اخلاقی، از زمینه های فساد اجتماع و سیاست ایلخانان بوده است. نگاه هجوآمیز عبید به آثار بزرگانی چون فردوسی، نظامی و سعدی، طنز تلخ اخلاق الاشراف را به مجموعه ای از ارجاعات به متون گذشته تبدیل کرده است. این ارجاعات نه تنها در اثبات پیام ها و حکمت های مندرج در شعر و نثر پیشینیان، بلکه با کنایه های تلخ به اهل روزگار، بی اعتنایی آنان را به حکمت و دین و اخلاق باز می نمایاند. در این تحقیق برای نشان دادن شگردهای طنز عبید در اخلاق الاشراف به تحلیل سبکی و بررسی این متن با رویکردی توصیفی و ساختاری می پردازیم.
تحلیل تعاریف نقیضه
حوزه های تخصصی:
نقضیه و نقیضه گوئی از دیرباز در ادبیات کهن فارسی به دو صورت جد و هزل وجود داشته است. نقیضه گویی در ادب فارسی به نظم محدود نبوده و در نثر هم استفاده می شده است. در ادبیات انگلیسی نزدیک ترین واژه به نقیضه، پارودی می باشد. پارودی در ادبیات اروپا به شکلهای مختلف استفاده شده ولی تعاریف متفاوت معاصر آن، بیانگر نبود تعریفی مورد قبول همگان از این نوع ادبی است. با تاکید بر نظریه گفتگویی باختین و با توجه به دیدگاه های ژنت و بارت، این مقاله تعریفی دیگر از پارودی در ادبیات انگلیس ارائه می کند که می تواند مثالهای بیشتری از استفاده آن را در بر بگیرد. بر این اساس می توان پارودی را چنین تعریف کرد: پارودی تقلید یا تغییر شکل عامدانه محصولی فرهنگی-اجتماعی (شامل انواع متون ادبی و غیر ادبی و گفتار در معنای بسیار گسترده باختینی آن) است که با دیدگاهی دست کم سرگرم کننده، نه لزوماً تمسخرآمیز، موضوع اصلی خود را باز آفرینی می کند.
التفاصیل نقیضة گلستان
حوزه های تخصصی:
کتاب التفاصیل اثر فریدون توللی (1298ـ1364ه.ش) به پیروی از سبک خاص سعدی در گلستان (مرسل مسجع) و همچنین به شیوه فرم حکایات گلستان (آمیختگی نظم و نثر) نگارش یافته است. این اثر متشکل از 76 قطعه طنزآمیز است. توللی در التفاصیل برخلاف واژههای استوار و ادبی و همچنین موضوعات جدی گلستان گاهی از کلمات ناهنجار و موضوعات غیرجدی استفاده نموده و با این شیوه، سبک گلستان را مورد نقیضه قرار داده است. در این مقاله نگارنده میکوشد، ضمن معرفی ساختار قطعات کتاب التفاصیل، اصول نقیضهسازی را نیز در این اثر بررسی کند. سپس مشخص کند که التفاصیل از نظر فرم و طرح در کدام دسته از انواع نقیضهها قرار دارد و در پایان با ذکر نمونه قطعاتی از کتاب، اهداف نویسنده را از نقیضهپردازی نشان دهد تا معلوم گردد که التفاصیل نقیضهء گلستان سعدی است.
نوع ادبی قضیه در وغ وغ ساهابِ صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قضیه یک نوع ادبی طنزآمیز است که به ابتکار صادق هدایت در کتاب وغ وغ ساهاب پدید آمده و با وجود ظرفیت زیاد آن برای کاربرد در طنزپردازی، هنوز مورد بازشناسی دقیق و پیروی جدی قرار نگرفته است. در قضیه با نوع ادبی کلی تر نقیضه مواجه ایم؛ ضمن اینکه مختصات زبانی، شکلی و محتوایی آن، برجستگی خاصی به آن داده است. دو شگردِ برخورد عامیانه با شعر و تخریب عمدی وزن و قافیه نیز هرچه بیشتر به این برجستگی دامن زده و انتقاد از مسائل پنهان اجتماعی، فرهنگی و ادبی نیز بر ویژگی های منحصربه فرد آن افزوده است.
