مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
دانش
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ویژگی های سازمانی، دانش، مهارت و نگرش معلمان مقطع دبیرستان، و احساس اعتماد به نفس آنان در بکارگیری ICT در تدریس در قالب یک مدل توضیحی بود. به همین منظور 325 نفر از دبیران دبیرستان های شهر شیراز، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه عوامل مؤثر بر تدریس معلمان با استفاده از فناوری ICT پاپاناستاسیو و آنجلی بود که روایی و پایایی آن محاسبه شده و سپس بین نمونه توزیع و جمع آوری شد. داده ها توسط نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند. مدل فرضی با استفاده از رگرسیون چندگانه همزمان بر طبق روش بارون و کنی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که: 1( کارآموزی و جوّ حمایتی مدرسه رابطه مثبت و معناداری با احساس اعتماد به نفس معلمان در بکارگیری دانش و مهارت ICT در تدریس دارد. سابقه تدریس رابطه منفی و معناداری با احساس اعتماد به نفس معلمان در بکارگیری دانش و مهارت ICT در تدریس دارد. 2) کارآموزی و جوّ حمایتی مدرسه رابطه مثبت و معناداری با دانش، مهارت و نگرش معلمان در کاربردICT در تدریس دارد و سابقه تدریس رابطه منفی و معناداری با دانش نرم افزاری، مهارت و نگرش معلمان در کاربرد ICT دارد. 3) کارآموزی و جوّ حمایتی مدرسه به واسطه دانش نرم افزاری، مهارت و نگرش معلمان رابطه معناداری با احساس اعتماد به نفس معلمان در بکارگیری دانش ICT دارد. همچنین کارآموزی به واسطه دانش، مهارت و نگرش معلمان رابطه معناداری با احساس اعتماد به نفس معلمان در بکارگیری مهارت ICT دارد.
ارزیابی دانش و نگرش دانشجویان و دانش آموختگان حرف پزشکی در مورد طب رفتاری: مطالعه مقدماتی طراحی برنامه آموزشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طب رفتاری حیطه ای بین رشته ای است که شامل پژوهش و فعالیت های بالینی در خصوص تعامل بین محیط اجتماعی و فیزیکی، شناخت، رفتار و بیولوژی بیماری ها و سلامت می شود. هدف از این مطالعه، تعیین میزان دانش و نگرش دانشجویان و دانش آموختگان علوم پزشکی در خصوص طب رفتاری بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی، دانش و نگرش 232 نفر از پزشکان عمومی، دستیار ها، دانشجویان پزشکی و متخصصان بررسی شد. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته با 25 سؤال بود که میزان دانش و نگرش افراد را در مورد طب رفتاری می سنجید.
یافته ها: به طور کلی شرکت کنندگان در پژوهش دانش کمی درباره طب رفتاری داشتند و تفاوت معنی داری بین دانش و علاقمندی به آموختن طب رفتاری وجود داشت.
نتیجه گیری: تعداد بسیار زیادی از گروه های هدف هیچ گونه آموزشی در خصوص طب رفتاری ندیده اند و تمایل به فراگیری این دوره آموزشی را اظهار داشته اند. ارایه دوره طب رفتاری در آموزش پزشکی عمومی پیشنهاد می شود.
دانش و دانشوری در روزگار سعدی
حوزههای تخصصی:
با حمله مغول به ایران شهرهای ماوراءالنهر، خوارزم، خراسان، الموت و بغداد که از مراکز مهم آموزش و پرورش و دارای کتابخانه، رصدخانه، دانشگاه و استادان علم و ادب بسیار بودند و مراکز دانش در ایران به شمار میآمدند، مورد حمله و هجوم مغولان قرار گرفتند و تنها نواحی کوچکی در جنوب ایران (کرمان و فارس) و ناحیه سند (هندوستان) و سرزمین روم (آسیای صغیر) و مصر و شام بود که باقیماندگان شعرا و دانشوران بدانجا پناه بردند. به سبب هوشیاری اتابک ابوبکر بن سعد زنگی و برکناری شیراز از تاخت و تاز مغولان ، شیراز کانون فرهنگ و هنر و عرفان کشور ایران شد. در همین دوره سعدی و شاعران و اندیشمندانی مهم در شیراز و سایر شهرهای ایران پا به عرصه وجود گذاشتند. در این مقاله نویسنده با بررسی این عوامل دانش و دانشوری روزگار سعدی را بررسی نموده است.
