ابراهیم واشقانی فراهانی

ابراهیم واشقانی فراهانی

مدرک تحصیلی: دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور
پست الکترونیکی: vasheghani1353@gmail.com

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۶ مورد.
۱.

پیوند پادشاهی زاب طهماسب و اسطوره آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرش کمانگیر زاب (زَو) شاهنامه روشنایی آب فزایی مرزنمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۵
در شماری از متون ایرانی میانه می خوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب می شود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسله طولی علل و اسباب، گاه به آرش و گاه به زاب منسوب شده باشد؟ شاهنامه پژوهان دلایلی چند برای توجیه غیاب داستان آرش در شاهنامه فردوسی اندیشیده اند که در دو گروه قابل دسته بندی است: داستان آرش در متن اساس فردوسی نبوده است و دیگر، داستان آرش در متن اساس فردوسی بوده است و او در سرایش شاهنامه حذفش کرده است. آنچه در این مقاله بحث می شود این پرسش و پیشنهاد است که آیا ممکن است داستان آرش کمانگیر با چهره گرداندن و مطابق فرآیند «گشت اسطوره» در لایه زیرین و در قالب روایتی دیگر در شاهنامه حضور یافته و نقل شده باشد؟ پاسخ بدین پرسش، موقوف به این است که نشان دهیم اسطوره زاب و اسطوره آرش، بیانگر یک مضمون هستند و دیگر آنکه تبدیل و تبادل میان زاب و آرش در دیگر متون هم دارای نمونه باشد. به تعبیر دیگر، چنان که در نقد اسطوره شناختی و نیز در روایت شناسی مرسوم است به جای جست وجوی نام آرش، پی رنگ اسطوره وی در بخشی از شاهنامه که باید جایگاه زمانی حضورش باشد، کاویده شود. با این تغییر نگاه می توان این نظریه را مطرح ساخت که با تغییر انتساب خویش کاری از قهرمان به پادشاه در سلسله طولی علل و اسباب، پی رنگِ اسطوره آرش کمانگیر که تلفیقی از سه خویش کاری آب فزایی، مرزنمایی و روشنایی است از آرش به زاب منتقل شده است. به تعبیر دیگر، پادشاهی زاب طهماسب و داستان آرش، هر دو، روایت یک اسطوره کهن تر هند و اروپایی اند که به موجب آن، ایزد روشنایی، باران می بارد و مرز می پاید. این انتقال و «گشتِ اسطوره» میان آرش و زاب به صورت آشکار در شماری از منابع ایرانی میانه و ایرانی نو رخ داده است و دارای پیشینه و مشابه است.  
۲.

مفاهیم نمادین نور در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نور حافظ نماد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۱۳
بشر از همان اوان حیات خود بر زمین، با پدیده های رازآمیز بسیاری روبه رو بوده است و یکی از رازآمیزترین این پدیده ها برای او، نور بوده است. نور، نوع زندگی و معماری فضای زیست آدمی را تحت تأثیر قرارداده و افزون بر جنبه مادی و فیزیکی حیات بشر، به تدریج بر جنبه ذهنی و معرفتی وی نیز پرتو افکنده است. در ساحت معرفتی و فلسفی، نور، چشم انداز بحث هایی ظریف را فراروی آدمی گشوده است. در کنار همه این ویژگی ها، نور به عنوان تجلّی زیبایی، در خدمت بیان هنری درآمده و گونه های هنر را از امکانات مادی و بیانی وسیعی بهره مند کرده است. در این مقاله با استفاده از نظریه نماد، کارکردهای نمادین نور و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و ... در دیوان حافظ تبیین می شود. و نیز سعی کردهایم به بررسی لایه ها و وجوه گوناگون نور از قبیل نور نماد حق تعالی، انسان کامل، جهانِ غیب به منزله نور، حضور نور در مکان، خوراک و شراب و تبیین مقوله فنا و بقا در دیوان حافظ با استفاده از پدیده نور بپردازیم تا دریچه ای دیگر برای شناخت کامل تر دیوان این شاعر برجسته گشوده شود.
۳.

مطالعه موانع و چالش های زمینه ای فراروی حکمروایی مدیریت شهرها در ایران

کلیدواژه‌ها: شهر مدیریت شهری برنامه ریزی شهری دولت ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۱۴۶
اخیرا اصطلاحات حکمروایی و حکمروایی خوب شهری به طور فزاینده ای در ادبیات توسعه و مدیریت شهری در سطح جهانی فراگیر بوده و حکمروایی بد نیز به عنوان یکی از دلایل همه مشکلات و مصائب در درون جامعه شهری تلقی می گردد. حکمروایی شهری به عنوان مجموعه روش هایی که در آن افراد، نهادها، بخش عمومی و بخش خصوصی امور مشترک شهر را مدیریت و برنامه ریزی می کنند، یک فرایند مداوم است که از طریق آن منافع متضاد یا ناسازگار می توانند همساز شده و کنش جمعی به وقوع می پیوندد. حکمروایی شهری بطور در هم تنیده ای به رفاه شهروندان ارتباط دارد. حکمروایی خوب شهری، بر اساس اصل شهروندی پایه گذاری شده و مهمترین و کانونی ترین مفهوم آن سهیم شدن شهروندان در اداره امور شهر می باشد. مشارکت شهروندان در مدیریت شهر چنان مهم و تعیین کننده محسوب می شود که در صورت نحیف شدن این ویژگی، دیگر نمی توان عنوان حکمروایی خوب شهری را بر آن نهاد. در این تحقیق بر اساس داده های جمع آوری شده از مطالعات کتابخانه ای، موانع و چالش های زمینه ای فراروی حکمروایی شهرها در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که مولفه هایی از قبیل «فقدان شهر و وجود نظریه ای پایه برای تعریف شهر در ایران»، «عدم شکل گیری جامعه مدنی قدرتمند و تاثیرگذار»، «عدم تکوین مفهوم برنامه ریزی در ایران»، «فقدان جایگاه مفهوم شهروندی»، «دولت در ایران»، «جایگاه مدیریت شهری در قوانین و اسناد فرادست»، «عدم وجود یکپارچگی در مدیریت شهری» و«تامین مالی ناپایدار شهرداری ها و مشکلات تبعی آن» از مهمترین موانع در این زمینه به شمار می روند.
۴.

