مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۲۱.
۶۲۲.
۶۲۳.
۶۲۴.
۶۲۵.
۶۲۶.
۶۲۷.
۶۲۸.
۶۲۹.
۶۳۰.
۶۳۱.
۶۳۲.
۶۳۳.
۶۳۴.
۶۳۵.
۶۳۶.
۶۳۷.
۶۳۸.
۶۳۹.
۶۴۰.
انسان
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
31 - 57
حوزه های تخصصی:
موضوع ابلیس و نقش آن در دستگاه آفرینش، از جمله موضوعات مهم دینی و قرآنی است که در متون عرفانی فارسی نیز انعکاس وسیع دارد. اما نکته مهم در این امر، تعارض به ظاهر آشکاری است که در این دو نگاه متفاوت به ابلیس به چشم می خورد؛ در حالی که در وحی تنزیلی- قرآنی از ابلیس به عنوان موجودی مطرود و رانده شده از رحمت خدا یاد می شود؛ در نگاه تأویلی- عرفانی وی مورد تقدیس برخی از بزرگان قرار می گیرد و به شدت از او و عملکردش دفاع می شود و حتی اسوه توحید نامیده می شود. مقاله حاضر به روش کتابخانه ای نگاشته شده است و با تبیین مبانی اندیشه تنزیلی- قرآنی و تأویلی- عرفانی درباره ابلیس به فلسفه آفرینش ابلیس بر اساس این دو دیدگاه پرداخته است. پژوهش حاضر دلیل آفرینش ابلیس را از دیدگاه تنزیلی و قرآنی، مواردی چون خلقت ابلیس به منزله بازتاب صفات جلالیه خداوند، لزوم وجود شر در عالم و عاملی برای تکامل آن، وسیله ای برای محک و آزمایش انسان و عامل بروز عقل و اراده و اختیار دانسته است. اما از نگاه تأویلی عرفانی، دلایل آفرینش ابلیس را مطابق اندیشه ها ی عرفا و گنوسیست های مسلمان، مواردی مانند تبیین درست از حقیقت توحید، تفسیر واقعی از فلسفه آفرینش و جهان خلقت و بیان حقیقت عشق عارفانه دانسته است و در نهایت به این نتیجه دست یافته که علی رغم دو نگاه متفاوت، وجود ابلیس جز خیر برای دستگاه بشریت نیست.
جایگاه سعادت در سبک زندگی قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
285 - 309
حوزه های تخصصی:
این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی از نوع اسنادی انجام گرفته است؛ به بررسی رابطه مفهوم سعادت با حیات طیبه در قرآن کریم می پردازد. در منابع روایی و تفسیری بارها از حیات طیبه به سعادت تعبیر شده است. اما مفهوم دینی- فلسفی «سعادت» دارای ابهام است و مکاتب دینی و فلسفی گوناگون، تعاریف متفاوتی از آن را به دست داده اند و لذا هرگونه داوری راجع به ارتباط سعادت با حیات طیبه مستلزم تبیین روشنی از مفهوم سعادت است. از سوی دیگر وجه اشتراک تمام تعاریف سعادت با حیات طیبه در طریقیت و غایت محور بودن آن هاست. یعنی هم حیات طیبه و هم تمامی تعاریف ارائه شده از سعادت، از یک سو بر نحوه زندگی خوب و از سوی دیگر بر غایت زندگی انسانی تکیه دارند. از آنجایی که طبق جهان بینی قرآن انسان موجودی مرکب از جسم و روح است و زندگی دنیوی مقدمه ای برای زندگی اخروی است؛ لذا از منظر قرآن سعادت حقیقی، دربردارنده تمام اموری است که هدف اصلی خلقت، یعنی قرب خداوند و کمالات معنوی انسان را تأمین کند.
قرآن و پرسش های بنیادی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
163 - 189
حوزه های تخصصی:
قرآن، انسان و جهان را به عنوان مخلوقات الهی معرفی می کند که آن ها مطابق فاعلیت الهی و تحت قوانین و حاکمیت الهی قرار دارند. در قرآن، معنای زندگی انسان، تنها بر اساس نگرش خداباوری تعریف می شود که در پرتو آن تحمل شرور و ارزانی شدن خیرات نیز دارای فلسفه الهی خاص خود هستند. نهایتاً اینکه، قرآن غایت زندگی انسان را جهان آخرتی معرفی می کند که آدمی، ماهیت زندگی اش را در آن بر اساس عملکرد این جهانی اش می سازد. در این مقاله، پاسخ های جهانشمول و کلی قرآن به پرسش های بنیادی انسان مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد، تا جامعیت قرآن اثبات گردد.