بررسی عوامل حیاتی موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش، به عنوان یک رویکرد جدید و نوین به معنای تلاش آگاهانه و نظام مند یک نهاد برای نشر، پرورش و کاربرد دانش به نحوی که به ارزش آن نهاد بیفزاید و نتایج مثبتی را در دستیابی به آرمان ها به وجود آورد، می باشد.
پژوهش حاضر سعی دارد تا میزان تأثیرگذاری عوامل حیاتی را در پیاده سازی مدیریت دانش سازمان جهاد کشاورزی بر طبق مدل مفهومی هونگ و همکارانش که مبتنی بر ده عامل اساسی یعنی فرهنگ سازمانی، تعهد مدیران ارشد، مشارکت، آموزش، کار تیمی، توانمند سازی، سیستم های اطلاعاتی، سنجش عملکرد، الگو سازی و ساختار دانش می باشد بررسی نماید.
نتایج تحقیق در سطح اطمینان 95% حاکی از آن است که تمامی عوامل انتخاب شده منجر به پیاده سازی مدیریت دانش می شوند. هم چنین با آزمون فریدمن نشان دادیم که میزان تأثیرگذاری همه عوامل بر مدیریت دانش برابر نیست و هر یک در رتبه ای قرار می گیرند.
تأسیس علم اقتصاد در ایران؛ امتناع یا امکان؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به بررسی امکان تأسیس علم اقتصاد، در هر جامعه ای مانند ایران می پردازیم. برای رسیدن به این هدف، شرایطی را بررسی می کنیم که باید، به طور کلی، برای تأسیس علم اقتصاد، به مثابة علمی اجتماعی، وجود داشته باشد. برای روشن شدن موضوع، نخست به نقد هایک بر اقتصاد نئوکلاسیک و برنامه ریزی سوسیالیستی می پردازیم تا نشان دهیم امتناع یا امکان علم اقتصاد، در مسئله ای ریشه دارد که آن را مسئلة اصلی علم اقتصاد می نامیم. حل این مسئله، در گرو حل پارادوکس نهادگرایی است. برای حل این پارادوکس، به نقد سرل بر نهادگرایی می پردازیم تا تفاوت قواعد تقویمی و تنظیمی را دریابیم. گام بعدی بررسی مسئلة معیار در پیروی از یک قاعده، با بهره گیری از فلسفة ویتگنشتاین است. در پایان، با توجه به تفکیک دانش از اطلاعات و قاعده از قانون به این نتیجه می رسیم که حل مسئلة اصلی علم اقتصاد و در پی آن، امکان تأسیس علم اقتصاد، در گرو زبانی است که به واسطة آن بتوان به شکل پیشینی، نظم نهادی را به مثابة واقعیت اقتصادی بازنمایی کرد. برای انجام این کار، تغییر روش از اثباتی به فرارونده اجتناب ناپذیر است.
فراتحلیل تأثیر فرهنگ سازمانی براستقرار مدیریت دانش در سازمان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر موضوع دانش به بحث محافل علمی و عرصه های عملی تبدیل شده است. دانش باعث خلق مزیت رقابتی می شود و سازمان هایی که قادر به کسب دانش کاری مورد نیاز خود و استفاده از آن نباشند، در عرصه رقابت محکوم به شکست هستند. یکی از ابزارهایی که می تواند سازمان ها را در تامین این هدف یاری کند، مدیریت دانش است. اما این به تنهایی کافی نیست، زیرا موفقیت سازمان در اجرای هر استراتژی از جمله مدیریت دانش تا اندازه زیادی به حمایت و پشتیبانی فرهنگ سازمانی از آن استراتژی بستگی دارد. تلاش سازمان ها برای تبدیل شدن به سازمان دانش محور در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که ویژگی های فرهنگی مورد نیاز برای اجرای مدیریت دانش در سازمان وجود داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش را در سازمان ها بررسی کند. بدین منظور، از بین 42 پژوهش، 13 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب، و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. یافته های پژوهش نشان داد که اندازه تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش در سازمان ها 77/0 بود( P≤ . /002 ). این اندازه اثر مطابق جدول کوهن در حد زیاد قرار دارد. از پیشنهادهای مهم این پژوهش، افزایش میزان سرمایه گذاری به منظور گسترش زیرساخت های فرهنگی سازمان است. فرهنگ سازمانی به عنوان اهرمی قدرتمند برای تقویت رفتار سازمانی عمل کرده، باعث می شود که افراد در تلاش برای نگهداشت پایگاه قدرت شخصی و کارایی خویش، دانسته های خود را تسهیم و منتشر سازند.
