مطالب مرتبط با کلیدواژه

منطق گفت وگویی


۱.

جلوه های چندزبانی در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زویا پیرزاد میخائیل باختین منطق گفت وگویی چند زبانی چراغ ها را من خاموش می کنم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳۴ تعداد دانلود : ۷۵۰
برپایه نظریه «منطق گفت وگویی» میخائیل باختین، رمان بیش از هر چیز، یک پدیده زبانی است که اصالت آن با ویژگی «چندزبانی» اش پیوند دارد. زبان در چارچوب علم فرازبان شناسی، از رویکردهای اجتماعی و ایدئولوژیکی مختلف سخنگویان حکایت دارد. رمان نویس دنیای متکثر از لحن ها، صداها و جهان بینی های متنوع را در ساختار زبان رمان، در سخن شخصیت ها، سخن راوی و زبان انواع ادبی و غیر ادبی به کار می گیرد و نظام می بخشد. در این جستار، با دقت در مؤلفه «چندزبانی» موردنظر باختین، کاربست آن را از دریچة نقد فمنیستی (بررسی ویژگی های آثار نویسندگان زن) مورد توجه قرار می دهیم و با شیوه توصیفی- تحلیلی، ویژگی «چندزبانی» در رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» پیرزاد را بررسی می کنیم. پیرزاد در این رمان، تفاوت های اجتماعی و فرهنگی را در لایه های زبانی رمان به کار بسته است تا از خلال زبان های متنوع اجتماعی و در نظام زبانی چندگانه، دیدگاه زنانه را مطرح کند. دیدگاه زنانه مورد نظر نویسنده، در گفتمان دوصدایی متشکل از زبان رمان (نویسنده) و گستره زبان راوی، زبان انواع ادبی و غیر ادبی و زبان شخصیت ها متجلی می شود و در این دوصدایی، ویژگی زنانه نویسی رمان متمایز می گردد.
۲.

تأملی در نقد روایت با رویکرد منطق مکالمه ای و چندآوایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: چندآوایی تحلیل روایت روی ماه خداوند را ببوس منطق گفت وگویی بیدارکردن ابلیس معاویه را برادران کارامازوف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۴ تعداد دانلود : ۹۲۴
پس از ترجمة آثار باختین در ایران و استقبال روزافزون از نظریة منطق مکالمه و چندآوایی او، دیده می شود که متون ادبی کلاسیک و معاصر با رویکرد باختینی بررسی می شوند. در مواردی، کلی گویی و ساده انگاری این نظریه در تحلیل روایت، باعث شده است که زوایا و ژرفای نظریة باختین به درستی نمایانده نشود و تحلیل روایت در بیش تر موارد، به نقدی توصیفی یا برجسته کردن موارد صوری فروکاسته شود. در این نوشتار، نگارنده کوشیده است شیوة تحلیل و تطبیق مؤلفه های اساسی نظریة چندآوایی را در متن روایی بازنگری کند. به این منظور، داستان «بیدارکردن ابلیس معاویه را» از مثنوی معنوی و داستان روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور (نمونه هایی از دو متن روایی کلاسیک و معاصر) انتخاب شده اند و رمان برادران کارامازوف داستایفسکی به منزلة متن مرجع در نظر گرفته شده است. پژوهش بر اساس شیوة یافتن تقابل های دوگانه، که از نقد ساختارگرایی وام گرفته شده است، و شیوة همزیستی آواهای متضاد در متن، که عنصر غالب در نظریة چندآوایی باختین است، انجام شده است. نتیجة اجمالی نشان می دهد که تحلیل روایت باید بر اساس اصل پذیرش و کنش دوسویة مفاهیم متقابل و همزیستی آن ها در متن باشد. بنابراین، همة تکنیک های روایت از حضور «غیر» گرفته تا کارناوالیزه کردن، طنز، تعدد راوی و زاویة دید و نقل قول مستقیم، باید پذیرش آوای غیر را به اجرا گذارند. بر اساس این، روی ماه خداوند را ببوس به علت یکپارچگی با آوای مخالف و نبود کنش دوسویة آواهای متقابل تک آوا و داستان بیدارکردن ابلیس معاویه را به علت نبود پاسخ قطعی به آوای مخالف و همزیستی نسبی آواها، دوصدایی است.
۳.

