مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۰۱.
۷۰۲.
۷۰۳.
۷۰۴.
۷۰۵.
۷۰۶.
۷۰۷.
۷۰۸.
۷۰۹.
۷۱۰.
۷۱۱.
۷۱۲.
۷۱۳.
۷۱۴.
۷۱۵.
۷۱۶.
۷۱۷.
۷۱۸.
۷۱۹.
۷۲۰.
انسان
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
159-169
حوزه های تخصصی:
آیه «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» در سوره انفال از آن دسته آیاتی است که در دیدگاه روایات و مفسّران شیعه و اهل سنت دارای معانی و احتمال های متفاوتی است. این پژوهش در راستای تحلیل معنایی این آیه به روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر روایات تفسیری و دیدگاه مفسّران شیعه و اهل سنت نگاشته شده است. این مقاله پس از بررسی لغات مهم آیه و به دست آوردن معانی آن به بیان روایات تفسیری ذیل آن پرداخته و از دیدگاه روایات، معانی حائل شدن خداوند بین انسان و قلبش را معرفی کرده، سپس اندیشه های تفسیری چهار مفسّر شیعه و اهل سنت یعنی شیخ طوسی، طبرسی، فخر رازی و علامه طباطبائی را بیان می دارد مبنی بر اینکه آن ها معتقدند: حائل شدن خداوند بین انسان و قلبش به سبب مرگ بوده یا به معنای نزدیکتر بودن خداوند به انسان از خودش است. سومین احتمال از دیدگاه این مفسّران حائل شدن خداوند به معنای دگرگون کننده قلوب است و علامه حائل شدن را به معنای مالکیت خداوند می داند. در پایان این پژوهش، به بیان چهار بازتاب کلامی، اعتقادی آیه پرداخته شده است.
بررسی مفهوم و ماهیت گناه و چگونگی پاکی از آن در اساطیر مشرق زمین(ژاپن، چین، هند، ایران و بین النهرین)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
105 - 134
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های بشر از دیرباز شناخت گناه، پیامدهای آن و چگونگی پاک شدن از گناه بوده است. با توجه به اهمیت شناخت این مفهوم در باور انسان های نخستین، نگارندگان، نخست به روش کتاب خانه ای به بررسی منابع و اسناد مختلف مربوط به اساطیر ملل مشرق زمین پرداخته و سپس با رویکرد توصیفی- تحلیلی این موضوع را واکاوی کرده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد: 1- در اساطیر ژاپن، گناه بزرگ، ناپاکی بود که معانی گوناگونی دارد. گناه، عملی بود که به طور آشکار زشت باشد. تطهیر در ژاپن به وسیله ی شست و شو، ریاضت و یا اهدای هدایا انجام می شود. 2- در اساطیر چین، به نظر می-رسد گناه نخستین، خوردن گوشت ورزاو است. در چین، بحث زیادی درباره ی گناه و چند و چون آن نیست. تکبر، تحدی، و خودکشی از گناهان یاد شده در اساطیر چین است. 3- در اساطیر ایران، نخستین گناه، دروغ گویی است. از دید ایرانیان باستان، گناه تنها به معنای نافرمانی در برابر خدا نیست و انسان می تواند در برخورد با خودش و سایر موجودات نیز مرتکب گناه شود. انسان با کردار نیک صاحب فره می شود و به واسطه ی گناه، فرّه از او می گریزد. در اساطیر ایران آب، آتش و فلزات مذاب از مطهرات هستند. 4- در اساطیر بین النهرین، تعریف دقیقی از گناه نمی شود. شکستن بال باد جنوب و محروم شدن از جاودانگی، گناه نخستین است و مزاحمت برای خواب خدا و رویارویی با خدایان از مشهودترین گناهان است. 5- در اساطیر هند، وارونا، آفریدگان را بر اساس مجموعه قوانینی به نام ریتا قضاوت می کند. وضعیت گناه در چهار دوره قابل بررسی است که هر چه به دوره ی پایانی نزدیک می-شویم، گناهان بیشتر می شود. در این میان، حتی خدایان نیز از ارتکاب به گناه به دور نیستند. پاک شدن از این گناهان به دو شیوه ی تطهیر در رودخانه ی گنگ و تطهیر به کمک نیروی ذهنی وارونا، انجام می شود.
بررسی و تبیین سبک رهبری معنوی در سازمان از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
83 - 109
حوزه های تخصصی:
زمینه: در عصر حاضر موفقیت سازمانی مستلزم تغییر در عملکرد ها، به ویژه تحول در سبک های مدیریتی و اداره بروز آن بوده، که در این میان نق ش رهبری معنوی بسیار برجسته می باشد، تا افراد مشتاقانه فعالیت های خود را برای دستیابی به اهداف سازمانی انجام دهند.
