مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۰۱.
۶۰۲.
۶۰۳.
۶۰۴.
۶۰۵.
۶۰۶.
۶۰۷.
۶۰۸.
۶۰۹.
۶۱۰.
۶۱۱.
۶۱۲.
۶۱۳.
۶۱۴.
۶۱۵.
۶۱۶.
۶۱۷.
۶۱۸.
۶۱۹.
۶۲۰.
انسان
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
149 - 154
حوزه های تخصصی:
در این مقاله دیدگاه های نیکولو ماکیاولی درباره انسان مبنی بر اینکه که حقیقتی طبیعی است و باید او را از مشاهده رفتارهایش تعریف کرد با دیدگاه ابن عربی که انسان را جمیع اسماء الهی می داند که هدفش تحقق به اخلاق است، مقایسه می شود. ماکیاولی انسان را همچون یک زیست شناس تفسیرمی کند و همین نقطه عطف دیدگاه ماکیاولی است. او برخلاف پیشینیان خود و ابن عربی که انسان را در دستگاه فلسفی خود و عرفان اسلامی توصیف می کنند انسان را یک موجود مادی محض در کنش مستقیم با جامعه، دولت و سرنوشت خود می داند. برخلاف اخلاق مسیحی و انسان کامل ابن عربی، از نظر ماکیاولی، انسان مفهوم مافوق خود را ازدست داده است و همچون نیرویی در درون طبیعت و در کنش با جامعه شهر و دولت مشاهده می شود و اراده را معطوف به قدرت می داند و علاوه بر قبولی عدالت به کاربردن زور را برای اجرای عدالت در جامعه مفید می داند. درحالی که ابن عربی اراده را معطوف به علم دانسته و قوای جلالی و قهریه را در انسان مفید می داند. ازآنجاکه تحلیل و مقایسه نگرش ماکیاولی با انسان کامل ابن عربی کار جدیدی به نظرمی رسد به عنوان موضوع مورد نظر قرارگرفت و مقاله حاضر به شیوه کتابخانه ای و منتج از کتاب های اصلی و شرح ها و تفاسیر آن ها سامان یافت.
مطالعه شیوه های بازنمایی مفهوم«خدا» در ساحت شعر و اندیشه «حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
296 - 314
حوزه های تخصصی:
حافظ شاعر اندیشه وری است که علاوه بر بیان تجربه های عاطفی و احساسی، به دنبال بیان معنی و حقیقت این تجربه ها و تأملات معنوی خود درلابه لای اشعارش می باشد و می توان ژرف ساختی معرفتی را در کاربرد واژگان هستی شناسانه « خدا ، انسان ، ملکوت ، جهان و ... » در شعر و اندیشه او جست وجو و کشف کرد. در این میان ، واژه و مفهوم «خدا» از پربسامدترین مفاهیم کلیدی دیوان حافظ است. این تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که : «خدا» در شعر و اندیشه حافظ چه معنا یا مفاهیمی دارد؟ یافته ها حاکی از آن است که: اندیشه و نگاه معرفتی حافظ در فضایی «خدامحورانه» طرح می شود این نگاه معرفتی از قرآن و متون عرفانی متأثر است و کهن الگوی داستان آفرینش و ماجرای خلقت و هبوط حضرت آدم دستمایه نگره و انگاره حافظ به حقیقت جهان هستی است اما نحوه، رنگ و جنس نگرش خداباورانه در شعر او یکدست نیست و می توان مصادیق پرشماری برای رویکردهای عامیانه، عابدانه، وحدت وجودی، شهودی و... در دیوان او ارائه کرد و زمینه هایی از اندیشه های رایج در آن روزگار را _ از قبیل: کلام اشعری ، نگاه جبرگرایانه، اندیشه های صوفیانه و کلامی و…_ در شعر خواجه سراغ گرفت و نشان داد اما نگرش او غالباً شخصی ، ابتکاری و مستقل می نماید و رویکرد «عاشقانه و دوستانه» از حضور معنادارتری در فحوای شعرش برخوردار است.
