مقالات
حوزه های تخصصی:
علم هیأت قدیم که به دلیل شهرت بطلمیوس، با نام هیأت بطلمیوسی نیز از آن یاد می شود، از دو بخش هیأت ریاضی و هیأت فیزیک تشکیل شده است. در بخش هیأت فیزیک، طرح مباحثی مانند: امتناع خرق و التیام افلاک، ماهیت فسادناپذیری و جاودانگی افلاک، فرورفتگی و محکم شدن کواکب در افلاک باعث شده بود تا معجزات کیهانی مانند معراج، ردّ الشمس و شقّ القمر به چالش کشیده شود. بنابراین ضروری بود که مکاتب کلامی و متکلمان مسلمان، دیدگاه خود درباره تطبیق یا عدم تطبیق دیدگاه این هیأت با آموزه های اسلامی درباره معجزات کیهانی را اعلام کنند. پژوهشِ حاضر با تبارشناسی میان رشته ای و با رویکردی تاریخی به روابط دو علم هیأت قدیم و کلام اسلامی پرداخته و با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین چگونگی مواجهه متکلمان امامیه با فرضیه هیأت بطلمیوسی درباره معجزات کیهانی، پرداخته است و به این نتیجه دست یازیده است که متکلمان امامیه با توجه به رویکرد فلسفی یا غیر فلسفی خود در برابر این چالش، یکی از چهار نوع مواجهه را یعنی «سکوت»، «قبول چالش و دفاع از عقاید دینی»، «جمع بین آموزه های علم کلام و هیأت با تصرف در مباحث علم هیأت» و در نهایت «جمع بین آموزه های علم کلام و هیأت بدون تصرف در دیگری» برگزیده اند.
سبک شناخت کتاب های رجالی اهل سنت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سبک های نگارشی کتاب های دانش رجال نزد اهل سنت بسیار متنوع و از جهت کمّی نیز قابل توجه است. دکتر مکّی خلیل حمّود، استاد تمام دانشگاه کوفه که این پژوهش برگردان مقاله «المؤلفات فی علم الرجال الحدیث» اوست بر آن است تا پاسخی به این پرسش ارائه کند که «اهل سنت از ابتدای تألیفات رجالی، بر اساس چه سبک هایی، کتاب های رجالی خود را تألیف کرده اند؟» او پس از یک پژوهش کتابخانه ای به این نتیجه رسیده است که هشت سبک نگارشی در تألیفات رجالی وجود دارد که عبارتند از: شناخت نامه صحابه، طبقات نگاری، جرح و تعدیل، سبک اسامی، کنیه و القاب نویسی، مُؤتَلِف و مُختَلِف نگارى، وفیات نویسی، معجم شیوخ نویسی و تاریخ شهرها. همچنین باید گفت اولین سبک نگارشی در کتب رجال، سبک شناخت نامه صحابه و مهمترین سبک نیز سبک جرح و تعدیل است. متنوع ترین گونه های فرعی را می توان در سبک های طبقات و تاریخ شهرها ملاحظه کرد و تنها سبکی که تا عصر حاضر ادامه یافته، سبک معجم شیوخ نویسی است.
متن رساله جوابیه محدث نوری به اشکالات بر فصل الخطاب، بر اساس نسخه دستنویس مؤلّف(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
محدث نوری در سال ۱۲۹۲ق کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الأرباب را نگاشت و در آن دلایلی بر تحریف قرآن ارائه نمود. از میان ردّیّه هایی که بر آن نوشته شد، طبق اسناد موجود و بنابر نقل آقابزرگ تهرانی و برخی دیگر به تبع او، محدث نوری فقط به یکی از ردّیّه ها، یعنی کشف الإرتیاب پاسخ داده است. امّا در پژوهش های جدید، مشخص شده است که آقابزرگ در شناسایی و معرفی این رساله به عنوان رد کتاب کشف الإرتیاب اثر شیخ محمود معرب تهرانی (ز1303ق)، اشتباه نموده است. رساله جوابیه حاجی نوری، از جهات مختلف تاریخی و علمی، برای روشن شدن برخی مسایل مطرح شده پیرامون شخص وی و نیز مسأله تحریف قرآن، مهم بوده و لازم است که در دسترس محققان قرار گیرد. این رساله بیست صفحه ای، پاسخ به این سه شبهه مستشکل بر فصل الخطاب است: 1 با اثبات تحریف قرآن، این کتاب بی اعتبار می گردد. 2 با اثبات تحریف، انتساب قرآن به پیامبر(ص) منتفی می شود. 3 با اثبات تحریف، معجزه ای برای پیغمبر ثابت نمی شود. در مقاله حاضر، متن اصلی دستخط محدث نوری با شرح و توضیحاتی از محقق، ارائه می گردد که در آن، حاجی نوری ایرادات مستشکل بر فصل الخطاب را نپذیرفته و مفصلاً بدان ها پاسخ گفته است.