علم اطلاعات و دانش شناسی: سرشت و کارکردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر نام رشته از علوم کتابداری و اطلاعرسانی به علم اطلاعات و دانششناسی مبتنی بر پیشینهای از زمینههای فکری و عملی است که سرانجام این تغییر نام را رقم زده است؛ و از دیگر سو، متضمن ویژگیهای جدیدی است که نام و عنوان جدید بر آنها دلالت دارد. تشریح این مبانی، هدف این نوشتار است. تلاش نویسندگان بر آن است تا با اتخاذ رویکردی قیاسی و استدلالی به تحلیل سرشت و جنبههای دانشمداری رشته، در قیاس با جنبههای اطلاعمداری آن، در شرایط جدید پرداخته شود. بخش نخست نوشتار به مفهوم دانش و دانششناسی میپردازد و تمایزات و تشابهات دانششناسی با معرفتشناسی و نیز مدیریت دانش با مدیریت اطلاعات را تشریح میکند. بخش دوم بر چرایی ترکیب نام جدید رشته (علم اطلاعات و دانششناسی) متمرکز است؛ و بخش پایانی دربرگیرنده تشریح پیامدهای مورد انتظار برای رشته و نیز حرفه (متأثر از تغییر نام) است. نویسندگان مقاله بر این نظرند که حل دوگانهانگاریهای ناشی از دوگانه «اطلاعات در برابر دانش» در رشته، گسترش گستره مفهومی و عملی رشته بنا به سرشت پیچیدهتر و انتزاعیتر بودن مفهوم دانش نسبت به اطلاعات و بالاخره تقویت ابعاد انسانمدارانه و اجتماعی رشته و حرفه میتواند از پیامدهای این تغییر نام باشد
بررسی دو رویکرد حافظه محور و اندیشه محور؛ به روش های آموزش با تأکید بر روایات منقول از امام علی(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امام علی(ع)، علم را بر دو نوع «مسموع» یعنی شنیده شده از خارج و «مطبوع» یعنی نشئت گرفته از عقل تقسیم می کند. بر این اساس، حافظه محوری و اندیشه محوری دو نگرش عمده حاکم بر روش های آموزش شمرده می شوند. هرچند امروزه بیشتر بر روش های اندیشه محوری تأکید می گردد، حافظه محوری نیز یکی از رویکردهای پرکاربرد به شمار می آید. نوشتار حاضر با هدف نشان دادن جایگاه و تفاوت های این دو رویکرد، با تأکید بر روایات منقول از امام علی(ع) به روش توصیفی ـ تحلیلی، نخست با تعریف دانش و خرد و رابطه میان آن دو، اهمیت آنها را در آموزش بررسی می کند، سپس به معرفی هریک از دو نگرش حاکم و روش های مورد حمایت آنها می پردازد. بررسی موضوع، اگرچه برتری به کارگیری تربیت عقلانی در آموزش را نشان می دهد، درعین حال، مشخص می کند که نباید روش تکرار و حافظه محوری را به طور کلی از نظر دور داشت.