مروری بر «فلسفه پراگماتیسم»
حوزه های تخصصی:
پراگماتیسم (فلسفه اصالت عمل) به عنوان یک فلسفه طبیعی و تجربی و یک روش تحقیق و تفکر در اواخر قرن نوزدهم میلادی با تلاش اندیشمندانی چون پیرس، جیمز مید و دیویی ظهور پیدا کرد. فلسفه تلاش نمود که علم نوین را با فلسفه همانند سازد و نگرش های فلسفی سنتی را در پرتو پیشرفت های علمی نوین به نقد بکشد. هستی شناسی پراگماتیسم مبتنی بر اصل تغییر است. عالم مورد نظر این فلسفه عالمی است ناتمام و در حال شدن و تکامل که در بستر آن نیروهای خلاقه بشری فرصتی برای بهبود و اصلاح آن دارند. این فلسفه فهم و درک بشر نسبت به هستی را با تکیه بر تجربه قابل حصول می داند. جهان از نگرش این فلسفه جریانی است در حال تغییر، مربوط به آینده، ناقص و نامعین و محدود در تجربه انسان.
انسان از دیدگاه پراگماتیسم موجودی زیستی و جزئی از طبیعت است، او محصول و در عین حال سازنده جامعه خویش است، دارای اراده آزاد و آزادی انتخاب نیست بلکه در جهت رسیدن به این آزادی تلاش می کند. تسلط او بر طبیعت نمونه ای از این آزادی است. از نگرش این مکتب، تفکر یا شناخت امری نظری نیست بلکه در حکم نوعی تجربه است و این تجارب هرچه پیوسته تر باشد ارزنده تر است. از دیدگاه این مکتب، عمل مقدم بر هر چیز است و لذا معرفت یا شناخت حاصل عمل میان انسان و محیط است، در این مسیر عقل نیز خادم عمل است. هیچ معرفتی مطلق و غیر قابل تغییر نبوده و معرفت ما نسبت به جهان و همه پدیده ها نسبی و وابسته به شرایط و قابل تغییر است. طرفداران این مکتب برای کسب شناخت و معرفت به روش حل مسئله اعتقاد دارند.
از نگرش این مکتب، ارزش ها مطلق و ابدی نبوده بلکه نسبی هستند و با تغییر شرایط و موقعیتها تغییر می یابند و تا آن حد وجود دارند که در جریان زندگی فردی و اجتماعی اثر عملی داشته باشند. ارزش ها در خود اشیاء و امور و پدیده ها وجود ندارند بلکه این انسان است که در رابطه با اهداف خود به آن ها ارزش می دهد.
پراگماتیست ها علی ر رغم اینکه وجود معتقدات مذهبی را برای زندگی مردم مطبوع دانسته و آن را عامل احساس ارزشمندی انسان، ظهور عشق و محبت در فرآیند اطاعت انسان از قوانین کلی جهان می دانند، آرای متافیزیکی و بسیاری از اعتقادات ایان را که در حل مشکلات زندگی مردم نمی توانند نقش داشته باشند فاقد ارزش می دانند.
این مکتب، فلسفه را یک نظریه تربیتی به معنای وسیع آن می داند و آن را مولود تربیت می شمارد. تعیین هدف غایی برای تربیت را امری بیهوده می داند و اعتقاد دارد که هدف تربیت را از درون خود تربیت باید جستجو کرد. تعلیم و تربیت هدفی ورای خود ندارد و خود، هدف خویشتن است و بر مبنای اهمیتی که این مکتب برای تجربه قائل است آموزش و پرورش را فرآیند سازماندهی مجدد، بازسازی و تغییر شکل تجربه ها می داند. هسته اصلی کلیه فعالیت های تربیتی را کودک و نیازهای فردی او می داند و در تدریس روش حل مسأله را توصیه می نماید.
