مطالب مرتبط با کلیدواژه

انسان


۶۶۱.

تعالی و سعه وجودی انسان در نظام هستی شناسی ملاصدرا و هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان دازاین تعالی حرکت جوهری هستی شناسی مرگ ملاصدرا هیدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۷ تعداد دانلود : ۱۹۳
هیدگر درباره بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیری بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشه های او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعه تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعه وجودی «انسان» است. بعقیده هر دو اندیشمند، انسان جوهری محبوس در خود نیست؛ او که سرچشمه امکانات است و به امکانات خود نیز آگاهی دارد، توانایی «شدن» دارد و میتواند آنچه فعلاً نیست، باشد، از وضع موجود گذر کند و تعالی یابد. در عین حال که شباهت فوق میان اندیشه این دو متفکر وجود دارد، اما باید این نکته را در نظر داشت که در نظام هستی شناسی ملاصدرا نفس انسان بدلیل تجرد ذاتیش، همواره دارای درک و فهمی از هویت تعلقی خویش نسبت به وجودی نامحدود و حقیقتی بینهایت است. نفس انسان که تمام حدود هستی را در خود جمع دارد، در سیر مراحل برون خویشی خود، میکوشد که با تقرب و تشبه به آن حقیقت بینهایت، وجود خویش را معنا بخشد. سیر تکاملی نفس پس از مرگ نیز برای رسیدن به مرتبه فوق عقلانی ادامه دارد. در مقابل، در نظام هستی شناسی هیدگر، حقیقت مبتنی بر «دازاین» است. حقیقی بودن دازاین بدین معناست که او تنها موجود در جهان است و بی آنکه تعلقی به قدرت مرموز و ماورایی داشته باشد، همواره از پیش، نسبت به همه آنچه جزئی از جهان اوست، آگاه است و پیوسته اشیاء را بدون هیچگونه حجابی، در آشکاری و گشودگی در می یابد. بهمین دلیل دازاین در تعالی و استعلا، متکی به خود است؛ تعالی دازاین با انگیزه به فعلیت رساندن امکانات وجودیش، تا مواجهه با مرگ ادامه دارد و مرگ آخرین امکان وجودی دازاین است که با وقوعش به تمامیت خود میرسد.
۶۶۲.

مبانی هستی شناختی هویت انسان در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۳۱۶
«هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوه وجود اوست که بسیط بوده و در عین ثبات شخصیت، سیال و تدریجی است؛ از اینرو، در طول حرکت خود، تحولاتی مختلف را تجربه کرده و کمالات علمی و عملی متعددی بدست می آورد که باعث میشود دارای آثار و مراتب گوناگونی باشد، بگونه یی که از هر مقطع آن، اوصاف و عناوین متفاوتی برداشت میشود. این درک از انسان، نه تنها با واقعیتهای زندگی بشری و فرهنگ ایرانی اسلامی سازگار است، بلکه بسیاری از دغدغه ها و چالشهای علوم جدید در زمینه انسان شناسی و بحران هویت را حل میکند. نوشتار حاضر، مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه در نسبت با هویت انسان، و همچنین آثار آن را بررسی میکند.
۶۶۳.

جامعه و انواع آن درهندسه ی معرفتی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان سیاست متدانیه فاضله متعالیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۲۱۰
.وی بیشتر به اعتباری بودن جامعه اذعان دارد و از آنجا که انسان را یک موجودِ غیرمکتفی بتفرده، می داند و خود به تنهایی توانِ حل مشکلات خویش را نخواهد داشت .وی اعتقاد جازم بر تعاون و همکاری میان انسانها دارد و در این رابطه،به وجود قانون،اعتقاد دارد. وجود عقل انسانی ،ولی به لزوم تشریع و شریعت در جوامع انسانی باورمند هست و انسان با دارا بودن عقل به تنهایی، بیشتر به تقویت و رونق نشئه ی حسیه می پردازد و بدین طریق ،جامعه متدانیه ،ظهور و بروز خواهد داشت و حال آنکه صدرالمتالهین ضمن پذیرش قطعی جامعه متدانیه برای حیات اجتماعی ، سودای جامعه متفاضله و در نهایت متعالیه دارد. درجامعه فاضله صدرایی ، عدالت محور اساسی هست و حال آنکه در جامعه متعالیه ،لطف ،احسان و کرم ،بنیاد و بنیان اساسی است.در جامعه فاضله و متعالیه صداریی ، وجود نبی، امام و علمای عامل، ضرورتی اجتناب ناپذیرهستند و در جامعه متعالیه برای اجرای شریعت و قانون معاش و معاد،مجریان شریعت با اتصال به عقل کل و نظام احسن ربانی، درجامعه انسانی نیزاحسن الفواعل،انجام می شود و این جامعه نیز شبیه عالَم ربانی می گردد. واژگان کلیدی: انسان،فلسفه سیاسی،جامعه متدانیه،جامعه فاضله و جامعه متعالیه
۶۶۴.

انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری ، (با رویکردی به علم، عشق و مرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولانا اقبال لاهوری انسان علم عشق و مرگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۲۱۱
یکی از مهمترین موضوعاتی که فلاسفه و عارفان شرقی بدان پرداخته اند مسئله انسان شناسی است و از مولفه های مهم مربوط به آن شناخت مرگ، عشق و علم انسان است که علم به این موضوعات در سرنوشت آدمی تأثیر به سزایی دارد، انسان معاصر با توجه به مکاتب و نظریه های مختلف در این مورد دچار سردرگمی شده است مطالعه در باب این موضوعات باعث برطرف شدن برخی ابهامات ذهنی و انتخاب مسیر درست زندگی خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری با رویکرد به علم، مرگ و عشق به روش کتابخانه ای به انجام رسیده است. یافته های پژوهش: از تشابهات اندیشه دو شاعر: یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در ارتقای مقام انسان را کسب علم می دانند، مولانا سه علم، علم تجربی، علم شغل و علم صوفیانه را باور دارد،عنایت او به علم صوفیانه است. اما اقبال به علم حصولی و حضوری معتقد است. در مورد مرگ هر دو شاعر مرگ و جاودانگی را برای تمامی انسان ها محتوم می دانند. مولانا نوع زندگی و مرگ شخص را بازت اب ض میر و دل آدم ی می داند اما اقبال می گوید: جاودانگی حقیقی زمانی مطلوب است آدمی گوهر وجودی مفهومِ خودی را بشناسد. عشق از نظر هر دو از سوی خدا آمده است مولانا غایت و نهایت عشق را وصول به حضرت حق می داند . اما از نظر اقبال عشق به خدا در نهاد آدمی موجود است و اگر لحظه ای عشق به خدا از آنها گرفته شود نابود می شوند.
۶۶۵.

واکاوی ابعاد پنهان سکونت با رویکردی معناشناسانه در مسکن اجتماعی، مطالعه موردی: سکونتگاه های مسکن اجتماعی در همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابعاد وجودی انسان سکونت شهر همدان مسکن اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۷۱
مسکن اجتماعی در سال های اخیر به دنبال افزایش جمعیت و مهاجرت به شهرها، به عنوان یکی از راه های پاسخ گویى به نیاز مسکن مطرح شده است. از آنجا که در ایران مسکن اجتماعی، تجربه ای کم و بیش جدید محسوب می شود، در این راستا تحقق امر سکونت، به دلیل گسترش روزافزون چنین مسکن هایی در شهرها، ضرورى به نظر مى رسد، تا بتوان پایه هاى علمى روشنى در طراحی و در مطابقت با نیازهای انسان ایجاد نمود. هدف مقاله حاضر در بخش اول تبیین ابعاد پنهان سکونت مطابق با نیازهای انسان با رویکردی معناشناسانه و در بخش دوم واکاوی ابعاد پنهان سکونت به طور جامع در مسکن اجتماعی شهر همدان  به منظور دستیابی به سیاست های طراحی و اجرایی، در جهت ارتقاء کیفیت اینگونه از مسکن است. این مقاله به روش آمیخته و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، با رویکردی معناشناسانه و در حوزه معماری انجام شده است.  بخش اول داده ها بصورت کیفی با استفاده از مصاحبه  و در بخش دوم از طریق روش کمی انجام شده است. در این ارتباط ابتدا با تکیه بر اسناد کتابخانه ای، به مطالعه مفاهیم، نظریه های مرتبط با مفهوم سکونت و تحقق ابعاد وجودی انسان در مکان پرداخته شده است. در ادامه، داده ها در بخش اول، با استفاده از کدگذاری، تحلیل شده اند. در بخش دوم، داده های به دست آمده در بخش اول، به صورت پرسشنامه درآمده و با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری همچون آزمون تی، فریدمن و تحلیل عاملی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. با توجه به مطالعات انجام شده، چهار بعد شامل کالبدی- فضایی، اجتماعی- فرهنگی، ادراکی- زیباشناختی و زیست محیطی، ابعاد پنهان سکونت، هر کدام اشاره به بعدی از وجود انسان و در مطابقت با نیازهای او قرار دارند. در بین ابعاد یافت شده، برای انسان بعد اجتماعی- فرهنگی در درجه اول نسبت به سایر ابعاد، در دستیابی به مفهوم سکونت در مسکن تأثیر دارد. پس از آن به ترتیب ابعاد کالبدی- ساختاری، زیست محیطی و نهایتاً ادراکی- زیباشناختی در درجات بعدی قرار دارند، لذا در این راستا می توان با ارائه راهکارهایی در طراحی، متناسب با هر بعد، موجب ارتقاء کیفی، تحقق سکونت واقعی و آرامش انسان در چنین سکونتگاه هایی شد.
۶۶۶.