نقش و جایگاه مدیریت مشارکتی در توسعه و عمران شهری

کلیدواژه‌ها: مشارکت مدیریت مشارکتی توسعه عمران شهری شهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۸ تعداد دانلود : ۱۱۱
نظام مدیریت مشارکتی، نظام همکاری فکری و عملی کلیه اعضای یک سازمان با سطوح مختلف مدیریتی آن سازمان است. در این نظام، کلیه افراد سازمان، درباره روش های حل مسائل و ارتقاء بهره وری سازمان، فعالانه اندیشه کرده و حاصل آنرا در قالب طرح ها و پیشنهادها به سازمان ارائه می کنند. بدین طریق سازمان از یک نظام هم فکری و هم اندیشی برای رسیدن به اهداف سازمان بهره می جوید. نظام مدیریتی به تعبیری در واقع نوعی نظام مدیریت شورایی با شکل خاص خود است. در این نظام برای افکار و خلاقیت های کلیه اعضای سازمان ارزش شایسته قائل شده و در تصیم گیری از آن ها استفاده می شود، وجود و جریان این نظام نتایج و پیامدهای مثبت و مطلوب متعددی در بر دارد که در مجموع نقش مهمی در فرآیند توسعه منابع انسانی ایفاء می کند هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش و جایگاه مدیریت مشارکتی بر توسعه و عمران شهری بود. برای بررسی مبانی نظری پژوهش از منابع علمی و کتابخانه ای بهره برده شد و همچنین برای بررسی کمی رابطه بین متغیرها از پرسشنامه استفاده شد. به این منظور تعداد 50 پرسشنامه بین کارشناسان حوزه شهری توزیع شد. داده های به دست آمده از پرسشنامه ها با کمک نرم افزار spss و از طریق آزمون آماری پیرسون تحلیل شدند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که رابطه مدیریت مشارکتی و توسعه و عمران شهری رابطه مستقیم بوده که می تواند باعث بهبود توسعه و عمران شهری گردد.
۵.

اسپانوَر/ اسبانبَر؛ شرحی بر یک واژه در کتاب اندرز خسرو قَبادان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندرز خسروقبادان اسپانور اسبانبر مداین انوشیروان فارسی میانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۱۶۵
درباره واژه «اسپانور» میان مترجمان اندرز خسرو قبادان و نیز دیگر کوشندگان زبان و ادبیات فارسی میانه و فرهنگ نویسان و دانش نامه نویسان، در همه سطوح واج نویسی، آوانویسی، تبیین معنا و تعیین مدلول، اختلاف هست. اسپانور را معادل یکی از هفت شهر مداین، اصفهان، آخور اسبان، آرام جای (نه لزوماً آرامگاه) و مرغوزن (آرامگاه) گرفته اند. به سبب جای گیری این واژه در صدر اندرزنامه و محدودشدن فضای اندرزنامه به مکان اسپانور، هر خوانشی از این واژه بر کلیت تعبیر مخاطب از متن اندرز خسرو قبادان تأثیر می گذارد. در این مقاله، با استفاده از سه قلمرو به واژه اسپانور پرداخته خواهد شد: نخست، داده های تاریخی؛ دوم، تحلیل ساخت واژگانی اسپانور؛ و سوم، شواهد متن برای شرح متن که در علم معانی و اغراض سخن می گنجد. نیز در این مقاله، از روایت های اساطیری برای شرح اسپانور یاری گرفته می شود. نتیجه بررسی این گمان را تقویت می کند که اسپانور با ساخت واژگانی aspān (مشتق از «اسپ»)+پسوند war (به معنی پهنه، مرز و محدوده) است و معنی آن، نه اصفهان و مرغوزن، بلکه سازه یا پهنه ای در پیوند با اسب و در معنی میدان گاه عمومی است و همان سازه ای است که در دوره اسلامی با نام عمومی «میدان شاه» جزئی ثابت از الگوی کاخ سازی ایرانی بوده است. این میدان گاه، با توسعه یافتن، مبدل به یکی از هفت شهر مداین شده است؛ بنابراین، مدلول اسپانور در اندرز خسرو قبادان میدان گاه مداین و یکی از هفت شهر آن بوده که مهم ترین سازه بارِ ساسانیان، یعنی ایوان مداین، در آن ساخته شده بوده است. این بخش از مداین همین امروز نیز با نام اسبانبر در کرانه شرقی دجله و در جنوب تیسفون قرار دارد.
۶.