تأمّلی در مبانی حقّ بر محیط زیست در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و حقوق اسلامی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
315 - 344
حوزه های تخصصی:
از منظر اسلام به عنوان یک دین جامع و کامل، میان انسان و طبیعت رابطه وجود دارد. رابطه انسان با طبیعت به گونه ای که او ارزش وجودی خود را به دست آورده و حفظ کند و امین خداوند سبحان باشد، رابطه تسخیری است؛ یعنی تمام طبیعت در اختیار انسان قرار گرفته و مسخّر انسان گردیده است تا از آن به طور معقولی استفاده نماید و آن را تلف و نابود ننماید. این نوع حقّ در قرآن کریم شناسایی گردیده و از دیدگاه های گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است. اصول زیست محیطی از منظر رسول گرامی اسلام(ص) صبغه ملکوتی دارد. توصیه شده از محیط زیست و طبیعت به عنوان امانت الهی استفاده و انسان هرگز نمی تواند مالکیّتی نسبت به آن چه در اختیارش است داشته باشد و آنها را از آن خود بداند و برای بهره مندی هرچه بیشتر خویش، طبیعت را آلوده و در محیط زیست هرگونه تصرّف زیان باری داشته باشد. یافته اصلی تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده آن است که حقّ بر محیط زیست - صرفنظر از فردی یا جمعی بودن این حقّ - علاوه بر اسناد بین المللی متعدّد، با مبانی فقهی اعمّ از قرآن، سنّت، عقل و نیز قواعد متعدّد فقهی از قبیل لاضرر و قاعده اتلاف و قاعده نفی عسر و حرج به عنوان یک حقّ بنیادین و اساسی به رسمیّت شناخته می شود.
مقایسه تطبیقی اندیشه های "فریدون مشیری" با "آلبر کامو"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۳
7 - 24
حوزه های تخصصی:
اندیشه های انسان و نحوه نگرش او به خود، خدا و ط بیعت، مکتب ها ی ادبی را ساخته است. با عنایت به این تأثیر عظیم، بر آن شدیم تا دو عبارت را که می تواند چکیده دو نظریه غربی و شرقی باشد، از منظر مقایسه بنگر یم. در ،» عصیان می کنم؛ پس هستیم « این قیاس، دریافتیم که آلبر کامو با عبارت تنها به یکی از ارکان آزادی انسان، یعنی عصیانگری توجّه نشان داده و احولانه به انسان نگریسته؛ بنابراین، به شناختی ناقص، نادرست و تک بعد ی از انسان دست یافته که باعث تبعید او از طبیعت خویش می شود . حال آن که ، اندیشمندانی چون فریدون مشیری، با پیش زمینه مذهبی و شناخت بهتر از انسان، او را با رشته "مهر و دوستی" به سایر موجودات پیوند زده و به نظر یه "وحدت در عین کثرت"، نظر دارد.
ملازمت «انسان» و «خرد» در شعر ناصرخسرو و ابوالعلاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
113 - 128
حوزه های تخصصی:
میان ناصرخسرو قبادیانی و ابوالعلاء معری مشابهت های فکری و گرایش های مشترک مذهبی بسیار است. توجه و شوق به تجربه زندگی عقلی و وجدانی که از آثار هر دو پیداست امکان واکاوی یک موضوع مشترک در اندیشه و شعر ایشان را ممکن می سازد؛ به ویژه آن که «انسان و ارتقای حیات روحی و باطنی آن» از محورهای اساسی فکر و شعر آن دو به شمار می آید. در این نوشتار کوشیده ایم تا ضمن تبیین جایگاه «خرد» در کارنامه انسان شناختی شعر ناصرخسرو و ابوالعلاء به طرح مواضع مشترک آن ها در مواجهه با موضوع خرد و استخراج زمینه های همسان فکری آن دو در این باب بپردازیم و به نظرگاه مشترک هر دو حکیم در باب ملزومات خرد یعنی سخن و علم هم اشاره کنیم.
عقل و جایگاه آن در فلسفه هگل و اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
169 - 191
حوزه های تخصصی:
«عقل» قوه ای است که از دیرباز فیلسوفان، عارفان و اندیشمندان در شناخت و درک ماهیت آن کوشیده اند. این جستار کوشیده است به شیوه ای تحلیلی- مقایسه ای به بررسی جایگاه عقل در فلسفه هگل و اندیشه مولانا بپردازد. هدف در این کار تبیین دیدگاه ها و یافتن وجوه اشتراک و افتراق آن ها در خصوص عقل کلی و چگونگی برقراری ارتباط انسان با طبیعت و خدا و سیر دیالکتیک در رسیدن به نامتناهی است. هگل در مباحث فلسفی خود به طور گسترده به مفاهیم کاربردی عقل پرداخته است. به عقیده او عقل نزدیک ترین پیوند را با حیات دارد؛ چراکه عقل در وجود انسان، یک بخش در کنار سایر بخش ها نیست بلکه عنصری است که در همه بخش ها سریان دارد. مولوی هم به توانایی ها و ضعف های عقل در جای جای «مثنوی» اشاره کرده است و مرز بین عقل ممدوح و ایمانی و عقل مذموم و دنیوی را مشخص کرده است.