هدف: هدف تحقیق حاضر شناسایی، تبیین و توسعه سبک رهبری معنویاز دیدگاه قرآن است، تا بتوان از این رهگذر به تربیت و کمال سرمایه انسانی در سازمان ها مساعدت نمود.
روش: این تحقیق با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به صورت استقرایی، روش اجتهادی و روش تفسیری، برای جمع آوری اطلاعات و تحلیل داده ها انجام شده است.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که رهبری معنوی با رویکرد قرآنی دارای 5 مقوله، چشم انداز، نوع دوستی، امید و ایمان به کار، تعهد سازمانی و بهره وری بوده است، که برای اعتباریابی آن 25 آیه از قرآن استخراج شده است.
نتایج: تحلیل و بررسی داده ها نشان می دهد که رهبری معنوی از منظر قرآن دارای اهمیت است و بودن آن در سازمان باعث انگیزه در افراد و هدایت به معنویت در اهداف سازمان می شود.
بررسی مسئولیت ها و نقش ملائکه در قرآن کریم از منظر آیت الله جوادی آملی با تأکید بر تفسیر تسنیم
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
29 - 47
حوزه های تخصصی:
مدبّر حقیقی جهان، فقط خداوند بزرگ است و هیچ موجودی بدونِ امر و فرمان خدا عمل نمی کند. این در حالیست که در آیات متعدد قرآن کریم، از وظایف و نقش ملائکه در تدبیر امور انسان سخن گفته است. هدف این مقاله بررسی نقش ملائکه در تدبیر عالم از منظر آیت الله جوادی آملی است. پرسش اصلی این پژوهش این است که حقیقت وجودی ملائکه چیست و چه نقشی در تدبیر امور انسان دارد؟
روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. این پژوهش با تکیه بر آرای علامه جوادی آملی، در صدد این است که از حقیقت وجودی ملائکه و چگونگی نقش آفرینی آن ها در تدبیر امور انسان از منظر قرآن کریم، تصویر روشنی ارائه دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ملائکه موجودات مجرد و معصوم و مکلّف به تکالیف الهی اند. هم چنین آن ها حاملان عرش و تسبیح کنندگان پیرامون عرش الاهی هستند که خداوند وظایف و مسؤلیت هایی را برای آن ها در دنیا و آخرت قرار داده است. از جمله این مسئولیت ها عبارتند از ابلاغ وحی، ثبت و ضبط اعمال انسان، امداد غیبی، تدبیر امور بندگان، بشارت دادن فرشتگان بر انسان محتضر، قبض روح، شفاعت کردن ملائکه در عالم آخرت و تحیّت و سلام فرشتگان بر مؤمنان.
نقش عوامل انسان شناختی بر هدایت و ضلالت در پاسخ به شبهه جبر الاهی از منظر قرآن
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
101 - 116
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل و شبهاتی که به طور معمول در مورد هدایت و ضلالت انسان مطرح می شود، این است که انسان در هدایت و سرنوشت خود هیچ گونه اختیار و نقشی ندارد و خداوند متعال هرکس را بخواهد هدایت یا گمراه می کند. این شبهه که از ظاهر آیاتی از قرآن استفاده شده است، با قرائنی در خود این آیات و نیز آیات دیگری که از زاویه عوامل انسان شناختی به مفهوم هدایت و ضلالت توجه کرده اند، قابل دفع است. بر این اساس، هدف مقاله حاضر، تبیین عوامل انسان شناختی هدایت و ضلالت به منظور پاسخ به این شبهه که خداوند انسان را در مسیر هدایت و گمراهی مجبور کرده، خواهد بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی بر پایه آثار مرتبط با هدف مقاله است. طبق آیات قرآن، ایمان، رضایت خداوند، جهاد و توبه از عوامل انسان شناختی هدایت و کفر، ظلم، فسق و دروغ به عنوان عوامل انسان شناختی ضلالتند. بر اساس این نوع آیات، با آن که عوامل دیگری نظیر اراده خداوند در هدایت و ضلالت انسان دخالت دارند، ولی تحقق نهایی این دو امر، در گرو اراده خود اوست. بر این اساس، انسان از ابتدا با اختیار خودش، یکی از عوامل هدایت یا گمراهی مثل ایمان یا کفر را برمی گزیند و آن گاه، بقیه مراتب هدایت و گمراهی اش، متأثر از همان عوامل، تحقق می یابد. بنابراین، هدایت و ضلالت نهایی انسان، متأثر از اراده خود اوست و نقش عوامل دیگر مثل اراده خداوند، به معنای زمینه چینی برای هدایت و ضلالت انسان است.