داستان آرش، بازمانده اسطوره «ایزد روشنایی کماندار» در اقوام هندواروپایی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۲۰ تعداد دانلود : ۴۵۶
داستان آرش کمانگیر که در متون ایرانی، نخست بار اشاراتی اساطیری در یشت ها بدان می شود، اندک اندک با جامه گردانی به روایتی حماسی به بخشی از روایت ایرانیِ تاریخ ایران مبدّل شد. در پژوهش های دوران معاصر، آرش اغلب دارای هویتی پارتی و نیای اشکانیان یا شاهزاده ای اشکانی یا توتم اشکانیان انگاشته شده است. پژوهش هایی نیز داستان آرش را نه روایتی ایرانی بلکه روایتی هندوایرانی و حتی پیش آریایی دانسته اند. مقاله حاضر، در پی ارائه پاسخی تازه به این مسئله است که هویت آرش کمانگیر و ماهیت اسطوره او چیست و آیا آرش شخصیتی در تاریخ ایران باستان یا ایزدی در باورهای کهن آریایی و هندواروپایی بوده است؟ بدین منظور با توصیف و تحلیل شواهد مکتسب از داده های باستان شناسی، متون تاریخی و دینی و ملاحظات فقه اللغه و با تکیه بر نظریاتی چون نظریه معماهای نخستین و نظریه ایزدان سه کُنِش به اسطوره آرش نگریسته می شود. نتیجه این بررسی، آن است که داستان آرش، نه روایتی تاریخی در عصر ایرانی و به طور مشخص عصر پارتی، بلکه روایتی اساطیری و بسیار دیرینه در عصر هندواروپایی است که که از سه معمای اساطیریِ «چرخه بستن و گشودن روشنایی و تاریکی»، «چرخه پیدا شدن و ناپدید شدن مرزها» و «چرخه بستن و گشودن آب ها» برآمده و شخصیت آرش، آمیزه سه ایزد روحانیت و فرمانروایی (روشنایی)، جنگاوری (مرز و زمین) و باروری (آب و گیاه) است
۷.

تحلیل گیاه مردمان نخستین (جم، کیومرث و فریدون) در اساطیر هندوایرانی با محوریت زندگانی کیومرث(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۰۲ تعداد دانلود : ۴۸۶
مرور اساطیر هندوایرانی گویای آن است که این مردمان به طور اعم و ایرانیان به طور اخص، از عصر پیشامهاجرت، پیوندی نزدیک با گیاه داشتند. یک سبب مهم کوچ بزرگ آریاییان، پیوندشان با گیاه و موانع رشد وسیع گیاه در سرما و تاریکی مساکن اولیه شان بوده است. یکی از جالب ترین نمودهای پیوند دیرین هندوایرانیان با گیاه، حضور وسیع گیاه مردمان نخستین در اساطیر این قوم است. مقوله «گیاه مردم» که نظریه پیشنهادی این مقاله است، ترسیم کننده یکی انگاری انسان نخستین و گیاه در نگاه هندوایرانیان باستان است. این مقوله از یک سو گویای پیوند عمیق و وسیع این مردم با پدیده گیاه و کشاورزی است و از سوی دیگر، گویای پیوند ناگسستنی بسیاری از طلوع ها و غروب های پادشاهی با آیین های باروری زمین است. در این مقاله با بررسی نمونه های انسان نخستین در اساطیر هندوایرانی ازقبیل فریدون و جم و به ویژه کیومرث به روش تحلیلی، به جستجوی گیاه مردمان نخستین در اساطیر هندوایرانی و تدوین و پیشنهاد چرخه ای تازه برای تحلیل روایت های اساطیری بپردازیم، به نام «چرخه زندگانی گیاه مردمان». از دیگر یافته ها و نتایج مقاله حاضر آن است که ترجمه گیّه مرتن (کیومرث) به «زنده میرا» که ترجمه رایج و پذیرفته شده این نام است، ترجمه ای دقیق نیست و این نام می تواند معادل «گیاه مردم» (مرد گیاهی) باشد.
۸.