باز پژوهی دانش واژه عشّار در روایات امامیه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
واژه «عَشّار» به معنای «گمرکچی»، بارها و به گوناگونی در روایات امامیه به کار رفته است. از همین رو در این مقاله سعی شده در مورد چیستی و ویژگی های آن، حکم شرعی این عمل، راه های مقابله با عشّار و توجیه هایی که امروزه برای گرفتن گمرک انجام می شود، پاسخ دقیقی داده شود. نتایج به دست آمده در این پژوهش که با روش توصیفی- کتابخانه ای انجام شده است این شد که جهنمی بودن، مورد لعن خداوند قرار گرفتن، مستجاب نشدن دعا و شاخص عذاب شدن برای دیگران از ویژگی های چنین افرادی بوده و اجرای اوامر دستگاه جور، ظلم به مردم و ایجاد فشار مالی برمؤمنان از مهم ترین عوامل مورد مذمت قرار گرفتن آن ها و حرمت عملشان است و از این رو مؤمنان می توانند با ندادن زکات و حتی قسم دروغ، خود را از ظلم آنها رهانیده و از اموال خویش محافظت کنند. بنابراین اگر این گمرک از سوی حکومت اهل بیت(علیهم السلام) گرفته شود اشکالی بر آن وارد نمی باشد.
تحلیل و ارزیابی وثاقت راویان اسناد «کامل الزیارات» با تکیه بر آراء آیت الله خویی و آیت الله سبحانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در اصطلاح علم رجال، توثیقی که بر مبنای آن در یک حکم یا گزاره، عده ای مشمول وصف وثاقت از طرف عالم رجالی می گردند، توثیق عام نامیده می شود. توثیقات عام، یکی از ابزارهای پرکاربرد رجالیون است و تقریبا تمام رجالیون متقدم و متأخر از آن به عنوان یکی از شیوه های اثبات وثاقت زنجیره اسناد روایات بهره برده اند. از جمله: توثیق اصحاب اجماع، مشایخ ثقات، روایات ابن ابی عمیر، اسناد روایات تفسیر قمی و اسناد کتاب کامل الزیارات. در این پژوهش به روش توصیفی– تحلیلی یک مورد از مصادیق توثیقات عام تحت عنوان «وثاقت راویان اسناد کتاب کامل الزیارات» مطرح و به بحث پیرامون آن پرداخته شده است. ازجمله دانشمندانی که دیدگاه خود را درباره این مورد از مصادیق توثیقات عام بیان کرده اند، آیت الله خویی و آیت الله سبحانی هستند که نظرات ایشان در این پژوهش، بیان و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه به دست آمده این که دیدگاه آیت الله خویی درباره توثیق راویان اسناد «کامل الزیارات» به دلیل وجود راویان فاسد المذهب و کذّاب در اسناد روایات رد و دیدگاه آیت الله سبحانی در این زمینه تأیید می گردد.
بررسی تطبیقی مسائل مربوط به راهنماشناسی در آراء کلامی شیخ صدوق و شیخ مفید (با محوریت دو کتاب «الإعتقادات» و «تصحیح اعتقادات الإمامیّة»)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علما و محدّثان شیعه در دوران غیبت امام عصر (علیه السلام) نقش بسزایی در حفظ و صیانت از معارف اهل بیت (علیهم السلام) و خنثی ساختن تهمت ها و شبهات وارد بر شیعیان ایفا کرده اند. از این میان تلاش شیخ صدوق در تبیین دیدگاه اعتقادی و کلامی شیعیان در نگارش الإعتقادات با استناد به آیات و روایات ستودنی است. به دلیل جایگاه بلند این کتاب، شیخ مفید آن را مورد بازنگری قرار داده و سعی نموده که در تصحیح اعتقادات الإمامیّه با افزودن استدلال و استنباط های عقلی بر استدلال های صرفاً نقلی بر غنای این کتاب بیافزاید. از جمله اصول عقاید، مسائل مربوط به نبوت و امامت (راهنماشناسی) است که شیخ صدوق در الإعتقادات به آن پرداخته است و دیدگاه های شیخ مفید ذیل برخی از مباحث همچون نزول یک باره قرآن در شب قدر، مقتول یا مسموم شدن پیامبر اکرم و ائمه (علیهم السلام)، سهوالنبی (ص) و ... با او متفاوت است و به صراحت مخالفت خود را با آراء شیخ صدوق بیان می دارد و از مواردی که اتفاق نظر دارند می توان به عدم تحریف قرآن به زیاده و نقصان، نزول تدریجی قرآن کریم، پذیرفتن فضائل پیامبر و خاندانش، شمار انبیای الهی و افضل بودن ایشان از ملائکه اشاره کرد.