تبیین رابطه توحید افعالی با اختیار انسان مبتنی بر نظریه امر بین الامرین
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
117 - 137
حوزه های تخصصی:
توحید افعالی یکی از شاخه های توحید نظری است که توحید در خالقیت، ربوبیت، رازقیت، حاکمیت و مالکیت، شعب آن شمرده می شوند. از آن جایی که هر کدام از این شعب، به خصوص توحید در خالقیت با اختیار انسان مرتبط است، در تبیین رابطه توحید افعالی با اختیار انسان، اشاعره با استناد به آیات دال بر عمومیت افعال خداوند، انسان را موجودی مختار نمی دانند. معتزله توحید افعالی را می پذیرند، اما افعال اختیاری انسان را از فعل خدا نمی دانند و فقط به خود انسان نسبت می دهند. شیعیان امامیه به تبعیت از اهل بیت (عل) هر دو دیدگاه را نادرست می دانند و به دیدگاه سومی بنام امر بین الامرین قائلند که از تبعات منفی دو دیگاه دیگر مبرا است.
این نوشته در صدد تبیین رابطه توحید افعالی با اختیار انسان با تاکید بر نظریه امر بین الامرین و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و شیوه تفسیری قرآن به قرآن و استفاده از تفسیر روایی به روش توصیفی- تحلیلی در راستای ارایه تبیینی معقول از ارتباط توحید افعالی با افعال اختیاری انسان است، بدون این که جبر و یا تفویض پیش بیاید.
یافته های این پژوهش نشان می دهد که با تکیه بر قاعده فاعل تسبیبى و فاعل مباشرى یا فاعل قریب و فاعل بعید (علت های طولی)، قاعده ترتب ایجاد بر وجود، قاعده عینیت هستى امکانى با ربط به مبدأ اعلى، قاعده مظهریت هستی امکانی از خالق، به صورت منطقی رابطه توحید افعالی به نحو عام با افعال انسان بدون افتادن در دام جبر یا تفویض قابل تبیین است.
کمال انسان از دیدگاه ابن سینا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
53 - 84
حوزه های تخصصی:
مسئله کمال انسان و انسان کامل از مباحث موردتوجه همه ادیان و مکاتب فلسفی، اخلاقی و تربیتی است. کمال نهایی مرتبه ای از وجود انسان است که در آن همه استعدادها و قابلیت های ذاتی، معنوی و انسانی با سیروسلوک به فعلیت می رسد. هدف اصلی این پژوهش بررسی کمال انسان از دیدگاه ابن سینا و ابن عربی است. برای دستیابی به این هدف از روش تطبیقی بهره گرفته شده است. در روی کرد معرفتی ابن سینا تنها شهود عقلانی کاربرد دارد و نمی توان از معرفت عرفانی و شهود قلبی سخن گفت. ابن سینا هدف نهایی معرفت و سعادت را شناخت عقلی و علمی، و اتصال به عقل فعال می دانست که مبتنی بر عقل نظری و شهود عقلانی است؛ اما در نظام فکری ابن عربی هر موجودی به لحاظ هستی شناختی، مظهر اسم یا اسمائی از حق تعالی است و از حیث معرفت شناختی درک او از حق به میزان استعداد او در دریافت تجلیات الهی وابسته است. در نظام معرفتی و فکری ابن عربی حقایق متعالی با استمداد از کشف وشهود دریافت می شوند و از سنخ علم حضوری اند. در نظام معرفتی و فکری ابن عربی کمال انسان مبتنی بر عشق و کشف وشهود به تصویر کشیده شده است؛ ازاین رو انسان کامل سینوی در کمال عقل برهانی شهودی و با انسان کامل عرفانی ابن عربی منطبق است؛ بنابراین کمال عقل نظری در چارچوب مشّائی اتصال به عقل عملی است و بدون آن ناقص است. در هر دو دیدگاه بیان شده که انسان ها دارای مراتبی از کمال اند. کسب این مراتب تدریجی است و انسان پس از طی این سیر استکمالی و صعود در مدارج کمال، در نهایت سلوک خود، به مقام رفیع کمال نهایی خود نائل می شود. مراجعه به متون دینی و عرفانی ابن عربی نشان داد که او به هیچ وجه از اجتماع منفصل نبود؛ بلکه در متن آن قرارداشت و انزوای عارفان و جامعه گریزی را ناصواب می دانست. انسان کامل سینوی در نگرش فلسفی عرفانی همان انسان کامل عرفانی ابن عربی است و هیچ برتری ای بر انسان کامل عارفان ندارد؛ ازاین رو تنها انسان کامل سینوی به انسان اسلام و قرآن نزدیک نبوده؛ بلکه انسان کامل عرفانی عارفان الهی باتوجه به خدانمایی کامل وی، همان انسان کامل قرآنی و اسلامی است.