ارتباط بین آگاهی از عملیات مدیریت آبخیزداری و سطح مشارکت مردمی در توسعه روستایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مطالعات اخیر در بسیاری از کشورها نشاندهندهاثر بسیاری از عوامل نظیر: رضایتمندی، دانش، وضعیت مشخصات فردی جمعیتی و متغیرهای رفتاری در مشارکت مردم است. مسأله مهم این است که آیا این متغیر ها نیز بر میزان مشارکت مردمی درایران موثر هستند؟ هدف از این تحقیق بررسی عوامل ارتباطی موثر بر دانش کشاورزان در بکارگیری عملیات مدیریت آبخیزداری (WMO) در حوضه آبخیز کوشک آباد واقع در استان خراسان رضوی در ایران (85 کیلومتر مربع) است. هدف اصلی از این تحقیق ارزیابی عواملی است که در میزان مشارکت مردم در ایران تاثیر گذار است. جمعیت کل کشاورزان منطقه حوضه آبخیز مورد مطالعه 1500 نفر است که از بین آنها 200 نفر با روش نمونه گیری طبقه بندی شدهتصادفی انتخاب شده است.درواقع،اینپژوهشبهمنظوربررسیرابطهبینآگاهیازعملیاتآبخیزداری (WMO) وسطحمشارکتدرWMOدرایرانطراحیشدهاست. به منظور دستیابی به این هدف، پژوهشی مقطعی صورت گرفت. داده های آن نیز از طریق مصاحبه حضوری از افراد ساکن در سه دهکدهزیر حوضهکوشک آباد ایران جمع آوری گردید. مقیاس دانش و مشارکت در عملیات مدیریت آبخیزداری به ترتیب 0.90 و 0.92 است. یافته ها نشان می دهند که بیشتر کشاورزان دانش عملیات مدیریت آبخیزداری را دارند و سطح مشارکت در این عملیات متوسط بوده و رابطه ای مثبت و معنی دار بین دانش کشاورزان از عملیات مدیریت آبخیزداری وجود دارد. هرچند، طبق یافته ها، سطح مشارکت اقتصادی افراد بیش از مشارکت اجتماعی و زیست محیطی است. بعلاوه، نتایج روشن می کند که سطح دانش پاسخ گویان از این عملیات کم تا متوسط بوده و مشارکت در آن ارتباطی مثبت و معنی دار با دانش آن عملیات دارد.
بررسی رابطة بین دو دسته از عوامل سازمانی (ساختار و فرهنگ) با مدیریت دانش در دانشگاه افسری امام علی (ع)
حوزههای تخصصی:
در عصر دانایی که دانش مهمترین سرمایة هر سازمان و جامعه ای محسوب می شود، مدیریت دانش وظیفة سازمان هایی است که می خواهند به سازمان یادگیرنده تبدیل شوند. بسیاری از سازمان ها که می خواهند بقا و موقعیت رقابتی خود را حفظ کنند، مدیریت دانش را در پیش گرفته اند. اما موفقیت این امر مستلزم آن است که عوامل سازمانی مختلف موجود در یک سازمان از جمله ساختار و فرهنگ سازمانی دارای ویژگی های خاصی بوده و از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار باشند.
وجود شکاف و ناهماهنگی در بین این عوامل، مانع مدیریت دانش خواهد شد. در این پژوهش از میان عوامل سازمانی متعددی که در مدل های سازمانی مختلف ذکر شده اند، به بررسی دو عامل کلیدی «ساختار سازمانی» و «فرهنگ سازمانی» در رابطه با مدیریت دانش پرداخته می شود. «خلق دانش» و «انتقال دانش» به عنوان دو فعالیت اصلی و کلیدی مدیریت دانش در نظر گرفته شده اند که ارتباط عوامل سازمانی با این دو عامل کلیدی مورد بررسی قرار گرفت.
روش پژوهش به صورت (توصیفی- پیمایشی) است و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه و منابع کتابخانه ای استفاده شده است. جامعة آماری در این تحقیق کلیة فرماندهان، مدیران و استادان دانشگاه افسری با مدرک کارشناسی به بالا می باشد. نتایج نشان می دهد که رابطة معناداری بین این عوامل سازمانی و مدیریت دانش وجود دارد. بنابراین باید به سازمان به عنوان یک «سیستم» نگاه کرد و همة این عوامل را مورد توجه قرار داده و وضعیت آنها شناسایی و تحلیل شود. بررسی وضعیت عوامل سازمانی از حیث ویژگی های لازم در رابطه با مدیریت دانش، اقدام اولیة مهمی است که می تواند بنیان مستحکمی برای اقدامات بعدی در این راستا فراهم سازد.