نگارنده در این مقاله به بازکاوی سبک شناسانة قضیه های وغ وغ ساهاب می پردازد و برآن است تا نشان دهد هدایت از چه شگردهایی برای نوشتن قضیه هایش سود جسته است.
بررسی و تحلیل حماسه های «مضحک» و گونه های آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه مضحک یکی از گونه های ادبی و نوعی تقلید مضحک و طنزآمیز است که در آن زبان و اسلوب فخیم حماسی برای توصیف عملی بی ارزش یا هدفی غیر متعالی به کار می رود. صفت مشخص حماسه مضحک، ناهم سازی میان موضوع و سبک یک اثر است که در آن موضوعی عوامانه با انشاء عالی و کلماتی فاخر خاص حماسه بازگو می شود. گاهی نیز برعکس، موضوعی برجسته با زبانی عامیانه اما در وزنی حماسی بیان می گردد که بنا به تعریف منتقدان غربی «بورلسک» نامیده می شود. چنین به نظر می رسد که آفرینش گران حماسه های مضحک فارسی، به تفاوت بین بورلسک و حماسه مضحک توجهی نداشته اند. در این مقاله پس از ارائه تعریف هایی برای حماسه مضحک، ویژگی هایی چون شخصیت های مضحک، تقلید تمسخرآمیز از شاهنامه فردوسی، توصیف و تصویرسازی مضحک، ناهم سازی میان موضوع و زبان، تمسخر عناصر حماسی مثل حوادث داستانی مضحک، نامه نگاری طنزآمیز، اغراق طنزآمیز و... تشریح می شود تا بدین ترتیب شباهت و نزدیکی حماسه مضحک به طنز و حماسه نشان داده شود. برای آن که جایگاه حماسه مضحک میان انواع طنز و حماسه دریافت شود، انواع حماسه مضحک از نظر قدمت، حجم، قالب، زبان و بیان، رواج و قدمت، به شیوهای توصیفی- تحلیلی معرفی می گردد. سپس با این یادآوری که ژرف ساخت اغلب حماسه های مضحک فارسی انتقادهای سیاسی- اجتماعی است، ابعاد گوناگون حماسه مضحک بررسی می شود.
چرایی و چگونگی ساختار نقیضه پردازی در کتاب عقایدالنسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقایدالنسا تألیف آقاجمال خوانساری یکی از ارزشمندترین رسائلی است که به حوزه ادبیات عامه تعلق دارد. این رساله از نظر محتوا ارزش فراوانی در شناخت زنان و به ویژه زنان عصر صفوی دارد. اگرچه در این اثر به رفتار و آداب زنان در ارتباط با دیگران، تعریض و انتقاد شده است؛ اما محتوای آن تنها بیانگر روابط و عادات زنان نیست، بلکه اهمیت بسیاری در شناخت اجتماع آن دوران و روابط حاکم بر افراد جامعه دارد. گذشته از اهمیت محتوایی، این اثر از نظر ساختار نیز ویژگی منحصر به فردی دارد. شیوه روایت در این کتاب به سبک نقیضه پردازی است. نقیضه پردازی یکی از روش های طنزپردازی است که چندان به آن توجه نشده است.