بازشناسی مفهوم «منظر ایرانی» مبتنی بر عناصر سازنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
18 - 25
حوزه های تخصصی:
بررسی ویژگی های خاص انواع منسوبات و مشتقات منظر، از مهم ترین موضوعات در حوزه شناخت و مطالعه منظر به شمار می رود. عبارت «منظر ایرانی» اشاره به جنبه های خاصی از آن دارد که به طبع، واجد ویژگی های منحصربه فردی نیز است. علیرغم اهمیت قابل توجه شناخت معنی و مفهوم منظر ایرانی، جایگزین، مصادیق و نمونه های آن مورد اشاره قرار می گیرد و چیستی و ذات آن نادیده گرفته شده است؛ همین امر موجب شده تا این مفهوم دچار تکثر معنایی شده و مفاهیم متعدد و بعضاً نامتجانسی از آن متبادر شود. براین اساس در پژوهش حاضر، با رویکردی هستی شناسانه به ذات و اصل مفهوم منظر ایرانی پرداخته شده است تا ضمن تشریح ابعاد و عناصر سازنده آن، در اصل این مفهوم تدقیق شود. در این پژوهش، به منظور تبیین مفهوم منظر ایرانی، با روشی تحلیلی- توصیفی و استنادی، ابتدا عناصر سازنده منظر شناسایی و معرفی شده و در ادامه با شناخت مؤلفه های هویت بخش، ایرانی بودن آنها مورد بحث قرار گرفته است. براین اساس ایرانی بودن منظر منوط به وجود و میزان اثرگذاری عناصر طبیعی و مصنوع با هویت ملی است که هر کدام دسته ای از جنبه های هویت بخش ایرانی را دربر می گیرند و همچنین انسان با فرهنگ ایرانی، به عنوان عنصری با بیشترین ظرفیت تجلی هویت ایرانی در پدیدآمدن منظر شناخته شده است.
انسان به مثابه روش در اندیشه آنتونی گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۷
1 - 17
حوزه های تخصصی:
انسان به عنوان امر ایدئال و انسان به عنوان موجودی که در وضعیت فعلی هر جامعه ای در حال گذران زندگی است، دو حیثیت قابل بحث در علوم انسانی و اجتماعی هستند. این تفکیک اولیه از این دو حیث از انسان می تواند ما را در مواجهه با هویتی تحت عنوان علوم اجتماعی و علوم انسانی بیشتر آشنا کند. افکاری که انبوهی از نظریه ها و اصطلاحات و واژگان را در اقتصاد، جامعه شناسی و دیگر رشته های علوم تولید کرده اند. آنتونی گیدنز از جمله اندیشمندانی است که این دو حیثیت را در مطالعات اجتماعی خود در نظر گرفته و ازاین رو مطالعه آثار او می تواند به ما نشان دهد که چگونه میان شناخت روش شناختی انسان با شناخت انسانی که واقع شده است تمایز بنهیم. او انسان را در مرحله اول براساس اقتضائات نظری مدرنیته متأخر صورت بندی مفهومی می کند و در مرحله ای دیگر این صورت بندی را برای مطالعه انسان در دوره اخیر مدرن به کار می گیرد. انسانی که شخصیت او در بدن خلاصه می شود و بنابراین، مدیریت بدن به منزله امری به عنوان عاملیت انسانی تلقی می شود؛ جایی که اخلاق و دین به عنوان امور هویت بخش، جای خود را از دست داده و حتی امکانی برای ورود مرگ برای شکل دهی شخصیت به عنوان واقعیت جهان انسان از چشم ها دور نگه داشته می شود تا مانعی بر سر راه خرد کردن انسان و هویت انسانی در دوره مدرن اخیر نباشد.