گلشن زرنگار و شهرهای پرنده؛ تحلیلی بر یک بیت از داستان رفتن کیکاووس به مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گلشن زرنگار کی کرد گنگ دژ کیکاووس فردوسی شاهنامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۳۶۷
گلشن زرنگار پدیده ای در شاهنامه فردوسی است که نخست بار در سرآغاز داستان رفتن کیکاووس به مازندران به میان می آید. گلزار معنی معمول گلشن است؛ اما در شاهنامه معنی غالب این واژه را باید سرا (خانه بزرگ و کاخ) و تخت دانست. شارحان شاهنامه فردوسی هنگام رویارویی با گلشن زرنگار و بیت بحث شده در این مقاله، از آن گذشته اند و یا با دیدگاه صرف لغوی، گاهی گلشن را به نادرست معادل باغ و گاهی به درستی معادل سرا دانسته اند؛ حال آنکه گلشن زرنگار ماهیتی اساطیری دارد و تحلیل محتوای آن، فراتر از جایگزینی مترادف های لغت نامه ای است. نویسنده در این مقاله با توصیف و تحلیل روایت های اساطیری ایرانیان نشان می دهد که گلشن زرنگار مطلقاً باغ زرّین نیست و تنها و به سادگی، سرای زرّین هم نیست؛ بلکه مجموعه هفت سرا یا شهری بوده است که کیکاووس بر بالای البرز و بر کران مازندران برآورد و هر سرا/ شهر از فلزی بود. این هفت شهر از مجموعه شهرهای پرنده پادشاهان ایران بوده است. انگاره شهرهای پرنده با انگاره اساطیری تخت های پرنده درآمیخته و در شاهنامه نیز گلشن زرنگار میان سرا و شهر و تخت در تردید و تردّد است. تخت های پرنده جهان هایی اصغر بودند که بر الگوی جهان اکبر ساخته می شدند. دیوان این تخت ها و شهرهای پرنده را بر دوش می گرفتند و در آسمان می پریدند. این پدیده در تأویل انتزاعی، تمثیل عروج نفس و سوارشدن پادشاه پارسای ایرانی بر دیو نفس است. در تأویل عینی نیز خاطره ای از تخت های بزرگ شاهان ایران باستان است که پادشاهان بیگانه یا نمایندگانشان بر دوش می گرفتند و نمونه هایی از آنها در نقش های مقابر پادشاهان هخامنشی دیده می شود.
۹.

تحلیل کهن الگویی هفت خوان رستم با تکیه برنظریه روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رستم هفت خوان کهن الگو فردانیت سایه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۴ تعداد دانلود : ۷۷۷
از رایج ترین شیوه های بررسی اساطیر، تحلیل روان کاوانه آن هاست. کارل گوستاو یونگ، واضع نظریه روان شناسی شخصیّت، با مطرح ساختن مقوله کهن الگوها دریچه ای تازه، رو به دنیای نقد و تحلیل اساطیر گشود. یونگ برای هر شخص، ناخودآگاه فردی و جمعی را در نظر می گیرد. از نظر او ناخودآگاه فردی بر لایه ای عمیق تر فطری بنا شده که ناخودآگاه جمعی یا کهن الگو نامیده می شود. بروز و ظهور کهن الگو در آثار هنری به خصوص ادبیات و اسطوره ها برجسته تر است. این پدیده در شاهنامه که از نامورترین اسناد اساطیری و حماسی ایرانی به شمار می رود، قابل توجه است. کهن الگوهایی چون عبور از موانع و مشکلات، پهلوان آزمون، نقش برجسته قهرمان (پهلوان)، مادرمثالی، سایه، آنیما، آنیموس و... از کهن الگوهای برجسته شاهنامه هستند. در هفت خوان رستم بسیاری از این کهن الگوها دیده می شوند؛ همچنین مطابق نظریه یونگ می توان مراحل هفت خوان را نوعی گذر از «من» و رسیدن به «خود» در جهت شکل گیری «فردانیّت روانی فرد» دانست. این مسیر جز با یاری قهرمان (رستم) و گذر از سایه ممکن نیست. در واقع در این مسیر کیکاووس که نماد انسان است، در مسیر حرکت از «من» به «خود» (فردانیّت فرد) از یاری های رستم (قهرمان) بهره مند می شود. این پژوهش با رویکرد تحلیلی تطبیقی و با تکیه بر نظریه روان شناسی یونگ، کهن الگویی داستان هفت خوان رستم را بررسی می کند.
۱۰.

دعا و نیایش در لیلی و مجنون نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دعا نیایش لیلی و مجنون نظامی گنجوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱۷ تعداد دانلود : ۸۲۱
پیوند انسان با خداوند از طریق دعا و مناجات و رازگویی های انسان با خداوند، از مهم ترین و زیباترین حادثه های زندگانی بشر است که در دین، عرفان، ادبیات و بسیاری از دیگر شاخه های دانش و معرفت بشری از آن سخن رفته است. اهمیت دعا چندان است که لفظ «دعا» و مشتقاتش 200 بار در قرآن کریم به کاررفته است و خداوند، خود امر صریح فرموده که دعا کنید تا پاسختان دهم. پدیده بسیار مهم و بنیادین دعا و نیایش در ادب دیرپای پارسی نیز جایگاه والا دارد. پیوند دیرین ادبیات و دین در ایران که نخستین نمونه درخشان این پیوند، متون اوستایی است، همواره دعا را در ردیف مهم ترین مضامین و نیز قالب های ارائه در ادبیات فارسی از دوره باستان تا میانه و نو قرار داده است. در ادب فارسی، از آثار حماسی چون شاهنامه حکیم فردوسی گرفته تا آثار داستانی از قبیل منظومه های نظامی و ادب غنایی و تغزّلی، همواره با کثرت و تنوّع به این پدیده برمی خوریم. در این مقاله برآنیم که با تکیه بر یکی از مهم ترین منظومه های داستانی پارسی، یعنی «لیلی و مجنون» نظامی گنجوی که بسیار مورد پیروی و تقلید شاعران قرار گرفته، جایگاه دعا و نیایش را در آثار نظامی به طور اخص و در ادب منظوم پارسی به طور عمومی بازنماییم و با روش توصیفی و تحلیلی، جایگاه این پدیده بسیار مهم را در فرهنگ ایرانی ترسیم نماییم.
۱۱.