بررسی تطبیقی تمایز و یگانگی نفس و روح در معانی و کاربردها از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
219 - 237
حوزه های تخصصی:
از مسائل مهم مربوط به انسان و ابعاد وجودی اش، مسأله تمایز و یگانگی نفس و روح است. در حوزه تفسیر و فلسفه اسلامی، غالباً مسأله تعدد روح و نفس کم تر مطرح بوده است به این دلیل که این دو را، حقیقت واحد قلمداد نموده و نفس را به جای روح و روح را به جای نفس استعمال کرده و بیان می دارند که نفس و روح مفهومِ واحدی داشته است و لذا در کلمات مفسّرین و بزرگان نفس و روح در کنار هم استفاده شده است. ولی از نظر فلسفی آن ها دو مفهوم متفاوت اند به این معنا که نفس جوهری است که ذاتاً مجرد ولی در عمل مادی می باشد؛ یعنی افعال خود را از طریق ابزارهای مادی انجام می دهد؛ بر خلاف روح که ذاتاً و فعلاً مجرد است؛ یعنی همانطور که خود ماده نیست در کنش ها و فعالیت هایش نیز نیازمند به ابزار مادی نمی باشد. قابل ذکر است دانستن این مطلب از آن جهت دارای اهمیت است که اختلاف اندیشمندان در مسائلی مانند تجردیا عدم تجرد نفس، حدوث نفس و حرکت نفس به سبب عدم تفکیک این دو حقیقت رخ داده است.
بررسی تطبیقی مؤلفه های هستی شناسی در شعر حلاج و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
309 - 334
حوزه های تخصصی:
بحث اصلی عرفان اسلامی، بحث درباره هستی و هستی شناسی است که در طول قرن ها نسل به نسل ادامه یافته است، هستی شناسی یک اصطلاح امروزی است و با این عنوان در ادب عرفانی مطرح نبوده و اغلب با عنوان معرفت شناسی، انسان شناسی و شناخت جهان توأمان شده است، عرفا با نگاهی متفاوت از فلاسفه به هستی شناسی نگریسته اند و در تبیین مباحث آن طبق طریقت عرفانی سخن گفته اند و آفرینش جهان را با نظریه تجلی و وحدت وجود حل کرده و به انسان نگاهی فراتر از جسمیت مادی داشته و معتقدند، انسان با فنا در همین دنیا می تواند به بقای معبود برسد. در این پژوهش اشعار حسین بن منصور حلاج و عطار نیشابوری دو تن از سرآمدان شعر عرفانی در ادب عربی و فارسی، به لحاظ نمودهای هستی شناسانه دو شاعر، با رویکرد تحلیلی- تطبیقی بررسی شده است، هستی شناسی موضوع اصلی عرفان دو شاعر است که در محورهای، خدا، جهان و انسان قابل تقسیم است.
تطبیق دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری در باب مسأله مراتب تحقق انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
271 - 292
حوزه های تخصصی:
بین اشعار مولوی و اقبال لاهوری شباهت های وجود دارد که موجب شده این دو شاعر بزرگ به هم نزدیک شوند. سؤال اصلی در این نوشتار این است که انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری دارای چه جایگاهی هستند؟ بررسی اشعار این دو شاعر و مقایسه آن ها در رابطه با انسان و محتوای آن بیانگر این است که مولانا و اقبال لاهوری اعتقاد دارند که در سلسله مراتب وجود، انسان به عنوان آخرین مرتبه هستی پا به عرصه عالم گذاشته و یا به قولی متأخّر زمانی است، ولی علت اصلی و غایی آفرینش محسوب می گردد و خلاصه و اشرف تمام مخلوقات به شمار می رود. از مشترکات دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری می بایست به نوع نگاه آن ها به انسان به عنوان موجودی دو بعدی و دارای مراتب، غایت خلقت بودن انسان کامل و برتری انسان بر سایر موجودات اشاره کرد. نتایج حاکی از آن است که اقبال لاهوری علاوه بر شباهت نگرش به مولانا به فلسفه تربیتی انسان توجه دارد.