بازخوانی فرضیه ثبوت با فرضیه تکامل انواع و ارتباط آن با رویکرد قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
137 - 162
حوزه های تخصصی:
تبیین رابطه علم و دین نزد بسیاری از اندیشمندان از اهمیت خاصی برخوردار است؛ گرچه بسیاری از نزاع ها فقط دامنگیر مسیحیت است، ولی پاره ای از دستاوردهای علمی باورهای مشترک سایر ادیان را نیز به چالش خوانده است. مانند مدعیات داروین درباره خلقت انسان که منشأ او را نه از خاک، بلکه از حیوان انسان نما می داند و تقریباً فرایند خلقت را کاملاً به شکلی دیگر تقسیر می نماید می تواند چالشی برای ادیان آسمانی محسوب گردد. متأسفانه تا کنون تحقیق جامعی درباره نظر قرآن نسبت به نحوه خلقت موجودات زنده نشده است؛ تا معلوم شود که آیا قرآن، خلقت را دفعی می داند یا تدریجی و تکاملی؟ در این مقاله- به فراخور مجال- به تبیین فرضیه تکامل انواع و نقد اصول و تعارضاتی که بین علم و دین از فرضیه داروین و پیروانش گمان شده است و راه حل ارائه شده برای رفع تعارض آن با تکیه بر دیدگاه صاحبنظران پرداخته شده است به هر شکل مسأله تعارض علم و دین با پیدایش داروینیسم صور مختلفی گرفت که پژوهشگران در آن تأملات گوناگونی دارند در این میان مدعای این نوشتار آن است که اثبات یا عدم اثبات آن را نمی توان با قاطعیت به قرآن نسبت داد.
بازخوانی انواع وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
241 - 269
حوزه های تخصصی:
واژه وحی در قرآن کریم در بیش از 75 آیه به صورت ها و مشتقات مختلف آمده است. از امیرالمؤمنین(ع)- اولین مفسر و مبین علوم قرآن پس از رسول الله- بیانی در معانی انواع وحی رسیده است. پس از آن حضرت، علمای اسلامی مانند اصحاب لغت، مفسران و علمای علوم قرآنی، معانی آن را ذکر کرده و گونه ها و انواعی برای آن قائل شده اند. در میان این تعریف ها همسانی و غیر همسانی مشاهده می شود. حاصل مشترک این تعریف ها و دسته بندی ها، این است که هر وحی به معنای پیام یا اشاره مخفی و سرّی دارای یک منبع صدور و یک دریافت کننده است. با دقت در همه آیات قرآن کریم که حاوی واژه وحی هستند، می توان گفت که منبع صادر کننده وحی- به معنای لغوی یعنی پیام رمزی- عبارت اند از الله حق تعالی، انسان، فرشته، و شیطان. این مقاله با استفاده از معنای لغوی و اصطلاحی وحی و به کمک آیات کریمه قرآن به بررسی انواع وحی بر انسان پرداخته است و آن را به وحی رسالی و غیر رسالی تقسیم نموده و چگونگی وحی رسالی را به وحی بی واسطه و با واسطه تقسیم کرده و به نقد برخی تعریف های دانشمندان علوم قرآن پرداخته و معتقد است که واژه وحی با الهام و رؤیا درباره انسان های برگزیده و انبیا تفاوت دارد.
ایجاد محیط تربیتی مساعد و تأثیر آن در بهبود تربیت با تأکید بر سوره اعراف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
197 - 221
حوزه های تخصصی:
امروزه روش شناسی در هر علمی از اهمیتی وی ژه برخوردار است. امر تعلیم و تربیت نیز از این قاعده، مستثنی نیست. یعنی برای شکوفایی استعدادهای نهفته مربیان و پرورش انسان هایی لایق و شایسته، چاره ای جز این نیست که اولیا و مربیان از روش هایی علمی و متقن بهره جویند تا نهال سعادت را در وجود متربّیان بپرورانند و لذا در سوره های مختلف قرآن، شیوه ها و راهکارهای تربیتی؛ ابعاد پررنگ تری را به خود اختصاص داده است. از آنجا که سوره اعراف بعد از سوره بقره از لحاظ تعداد کلمات، جزء بزرگ ترین سوره های قرآن است و به نوعی اکثر اهداف و مقاصد قرآن در آن گرد آمده، می تواند زمینه مناسبی برای بررسی ابعاد تربیتی لحاظ گردد. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش فیش برداری از آیات سوره اعراف و مراجعه به تفاسیر متعدد به این نتیجه دست یافته که این سوره مشحون از روش های تربیتی است که ایجاد محیط تربیتی مساعد و تأثیر آن در بهبود تربیت فرزندان از آن موارد است و قرآن کریم برای رسیدن به آن محیط مناسب، به شیوه هایی از جمله زمینه سازی، الگوسازی، سالم سازی، و امر به معروف و نهی از منکر اشاره نموده است.
