مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
گفتگومندی
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران آثار بینامتنیت اغلب با آراء میخائیل باختین به ویژه گفتگومندی و چندصدایی ارائه شده از سوی او بحث را آغاز می کنند، زیرا همین آراء او بود که راه را برای واضع بینامتنیت یعنی یولیا کریستوا گشود و رویکردی نوین در نظریه و نقد ادبی و هنری فراهم آورد. باختین دستکم در مقابل سه جریان مسلط دوره خود یعنی زبانشناسان، سبک شناسان و صورتگرایان ایستاد؛ جریاناتی که با وجود اختلافات، در مورد مطالعه متنی اشتراک داشتند. او به روابط فرازبانشناسی و فرامتنی به ویژه فرامتنهای اجتماعی باور داشت و نقش آنها را در متن ادبی بسیار مهم و اساسی می پنداشت. نظریات باختین بسیار گسترده و متنوع هستند، اما در اینجا فقط به آن بخشی که به بینامتنیت مرتبط می شود، یعنی گفتگومندی و چندصدایی بسنده می شود. بنابراین، پرسش و مسئله اصلی این مقاله همانا بررسی چگونگی ارتباط میان گفتگومندی باختینی و بینامتنیت کریستوایی و میزان تاثیر گفتگومندی بر بینامتنیت است.
استعاره و گفت وگومندی در رجزهای شاهنامه بر اساس نظریۀ باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان انواع بلاغی کاربردی در شاهنامه ، استعاره یکی از تأثیرگذارترین نمونه های بلاغی است که فردوسی با استفاده از آن توانسته در آنِ واحد به تخیل سازی، اغراق، حرکت و تصویرسازی بپردازد و از آن به عنوان ابزاری جهت ایجاد فضای گفتمانی بهره ببرد و با کاربرد آن، فضایی گفت وگومحور به وجود آورد. از آنجایی که در رجزهای شاهنامه با متن گفتمانی روبه رو هستیم، درمی یابیم که هر کلمه نقبی است به ادراک کلمۀ پیشین و راهی است به سوی ادراک کلمۀ آتی. هر واژه یا با واژۀ دیگر و بیگانه برخورد می کند یا اینکه نظام اعتقادی و ذهنی مخاطب را هدف می گیرد. در رجز هر دو حالت وجود دارد. پس رجز نظامی گفت وگومدار است و گفت وگوهای آن به سوی استعاره سازی حرکتمی کند؛ یعنی بخشی از استعاره سازی های رجزهای شاهنامه به ایجاد نوعی فضای گفت وگومدار منجر شده اند. با توجه به نظریۀ باختین، میان گفت وگومندی و چندصدایی رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد و زبان نیز در سرشت خود «گفت وگو» است، صرف نظر از اینکه چه پاسخی به صورت بالفعل ارائه خواهد شد. چندصدایی نیز ویژگی گفت و گومندی است و شاهنامه نیز متن گفت وگومدارِ چندصداست. هدف از تحقیق پیش رو این است که با تکیه بر نظریۀ گفت وگومداری باختین و ارتباط آن با استعاره سازی، به بررسی ارتباط رجزهای شاهنامه با روایت سازی بپردازد و نشان دهد که این ویژگی چگونه در بازپردازی وجوه کنش، تعلیق و تعویق آن ها دخالت دارد و می تواند سبب بروز فضای گفت وگومدار و گسترش آن برای انتقال کنش ها شود.