تحلیل این اثر با استناد به منابع موجود و نیز با هدف روشن شدن ارزش محتوایی و ساختاری این اثر است. از آنجا که ساختار نقیضی این اثر به یاری نقض و قلب محتوایِ رسائل عملیه نگاشته شده، نگاهی اجمالی به محتوای آن نیز بایسته است. بررسی انواع نقیضه، کارکرد این تکنیک و هدف کاربرد این روش، مسائلی هستند که در نوشتار حاضر بدان ها خواهیم پرداخت. این رساله از دو جنبه محتوا و ساختار از منابع ارزشمند ادبیات عامه شمرده می شود
جلوه های نقیضه در دو داستان «پریزاد و پریمان» و «مشی و مشیانه» اثر صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح شناسی تطبیقی نقیضه و پارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اشکالات عمده در حوزة نقد ادبی امروز ایران، بی شک نبود اتفاق آرا بر سر استفاده از اصطلاحات است. نقیضه که به نظر می آید اصطلاحی پذیرفته شده در برابر پارودی است، در پژوهش های مختلف با اصطلاحات گوناگونی نام برده می شود که گاه هیچ ارتباطی به نقیضه ندارد. از سوی دیگر، اصطلاحات مهمی چون پاستیش و گروتسک و ارتباط آنها با پارودی نادیده انگاشته شده است. مقالة پیشِ رو، تلاش در جهت بررسی تطبیقی اصطلاحات مربوط به پارودی و نقیضه فارسی است زیرا در بسیاری از مواقع، چنان که نمونه هایی از آن ذکر خواهد شد، در تحلیل متون، اصطلاحات مشابه امّا متفاوتی، به جای یکدیگر به کار می روند. هدف از این مقایسه و تطبیق، روشن شدن حد و مرز اصطلاحات، تعیین معادل های مناسب و نهایتاً رسیدن به وحدت و اجماع در نقد و تحلیل متون ادبی است. به مناسبت نیز در برابر هرکدام از اصطلاحات، متنی به اجمال معرفی می شود تا مصداق روشنی برای هرکدام از این اصطلاحات باشد. رویکرد تطبیقی این مقاله در شناخت بهتر معانی اصطلاحات و متون مرتبط به آنها و در نتیجه تحلیل درست آنها، مفید خواهدبود.
وجوه نقیضه پردازی در اشعار نظام الدین قاری یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقیضه پردازی یکی از کهن ترین روش های طنزپردازی در ادبیات فارسی است. اگرچه پیشینه و بسامد کاربرد این تکنیک در ادبیات ما بسیار کمتر از پارودی در ادبیات انگلیسی است؛ اما همین تعداد معدود نیز چندان که بایسته بوده، برررسی نشده است. اشعار نظام الدین قاری یکی از نمونه های نقیضه پردازی در ادبیات ماست که از دو جنبة ساختار نقیضه و نیز محتوای فولکلور آن متنی ارزشمند شمرده می شود. هدف نگارنده در این مقاله پرداختن به ساختار، اغراض، اشکال و محتوای این اثر با استفاده از روش تحلیل و توصیف است. در این تحقیق سعی بر این است با رویکردی جزء نگر، وجوه گوناگون نقیضه پردازی در این اثر بررسی شود. پژوهش حاضر نشان می دهد نقیضه تا چه میزان در شناخت دیگر متون، درک ما از مفهوم طنز نزد قدما و آشنایی با شیوه های مختلف نقیضه پردازی در متون نقیضی مفید خواهد بود. از منظر چنین مطالعاتی است که می توان به معنا و مفهوم نقیضه در ادبیات فارسی و کارکرد آن پی برد.
