مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
وارونگی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، با هدف شناسایی تیپ های هوایی مؤثر بر وارونگی های دمایی شهرستان مشهد، ابتدا آمار روز های دارای وارونگی از ایستگاه جو بالای این شهر تهیه شد. سپس آمار فشار سطح دریا ساعت 00گرینویچ در تلاقی 5/2 درجه در محدوده ی 20 تا 5/47 درجه ی شمالی و 35 تا 5/67 درجه ی شرقی، از مرکز NCEP دانشگاه آنجلیای شرقی انگلستان، واقع در شهر نورویچ، تهیه شد. پس از آن برای طبقه بندی داده های فشار از روش تحلیل عاملی یا تحلیل مؤلفه های اصلی استفاده شد. امتیاز این روش در این است که ضمن کاهش تعداد متغیرها، مقدار اولیه ی واریانس موجود در داده ها را نیز حفظ می کند؛ سپس خوشه بندی با استفاده ازآرایه ی Ward صورت گرفت که در آن همه عوامل به هفت عامل اصلی تبدیل شدند و در نهایت نقشه ی مرکب هر گروه تهیه شد. در نتایج به دست آمده در مجموع دو تیپ نشان دهنده الگوی تابستانه، سه تیپ نشان دهنده الگوی زمستانه و دو تیپ نشان دهنده الگوی پاییزی هستند. اینورژن های فصول سرد قوی تر بوده، دارای پایداری و تداوم بیشتری هستند که در نتیجه لایه ای از مواد آلاینده در سطح شهرمی ماند ودوام بیشتری دارد. با توجه به بررسی نقشه ها، الگوی پر فشار از سایر الگوها بیشتر دیده می شود و در بین هفت تیپ موجود، تیپ پنج که دارای الگوی زمستانه است به جهت تداوم بیشتر وارونگی ها، قوی ترین تیپ است
تأثیر گناه بر معرفت به قبح فعل قبیح از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت با موانع و آفاتی مواجه است که ازجمله آنها گناه است. از آیات و روایات چنین برمی آید که محرومیت از دستیابی به معرفت، زوال و وارونگی آن از آثار سوء و تبعات منفی گناهان است. گناه باعث می شود انسان با یک چرخش معکوس، نیک را بد و بد را نیک و افعال زشت خود را زیبا بپندارد.
درباره چگونگی وارونگی معرفت، تبیین های مختلفی قابل ارائه است. براساس معارف اسلامی شیطان از طریق نفوذ در عواطف و احساسات در افکار تصرف می کند و با به کارگیری ابزار ادراکی به تدبیر باطن فرد می پردازد و معارف و حقایق را وارونه جلوه می دهد.
انجام مکرر گناه باعث می شود قوه عاقله به اسارت هوای نفس درآید و ابزار دست شیطان شود. در این حالت، قوه واهمه و خیال در جایگاه عقل قرار می گیرند و آدمی دچار مغالطه بینشی می گردد و امر باطل، موهوم و خیالی را حق می انگارد که این همان وارونگی شناخت است.
پدیدار وارونه خویشکاری طبقاتی در«اخلاق الاشراف » عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام دانایی و سامانه های معرفتی کلاسیک دوره میانه، ساختاری هرم گونه دارند؛ به این معنا که نخبگان یا اشراف، مسئولیت حفظ سلسله مراتب اجتماعی را بر عهده داشتند و تقسیم کار و گرفتن مناصب سیاسی به پایگاه طبقاتی ارتباط داشت. یکی از مبانی و سازوکار های ایران و یونان باستان، برای حفظ و تداوم ساختار یکجانشینی، خویش کاری طبقاتی بود که در آن برای هر طبقه اجتماعی، اخلاق خاصی تعریف شده است. در جمهور افلاطون، عهد اردشیر، رساله های فارابی، فردوسی و عبید زاکانی بر خویش کاری طبقاتی تأکید شده است. در این مقاله با تمرکز بر رساله «اخلاق الاشراف» عبید زاکانی، به خویش کاری، سازوکار حفظ اخلاق طبقاتی و وارونگی آن برای نقد قدرت در زمان بحران زده حمله مغول می پردازد. برای پاسخ به پرسش چگونگی بازنمایی خویش کاری طبقاتی در اندیشه عبید زاکانی، از روش پدیدارشناسی استفاده می گردد و نشان خواهد داد که عبید زاکانی در سنت اندیشه سیاسی ایران سعی کرد خویش کاری طبقاتی پادشاه، کارگزاران و مردم عادی را همانند فارابی و فردوسی حفظ کند اما چون در حمله ها و تجاوزهای بیابان گردان امیدی به اصلاح مستقیم نمی بیند، با صنعت پنهان کاری و وارونگی در قالب طنز سعی در نقد قدرت و فرهنگ رایج زمان خویش دارد.