اصالت و عتبارسنجی کتاب جعفر بن محمد بن شریح الحضرمیّ(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جعفر بن محمد بن شریح حضرمیّ از راویان امامی مذهب بوده که در حدود قرن دوم در عراق می زیسته است. از اساتید او می توان به ذریح المحاربی و حمید بن شعیب سبیعی و عبدالله بن طلحه النهدی اشاره کرد. کتاب جعفرحضرمیّ، از معدود اصول باقیمانده از قرون اولیه بوده که اولین بار در حدود سده دوازده قمری در آثار شیخ حر عاملی و علامه مجلسی منعکس شده است. در بین عالمان متقدم رجالی، تنها شیخ طوسی، جعفر حضرمی را در کتاب الفهرست معرفی و کتاب را به ایشان نسبت داده است و منبع این انتساب، کتاب حمید بن زیاد کوفی است. نگارنده با استفاده از روش فهرستی و رجالی و جمع آوری قرائن و بررسی احتمالات و شواهد، ثابت کرده که کتاب مذکور تألیف حمید بن شعیب سبیعی است و انتساب به جعفر حضرمیّ اشتباه بوده است. همچنین انتساب اشتباه کتاب توسط شیخ طوسی به جعفر حضرمی، ناشی از اشتباه هارون بن موسی تلعکبری در تشخیص نسخه کتاب و مؤلف حقیقی آن است.
تحلیل معنایی و بازتاب های کلامی و اعتقادی «أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آیه «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» در سوره انفال از آن دسته آیاتی است که در دیدگاه روایات و مفسّران شیعه و اهل سنت دارای معانی و احتمال های متفاوتی است. این پژوهش در راستای تحلیل معنایی این آیه به روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر روایات تفسیری و دیدگاه مفسّران شیعه و اهل سنت نگاشته شده است. این مقاله پس از بررسی لغات مهم آیه و به دست آوردن معانی آن به بیان روایات تفسیری ذیل آن پرداخته و از دیدگاه روایات، معانی حائل شدن خداوند بین انسان و قلبش را معرفی کرده، سپس اندیشه های تفسیری چهار مفسّر شیعه و اهل سنت یعنی شیخ طوسی، طبرسی، فخر رازی و علامه طباطبائی را بیان می دارد مبنی بر اینکه آن ها معتقدند: حائل شدن خداوند بین انسان و قلبش به سبب مرگ بوده یا به معنای نزدیکتر بودن خداوند به انسان از خودش است. سومین احتمال از دیدگاه این مفسّران حائل شدن خداوند به معنای دگرگون کننده قلوب است و علامه حائل شدن را به معنای مالکیت خداوند می داند. در پایان این پژوهش، به بیان چهار بازتاب کلامی، اعتقادی آیه پرداخته شده است.
واکاوی نقش امر به معروف و نهی از منکر در رشد جامعه اسلامی (مبتنی بر رویکرد قرآنی و با تأکید بر دیدگاه آیت الله خامنه ای)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امر به معروف و نهی از منکر به دلیل نقشی که در رشد جامعه دارند، از مسائل مهم مورد اشاره قرآن هستند. در قرآن کریم، امر به معروف به معنای فرمان دادن به هر کاری که عقل و شرع آن را خوب بداند و نهی از منکر به معنای نهی از هر کاری که عقل یا شرع آن را بد بداند، آمده است. مکتب حیات بخش اسلام، با نگاه کلان به زندگی اجتماعی انسان، جایگاه برجسته ای را به این دو امر اختصاص داده و آنها را از مهم ترین ساز و کارها برای تداوم ارزش ها و هنجارها و از بزرگ ترین اصول نظارتی در جامعه اسلامی دانسته است. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای و رویکردی توصیفی، با هدف بیان نقش امر به معروف و نهی از منکر در رشد جامعه، بر اساس مستندات قرآنی و با تأکید بر دیدگاه مقام معظم رهبری به مواردی همچون: ایجاد وحدت، اقامه قسط و عدل، ایجاد امنیت در جامعه، اعتلای سطح بینش اجتماعی، سالم سازی محیط جامعه و بصیرت نسبت به توطئه های دشمنان پرداخته است.