جهان بینی ایمانوئل سودنبرگ، متفکر و عارف پروتستان قرن هجدهم
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیش زمینه خانوادگی، علمی و شهودی ، به نظر می رسد جهان بینی ایمانوئل سودنبرگ (1688-1772م.)، عارف و دانشمند سوئدی پروتستان، بیشتر متأثر از شهودات او پس از تحول روحیش باشد. اگرچه که ردّ پای سوابق علمی و مطالعات آناتومیکی و ریاضی وی هم در این جهان بینی به خوبی آشکار است، از جمله: تناظر میان دنیای مادّی و معنوی، تناظر بین انسان به عنوان عالم صغیر با عالم کبیر و تناظر میان انسان مخلوق با انسان جهانی که از نظر او همان پروردگار یا بهشت است. این عارف پروتستان متأثر از دوره و زمانه خود هم هست، چرا که انسان گرایی حاکم بر قرن هجدهم را هم می توان در آثار او مشاهده نمود. وجه مشخصه و ویژگی برتر نظریات او در گذر از دنیای مادّی و سیر در دنیای معنوی است. در این مختصر، سعی بر این بوده است تا جهان بینی او را از آثارش به دست آوریم.
بررسی فهم رابطه الهیاتی خدا انسان و جهان در عهد جدید
حوزه های تخصصی:
در ادیان الهی، منطق رابطه خدا با انسان و جهان نقش تاثیر گذاری بر تدوین الهیات آن دین دارد، به گونه ای که در ادوار تاریخی، هندسه الهیاتی ادیان دستخوش تغییر بوده است. در این میان مسیحیت نیز از این قاعده مستثی نبوده تا آنجا که منطق الهیاتی آن از فراباشندگی خدا نسبت به انسان و جهان در دوره آباء و قرون وسطی به فروباشندگی آن در دوره معاصر دستخوش تغییر شده است. این تحقیق به دنبال بررسی این مسأله در عهد جدید است تا با احصاء فقرات عهد جدید و با روش تحلیلی انتقادی، به ارزیابی این ارتباط بپردازد. از مهمترین یافته های این تحقیق می توان به خالقیت همه جانبه خداوند، ارتباط خداوند با انسان ها از طریق انبیاء و مسیح، ستایش و عبادت خدا به عنوان پل ارتباطی مابین انسان ها و خداوند، شأن والای جهان خلقت و ارتباط همیشگی خداوند با آن، بهره وری و ارتباط همه جانبه انسان از جهان طبیعت با هدف خودشناسی، خداشناسی و درک تنعمات ملکوت الهی اشاره نمود..
مولوی، اثیری، معماری (اندیشه ی مولوی و نسبت آن با آفرینش گری معمار)
حوزه های تخصصی:
معماری پدیده ای در ارتباط با انسان است و می بایست با وی محقق شود، ازاین رو پرداختن به موضوع انسان به عنوان معرفت پایه در روند آفرینش گری معمار، امری انکارناپذیر است. در این خصوص فهم مراتب معماری در ارتباط با مراتب وجودی انسان، اهمیت بسیار خواهد داشت.با توجه به اینکه تعریف از انسان و تلقیات از وی، گاه بسیار متفاوت است، تفاوت در درک از معماری نیز بسیار طبیعی خواهد بود. برای فهم آفرینش گری در معماری که با فرهنگ، مذهب و هنر سرزمین ایران سنخیت داشته باشد و درعین حال بتوان آن را با دانش امروزی ارتباط داد، بررسی آثار و اندیشه های مولوی یاری رسان خواهد بود. عرفان با هنر معماری پیوند نزدیکی دارد. دیدگاه و تفکر عرفانی فراتر از زمان و مکان است، ازاین رو می تواند تاریخ و جغرافیای عالم را در بر گیرد. او نظریه پرداز معماری نیست؛ اما در اثر شگرف خود مثنوی به دلایل گوناگون، به تصریح یا به تلویح، به عمد یا غیر عمد، به معماری توجه کرده است. این ویژگی را می شود در چند مرتبه مشاهده کرد: خبر دادن از عالم معماری ای که در آن می زیسته؛ به کار بردن صورت های معمارانه ی خیال در سخن؛ برقرار کردن نسبت میان معماری و هستی؛ پیش نهادن نظرهای کلی که به معماری هم تعمیم پذیر است؛ دعوت به ذکر خدا به واسطه ی معماری. در این پژوهش کوشش می شود تا فهم آفرینش گری در معماری را از خلال اندیشه های مولوی دریابیم.