نقش و جایگاه آموزه های فرانسیس بیکن در زایش بحران های زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه اخلاق زیست محیطی، علمی نوین و بین رشته ای محسوب می شود که وظیفه آن، بررسی کنش و واکنش دو ساحت ناهمسان انسان و طبیعت است. بحران های زیست محیطی نیز حاصل عدم تعادلی است که در این دو حوزه ایجاد می شود. باور داریم که نقش و جایگاه آموزه های فلسفی فرانسیس بیکن در زایش بحرانهای زیست محیطی عصر حاضر غیر قابل انکار است. بر این اساس، هدف این پژوهش، تبیین نقش و جایگاه فلسفه این فیلسوف تجربی مسلک در ایجاد بحرانهای زیست محیطی بوده است. روش: روش به کار رفته در این پژوهش، اسنادی- تحلیلی است. یافته ها: این نوشتار با بررسی مسائلی همچون: نقش و جایگاه انسان، اهمیت و نقش طبیعت، سعادت و کمال غایی انسان و نیز بخش منطق فلسفه فرانسیس بیکن، به این یافته رسید که آموزه های این فیلسوف تجربی مسلک، نقش مؤثری در زایش بحرانهای زیست محیطی دارد. نتیجه گیری: آرا واندیشه های فلسفی به عنوان علل معرفتی بحران های زیست محیطی، نقش تعیین کننده ای در ایجاد بحران های زیست محیطی ایفا می کنند
بررسی جایگاه و نقش عرفان در فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: فرهنگ، از مسائلی است که با زندگی آدمی پیوند همیشگی داشته و در طول تاریخ اندیشه بشر، پیوسته مورد توجه بوده است. لذا از زوایای گوناگون در خور بررسی و تأمل است. هدف نویسنده این مقاله، بررسی رابطه و پیوند فرهنگ با عرفان بوده است. روش: در مقدمه نوشتار، تصویری کلی از حوزه های مرتبط با فرهنگ ارائه شده است. سپس به صورتی گذرا به مفهوم شناسی دو واژه محوری عرفان و فرهنگ پرداخته و کوشش شده است بررسی ها در فرایند تحقیق، بر اساس مبنای اتخاذ شده در مورد فرهنگ، پی گرفته شود. پس از آن به اختصار، رابطه عرفان نظری و عملی با فرهنگ واکاوی شده است. یافته ها و نتیجه گیری: با وجود برخی ذهنیتهای درباره نقش انحطاطی عرفان در اجتماع، در این اثر به عرفان به عنوان عامل تغییر در حوزه نگرشها و کنشها توجه شده است. همچنین رابطه فرهنگ و عرفان با کندوکاو مسائلی از جمله: مبانی تحول در عرفان، هدف عرفان و رابطه آن با تغییر، تغییرپذیری انسان، راه و روش، رابطه الگو و ساحتهای سلوکی با فرهنگ، اصالت و در نهایت، نقش فرهنگ عرفانی در مواجهه با تهاجم فرهنگی بررسی شده است.
ملاحظه و بررسی انتقادی ازخودبیگانگی فطری کارل یاسپرس از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این نوشتار، بررسی ازخودبیگانگی فطری در انسان شناسی فلسفی یاسپرس از منظر علامه طباطبایی بود. یاسپرس از روش پدیدارشناسانه به جای تحلیل فلسفی بهره برد و با ذاتی انسان قرار دادن آزادی مطلق، اولیات ذاتی و فطرت الهی را مورد تردید قرار داد و آن را ناقض وجودِ اگزیستانسی بشر معرفی کرد؛ در حالی که علامه به روش تحلیلی اولیات فطری، اصل علیت را اساس خودآگاهی و راه عبور ازخودبیگانگی دانسته، آزادی را ابزاری برای اهداف فطری معرفی کرد. اگر علامه ازخودبیگانگی فطری را غفلت و نسیان اولیات فطری دانسته، یاسپرس با مبانی «فلسفه وجود» خود، التزام به قیود پیشینی، مانند فطریات را ازخودبیگانگی دانسته است. یافته ها و نتیجه گیری: پژوهش حاضر با ارزیابی مبانی معرفتی دو اندیشمند، ذاتی بودن فطریات را ثابت کرده و بی توجهی به آگاهی های فطری را عامل ازخودبیگانگی دانست.