نقش تسرّی اِسناد در انتساب های اشتباه منابع متقدّم شیعی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عوامل گوناگونی در انتساب اشتباه برخی آثار متقدّم مؤثر بوده است. از جمله عواملی که تاکنون به صورت مستقل بدان پرداخته نشده، پدیده «تسرّی اِسناد» است که در آن تمام یا بخشی از روایات یک اثر، اشتباهاً به سندی غیر از سند خود، منسوب می شود. بدین صورت که اطلاعات برخی اَسناد معنعن یا عناوین کتب، ناقص بوده اند و اشتباهاً با اَسناد یا اطلاعات مجاور تکمیل شده اند. این پژوهش در پی پاسخ به دو سؤال است؛ اول اینکه ریشه تسرّی اِسناد در انتساب های اشتباه منابع متقدّم شیعی چیست؟ و دیگر اینکه چنین اشتباهاتی اساساً چه پیامدهایی به همراه داشته است؟ در این پژوهش پس از تبیین این پدیده مغفول، مثال های گسترده ای از آن به ویژه از آثار کهن امامیه، بررسی و گونه شناسی شده اند. بر اساس این مطالعه، از مهم ترین عوامل در این زمینه: ضبط نشدنِ دقیق عناوین مؤلّفان و بدفهمی اسانید اول کتب، پایان نایافتگی آثار و امکان افزودن استدراکات و حواشی به نسخ بوده و هریک سهوهای زیادی را رقم زده است. هم چنین، این باور که دلیل کم رنگیِ نقل شفاهی و سماع برای کتب طبقات نخستین این بوده که نسخ اصول متقدّم، کاملاً سامان یافته بودند، مورد نقد قرار گرفته است.
منبع یابی و سیر تطوّر متنی و سندی زیارات امیرالمؤمنین(ع)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در میان ائمّه اطهار(علیهم السّلام)، بیشترین زیارات به امیرمؤمنان و سیّد الشّهداء(علیهما السّلام) اختصاص دارد. در این پژوهش که گردآوری اطلاعات آن به روش کتابخانه ای و تحلیل داده ها به روش تاریخی، تطبیقی و توصیفی است، زیارات امیرالمؤمنین(ع)، منبع یابی شد و سیر تطوّر تاریخیِ سندی و متنی آنها از کهن ترین منبع موجود، یعنی الکافی شیخ کلینی تا آثار علامه مجلسی شناسایی گردید. نتیجه این شد که در مجموع، سی و دو زیارت برای آن حضرت در شانزده کتاب ادعیّه و زیارات وجود دارد که بیشترین آنها در المزار الکبیر ابن مشهدی با ذکر چهارده مورد است. زیارت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر، بیش از سایر زیارات در کتاب های ادعیّه و زیارات محدّثان و فقهای برجسته شیعه آمده است. این زیارت را ابتدا ابن قولویه در کامل الزیارات با ذکر دو واسطه از امام رضا، از امام کاظم از امام صادق(علیهم السّلام) آورده و پس از وی، شیخ طوسی در مصباح المتهجّد و سپس ابن مشهدی در المزار الکبیر از جابر بن یزید جعفی از امام باقر(ع) روایت کرده است. از سی و دو زیارت امیرالمؤمنین(ع)، سیزده مورد، با ذکر سند و نوزده مورد، بدون ذکر سند بوده و بیشتر آنها از امام باقر، امام صادق و امام هادی(علیهم السّلام) صادر گردیده اند.
تبیین استعاره های مفهومی نهج البلاغه در حوزه خداشناسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسیِ شناختی، «استعاره» صرفاً یک آرایه ادبی برای زینت کلام نیست. بلکه به مفهوم سازی یک حوزه معنایی در قالب حوزه معنایی دیگر اطلاق می شود و بر این اساس در تبیین مفاهیم انتزاعی، به ویژه در حوزه متون دینی نقش بسزایی دارد. این پژوهش سعی دارد تا با اتخاذ رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی، با جستجو در متن نهج البلاغه و از لابه لای خطبه های آن دریابد که صاحب سخن چگونه مبحث «خداشناسی» را برای مخاطب قابل درک ساخته است؟ یافته های این پژوهش نشان از آن دارد که امیرمؤمنان(ع) برای اینکه تصویر روشنی از موضوع مورد اشاره در ذهن مخاطب ایجاد کند، در بیشتر موارد با استفاده از استعاره های هستی شناختیِ تشخیصی، خداوند را به مثابه یک انسان تصوّر کرده و سپس صفات انسان گونه را از ساحت ربوبی نفی کرده است. به عبارتی در حوزه مبدأشناسی نهج البلاغه، انسان بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است. به عنوان مثال در خطبه ای، ابداع و نوآوری که از ویژگی های انسانی است را به خداوند نسبت می دهد و در جایی دیگر خداوند را دارای قوه بینایی فرض کرده است، گاهی نیز به ماده انگاری روی آورده و برای تبیین مفهوم انتزاعی خداوند از حوزه معنایی دریا استفاده کرده است.