اسطوره آماتراسو، پیشروی اندیشه ایرانی و هندوایرانی در فرهنگ ژاپنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اساطیر هندوایرانی ژاپن میترا آماتِراسو ج‍م

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۷ تعداد دانلود : ۲۶۴
روشنایی بی هیچ گفت وگویی، مهم ترین ایزد در اساطیر هندواروپاییان است و چرخه بستن و گشودن روشنایی و تاریکی، مهم ترین مضمون در اساطیر این مردمان است. مردمان هندوایرانی نیز به سان دیگر هندواروپاییان، سرگذشت روشنایی را بنیاد اساطیر خویش نهادند. آفرینش، باروری، آب فزایی، پیروزی و دیگر اجزای هستی در باورهای آنان، اجراهای دیگرگون اسطوره روشنایی است. ایزد روشنایی در اساطیر ژاپنی نیز جای گاهی بنیادین دارد. آماتِراسو، ایزدبانوی روشنایی در ژاپن، به سان ایزدان روشنایی آریایی، ایزد باروری و مایه خرّمی کشت زارهاست و خاندان پادشاهی از نژاد اویند. داستان زندگانی او نیز توسعه یافته چرخه بستن و گشودن روشنایی و تاریکی است و مشترکات سرگذشت او با اسطوره ایزدان روشنایی هندوایرانی، بیش از آن است که اتفاقی انگاشته شود. پیش از این، جوانبی از ورود و تأثیر اساطیر آریایی به فرهنگ ژاپن، کاویده و معرفی شده است و در این مقاله نیز با روش توصیفی تحلیلی، مشترکات اساطیر ایرانی و هندوایرانی با اساطیر ژاپنی در حوزه ایزدان روشنایی بازنموده می شود. نتایج این بررسی، گویای آن است که با توجّه به پیشینه تأثیر فرهنگ ایرانی بر فرهنگ ژاپنی، اسطوره آماتِراسو در باورهای ژاپنی، ریشه هندوایرانی دارد. نیز قرن ها پس از ورود این اسطوره به فرهنگ ژاپن، هم زمان با موج تازه ورود عناصر ایرانی به ژاپن در نیمه قرن هفتم میلادی، امپراتوران ژاپن با الگوگیری از نظریه تبار ایزدی شاهان ایرانی، اسطوره آماتِراسو را برای تبیین تبار ایزدی خویش به کار گرفتند.
۱۲.

شهرسپ یا بوداسب، تحلیلی بر نام و نشان وزیر طهمورث در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهرسپ بوداسب بودی ستوه طهمورث شاهنامه فردوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۵ تعداد دانلود : ۴۵۲
نام شهرسپ در بیشتر چاپ های تصحیح شده از شاهنامه فردوسی برای وزیر طهمورث پیشدادی به کار رفته است. برپایه روایت فردوسی، او پارسایی است که نماز و روزه آورد. طهمورث به ارشاد شهرسپ به چنان تهذیب نفسی رسید که توانست بر اهرمن بند نهد و او را اسب خود کند. از وزیری با چنین پایگاه و دستگاه در اوستا و متون دوره میانه نامی نیست. در دوره ایرانی نو، صورت رایج و غالب نام این شخصیت بدون توجه به اینکه وزیر طهمورث انگاشته شود یا نه با حفظ وصف های پارسایی، به صورت بوداسب و صورت های در پیوند با آن است. به همین سبب می توان چنین پنداشت که نام شهرسپ در شاهنامه برای او عارضی، اما وصف های پارسایی برایش اصلی است. نگارنده در این مقاله می کوشد با تکیه بر سنجه های نقد اسطوره ای و کهن الگویی، نخست به اصلی بودن وصف های پارسایی برای این شخصیت بپردازد؛ به اینگونه که شخصیت شهرسپ شاهنامه و طهمورث، اجزایی از یک شخصیت واحد و کهن تر اساطیری اند که در مراحلی از گسیختگی شخصیت (dissociation) در دو تجسّم شاه و پارسا ظهور یافته اند. سپس با تکیه بر وصف های پارسایی شهرسپ و صورت غالب نام او در متون ایرانی نو و صورت این نام در زبان سنسکریت، به این نتیجه می توان دست یافت که نام این شخصیت می باید همان بوداسب باشد که عنوان مرتبه ای از پارسایی است و شهرسپ، صورتی مصحّف است.
۱۳.