علل و منشأ تفاوت سبک زندگی انسان ها از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
125 - 144
حوزه های تخصصی:
خداوند متعال در قرآن کریم، علاوه بر ارائه سبک زندگی اسلامی به عنوان یگانه سبک برتر و مورد تأیید و توصیه خود به انسان؛ علل و منشأ گرایش برخی انسان ها به سایر سبک های زندگی را بیان نموده است تا انسان، آگاه به علل و عواملی شود که او و جوامعِ انسانی را به سبک خاصی از زندگی، سوق داده یا از انتخاب و پیمودن سبک برتر، واداشته است. دین اسلام؛ سبک و شیوه ای از زندگی است که منشأ خداوندی دارد و علل پیدایش یا شیوع سبک هایی از زندگی که بدون استمداد از وحی و تسلیم شدن مطلق به توصیه های خداوند متعال، ترسیم یا پویش می شوند؛ انقطاع از خداوند و گرایش به غیر او می باشد. جهل و نادانی؛ تقلید و ایستایی؛ سفاهت و بی عقلی؛ کبر و نخوت؛ تکذیب و رویگردانی؛ بهانه گیری و توقّع؛ هوا پرستی و دنیا گرایی؛ غفلت و فراموشی؛ اغواء و فریب شیطان؛ حسادت و زیاده خواهی؛ از جمله علل و عوامل محروم ماندن از دین الهی و گرایش به سایر سبک های زندگی است.
توثیق قرآن بر قدرت مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
313 - 335
حوزه های تخصصی:
با تأمل در آیات نورانی قرآن کریم مشخص می گردد که مفهوم قدرت، مانند دیگر مفاهیم موجود در کتاب وحی؛ برای قریب به ذهن گردیدن مخاطبان و منادیان خویش، نیازمند وجود مصادیق عینی است تا تبیین گردد و در این میان قدرت در وجه پسندیده، می تواند نقش خود را برای غایتی که برای آن در نظر گرفته شده به خوبی ایفا نماید. بنابراین لحاظ ساختن نگاه قرآن بر حضرت سلیمان(ع) به عنوان نمونه قدرت پسندیده به منظور آشکار ساختن مفهوم دقیقی از قدرت در کلام وحیانی پروردگار است که نویسنده را بر آن می دارد تا شناختی کافی و وافی از قدرت را منطبق بر سیمایی که قرآن از مصادیق آن در داستان سلیمان نبی(ع) متبلور شده است، به دست دهد. پس از ایجاب این شناخت از قدرت مطلوب است که از قدرت نامطلوب متمایز گردیده و در مقابل آن قرار می گیرد. از این رو؛ آنچه مقاله حاضر در صدد تشریح این موضوع، با عنایت به کلام وحیانی پروردگار و استعانت از روایات مربوطه، و به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای انجام شده است.
مقایسه ماهوی هوش انسانی با هوش مصنوعی از منظر فلسفه اسلامی با تاکید بر حکمت متعالیه ملاصدرا، راهگشایی در فهم جایگاه عقول برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوشمندی طیفی وسیع دارد که می توان درجات هوشمندی را بر اساس هوشمندی های اولیه و ثانویه تقسیم کرد. بررسی واژه هوش با الفاظ متنوع تقریبا مترادف در حکمت متعالیه از جمله عقل، علم، حکمت و ....نشان می دهد هوشمندی انسان نیز وابسته به هوشمندی بالاتری است بطوریکه کسب علم و فهم معانی و علوم بواسطه فیض رسانی عقل فعال است و در نتیجه ثانوی می باشد. هوش مصنوعی که دستاورد هوشمندی انسان است عملکردهای بسیار دقیقی همچون یادگیری، بهینه سازی، تعمیم پذیری دارد. در هوشمندی ثانوی امکان دارد عملکردهای بسیار قوی به منصه ظهور برسد اما به دلیل واسطه های بیشتر و ضعف در علوم می توان آگاهی یا علم ثانوی را تنها شبحی از علم دانست چنان که مشاهده می شود در هوش مصنوعی نرم افزار و سخت افزار کاملا مغایر یکدیگر هستند. با توصیف و تحلیل و قیاس ماشین هوشمند با انسان می توان فاصله آگاهی انسان با آگاهی علل اولی و ورود کثرت و مغایرت در عالم مادی را با عوالم بالاتر بهتر فهمید. اگرچه به نظر می رسد مراتبی از هوشمندی انسان به نحوه عملکرد در زمینه اخلاق و افعال اختیاری باز می گردد اما نظر به درصد قابل اعتنای تاثیرات شرایط بیرونی و یا قبلی بر اعمال اختیاری انسان، تفاوتها میان این دو نوع هوشمندی ثانوی( هوش انسان و هوش مصنوعی) به حد پایین تری نازل می شود. بدون توجه به عواطف، حالات درونی یا علوم حضوری حتی در خصوص اراده نیز تمایز اصیلی در هوشمندی انسان و هوش مصنوعی نمی توان یافت.