تحلیلی بر نقیضه پردازی در بازآفرینی روایت اساطیری و حماسی یوشتِ فریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های بیست و سی شمسی، سنگینی بار شکست، رنج از مرور گذشته و احساس دلهره از تصوّر آینده، نویسندگان روشن فکر ایرانی را به انواع گریز ها فرا می خواند. نویسنده نسل شکست می کوشد با داستان های تمثیلی و با پناه بردن به روایت های اساطیری، خوانندگان خود را تسلّی دهد. در این دوره، افسانه به دلیل غرابت و ابهام آن، موردتوجّه نویسندگان قرار می گیرد و اساطیر هم برای بازآفرینی شخصیّت و روحیه فروکوفته جامعه، بازروایت و حتّا بازسازی می شود. احسان طبری، از نویسندگان معاصر ایرانی است که غور او در عالم فلسفه و اشتغالش به کنش های سیاسی، سایه بر آفرینش های ادبی او افکنده و موجب شده است که آثارش کم تر از منظر نظریه های ادبی تحلیل شود. او که به لحاظ فلسفی تعلّق به نحله رئالیسم دارد، در آثار داستانیش هم راه با نشان دادن واقعیت، از طنز نیز بهره برده است. این گرایش به طنز، معلول فضای بسته سیاسی در عصر پهلوی است و همین عامل، نحوه بیان داستان های او را نیز تمثیلی می سازد. هرجا که طنز به اثر ادبی تزریق می شود، می توان حضور نقیضه گویی و نقیضه اندیشی را نیز پیش بینی کرد. نقیضه را می توان شگردی در میان انواع شیوه های طنزپردازی پرخاش گرانه دانست که در گونه های متنوّع ادبی نمایان می شود. در این مقاله برآنیم که جلوه های نقیضه را در داستان «یوشت فریان» اثر طبری، بررسی کنیم. «یوشت فریان» داستانی افسانه ای است که در کتاب سفر جادواثر احسان طبری آمده است. در این اثر، نویسنده با آشنایی زدایی از مفاهیم اسطوره ای، به نقیضه سازی روی آورده است. هدف نگارندگان در این مقاله آن است که نشان دهند نقیضه در اثر نویسنده چگونه خودنمایی کرده است. از آن جا که این داستان ظرفیّت های متنوّعی برای خوانش در اختیار قرار می دهد، پس از تعریف نقیضه و ویژگی های آن، به شیوة تحلیلی، جای گاه این داستان در نظریه های ادبی چون ساختارگرایی، ساخت شکنی و هم چنین منطق گفت وگویی بررسی می شود.
قلمرو شوخ طبعی
حوزه های تخصصی:
تتبعی در تذکره یخچالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
159 - 177
تذکره یخچالیه ، نگاشته محمدعلی مذهّب اصفهانی (بهار)، نقیضه موفق تذکره آتشکده آذر بیگدلی است. این تذکره چندین سال پیش به اهتمام احمد گلچین معانی تصحیح و منتشر شد. ساقط شدن چند مورد از تراجم رجال این تذکره و شواهد شعری که در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد، متن این تذکره را از صورت حقیقی خود بسیار دور ساخته است. در این مقاله کوشش شده است برخی از این تحریفات و افتادگی ها و نیز اطلاعات نویافته ای که از دیگر نسخه های این تذکره و نوشته های پراکنده معاصران اثر به دست آمده، نشان داده شود و لزوم تصحیح مجدد این تذکره ظریف و بدیع خاطرنشان گردد.
نقیضه گویی در سنّت فرزندنامه نویسی با تأکید بر نصیحت نامه شیخ المقامرین به فرزندش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
121 - 143
حوزه های تخصصی:
فرزندنامه از گونه های مهم و کهن ادب تعلیمی است که والدین باهدف آموزش علوم و تربیت دینی و اخلاقی فرزندان نوشته اند. فرزندنامه نویسان، همیشه با محدودیت های رتوریکی روبرو هستند؛ بنابراین، در پی یافتن شگردهای بلاغی برای رفع این مشکل هستند. نقیضه گویی، شگردی بلاغی است که با هنجارشکنی ِ سنّت های اندرزی، باورهای نهادینه شده در مخاطبان را درهم می شکند و با اصل غافل گیری، می تواند موجب تأثیر بیشتر در مخاطب شود. نصایح شیخ المقامرین، نقیضه ای است بر قابوس نامه که ابراهیم خراسانی برای فرزندش نوشته است. در این مقاله، با رویکرد تطبیقی و تحلیلی، کارکردهای نقیضه گویی در این اثر بررسی شد. شیخ المقامرین از دو سنّت همیشگیِ موجود در فرزندنامه ها که «توجه به سودشخصیِ فضایل اخلاقی» و «قضاوت مردمان زمانه» است، انتقاد می کند و از نقیضه بهره می برد تا نخست، نابسامانی ها و مفاسد روزگار خود را برای فرزندش تشریح کند تا با وارونه سازی، از رذایل اخلاقی دور شود و هم چنین، با نقیضه بر قابوس نامه، موجب ماندگاریِ اثر خود شود.
