مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
برنامه ریزی ارتباطی
حوزه های تخصصی:
حرکت به سمت اهداف «سند چشم انداز 1404» نیازمند درک الزامات برای تدوین برنامه های مناسب جهت دست یابی به اهداف مطلوب در توسعه است. با آغاز عصر اطلاعات، قواعد سیاست گذاری توسعه نیز به شدت در جهان تغییر کرده و تحت تأثیر متغیرهای ارتباطات، فرصت های بی بدیلی برای جهش کشورهایی که در مراحل آغازین توسعه بوده اند، فراهم شده است. بر این اساس، توجه به بعد ارتباطات در سطح کلان و در برنامه های توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور، بسیار مهم و ضروری است. این امر نیازمند بازنگری برنامه های پیشین و آسیب شناسی آنها و ارزیابی نقاط قوت و ضعف برنامه ها برای تدوین برنامه های جامع تر آینده است. سؤال اصلی این تحقیق این است که بعد از انقلاب، رویکرد برنامه های توسعه به بخش ارتباطات چگونه بوده است؟ کدام یک از ابعاد ارتباطات مورد توجه و چه جنبه هایی مورد غفلت قرارگرفته است؟ در این پژوهش، تحلیل پنج برنامة توسعة پس از انقلاب، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهند که در همه برنامه های پنج سالة توسعه به ابعاد سخت افزارانه و کمی توسعة ارتباطات و رسانه ها بیشتر پرداخته شده و جنبه های کیفی و محتوایی، نظیر حق دسترسی همگانی به اطلاعات، آزادی کسب و انتشار اطلاعات در چارچوب قانون اساسی، آزادی بیان و قلم و نیز حرکت به سوی جامعة اطلاعاتی و دانایی محور و همچنین سایر ابعاد ارتباطات، از جمله ارتباطات انسانی، سنتی و اجتماعی کمتر مورد توجه بوده است. درعین حال، در برنامة چهارم توسعه با محوریت «دانایی»، نسبت به سایر برنامه ها به صورت جامع تر به ابعاد و زمینه های جدید ارتباطات پرداخته شده است. این پژوهش، با توجه به همین رویکردها و نیز رهیافت های جدید علمی و تجربی، ضرورت دخیل کردن بیشتر ارتباطات را در سیاست گذاری توسعه، پیشنهاد می کند.
واکاوی تأثیرات رویکرد برنامه ریزی در توانمندسازی روستاییان در فراگرد توسعه پایدار روستایی (مورد مطالعه: شهرستان های ری و پاکدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
87 - 104
حوزه های تخصصی:
تاکنون دو رویکرد «عقلایی گرایی فن محور» و «ارتباطی» در چارچوب و فرآیند برنامه ریزی توسعه مطرح بوده است که در نظام برنامه ریزی ایران استفاده از رویکرد عقلایی گرایی در فرآیند مذکور غلبه داشته است. این پژوهش با هدف واکاوی جایگاه برنامه ریزی روستایی و تأثیر آن بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی در ناحیه شهرستان های پاکدشت و ری به روش توصیفی تحلیلی بر روی 54 روستای نمونه از 124 روستای ناحیه موردمطالعه انجام شد. برای تعیین ارتباط بین متغیرها از روش مدل معادلات ساختاری و از نرم افزار آموس گرافیک استفاده شد. یافته های پژوهش ناکارآمد بودن رویکرد برنامه ریزی در ارتقای شاخص های توانمندسازی در توسعه پایدار روستایی را نشان می دهد؛ و اینکه اقدام مؤثری برای ارتقاء شاخص های فرآیند توانمندسازی روستاییان در راستای توسعه پایدار روستایی صورت نگرفته است. همچنین، بر اساس مدل ارتباطی استاندارد رویکرد فعلی برنامه ریزی از نظر ارتقاء شاخص های توانمندسازی روستاییان به منظور مشارکت آن ها در فرآیند توسعه پایدار روستایی بر مبنای شاخص نیکویی برازش حاصل شده؛ دارای برازش نامطلوب است بدین معنی که برنامه ریزی در وضع موجود نتوانسته احساس معنی دار بودن، اعتماد و اطمینان، شایستگی، خودباوری، خود تعیینی، شفاف سازی را در بین روستاییان ایجاد نماید و گیرندگان و بروز دهندگان «توانمندسازی نامولد» هنوز به شکل فزاینده ای غلبه دارند. درمجموع یافته های پژوهش حاضر زمینه لازم برای درک و فهم مشترکی از برنامه ریزی ارتباطی فراهم می-سازد. از جنبه های ادراکی و معرفتی نیز به دنبال آن است تا انسجام لازم در ترسیم خطوط اساسی انگاره نوین توسعه شکل بگیرد و به تعیین چهارچوب الگوی کار رویکرد نوین یاری رساند و بدین ترتیب پشتوانه های معرفتی و غنای لازم برای کمک به توسعه روستایی مناسب و پایدار از طریق برنامه ریزی و عملیاتی کردن پروژه های تولیدی و عمرانی با مشارکت روستاییان فراهم سازد.