بررسی رابطه میان هوش هیجانی و ترومای سازمانی: رویکردی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
271 - 291
حوزه های تخصصی:
هوش هیجانی سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجان و احساس در توانمندی های انسانی دارد و شامل مجموعه ای از مهارت های غیرشناختی و توانایی هایی است که ظرفیت فرد را در مقابل مطالبات و فشارهای بیرونی و هیجانات مقاوم می سازند. هوش هیجانی در سازمان ها نیز اهمیت فراوانی دارد و بی اعتنایی به هیجان ها و عدم مدیریت آنها می تواند هزینه های گزافی را برای سازمان در پی داشته باشد. با توجه به این موضوع هدف پژوهش حاضر، رابطه هوش هیجانی و ترومای سازمانی در میان کارکنان اداره کل بنادر و دریانوردی شهرستان بندرعباس می باشد. روش پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از جهت شیوه گردآوری داده ها توصیفی−پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه کارکنان اداره کل بنادر و دریانوردی می باشد که مطابق جدول مورگان تعداد 86 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش، با استفاده از پرسش نامه های استاندارد هوش هیجانی و ترومای سازمانی جمع آوری و از طریق روش معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Smart-PLS تجزیه و تحلیل شد. روایی داده های جمع آوری شده از طریق آزمون متوسط واریانس استخراج شده (AVE) و پایایی آنها نیز از طریق آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد هوش هیجانی تأثیر منفی و معناداری به میزان منفی شصت درصد بر ترومای سازمانی دارد.
تحلیلی قرآنی از تأثیر شواهد عینی بر رفتار؛ معرفی یک مدل توصیفی رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
143 - 169
حوزه های تخصصی:
گاهی در عمل مشاهده می شود افراد همان حساسیت و دقتی که هنگام تصمیم گیری برای خرید یک گوشی همراه دارند را نسبت به خرید سهام یک شرکت در بازار سرمایه ندارند. در اینجا فرایند خرید سهام یک شرکت در بورس اگر چه منافع و مضرات بالقوه بیشتری از فرد را درگیر خود می کند؛ ولی −برخلاف یک گوشی همراه− مبتنی بر شواهد ذهنی است. چگونه عینی بودن ملاک ها و شواهد یک موضوع می تواند بر نوع رفتار و تصمیم گیری های ما تأثیرگذار باشد؟ برای تحلیل اصولی این سؤال باید یافته های علمی در چارچوب مدل رفتاری ارائه شوند؛ اما چالش دیگر آن است که اساساً از مهمترین چالش های مرتبط با علوم رفتاری کمبود مدل های توصیفی رفتاری در منابع علمی بشری ذکر شده است. بنابراین این پژوهش مدل رفتاری عینی پذیری انسان را با کمک از منبع الهی قرآن کریم تبیین و ارائه می نماید. «این مدل رفتاری بیان می کند که انسان ها تمایل دارند که رخدادها و محیط شان را به صورت عینی تری ادراک کنند −و برای این تمایل خود گاه عجله نیز می کنند− چون شواهد عینی به ایشان آرامش می دهد. انسان ها معمولاً به میزانی که مصادیق عینی متعددتری مشاهده کنند −نسبت به شواهد ذهنی− زودتر قانع شده و تصمیماتی می گیرند که تأییدکننده آن شواهد عینی باشند. در این مقایسه، میزان منفعت و ضررهای ذهنی تأثیر کمتری −از آنچه پیشتر تصور می شده− در جهت گیری تصمیمات افراد دارد». مدل عینی پذیری به وسیله «روش تحلیل محتوای کیفی انطباق یافته با متن قرآن کریم» کشف شده و در نهایت توضیح داده شده که این مدل رفتاری در عرصه های دانشی و کاربردی چه جایگاهی دارد و قابل استفاده خواهد بود.