شاهنامه نمود حذف، غیاب یا حضور دیگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه باختین حماسه دیگری منطق گفت وگویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۳ تعداد دانلود : ۶۱۹
مفهوم «دیگری» به وسیله میخائیل باختین به حوزه ادبیات و نظریه های ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمان های داستایفسکی را واجد شرایط گفت وگویی و حضور «دیگری» می پنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمان های تولستوی فاقد خصلت مکالمه ای می داند. او معتقد است بنیاد آثار حماسی بر پایه حذف و طرد دیگری استوارست. در مقاله حاضر کوشیدیم با رویکردی سلبی و ساختارشکنانه به رأی باختین در باب آثار حماسی، نمودهای «دیگری» در شاهنامه را نشان دهیم. این نمودها را در ساحت های متفاوتی می توان بررسی کرد که عبارت اند از: 1) آفرینش شاهنامه به مثابه نمود صدایی دیگر در برابر صدای حاکم؛ 2) شاهنامه تلاقی ژانرهای مختلف در کنار هم؛ 3) نهاد پهلوانی در برابر نهاد شاهی؛ 4) ازدواج با بیگانگان. همه این مؤلفه ها گواهی بر حضور دیگری و وجود چندصدایی و گفت وشنود در شاهنامه است.
۴.

نقش دوره آموزشی تفکر انتقادی و سواد رسانه ای در بازگشایی پیام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتباطات مشارکتی حوزه توسعه مجاور حوزه توسعه مجاور رسانه ای حوزه عمومی روزنامه نگاری گفت وگو منطق گفت وگویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۲۳۶
در این مقاله، پس از بررسی رویکردهای موجود و طرح آموزش سواد رسان ه ای، با تلفیق دو دوره آموزشی تفکر انتقادی (فلسفه برای کودکا ن ) و دانش و مهار ت های رسانه ای، برنامه آموزشی نوینی در خصوص آموزش سواد رسان ه ای ارائه م ی شود که در این برنامه، آموزش مهارت های تفکری بر پای ه گفت و گو و در بستر حلق ه کند و کاو، زی رساخت و مقدم بر آموزش دانش و مها رت های رسانه ای است و مجموع آنها، مطلوب آموزش سواد رسانه ای را تأمین می نماید. جهت بررسی برنامه پیشنهادی این پژوهش در خصوص آموزش سواد رسانه ای، سه گروه از دانش آموزان با سطوح مختلف آموزشی، مورد سنجش قرار گرفتند. بر مبنای نتایج پژوهش، دان ش آموزانی که دو دو ر ه مذکور را گذراندن د ، نسبت به دو گروه دیگر بازگشایی دقیق تر و اصولی تری از پیام مدنظر داشتند
۵.

نقد رمانِ «تهران، شهر بی آسمان»، از منظر منطق گفت وگویی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق گفت وگویی گفتمان چند صدایی گفتگومندی باختین چهلتن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۱ تعداد دانلود : ۳۶۴
می توان رمان «تهران، شهر بی آسمان» را یکی از مهم ترین رمان های اجتماعی- سیاسی دانست که از جهات مختلف می تواند مورد بررسی قرار بگیرد. یکی از رویکردها، نظریه چندآوایی باختین است که درباره شاخص های گفت وگو و چندصدایی در یک اثر بحث می کند. میخائیل باختین یکی از بزرگ ترین منتقدان و نظریه پردازان روسی است که در نظریه «منطق مکالمه»، خوانش گفت وگویی در ژانر رمان را مطرح می کند. در پژوهش پیش رو، ضمن معرفی رمان «تهران، شهر بی آسمان» و بیان مبانی نظریه باختین، به میزان مطابقت این نظریه با رمان پرداخته و مصداق های آن را در رمان به شیوه تحلیل کیفی مورد واکاوی قرار داده ایم که در نتیجه آن «تهران، شهر بی آسمان»، به عنوان رمانی چندصدایی معرفی می شود. دستاوردهای پژوهش، نشان می دهد با این که در مواردی صدای نویسنده با صدای شخصیّت ها در هم می آمیزد، اما وجود مؤلفه های دیگری مانند: سبک بخشی، جدل، نقیضه، آوای الفاظ و گفت وگوی مرکّب، این رمان را در شمار رمان های چندصدایی قرار می دهد.
۶.