برخی از آثار مُسکرات از دیدگاه قرآن و سنّت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال اول زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴
191 - 210
حوزه های تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر(مُسکرات) یکی از پیچیده ترین آسیب های اجتماعی است. آثار و پیامدهای نوشابه های الکلی را می توان در جنبه های مختلف اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، افتصادی، بهداشتی، سیاسی و ... بررسی کرد. دین اسلام در بسیاری از آیات قرآن پیروان خویش را از پیامدهای خوردن چیزهای حرام از جمله شراب، گوشت خوک و... مطلع می کند و به این نکنه نیز اشاره می کند که خوردن آنها تأثیر منفی بر روح و روان فرد دارد. نگارنده در این نوشتار سعی دارد با بهره گیری از آیات قرآن و روایات معصومین (ع) و سخن بزرگان، آثار سوء مصرف مسکرات را در برخی از حوزه ها بیان کند. به امید آنکه بتواند گامی مؤثر در جهت سلامت بشریت بردارد.
ارتباط انسان ها در عالم آخرت از منظر قرآن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال دوم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۶
219 - 230
حوزه های تخصصی:
بنا بر نظریه غالب (نظریه ملاصدرا) در تبیین معاد جسمانی، انواع نعمت ها و عذاب های اخروی و هر آنچه در عالم آخرت برای انسان اتفاق می افتد، در قلمرو مثال متصل محقق می شود و امور خارج از نفس بوده و مخلوق قوه خیال اوست. نخستین پیامد چنین نظریه ای شخصی بودن معاد است و حال آنکه آیات بسیاری از قرآن کریم ناظر بر وجود ارتباطات جمعی گوناگون (رابطه شهادت، شفاعت، تصرف، پرس و جو، مجالست و محبت، اشراف، مناداه، مخاصمه، مجادله و استهزاء) در بین انسان ها با یکدیگر (بهشتیان با یکدیگر و دوزخیان و کفار با یکدیگر) می باشد که این امر با شخصی بودن معاد در قلمرو مثال متصل سر سازگاری ندارد. لذا با توجه به آیات بیان شده حداکثر می توان نظریه ملاصدرا در تبیین معاد جسمانی را در قلمرو مقال منفصل پذیرفت.
معماری زنبور عسل از دیدگاه قرآن و معماری مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال چهارم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۳
9 - 22
حوزه های تخصصی:
آموزه های قرآن کریم در عین حال که متضمن کلیات برنامه زندگی بشری ، در جهت هدایت اوست، دربردارنده معارف و حقایق ارزشمندی در زمینه های گوناگون هست یشناسی نیز هست فرهنگ قرآن چه به جهان و چه به اسلام، دیدگاه صرفاً مادی ندارد؛ بلکه افقی تازه را رو به انسان و جهان، به منظور پیوند آن دو م یگشاید. در مقاله حاضر به بررسی معماری انسانی و الهاماتی که انسان ها از معماری زنبورعسل گرفت هاند، و هم چنین به آیاتی از قرآ ن که به این حشره مرتبط است اشاره شده؛ و نیز نمونه ای از بناهای شاخص که از این موجود الهام گرفته شده معرفی می شود.
جستاری در شناخت انسان از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال پنجم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸
79 - 95
حوزه های تخصصی:
خداوند در قرآن انسان را خلیفه خود خوانده است. در حقیقت می توان گفت که این اصطلاح بر گروهی از انسان ها به صورت تشکیکی اطلاق می شود، این است که شامل پیامبر اکرم (ص)، سایر انبیاء، ائمه معصومین(ع) و اولیای دیگر می شود. در حقیقت هر انسانی بالقوه خلیفه خداست، ولی به فعلیت رسیدن این قوه، بستگی به تلاش فرد و توفیق حق دارد. پژوهش حاضر در صدد است به روش توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از آیات قرآن و با رجوع به تفاسیر معتبر، ضمن تبیین جایگاه انسان، دیدگاه قرآن را در مورد انسان کامل و برخی از مصادیق آن بررسی کند.