آسیب شناسی برنامه ریزی توسعه با تأکید بر برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ ویژه نامه زمستان
221 - 261
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی به معنای کار عقلایی، منظم و سنجیده در زمینه فرایندهای منطقی دستیابی به سیاست های مناسب و نیز فرایندهای سیاسی - اداری است که از طریق آن سیاست های نهایی انتخاب و به اجرا گذاشته شود. پیدایش ایده های برنامه ریزی در ایران قدمتی بیش از سایر کشورهای توسعه نیافته داشته و پس از جنگ جهانی دوم نیاز به یک برنامه کلان اقتصادی در ایران احساس شد. از پایان دهه 1320 به بعد که برنامه های عمرانی مطرح شدند، مباحث مربوط به عمران روستایی و برنامه های آن نیز در قالب شش برنامه عمرانی کانون توجه قرار گرفت که در تحقیق حاضر به نقد و ارزیابی ساختاری این برنامه ها، پرداخته شده است. نتیجه آسیب شناسی برنامه های پنج ساله توسعه درباره عمران روستایی نشان می دهد که اقدامات حاصل از این برنامه ها نتوانستند زمینه توسعه روستایی را فراهم کنند. به طورکلی پیش از انقلاب با توجه به دیدگاه حاکم مدرنیستی و مایل به توسعه صنعتی، از یک سو بخش کشاورزی و روستایی، سنتی تلقی می شد و از سوی دیگر دولت به مازاد محصولات کشاورزی وابسته نبود. در دوره پس از انقلاب نیز از خصلت رانتیر دولت، کاسته نشد و بخش کشاورزی پیامدهای نسبتاً مشابهی داشت. سیاست گذاری توسعه منطقه ای در ایران نیز نتوانسته است به اموری همچون مشارکت عوامل منطقه ای، شناخت پتانسیل ها، طراحی سیاست های مبتنی بر شرایط محلی، مدیریت محلی و منطقه ای توسعه و ... بپردازد. نتایج نشان می دهد که رویکرد ارتباطی در برنامه ریزی به دوراز کاستی های رویکرد عقلایی گرایی، واجد ارزش های لازم جهت تحقق فرایند مطلوب برنامه ریزی توسعه روستایی در کشور بوده است. نهایت اینکه عدم توفیق برنامه های توسعه روستایی همه جانبه روستایی بیشتر ناشی از غفلت سیستم قانون گذاری و برنامه ریزی نسبت به جایگاه روستا و کشاورزی بوده و این طرح ها در غیاب مردم برنامه ریزی شده و بدون کمک مردم اجرا می شوند.