گفتمان تاریخ در فرا داستان های تاریخ نگارانه، با خوانشی تطبیقی از رمان های زمین آبگیر اثر گراهام سوییفت و دیلماج اثر حمیدرضا شاه آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان های فراداستانی تاریخ نگارانه ، که گونه پسامدرن رمان های تاریخی اند، عینیت و مرجعیت تاریخ را به پرسش می گیرند و می کوشند ، از رهگذر بازنگری در محتوای مستندات تاریخی و بازنویسی روایت های پذیرفته شده ، تاریخ را مفهومی متکثر و متن بنیاد نشان دهند . تاریخ در این رمان ها ماهیتی بینا متنی دارد و برساخته ای گفتمانی است. در این مقاله، با بررسی دو رمان زمین آبگیر نوشته گراهام سوییفت (1983) از ادبیات انگلیسی و دیلماج به قلم حمیدرضا شاه آبادی (1385) از ادبیات فارسی نشان می دهیم که چگونه رمان های فراداستانی ِ تاریخ نگارانه توانسته اند عرف و معیارهای داستان تاریخی را متحول سازند. دلیل اصلی انتخاب این دو رمان این است که با استفاده از شگردهای روایتیِ پسامدرن مثل نقیضه پردازی و استفاده از بینامتن ها و پیرامتن ها نشان می دهند که گفتمانِ تاریخ به واسطه زبان برساخته می شود، از این رو نمی توان روایت تاریخی را قطعی ، خنثی و ثابت و بی زمان دانست . در بررسی این رمان ها از آرای نظریِ لیندا هاچن و پاتریشا وُو استفاده شده است.
صکوک الدلیل: حماسه ای مضحک به تقلید از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
ابوالحسن یغمای جندقی از شاعران عصر قاجار است که مفاسد روزگار خود را با طنز به نقد کشیده است. از شگردهای او نقیضه پردازی از شاعران پیشین سبک خراسانی و عراقی است. مثنوی «صکوک الدلیل» منظومه ای564 بیتی در هجو یکی از همعصران اوست که شاعر در سرایش آن به شاهنامه فردوسی نظر دارد. این مقاله براساس مؤلفه های حماسه مضحک به مطالعه شکل، ساختار و درون مایه «صکوک الدلیل» می پردازد و آن را با انواعی چون نقیضه و بورلسک مقایسه می کند. یغما با بهره گیری از روش نقیضه پردازی می کوشد در اشعارش خلاقیت را جایگزین تقلید نماید. او در این کار تا حدودی موفق بوده است؛ اما گاه تغییر آهنگ از لحن حماسی به لحن تعلیمی و تلفیق آن دو با هم این منظومه را از یکپارچگی سبکی به دور ساخته است.