شکل گیری و توسعه میان رشته ای ها در آموزش عالی: عوامل و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوریت دانش در حیات اجتماعی، پیچیدگی مسائل و نیازهای جامعه، انتظار خدمات اجتماعی و نوآوری و کارآفرینی علمی از دانشگاهها، مساله گشایی و غنی سازی وظایف آموزشی و پژوهشی، توسعه و گسترش فعالیتها و رشته های میان رشته ای را به یک ضرورت راهبردی در آموزش عالی و نظام دانشگاهی تبدیل کرده است. در نیم قرن اخیر، گسترش و توسعه فعالیتهای آموزشی و پژوهشی میان رشته ای دستاوردها و نتایج مناسبی برای نظام آموزش عالی، دانشگاهها، صنعت و جامعه در کشورهای توسعه یافته داشته است. علاقه مندی و تمایل دانشگاه ها، صنایع، دولت، استادان، محققان و دانشجویان به طراحی و اجرای فعالیتها و رشته های میان رشته ای یکی از مهمترین دستاوردهای فعالیت های میان رشته ای در نظام دانشگاهی و آموزش عالی است. در آموزش عالی و نظام دانشگاهی ایران، شکل گیری و توسعه فعالیت ها و رشته های دانشگاهی میان رشته ای نسبت به اهداف و برنامه، توفیق چندانی نداشته است. در راستای جبران عقب ماندگی های گذشته و فراهم کردن شرایط مطلوب برای شکل گیری و توسعه میان رشته ای ها، هدف اصلی این مقاله شناسایی عوامل و الزامات کلیدی برای شکل گیری و توسعه فعالیتهای دانشگاهی میان رشته ای، است. برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق کیفی ترکیبی شامل مرور اسناد، فراتحلیل یافته های پژوهشهای دیگر و پیمایش محدود، استفاده شده است. در نهایت، با جمع بندی تحقیقات انجام شده، شش عامل عمده و دوازده الزام کلیدی برای شکل گیری و توسعه فعالیت ها و رشته های دانشگاهی میان رشته ای، استخراج و ارائه شده است.
ادبیات تطبیقی: از پژوهش های تاریخی - فرهنگی تا مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از آنکه دانش ادبیّات تطبیقی، چالش ها و محدودیّت های خاص مطالعات تاریخی - فرهنگی و جریان اثبات گرایی تأثیر و تأثّر مکتب فرانسه را پشت سر گذراند، مطالعات میان رشته ای از سوی رماک و ولک به عنوان قلمروی نوین در این حوزه مطرح گردید. این عرصه ی پژوهشی تازه، پایانی بر تک گویی، انزوا و تجزیه گرایی علوم انسانی، بویژه ادبیّات، در پیوند با دیگر هنرها و دانش های بشری (موسیقی، نقاشی، عکاسی، سینما، فلسفه، سیاست، جامعه شناسی و ...) بوده و ادبیّات را به عنوان مادّه ای برای دیگر هنرها، دانش ها، گفتمان ها و معارف بشری تبدیل نموده است. نگارنده ی این جستار، ضمن بررسی «چرایی» پیدایش مطالعات میان رشته ای در حوزه ای ادبیّات تطبیقی، به نقد و تحلیل «چگونگی» پژوهش های روش مند در این قلمرو نیز پرداخته است. از این رو، برای تحلیل کمی و کیفی استنادهای پژوهش، برخی از پژوهش های تطبیقی این قلمرو نیز مورد نقد و ارزیابی و استناد قرار گرفته است.
تحولات جهانی آموزش عالی و دانشگاه ها نقد کتاب نظریة جهانی شدن و دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم در موج اول، با تنوعی اندک و سرعت تغییرات بسیار کند، مبتنی بر نظام استاد ـ شاگردی بود؛ دانش در محیطی باثبات و ارتباطات علمی بسیار محدود بود. در موج دوم، تخصص علمی رشد کرد و «خودکارشدن» ابزارها و روش های علمی را بسیار متحول کرد. موج دوم زمانی برای تولید انبوه دانش بود، مضرب های تغییرات در علم حدوداً ده ساله بود، و ارتباطات علمی از طریق رسانه های انبوه در سطح بین المللی رشد می یافت. در موج سوم، ساختار درختی علم به ساختار شبکه متحول شد، مفهوم تخصص علمی دگرگون شد، جهش بزرگ رایانه ای و انقلاب نرم افزاری به وقوع پیوست، خلاقیت و فنّاوری اطلاعات جانشین مهارت های دو موج پیشین شد، اقتصاد دانش ظهور یافت، تغییرات علمی به طرز بی سابقه ای سریع تر و پویاتر و پیچیده تر شد، ارتباط و تعامل بین الاذهانی در علم افزایش یافت، رسانه های انبوه با مصرف کنندگان منفعل به نظام چندرسانه ای با ویژگی تعاملی و کاربران فعال توسعه یافتند، تولید و انتقال دانش فرایندی جهانی شد، دانشگاه ها بنگاه های دانش تلقی شدند، و شبکه ای از فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به توسعة مزیت انباشتی در علم انجامید.