«شهرسازی عدالت_ محور »؛ رهیافتی پیشرو در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۲
47 - 58
حوزه های تخصصی:
توجه به الگوها و عناصری که می تواند منجر به شهری عادلانه تر گردد، چندان تازگی ندارد. در همه مکاتب فکری چه چپگرا و چه راستگرا، برنامه ریزان و سیاست گذاران خود را به عنوان قهرمانان برقراری عدالت در جامعه تصور می کنند. با این حال تا دهه 1980این سوسیالیستها بودند که تمرکز محوری خود را بر موضوع عدالت استوار کرده بودند نه لیبرالها. از آغاز قرن بیست و یکم چندین نظریه پرداز مهم غیرسوسیالیست نیز در این حوزه به اظهار نظر پرداختند. از این رو می توان استدلال کرد که مکتب جدیدی با عنوان "شهر عدالت محور" در حیطه مطالعات شهری ظهور کرده است. درنظرگیری عدالت به عنوان ارزش محوری کنش شهرسازی برای برخی نظریه پردازان شهری به ویژه سوزان فاینستاین بسیار جذاب بوده است. از آنجا که شهر عدالت محور یک نظریه واحد نیست، در ابتدا تلاش می شود تا مهمترین آرای مرتبط با این مفهوم شناسایی گردد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که چه مسیرهایی برای رسیدن به شهری عادلانه تر توسط نظریه پردازان برنامه ریزی طی شده است؟ امروزه توجه به شهر و شهرسازی عدالت محور در متون نظری برنامه ریزی شهری آن قدر گسترش یافته است که از طرف برخی اندیشمندان از "شهرسازی عدالت محور" به عنوان جایگزین مناسبی برای الگوی "توسعه پایدار" در قرن کنونی سخن رانده می شود. مقاله حاضر می کوشد ضمن بازشناسی مهمترین نظریه های مرتبط با شهرسازی عدالت محور، به بررسی تطبیقی آنها و بیان ویژگی های هر یک پرداخته و در نهایت مرزبندی روشنی بین شهرسازی عدالت محور با مفاهیم مجاور از جمله عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی ارائه دهد. در این مسیر دیدگاه های سوسیالیستی )هاروی(، برنامه ریزی ارتباطی )اینز(، برنامه ریزی همگانی )مارکوس(، برنامه ریزی گفتمانی )فیشر( و نظریه شهر عدالت محور )فاینستاین( بررسی و مقایسه شد. در خصوص تفکیک حوزه شهرسازی عدالت محور با سایر مفاهیم مرتبط با عدالت اجتماعی، با توجه به دو معیار "مقیاس" و "نتیجه"پنج حوزه اصلی عدالت شامل: عدالت سیاسی، عدالت قضایی، عدالت اقتصادی، عدالت فرهنگی و عدالت فضایی _ کالبدی، شناسایی شد. در پایان نیز موقعیت شهرسازی عدالت محور در ارتباط با این پنج حوزه اصلی عدالت اجتماعی تعیین گردید. ارتباط بین شهرسازی عدالت محور و عدالت قضایی و سیاسی از طریق عدالت فضایی و تا حدودی عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی برقرار می گردد.
راهبردهای اصلاح روند تهیه و اجرای طرح های توسعه و عمران (جامع) ناحیه ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دوم بهار ۱۳۸۴ شماره ۱ (پیاپی ۵)
67 - 77
حوزه های تخصصی:
اصولاً بعد از طرح های آمایش سرزمین و طرح های منطقه ای، طرح های ناحیه ای یا به تعاریفی طرح جامع شهرستان جای دارد . این طرح ها به استناد "آیین نامه مربوط به استفاده از اراضی، احداث بنا و تأسیسات در خارج از محدوده قانونی و حریم شهرها " مصوب 22 اردیبهشت سال 1355 و الحاقی 5/11/73 تهیه می شوند. ساماندهی به نظام فعالیت انسان در فضای ناحیه ای به منظور استفاده بهینه از زمین یا به عبارتی سازماندهی فضایی اسکان و فعالیت در چارچوب ساختار فضایی ناحیه، هدف نهایی این قبیل طرح هاست. ارزیابی های انجام شده بر اساس مدل برنامه ریزی ارتباطی حکایت از موفقیت اندک این قبیل طرح هاست. براین اساس در پیش گرفتن راهبردهایی با تأکید بر اصلاح روابط سطوح برنامه ریزی، فرایند تهیه و تدوین، نحوه نگرش و کاربست دانش بومی و بنیان های جغرافیایی، تقویت نظام ارتباطی بین عوامل ذیربط و ذی نفوذ در فرایند تهیه تا اجرا مورد تأکید است و جزو اولویت های کاری محسوب می شود.