رابطه انسان، معماری و فناوری

کلیدواژه‌ها: انسان فناوری معماری فناوری مدرن فناوری سنتی ارتباط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۱۹۵
تکنولوژی چیست؟ رابطه آن با انسان چگونه است و چه تاثیراتی بر یکدیگر می گذارند؟ تعاریف و تبیین های انجام گرفته پیرامون سوالات فوق، بسیار متعدد و مختلف است. بنابر تصور متعارف، تکنولوژی تنها ابزارهای دست ساخت بشر می باشد و پیشرفت و توسعه آن، ما را به سوی آرمان شهر هدایت می کند؛ اما ظاهرا سر از ویران شهر درآوردیم. برخلاف تصور اولیه و رایج از تکنولوژی به مثابه ابزار، تکنولوژی می تواند ابزار صرف نباشد، همانگونه که برخی، تکنولوژی را در عرصه-هایی مختلف همچون تفکر، فرآیند انجام، سرانجام اثر و نتیجه، گسترش داده اند. برخی دیگر نیز برای آن ماهیتی متصور شده اند که با خود تکنولوژی متفاوت است. رابطه انسان با تکنولوژی در گذشته و حال از مباحث عمده ای است که در این عرصه مطرح می باشد. در نظر برخی فلاسفه، تکنولوژی دارای ارزشی خنثی بوده و بسته به چگونگی استفاده از آن، دارای ارزش های متفاوتی می گردد. به این معنی که این افراد برای تکنولوژی ارزش ماهوی قائل نبوده و صرفا عوامل فاعلی را در ارزش گذاری بر آثار تکنولوژی دخیل می-دانند. در مقابل اینان، گروه دیگری قرار دارد که برای تکنولوژی ارزش ماهوی قائل بوده و برخی از عیوب و نارسایی ها را به ذات تکنولوژی نسبت می دهند؛ لذا در این مقاله سعی بر آن است که ضمن ارائه تعریف تکنواوژی از دیدگاه های مختلف، خصوصیات و ویژگی های آن نیز با محوریت دیدگاه های ژاک الول و عبدالکریم سروش ارائه شود.
۶۶۷.

بازخوانی نظریه شیخ مفید درباره تجرد روح(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان روح تجرد روح بقای روح شیخ مفید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۸۶
«تجرد روح» یکی از مباحث پایه در انسان شناسی است و همواره مدنطر متفکران علوم گوناگون بوده است. شیخ مفید، برجسته ترین عالم شیعی اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری آراء قابل توجهی در حوزه انسان شناسی دارد. محققان و شارحان او یکی از نظریه های مهم وی را قول به «تجرد روح» می دانند. هدف تحقیق حاضر بررسی دقیق قراین مرتبط با این بحث در آثار اوست. یافته های این پژوهش نشان می دهد در آثار شیح مفید گرچه شواهدی که بر تجرد روح دلالت دارد (مانند تعریف انسان به جوهر بسیط فاقد حجم، حرکت، سکون، اجتماع و افتراق به وضوح) مشاهده می گردد، اما قرائتی در مقابل آن (مانند عرض بودن روح، فنای ارواح پس از مرگ و اختصاص تجرد به واجب تعالی) نیز یافت می شود. از دیدگاه تحقیق حاضر، راهبردهای رفع تعارض از عبارات شیخ مفید عبارتند از: تفکیک دو اصطلاح «جوهر فلسفی» و «جوهر کلامی» در عبارات شیخ، تفکیک روح از حقیقت انسان، توجه به دوره های حیات علمی وی، و بررسی دقیق آثار علمی مستند به او. نتیجه پایانی تحقیق آن است که شیخ مفید گرچه به بعد غیرمادی انسان اذعان دارد، اما نظریه ای کاملاً منسجم درباره تجرد روح ارائه نکرده و برخی از لوازم آن را نپذیرفته است.
۶۶۸.

چیستی و چرایی انحصار هدایت گری دینی به هدایت گران منصوب خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هدایت انسان هدایت گری منصوب خداوند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۱۷۹
اگر انسان راهنمایان راه فلاح را نشناسد، نمی تواند در مسیر فلاح قدم بردارد؛ پس لازم است هدایت گران حقیقی را شناخته و با پیروی از آنها به فلاح برسد. اما هدایت گران حقیقی چگونه شناخته می شوند؟ شناخت هدایت گران حقیقی مسئله ای کلیدی برای انسان است که با روش توصیفی تحلیلی در این مقاله مورد پژوهش قرار گرفته است. به دست آمد که خداوند در راستای هدایت گری خود، با قراردادن معجزه در اختیار پیامبر یا معرفی هدایت گران بعدی توسط پیامبر، هدایت گران حقیقی را به مردم می شناساند و آنها را برای هدایت مردم منصوب می کند. خداوند در رأس سلسله هدایت گران، قرار دارد و اوست که انسان هایی را برای هدایت گری بشر معرفی کرده است. پیامبران و سایر معصومین و قرآن کریم، وظیفه هدایت انسان ها را از طرف خداوند متعال بر عهده دارند. فقیه عادل حدیث شناس نیز به نصب عام از طرف معصوم به هدایت گری منصوب شده است. پس هدایت گران، مستقیم یا غیرمستقیم، خاص یا عام، از طرف خداوند منصوب شده اند.
۶۶۹.