شباهت ها و مشترکات آفرینش مردم در اساطیر ایرانی و سامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره آفرینش مردم اساطیر ایرانی اساطیر سامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱۱ تعداد دانلود : ۱۴۸۷
اسطوره از کهن ترین و مهم ترین ساخته های ذهن بشر است که بنا به اهمیت و تأثیر فوق العاده اش، از دایره ساخته بودن فراتر رفته و خود مبدل به سازنده زندگانی بشر شده است. اسطوره، روایتی نمادین از هستی است که به مسایل کلان و بنیادین از قبیل پیدایش جهان و اجزایش و سرانجام جهان می پردازد و به رغم نبود پشتوانه تاریخی و علمی، برای علاقه مندان حقیقتی قدسی، والا و قطعی است. یکی از مهم ترین روایت های اساطیری در همه اقوام و ملل، کیفیت پیدایش مردم است. این اسطوره در میان اغلب اقوام و ملل، با وجود تفاوت های فکری، فرهنگی و دینی شان، شباهت ها و اشتراکات بسیار دارد، از جمله آفرینش مردم در نظام اساطیری آریایی و به ویژه ایرانی، شباهت های بسیار با روایت آفرینش مردم در میان سامی نژادان دارد که برخی تجلیات آن را در دو دین یهود و اسلام می توان مشاهده کرد. در این مقالله به روش تحلیلی توصیفی و بر اساس روایت های موجود در منابع ایرانی و سامی به بررسی تطبیقی اسطوره آفرینش مردم در این دو نظام اساطیری پرداخته ایم. این بررسی نشانگر شباهت هایی چشمگیر در آفرینش مردم در این دو نظام متفاوت است؛ به ویژه در گیاه واره انگاشتن انسان نخستین و از خاک دانستن منشأ او. این شباهت ها گاه ناشی از تأثیر و تأثر طبیعی اساطیر است و گاه نیز از باورهای بنیادین و مشترک بشر که حاصل مشترکات تجارب زیستی انسان ها است، ناشی می شود.
۱۴.

واکاوی تاریخ شفاهی دفاع مقدس در مجموعه خاطرات «دختر شینا»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ شفاهی خاطره دختر شینا دفاع مقدس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۱ تعداد دانلود : ۴۸۶
«دختر شینا» عنوان مجموعه خاطرات قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید، حاج ستار ابراهیمی هژیر، به قلم بهناز ضرابی زاده است. این کتاب که به جهتی زیرمجموعه نوع ادبی خاطره نگاری و از جهتی دیگر نمونه ای برای تاریخ نگاری دفاع مقدس است، به بیان مقام شهید و شهادت، منزلت همسران شهدا و بازتاب روانی و اجتماعی جنگ پرداخته است. تاریخ شفاهی(Oral History) یکی از شیوه های تحقیقات تاریخی است که مبتنی بر گردآوری اقوال شفاهی است و بن مایه آن، خاطره است. گردآورندگان اطلاعات در تاریخ شفاهی، مورخان نیستند و متن نیز در واقع تاریخ نیست، بلکه مجموعه ای از اطلاعات تاریخ دار است که با عبور از مجرای ذهن راوی، مطابق زاویه دید او شده و از سلایق و علایق او رنگ گرفته است. پژوهشگران با این فرض که «دختر شینا» نمونه ای برای تاریخ شفاهی است، به واکاوی و بیان ویژگی های تاریخ نگاری شفاهی دفاع مقدس در این کتاب پرداختند و به این نتیجه رسیدند که مصاحبه کننده با انتخاب موضوعی جذاب، بکر و پر از تعلیق، و هدایت هوشمندانه مسیر مصاحبه و نگارش، تاریخ نگاری صرف را مبدل به اثری با ارزش های ادبی ساخته است. حس همذات پنداری، نحوه هدایت مصاحبه، ترسیم درست و زنده حوادث، استناد به عکس، ذکر نام ها و زمان های واقعی و دقیق و دارای مابه ازای بیرونی، بیان حالات روحی راوی و شخصیت پردازی های هنرمندانه، از «دختر شینا» اثری زنده و جذاب ساخته است. ضرابی زاده با اطلاع از تاریخچه جنگ، خاطره شخصی را همراه با واقعیت عینی، فضاسازی کرده تا بتواند انعکاس صحیحی از وقایع مهم دفاع مقدس ارائه کند.
۱۵.

نقدی بر مقاله «نامه باستان در بوته نقد (نقد چند بیت از نامه باستان)»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نامه باستان شاهنامه فردوسی کزازی نقد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۵ تعداد دانلود : ۴۱۷
نامه باستان ، اثر میرجلال الدین کزازی، در ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی است. این اثر در حوزه ویرایش و نشانه گذاری و حرکت گذاری، خواننده را در خواندن و فهمیدن متن یاری می کند؛ البته بار اصلی این اثر، در زمینه گزارش است. بحث های زبانی و ادبی، ریشه شناسی واژه ها در زبان های ایرانی و بحث های اسطوره شناختی، دربردارنده نکته های مفیدی است؛ اما نامه باستان می تواند بهتر از این باشد. به همین سبب کزازی، خود ویراست های تازه ای از این اثر منتشر کرد. اشکار است که نقد، یاریگر این بهترشدن است؛ البته نقد باید ویژگی هایی مانند درستی، دقت، صداقت و امانت داشته باشد. مقاله « نامه باستان در بوته نقد (نقد چند بیت از نامه باستان )»، درباره نقص هایی در نامه باستان کزازی به ویژه در گزارش ابیات و ضبط انهاست؛ اما بحث ها در شمار بسیاری، نابسنده و کوتاه و ساده گیرانه، بدون استنادات و شواهد کافی، گاه مبتنی بر خوداستنادی و دریافت های ذوقی و بسیار دور از تخصص، بدون دقت در عبارت ها و ارجاع ها و گاهی برخاسته از در نظر نگرفتن گزارش کزازی به تمامی و با دقت است. در این پژوهش برای نشان دادن نقص ها در مقاله نامبرده، پنج نمونه از انتقادهای ثبت شده در ان بیان و بحث می شود. البته هدف دیگر و چه بسا غرض اصلی از این بحث، گزارش گسترده و پرشواهد همان ابیات نقدشده است.
۱۶.

