مطالب مرتبط با کلیدواژه

بدن گروتسک


۱.

تحلیل آثار وحید چمانی بر مبنای مفهوم بدن گروتسک در اندیشه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باختین بدن گروتسک وحید چمانی وارونگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۳ تعداد دانلود : ۱۰۵۵
درک جهان، حاصل درونی شدن نشانه های اجتماعی و سپس، بازخوانی و به کار گرفته شدن آن ها به وسیله کنش گران اجتماعی، از خلال یک بدن انجام می گیرد. بنابر این، بدن را باید محوری دانست که امکان درک نسبت با جهان را به وسیله انسان ممکن می کند. بدن گروتسک، یکی از مفاهیم اصلی میخائیل باختین، ادیب روسی، در حوزه نقد و نظریه ادبی و قابل اطلاق به مباحث دیگر از جمله هنرهای تجسمی است. در این نوشتار، نمود بدن گروتسک در آثار وحید چمانی، نقاش معاصر، از منظر باختین با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش، بیان قابلیت انطباق نظریات باختین با حیطه هنرهای تجسمی است که به واسطه آن، می توان وضعیت گروتسک را -که متاثر از شرایط پیرامونی است- در حوزه هنر مورد تحلیل قرار داد. باختین با طرح مفهوم کارناوال، نگاه طنزآمیز و وهم آلودی را نسبت به آنچه در جامعه اتفاق می افتد، بیان می کند. در آثار چمانی با تن هایی گروتسک مواجه هستیم؛ که گاه، چشم ندارند؛ گاه، دهان آن ها مانند حفره ای ترسیم شده و یا اندام های آن ها، به طور کامل، شکل نگرفته اند؛ بدن گروتسک، دایما در حال شدن و صیرورت است. هیچ گاه، پایان نمی پذیرد و هرگز، کامل نمی شود. بدن های گروتسک چمانی با داشتن ماسکی بر چهره، حالتی مسخ یافته دارند و وجوهی دوگانه، همراه با ابهامی از مرگ را در فضایی کارناوال گونه، نه به معنای جشن و سرور، بلکه فضایی از جنس وارونگی و تضادهای کارناوالی به نمایش می گذارند. چنین بدنی، شامل قلمروهای ناشناخته جدید است و نگرشی جدید از زندگی اجتماعی به ما ارائه می دهد.
۲.

بررسی سه مضمون باختینی کارناوال، گفت وگوگرایی و کرونوتوپ در نمایشنامه سر فرود آورد تا پیروز شود یا اشتباهات یک شب اثر الیور گلدسمیث(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الیور گلدسمیث بدن گروتسک فروداشت کارناوال کرونوتوپ گفت وگوگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۲۸۲
نمایشنامه سر فرود آورد تا پیروز شود یا اشتباهات یک شب را می توان نقطه اعتلای زندگی ادبی الیور گلدسمیث دانست. ارجاعات متعدد به رخدادها و آثار ادبی قرن هجدهم انگلستان، بر غنای نمایشنامه افزوده و گواه حضور معانی عمیق در پس مکالمات زنده شخصیت هاست. در این نوشتار، معانی ادبی و اجتماعی این نمایشنامه بررسی می شود. برای نیل به این هدف، مفاهیم کارناوال، گفت وگوگرایی و کرونوتوپ میخائیل باختین به کار گرفته می شود تا با بررسی گفتمان های موجود در متن و عناصر زمانی و مکانی، روشن شود که چگونه گلدسمیث با خلق شرایطی کارناوالی، جامعه ای را به تصویر می کشد که در آن، صدای خدمتکاران، زنان و آنان که زیر سلطه صاحبان قدرت اند، اهمیت می یابد و شنیده می شود؛ درحالی که هنجارهای تحمیل شده اجتماعی و ایدئولوژی های قدرت مدارانی که سعی در انزوای صدای طبقات فرودست دارند، به چالش کشیده می شوند.
۳.

تحلیل آثار نیکزاد نجومی بر مبنای نظریه کارناوال میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیکزاد نجومی سلسله مراتب قدرت بدن گروتسک کارناوال باختین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۳ تعداد دانلود : ۲۷۱
جهان در عصر حاضر، شاهد تحولات پیچیده ای بوده است. انسان همواره کوشیده مصیبت ها و فجایع را پشت سر گذاشته و جوابی برای آنها بیابد. او به دنبال راهی می گردد تا به بیان این تقابل ها و تضادها در قالب آثاری هشدار دهنده، پیچیده و تفکر برانگیز بپردازد. نیکزاد نجومی، از هنرمندان معاصر است که به واسطه بدن هایی گروتسک و بریده بریده در فضایی کارناوالی، به واگویه کردن این تقابل ها می پردازد. آثار او، به نقد قدرت حاکم پرداخته و با عناصر متعددی، آن را به چالش می کشند. این آثار، ویژگی های خاصی داشته که در اندیشه میخائیل باختین و نظریه کارناوال او نیز دیده می شوند. کارناوال گرایی[i] در ادبیات، از برجسته ترین ایده های باختین است که زیر مجموعه مباحث فرهنگ عامه و طنز محسوب می شود. از کارکردهای اصلی کارناوال، واژگونی نظام سلسله مراتبی حاکم و وارونگی هنجارهای رایج است؛ از این رو، به دلیل نزدیکی آرای باختین با مضمون این آثار، می توان ویژگی های کیفی آثار او را که به نمود ادراک کارناوالی از جهان می پردازند، مورد تحلیل قرار داد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که به چالش کشیدن قدرت و هجو آن در آثار نیکزاد نجومی، چگونه نمودار می شود؟ هدف از این پژوهش، برقراری نسبت میان امور زندگی روزمره همچون کارناوال و قدرت با هنر، در قالب خوانشی باختینی از مفهوم کارناوال گرایی است. بر این مبنا، در نقاشی های او، شاهد تقابل فضای رسمی و جدی با فضای غیررسمی و اموری متضاد هستیم و این تقابل به صورت چند پارگی و ظهور شخصیت های ناقص، غریب و ترکیبی، دست کاری در بعضی قسمت های بدن و تکرار آن، تلفیق بدن انسان با بدن حیوان، انجام امور پیش پا افتاده و مهمل، مبدل پوشی و برش های بدنی در قالب شخصیت هایی نیمه دلقک (هارلکن)، نمایش داده شده است. این پژوهش، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه ای توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
۴.