سایبورگ و چالش های آن؛ درنگی از چشم انداز حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیست فناوری انسان ماشین فرا انسان پساانسان پروتز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۲۱۹
زیست فناوری با پیشرفتهای ناباورانه خود رؤیای دستیابی به یک اَبَرانسان را که در داستانها و فیلمهای تخیلی ترسیم شده است از راه درهم آمیزی اندامگان زیستی انسان با ایمپلنت ها و پروتزهای گونه گون با شتاب فزاینده ای به واقعیت نزدیک می کند. هیبریداسیون انسان و ماشین که باعنوان سایبورگ شناخته میشود، دشواریهای فراخ دامنه ای را برای علوم انسانی به ارمغان آورده است. خودنمایی گفتمانهای رویارو همچون پسا انسان گرایی که نویددهنده گذار از مفهوم انسان و پانهادگی به پساانسانیت هستند از پیامدهای چنین واقعیتی است. در این میان، داستان حقوق بشر که تا اندازه فراوانی داستانِ انسان گرایی و قدردیدگی منزلت گونه مسلط کنونی در جهان یعنی انسان دارای خودآگاهی است، بازیگران نوین و درنتیجه پُرسمان های تازه ای را فراروی خود می بیند؛ آیا سایبورگ به مثابه پدیده ای نیمه انسان- نیمه ماشین میتواند زیر چتر حقوق بشر با مفهوم و گستره کنونی خود قرار گیرد؟ آیا سرشت پیچیده و تااندازه ای ناشناخته سایبورگ بایسته دست کشیدن از مفهوم انسان و سرانجام فروپاشی حقوق بشر است؟ نوشتار پیشِ رو میکوشد با برگرفتن روشی توصیفی تحلیلی افقهایی برای دست یافتن به پاسخ پرسشهایی ازاین دست بگشاید. دستامده تحلیلی نگاشته حاضر بایستگی بازنگری در مفهوم انسان و مفصل بندی دوباره معنا و گستره حقوق بشر و همچنین تبیین پدیده سایبورگ همچون گامی برجسته در تطور گونه انسان و نه گُسست از آن است.
۶۷۰.

کاوشی در مفهوم آسیب شناسی تربیت اخلاقی انسان در سوره ماعون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آسیب شناسی تربیت اخلاقی انسان سوره ماعون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۱۹۳
زندگی در عصر حاضر با چالش ها و بحران های عمیق اخلاقی، تربیتی و اجتماعی انسان همراه است. از این رو پژوهش حاضر با هدف کاوشی در جهت مفهوم آسیب شناسی تربیت اخلاقی انسان در سوره ماعون صورت گرفت. در همین راستا روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و از نوع تحلیل محتوای کیفی بود. ابزار جمع آوری اطلاعات، فیش برداری و تهیه فرم بر اساس آیات قرآن کریم و نیز اسناد و مدارک معتبر مرتبط با موضوع می باشد. یافته ها بر اساس نمودار درختی سوره ماعون در قالب سه نوع آسیب (عدم توجه به ایتام، سهل انگاری در نماز و ریا) قابل دسته بندی بود. یافته های تحلیل نشان داد بر اساس مضامین این سوره سه نوع آسیب شامل: آسیب ریا، سهل انگاری در نماز و عدم توجه به ایتام شناسایی و دسته بندی شد. درنتیجه به دلیل اهمیت تربیت اخلاقی انسان راهکارهای پیشنهادی جهت پیشگیری از آسیب ها مشخص شد.
۶۷۱.

جایگاه اشراقی معنا در صورت بندی نسل سوم مکاتب ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان ارتباطات معنا تفاهم نفس الامر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۱۸۱
انسان مخلوقی است که دارای دو ساحت فردی و اجتماعی می باشد و ساحت فردی او در پرتو بعد اجتماعی او شکوفا شده و حیات جمعی او تکون پیدا می کند. به تبع همین اجتماعی بودن، زندگی جامعه بشری از رابطه درهم تنیده ای از تعاملات اجتماعی جوامع انسانی تشکل یافته است. محور این تبادلات، نفس انسانی و جسم او و معنای تولیدی انسان است. اهمیت این مطلب در اینجاست که معنا که ماهیتی مجرد دارد، لاجرم، باید توسط یک مجرد خلق شود؛ ازاین رو توجه به بعد عالی وجود انسان، عالم نفس الامر و نحوه ارتباط آن با عالم ماده ضروری می باشد. مقاله حاضر که مبتنی بر تحلیل کتابخانه ای داده های خود را گردآوری کرده و در چارچوب انسان شناسی حِکمی و اسلامی به تحلیل انسان مبادرت ورزیده، به ارتباط عالم نفس الامر و معنا و نحوه حضورشان در عالم ماده پرداخته است. رابطه معنا که دال مرکزی ارتباط عالم مجرد و عالم ماده است با دیگر مفاهیمی چون مصداق، مفهوم و واقع، تبیین شده است؛ ازاین رو معنا توسط نفس انسانی در عالم نفس الامر خلق شده و به واسطه جسم او، از عالم نفس الامر به عالم ماده نزول کرده و تولید می شود. آنچه که تاکنون اندیشمندان ارتباطات در ساحت نظریات معنا و جایگاه آن، بدان پرداخته اند، معناکاوی در دو ساحت می باشد: یکی جایگاه معنا در پیام، و دیگر جایگاه معنا در ذهن. لکن مبتنی بر انسان شناسی اسلامی می توان گامی را فراتر نهاد و درادامه این دو نسل، نسلی سوم را تبیین کرد که برای معنا جایگاهی عاری از تعینات مادی در نظر می گیرد و آن جایگاه اصلی معنا، همان عالم نفس الامر می باشد.
۶۷۲.