نوع ادبیِ نقیضه حماسی و نمودهای آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
383 - 416
عظمت و شهرت شاهنامه، نه تنها بر رونق حماسه سرایی در ایران تأثیری انکارناشدنی داشته است، بلکه برخی شاعران را که توان اندکی برای حماسه سرایی داشته و یا در حضور شاهنامه هر آنچه را به گونه حماسه سروده تواند شد بی قدر و قیمت می دیده اند، بر آن داشته که به آمیختن حماسه با طنز و ساختن «نقیضه حماسی» رو بیاورند. بر این بنیاد، نقیضه حماسی به مثابه عنوان پیشنهادی ای برای این قبیل آثار، که با «حماسه استهزایی»(mock epic و Burlesque) در ادبیات اروپایی نیز شباهت ها و تفاوت-هایی دارد، یک نوع ادبی تواند بود که در آن، ساخت و سبک مطنطن و فاخر حماسه برای بیان موضوعات پیش پا افتاده، به گونه ای مطایبه آمیز و تمسخرآلود تقلید شده-باشد. با توجّه به اهمّیّت شناخت این آثار به مثابه مصادیق یک نوع ادبی، در جستار پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی فراهم آمده است، به مقایسه نقیضه حماسی با حماسه استهزایی یا برلسک در ادبیات اروپا و شناسایی مصادیق ایرانی آن پرداخته شده است. از جمله نتایج بحث آن است که اگرچه در قیاس با حماسه های استهزایی اروپایی، تقلیدهای مطایبه آلود و هجوآمیز در ادبیات فارسی ناتوان جلوه می کند، امّا باز نمونه هایی از نقیضه حماسی را می شود در آثار عبید زاکانی، بسحاق اطعمه، نظام قاری، نازکی همدانی، یغما جندقی و...، سراغ داد. نیز دور از انتظار نبود که با رواج شعر نو، نقیضه حماسی در شکلی نوین، رها از تنگناهای عروض و قافیه شعر سنّتی و رعایت تساوی طولی مصراع ها، احیا شود. بسته به فرم این نقیضه ها، می شود آن ها را از جمله «نقیضه حماسی نیمایی» نامید.
سبک شناسی نقیضه در آثار طنز زرویی نصرآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
71 - 100
حوزه های تخصصی:
ابوالفضل زرویی نصرآباد از برجسته ترین طنزپردازان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. آثار وی در طنز، هر دو زمینه نظم و نثر را در بر می گیرد. زرویی کار خود را از مطبوعات طنز و بخصوص، گل آقا آغاز کرده است. یکی از مهمترین ویژگی های سبکی آثار او استفاده مناسب و ماهرانه از فنّ نقیضه است. نقیضه، لزوماً متنی است طنزآمیز به نظم یا نثر، در تقلید از متنی دیگر که از لحاظ ادبی، شهرت فراوان دارد و برای مخاطب آشناست. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که آیا می توان نقیضه را ویژگی سبکی زرویی نصرآباد دانست؟ نقیضه های زرویی از لحاظ صوری، مضمونی و لفظی دارای اهمّیّت است. زرویی از این شگرد برای بیان انتقادهای سیاسی و اجتماعی، انتقال افکار خود به خواننده و بیان سخن مؤثّر، بهره می گیرد. وی به دلیل تسلّط کافی بر حوزه ادبیّات کلاسیک و معاصر فارسی توانسته است از فنّ نقیضه در هر دو زمینه نهایت استفاده را ببرد. با این حال، در نقیضه های به کار رفته در بعضی از آثار نخستین زرویی - بخصوص «تذکره المقامات»- به دلیل پرداختن به شخصیّت های سیاسی و اجتماعی مقطع زمانی خاصّ، باعث شده است که این آثار با گذشت زمان، کارکرد خود را از دست داده و دچار محدودیت تاریخ مصرف گردند. نقیضه های دیگری که زرویی در آن سعی در بیان وانتقال مضون و فضاسازی کلّی طنز داشته است، ماندگارتر و موفّق تر بوده اند. نکته دیگر اینکه زرویی در نقیضه، علاوه بر فرم و قالب ها به آثار مشخّصی از متون کلاسیک نظر داشته است؛ به طوری که در آثارش بسامد نقیضه گویی از آثار قدمایی چون سعدی و مولانا و در بین معاصرین، اخوان ثالث بیشتر از دیگر شعرا است.