بررسی و تبیین سعادت انسانی و نمودهای آن در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال پنجم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
81 - 101
حوزه های تخصصی:
با بررسی واژگان مرتبط با سعادت در قرآن کریم می توان دریافت که استعمال آن ها در سوره های مکی بیش تر از سوره های مدنی است، و شاید دلیل این باشد که این مفهوم در قلب های اهل مکه جای گیرد که فقط با روی آوردن به دین الهی و شریعت واقعی می توان به سعادت حقیقی دست یافت. این مفهوم در قرآن کریم، نمودها و نظائر و در واقع زیرمجموعه هایی دارد که به نوعی با مفهوم سعادت در ارتباط اند مانند الرضا، الفرح، السرور، و قره عین؛ که البته هریک از آن ها به نوعی زیرمجموعه ای از سعادت واقعی است و نمی توان سعادت را کاملاً معنا کرد. مقاله حاضر می کوشد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به ریشه یابی الفاظ و معانی مرتبط با سعادت پرداخته و با استفاده از تفاسیر مختلف به شرح و تبیین آن ها بپردازد.
معناشناسی «تبشیر» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
73 - 92
حوزه های تخصصی:
پژوهش درباره واژه های قرآن از آن جهت اهمیت دارد که قرآن، منبع معارف و دستورهای زندگی انسان و در حقیقت کتاب انسان است. یکی از راه های دستیابی به فهم بهتر قرآن برای رسیدن به سعادت و کمال، معناشناسی واژه های قرآنی است. این پژوهش با عنوان «معناشناسی تبشیر در قرآن کریم» با شیوه کتابخانه ای و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی در صدد است که حوزه های معنایی واژه تبشیر را با توجه به مجاورت کلمات و تقابل آن ها و ساختار آن در قرآن را مورد بررسی قرار دهد. برای دستیابی به این مهم از دانش معناشناسی که ابزاری برای ژرف اندیشی و ایجاد نگاهی عمیق و فراگیر است، واژه تبشیر و واژه های مرتبط با آن با بکارگیری قاعده سیاق هسته معنایی تبشیر و ارتباط نظام مند مؤلفه های مرتبط با آن تبیین گردیده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که واژه های «ایمان»، «احسان»، «صبر»، «اسلام» و «تواضع» مفاهیم همنشین «تبشیر» و واژه «انذار» در تقابل با تبشیر قرار دارد. لذا انسان مؤمن اگر بتواند صفات مذکور را در خود تقویت کند می تواند به عنوان مبشر الهی مطرح باشد. همچنین خداوند قرآن کریم، ملائکه و برخی از انبیای الهی از مصادیق مبشرین در قرآن کریم می باشند.
معناشناسی «هدایت» با تأکید بر روش های آن در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
125 - 152
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی پژوهش، تحلیل نقش هدایتی کتاب آسمانی مسلمین قرآن کریم و تبیین بهره مندی از تعالیم رهایی بخش آن در زمینه "هدایت" است. روش این پژوهش تحلیلی و استنباطی و جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و با فیش برداری می باشد. جامعه تحلیلی، تمام اسنادی است- دست اول و دست دوم- که درباره قرآن کتاب "هدایت" در دسترس می باشد. نمونه تحلیلی، شامل روایات معصومین و کتب تفسیر قرآن کریم در زمینه "هدایت" خواهد بود. روش نمونه گیری در این مطالعه هدفمند و بر اساس هدف تحقیق است. در این مقاله ابتدا مفهوم لغوی هدایت از کتاب های لغت و معنای اصطلاحی آن از تفاسیر و شرح ها استخراج شده است و سپس به بیان شرح و تفسیر آیات هدایتی قرآن کریم در حد بضاعت پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد که قرآن در مسیر هدایت انسان "تبیان کل شیء" بوده و برای تکامل و تربیت فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی رهنمود و دستورالعمل دارد. با جست وجو در آیات الهی، درمی یابیم که هدایت پذیری و هدایت ناپذیری در شکل ها و نام های مختلف و با ویژگی های گوناگون در قرآن مطرح شده که هر یک مستعد هرگونه کمال یا سقوطی برای انسان است.