نگرش بیوفیلیک رویکردی در ارتقا سطح کیفی محیط زندگی ساکنان مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری مسکونی بیوفیلیک طبیعت انسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۳۱۷
اتصال محکم زندگی انسان و طبیعت به عنوان عنصر ذاتی و فطری، این تصور بشر برای فرار از تحت سلطه بودن سیستم های حیات به وسیله ی پیشرفت بشریت و فن آوری های نوین به شکلی که توانایی تغییر و انتقال بنیادین جهان طبیعت را داشته باشد را زیر سوال برده است و به تبع این توهم نابخردانه معماری ای را ایجاد کرده که تراکم شدید ساختمان ها و فروپاشیدن محیط طبیعی اطراف و جدایی مردم از اکوسیستم و فرآیندهای طبیعی را به دنبال داشته است. در دنیای کنونی افزایش بی رویه جمعیت شهرها از یک سو و توسعه بی ضابطه از سوی دیگر و هم چنین صنعتی شدن بدون توجه به آسایش و سلامت افراد در فضاهای مسکونی، جوامع بشری را در معرض بحران قرار داده است. مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی از نخستین مسایلی است که بشر همواره برای دگرگونی مناسب و معقول آن در تلاش است. هدف از ساختن فقط تولید نیست بلکه کاربری آن مدنظر است؛ و کیفیت نقش مهمی را در کسب رضایت متقاضیان مسکن دارد. ارتقای کیفیت مجتمع های مسکونی، یکی از عوامل تأثیرگذار بر مطلوبیت محیطی در نظر گرفته می شود که می تواند کیفیت زندگی و رضایت مندی ساکنین مجموعه های مسکونی را تحت تأثیر قرار دهد. باور بنیادین این پژوهش بر آن است که بشر به عنوان یک گونه ی زیستی، همواره پیوندی غریزی و فطری بین انسان ها و دیگر سیستم های حیات را برای خود قائل است، با تشخیص نیاز فطری انسان برای برقراری ارتباط با طبیعت به همراه پایداری و استراتژی های جهانی طرحی برای خلق محیط هایی که تضمین کننده کیفیت زندگی و معماری سبز باشد را در پی داشته است. روش مورد استفاده بر حسب هدف، روش تحقیق کاربردی و شیوه ی مطالعه بر حسب روش و ماهیت، تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد و گردآوری اطلاعات آن بر مبنای مطالعه منابع کتابخانه ای و تحلیل محتوایی آن ها بوده است، نتایج حاصل از پژوهش مبین این موضوع است که با ایجاد ارتباط بین انسان و طبیعت می توان به یک فضا، با کیفیت مطلوبی دست یافت و ارتقای کیفیت محیط زندگی نیز به معنای عرضه پاسخ های مناسب و متنوع از طریق محیط، به نیازهای متفاوت فیزیولوژیکی و روان شناختی کاربران آن فضاست.
۶۷۳.

رابطه معنایی میان انسان و طبیعت مبتنی بر بنیاد حکمت متعالیه (نقش گرایش های زیست دوستی انسان در تعالی و کمال او)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه صدرالمتألهین انسان طبیعت فناوری زیست دوست محیط زیست رابطه معنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۲۶۷
هدف: عالم طبیعت، مظهر الوهیت و حرکت است. جوهر وجود انسان اگر با طبیعت عجین گردد، هم خود در سفری روحانی قرار خواهد گرفت و هم به ظهور علوم نوینی جهت ایجاد جهانی سبزتر و پاک تر قدم برخواهد داشت. انسان متأله به عنوان خلیفه الله طبیعت مقدس را حفظ می نماید. پژوهش انجام شده باهدف بیان نسبت الوهیت موجود در طبیعت با تعالی روح آدمی در پی ایجاد نسبت هایی فلسفی و علمی میان تعالیم صدرالمتالهین درباره طبیعت با فناوری های نوین زیست دوست، به جهت ارتقا کیفیت زندگی انسان ها می باشد. روش شناسی: پژوهش به روش کیفی (نظریه زمینه ای) با راهبرد تحلیل داده انجام شده است، کدگذاری سیستماتیک اشتراوس و کوربین انجام شده است. داده های پژوهش به صورت متنی و معنایی و از طریق هجده مصاحبه عمیق به دست آمده اند، سپس با منطق استقرایی و به صورت تحلیل تفسیری موردبررسی قرار گرفته اند و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیو دی ای[1] انجام شد. یافته ها: پارادایم به دست آمده از نتایج، حاکی از نسبت مستقیم دو حوزه حکمی طبیعت و محیط زندگی عینی انسان می باشد که نشان می دهد، جوهر وجودی آدمی در مجاورت با طبیعت در حرکت رو به کمال قرار خواهد گرفت. نوآوری (ارزش): تحلیل معنایی رابطه انسان و طبیعت بر بنیاد حکمت متعالیه، به دو حوزه معماری زیست دوست و فلسفه حکمت متعالیه صدرالمتألهین پرداخته است. مطالعه میان رشته ای در این دو حوزه امری نوین می باشد که به تحلیل یک اندیشه فلسفی در دنیای طراحی جدید پرداخته است. نتیجه گیری: حکمت متعالیه صدرالمتالیهن در موارد بسیاری از جوهر موجود در طبیعت و نسبت آن با انسان یاد کرده است. زندگی در محیط های طبیعت دوست عاملی بر ارتقا کیفیت زندگی انسان می باشد. با صنعتی شدن زندگی، ضرورت وجود فناوری های نوینی گیاهی، در محیط زندگی انسان، احساس می شود. مقولاتی چون توسعه انسانی، بالندگی و تغییر انسانی، نتایج به دست آمده از پارادایم پژوهش می باشند که خود مبرهن تحولی در ارتقا کیفیت زندگی انسان ها هستند.
۶۷۴.

بررسی رویکرد شاعرانه ناصر خسرو و پروین اعتصامی به مهفهوم انسان و تببین هنری آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان اومانیسم ناصرخسرو پروین اعتصامی تبیین هنری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۷ تعداد دانلود : ۲۴۱
مفهوم انسان به اعتبار نقش و اهمیت بالایی که دارد، در شعر بسیاری از شاعران موردتوجه و تأمل واقع شده است. مفهوم انسان در هنر اسلامی نیز همواره موردتوجه بوده است. بررسی این مفهوم نزد شاعرانی چون ناصرخسرو و پروین اعتصامی و تبیین هنری آن می تواند نکات مهمی را در این باره آشکار سازد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی کوشیده به این مفهوم در شعر ناصرخسرو و پروین اعتصامی بپردازد. تأمل در باب انسان در شعر شاعرانی که به آن اندیشیده اند متفاوت است. مهم ترین شباهتی که در کار دو شاعر مورد نقد و بررسی دیده می شود اهمیت قابل توجهی است که به جایگاه الهی انسان داده اند. در این زمینه هر دو شاعر از کلی گویی درباره انسان اجتناب ورزیده اند و در همین پرداختن به جزئیات است که تفاوت های دیدگاهی خود را آشکار ساخته اند. انسان در شعر ناصر خسرو از ساحت نظری فلسفه یونانی و همچنین آموزه های کلام و فلسفه اسلامی به ویژه اندیشه اسماعیلیه تغذیه می شود. مهم ترین عاملی که در شعر او به انسان نسبت داده می شود گوهر الهی و بی بدیلی است که شایسته مراقبت و سلوک معنوی است. در شعر اعتصامی این رویکرد غائب نیست اما با توجه به از سر گذراندن نوعی اومانیسم (انسان گرایی) خاصِ دوره مشروطه و بنابر مقتضیات زمان، اعتصامی می کوشد جنبه های زمینی انسان را نیز علاوه بر سویه های معنوی آن در نظر بگیرد. از دیدگاه هنری نیز جنبه الهی و جسمانی وجود انسان هر دو موردتوجه بوده است.اهداف پژوهش:بررسی جایگاه انسان و نمودهای آن در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی.تبیین هنری مفهوم انسان در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی.سؤالات پژوهش:مفهوم انسان در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی چگونه بازتاب یافته است؟چگونه می توان وجوه هنری مفهوم انسان در اشعار ناصرخسرو و پروین اعتصامی را تبیین کرد؟
۶۷۵.