تبیین پایه های برنامه ریزی ارتباطی در حیطه برنامه ریزی شهری
حوزه های تخصصی:
در دیدگاهی کلی و جامع، سنجش میزان تحقق و تناسب برنامه ریزی در جوامع انسانی، ارتباط تنگاتنگی با روش های کاربست اقدامات و میزان همگام سازی مردم در راستای ایجاد تحول و تغییر پیشرو خواهد داشت. در راستای حرکت زیستگاه های اصلی انسانی، یعنی شهر ها، به سمت توسعه و ارتقا، راهکار های پیشین فاقد اعتبار و ارزش شده و می بایست به عنوان برنامه ریزان شهری، به دنبال راه حل های نوین در زمینه ارائه و اجرای موفق طرح ها باشیم. با ظهور مباحثی همچون آزادی در ابراز عقاید توسط انسان ها به عنوان بهره برداران اصلی عناصر و فضاهای شهری، حال توجه به نیاز ها و خواسته ها اولیه، از ارکان اصلی و جدا نشدنی برنامه ریزی شهری گردیده است. مفهوم برنامه ریزی ارتباطی که توسط هابرماس مطرح گردید، به اهمیت مباحثی همچون مشارکت، گفت و گو و همکاری میان تصمیم سازان و حاضرین در جوامع پرداخته و بر این باور است که دلیل ناکامی و کاهش میزان تحقق پذیری طرح ها و برنامه های پیشنهادی، بی توجهی به جایگاه و نیاز های انسانی و ممانعت مسئولان در راس قدرت از مشارکت مردم در ابعاد گوناگون می باشد. پژوهش پیش رو، در نظر دارد تا به تبیین اصول برنامه ریزی ارتباطی و کاربست آن در برنامه ریزی شهری بپردازد.
برنامه ریزی ارتباطی به عنوان رویکرد پیشنهادی برای برنامه ریزی شهری در مقیاس محلات (در محله فرحزاد شهر تهران)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۴ شماره ۵۶
۳۱۳-۲۸۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برنامه ریزی شهری در ایران تاکنون بیشتر در قالب رهیافتهای سنتی و به طور خاص رهیافت ساده - جامع آن باقی مانده است. با روشن شدن کاستیهای رهیافتهای مذکور، یک تلاش بطئی جهت ارتقای فرآیند و فرآورده ی برنامه ریزی شهری در نظام موجود صورت پذیرفته است. به موازات این تغییرات، نظریه و کنش برنامه ریزی در کشور های توسعه یافته نیز تغییر یافته و بسته به زمینه های مختلف، شیوه های متفاوتی پیگیری و اجرا می شود. پس از گرایش برنامه ریزی شهری به جلب مشارکت در دهه های شصت و هفتاد میلادی، نظریه برنامه ریزی ارتباطی، به عنوان شیوه پیشرفته از جلب مشارکت مردمی مطرح شد که موجب تغییر در کنشهای نظری و عملی توسعه شهری و منطقه ای شده است. انگیزه ارتقای شیوه برنامه ریزی شهری در ایران در کنار قوت نظری برنامه ریزی ارتباطی، این سوال را پدید می آورد که آیا می توان این شیوه از برنامه ریزی شهری را در سازوکار برنامه ریزی ایران بکار بست؟ مقاله حاضر به دنبال پاسخ این پرسش است. روش: مراحل پژوهش حاضر در قالب چهار قسمت اصلی انجام شده است. ابتدا تحولات برنامه ریزی شهری در جهان و گرایش به استفاده از مشارکت جامعه محلی (که ضعف آن از جمله مشکلات برنامه ریزی در ایران است) بررسی می شود. دوم، نظریه برنامه ریزی ارتباطی و رهیافتهای مرتبط به عنوان رهیافتی که توانایی بکارگیری مشارکت جامعه محلی را دارد، معرفی می شوند. در ادامه ضرورت و فرصت بکارگیری این قسم از برنامه