تحلیل گفتمان زنانه در رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی پور با رویکرد گفتگومندی میخائیل باختین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
گفتگومندی از ویژگی های یک متن بالغ و رسا محسوب می شود. در یک متن گفتگومند مخاطب آواهای گوناگون و آرای متناقض و متقابل را در کنار هم دریافت می کند و خود به عنوان عنصری فعال در کنار سایر عناصر سازنده متن وارد کنه متن می شود. در این نوع رمان نویسنده متکلم وحده نیست بلکه در کنار سایر عناصر و خواننده سیر داستان را می سازد. این نظریه را میخاییل باختین از نظریه پردازان تاثیرگذار قرن بیستم در عرصه پژوهش های علمی ادبی، مطرح نمود. وی رمان را بستری مناسب برای تبلور یک متن گفتگومند می داند. در این پژوهش، رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی پور، ضمن بررسی ساختار گفتمان زنانه در سبک نویسنده از منظر منطق گفتگویی میخاییل باختین بررسی شده است. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و روش جمع آوری داده ها اسنادی - کتابخانه ای است. این پژوهش دریافت که نویسنده با قلمی زنانه به کمک شگردهای مختلف از جمله چرخش زاویه دید و بینامتنیت، دوصدایگی و چند زبانی، یک اثر گفت وگومند و چند آوا را آفریده است.
نقد رمانِ «تهران، شهر بی آسمان»، از منظر منطق گفت وگویی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم ادبی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
147 - 172
حوزه های تخصصی:
می توان رمان «تهران، شهر بی آسمان» را یکی از مهم ترین رمان های اجتماعی- سیاسی دانست که از جهات مختلف می تواند مورد بررسی قرار بگیرد. یکی از رویکردها، نظریه چندآوایی باختین است که درباره شاخص های گفت وگو و چندصدایی در یک اثر بحث می کند. میخائیل باختین یکی از بزرگ ترین منتقدان و نظریه پردازان روسی است که در نظریه «منطق مکالمه»، خوانش گفت وگویی در ژانر رمان را مطرح می کند. در پژوهش پیش رو، ضمن معرفی رمان «تهران، شهر بی آسمان» و بیان مبانی نظریه باختین، به میزان مطابقت این نظریه با رمان پرداخته و مصداق های آن را در رمان به شیوه تحلیل کیفی مورد واکاوی قرار داده ایم که در نتیجه آن «تهران، شهر بی آسمان»، به عنوان رمانی چندصدایی معرفی می شود. دستاوردهای پژوهش، نشان می دهد با این که در مواردی صدای نویسنده با صدای شخصیّت ها در هم می آمیزد، اما وجود مؤلفه های دیگری مانند: سبک بخشی، جدل، نقیضه، آوای الفاظ و گفت وگوی مرکّب، این رمان را در شمار رمان های چندصدایی قرار می دهد.
مطالعه فرایند گفتگوی بینافرهنگی در مجنون السا بر مبنای رویکرد بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
197 - 216
حوزه های تخصصی:
رویکرد بینامتنیت به عنوان یکی از دستاوردهای ارزشمند پساساختارگرایان، افق جدیدی در نقد متون گشوده است. نخستین بار ژولیا کریستوا با بررسی آثار باختین، اصطلاح «بینامتنیت» را مطرح کرد. طبق این رویکرد هیچ متنی مستقل و بی تأثر از متن های پیشین نیست. افرادی چون ژونت، بارت، ریفاتر و ژونی نیز به بسط این رویکرد در نقد ادبی پرداخته اند. از نظر آنان، ارتباطات بینامتنی موجب تولید معنای عمیق تر در متون می شود. لویی آراگون شاعر و نویسنده معاصر فرانسوی نیز در مجنون السا با بهره گیری از رویکرد بینامتنیت درپی برقراری این مهم برمی آید. او با بهره گیری از روابط بینامتنی سعی در کشف همگرایی ها در حافظه جمعی جهان داشته است؛ و ویژگی های شناختی هر ملت را همچون تمایزهایی می بیند که می توانند در کنار یکدیگر فرهنگی جهانی بسازند. . در این جستار، ما به مطالعه فرایند گفتگوی بینافرهنگی بر مبنای رویکرد بینامتنیت در مجنون السا اثر لویی آراگون پرداخته و بر مبنای روابط بینامتنی، به دنبال کشف چگونگی فرایند گفتگومندی و اهمیت تفکر ادبی در انتقال مفهوم همبستگی در عین تباین هستیم.