بررسی تطبیقی جلوه های پایداری در شعر ملک الشّعرای بهار و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملک الشعرای بهار مشروطه ادبیات تطبیقی امل دنقل ادب پایداری نهضت عربی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی ادب جنگ و مقاومت
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : ۱۹۸۶ تعداد دانلود : ۹۵۹
ادب پایداری معمولاً به آثار ادبی ای اطلاق می شود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادی های فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی و مبارزه با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی پدید می آید. ملّت ایران و مصر از کهن ترین اعصار، تا عصر مشروطه ایران و عصر نهضت معاصر عربی، به سبب پیشینه درخشان پایداری در برابر ستم داخلی، تهاجم خارجی و هجمه های فرهنگی، دارای آثاری زرّین در ادب پایداری اند. ادب پایداری در عصر مشروطه، جلوه ای ویژه پیدا می کند و شاعرانی چون میرزاده عشقی، عارف قزوینی، سیداشرف الدین گیلانی، فرّخی یزدی و بهار، بیش ترین فعّالیت را در این زمینه انجام می دهند، همچنان که نهضت معاصر مصری- عربی، با شعرایی چون حافظ ابراهیم، معروف الرّصافی، محمد مهدی الجواهری، محمود درویش، ابراهیم طوقان و امل دنقل گره می خورد. ملک الشعرای بهار و امل دنقل از شاعران سیاسی و روشنفکر آزادی خواه ایران و مصر هستند که با سلاح فرهنگی علی رغم گزینش متفاوت از زبان، به مبارزه و افشاگری علیه استبداد داخلی و استعمارگران خارجی پرداخته اند. در این مقاله برآنیم که مطابق نقد آمریکایی با مقایسه تطبیقی آثار این دو شاعر، دریچه ای رو به سوی شناخت ادب پایداری در عصر مشروطه ایران و عصر نهضت عربی بگشاییم.
۱۷.

بررسی تطبیقی گفتمان تشیّع در مجموعه داستانی قلم رصاص و رمان دا(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۵ تعداد دانلود : ۹۳۵
«گفتمان» از جمله اصطلاحاتی است که با وجود تازگی، به سرعت کاربردی وسیع یافته و در واقع، همان ساختار و قالبی است که گوینده برای بیان نکات مورد نظر خود انتخاب می کند. گفتمان، به انواعی گوناگون چون ادبی، سیاسی، دینی، فرهنگی و... تقسیم می شود. متون داستانی از جمله متونی اند که دارای زمینه ای مناسب برای انعکاس گفتمان اند؛ بر این اساس، در این پژوهش، و اثر از ادبیّات داستانی لبنان و ایران را که به خوبی انعکاس دهنده گفتمان هستند، انتخاب نموده ایم. ادبیّات داستانی این دو کشور، در حوزه مقاومت، آثاری فاخر عرضه داشته است. مجموعه داستان های قلم رصاصدر لبنان و رمان دادر ایران، از جمله این آثار به شمار می روند که هردو دارای رویکردی واقع گرایانه هستند. پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد تا عناصر گفتمان تشیّع ایران و لبنان را در رمان داو مجموعه داستانی قلم رصاصمورد بررسی تطبیقی قرار دهد. حاصل این بررسی، نشان دادن اشتراک گفتمان تشیّع در این دو متن در محورهای خداباوری، مبارزه خستگی ناپذیر، شهادت طلبی، الگوپذیری از عاشورای امام حسین (ع) و اعتماد به ولایت فقیه است.
۱۸.

تحلیلی بر نقیضه پردازی در بازآفرینی روایت اساطیری و حماسی یوشتِ فریان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی پساساختارگرایی باختین فرمالیسم نقیضه یوشت فریان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات طنز پارودی
تعداد بازدید : ۲۰۴۲ تعداد دانلود : ۱۰۵۰
در دهه های بیست و سی شمسی، سنگینی بار شکست، رنج از مرور گذشته و احساس دلهره از تصوّر آینده، نویسندگان روشن فکر ایرانی را به انواع گریز ها فرا می خواند. نویسنده نسل شکست می کوشد با داستان های تمثیلی و با پناه بردن به روایت های اساطیری، خوانندگان خود را تسلّی دهد. در این دوره، افسانه به دلیل غرابت و ابهام آن، موردتوجّه نویسندگان قرار می گیرد و اساطیر هم برای بازآفرینی شخصیّت و روحیه فروکوفته جامعه، بازروایت و حتّا بازسازی می شود. احسان طبری، از نویسندگان معاصر ایرانی است که غور او در عالم فلسفه و اشتغالش به کنش های سیاسی، سایه بر آفرینش های ادبی او افکنده و موجب شده است که آثارش کم تر از منظر نظریه های ادبی تحلیل شود. او که به لحاظ فلسفی تعلّق به نحله رئالیسم دارد، در آثار داستانیش هم راه با نشان دادن واقعیت، از طنز نیز بهره برده است. این گرایش به طنز، معلول فضای بسته سیاسی در عصر پهلوی است و همین عامل، نحوه بیان داستان های او را نیز تمثیلی می سازد. هرجا که طنز به اثر ادبی تزریق می شود، می توان حضور نقیضه گویی و نقیضه اندیشی را نیز پیش بینی کرد. نقیضه را می توان شگردی در میان انواع شیوه های طنزپردازی پرخاش گرانه دانست که در گونه های متنوّع ادبی نمایان می شود. در این مقاله برآنیم که جلوه های نقیضه را در داستان «یوشت فریان» اثر طبری، بررسی کنیم. «یوشت فریان» داستانی افسانه ای است که در کتاب سفر جادواثر احسان طبری آمده است. در این اثر، نویسنده با آشنایی زدایی از مفاهیم اسطوره ای، به نقیضه سازی روی آورده است. هدف نگارندگان در این مقاله آن است که نشان دهند نقیضه در اثر نویسنده چگونه خودنمایی کرده است. از آن جا که این داستان ظرفیّت های متنوّعی برای خوانش در اختیار قرار می دهد، پس از تعریف نقیضه و ویژگی های آن، به شیوة تحلیلی، جای گاه این داستان در نظریه های ادبی چون ساختارگرایی، ساخت شکنی و هم چنین منطق گفت وگویی بررسی می شود.
۱۹.