نقد دیدگاه غزالی در مسئله ادراکات عقلی زن(ارزیابی دینی و علمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۹)
1144 - 1125
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از نگارش این نوشتار، نقد مدّعای غزالی در مسئله قدرت تعقّل زن بود. از نگاه او، زنان در بُعد معرفت عقلی گرفتار نقص ذاتی اند؛ که این مدّعا زمینه ساز شبهاتی نسبت به آموزه های دینی است. روش: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و انتقادی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها: مهم ترین یافته های این پژوهش عبارتند از: عدم نگاه جامع غزالی به آموزه های دینی، فقدان پشتوانه عقلی و مؤیدات نقلی و تجربی، ناسازگاری با روح آموزه های دینی و اندیشه های فلسفی و یافته های روان شناسی و علوم تربیتی. نتیجه گیری: غزالی گرچه به انسانیت زن اذعان دارد، ولی او را ذاتاً نسبت به مرد کم بهره تر از قوّه تعقّل می داند. این نگاه، پیامدهایی مانند ذاتی بودن رذایل اخلاقی و ناتوانی زن درکسب کمال و معرفت را در پی دارد.
بررسی نظریه امر الهی در اخلاق و شبهات و چالش های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
5 - 25
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر آن است نظریه امر الهی و شبهات و چالش های آن را که مدافع ریشه داربودن اخلاق در دین خداست مورد بحث و بررسی قرار دهد. این نظریه در میان متفکران مغرب زمین از زمان سقراط تاکنون و هم در میان اندیشمندان اسلامی طرفداران خاص خود را داشته است. مطابق این نظریه، ازلحاظ اخلاقی، خوب آن چیزی است که خدا امر کند و بد آن چیزی است که خدا نهی کند. در ابتدا سعی شده است که تعریف های روشنی از اخلاق و دین ارائه شود. منظور از دین، ادیان الهی است که خداوند به پیامبران الهی وحی کرده است که اسلام، تجلی تام و تمام آنهاست و منظور از اخلاق، اخلاق دستوری است که درصدد کشف معیارهای اعمال خوب و بد است. درضمن توضیح این نظریه، شبهات وارد بر این نظریه مطرح شده است. آنها عبارت اند از: 1. راه تشخیص اوامر الهی؛ 2. مسئله الزام در نظریه اوامر الهی؛ 3. خودمختاری در نظریه اوامر الهی؛ 4. بن بست این نظریه. در ادامه، پاسخ های مناسب آنهابه اجمال بررسی شده است به گونه ای که این نظریه با اضافات و تعدیلاتی قابل دفاع باشد.
نقد و تحلیل نقش مسیحیت و عوامل همسو با آن در واژگونی تاریخیت خواست طبیعی انسان و نخبگان؛ از دیدگاه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
59 - 77
حوزه های تخصصی:
از منظر نیچه؛ یکی از علل شاخص بدبینی در فلسفه ی شوپنهاور؛ ریشه در تاثیر عمیق دین مسیحیت در لایه های زیرین فرهنگ اروپا دارد. بدبینی مقدمه رسیدن به بیزاری است، بیزاری جستن از هرگونه «خواست طبیعی» و «تفاوت» است. «اصل تفاوت» چیزیست که افلاطون پیش از این بدان پرداخته بود. البته؛ نیچه نه تنها تلاش های افلاطون در این باب را ناکافی می داند بلکه؛ پیامدهای حاصل از فلسفه ی او را از بین برنده ی «اصل تفاوت» میداند. با ظهور مسیحیت و شعار برابری ذاتی انسانها؛ اصل «تفاوت طبیعی» انکارگردید. به باور نیچه؛ این امر نه تنها باعث حذف عنصر «خواست طبیعی» و تفاوت انسانها باهم شد بلکه؛ باعث انکار و حذف طبقه ی نخبگان جامعه شده است که «تفاوت» را به مراتب آشکارتری دارند. او دلیل این امر را عدم حس تاریخی و نیز ناتوانی مسیحیت و فلسفه های همسو با آن در تبارشناسی مذاهب و اخلاق (فیزیولوژی نیروها) می داند. دین مسیحیت پولسی و همچنین وجود برخی عوامل روانشناختی باعث گردیده که نوع بی نظیری از انسان ها سرکوب شوند. بررسی تمام علل تباهی نیروی نخبگان؛ بخشی از پروژه اصلی نیچه است که در این مقاله تلاش شده مهم ترین آنها تحلیل گردد
فلسفه سیاسی اسلامی و دولت کارآمد، با تاکید بر آرای صدر المتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
175 - 194
حوزه های تخصصی:
امروزه کارآمدی دولت یکی از دغدغه های مهم اندیشمندان و جوامع محسوب می شود. معیار ارزیابی عمومی از یک نظام سیاسی، از جمله میزان تحقق کارآمدی است. نوشتار حاضر تلاشی است در جهت ظرفیت سنجیِ فلسفه سیاسی اسلامی با تمرکز بر آراء و دیدگاه های ملاصدرا در مواجهه با ملاحظات پیش گفته. فرضیه این است که فلسفه سیاسی به ویژه فلسفه سیاسی اسلامی، ظرفیت های مناسبی جهت بحث در باب بنیادهای کارآمدی دولت دارد که از این میان فلسفه سیاسی صدرالمتألهین به عنوان یکی از شعب مهم فلسفه سیاسی اسلامی، ظرفیت ویژه ای جهت ورود به این مبحث دارد. روش مورد استفاده در این مقاله، روش توصیفی- تحلیلی است. در مقاله حاضر هم بر بنیادهای کارآمدی و هم بر عناصر و مؤلفه های آن تاکید می شود. در یافته های تحقیق با توجه به نوع نگاه ملاصدرا به موضوع کارآمدی دولت چند بُعد مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتن از جمله؛ قدرت، مردم و کارآمدی دولت در تلقی ملاصدرا، ملاصدرا و سه اصلِ کارآمدی، نقد اجتماعی به مثابه بنیاد کارآمدی؛ خوانشی نو از حکمت متعالیه، ملاصدرا و نگرش منظومه ای به کارآمدی، کارآمدی انسان، شرط کارآمدی دولت، و وجهِ ترکیبیِ کارآمدی در تلقی ملاصدرا ( کارآمدیِ چندلایه). یافته های بحث نشان می دهد که کارآمدی دولت عمیقاً دغدغه ملاصدرا بوده است و در این راستا، وی کارآمدی انسان را بنیاد کارآمدی دولت می داند.
تبیین کرامت انسان بر پایه انسان شناسی فیلسوفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
73 - 93
حوزه های تخصصی:
تردیدی نیست که انسان موجودی دارای کرامت است، اما درباره این که کرامت چیست و خاستگاه آن کدام است، اختلاف نظر وجود دارد. برخی از موقعیت اجتماعی افراد به عنوان کرامت یا خاستگاه آن یاد کرده اند و کسانی از تشبه به خداوند یا برخورداری از عقل سخن به میان آورده اند. بر پایه آموزه های فلسفه اسلامی مفهوم کرامت از نوع معقول ثانی فلسفی و منشأ انتزاع آن ظرفیت های نفس ناطقه است. سؤال این است که آیا نفس ناطقه ظرفیت های لازم برای انتزاع کرامت را داراست و آن ظرفیت ها کدام است؟ در این نوشتار به شیوه تحلیلی توصیفی نشان دادیم که نفس ناطقه از چشم انداز فلسفه اسلامی دارای ظرفیت های فوق العاده پیچیده است و علاوه بر داشتن ظرفیت های نباتی و حیوانی، ظرفیت های دیگری نیز دارد که او را در مسیر فرشته شدن یاری می رساند. این ظرفیت ها باعث شده است که فیلسوفان مسلمان در جای جای آثار خود انسان را به کرامت و مانند آن توصیف کنند. از منظر فلسفه اسلامی اولاً انسان دارای کرامت است. ثانیاً خاستگاه کرامت مجموع ظرفیت های نفس ناطقه است. ثالثاً کرامت امری ذاتی و عمومی است. رابعاً کرامت مقول به تشکیک است و در همه موارد به یک میزان صدق نمی کند. آشنایی با عواملی که باعث تقویت کرامت انسانی می گردد و همچنین آشنایی با چالش ها و موانع کرامت انسانی از دیگر نتایج این نوشتار به حساب می آید.
سوژه مندی سیاسی و هرمنوتیک خود در شعر شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
209 - 234
حوزه های تخصصی:
مسئله ی «سوژه» مهم ترین شاخص تمایز ادبیات کلاسیک و مدرن است. «من» در ادبیات کلاسیک اغلب کلی و انتزاعی است، اما در ادبیات معاصر، پیرو فلسفه ی مدرن، من فردیت یافته و انضمامی و به عبارتی سوژه کنشگر است. شاید آشکارترین نمود این چرخش پارادایمی را-به ویژه در شعر بتوان در نوع مواجهه با «سوژه» دید. شعر معاصر، از سطحی ترین وجه رمانتیک تا پیچیده ترین وجه فلسفی، مبیّن سوژه ای خودبسنده است که خاستگاه آن انسان محوری است. احمد شاملو از شاعرانی است که «من» در شعر او سوژه است. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی و با خوانش انتقادی مجموعه ی اشعار شاملو و انتخاب نمونه های دلالتگر، به هرمنوتیک خود/سوژه در شعر او می پردازد و ازآنجاکه این من/خود/سوژه طی شش دهه سرایش شعر، دستخوش تلاطم و تحول بوده است، تکیه گاه نظری بحث نیز، به فراخور این تطورات، هم به سوژه فلسفی می پردازد که بر اندیشه و آگاهی فردی تأکید می ورزد و هم به سوژه ای که برساخت اجتماعی است؛ ازهمین رو، تلفیقی است از مباحث میشل فوکو درباب هرمنوتیک خود و حکمرانی بر خود و دیگران، نظریه ی کنش متقابل نمادین، که به من فردی و من اجتماعی می پردازد، نظریه ی اگزیستانسیالیسم که آزادی، انتخاب و مسئولیت را محور مباحث خود قرار می دهد و درنهایت نظر آلتوسر درباب سوژه؛ یعنی سوژه با s (حرف کوچک) و سوژه با S (حرف بزرگ). «من» در شعر سیاسی شاملو، همانا subject ، به مثابه شبه سوژه ای ایدئولوژیک تحت انقیاد حزب توده است، و در شعر فلسفی او، که حاصل شناخت و آگاهی براساس تجربه زیسته خود او و تأمل درباب هستی، انسان، زندگی، و مرگ است، من به مثابه سوژه ی اعظم (Subject) است.
ارزشمندی حیات جنین؛ تاملی انتقادی در باب نقش شخص بودگی در حمایت از حیات انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیات انسان امری خودبنیاد است و نباید آن را به یک حق تقلیل داد و تضمین حیات انسان در ابعاد مختلف، غایت حق هاست. از آنجا که جنین انسانی، ماهیتی بشری داشته (این نیز مورد پذیرش طرفداران تئوری شخص بودگی است) و حیات دارد، صرف این حیات باید مورد حمایت بوده و جنین از شانس زنده ماندن برخوردار باشد؛ چه اینکه رابطه پدر و مادر با جنین-فرزند، پیوندی مالکانه نبوده، بلکه ماهیتی امانی دارد. شخص بودن، یک ویژگی ذاتی در تعریف ماهیت انسان نیست و بلکه خصوصیتی اعتباری-انتزاعی است که انسان کسب می کند و نباید حمایت از هستی موجود انسانی را به شخص بودگی او فروکاست؛ همچنان که باید در نظر داشت، دیدگاه واحدی در مورد ویژگی های شخص بودگی و آغاز آن وجود ندارد و با توجه به اختلاف نظر موجود در این ارتباط، نباید حیات جنین را به عنوان امری قطعی در برابر امر غیرقطعی، مورد صدمه قرار داد.
تحلیل کیفی طرح هادی روستای مقیسه بر مبنای رویکردهای برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
364 - 381
حوزه های تخصصی:
روستا در ایران به عنوان نوعی زیستگاه انسانی با داشتن حدود 25 درصد جمعیت کشور و مهم ترین تولیدکنندگان اصلی منابع غذایی می تواند با برنامه ریزی مناسب به توازن نظام سکونتگاهی و کاهش مشکلات شهرها کمک نماید. در این میان طرح هادی وظیفه نظم دهی کالبدی و عملکردی روستا به همراه پراکنش معنادار کاربری ها و توزیع سلسله مراتبی معابر را عملاً بر عهده دارد. در این پژوهش پس ازاینکه فرایند تهیه و اجرای طرح هادی روستای مقیسه، از طریق مصاحبه عمیق با اهالی روستا، کارشناسان بنیاد و بررسی محتوای طرح هادی به دست آمد، انطباق هر مرحله از اجرای طرح، بر اساس مدل مفهومی پژوهش(مقایسه برنامه ریزی فن مبنا و ارتباطی که به ترتیب از دیدگاه های فلسفی اثبات گرا و تفسیرگرا برآمده بودند)، صورت گرفت. در این بررسی، جمع بندی ها حاکی از آن است که عمده ترین علل تفاوت در روند متفاوت اجرای این طرح در مرحله تهیه و اجرا، به دلیل تفاوت در نگاه به انسان است. این نگاه متفاوت از دیدگاه های متفاوت کنشگران مؤثر بر طرح ایجاد می شود. بر این اساس، این کنشگران دسته بندی شده و چگونگی اثر هریک بر طرح موردبررسی قرار گرفت. بر این اساس آگاهی و افزایش سرمایه های انسانی برنامه ریزان و طراحان (کنشگران دسته اول و دوم) باید حداقل به اندازه مهارت ها و علوم برنامه ریزی و طراحی در دانشگاه ها، سازمان ها و شرکت های اجرایی موردتوجه قرار گیرد.