نمود "بدن گروتسک" در نقاشی های محمد سیاه قلم بر مبنای اندیشه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محمد سیاه قلم میخاییل باختین بدن گروتسک گفتگو کارناوال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۲۳۲
اکثر پژوهش های انجام گرفته با موضوع سیاه قلم، باتوجه به هویت و زمینه فرهنگی آثار محمد سیاه قلم شکل گرفته اند. نقاش مشهور اما ناشناس نیمه دوم سده نهم هجری که بیشترین حجم آثار او در مرقع های کتابخانه توپقاپوی استانبول نگهداری می شود. این نوشتار، فارغ از دغدغه هویت و بافت فرهنگی آثار سیاه قلم، از اشکال و فرم های کارناوالی میخائیل باختین یاری جسته و منحصراً با نگاهی عمیق و تازه به جهان گروتسکی سیاه قلم پرداخته است. باختین، فیلسوف و نظریه پرداز بزرگ سده بیستم است و مفاهیم و ایده هایی همچون گفتگو، دیگری، کارناوال و.. را در نظریات خود اعمال کرده است. ایده های او تقریباً دودهه است که به عرصه هنرهای تجسمی راه یافته و ساختار مناسبی را در حوزه نقد این آثار برای هنرپژوهان بناکرده است. باتوجه به این که نگاه ویژه باختین درخصوص کارناوال و "بدن گروتسک" می تواند رویکرد مناسبی برای تحلیل دنیای گروتسکی سیاه قلم باشد، این پژوهش، عناصری از پیکره های سیاه قلم را که بر روی عملکردهای بدن گروتسکی باختین تمرکز دارند با روش تحلیلی تطبیقی تصویرکرده است. بدن موردنظر باختین، بدنی است که منحصر به فرد و منفک از باقی جهان نیست، بدنی است بی شکل و رها شده که پی درپی با مرگ و زندگی همراه است. پیکره های سیاه قلم این قابلیت را دارند که به واسطه این ویژگی ها، با این بدن در هم آمیخته و رها شده تعبیر و تفسیر شوند.
۵.

تحلیل گروتسک در نگاره دابه الارض فالنامه ها بر اساس رویکرد باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۲۰۵
بیان مسئله: یکی از قالب هایی که در هنر برای بازنمایی پیکره مغایر با چارچوب های معمول به کار گرفته می شود، گروتسک است. گروتسک با تحریف حقیقت و ازشکل انداختن آن می کوشد تا با ساخت محتوای هیولاگونه ترس و طنز را توأمان به تصویر کشد. در تفکر متافیزیکی بدن اید ه آل همان بدن سالم است و بدن گروتسک قواعد چنین بدنی را به چالش می کشد، نقض یا گاه از نو بازنویسی می کند. بدن گروتسک یکی از اصلی ترین مفاهیمی است که باختین مطرح کرده است؛ بدنی ناتمام که مدام در حالِ شدن و صیرورت است؛ مفهومی برخاسته از کارناوال و رئالیسم گروتسک، رویدادی نو و تازه که در مجاورت این دو شکل می گیرد. در فالنامه های مصور، نگاره ای با موضوع دابه الارض  دیده می شود. این نگاره ویژگی های بصری خاصی دارد که با مشخصات گروتسک منطبق و براساس آرای باختین در این رابطه قابل تحلیل است. هدف پژوهش: این پژوهش ضمن تطبیق ویژگی های گروتسک در نگاره دابه الارض  موجود در فالنامه ها، به تحلیل ویژگی هایی که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، در پیکره دابه الارض  می پردازد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی بوده و به شیوه توصیفی، به تطبیق مشخصات گروتسک در نگاره دابه الارض پرداخته است. در ادامه مطابق با تحقیقات نظریه مبنا، به تحلیل پیکره دابه الارض براساس آرای باختین در ارتباط با بدن گروتسک پرداخته است. روش گردآوری داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و اسنادی است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد ویژگی های گروتسکی مانند وحشت آور و خنده دار بودن، افراط و اغراق، ناهنجاری و ناهماهنگی در نگاره دابه الارض به چشم می خورد؛ از سوی دیگر شاخصه هایی مانند ناتمامی، حس مرگ، ماسک (مسخ)، تضاد و دوگانگی، درهم آمیختگی و قطع عضو که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، نیز در پیکره دابه الارض قابل تشخیص است.