تحلیل بینامتنی در داستان های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی با تأکید بر گفتگومندی و چندصدایی باختینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی بینامتنیت در داستان های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی بر اساس نظریه میخاییل باختین می پردازد. آنچه امروز از آن به عنوان بینامتنیت یاد می شود اصطلاحی است که می توان آن را گفتمان میان متون نامید. بینامتنیت مطالعه ی گفتمان متن ها در آثار ادبی و فرهنگی جهان است . تا قبل از نظریات فردینان دوسوسور همه به مستقل بودن متن ها معتقد بودند، ولی نظریات سوسور از اعتبار این نظریه ها کاست. بر اساس این نظریه باختین معتقد است که متون و گویندگان آن ها آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های فکری و ادبی یکدیگر بهره می برند. نویسندگان این مقاله برآنند که با شیوه تحلیل محتوا و با هدف شناخت بیشتر آثار این نویسنده بر اساس نظریه باختین و با روش کتابخانه ای این دو اثر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند؛ یافته های پژوهش نشان می دهد که نویسنده تحت تأثیر قرآن و عقاید اسلامی قرار گرفته است و هم چنین در خلال داستان ها به بعضی از باورهای عامیانه اشاره کرده است. نمود ضرب المثل و اسطوره، کنایه و آوردن بخشی از دعا و مناجات از شاخص های دیگر این آثار است. ساعدی گاه به داستان های دیگر در لابه لای آثارش اشاره کرده است و در عزاداران بیل ازلحاظ محتوا و درون مایه تحت تأثیر بوف کور صادق هدایت و مسخ کافکا قرار گرفته است.
بازتاب تک صدایی و خودگومندی جامعه ایرانی در رمان بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با به کارگیری روش شناسی پسافرمالیسم باختین و با تأکید بر نظریه زبان شناسی اجتماعی، به نقد سنت تحلیلی بوف کور پرداخته است. مؤلفه های سه گانه «موقعیت مندی، کرونوتوپ و منطق مکالمه» در بوف کور خوانده و استدلال شد و برخلاف سنت تحلیلی مألوف و رایج، این رمان فاقد بافت اجتماعی- سیاسی مشخص (از لحاظ زمانی) در جامعه ایرانی است. در نقدهای ادبی مربوط به بوف کور حداقل از دو بافت «جامعه پیشااسلامی» و «جامعه استبدادی دوره رضا شاه» سخن گفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، عناصری از تک صدایی، نکوهش زندگی روزمره و امتناع از گفتگو در جامعه ایرانی در رمان بوف کور وجود دارد. گریز اخلاقی ایرانیان از زندگی روزمره، روابط سلطه آمیز در حوزه عمومی و میل به باطنی گرایی در مناسبات اجتماعی به نوبه خود موجب کم رنگ شدن کرونوتوپ در جامعه ایرانی شده است
مؤلفه های گفتگومندی باختینی در زیورآلات معاصر هندوستان با نقش مایه جانوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
174 - 190
حوزه های تخصصی:
از زمان شکل گیری جوامع متمدن بشری، زیورآلات را که نه تنها نشانگر تمایل بشر اولیه به زینت دادن خود، بلکه به عنوان یکی از کهن ترین عناصر فرهنگی هر تمدنی به شمار آورده اند. در این بین، شبه قاره هند به عنوان کشوری مملو از سنگ های گرانبها، از گذشته تاکنون مرکز ارتباطات تجاری زیورآلات بوده که همواره ریشه در باورها و مناسبات فرهنگی جامعه متکثر هند داشته است. درواقع، آنها با قدمتی بیش از 5000 سال به عنوان بخشی از یک تمدن کهن، فراتر از تزیین بدن به شمار آمده اند که با اشکال و نقش مایه هایی، در حکم رسانه ای از سنت، هویت تاریخی، فرهنگ غنی و تغییراتی که در ادوار مختلف تمدن هند ایجاد شده، صحبت می کنند. لذا در این پژوهش برآنیم تا با استناد به رویکرد گفتگومندی باختین به عنوان روشی برای مطالعه زیورآلات به مثابه اثر هنری بپردازیم که گفتگومندی چگونه در تولید زیورآلات معاصر هند بروز پیدا کرده است؟ هدف، ارائه روشی برای درک جهان متن، تصویری منسجم از ارتباطات فرهنگی در محتوای آثار و پی بردن به فرآیند شکل گیری زیورآلات معاصر با نقش مایه جانوری بوده است. زیرا به عقیده باختین، گفتگومندی؛ یک روش خاصِ نگریستن به جهان بوده که می تواند برای خوانش آثار، به بافتار و متونی که از فرهنگِ دیگری سرچشمه گرفته اند، بپردازد. یعنی توجه به عناصر درون متنی و نیز ارتباط میان عناصر متن با خارج از آن. یافته ها، به روش توصیفی-تحلیل محتوا انجام گرفته اند که بیان می کنند، آنچه در تألیف زیورآلات به هنرمند هندی تعلق داشته فقط ماده اولیه در شکل گیری آنها بوده؛ لیکن وی هرگز در خلق آثارش مستقل نبوده است. بلکه برای عینیت یافتن صورت و تکمیل محتوای زیورآلات، به گفتگو با فرهنگِ «دیگری» پرداخته که در دوره معاصر به عنوان بن مایه هایی یادآور برای مخاطب یا مخاطبان آتی، در شکل زیورآلات با نقش مایه جانوری تجسم یافته اند. درواقع، زیورآلات معاصر هند هنگامی که با زمینه مرتبط شدند، توانستند موجودیت بیابند. یعنی، گفتگو با فرهنگِ «دیگری» و مهم تر از همه فرهنگ هندو- اسلامی در کنار سایر فرهنگ ها این امکان را برای هنرمند ایجاد نمود که، او، فرهنگ هند را به خاطر آورد زیرا وی از منظر خویشتن، قادر نبوده در ظرف زمان تاریخی و مکان اجتماعی به آفرینش اثر خود ادامه دهد. و همچنین، برای مخاطب نیز تداعی شود به گونه ای که، حتی اگر مخاطب، نام هنرمند آنها را ندانسته لیکن در نهایت، به عنوان زیورآلات هندوستان شناخته می شود.
بررسی تطبیقی داستان جزیره از غزاله علیزاده و من می روم نوشته ژان اشنوز از منظر آرای باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
617 - 640
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از مولفه چندصدایی باختین، مصداق ها و کاربست آن را با شیوه توصیفی تحلیلی در داستان جزیره غزاله علیزاده و رمان من می روم از ژان اشنوز بررسی کرده ایم و کوشیده ایم در آغاز به این سوال پاسخ دهیم که چندآوایی چه مولفه هایی دارد و چگونه در این دو داستان نمود پیدا می کند. بر این اساس، تاکید این جستار بر بینامتنیت، چندزبانی و گفتگومندی است، چرا که منطق گفتگومندی و چندصدایی زمینه ساز خلق مفهومی تازه از سوی ژولیا کریستوا به نام بینامتنیت شده است. در ادامه این مولفه ها در هر دو داستان بررسی و تحلیل میشوند. از منظرباختین چندآوایی به معنای وجود چندین صداست. هر شخصیّت بازنمای صدایی ست که یک خود فردی را جدای از دیگران نمایندگی می کند. داستان جزیره ی علیزاده متنی است که توانسته از نفوذ اندیشه تک گویه در گفتمان دوری جوید و زمینه ای مناسب را برای تضارب صداها واندیشه های متنفاوت و نگرش های ناهمگون و در نتیجه پذیرش دیگری به مثابه آگاهی مستقل و جداگانه فراهم آورد. در همین راستا در داستان من می روم اشنوز بازی با کلمات، ابهام، نمادپردازی، درهم آمیختن ژانرها، اتصال کوتاه، نقل قول هایی از نویسندگان دیگر یا بینامتنیت و طنز بیشتر به چشم می خورد. برآیند این مقاله آن است بینامتنیت که از مولفه های بدیع گفتگومندی می باشد در هر دو داستان به وضوح وجود دارد، لذا در نظر داریم با ذکر مثال نشان دهیم این مولفه چگونه در دو داستان نمود پیدا کرده است.