ریزیها در فضاهایی متفاوت از فضایی که نظریه از آنجا برخاسته است، تبیین می شود. در نهایت، شرایط به کارگیری این نوع از برنامه ریزی در محله فرحزاد به عنوان مورد پژوهش این مقاله بررسی شده است و راهکارهای احتمالی ارائه می گردند. داده های این پژوهش از راه مطالعات اسنادی، پیمایش محیطی و مصاحبه (اعم از انجام پرسش نامه و مصاحبه عمیق) جمع آوری شده است. یافته ها: بر اساس مطالعات این پژوهش می توان اظهار داشت که ماهیت ذاتی برنامه ریزی ارتباطی امکان به کارگیری آن در کشورهای در حال توسعه در مقیاس خرد و به ویژه نواحی با مشکلات پیچیده (مثل نواحی فرسوده و یا غیررسمی) فراهم می کند. بحث: برنامه ریزی ارتباطی با تاکید بر فرآیند به جای محتوا، شرایط بستر برنامه ریزی را عملا دخیل می کند و همچنین مقیاس خرد آن سبب می شود تا مشکلات توسط نهادهای خرد و به دور از موازی کاریها و تداخلهای قانونی نهادهای بزرگ جامعه حل شوند و یا در غیراین صورت به تکوین نهادهای شهری و برقراری دموکراسی شهری کمک کند.
بررسی نقش برنامه ریزی ارتباطی به مثابه رهیافتی نوین در ارتقاء کیفیت و توسعه شهری در ایران؛ نمونه موردی: محله سهرابیه کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
۱۳۲-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی شهری در اواسط دهه چهل هجری شمسی در ایران پیاده گشت، اما از همان زمان به شیوه و قالبی بود که در جهان پیشرفته تر، ناکارآمدی آن شیوه ها اثبات شده بود و شیوه های نوینی جایگزین شده بودند. نخستین برنامه برای شهرها با رویکرد ساده - جامع تحت عنوان «طرح جامع شهر» در سال 1345 تهیه شد. مصادف با هنگامی که این رویکرد در اروپا جای خود را به رویکردهای نوینی چون عقلانی جامع و سیستمی چرخه ای می داد. پس از حدود بیست سال، متخصصان ایرانی به ناکارآمدی بکارگیری آن شیوه ها اذعان نمودند و یک تلاش بطئی برای رفع نقایص آن برنامه ها و یا جایگزین کردن آن با شیوه های جدیدتر پیش گرفته شد. درک این موضوع سبب شد تا تلاشی جهت ارتقاء نظام برنامه ریزی شهری در ایران پدید بیاید. بر این اساس بود که سعی شد برنامه هایی، با عناوین متنوع، در ایران بکار بسته شوند. از سویی دیگر نظام محلات در ایران در 100 سال اخیر دچار تغییرات اساسی شده است. به گونه ای که نظام سنتی محلات تضعیف و نظام جدید جایگزین نیز ناکارآمد است. در این میان می توان از رهیافت های نوینی نظیر برنامه ریزی ارتباطی در جهت ارتقاء کیفیت وضعیت کنونی محلات کمک گرفت. این نوع برنامه ریزی اتفاقاً با بهره مندی از نظریه های اجتماعی، روانشناسانه و سیاسی، پا در زمین واقعیت گذاشت و به طور مستقیم وجود تعارض و تضاد میان کلیه ی ذیمدخلان فضا را مورد مداقه قرار داد. این نظریه و رهیافت هایش با مطالعه ی چگونگی پخشایش قدرت تلاش می نماید تا به نفع گروه های محروم جامعه تعادلی در توزیع قدرت به وجود آورد. روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی است. هدف پژوهش حاضر بررسی ظرفیت و فواید بکارگیری رهیافت برنامه ریزی ارتباطی در برنامه های مقیاس محلّه ای می