تحلیل آثار وحید چمانی بر مبنای مفهوم بدن گروتسک در اندیشه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک جهان، حاصل درونی شدن نشانه های اجتماعی و سپس، بازخوانی و به کار گرفته شدن آن ها به وسیله کنش گران اجتماعی، از خلال یک بدن انجام می گیرد. بنابر این، بدن را باید محوری دانست که امکان درک نسبت با جهان را به وسیله انسان ممکن می کند. بدن گروتسک، یکی از مفاهیم اصلی میخائیل باختین، ادیب روسی، در حوزه نقد و نظریه ادبی و قابل اطلاق به مباحث دیگر از جمله هنرهای تجسمی است. در این نوشتار، نمود بدن گروتسک در آثار وحید چمانی، نقاش معاصر، از منظر باختین با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش، بیان قابلیت انطباق نظریات باختین با حیطه هنرهای تجسمی است که به واسطه آن، می توان وضعیت گروتسک را -که متاثر از شرایط پیرامونی است- در حوزه هنر مورد تحلیل قرار داد. باختین با طرح مفهوم کارناوال، نگاه طنزآمیز و وهم آلودی را نسبت به آنچه در جامعه اتفاق می افتد، بیان می کند. در آثار چمانی با تن هایی گروتسک مواجه هستیم؛ که گاه، چشم ندارند؛ گاه، دهان آن ها مانند حفره ای ترسیم شده و یا اندام های آن ها، به طور کامل، شکل نگرفته اند؛ بدن گروتسک، دایما در حال شدن و صیرورت است. هیچ گاه، پایان نمی پذیرد و هرگز، کامل نمی شود. بدن های گروتسک چمانی با داشتن ماسکی بر چهره، حالتی مسخ یافته دارند و وجوهی دوگانه، همراه با ابهامی از مرگ را در فضایی کارناوال گونه، نه به معنای جشن و سرور، بلکه فضایی از جنس وارونگی و تضادهای کارناوالی به نمایش می گذارند. چنین بدنی، شامل قلمروهای ناشناخته جدید است و نگرشی جدید از زندگی اجتماعی به ما ارائه می دهد.
شناسایی عوامل مؤثر در بروز پدیده وارونگی افکار عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، درصدد شناسایی عوامل مؤثر در بروز پدیده وارونگی افکار عمومی است. روش تحقیق، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بوده و در این راستا، با 21 تن از کارشناسان و صاحبنظران علوم ارتباطات، رسانه ، جامعه شناسی و روان شناسی، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شده است. روش نمونه گیری نیز، هدفمند وابسته به معیار است. یافته های تحقیق نشان می دهد، وارونگی افکار عمومی- به عنوان پدیده ای چندبُعدی و موضوعی میان رشته ای- مسئله ای فرایندی و از جنس واکنش هاست که عواملی نظیر: ضعف عملکرد نظام اطلاع رسانی و رویکرد سنتی و انفعالیِ رسانه های رسمی، وجود شکاف در اجتماع و بی اعتنایی به نیازهای واقعی مردم، عدم توجه به ظرفیت های اقناعی و... از مهمترین عوامل مؤثر در بروز آن هستند. همچنین لازم است مسائلی مانند: جلب اعتماد عمومی و مراقبت دائمی از آن، اولویت بخشی به مخاطب در فرایند ارتباطی، توجه ویژه به مقوله اقناع در فرایند مدیریت پیام و... برای جلوگیری از بروز پدیده وارونگی افکار عمومی در دستور کار قرار گیرد.
خوانش نُماد وارونگی آب در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب در نماد شناسی اسطوره های جهان، یکی از پر اهمیت ترین نماد های طبیعی است. نماد آب در چکامه های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه یکی از واژه ای پر بسامد و چند معنا است. از اینرو، اشعارشان پژواکی از بحران های انسان معاصر است. هدف پژوهش حاضر، بررسی پیوند نماد آب و پدیده وارونگی آن در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نگارندگان در این جُستار، کوشیده اند؛ تا به خوانش و تحلیل تازه ای از نماد وارونگی آب در سروده های سرایندگان مدّنظر دست یازند. این پژوهش، با رویکردی توصیفی – تحلیلی در صد آن است، تا نماد وارونگی آب را در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه بررسی نماید. یافته های اساسی این پژوهش نشان می دهند؛ دو شاعر با توجه به بحران های سیاسی و اجتماعی جامعه عصر خویش نگاهی بدبینانه و یأس آلودی به زندگی خویش داشته اند. در سروده های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نماد آب حکایت از ترسیم جلوه هایی بسان یأس و نا امیدی، شکست، غربت، تنهایی و مرگ اندیشی دارد.