شناسایی ابعاد منابع انسانی متعادل از دیدگاه اسلام با رویکرد دلفی فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۷ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۹
53 - 69
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: جهان هستی از لحاظ نیروی محرکه در بین دو قطب مخالف یکدیگر در حال تعادل است نظیر: مذکر و مؤنث، شمال و جنوب، فعال و غیر فعال، منطقی و شهودی، روشنایی و تاریکی، درونی و بیرونی و... هر کدام از این ابعاد هر چند در ظاهر در مقابل همدیگر قرار دارند اما برای ادامه حیات وابسته به یکدیگر می باشند و ترکیب این اضداد است که باعث تحول و دگرگونی در جهان هستی می شود. بی تردید گرایش یک طرفه جهان به عنوان یک سیستم پویا به هر کدام از این قطب ها باعث بهم خوردن نظم آن و فرو ریختن ساختار پایدار موجود می گردد. انسان نیز به عنوان یک سیستم پویا، همچون جهان هستی برای رسیدن به پایداری، نیازمند ایجاد تعادل در خواسته ها و یا نیروهای محرکه درون خود می باشد که در غیر این صورت رو به فنا و نابودی خواهد بود. هدف تحقیق حاضر آن است تا ضمن شناسایی ابعاد تعادل انسان در یک محیط کسب و کار امروزی زمینه ایجاد تعادل و آرامش را در زندگی پیچیده امروزی فراهم آورد.
روش پژوهش: این تحقیق از لحاظ هدف، یک تحقیق کاربردی بوده و جامعه آماری آن شامل 40 نفر از مدیران منابع انسانی در سازمان های خدماتی و صنعتی می باشد. جهت پالایش شاخص ها و تجمیع نظر خبرگان از رویکرد دلفی فازی بهره گرفته است.
یافته ها: در این تحقیق با توجه به آموزه های اسلامی یازده بعد برای انسان متعادل شناسایی گردیده که شامل یادگیری و دانش اندوزی، کار و تلاش، خانواده، سلامت جسمانی، عبادت، محیط زیست، مسئولیت پذیری اجتماعی، تفکر و تعقل، معرفت، حب الهی و ولایت پذیری بوده که در طی سه مرحله نظرسنجی از خبرگان مورد پالایش و تجمیع قرار گرفته است.
نتایج: نتایج تحقیق حاضر بعد از سه مرحله نظرسنجی از خبرگان منجر به شناسایی شش بعد محوری یادگیری، کار، خانواده، سلامت، معنویت و مسئولیت پذیری اجتماعی گردید که می تواند چارچوب مناسبی جهت تدوین برنامه های توسعه فردی و ارتقای بهره وری سرمایه های انسانی در سازمان های امروزی باشد.
بررسی و تبیین شاخص های انسان فرهنگی از دیدگاه آیت الله خامنه ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۱
21 - 43
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش: یکی از نیازهای امروز جامعه اسلامی ما توجه گسترده به امر فرهنگ است. به لحاظ ویژگی های فرهنگی کشور و نیاز روز افزون به معرفی و تبیین ملاک ها و معیارهای صحیح از یک انسان فعال در حوزه فرهنگ، ضرورت انجام این مطالعه بنظر رسید. لذا در همین راستا تحقیق پیش رو به تعریف، شاخص ها و ویژگی های انسان در حوزه فرهنگ پرداخته وشناختی را ایجاد نموده است که معیاری برای ارزش سنجی مقوله ای بنام فرهنگ و آنچه از یک انسان فرهنگی انتظار داریم، باشد.
روش پژوهش: این پژوهش براساس روش کیفی (تحلیلی- استنباطی) انجام و از نظر گردآوری داده ها کتابخانه ای است. در این تحقیق برای استخراج داده ها از تمامی مستندات موجود در سایت آیت الله خامنه ای تا پایان سال 1397 و نظریات مندرج در کتب و مقالات مختلف مرتبط با موضوع تحقیق استفاده گردیده است.
یافته ها: آیت الله خامنه ای برای دست یابی به انسان فرهنگی، رشد در سه حوزه شناختی، تربیتی و فرهنگی را ضروری می دانستند و فرهنگ را انسان ساز و در ارتباط با انسان که مربوط به تربیت آنان در همه امور است، شناخته شد. ایشان معتقدند با تربیت صحیح اسلامی می توان انسان هایی را تربیت کرد که ویژگی هایی منحصر به فرد داشته، زندگی سعادتمندانه ای را اقامه و مقدمات تحقق تمدنی بزرگ را فراهم سازد.
نتیجه گیری: انسان فرهنگی دردیدگاه آیت الله خامنه ای انسانی در تراز انقلاب اسلامی است که در سه حوزه، هفت شاخص و با 83 ویژگی معرفی می گردد.