انسان شناسی استعلایی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان استعلایی شناخت اراده احساس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۱۹۸
بی تردید مسئله انسان و شناخت ماهیت او از دغدغه های اصلی کانت محسوب می شود. این دغدغه، پیش از آن که کانت نگارش فلسفه انتقادی خود را شروع کند، او را به تحقیق در موضوعات مرتبط با ماهیت انسان سوق داد و سرانجام باعث شد تا او انسان شناسی را پاسخ گوی سؤالات اصلی فلسفه در نظر بگیرد. کانت میان دو نوع پژوهش در باب ماهیت انسان تمایز قائل می شود: پژوهش پراگماتیکی که در «انسان شناسی از منظر پراگماتیکی» خود درباره آن صحبت می کند و پژوهش استعلایی که با عنوان «انسان شناسی استعلایی» از آن یاد می کند؛ اصطلاحی که آن را در هیچ کدام از آثار خود توضیح نداده است، اما منظور کانت از این اصطلاح چیست و ذیل این مفهوم درباره انسان چه می گوید؟ در این مقاله درصدد هستیم تا با بررسی دو وجه این اصطلاح، یعنی انسان شناسی و استعلایی، نه تنها منظور کانت از این اصطلاح را تبیین کنیم، بلکه تعریفی که از این طریق، از انسان به دست می آید، روشن نماییم. این مطالعه نشان می دهد که کانت در ذیل انسان شناسی استعلایی با استفاده از پژوهش استعلایی، قوای ذهنی انسان را به نحو پیشینی بررسی کرده و می کوشد تا او را از درون بشناسد. بر این اساس، از منظر او اولاً، انسان چیزی جز مبدأ قوانین طبیعت نیست و آنچه می تواند بشناسد، قوانین بنیادین طبیعت است. ثانیاً، آنچه باید انجام دهد، تبعیت از قانون اخلاق است که توسط عقل خودش بر او تحمیل می شود و درنهایت آنچه می تواند بدان امید داشته باشد جز این نیست که می تواند از طریق قانون اخلاقی اهداف خود را در جهان طبیعی تحقق بخشد و آن را به جهان اخلاقی تبدیل کند.
۶۷۶.

بازکاوی اندیشه آیت الله جوادی آملی در باره انسان کامل و ضرورت آن با خلافت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان انسان کامل خلافت جوادی آملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳ تعداد دانلود : ۲۰۶
انسان و انسان شناسی مقوله غیر قابل کتمان در طول تاریخ بشری بوده است؛ و ترسیم حقیقی از جایگاه او در منظومه آفرینش سرلوح ادیان توحیدی می باشد. بر پایه دیدگاه منیع و اندیشه رفیع علامه جوادی آملی حقیقت انسان «حیّ متأله» است که در بستر آموزه های دینی به تکامل می رسد، و غایت امکانی قوس صعود بشری«انسان کامل» می باشد. و در ادبیات حکما و عرفای همچون ابن عربی و ملاصدرا به آن پرداخته شده است؛ آنها انسان کامل را مظهر تمام صفات کمالی و جمالی خداوند می دانند؛ آن گونه که ابن عربی مبتکر اصطلاح «انسان کامل» در ادبیات اسلامی قلمداد شده است. در تحقیق حاضر، ضرورت انسان کامل نسبت آن با خلافت الهی به صورت توصیفی- تحلیلی با تأکید بر اندیشه جوادی آملی بر این نتیجه رهنمون گردیده که مقصود از خلقت آفرینش و پهنه گیتی، انسان کامل است و از لازمه خلافت مطلقه الهی، انسان کامل شدن است، از این جهت، انسان کامل قطعاً خلیفه خداست، به طوریکه اگر عالم خالی از انسان کامل شود، عمر آن به پایان می رسد.
۶۷۷.

بررسی کیفیت رابطه میان انسان و خداوند در رویکرد عرفانی نیکوس کازانتزاکیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدا انسان ادبیات عرفانی نیکوس کازانتزاکیس عشق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۲۱۹
ادبیات در اصطلاح عام، زبان عمومی فرهنگ ها، نقطه اتصال جان های فرهمند و سرمایه داران معنا در تاریخ حیات انسان بوده است. در همین راستا ادبیات عرفانی، در طی سده های متمادی، حلقه واصل هزاران روح سرشار از شور و ارادت به ماوراء و معنویت بوده و از گوشه های گونه گون جهان انسانی، جان های هم دغدغه را به شاهراه عرفان راه نموده و با آثار مکتوب، ضمیر تشنگان را سیراب کرده است. نیکوس کازانتزاکیس در جایگاه یک ادیب با مجموعه ای از آثار متعدد ادبی و عرفانی در حوزه ادبیات معاصر جهانی، نمونه ای از آن دست سرگشتگان و دل آشوبان عصیانگری است که ادبیات عرفانی، جولانگاه قلم اوست. این مقاله ضمن بررسی عمومی آثار و واکاوی نظرگاه عرفانی کازانتزاکیس، کیفیت رویکرد او را در ارتباط با رابطه عرفانی انسان و خدا، با روش توصیفی تحلیلی مورد مطالعه قرار می دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نگرش معنوی کازانتزاکیس به جهان، خداوند و انسان در خلق آثار او اثربخشی نمایانی دارند. او در بیان ارتباط انسان با خدا از عشق، رهایی از تعلقات، جدال میان جسم و روح، رنج های وجودی انسان و مواجهه درونی با خدا سخن می گوید و از مرگ به عنوان پدیده ای فرا جسمانی که موجب جاودانگی روح انسان و وصال او با خداست، استدلال می کند.
۶۷۸.

مقایسه مبانی انسان شناختی ملاصدرا و مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان انسان شناسی انسان گرایی کمال گرایی حکمت متعالیه ملاصدرا مزلو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۲۱۹
مزلو، در مقام یک روانشناس انسان گرا و ملاصدرا، در مقام یکی از بزرگترین اندیشمندان سنت اسلامی، دیدگاههای متفاوتی درباره چیستی انسان بیان کرده اند. با توجه به اینکه هر دو اندیشمند، اهتمامی ویژه به تبیین ویژگیها، مقدمات لازم برای کمال انسان، روند کمال انسان و خصوصیات انسان کامل داشته اند، مقایسه مبانی انسان شناختی آنها میتواند ثمراتی ارزشمند بدنبال داشته باشد. کرامت ذاتی، اختیار، توانایی حرکت بسمت کمال، برخورداری از فطرت، پذیرش تجربه های معنوی و محدود نبودن روند کمال انسان، برخی از مبانی مشترک این دو بشمار می آیند، اما آنها تفسیرهایی متفاوت از این مبانی ارائه داده اند. همچنین دیدگاه هردو فیلسوف در مورد محوریت خداوند در زندگی انسان، ابعاد وجودی، نیازهای بنیادین، مراحل رشد انسان، غایت کمال انسان و ویژگیهای انسان کامل، متفاوت است. صدرالمتألهین با بهره گیری از مبانی دینی، عرفانی و فلسفی، تلفیق این مبانی و ارائه تصویری جامع و سازوار از حقیقت انسان، توانسته نظامی متقن از مبانی شناختی ارائه کند که احصاء دقیق و جامع آنها میتواند برای بحثهای امروزی نیز راهگشا باشد. جمع بین عرفان، شریعت و برهان، یکی از مهمترین ویژگیهای اندیشه فلسفی ملاصدراست که در تمام مؤلفه های مورد قبول درباره چیستی انسان، تأثیرگذار است.
۶۷۹.

ملاصدرا و نقش کمال خواهی در پیدایش نظام تمدنی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیست تمدنی انسان حکمت کمال خواهی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۲۰۴
کمال خواهی یکی از شاخصه ها و اصول مهم در پیدایش نظام تمدنی مطلوب بشمار میرود. ملاصدرا با تکیه بر حقیقت انسانی که متشکل از ظاهر و باطن است بدنبال ترسیم نظامی اجتماعی بر اساس قابلیتهای وجودی انسان است، زیرا انسان بلحاظ فطرت خود، به مدنیت گرایش دارد و مقاصد دنیایی و آخرتی او، تنها در بستر یک نظام تمدنی برآورده میشود. مسئله پژوهش حاضر، ارائه طرحی در راستای پیدایش و تقویت نظام تمدنی، با تکیه بر سه اصل برگرفته از دیدگاه ملاصدراست. اصل اول، بررسی خاستگاه کمال خواهی و تأثیر آن در زیست اجتماعی؛ اصل دوم، مسئله قنیه و قانون که دو عنصر زمینه ساز پیدایش نظام تمدنی هستند؛ اصل سوم، شناسایی و پیشنهاد راهکارهای حِکمی برای برون رفت از بحرانهای تمدنی. هدف از بررسی این اصول، توجه به قابلیتها و ظرفیتهای ساحت انسانی است و اینکه، چگونه انسانِ کمال خواه، توانایی وصول به اهداف عالی را پیدا میکند. یافته های این پژوهش نشان میدهد که حکمت متعالیه از یکسو، با توجه به ساحتهای وجودی انسان و ظرفیتهای نظام تمدنی، بدنبال طرح و برنامه ریزی برای بهبود نظام تمدنی است و از سوی دیگر، با تکیه بر سامان بخشی تسخیرهای انسان در طبیعت بپشتوانه علم و قدرت و خلاقیت، میتواند الگویی مناسب برای آبادانی زیست تمدنی ترسیم نماید.
۶۸۰.

ساخت انسان سیاسی از نگاه اقبال لاهوری

کلیدواژه‌ها: انسان سیاست انسان سیاسی فلسفه خودی پسا استعمار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۲۳۲
ساخت یک جامعه سیاسی هماهنگ با بستر تمدنی اش از دیر باز مسئله اصلی متفکران سیاسی بوده است. ساخت یک نظام سیاسی در ابتدا با نگاه ویژه به انسان شکل می گیرد و از دل نوع نگاه به انسان، شکل سیاسی نیز سامان می یابد. ساخت و ارائه انسان سیاسی بخصوص در جهان اسلام و دوران معاصر از اهمیت ویژه ای برخوردار بود زیرا سنگینی نگاه سنتی و حضور استعمار این مفهوم اساسی را به نوعی در سکون و سکوت قرار داده بود. اینکه چگونه می توان یک جامعه هماهنگ با حدود و ثغور مکانی و زمانی پدید آورد، در بستر نگاه دینی و پسا استعماری ویژگی و نکات مهمی را در خود دارد. در این نوشتار سعی بر آن است تا از منظر اقبال لاهوری به واکاوی علل انحلال رهایی در انسان و در ادامه نحوه رفع آن و همچنین ساخت انسان سیاسی با بار مسئولیت پذیری بپردازیم. اقبال ضمن تفکر در این مفاهیم ذکر شده به دنبال ساخت انسان سیاسی و اعلام حضور آن در بستر اجتماع است که پیشبرد این مقوله را در نوشتار بررسی می کنیم.