مدیریت دانش دینی (دین بنیان): طرح مسئله «مدیریت دانش» در «تمدن دینی»
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله طرح مسئله مورد نیاز در تمدن دینی با نام «مدیریت دانش دینی (دین بنیان)» است. در بیست سال اخیر، مطالعاتی با نام «مدیریت دانش» شکل گرفته و ظرفیت های نظری و عملی آن آشکار شده است. با معرفی این مسئله، در جستجوی پاسخی برای این سؤال هستیم که آیا می توان به نحو مطلوب از تجربه های دانش مدیریت در تأسیس میان رشته های جدید، مانند مدیریت دانش برای تمدن دینی نیز بهره برداری کرد و رشته های نوین مدیریتی متناسب با نیازهای فرهنگی و تمدنی جامعه مسلمانان را تأسیس نمود؟ این مسئله با مسئله پیچیده دینی نمودن علوم پیوند می خورد. این گونه به نظر می رسد که طرح درست این مسئله، می تواند زمینه همکاری پژوهشگران حوزه مدیریت، به ویژه محققان مطالعات مدیریت دینی را فراهم آورد. مدیریت دانش و بازتعریفی از آن در تمدن دینی براساس مبادی و مبانی مورد نظر دینِ اسلام، و نیز سنّت های دانشی دانشمندان جهان اسلام، می تواند سرآغاز نگرشی جدید در قلمرو مدیریت و تدبیر امور مسلمانان باشد و افق های جدیدی را بر روی عالمان و عاملان مدیریت بگشاید. در مقاله از الگوی روش شناختی شکل گیری مسائل و نظریه ها در یک تمدن استفاده شده است و از نظر محتوای تحلیلی و توصیفی بر مبنای مدل، سِفْرهای چهارگانه (اَسفار اربعه) به عنوان مدل پایه تمدن دینی و براساس اصول و مبانی پانزده گانه این تمدن است. این اصول و مبانی از اندیشه های حضرت آیت اللّه جوادی آملی اقتباش شده اند.
مدیریت دانش با الهام از منابع اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مدیران امروزی به دنبال طرح و اجرای مدیریت دانش در سازمان ها هستند. دانش برای سازمان های امروزی، عامل حیات بخش و مزیت رقابتی به شمار می آید که فقدان آن موجب حذف یک سازمان از صحنه رقابت می گردد و یا دست کم سازمان را با ناکارآمدی در عرصه فعالیت مواجه می سازد.هرچند مدیریت دانش، ضرورت سازمان های امروزی معرفی شده است، اما با مراجعه به منابع اسلامی و تاریخی می توان دریافت که دین اسلام، به تحصیل، نگه داری، به کارگیری و انتشار دانش، اهمیت داده که محصول آن، جمع آوری، ثبت و نگه داری مستندات دینی، نشر و ترویج معارف اسلامی در موضوعات گوناگون است. براین اساس، این مقاله تلاش دارد با اتکا بر روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی فرایند سکوت، کسب، نگهداری، به کارگیری و انتشار دانش با الهام از منابع اسلامی بپردازد.
ارایه یک روش ترکیبی در تدوین روش شناسی پیاده سازی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمانی که سازمان ها به منظور بهبود عملکرد کسب وکار و افزایش ظرفیت نوآوری خود در تلاش هستند، توجه شان به طور فزاینده ای بر چگونگی مدیریت دانش شان متمرکز می شود. این دلیلی برای پاسخ به این سئوال است که چرا دانش یک اسلحه استراتژیک برای کسب مزیت رقابتی در دنیای کسب وکار امروزی است. یکی از دلایلی که خیلی از سازمان ها هنوز هم با مدیریت دانش مشکل دارند و در به دست آوردن مزایای بالقوه آن به طور کامل، با شکست رو به رو می شوند، ناشی از فقدان یک پایه علمی به منظور راهنمایی آنها در پیاده سازی آن است. یک چارچوب پیاده سازی مدیریت دانش قوی، با فراهم نمودن اصول و دستورالعمل مناسب به سازمان ها کمک می کند تا این مشکل را برطرف نمایند. این پژوهش به منظور فراهم نمودن یک روش شناسی جامع، هفت تواناساز مدیریت دانش و شش فرآیند مدیریت دانش را به عنوان معیارهایی برای پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان انتخاب کرده است. این پژوهش از نوع پژوهش کاربردی بوده و در یکی از صنایع کشتی سازی کشور پیاده سازی شده است. داده ها از طریق پرسشنامه و مصاحبه با مسئولان جمع آوری شده و از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره و آنتروپی شانن جهت جمع بندی یافته ها استفاده شده است. در ارزیابی صورت گرفته عواملی مانند فرهنگ و منابع انسانی در توانمندسازها و خلق دانش در فرآیندها، به عنوان اولویت های سازمان به منظور شروع برنامه های مدیریت دانش انتخاب شدند که بر مبنای آن استراتژی دانش سازمان مشخص شده و برنامه های بهبود دانشی تدوین گردیده است.
عوامل مؤثر بر دانش کشاورزان گندمکار استان اردبیل در زمینة مدیریت خاک زراعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف کلی این تحقیق، بررسی عوامل مؤثر بر دانش کشاورزان گندمکار درزمینة مدیریت خاک زراعی می باشد.
روش: این تحقیق که از نوع توصیفی- تحلیلی است، با استفاده از روش پیمایش انجام گرفته است. کشاورزان گندمکار استان اردبیل جامعة آماری تحقیق را تشکیل می دهند. درواقع، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 410 نفر به عنوان نمونة آماری تعیین گردیدند. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با آگاهی از دیدگاه صاحب نظران در دانشگاه و کارشناسان اجرایی به دست آمد. برای به دست آوردن پایایی ابزار پژوهش، آزمون مقدماتی نیز انجام گرفت و ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه 87/0 محاسبه شد.
یافته ها: نتایج حاصل از ضرایب همبستگی نشان داد که بین متغیرهای سن، سابقة فعالیت کشاورزی، تجربة کشت گندم، میزان تحصیلات، درآمد ناخالص، سطح اراضی دیم، دسترسی به نهاده ها و تسهیلات اعتباری کشاورزی، وسعت اراضی کشاورزی، سطح زیرکشت گندم، تماس های ترویجی، عمل به رهنمودهای ترویجی مروجان، کانال ها و منابع اطلاعاتی، مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی- نهادی، با دانش کشاورزان گندمکار در مدیریت خاک زراعی رابطة معنی داری وجود دارد. همچنین، در آزمون رگرسیون چندگانة خطی، متغیرهای منابع اطلاعاتی، میزان تحصیلات، عمل به رهنمودهای ترویجی، تماس های ترویجی، مشارکت اجتماعی و آزمایش خاک توانایی تبیین 94/0 از تغییرات متغیر وابسته را دارند.
محدودیتها/ راهبردها: گسترده بودن منطقة موردمطالعه و پشتیبانی نکردن نهادهای دولتی درگیر در بخش کشاورزی، از محدودیت های اساسی این تحقیق محسوب می شوند.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته های تحقیق، فرهنگ سازی درخصوص پایداری خاک زراعی، تأمین اعتبارات کافی برای اجرای رهیافت مدرسة مزرعة کشاورز و آموزش کشاورز به کشاورز ازجمله همیاری کشاورزان پیشرو، به عرصه کشاندن عاملان ترویج، توسعة آزمایشگاه های خاک، نحوة آموزش کوددهی به کشاورزان، لحاظ کردن مجموعه ای از مشوق ها مانند کاهش نرخ های سود های بانکی کشاورزان نمونه پیشنهاد شده است.
ارائه مدل زمینه ای پنهان سازی دانش در شرکت های تولید نرم افزار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر، انتقال و تعمیم دانش سازمانی در میان کارکنان که موجب هم افزایی کارکردی سازمان ها می شود از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. مدیران نیز به این موضوع بیش از پیش اقبال نشان داده اند لذا تحقیقات زیادی نیز به این سمت متمایل گردیده است. در این تحقیق، محققان با مطالعه پیشینه تحقیقات در این خصوص در یافتند که اکثر تحقیقات صورت گرفته خصوصا در ایران در ارتباط با موضوع تسهیم دانش در سازمان ها می باشد و با رویکرد پنهان سازی دانش به این پدیده در سازمان پرداخته نشده است. لذا مسئله اصلی این تحقیق با عنوان عوامل ایجاد کننده پدیده پنهان سازی دانش در سازمان های دانش بنیان و همچنین راهکارها و همچنین پبامدهای این مسئله در سازمان ها شکل گرفت. از این رو شرکت های تولید نرم افزاز و متخصصان مشغول به کار در آن به عنوان جامعه مورد نظر تحقیق در نظر گرفته شد. روش مورد استفاده در این تحقیق ، روش نظریه داده بنیان بوده است که بر آن اساس 17 مقوله اصلی از داده های تحقیق استخراج شد که این 17 مقوله در قالب یک مدل مفهومی در پایان مقاله ارائه شده است. کلمات کلیدی: پنهان سازی دانش- تسهیم دانش- دانش- شرکت های نرم افزاری-تعمیم دانش-دانش
مدل تلفیقی توانمندسازی منابع انسانی برای مقابله با فساد اداری
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در حوزه توانمندسازی منابع انسانی و تأثیر آن در پایش و کنترل فساد اداری برای برخورداری از سلامت در نظام اداری کشور صورت گرفته است. نخست، گزارش به تحلیل تحقیقی سیاست های کلی اصلاح نظام اداری می پردازد. آنگاه سیاست های مرتبط با موضوع پژوهش را تعیین و مؤلفه ها و شاخص های تشکیل دهنده آنها را برمی شمرد. از آنجا که این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی و کتابخانه ای است، پس از ارائه تعریف ها و مفاهیم کلیدی واژگان به رویکردها، مدل ها و مطالعات انجام یافته درباره توانمندسازی نیروی انسانی و مدل عملیاتی توانمندسازی مدیران می پردازد، سپس تعریف فساد اداری و انواع این مسئله خطیر و بحران زا در ایران و جهان تبیین و بررسی می شود. در پایان، بر پایه یافته های پژوهش مدل مطلوب برای ارتقای توانمندی مدیران به منظور سالم سازی نظام اداری و پایش فساد اداری و راهکارهای عملی ارائه می شود.
دانش، نگرش و مهارت دانشجویان پزشکی نسبت به آموزش الکترونیک؛ دانشگاه علوم پزشکی کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه به گسترش آموزش الکترونیکی و تاثیر عمده ای که این نوع آموزش بر پیشرفت دانشگاه های ایران دارد، لازم است میزان دانش و نوع نگرش دانشجویان نسبت به این شیوه جدید آموزشی، همچنین میزان مهارت دانشجویان در استفاده از آن به منظور بهبود سطح کیفی و کمّی دانشگاه ها ارزیابی شود. هدف این مطالعه، تعیین میزان دانش، نگرش و مهارت دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان نسبت به آموزش الکترونیکی بود.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- مقطعی در سال 1392، 196 نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان به روش طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ای دارای روایی و پایایی بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس و T مستقل و با کمک نرم افزار SPSS 19 انجام شد.
یافته ها: میزان دانش و مهارت دانشجویان نسبت به آموزش الکترونیک ""متوسط"" و نگرش آنها ""زیاد"" بود. رابطه معنی داری بین دانش و مهارت (82/0=r؛ 001/0=p) و همچنین دانش و نگرش (37/0=r؛ 001/0=p) مشاهده شد ولی بین مهارت و نگرش (82/0=r؛ 35/0=p) ارتباط معنی داری وجود نداشت. همچنین بین دانش و مهارت افراد براساس جنسیت اختلاف معنی دار مشاهده شد، اما بین نگرش براساس جنسیت، اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان نگرش مثبتی نسبت به آموزش الکترونیکی دارند، اما با توجه به سطح دانش و مهارت متوسط، هنوز آمادگی لازم برای اجرای این نوع آموزش در این دانشگاه وجود ندارد.