وجه جسمانی انسان در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
441 - 423
حوزه های تخصصی:
اگرچه در عرفان ابن عربی وجه ملکوتی انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و غالب عرفا به تبیین و تشریح این وجه انسان می پردازند، منتهی در آثار ابن عربی اهمیت و نقش وجه جسمانی انسان نیز قابل توجه است. در راستای اهمیت وجه جسمانی انسان در عرفان نظری این سؤال به ذهن می آید که آیا بعد جسمانی انسان به عنوان واقعیتی مهم، از منظر ابن عربی تأثیری در واقعیات پیرامونی خود دارد؟ و اساساً آیا نسبتی میان این بعد با واقعیات پیرامونی وجود دارد؟ این مقاله که بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگارش یافته به دنبال پاسخ به این نوع سؤالات است و در نهایت این نتیجه به دست آمده است که بعد جسمانی انسان براساس مبانی مهم عرفان نظری ابن عربی، نقش مهمی در عالم هستی از جمله تحقق نظام احسن، کمال عالم، کمال آخرت، امتیاز بخشی نور الهی در عالم، ظهور افعال و مخلوقات، نمایان ساختن صورت حق تعالی، انطباق عالم صغیر با عالم کبیر، غایت و مقصد طبیعت، کامل ترین ظهور و پوشاندن حقیقت حق تعالی جهت بقاء عالم دارد. این نوشتار نشان می دهد نقش و کارکرد بعد جسمانی انسان دارای ابعاد گسترده ای است که شامل همه مراتب هستی می شود.
فرهنگ انتظار؛ بسترساز ارجمندی و کرامت سیاسی انسان بر اساس قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۴
105 - 128
حوزه های تخصصی:
آیه «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا»(اسراء: 70) «و محققاً ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را(بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم» یکی ازآیات قرآنی است که به مبحث کرامت انسانی تأکید شده. «انسان»، به عنوان مهم ترین موضوع خلقت، جایگاه مهمی در اندیشه ها و مکاتب مختلف فلسفی داشته. از مهم ترین شاخصه مردمی بودن دولت اسلامی مخصوصاً درعصر ظهور، مبحث کرامت انسان سیاسی است(اهمیت) .بادقت و تأمل در آیات قرآن کریم، از کرامت و ارجمندی انسان و برتری او بر دیگر موجودات سخن به میان آمده است. سؤال اصلی این مقاله این است؛ براساس آموزه های فرهنگ مهدوی و فرهنگ انتظار اصول اساسی کرامت انسان سیاسی بر چه اصولی استوار است که نبود آن اصول، کرامتی بر انسان لحاظ نمی توان نمود؟ (سؤال اصلی) فرضیه این مقاله بر آن استوار است که؛ دو اصل اساسی باعث کرامت بخشیدن به انسان می شود که این دو اصل براساس آموزه های مهدوی در فرهنگ انتظار به خوبی تبیین شده است. اصل برابری و عدالت اجتماعی؛ حفظ عزت نفس انسان(فرضیه) کرامت سیاسی انسان به عنوان یک قاعده اساسی، در پرتو معنای پیش گفته و مبنای برخاسته از آن، نقش مهمی در تنظیم روابط شهروندان و دولت ایفا می کند و می تواند در تحقق الگوی مطلوب سیاسی و ترسیم جایگاه مردم در نظام سیاسی براساس فرهنگ انتظار نقش آفرینی کند. براساس قرآن کریم و فرهنگ انتظار، انسان امروزه(امانیسم) نتوانسته جایگاه و کرامت سیاسی انسان را به ارمغان بیاورد، بلکه این فرهنگ انتظار است که براساس عدالت و برابری و حفظ عزت نفس انسان درصدد بسترسازی کرامت انسان سیاسی می باشد. لذا کرامت انسان سیاسی به ارزش نهادن نقش انسان در جامعه از طریق، شورا و مشورت، امر به معروف و نهی ازمنکر و نصحیت تحقیق می یابد(یافته).
بنیان های انسان شناختی سیاست خارجی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۶
87 - 117
حوزه های تخصصی:
انسان پایه و زمینه و اساس نظریه های علوم انسانی و اجتماعی است. به همین ترتیب با وضوح بیشتری می توان توجه به انسان و ماهیت او را بن مایه نظریه های سیاست خارجی و روابط بین الملل دانست. با وجود غفلت از انسان و جایگاه او در بخش مهمی از عصر سیطره نظریه های ساختارگرایی، با احیای حوزه مطالعاتی تحلیل سیاست خارجی بار دیگر اهمیت پرداختن به انسان در نظر یه های سیاست خارجی و روابط بین الملل موردتوجه قرار گرفت. در آثار مهم این حوزه می توان توجه به ابعاد و وجوه مختلف انسان را دید. در اندیشه امام خمینی انسان جایگاه کانونی و محوری دارد. به نظر می رسد انسان و ماهیت او، بن مایه بسیاری از افکار و اندیشه های او و به شکل خاص در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل را شکل می دهد و هدف این پژوهش تحلیلی از این منظر به دیدگاه ایشان در سیاست خارجی است. برخلاف نظریه های سیاست خارجی و روابط بین الملل که می خواهند دیدگاه ایشان در سیاست خارجی را از منظر قالب های نظری خویش تحلیل کنند. با این وصف سؤال اصلی پژوهش این است که با تکیه بر چه مفهوم انسان شناختی می توان به اندیشه امام در سیاست خارجی پی برد؟ به نظر می رسد در اندیشه ایشان فطرت و احتجاب فطرت دو مقوله بنیادی در فهم ایشان از انسان و ماهیت جوامع و نظام بین الملل است. از این زاویه ایشان به عنوان یک متفکر صدرایی یک سطح تحلیل خرد و انسان شناختی را اتخاذ و با ادامه این روند و تزریق و تسرّی آن به سطح جامعه شناختی به بحث در باب انواع جوامع، ماهیت جوامع و نظم حاکم بر نظام بین الملل می پردازد.