طنز کارناوالی و بازتاب آن در داستان های بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهرام صادقی چندصدایی طنز کارناوال گروتسک منطق گفت وگویی میخاییل باختین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۲۳
کارناوال  (Carnival)یکی از زمینه های ایجاد کلام چندآوا در نظریه منطق گفت وگویی میخاییل باختین است. کارناوال که برآمده از جشن های توده ای مردم در سده های میانه است، در کلام، با مؤلفه هایی نظیر طنز، تمسخر و شوخی، نفی ارزش های حاکم بر جامعه، آمیختگی مرگ و زندگی، توجه به جسم و لذت های جسمانی، انتقادهای اجتماعی و به طور کلی، با هر آنچه به رویاروییِ گفتمان توده ای و غیررسمی با گفتمان رسمی و غالب راه می برد، نشان داده می شود. باختین، این نظریه را در تقابل با تک آوایی، شادی ستیزی و جزم اندیشی رژیم استالین مطرح کرد. نکته ای که این پژوهش بر آن تأکید دارد کاربست ویژه نظریه منطق گفت وگویی، به ویژه کارناوال، در تاریک ترین و پراختناق ترین ادوار تاریخ است. برای این منظور، بهرام صادقی، در جایگاه یکی از برجسته ترین طنزپردازان معاصر فارسی که در دوره سیاهِ پس از شکست کودتای 28 مرداد 1332 به نگارش آثار طنزآمیز خود پرداخت، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده است که طنز موجود در داستان های صادقی تا چه میزان با مؤلفه های سخن کارناوالی هم خوانی دارد و زمینه های گرایش به چنین شیوه ای چه بوده است؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که طنز موجود در آثار صادقی با بسیاری از مؤلفه های سخن کارناوالی نظیرِ مرگ اندیشی و آمیختگی مرگ و زندگی، نفی معاداندیشی و توجه به ابعاد جسمانی حیات انسانی، نفی ارزش های حاکم بر جامعه، انتقادهای اجتماعی و غیره هم سوست. از این رو، فضایی چندصدا و گفت وگوگرا بر آن حکم فرماست که در تقابل با عصر سیاه و پرخفقان بعد از کودتا قرار می گیرد.
۷.

بازخوانی منطق گفت وگویی باختین در آثار صادق هدایت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: میخاییل باختین صادق هدایت منطق گفت وگویی من و دیگری گزاره های خطابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۳۳
نظریه منطق گفت وگویی میخاییل باختین از نظریه های مطرح حوزه ادبیات است که در هر اثری ادبی، به ویژه رمان و داستان قابل تحلیل و بررسی است. در آثار صادق هدایت هم این ادعا قابل طرح است که می توان آثارش را با این نظریه تطبیق داد تا به این پرسش پاسخ داد که هدایت چه گزاره ها و روش هایی برای گسترانیدن سخن و طرح دیدگاه های فلسفی و اجتماعی خود بهره برده است. هدایت که بنا بر آموخته های خود، با روش بینامتنیت تأثیرات بسیاری از آثار تاریخی و هنری پیش از خود گرفته، در پردازش آثارش، مهارت قابل تأملی داشته تا در نقد و تحلیل آثارش، آشنایی با فضای ذهنی او نیازمند دقت و تکاپوی بیشتر در علوم مختلف باشد. این پژوهش، با رویکرد و روش تحلیل محتوایی و بامطالعه کتابخانه ای، دیالکتیک من و خود و همچنین، تقابل خود با جامعه و چگونگی بهره بردن از گزاره های خطابی و تقابل من و دیگری موردبررسی قرار گرفته است. بنابراین، با این فرضیه که صاحب اثر و اندیشمند، به هر موضوعی بپردازد، تعلق خاطر دارد، آثار هدایت را می توان گاه برآمده از کنش حاصل از تقابل خود و اجتماع و گاه دیالکتیک خود با خود دانست. نتیجه حاصل از این پژوهش با تحلیل مؤلفه هایی من و دیگری، بینامتنیت، شیوه روایی و گزاره های خطابی پرسشی، ندایی و امری نشان می دهد که هدایت میان تقابل خود و جامعه و دیالکتیک خود با خود، در سیلان بوده و او از هر شیوه ای برای بیان عقاید خود در باب زندگی و جامعه و اندیشه های فلسفی خود بهره برده است.