باشد. نتیجه مهم این پژوهش پرداختن به جایگاه برنامه ریزان شهری در ارتقاء کیفیت توسعه شهری است. برنامه ریزی ارتباطی به عنوان رهیافتی نوین جهت مشارکت کلیه ذی نفعان و ذی نفوذان در شهر سهم زیادی از ایجاد مشارکت در جامعه را عهده دار می باشد. این امر نه لزوما یک امر از بالا و تحت اختیار نهادهای دولتی و قوانین است، بلکه به همان میزان احتیاج به خواست و نیاز جامعه دارد و در این بین این شهر و فضای شهری است که می تواند مشعر این خواست و نیاز باشد. برای انجام یک چنین برنامه ریزی لازم است تا نیازهای اجتماع محلّی شناخته شود، مسأله و مشکل برای آنان بازتعریف شود تا بتواند لزوم همکاری و مشارکت آنان محرز شود. در این راه، برنامه ریزی باید توجه و انرژی خود را بیشتر معطوف جامعه ی مخاطب نماید و با بهره گیری از راهبردهای فرآیندی و محتوایی دست به اقدام عملی بزند. برنامه ریزان و متخصصان امر شهری هستند که نباید به مشارکت به عنوان یک ابزار کمکی، بلکه به عنوان یک هدف نگاه نمایند.
تحلیلی بر نقش برنامه ریزی ارتباطی در تحقق مشارکت اجتماعات محلی (مطالعه موردی: محله مرادآباد شهر چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
107 - 137
حوزه های تخصصی:
در اوایل قرن بیستم نظریه های شهرسازی به طور عمده کالبدمحور بود و موفق نشدن برنامه ها در رسیدن ب ه اهداف این باور را تقویت کرد که فقدان مشارکت های مردمی در طراحی، اجرا و ارزیابی طرح ها و برنامه ها موجب ناکامی آن ها شده است؛ ازاین رو در واکنش به این موضوع، مفهوم مشارکت به عنوان دخالت شهروندان در تصمیم گیری های عمومی و برنامه ریزی در زمینه های مربوط به آن در مرکز توجه برنامه ریزان قرار گرفت؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش برنامه ریزی ارتباطی در تحقق مشارکت اجتماعات محلی محله مرادآبادچابهار انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، جزو تحقیقات توصیفی-تحلیلی بود و اطلاعات از دو روش کتابخانه ای-اسنادی و روش میدانی (پرسش نامه و مصاحبه) جمع آوری شد. ساکنین محله مرادآباد جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر به عنوان حجم نمونه برای تکمیل پرسش نامه ها در طیف پنج گزینه ای لیکرت انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه و ضریب همبستگی پیرسون در محیط نرم افزار SPSS و برای تولید نقشه از نرم افزار ArcGIS بهره گرفته شد. تحلیل حاصل از یافته ها در شاخص های مشارکت اجتماعی برای شاخص اعتماد اجتماعی با میانگین 15/3 (بیشتر از حدوسط)، شاخص تشریک مساعی با میانگین 35/3، ارتباط اجتماعی با میانگین 2/3 و تعلق اجتماعی با میانگین 1/4 و سطح معناداری کمتر از 05/0 بیانگر آن است که مشارکت مردم و ساکنین در تبدیل محله به شرایط زیست پذیرتر، تأثیردرخورتوجهی داشته است؛ بنابراین با توجه به اینکه مجموع مقیاس ها در سطح معناداری کمتر از 05/0 قرار داشت و مقدار میانگین کل برابر با 43/3 بود، نتیجه نهایی این پژوهش بیانگر ارتباط معناداری بین برنامه ریزی ارتباطی با مشارکت اجتماعی در محله مرادآباد است.