بررسی حق مالکیت انسان نسبت به محیط زیست از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی مالکیت انسان نسبت به محیط زیست یکی از مهمترین مسائل مربوط به رابطه انسان و محیط زیست است. تفکر رایج و امروزی حق مالکیت مطلق و ذاتی انسان نسبت به طبیعت و سایر موجودات آن، مجوزی برای تصاحب کامل و در نتیجه تخریب و نابودی محیط زیست و پایمال کردن حقوق آن توسط انسان، گردیده است. در این مقاله به روش کتابخانه ای، آیات مرتبط با بحث مالکیت و دیدگاه مفسران و لغت دانان درباره آنها توصیف و تحلیل گردیده است. در قرآن کریم تأکید می شود که خداوند مالک حقیقی، ذاتی و ابدی همه آفریده های گوناگون در جهان است. در آیاتی که عبارات «سَخَّرَ لَکُم»، «خَلَقَ لَکُم» و «جَعَلَ لَکُم» ذکر گردیده، مراد اثبات حق مالکیت انسان بر موجودات دیگر طبیعت نیست؛ بلکه مقصود بیان استفاده صحیح انسان از نعمات دنیوی، یادآوری الطاف الهی و شکرگزاری به خاطر آن است. هر چند قرآن کریم بر حق مالکیت موقت، تَبعی و دنیایی انسان در مدت زمان حیات خود صحه می گذارد؛ اما این نوع مالکیت انسان نسبت به اشیاء در محیط زیست مطلق، حقیقی و اصیل نیست و هم چنین دارای چهارچوب و حدودی است که خارج از آن حدود و ثغور پذیرفته نیست. درک این حقیقت که انسان حق مالکیت مطلق بر آفریده های خداوند ندارد، باعث می شود که در حفظ حقوق آنها و احترام به ارزش ذاتی آنها اهتمام بیشتری ورزد.
تحقق قانون طلایی اخلاق؛ بررسی موانع و راهکارهای بینشی
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
35 - 54
حوزه های تخصصی:
قانون طلایی به عنوان یک قانون عام اخلاقی توصیه می کند که؛ با دیگران بگونه ای رفتار کن که در همان موقعیت رضایت می دهی با تو چنان رفتار شود. علیرغم تصدیق این قانون از سوی تمام انسان ها، به نظر می رسد نوعی شکاف بین نظر و عمل به این قانون وجود دارد. بخشی این شکاف، در موانع مربوط به ساحتِ بینشی انسان ریشه دارد که نیازمند واکاوی است. از این رو، مساله اصلی در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، این است که عمده ترین موانع مربوط به ساحت بینشیِ انسان بر سر راه تحقق این قانون چیست و چه راهکارهایی در جهت رفع این موانع می توان ارائه داد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که؛ ضعف قوه تخیل، عدم داشتن تصویر دقیق از برابری انسان ها، و نیز متاثر بودن شناختِ پسند و ناپسند از عواطفِ انسانی، از عمده ترین موانع بینشیِ انسان در جهت تحقق این قانون است. بر همین اساس، تقویت قوه تخیّل، درک همسانی انسان ها در ساختار وجودی، و مهار و جهت دهیِ عواطف و احساسات را می توان از جمله راهکارهای ناظر به موانع بینشی دانست. در حقیقت ضعف انسان ها در تخیّل و عدم درک ساختار مشترک موجب شده است تا تصویر دقیقی از این قانون نداشته باشند و در تعاملات اجتماعی، آن را بکار نبندند. از این رو، لازمه تحقق این قانون رفع موانع مذکور بر اساس راهکارهای بیان شده در این مقاله است.
تحلیل ارتباطات انسانی در سوره انفال مبتنی بر نظریه استخلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال دوم پاییز ۱۴۰۱شماره ۳ (پیاپی ۷)
56 - 78
حوزه های تخصصی:
قرآن از قوانین الزامآوری سخن گفته است که از آنها به سُنن تعبیر کرده که در علوم اجتماعی به آن سنتهای اجتماعی گفته میشود. بر اساس دیدگاه اجتماعی شهید صدر، سه عنصر طبیعت، انسان و رابطه آنها، جامعه را تشکیل میدهند که از این رابطه بر اساس مبانی قرآنی شهید صدر، به استخلاف تعبیر شده است. مسئله این پژوهش فهم چگونگی نوع رابطه انسان با دیگر انسانها بر اساس نظریه استخلاف در آیات مرتبط در سوره انفال است که با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف کشف نوع ارتباط انسان با دیگر انسانها بر اساس آیات سوره انفال بوده است تا مدل ارتباطات انسانی در جامعه انسانی و بر اساس نظریه استخلاف شناسایی شود. این مسئله با توجه با آیات سوره انفال، قابلتقسیم به ارتباطات در سطح جامعه خرد )نظام خانواده( و سطح کلان میشود. درمجموع یافتههای این مقاله نوع ارتباط با فرزند و اصلاح ذات البین بهعنوان مصداق اتم ارتباطات خانوادگی را در سطح خرد و انفاق به مردم، تألیف قلوب و صلح در سطح کلان موردبررسی قرار داده است. ارتباط انسان با دیگر انسانها در سطح خرد یا ارتباطات درون خانوادگی بهعنوان کوچکترین واحد اجتماعی، باید با توجه به این نکته باشد که فرزند و همسر انسان، ممکن است وسیله آزمایش او باشد و رابطه انسان با آنها، باید بر مبنای استخلاف )شایستگی زن و فرزند برای پذیرفتن مقام خلافت الهی( بهصورت بالفعل باشد. کمک و دستگیری از دیگران، تألیف قلوب و صلح ازجمله موارد برای افزایش سطح همبستگی اجتماعی برای ارتباطات انسان با انسان های دیگر در سطح کلان است. ارتباطاتی که همگی باید بر مبنای نظریه استخلاف و بر پایه محبت به همه انسان ها برای ایجاد آمادگی در آن ها برای رسیدن به مقصود خلقت یعنی دستیابی به مقام خلافت و جایگزینی خداوند متعال در زمین ایجاد گردد.
گسست یا پیوست میان خدا و انسان، معناشناسی متن های «قرب» در قرآنی کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرب از موضوعات مطرح در رابطه میان انسان و خداوند است. قرآن در آیات متعدد، با تکیه بر اصل قرب مستمر خداوند به انسان، تصور هر نوع فاصله را از این رابطه منتفی می داند. برای وجود تفاوت ها و گاه شباهت های الهیاتی در نظام فکری عرب جاهلی با متن قرآنی در مقوله «قرب»، می توان شاهد تحلیل های متنوع از این مسئله بود. در انگاره جاهلی، خداوند تنها خالق هستی مطرح بوده و سایر اله و اولیاء، مدبّر زندگی انسان و واسط ارتباطی او با «الله» هستند. با توجه به محدودیت کاربرد آیات مرتبط با مقوله همبستگی انسان و خداوند، تحلیل متنی آیات موجود، نتایج متقن تری را حاصل آورده و در این مسیر نقش همنشین های ماده قرب بسیار کارا است. با دسته بندی کاربردهای اسمی و فعلی واژگان همنشین و استخراج موارد محدود جانشین، این نتایج حاصل شد که سمع و بصر، علم و اجابت مؤلفه های معنایی رابطه قرب خداوند به انسان اند و هر کدام به طور مجزا و در همنشینی با قرب، در جمله معنادار می شوند. این مؤلفه ها کاربردهای بیم دهی و امیدآفرینی برای انسان فراهم کرده اند. همچنین منظور از قرب مطرح در رابطه انسان و خداوند، به منزلت و بهره اخروی اشاره دارد؛ حتی در انگاره های جاهلی نیز به وجود فاصله میان مشرکان و بت ها و اله اشاره ای نشده و به بیانی دیگر، منظور ایشان از تقرب، همان کسب منزلت و بهره آخرتی است. آنچه در نظام الهیاتی قرآن با انگاره جاهلی در تضاد است، نوع رابطه قرب میان «الله» و انسان است که در گفتمان قرآنی این رابطه، از حاشیه به محور زندگی انسان کشانده شده و پروردگاری متحرک و فعال، ربوبیت امور مادی و نیز امور مربوط به منزلت یابی انسان را برعهده داشته است؛ ضمن آنکه تلقی کاربرد برخی وسایل در افزایش بهره و منزلت، در گفتمان قرآنی اصلاح و تکمیل شده است.