تحلیل اسطوره کیومرث براساس نظریه روان شناسی شخصیت یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یونگ ادبیات تطبیقی کیومرث روان شناسی شخصیت مشی و مشیانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱۲ تعداد دانلود : ۹۹۲
اساطیر بخشی بزرگ، بنیادین و مؤثر از اندیشه بشری را به خود اختصاص داده اند. شناخت اساطیر درحقیقت شناخت زیرساخت های تعیین کننده اندیشه، فرهنگ و تمدن بشری است. یکی از رایج ترین شیوه های بررسی اساطیر تحلیل روان شناختی آنهاست. ثمره این کار، نه همین شناخت بهتر اساطیر، بلکه شناخت بهتر روان بشر و نحوه زندگانی فردی و جمعی اوست؛ چراکه اساطیر کهن ترین مجموعه تجربیات حیات بشری را در خود دارند. در این پژوهش برآنیم که با بهره گیری از نظریه روان شناسی شخصیت یونگ به واکاوی اسطوره آفرینش انسان در اساطیر ایران باستان بپردازیم. کارل گوستاو یونگ بر آن است که انسان در درون خود دو جنس نرینه و مادینه را توأمان دارد. کیومرث، انسان نخستین اساطیر ایرانی، نیز آفریده ای است که با ازهم گسیختگی شخصیت، به مرد و زن نخستین یا مشی و مشیانه تفکیک می شود. همچنین، تحول انسان غول آسای نخستین به شاه موبد، تورم یافتن شخصیت او، و سرانجام شهید ساختنش، مراحلی است که براساس نظریه یونگ، در اسطوره ایرانی انسان نخستین، می توان پی گیری کرد. این مقاله در بازسازی اسطوره آفرینش انسان، بر منابع ایرانی باستان و ایرانی میانه متکی است و از منابع ایرانی نو (دوران فارسی دری) آن مقدار بهره برده است که روایت، متکی بر یا همسو با منابع ایرانی باستان و میانه باشد، مانند آنچه در تاریخ نامه های حمزه اصفهانی و گردیزی آمده است. همچنین مباحث این مقاله زیرمجموعه ای از ادبیات تطبیقی است و در آن، روش نقد اساطیری رعایت شده و تکیه بر نظریه شخصیت یونگ است.
۲۰.

مروری بر حضور اساطیر ایرانی در شعر عصر سلجوقی با محوریّت اشعار خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره شعر فارسی خاقانی شروانی عصر سلجوقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه باستان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه منابع و کلیات
تعداد بازدید : ۱۳۴۰ تعداد دانلود : ۸۰۹
اسطوره ها بخشی عمده ای از فرهنگ ملّت ها را تشکیل می دهند و همین امر باعث شده که هنرمندان و بخصوص شاعران از این پدیده تأثیر بسیار پذیرند. شعر فارسی در نخستین دوران شکوفایی خویش، یعنی عصر سامانی و اوایل عصر غزنوی، شاهد توجه چشمگیر و مثبت شاعران به اساطیر و نیز حماسه های ایرانی است، امّا با تحکیم قدرت دولت های غزنوی و به ویژه سلجوقی در ایران، شاهد کاهش یافتن- امّا نه قطع شدن- توجّه به اساطیر و حماسه های ایرانی هستیم. یکی از مهم ترین شیوه های توجّه شاعران این دوره به اساطیر، پایه قرار دادن شخصیّت ها و روایت های اساطیر ایرانی برای تصویرسازی های شعری است که لزوماً هم تصویرسازی های مثبت نبودند و بسیار اتفاق می افتاد که شاعران، برای بزرگداشت ممدوح خویش، به کوچک شمردن شخصیّت های اساطیر ایرانی می پرداختند. همچنین در این دوران، شاهد جایگزینی روایت ها و شخصیّت های سامی و اسلامی به جای اساطیر ایرانی هستیم. خاقانی شروانی، شاعر بزرگ قرن ششم هجری، نمونه ای کامل از شعر عصر سلجوقی و مختصّات آن است. در این مقاله برآنیم که با جست وجو در اشعار خاقانی، به بررسی شیوه کاربرد اساطیر ایرانی در شعر عصر سلجوقی با شیوه تحلیلی بپردازیم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان