بهنام کامرانی

بهنام کامرانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۸ مورد از کل ۱۸ مورد.
۱.

التفسیر الدلالي (الأیقوني) للوحة الحداد علی جسد المسیح لجیوتو مع الترکیز علی محتوی التجسد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم الأیقونات علم الصوره الرسم المسیحی جیوتو التجسد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۴۸
یعتبر علم الأیقونات أحد الأسالیب التفسیریه فی دراسات الصوره، والذی یصف معنی الأعمال ویسعی إلی تفسیرها. وفی الفنون الدینیه مثل الفنون المسیحیه، هناک العدید من الرموز والإشارات التی تشیر إلی المعتقدات والتقالید. وأحد أهم المعتقدات المسیحیه هو تجسد الله. یهدف هذا البحث إلی کشف المعنی فی لوحه الرسام الإیطالی جیوتو بغیه فهم المفاهیم الرمزیه المتعلقه بالتجسد. یُطرح هذا السؤال بأنه کیف یبحث المنهج الأیقونی عن علامات التجسد فی لوحه جیوتو وما هی آثار العلم الذی یحمله الفنان علی اللوحه. منهج البحث هو المنهج التحلیلی - التاریخی حیث تم فی إطار علم الأیقونات، والمقاله مکتوبه استنادا علی مصادر المکتبه والصور. وبالتالی عالجنا هذا الموضوع بأنه کیف یظهر علم الأیقونه أثناء دراسه وجه التواصل البصری وما هو سبب تشکل العمل بناء علی رموز التجسد، وأخیرا ما هو الأسلوب والهدف النهائی للفنان فی تغییر الأسلوب السائد آنذاک. فاکتشفنا أن الهدف الأساسی للفنان هو الوصول إلی حقائق تتجاوز الروحانیه. وأخیراً جیوتو، رغم سیطره الدین، ولأول مره فی تاریخ الفن؛ استخدم الرسم کفن مستقل یعتمد علی الواقع ویعبر عن التجسد بمفاهیم واقعیه.
۲.

بازنگری نقش هوش مصنوعی در خلق آثار هنری اصیل، مطالعه موردی: آثار نقاشی هارولد کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرون خلاقیت هنری آگاهی تجربه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۱۹۳
بیان مسئله: کاربرد روزافزون هوش مصنوعی در حوزه هنرهای تجسمی منجر به ایجاد آثار هنری بدیع و متنوعی شده است. با این حال، علارغم اقبال گسترده هنرمندان به استفاده از این فناوری کماکان جایگاه و اهمیت آن در خلق اثر هنری مورد ارزیابی دقیقی قرار نگرفته است. از جمله پرسش های محوری در این خصوص ناظر به نقش هوش مصنوعی در شکل گیری آثار هنری اصیل می باشد. اهداف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی نقش و اهمیت هوش مصنوعی در ایجاد آثار هنری اصیل می باشد. به این منظور مشخصا آثار هارولد کوهن که از پیشگامان به کارگیری هوش مصنوعی در هنر نقاشی است مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. از اینرو در بخش نخست مفهوم هوش مصنوعی به اختصار بیان می گردد. سپس آزمایش فکری اتاق چینی که از برجسته ترین آزمون های مربوط به هوش مصنوعی است به عنوان ابزاری برای بررسی عملکرد ماشین "آرون"، ساخته هارولد کوهن، استفاده خواهد شد. در این آزمون "خلاقیت"، "آگاهی" و "تجربه" به عنوان مولفه های اصلی تولید آثار هنری اصیل مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت. در ادامه اشکالاتی در ارتباط با نقش مولفه های نام برده در عملکرد آرون برشمرده خواهد شد. نهایتا سعی می شود با ارئه صورت بندی جدیدی از این مفاهیم بنیادی نشان داده شود علارغم ایراداتی که به آثار تولید شده توسط آرون وارد است، او نقشی انکار ناپذیر در خلق اثر هنری دارد.روش پژوهش: این پژوهش به منظور ارزیابی عملکرد آرون در شکل گیری اثر هنری، رویکرد جان سرل و استدلال اتاق چینی او را مد نظر قرار داده است. نتیجه گیری: هوش مصنوعی نقش حائز اهمیت و غیر قابل انکاری در تولید آثار هنری اصیل، بدیع و خلاقانه دارد.
۳.

رویکرد تاریخ فرهنگی به هنر خاورمیانه: (مفهوم دیگربودگی در آثار هنرمندان ایران و عرب)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیگربودگی ترنس مدرنیسم هنر خاورمیانه هنر معاصر ایران و عرب تاریخ فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۳۳۷
هنر خاورمیانه در بستر تحولات سیاسی قرن 21 مورد توجه رسانه ها، موزه ها و نهادهای هنری قرار گرفت، اما نمی توان هنر خاورمیانه را به تاریخ سیاسی تقلیل داد، ؛ زیرا تاریخ فرهنگی هنر خاورمیانه نیز سوی دیگری از سازوکار شکل گیری این جریان هنری را نشان می دهد. تاریخ فرهنگی نشان می دهد که چگونه هنرمندان این منطقه تلاش می کنند از نگاه غیریت ساز غرب خارج شوند. در مقاله حاضر این پرسش دنبال شده است که هنرمندان خاورمیانه چگونه می توانند از دوگانه سازی خود/دیگری یا دیگربودگی غرب در مواجهه با هنر خاورمیانه فراتر روند؟ در پاسخ به این پرسش، به این نتیجه رسیدیم که گذار از پاردایم پست مدرن به ترنس مدرن چگونه زمینه عبور از دوگانه سازی خود/دیگری را در تجربه هنرمندان پدید آورده است. با تحلیل محتوا و مضمون نمونه هایی از آثار هنرمندان منطقه، نتایج نشان می دهد که بخشی از هنرمندان معاصر با استفاده از دلالت های بومی، محلی و سنتی در آثارشان، جریان تازه ای را در هنر معاصر خاورمیانه دنبال می کنند.
۴.

هنر خاورمیانه در پارادایم ترنس مدرن: تحلیل تطبیقی سه جریان در هنرهای تجسمی معاصر خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترنس مدرنیسم مدرنیسم پست مدرنیسم هنر خاورمیانه هنرهای تجسمی معاصر ایران و عرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۱۸۸
دو دهه از شکل گیری جریان هنر خاورمیانه می گذرد. در میان تنوع سبک ها و تجربه های هنری، می توان سه جریان را بازشناسی کرد: نخست، جریان هنر مدرن در خاورمیانه؛ جریانی که میراث دهه های اوج گیری هنر مدرن در ایران، عراق، سوریه، لبنان و مصر طی دهه های 1960 تا 1990 است. جریان دوم، متأثر از پارادایم پست مدرن، رویکردی انتقادی و اجتماعی به سیاست های کشورهای اسلامی خاورمیانه داشت و با شدت گرفتن کشمکش های جنگی و نفتی پس از 11 سپتامبر اوج گرفت و به جریان غالب هنر خاورمیانه تبدیل شد. جریان سوم، جریانی نوخاسته است که تحت پارادایم ترنس مدرن شکل گرفته است. حال، پرسش این است که زمینه های شکل گیری جریان های هنر خاورمیانه چه هستند و هنر خاورمیانه در این تحولات پارادایمی چه تغییراتی را تجربه کرده است؟ به منظور دست یابی به این پرسش، مقاله حاضر می کوشد با تبیین رویکرد نظری ترنس مدرنیستی و در ادامه آن شرح جریان های هنر خاورمیانه، به مؤلفه ها و ویژگی های هنر معاصر خاورمیانه در پارادایم ترنس مدرن بپردازد. بدین منظور، از روش توصیفی تحلیلی و نیز تطبیق سه جریان مذکور با رویکرد نظری ترنس مدرن استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند بخش قابل توجهی از هنرمندان معاصر خاورمیانه تلاش می کنند از رویکرد پست مدرنیستی که نگاه انتقادی و مسدودکننده به جریان مدرنیته بومی دارد، فراتر رفته و با رویکرد ترنس مدرنیستی، نوع تازه ای از هنر معاصر با دلالت های بومی و محلی شکل دهند.
۵.

تحلیل آثار وحید چمانی بر مبنای مفهوم بدن گروتسک در اندیشه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باختین بدن گروتسک وحید چمانی وارونگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۴ تعداد دانلود : ۱۰۳۱
درک جهان، حاصل درونی شدن نشانه های اجتماعی و سپس، بازخوانی و به کار گرفته شدن آن ها به وسیله کنش گران اجتماعی، از خلال یک بدن انجام می گیرد. بنابر این، بدن را باید محوری دانست که امکان درک نسبت با جهان را به وسیله انسان ممکن می کند. بدن گروتسک، یکی از مفاهیم اصلی میخائیل باختین، ادیب روسی، در حوزه نقد و نظریه ادبی و قابل اطلاق به مباحث دیگر از جمله هنرهای تجسمی است. در این نوشتار، نمود بدن گروتسک در آثار وحید چمانی، نقاش معاصر، از منظر باختین با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش، بیان قابلیت انطباق نظریات باختین با حیطه هنرهای تجسمی است که به واسطه آن، می توان وضعیت گروتسک را -که متاثر از شرایط پیرامونی است- در حوزه هنر مورد تحلیل قرار داد. باختین با طرح مفهوم کارناوال، نگاه طنزآمیز و وهم آلودی را نسبت به آنچه در جامعه اتفاق می افتد، بیان می کند. در آثار چمانی با تن هایی گروتسک مواجه هستیم؛ که گاه، چشم ندارند؛ گاه، دهان آن ها مانند حفره ای ترسیم شده و یا اندام های آن ها، به طور کامل، شکل نگرفته اند؛ بدن گروتسک، دایما در حال شدن و صیرورت است. هیچ گاه، پایان نمی پذیرد و هرگز، کامل نمی شود. بدن های گروتسک چمانی با داشتن ماسکی بر چهره، حالتی مسخ یافته دارند و وجوهی دوگانه، همراه با ابهامی از مرگ را در فضایی کارناوال گونه، نه به معنای جشن و سرور، بلکه فضایی از جنس وارونگی و تضادهای کارناوالی به نمایش می گذارند. چنین بدنی، شامل قلمروهای ناشناخته جدید است و نگرشی جدید از زندگی اجتماعی به ما ارائه می دهد.
۶.

مطالعه و شناختِ موردی جنبه های تصویرسازانه فرش کاشان (دوره ی صفوی و قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قالی کاشان نقش تصویرسازی صفوی قاجار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۸ تعداد دانلود : ۱۷۰۲
طراحان و بافندگان قالی های کاشان از مضامین مختلفی در خلق آثار خود استفاده کرده اند؛ برخی از این مضامین حوزه ی ادبیات دینی، ملی، بومی و... را در برمی گیرد. هدف پژوهش حاضر، دستیابی به جنبه های تصویرسازانه نقوش به کار رفته در فرش های کاشان است. با توجه به روش آیکونوگرافی، سعی بر آن شده تا با این رویکرد مفاهیم تصویری به کار رفته در فرشِ کاشان به مخاطب منتقل شود. اغلب نقش مایه های به کار رفته در فرش های کاشان با رنگ گزاری های تخت و رنگ های مشابه طبیعت پدید آمده اند. در این میان پرسش هایی را می توان مطرح نمود و به آن ها پاسخ داد؛ 1.چه جنبه های تصویرسازانه ایی در فرش کاشان موجود است؟ 2. مهم ترین عامل تاثیرگذار در به وجود آمدن نقوش به کار رفته در فرش کاشان عصر قاجار چیست؟ پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی می باشد. جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعاتِ کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی (گفت وگوی حضوری با متخصصان و کارشناسان) انجام پذیرفت و نتایج پژوهش نشان داد که با نگاه به نَقش های قالی ها، دو زیر مجموعه از نقش ها قابل تفکیک از یک دیگرند؛ نقش هایی که از طبیعت الهام گرفته اند و نقش مایه هایی که هندسی و تجریدی محض هستند؛ نتایج پژوهش نشان داد که هنر نگارگری بیشترین تأثیرگذاری را روی قالیچه ها داشته است و از تأثیراتی که قالیچه های تصویری از هنر نگارگری گرفته اند، فضاسازی های غیرواقعی و مثالی هستند با این تفاوت که در نقوش فرش ساده سازی و خلاصه شده و گاه ترکیب بندی های آن فرش تغییر کرده است. .
۷.

خوانش نگاره معراج پیامبر (ص) اثر سلطان محمد از منظر اصول ادراک دیداری گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معراج سلطان محمد نگارگری نظریه گشتالت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۰ تعداد دانلود : ۷۷۰
معراج رسول اکرم (ص) رایج ترین مضمون دینی در حوزه نگارگری ایرانی اسلامی است و در دوره های مختلف هنری و تاریخی بارها به تصویر درآمده است. درمیان نگاره های معراج، نگاره معراج حضرت رسول(ص) منسوب به سلطان محمد از شاهکارهای این حوزه است. نظریه گشتالت در اوایل قرن بیستم ابتدا در حوزه روان شناسی مطرح شد و سپس پا به عرصه هنر گذاشت. بر اساس این نظریه ذهن انسان در فرآیند ادراک بصری تمایل به دسته بندی و سامان دهی عناصر بصری دارد به طوری که این کلِ سازمان یافته با تک تک عناصر به تنهایی متفاوت خواهد بود. آنچه در اصول ادراک بصری گشتالت اهمیت دارد، پی بردن به ادراک ارتباط است که موجب ترکیب معنادار می شود. مقاله پیش رو با هدف کشف کیفیت تأثیرگذاری قوانین ادراک دیداری گشتالت بر نگاره مورد بحث جهت شناسایی قابلیت های آن در ایجاد ارتباطی سودمند و نیز بررسی میزان پراگنانس برخورداری نگاره در هرکدام از اصول هفتگانه انجام شده است. به طور کلی پژوهش پیش رو در صدد یافتن پاسخی برای سوالات زیر است: کدامیک از اصول ادراک دیداری گشتالت در نگاره معراج اثر سلطان محمد قابل بررسی هستند؟ پراگنانسهر کدام از این اصول چگونه است؟ روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد پس از تطبیق اصول هفتگانه گشتالت با نگاره مذکور، در پنج مورد شامل اصل مشابهت، اصل مجاورت، اصل تداوم، اصل یکپارچگی یا تکمیل و اصل سرنوشت مشترک با پراگنانس قوی قابل ارزیابی است که با به کار بستن هرکدام از این اصول، فرآیند ادراک بصری شکل می گیرد. همچنین استفاده (ناآگاهانه) نگارگر از اصول گشتالت، سازماندهی بهتر اجزای تصویر و دریافت آسان تر اثر را به همراه داشته که موجب ارتباط فعالانه مخاطب در دوره های مختلف با نگاره شده است.
۸.

تحلیل آثار نیکزاد نجومی بر مبنای نظریه کارناوال میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیکزاد نجومی سلسله مراتب قدرت بدن گروتسک کارناوال باختین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۳ تعداد دانلود : ۲۴۵
جهان در عصر حاضر، شاهد تحولات پیچیده ای بوده است. انسان همواره کوشیده مصیبت ها و فجایع را پشت سر گذاشته و جوابی برای آنها بیابد. او به دنبال راهی می گردد تا به بیان این تقابل ها و تضادها در قالب آثاری هشدار دهنده، پیچیده و تفکر برانگیز بپردازد. نیکزاد نجومی، از هنرمندان معاصر است که به واسطه بدن هایی گروتسک و بریده بریده در فضایی کارناوالی، به واگویه کردن این تقابل ها می پردازد. آثار او، به نقد قدرت حاکم پرداخته و با عناصر متعددی، آن را به چالش می کشند. این آثار، ویژگی های خاصی داشته که در اندیشه میخائیل باختین و نظریه کارناوال او نیز دیده می شوند. کارناوال گرایی[i] در ادبیات، از برجسته ترین ایده های باختین است که زیر مجموعه مباحث فرهنگ عامه و طنز محسوب می شود. از کارکردهای اصلی کارناوال، واژگونی نظام سلسله مراتبی حاکم و وارونگی هنجارهای رایج است؛ از این رو، به دلیل نزدیکی آرای باختین با مضمون این آثار، می توان ویژگی های کیفی آثار او را که به نمود ادراک کارناوالی از جهان می پردازند، مورد تحلیل قرار داد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که به چالش کشیدن قدرت و هجو آن در آثار نیکزاد نجومی، چگونه نمودار می شود؟ هدف از این پژوهش، برقراری نسبت میان امور زندگی روزمره همچون کارناوال و قدرت با هنر، در قالب خوانشی باختینی از مفهوم کارناوال گرایی است. بر این مبنا، در نقاشی های او، شاهد تقابل فضای رسمی و جدی با فضای غیررسمی و اموری متضاد هستیم و این تقابل به صورت چند پارگی و ظهور شخصیت های ناقص، غریب و ترکیبی، دست کاری در بعضی قسمت های بدن و تکرار آن، تلفیق بدن انسان با بدن حیوان، انجام امور پیش پا افتاده و مهمل، مبدل پوشی و برش های بدنی در قالب شخصیت هایی نیمه دلقک (هارلکن)، نمایش داده شده است. این پژوهش، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه ای توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
۹.

الگوی بازاریابی هنرهای تجسمی مدرن و معاصر در بستر نهادی: مطالعه داده بنیاد بازار ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آمیزه بازاریابی هنر بازاریابی هنرهای تجسمی ایران بستر نهادی الگوی پارادایمی بازاریابی نظریه داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۱۶۰
هدف: بهره مندی از فرصت بازار در حال رشد تجارت آثار هنری مدرن و معاصر تجسمی ایران، مستلزم داشتن رویکردی درباره هدایت هنرمندان در این بازار نوظهور در جهت ماندگاری و تعیین نقش بازاریابی برای بازیگران آن است. از این رو، هدف از نگارش این مقاله، ارائه الگوی بازاریابی از دیدگاه نهادی برای بازار هنر ایران است. روش: این پژوهش کیفی اکتشافی بر مبنای رویکرد پارادایمی اشتراوس و کوربین در روش نظریه پردازی داده بنیاد با استفاده از 49 مصاحبه با متخصصان بازاریابی هنر انجام شده است. یافته ها: تحلیل داده های مبین آن است که دنیای نهادی هنر همچون بستری برای بازار هنر و ارزش های پایه ای آن، محرک تغییر در نقش های بازیگران شبکه کسب وکار نهادی هنر است. نتیجه گیری: برهم کنش های بازیگران شبکه تجارت آثار هنرهای تجسمی به عنوان پدیده محوری، تحت تأثیر شرایط مداخله گر محیط کلان و شرایط زمینه ای هم شکلی های نهادی است. این مقوله ها موجب کنش و برهم کنش های بازاریابی هنر و آمیزه آن، تحقیقات بازاریابی هنر، بخش بندی، هدف گذاری و موضع گیری در بازار هنر می شوند. در نهایت، ارزش های اقتصادی هنر، فرایند رشد، تأیید، ماندگاری و اعتباریابی نهادی هنرمند در بازار هنر از آنها حاصل می شود.  
۱۰.

مطالعه تأثیر نگاه نقاشانه در آثار تصویرسازی هنرمندان نقاش ایرانی

تعداد بازدید : ۶۰۱ تعداد دانلود : ۴۳۰۴
نقاشی معاصرایران در نگاه اول پویا و پرجنب و جوش به نظر می رسد. اما به عقیده برخی، این نقاشی ها بیگانه با هویت ملی و قومی است، و یا از نظر برخی دیگر دچار بحران هویت است. هنر نقاشی و تصویر سازی در دوره معاصر دچار تحولات و دگرگونی های چشمگیری شده است. اهمیت سیر تحولات، ویژگیها و کاربردهای تازه ایجاد شده در این دو مقوله در هنر معاصر، ما را به هدف پژوهش رهنمون می سازد. هدف این نوشتار بررسی تأثیرنگاه نقاشانه در آثار تصویر سازی چهار نقاش ایرانی، علی اکبر صادقی، محمد علی بنی اسدی، کریم نصرو فرشید شفیعی است. روش تحقیق در این پژوهش به توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی است. یافته ها نشان می دهد. فاصله بین این دو در هم شکسته و در بسیاری از آثارهنرمندان معاصر مرز مشخصی وجود ندارد. همچنین با توجه به هویت ملی و قومی، سعی در مدرنیته کردن نقاشی و تصویرسازی با استفاده از سبکها و روی آوردن به هنر نوین با بکارگیری عناصر هنرهای سنتی و تجربیات نقاشی نوین غرب و ایجاد نوعی هماهنگی و توازن بین این دو هنر با استفاده از عناصر ملی اعتقادی شده است.
۱۲.

مطالعه بازنمایی ابژه های نسلی زندگی روزمره در نقاشی دهه هشتاد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابژه های نسلی ایران بازنمایی نقاشی فیگوراتیو هویت نسلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۰۵
مقاله حاضر به مطالعه بازنمایی ذهنیت نسلی در نقاشی فیگوراتیو ایران در دهه ی ?? می پردازد. از این رو با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نمونه آثاری می پردازد که با استفاده از نشانه های شمایلی آشنا، بخشی از هویت و ابژ ه های دوران خود را بازتاب داده اند. بر اساس نظریات مطرح شده در مورد نسل و تعریف مولفه های مرتبط با آن و نیز تغییرات و دگرگونی فرهنگی، بازتاب تغییرات اجتماعی و فرهنگی و نیز برخی از مولفه های شهری در آثار ارائه شده قابل بازخوانی است. نتیج? این مطالعه گویای آن است که هنرمند فیگوراتیو امروز در کنار تاکید بر امر بازنمایی مسائل اجتماعی و محیط شهری در اثر خود، گاه به نقد و داوری در مورد آن ها نیز می پردازد، مطلبی که کمتر در آثار هنرمندان نسل های قبل نمود یافته است.
۱۵.

رمز شمایلهای آتش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۱
آتش ، نور و گرمابخشی ، عناصری هستند که همواره و کمابیش به همراه هم ، در حیات معنوی تمدن ها وجود داشته اند . همه حکما و از جمله ارسطو ، از عناصر چهارگانه ( آخشیج ) یعنی زمین ( خاک ) ، هوا (باد) ، آب و آتش سخن گفته اند . آتش ، سوزنده و آب ، سازنده و باد : پوینده و خاک : پاینده فرض شده اند . ...

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان